« نقش شهید سپهبد صیاد شیرازی در عملیات مرصاد +سند | نگاهی به نقش تاثیرگذار ایمان به معاد و قیامت در زندگی انسان » |
حتما جهنم را از جن و انس پُر میکنم !
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1395
حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 3 مرداد به آیه 119 سوره هود پرداخته شده و در آن آمده است:
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(هود/119)
[مردم همواره در اختلافاند] مگر کسانی که پروردگارت [بر آنها] رحم کرد؛ و [فقط] برای همان آفریدشان؛ و کلام [= وعده] پروردگارت به پایان رسید [= حتمیت یافت] که: البته حتما جهنم را از جن و انس، جملگی، پُر میکنم.
نکات ترجمهای و نحوی
«لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» چون «لِذلِك» متعلق به «خَلَقَهُمْ» است و به جای اینکه بعد از آن بیاید قبلش آمده، دلالت بر «حصر» [= فقط] ویا دست کم «تاکید» میکند. مرجع «ذلک» را هم «رحمت» برگرفته از عبارت «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» دانستهاند؛ و در قبال این اشکال که «رحمت، مونث لفظی است و در این صورت باید به صورت «تلک» میآمد» پاسخ داده شده که مصدر را هم میتوان مذکر لفظی قلمداد کرد و هم مونث، و شاهدش هم این آیه است که : «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» (أعراف/56) و با توجه به معنای آیه، اصلا نمیتوان مرجع آن را «اختلاف»ی که در آیه قبل آمده بوده، دانست (المیزان11/ 65) پس معنای عبارت این میشود که «مگر کسانی که پروردگارت بر آنها رحم کرد و اصلاً برای اینکه بر آنها رحم کند، آنها را آفرید.
حدیث
1) ابوبصیر میگوید از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل: «و جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه بپرستندم» (ذاریات/56) سوال کردم.
فرمود: آفریدشان تا آنها را پرستش امر کند.
درباره این سخن خداوند عز و جل: «[مردم] همواره در اختلافاند، مگر کسانی که پروردگارت رحم کرد؛ و برای همان آفریدشان» (هود/118-119) سوال کردم.
فرمود: آفریدشان تا کاری انجام دهند که مستوجب رحمتش شوند تا بدانها رحم آورد.
علل الشرائع، ج1، ص13؛ التوحيد (للصدوق)، ص403
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ قَالَ خَلَقَهُمْ لِيَأْمُرَهُمْ بِالْعِبَادَةِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ قَالَ خَلَقَهُمْ لِيَفْعَلُوا مَا يَسْتَوْجِبُونَ بِهِ رَحْمَتَهُ فَيَرْحَمَهُمْ.
2) از امام سجاد ع درباره این سخن خداوند که «همواره در اختلافاند» سوال شد؛ فرمودند: منظور از آن کسانی از این امتاند که با ما مخالفت کردند، که همگیشان برخی با برخی دیگر در دینشان مخالفت میکنند (بین خودشان هم اختلاف میافتد) «مگر کسانی که پروردگارت رحم کرد؛ و برای همان آفریدشان» که آنان اولیای ما از مومنین هستند که برای همین آنها را از طینتی پاک آفرید؛ آیا به گفته حضرت ابراهیم گوش ندادهای که «پروردگارا! این سرزمین را امن قرار بده و اهل آن را - هرکس از آنها که به خداوند ایمان آورد- از ثمراتش روزی ده» (بقره/126) که مقصودش ما بودیم و اولیاء او و شیعه او و شیعه وصی او؛ و [خداوند در ادامه این دعای حضرت ابراهیم ع] فرمود «و کسی که کفر ورزد او را بهرهای اندک خواهم داد سپس بناچار او را به عذاب آتش خواهم کشاند» (بقره/126) که منظورش هرکسی از امتش است که وصی او را آگاهانه انکار کرد و از او پیروی نکرد؛ و حال این امت نیز همین گونه خواهد بود.
تفسير العياشي، ج2، ص164
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ» قَالَ عَنَى بِذَلِكَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ كُلُّهُمْ يُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فِي دِينِهِمْ «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» فَأُولَئِكَ أَوْلِيَاؤُنَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ مِنَ الطِّينَةِ الطيبة؛ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِيمَ «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ» قَالَ إِيَّانَا عَنَى وَ أَوْلِيَاءَهُ وَ شِيعَتَهُ وَ شِيعَةَ وَصِيِّهِ قالَ «وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ» قَالَ عَنَى بِذَلِكَ مَنْ جَحَدَ وَصِيَّهُ وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ حَالُ هَذِهِ الْأُمَّة.
3) از امام باقر ع روایت شده است که «[مردم] همواره در اختلافاند» [یعنی] در دین، «مگر کسانی که پروردگارت رحم کرد» یعنی آل محمد ص و پیروانشان، که خداوند میفرماید: «و برای همان آفریدشان» یعنی اهل رحمت [= کسانی که خدا بر آنها رحم کرد] در دین اختلاف نمیکنند [= از دین حق فاصله نمیگیرند]
تفسير القمي، ج1، ص338
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ فِي قَوْلِهِ: «لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ» فِي الدِّينِ «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَتْبَاعَهُمْ يَقُولُ اللَّهُ «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يَعْنِي أَهْلَ رَحْمَةٍ لَا يَخْتَلِفُونَ فِي الدِّين
4) فرازی از دعای کمیل امیرالمومنین ع:… فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لَا مَا حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ جَاحِدِيكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلَادِ مُعَانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَا كَان لِأَحَدٍ فِيهَا مَقَرّاً وَ لَا مُقَاماً لَكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكَافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِين …
مصباح المتهجد، ج2، ص848
پس با قطع و یقین میدانم که اگر نبود که بر عذاب کردن منکرانت حکم کردی و جاودانه بودن دشمنانت [در جهنم] را مقدر فرمودهای، آتش را بتمامی سرد و سلامت میکردی؛ و هیچکس در آن استقرار و جایگاه پیدا نمیکرد؛ اما اسمای تو مقدس است و قسم خوردی که آن را از کافران، از جن و انس، پر کنی و دشمنانت را در آن جاودانه نگهداری…
5) رسول خدا ص فرمود:اگر مردم همگی بر محبت علی بن ابیطالب جمع میشدند [= کسی بغض علی ع را نداشت و همه او را دوست میداشتند] خداوند آتش جهنم را نمیآفرید.
بشارة المصطفى لشيعة المرتضى/75؛ مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة/45؛ الروضة في فضائل أميرالمؤمنين ع /75؛ مناقب آل أبي طالب ع 3/ 238؛ عوالي اللئالي العزيزية 4/ 86 ؛ (در بحارالانوار39/ 246 بابی با همین عنوان باز شده و 125 حدیث از کتب شیعه و سنی که صریحا یا تلویحا همین مطلب را بیان میکنند، آمده است. در اینجا فقط یک نقل بر اساس اولین منبعی که ذکر شد، اشاره میشود)
أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو النَّجْمِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ عِيسَى الرَّازِيُّ بِالرَّيِّ فِي دَرْبِ زَامَهْرَانَ فِي مَسْجِدِ الْغَرْبِيِّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ فِي صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو سَعِيدٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ النَّيْشَابُورِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْفَقِيهُ الْمَعْرُوفُ بِالنَّاطِقِيِّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ فِي دَارِهِ بِبَغْدَادَ قَالَ: حَدَّثَنَا النَّاصِرُ الْحَقِّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ طَلْحَةَ الْيَرْبُوعِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ لَيْثِ بْنِ أَبِي سُلَيْمٍ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ:
لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ النَّارَ.
تدبر
«إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ …»: علامه طباطبایی توضیح دادهاند:اینکه «مختلف» بودن در آیه قبل را در مقابل «امت واحدهای که خدا بخواهد» قرار داد، و در این آیه هم آنهایی را که از این اختلاف مصون میمانند، مشمول رحمت خاص خدا و منطبق بر هدف خلقت معرفی کرد، نشان میدهد که آن اختلاف، اختلاف در دین، به معنای فاصله گرفتن از دین است، چنانکه آیات دیگری از این قرآن هم (مانند شوری/13؛ انعام/153؛ هود/110؛ ذاریات/8-10) بر همین معنا دلالت دارند.
پس مراد از «اختلاف آنها» این است که اقوال و آراء متعددی ایجاد میکنند که با آنها از حق متفرق میشوند و برای پیروان خود، تردید در حق میافکنند؛
و مراد از «کسانی که پروردگارت [بر آنها] رحم کرد» مومنینیاند که خداوند هدایتشان میکند که در آیه 213 سوره بقره نیز بدان اشاره شده است. (الميزان، ج11، ص63-64)
«إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» خدا انسانها را آفریده تا بدانها رحمت آورد و فلسفه آفرینش آنها مورد رحمت قرار دادن آنهاست (همچنین حدیث1). در جلسه 125 (ذاریات/56) هم بیان شد انسانها را آفریده تا عبادت کنند.
پس: عبودیت خدا همان مورد رحمت خدا واقع شدن است.
به قول مرحوم آقامحمد رضا الهی قمشهای:
آنِ خدای دان همه مقبول و ناقبول
مِن رَحمةٍ بَدا و إلی رحمةٍ يَؤُول
از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق
اين است سرّ عشق كه حيران كند عقول
«إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ …»
واضح است که عبارت «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» ادامه جمله آیه قبل است؛ پس چرا در این آیه قرار گرفت؟
همچنین عبارت «وَ تَمَّتْ …» نیز یک جمله کاملا مستقل و آن هم درباره جهنم است، چرا در کنار این آیه رحمت آمد و در آیه مستقلی نیامد؟
همچنین چرا در برخی روایات تاکید شده که نزول این آیه در جایگاهی بعد از آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/56، جلسه125) میباشد (تفسير العياشي، ج2، ص: 164)
شاید دلیل همه اینها آن باشد که آیه «وَ ما خَلَقْتُ …» «فلسفه آفرینش»ی را که همه باید بدان سمت روند، بیان میکند؛ و این دو آیه 118-119 سوره هود، بیان میکند که چه کسانی به آن فلسفه رسیدند و چه کسانی نرسیدند.
توضیح استدلالی مطلب:در آن آیه (ذاریات/56) فرمود: «آفریدمشان تا عبادتم کنند» یعنی در مقام بیان وضعیتی است که خدا از ابتدا انسان را برای آن هدف آفریده است (آنچه سزاوار است فلسفه زندگی باشد)؛ اما در این آیه میفرماید «برخی چنیناند و برخی چناناند و برای این [که رخ داد] آفریدمشان» یعنی در مقام بیان فلسفه محقق شدهی آفرینش است، که بالاخره برخی انسانها متناسب با آن فلسفه آفرینش زندگی کردند و برخی نه.
به تعبیر دیگر، در آنجا فرمود که هدفم از آفرینش این بود که آنها مرا بپرستند؛ و اکنون در سوره هود به این نکته توجه میدهد که خداوند، با اینکه چنان هدفی داشته، اما انسانها را برای رسیدن به این هدف (قرار گرفتن در امت واحده توحیدی) مجبور نکرده است ولذا همواره عدهای با این امت توحیدی اختلاف پیدا میکنند؛ البته کسانی که با درک رحمت خدا در مسیر اصلی بمانند، اینها به هدف خلقت میرسند؛ اما آنها که با این مسیر فاصله میگیرند، جهنمی میشوند؛ و خدا هم اصلا با کسی رودربایستی ندارد.
لذا عبارت «الا ما رحم ربک» را در کنار عبارت «لذلک خلقهم» آورد که نشان دهد اینهایند که به هدف خلقت رسیدهاند، ولی عبارت «لایزالون مختلفین» (که دلالت میکند بر کاری که منحرفین انجام دادند) را در این آیه نیاورد؛ اما وضعیت نهاییشان (یعنی ثمرهای که بر این اختلاف آنها بار میشود) که همان جهنمی شدن است، را هم در همین آیه آورد.
«… وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ»
کسی که از هدف زندگی، یعنی عبودیت و تسلیم شدن در برابر حقیقت مطلق و خوبی محض فاصله بگیرد، بیچاره و بدبخت و جهنمی میشود؛ و این تقصیر خدا نیست؛ اگر خدا اختیار داده و کسی این اختیارش را در مسیر نادرست خرج کرد، طبیعی است که به مقصد نامطلوبی برسد؛ و اگر کسی به اختیار خود بخواهد به مقصدی نامطلوب برود، خدا به زور او را به مقصد خوب نمیرساند؛
لذا در این آیه با اینکه ابتدایش با « إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» شروع شد، اما در همین آیه بر جهنمی شدن بسیاری از افراد، آن هم با تاکیدات متعدد (عبارت «تمت کلمه ربک» + آوردن لام تاکید و نون مشدد تاکیدی روی فعل «لَأَمْلَأَنَّ» + عبارت «أجمعین») اشاره کرد که نشان دهد که قطعا خداوند بر آنها رحم نمیکند. به تعبیر دیگر، رحمانیت خدا دلیل نمیشود که عدهای جهنمی نشوند. (همچنین: مریم/45)
واقعا عجیب نیست که عدهای از طرفی بر آزادی و اختیار انسان اصرار دارند، از طرفی انتظار دارند که اگر مسیر جهنم را در پیش گرفتند، خدا نگذارد که در جهنم بیفتند و آنها را به زور به بهشت بفرستد! و اشکال میکنند که اگر خدا رحمان (مهربان) است چرا عدهای جهنم میروند! گویی اگر خدا بخواهد مهربان باشد، نباید اختیار به انسانها بدهد و باید به زور آنها را به بهشت ببرد!
« لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ …»: اگر خدا حقیقت محض و خوبی مطلق است، بندگی او و تسلیم او شدن، یعنی تسلیم همه خوبیها و حقایق شدن؛ پس اگر کسی تسلیم حقیقت و خوبیها نمیشود، یعنی خود را تسلیم بدیها و باطل کرده است؛ و کسی که سراسر بدی و باطل شود، ارزش دلسوزی ندارد. حدیث 4 و 5 بخوبی توضیح میدهد که چگونه، خداوند با رحمانیتش، جهنم را پر از جن و انس میکند: علی ع بنده واقعی خدا و مظهر کامل حق و حقیقت است؛ کسی که در عمق وجودش محبت علی ع را ندارد و به جایش نفرت علی ع را دارد، واقعا ارزش دلسوزی دارد؟ واقعا اگر همه بر محبت علی ع جمع میشدند، خدا جهنم را نمیآفرید.
توجه: نیازی به توضیح ندارد که بحث بر سر محبت و نفرت واقعی امیرالمومنین است، نه محبت و نفرت خیالی ویا ریاکارانه.
«وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ»: تنها راه برچيده شدن اختلافات، لطف و رحمت الهى است. (قرائتی، تفسیرنور5/ 397)
«رَحِمَ رَبُّكَ … لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ» قهر حتمى الهى، بعد از لطف او و فرستادن انبيا و كتب و موعظه و هشدار و مهلت دادن مطرح است (قرائتی، تفسیرنور5/ 397)
فرم در حال بارگذاری ...