« هر جا کم آوردی این ذکر را بگو!! | می خواهم مروج حجاب باشم!(ده نکته کاربردی) » |
حجاب زنان آریایی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1395
منیژه و تهمینه چه می پوشیدند؟؟
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، حماسهای منظوم و یکی از بزرگترین و برجستهترین حماسههای جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید. محتوای این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان خلاصه میشوند.
اهمیت فوق العاده شاهنامه از آن روست که زمانی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه موجب زنده شدن و احیای زبان پارسی شد.
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
شاهنامه ، همانطور که از نامش پیداست ، آن قدر در ادبیات ایران و بازگویی فرهنگ و ادب ایرانی نقش داشته که چند صد کتاب، فیلم، نمایشنامه، پایان نامه، ویرایش های منثور، تحقیق و پژوهش و … بر پایه شاهنامه نوشته شده است.
یکی از موضوعات قابل پیگیری و بررسی در تاریخ ایران باستان، با نگاهی به شاهنامه، مسئله پوشش و لباس خانم ها می باشد.تحقیقات و گزارش های بسیار جالبی در این زمینه وجود دارد که همگی آنان از پرده پوشی و حجاب کامل زن ایرانی خبر می دهد.
در ایران باستان زنان و مردان را هیچگاه برهنه نمی بینیم ، نسبت به محل زندگی ، آب و هوا و شیوه کار و زندگی هر شهر و روستا، پوشش های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی ، مازندرانی ،کرد ، لر ، بلوچ ، بختیاری ، اقوام دیگر و به خصوص زرتشتیان مشاهده می کنیم .
فردوسى مستورى زنان را مایه ارزشمندى و شکوه آنان مى داند. به همین سبب در بسیارى از موارد به جاى واژه «زن» عبارت هایى «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» را به کار مى برد. هنگامى که «جندل» فرستاده «فریدون» مى خواهد دختران پادشاه یمن را براى پسران فریدون خواستگارى کند؛ از زبان فریدون دختران او را «پوشیده روى» و «پوشیده رخ» خطاب مى کند، و مى گوید:
سه پوشیده رخ را سه دیهیم جوى سزا را سزاوار بى گفتگو
حکیم فرزانه توس حتى دختران تورانیان ـ دشمنان ایران ـ را نیز «پوشیده روى» مى خواند.
همه دخت توران پوشیده روى همه سر و بالا همه مشک بوى
او از زبان شه بانوى ایران، شیرین بیان مى کند:
مرا از هنر موى بُد در نهان که آن را ندیدى کس اندر نهان
زنان شاهنامه همواره مواظب تن خود هستند، و آن را از چشم دیگران مى پوشانند. و به این امر مى بالند و افتخار مى کنند. به طورى که منیژه با افتخار مى گوید:
منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب
تهمینه در آغاز هنگامى که مى خواهد خود را به پهلوان ایرانى رستم معرفى کند، یکی از امتیازات آنان را پرده پوشی عنوان می کند و از حجب حیا و حجاب دخترانه خود مى گوید، و بر آن مى بالد.
کس از پرده بیرون ندیدى مرا نه هرگز کس آوا شنیدى مرا
تصور می شود اصطلاح دختر آفتاب مهتاب ندیده که در هنگام خواستگاری مورد استفاده قرار می گیرد، ریشه در ایران باستان دارد.
و حتی کمی قدیمی تر
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» تالیف، فریدون پور بهمن، درباره پوشش زنان در قدیمی ترین دوران که دوران مادها می باشد، با تکیه بر نقوش برجسته برجا مانده میگوید:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند »
و پیرامون پوشاک زنان در دوره هخامنش چنین نوشته شدهاند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. و در نقوشی دیگر به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.
ویل دورانت درباره زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»
قبل از حمله اعراب به ایران و مسلمان شدن ایرانیان ، که در زمان ساسانیان می باشد، در این دوره پوشاندن صورت با نقاب نیز در میان زنان ایرانی وجود داشته است. در این باره ماجرایی در تاریخ نقل شده است که در اینجا آن را میآوریم:«هنگامی که اعراب، شاهزادگان ایرانی(دختران «کسری» از پادشاهان ساسانی) را به همراه اموال بسیار برای فروش (به عنوان برده/کنیز) به نزد عمر برده بودند، عمر فرمان میدهد تا نقاب از صورت برکشند تا خریداران با دیدن چهره آنان پول بیشتری بپردازند. در این هنگام شاهزادگان ایرانی که از دستور عمر اطاعت نکرده بودند مشتی بر سینه نماینده عمر که قصد انجام این کار به زور داشت میزنند. عمر که خشمگین شده بود، قصد نمود تا با تازیانه بر آنان بزند، که در این گاه، شاهزادگان ایرانی میگریستند. علی ابن ابی طالب که نظارهگر ماجرا بود، عمر را به آرامش تشویق کرده و این حدیث را از محمد، پیامبر اسلام نقل نمود: «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید.» پس از این که عمر آرام شده بود، علی علیه السلام فرمودند: «با دختران شاهزاده، نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»(السیره الحلبیه، ج ۲، ص ۲۳۴) و نگذاشتند که ناپاکان به زنان پرده پوش ایرانی دست یابند.
منبع:سایت باحجاب
سلام و سپاس
سرکار خانم رحیمی از حضور انرژی بخشتون در صهباء بینهایت سپاسگذارم.
التماس دعا
سلام دوست گرامی .
احسنت بر شما مطلب بسیار خوبی است .
احسنت استفاده کردیم
ممنون از نظراتتون دوست خوبم!
فرم در حال بارگذاری ...