« شرح «زیارت جامعه کبیره»: اصطفاکم بعلمه و ارتضاکم لغیبه و اختارکم لسره ... | با خواص طرفدار باطل باید جنگید ... » |
خطر، نزدیک تر به اندلسی شدن!
نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1394بحث پوشش، یکی از نمادها و شاخصه های مهم فرهنگ بشری است. انسان ها از وقتی که توانستند خودشان را بشناسند و به رفع نیازهایشان بپردازند، یکی از اولین نیازهایی که تلاش کردند آن را با استفاده از خلاقیت شان برطرف کنند، پوشش بوده است. پوشش نه فقط به عنوان یک مکانیسم طبیعی برای مقابله با سرما و گرما؛ بلکه نمادی از شخصیت افراد و باورهای آن هاست.
پوشش در اکثر تمدن های بشری وجود داشته و به عنوان یک ارزش، به ویژه در خصوص پوشش زنان مطرح بوده است. در ایران هم قبل از اسلام هرچه زن پوشیده تر بوده، تشخص بیشتری داشته و به غیر از زنانی که از موقعیت اجتماعی پایین تری برخوردار بودند، سایر زنان پوشش مطلوب را برای حفظ شخصیت شان، رعایت می کردند.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقة حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
آثار به جامانده از انسان های اولیه، نشانگر این است که حجاب، پیشینه ای به درازای تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد. در تصویری از یک نقاش مصری که با توجه به اهرام سه گانة مصر ـ قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد می رسد ـ دختران تمام بدن خود و پسران نیمة پایین بدن را پوشانده اند. نقش برجسته های معبدهای کارناسوس در موزة بریتانیا، کتیبة معبد زئوس موزة برلین و مجسمة کاونارنس در موزة ناپل، همگی نشان دهندة پوشش زنان در قبل از اسلام است. در هر کدام از این موزه ها مجسمه هایی از زنان با پوشش کامل وجود دارد که قدمت آن ها به سه هزار سال قبل از میلاد می رسد. از این تصاویر و نقاشی ها، معلوم می شود که اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حد و مرز آن را مشخص کرده است. به گواهی تاریخ، زنان در یونان، روم، مصر و ایران باستان، به ویژه زنان شهرنشین و زنان طبقة اشراف، خود را می پوشانیدند و از نظرها دور نگه می داشتند.[1]
انسان کمال طلب و جوانی
انسان موجودی کمال طلب است و دوست دارد آنچه را که موجب رسیدن او به کمال می شود، به دست آورد. در این میان جوانان نه تنها از این قاعده مستثنا نیستند؛ بلکه ویژگی های جوانی نیز اقتضا می کند که بر این کمال طلبی پافشاری بیشتری داشته باشند؛ زیرا جوان همواره به دنبال ایده آل ها، کمال مطلوب و جاودانگی معنویت، زیبایی و ارزش هاست و در عین حال روحیة تنوع طلب دارد و از حالت ثابت و ایستا، گریزان است. اگر این ویژگی جوان با بینش صحیح از ارزش ها همراه شود، دورة جوانی یک دورة بسیار بارور و پربرکت خواهد بود و اگر این بینش صحیح همراه با باورهای دینی نباشد، دورة جوانی یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی او خواهد بود و چه بسا تا مرز سقوط انحطاط و هلاکت نیز کشیده می شود.
خوشبختانه اسلام که کامل ترین و جامع ترین ادیان است و همة نیازهای مربوط به کمال و شکوفایی انسان را در بر دارد، دینی است مترقی و احکام آن هماهنگ تغییراتی است که در زندگی بشر به وجود می آید و به عبارت دیگر اسلام، زمان و مکان و تأثیر آن ها در زندگی بشر را در نظر دارد. از این رو هیچ گاه یک مسلمان واقعی، انسانی تک بعدی و عقب افتاده از تحولات و پیشرفت های زمان خودش نیست. اسلام همواره به هنر و آراستگی ارج می نهد و در عین حال بر حفظ ارزش های اخلاقی و مسائل معنوی که در رسیدن به کمال نقش اساسی دارند، تأکید می کند. اسلام همانطور که انسان ها را به خودسازی و طهارت دعوت می کند، به آراستگی ظاهر نیز توجه دارد تا جایی که نظافت را نشانة ایمان می داند.[2]
مدگرایی
در دهه های اخیر مد و مدگرایی به افراطی ترین حد خود رسیده و بدون شک گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره و اینترنت از یک طرف و و ارتقای سطح زندگی و رفاه و افزایش نقدینگی موجود در جوامع از دلایل اصلی آن هستند. قطار مد و مدگرایی بر ریل بازار لباس ایران در گذر است و در این حرکت پرشتاب، دختران سنت های بومی و مذهبی کشور را پشت سر می گذارند و همراه با این فرهنگ نوظهور و با خرید یک فرم خاصی از شلوار، پیراهن، عینک، گوشی تلفن و.. . بر قطار مصرف گرایی سوار می شوند تا هر چه بیشتر شبیه آخرین مد باشند.
با گسترش ماهواره، اینترنت و افزایش سطح رفاه، سرعت رواج این پدیده رو به افزایش گذاشته و قطار مدگرایی از بازار ایران با شتاب می گذرد و اغلب مسافران آن، دختران و بانوان جوانی هستند که پوشش سنتی مادرانشان را کنار گذاشته و بر ایستگاه مد ایستاده اند تا از این کاروان جا نمانند. البته حضور پر رنگ خانم ها به این معنا نیست که آقایان از این قافله جا مانده اند؛ بلکه این فرهنگ نوظهور در میان تمام اقشار جامعه رسوخ کرده و البته برخی تولید کنندگان داخلی نیز با تقلید از سبک های غربی بر آن دامن می زنند.
ناتوی فرهنگی و پوشش زنان
استکبار جهانی که برای تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامی ناتو را تشکیل داده است تا از طریق آن به نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهداف استعماری بپردازد و با استفاده از امکانات زنجیره ای، متنوع و بسیار گستردة رسانه ای سررشتة تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملت ها را در دست گیرد.
ناتوی نظامی که تا دیروز برای کنترل کمونیسم و قدرت نظامی شرق با مدرن ترین تجهیزات نظامی و تسلیحات کشتار جمعی ایجاد شده بود، در حال حاضر برای مقابله با قطب قدرتمند اسلامی و تأثیرات شگرف انقلاب اسلامی بر ملت های مسلمان و غیرمسلمان، فاقد کارایی و توانمندی لازم است؛ از این رو در کنار آن یک سازمان عریض و طویل فرهنگی شکل گرفت که تحت فرماندهی صهیونیست بین الملل و با استفاده از تمامی ظرفیت های تبلیغاتی و فرهنگی و ساماندهی مناسب، برای مبارزة برنامه ریزی شده با اسلام و قرآن تلاش کرد.
ناتوی فرهنگی (استعمار نو) در جدیدترین نوع تهاجم خود با انواع فیلم ها، بازی های تخیلی، نقاشی متحرک، هنرهای تجسمی، کتاب، روزنامه، سایت های اینترنتی، شبکه های ماهواره ای و.. . اقدام به جنگ نرم در دامنة گسترده علیه دین و ایدئولوژیک اسلامی ـ انسانی نموده است؛ به گونه ای که از راه نفوذ فرهنگی و از طریق تخدیر فرهنگی، جوامع را تحت سلطة خود قرار دهند.[3]
مخرب ترین سلاح دشمن
دشمنان اسلام در طول تاریخ برای سیطره پیدا کردن بر جوامع اسلامی از ابزارهای گوناگونی همچون ابزارهای نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی استفاده کرده اند که در این میان، بدحجابی و به دنبال آن ترویج و گسترش فساد و فحشا، یکی از خطرناک ترین سلاح های دشمن به شمار می آید؛ سلاحی که برخلاف سلاح های متفاوت، روح و جان انسان را هدف قرار داده و او را از دورن متلاشی می سازد. مستر همفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی در خاطرات خود می نویسد: « باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر عبا و چادر بیرون کشید.. . پس از آنکه زنان را از چادر و عبا درآوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که به دنبال آن ها بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد».[4]
سلاح فساد و فحشا که با کمترین هزینه، گسترده ترین تخریب ها را به دنبال دارد، ظاهراً توفیقات فراوانی را برای غرب در پی داشته است؛ به طور مثال بدحجابی یکی از مسائل زمینه ساز شکست اندلس است. مسلمانان در اندلس قدیم یا اسپانیای امروز هشتصد سال حکومت، و تمدن بزرگ اسلامی را در اروپا پایه ریزی کردند؛ تمدنی که سرآغاز تحول عظیم علمی و صنعتی گردید. به عنوان مثال در شهر قرطبه، هفتاد کتابخانه وجود داشت که چهارصد هزار نسخه کتاب داشت. دانشگاه قرطبه هم در سراسر اروپا مشهور بود. مسلمانان اسپانیا با وجود این همه دستاوردها و افتخارات، در عرصة جهاد اصغر و عملیات نظامی خوش درخشیدند و همواره پیروز این میدان بودند. اما در عرصة جهاد اکبر و مبارزه با نفس تاب مقاومت از دست دادند. استاد مطهری(ره) در این زمینه می نویسد: «مسیحیت چگونه بر آنجا غلبه کرد؟ نقشه کشید و دو مسئله را در آنجا رایج کرد: یکی مسئلة بی حجابی و دیگری مشروب خوری.. . دستور دادند دختران بسیار زیبای مسیحی به بهترین وجه آرایش کنند و در خیابان ها گردش و رفت و آمد نمایند و در روابط با مردان آزاد باشند».[5]
جنگ نرم و رواج بدحجابی
صورت های آرایش کرده، موهای چرب و ژل زده یا برق گرفته و به اصطلاح امروزی ها فَشِن، لباس های عجیب و مارک دار، شلوارهای جین با پاچه های لوله تفنگی، پاره یا گشاد و چند جیب، مانتوهای ربدوشانی یا تنگ و چسبان و.. . ره آورد هجوم ثانیه ای مد ـ در پی گسترش هر چه بیشتر فساد و فحشا در جامعه از سوی دشمن ـ هستند؛ پدیده ای که هر دهه تحفه ای را به دوستدارانش ارزانی داشته و می دارد؛ چنان که در دهة 60 تیپ بیتلی، در دهة 70 تیپ هیپی، در دهة 80 تیپ پانک، در دهة 90 رپ و از سال 2000 تا کنون جریانی تلفیق یافته از سابق و موج جدید را به همراه داشته است.
صاحب نظران این پدیده را روشی موقتی اعلام می کنند که بر اساس ذوق و سلیقة افراد جامعه، سبک زندگی، نوع لباس پوشیدن، آداب معاشرت، معماری و.. . آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پدیده که یک بعد از ابعاد جنگ نرم علیه کشورهای اسلامی و به خصوص جمهوری اسلامی ایران است، در راستای ترویج برهنگی و بی بند و باری و هرج و مرج اجتماعی است تا از ایران اسلامی، اندلسی دیگر بسازد.
جنگ نرم از طریق کانال های مختلفی از فضای واقعی گرفته تا دنیای مجازی، در پی سست کردن ارزش ها و دستاوردهایی است که ملت ایران سال ها برایش جان فشانی کرده است. اما نوع تقابل مسئولان فرهنگی و نهادهای متولی در این زمینه آیا موفقیت آمیز بوده است و آیا با شناخت دقیق از عملیات روانی دشمن توانسته ایم مقابلة درخوری داشته باشیم و اصولاً خروجی برنامه های ما در نبرد نرم با دشمن چگونه بوده است؟
یکی از ابعاد جنگ نرم، هجمة دشمن از طرق مختلف به حجاب و عفاف است. دستورالعمل های غربی در زمان رضاخان، زمینه سازی رژیم پهلوی برای ممنوعیت حجاب در مراکز آموزشی در دهة پنجاه، تبدیل شدن حجاب اسلامی به نماد زن انقلابی مسلمان در جریان انقلاب اسلامی، تعیین ضوابطی برای پوشش در قوانین و مقررات کشوری در چند دهة اخیر و هم چنین تدوین منشور عفاف، بیانگر آن است که حجاب در تاریخ معاصر کشورمان همواره موضوعی با اهمیت بوده است. هر چند که گفته می شود به بار نشستن اقدامات فرهنگی، زمان بر است و نمی توان یک معضل اجتماعی را در یک برهة کوتاه حل کرد، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که در سالیان گذشته بیش از آنکه شاهد کاهش ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی باشیم، رشد روز افزون بدحجابی و تسری آن به قشرهای مختلف جامعه، موجبات نگرانی روزافزون را در بین دلسوزان کشور فراهم آورده است.
یکی از دغدغه های مسئولان فرهنگی این است که چرا خیلی ها به چادر رغبت نمی کنند، در حالی که اسلام دین جامعی است. مشکل اصلی ما عدم تفهیم فلسفة چادر برای نسل جوان است؛ از این رو وقتی مسئولان فرهنگی و دولتی خواستند در این مورد چاره اندیشی کنند، متأسفانه به جای اصل به فرع پرداختند و حواشی را پررنگ کردند؛ چنان چه برای ذائقه سازی انواع مدل ها و طرح های چادر را به طراحان لباس سپردند و بازار چادرهای گوناگون با نام های مختلف داغ شد؛ مانند چادر ملی، چادر دانشجویی، چادر قجری، لبنانی و.. . که البته بعضی از آن ها تا حدودی پوشش مناسب دارند، اما به دلیل عدم نظارت بر چگونگی طراحی ها و مدل سازی های چادر، هر بار شاهد یک مدل و شوی چادر هستیم؛ آن هم چادرهایی که بیشتر مصداق تبرج و جلوه گری زن مسلمان هستند تا پوشش کامل.
برپایی غرفه های حجاب و عفاف در نمایشگاه قرآن و ارائة انواع مدل چادر، همچون چادرهایی با کلاهک ها و آستین های سنگ دوزی شده، روبان های رنگی و.. . که بیشتر از مانتو خودنمایی می کند، آیا می تواند معنایی جز این داشته باشد که خودمان عمداً یا سهواً حجاب را تحریف می کنیم و این پوشش اسلامی را دستاویز نگاه های سلیقه ای قرار می دهیم؟ به راستی فلسفة چادر سر کردن چیست که این گونه به جانش افتاده و کار دشمن را آسان کرده ایم و چادر را وسیلة بدحجابی قرار داده و نه تنها نتوانسته ایم با فرهنگ سازی، غیرمذهبی ها یا افراد ضعیف را جذب کنیم؛ بلکه با چنین برنامه های کاریکاتوری، به جای تقویت بنیة دینی جوانان مذهبی، آن ها را هم به بیراهه می کشانیم؟ آیا این جز یک اعلام خطر فرهنگی است؟ زیرا هرچند باید با توجه به اقتضائات روز و تنوع پیش برویم، اما نه به هر قیمتی. باید مراقب باشیم تا مصداق این ضرب المثل معروف قرار نگیریم که می خواست ابرویش را درست کند، زد چشمش را هم کور کرد!
واقعیت این است که دانسته یا ندانسته در امر حجاب و عفاف، مسیر را اشتباه می رویم و برای جوانان مذهبی و خانواده های متدین الگوهای ناقصی را القا و نهادینه سازی می کنیم که این چادر مدل دار مجلسی مناسب و شیک است یا آن چادر سنگ دوزی شده بهتر است و.. .؛ در حالی که بعضی از این چادرها به مراتب از مانتوهای بدن نمای دختران خیابانی زننده تر هستند و در شأن یک زن محجبه نیست تا خود را در معرض تبرج و خودنمایی با پوشش چادر قرار بدهد.
از مانتوهای رنگی و چسبان تا مانتوهای بی دکمه
پر شدن بازار فروش مانتو، با انواع مانتوهای مختلف از تنگ و چسبان و کوتاه گرفته تا بلند اما بی دکمه، بیانگر بعد دیگری از جنگ نرم برای رواج بی حجابی است. تا چندی قبل اغلب مانتوهای موجود در بازار، تنگ و کوتاه و چسبان بود، اما مانتوهای حال حاضر بازار فروش، قد کشیده و گشاد شده اند، اما این بار بدحجابی جای خود را به عریان گری داده است! مانتوها بلند هستند، اما اثری از دکمه در آن ها یافت نمی شود و صرفاً با یک بند بسته می شوند. ساپورت هایی که تابستان امسال جانشین شلوار شد، ساپورت های تنگ و چسبان و رنگارنگ و گاه نازک که تمام پای زن استفاده کننده را به نمایش می گذارد، بیانگر آن است که اندک اندک عریان گری دارد جایگزین بدحجابی می شود؛ ساپورت هایی که شبکة ضد انقلابی «من و تو» با کمتر از 50 نفر پرسنل توانست با پخش سه مرحله مجموعة «آکادمی گوگوش» جماعتی کثیر را در یک کشور 70 میلیونی مسلمان ـ آن هم بر خلاف ارزش های جامعه، چه دینی و چه عرفی ـ ساپورت پوش کند!! این در حالی است که رسانة ملی با نزدیک به 50 شبکة تلویزیونی، استانی و سراسری که اغلب با صرف هزینه های هنگفت امکان پخش 24 ساعتة ماهواره ای یافته اند و نیر پرسنل چند ده هزار نفری، نتوانسته دختران و پسران جوان ما را که اکنون فرزندان نسل سوم و چهارم این انقلاب هستند، با ارزش های دینی و فرهنگی انقلاب همراه سازد!
خطرات زیرپوستی رواج بدحجابی
آنچه بانیان و مروجان بدحجابی و بی حجابی به نام مد و مدگرایی، به دنبال ترویج آن در جامعه هستند، خطری جدی است که اگر هر چه سریع تر برای پیشگیری از نفوذ هر چه بیشتر آن و نیز درمان بخش های درگیر با آن، تصمیمی گرفته نشود، به زودی شاهد شکست جامعه در این جنگ نرم خواهیم بود. این خطر جدی همان استحاله نرم جامعه و از بین رفتن کامل ارزش ها و به نابودی کشاندن جامعه است که می توان آن را در ابعاد زیر مورد تدقیق قرار داد:
انتقال ارزش ها
نظریه پردازان مختلفی که با رویکرد جامعه شناختی به علل بروز انقلاب اسلامی در ایران توجه داشته اند، به زبانی ساده معتقدند یکی از عللی که باعث سرنگونی رژیم پهلوی در سال 1357 و جایگزینی نظام جمهوری اسلامی شد، ناتوانی آن رژیم در انتقال ارزش های مطلوب خود به نسل بعد بود. آن ها معتقدند هر نظام حکومتی باید بتواند در سایة پی گیری سیاست های راهبردی، ارزش های مطلوب خود را به شکلی نهادینه به نسل بعد منتقل نماید؛ در غیر این صورت جامعه ارزش های مطلوب خود را می جوید و این خطری بزرگ برای ثبات هر نظام سیاسی محسوب می شود.
بی شک اگرچه تمام انگیزة شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را نمی توان با « نظریة جامعه شناختی» تعبیر و تفسیر نمود، اما آنچه در نگاه این نظریه پردازان به ماهیت انقلاب ها نهفته است، بسیار مهم و قابل تأمل است و بی شک بی توجهی به آن می تواند تهدیدی جدی برای فردای ایران اسلامی باشد. اکنون سؤال اصلی این است که در دهة چهارم انقلاب اسلامی تا چه حد توانسته ایم ارزش های اساسی انقلاب را که موضوعی همچون عفاف و حجاب در معنای عام آن (برای زن و مرد) تنها یکی از آن هاست، در جامعه گسترش دهیم؟ بی شک ارزش های ترسیم شده در آرمان های متعالی انقلاب اسلامی، مورد تأکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب(مد) متعدد بوده و جا دارد در فرصتی جداگانه به مرور آن بپردازیم، اما مروری گذرا بر اوضاع جامعه و نگاهی ساده به سیر تغییر و گونه گون شدن پوشش در جامعه، نشان از حقیقتی تلخ دارد که نگران کننده تر از یک «ساپورت» ساده است.
فراموش شدن ارزش ها
یکی از ارزش های مورد تأکید در رهنمودهای حضرت امام(ره) که بسیار در دین اسلام مورد توجه قرار دارد و رهبر معظم انقلاب(مد) در فرمایشات خود نسبت به آن توصیه های بسیار دارند، گسترش «عفاف» در جامعه است. «عفاف» همواره در باور و بیان ما نسبت به «حجاب» مقدم بوده و هست و حتی در اصطلاح جاری نیز ترکیب «عفاف و حجاب» است که مورد تأکید قرار می گیرد؛ اما سال هاست که موضوع «عفاف» که موضوعی کیفی محسوب می شود، از جامعه و سیاست های اجرایی دستگاه های فرهنگی ما رخت بربسته (و یا حداقل کم رنگ شده) و تمام توجه ها بر پدیدة «حجاب» که پدیده ای کمّی محسوب می شود، معطوف شده است، آن هم به شکلی سطحی و اداری که اغلب در اجرا، ماهیتی «اونیفرمی» به خود گرفته و تنها به زنان جامعه محدود گشته است و رفته رفته باعث شده تا در جامعه با دو طبقه «اداری» و «غیراداری» مواجه شویم که البته در ساعات خارج از ساعت کاری نیز اغلب با پدیدة خطرناک دیگری مواجه هستیم که در آن، بخش مهمی از کارکنان ادارات دولتی که با روی کرد تحکیمی دستگاه های اجرایی مجبور به انتخاب نوع خاصی از پوشش شده اند، تغییر فرم و لباس می دهند و به گروه دوم می پیوندند. این هشداری جدی است که حکایت از ناتوانی سیاست های تحکیمی و بی توجهی به فرهنگ و فرهنگ سازی در دستگاه های اداری دارد. جالب اینکه در بسیاری از ادارات، مسئولین واحدهای اجرایی در پی دستورالعمل های غیرکارشناسانه، کارکنان محترم خانم را که در تمام زندگی خود پوشش یک دست و مناسب مانتو را برگزیده اند، علی رغم تمام صلاحیت ها از حضور در پست های مدیریتی (حتی مدیریت یک آموزشگاه) محروم می کنند و با این عمل خود، باعث شده اند تا بیش از هر چیز پوشش چادر که به عنوان حجاب برتر، بسیار مورد توجه حضرت امام(ره) نیز بود، تنها ماهیتی مدیریتی و شکلی، به خود بگیرد و باز هم در جامعه شاهد طبقه بندی افراد و تأثیرات سوء پس از آن باشیم.
چادر یک نه بزرگ به همة نامحرمان است و اصل اول در آن، طرد همه است؛ مگر اینکه صاحب این پوشش اجازة مراوده را به دیگران بیگانه بدهد. بنابراین عقلاً نمی توان پذیرفت که خانمی چادر به سر کند ولی در عین حال رفتارهای باز، مراودات مستمر و طولانی مدت و ارتباطات سهل الوصول با نامحرم داشته باشد.
حال چگونه است که مجریان چادر به سر یا بازیگران نقش های چادر محور در عین پوشیدن سخت ترین حجاب، از نرم ترین روابط با نامحرمان برخوردارند؟ گپ زدن مجریان چادری با میهمانان مرد برنامه ها و همکاران تلویزیونی، هم صحبت شدن های طولانی بازیگران چادر به سر با مردان نامحرم در نقش های مقابل و یکی به دو کردن ها، شوخی ها و زدن حرف های شبه عاشقانه و حتی عاشقانه و عاطفی، همه از مصادیق چنین پدیدة عجیبی است.
مسئله دیگری از اهمیت بسیاری برخوردار است، استفاده ابزاری از چادر است. اینکه زنی برای به دست آوردن پستی بهتر و یا به دست آوردن برخی چیزها چادر بر سر می افکند، در حالی که هیچ اعتقادی به آن ندارد، از سویی توهین به چادر و از سوی دیگر سوءاستفاده از آن برای رسیدن به مطامع شخصی است.
این ها به دلیل بی توجهی به ماهیت موضوعات فرهنگی و فراموش شدن ارزش ها و سطحی نگری به مفاهیم بلندی است که این انقلاب با هدف برپایی آن شکل گرفته است.
اندلسی شدن جامعه
افول هر حکومت و تمدنی، عللی دارد و غروب آفتاب حکومت و تمدن بزرگ اسلامی در اندلس نیز از این قانون مستثنا نیست. مهم ترین آسیبی که گریبان گیر حکومت مسلمین در اندلس شد و فرجام ناخوشی را برای آن رقم زد، تفرقه و فساد اخلاقی بود و این نکته ای است بسیار حائز اهمیت که بنا بر آموزه های دینی باید از آن عبرت گرفت.
مهم ترین علت شکست حکومت مسلمانان در اندلس را می توان در درگیری های داخلی بین مسلمانان به ویژه حاکمان جست وجو کرد. این اختلافات سبب تضعیف دولت مرکزی شد و راه را برای نفوذ هرچه بیشتر دشمن باز کرد.
دومین عامل شکست مسلمین در اندلس را می توان روی آوردن حاکمان و بسیاری از مردم به بی تقوایی و بی بند و باری دانست. فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آن ها از بین برد. آنچه که برایشان اهمیت داشت، قدرت طلبی و خوش گذرانی بود. در نتیجه شهرها یکی پس از دیگری از تحت حکومت آنان خارج شد و به تصرف دشمن درآمد.[6]
اکنون خطری که جامعة ما را تهدید می کند، تنها تنگ و گشاد شدن مانتوها و یا کوتاه و بلند شدن شلوارها و حتی رنگ به رنگ شدن ساپورت ها نیست. خطر اصلی «اندلسی شدن» تدریجی جامعه ای است که هر روز بیش از پیش به سمت «مصرف گرایی» و نه «تولیدگری» پیش می رود. جا دارد کارشناسان محترم در حوزه های مختلف دینی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی یک بار دیگر به مطالعة مختصات پدیدة اندلسی شدن در جامعه بپردازند. پدیدة خطرناک گسترش فساد، تنها معطوف به فساد اخلاقی نیست. گسترش فساد در لایه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می تواند باعث رواج تفکر ناکارآمدی نگرش دینی در جامعه شود و این، خطر بزرگی است که هر جامعه اسلامی را تهدید می کند و مگر در اندلس چیزی غیر از این رخ داد؟! بنابراین توجه تک بعدی به برخی مظاهر سطحی فساد اخلاقی در جامعه و معطوف داشتن تمام توان اجرایی حوزه های مختلف مسئول به برخی معلول ها در اجتماع، به مراتب خطرناک تر از هر آفت دیگری برای جامعة ما محسوب می شود.
ناکارآمدی رسانه های گروهی
امروز گسترة کارکرد رسانه از تفریح و سرگرمی به مراتب فراتر رفته و مرزهای سیاست و فرهنگ و امنیت ملی جوامع را هم درنوردیده است. بسیار ساده انگارانه است اگر نگاهی جز این، به رسانه ها داشته باشیم. حال نکتة بسیار جالب، رویة نزولی رسانه های داخلی خودمان و به خصوص رسانة ملی در مقابل شبکه های گسترده و توانمند ماهواره ای است. شکی نیست بسیاری از شبکه های ماهواره ای با هدف به چالش کشیدن ارزش های فرهنگی ما و البته گسترش ارزش های فرهنگی مطلوب خود به تولید برنامه به زبان فارسی می پردازند و البته نمی توان بر آن ها خرده گرفت؛ زیرا این ذات پدیدة فرهنگ است و به طور طبیعی هر تفکری سعی دارد تا حیطة شمول خود را گسترش دهد و البته این مهم اکنون از طریق رسانه ها عملی تر است، اما نگران کننده تر رویه های نسنجیده و غلطی است که از سوی مدیران فرهنگی ما، آن هم با انبوه امکانات فنی و نرم افزاری در کشور، صورت می گیرد. صدا و سیمای ما که باید نوک پیکان مقابله با تهدیدات نرم باشد، اگرچه هر روز به گسترش کمی خود بیش از پیش ادامه می دهد (آن هم گسترشی که تنها به تکرار شبکه ها و برنامه ها منجر شده است) اما با بی توجهی به میل و نیاز جامعة مخاطب، باعث شده تا برنامه های تولیدی از اثرگذاری بسیار کمتری برخوردار بوده و پدیدة همه گیر شدن به کارگیری ماهواره علی رغم منع قانونی، و مطلع بودن والدین به اثرات مخرب آن در خانواده هر روز بیش از پیش گسترش یابد. ناکارآمدی رسانه ها و فرار مخاطب، خطری بسیار بزرگ است که اگر به دنبال چاره ای برای آن نباشیم، می تواند در آینده ای نزدیک به جدی ترین تهدیدات پیش روی جامعة ما تبدیل شود.[7]
پینوشت:
[1]. پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان تا پایان پادشاهی ساسانیان، جلیل ضیاءپور، ص 54.
[2]. مستدرکالوسائل، محدث نوری، ج 16، ص316.
[3]. ر.ک: ناتوی فرهنگی و روش مقابله با آن، شهرام علمداری، ص 134 ـ 139.
[4]. حریم عفاف (حجاب، نگاه)، روحالله حسینیان، ص64.
[5]. روابط بینالملل اسلامی(پانزده گفتار)، مرتضی مطهری، ص 36.
[6]. بررسی عقاید و ادیان، مصطفی نورانی اردبیلی، ص 291.
[7]. ر.ک: گروه اندیشه و فرهنگ وبگاه جوان انقلابی، رضا سیفپور، خطری جدیتر از ساپورت.
منبع: پایگاه حوزه
فرم در حال بارگذاری ...