راهکار آیت الله مجتهدی برای ازدواج با جیب های خالی

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394


توکل این است که چشم آدم به دست این و آن نباشد و فقط به خدا توکل کند. من وقتی طلبه بودم و می‌خواستم ازدواج کنم، عمه‌ای داشتم که می‌گفت: چرا می‌خواهی ازدواج کنی؟ بابات که ندارد کمکت کند، خودت از کجا می‌خواهی بیاوری؟!

به نقل از خبرگزاری دانشجو، ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که در سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانی‌ها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و می‌توانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق بنشینیم.

آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که در دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.

توکل با اسباب منافات ندارد
اگر بگویی من توکلم بر خداست و موتور را بدون قفل در کوچه بگذاری دزد ببرد، این توکل نیست. قفل کن و بعد توکل کن که ان‌شاءلله قفل را باز نمی‌کنند. دزدها قفل را هم باز می‌کنند. توکل منافات با اسباب ندارد، نمی‌توان توکل کرد که لقمه غذا خود بخود وارد دهان شود، باید دست را بلند کرده و لقمه را در دهان خود بگذاری.

به این سادگی‌ها هم نیست. باید زارع یا کشاورز زمین را شخم بزند، آبیاری کند و کود شیمیایی بزند تا بتواند حاصل بردارد وگرنه در خانه بنشیند و چپقش را چاق کند و به نوه‌هایش بگوید امسال توکل بر خدا صد خروار گندم بر می‌داریم. نوه‌ها می‌گویند آقاجون ما ظاهرا قاطی کرده است. اصلا نه تخمی پاشیده، نه کاری کرده است و می گوید می خواهیم صد خروار گندم برداریم. آقاجون ظاهرا زیاد عمر کرده‌اند و پرت و پلا می‌گویند.

پاسخ آیت‌الله مجتهدی به عمه خود که می‌گفت اگر پول نداری ازدواج نکن
توکل این است که چشم آدم به دست این و آن نباشد و فقط به خدا توکل کند. من وقتی طلبه بودم و می‌خواستم ازدواج کنم، عمه‌ای داشتم که می‌گفت: چرا می‌خواهی ازدواج کنی؟ بابات که ندارد کمکت کند، خودت از کجا می‌خواهی بیاوری؟!
23 ساله بودم. گفتم که خدا … خدا… . گفت تو که هی بگو خدا… . ما از اول طلبگی خدا گفتیم و توکلمان بر خدا بوده. این تشکیلات همیشه بر توکل می‌گردیده،حتی به مراجع هم ما رو نیاوردیم که به ما حتی یک مرتبه کمک کنند.

مدرسه آیت‌الله مجتهدی چگونه بدون پول اداره شد؟
اوایل که این مدرسه را راه انداختیم به طلبه‌هایمان شهریه نمی‌دادیم، یک کلمه به آیت‌الله خوانساری بگویم؟ خدمت آقای بروجردی بروم؟ ابدا! توکلم بر خدا بود! برای این تشکیلات و این برنامه‌ها یک ریال از کسی پول نگرفتم، خودشان آمدند دادند.
6 تا خانه اضافه شد به مسجد با توکل بر خدا! کسی می‌خواست از بازاری‌ های پولدار بیاورد اینجا، پیغام دادم این کار را نکن برای من سبک است. لازم نیست پولدارها اینجا بیایند که از آن‌ها پول بگیریم. عمه‌ام می‌گفت تو بگو خدا…!
ما از اول خدا گفتیم، کارمان آبرومندانه برگزار شده و به هیچ‌کس هم رو نیانداخته‌ایم. زمانی داماد ما می‌گفت یکی از علما از من پرسید فلان مدرسه را چه کسی اداره می‌کند؟ ایشان به مراجع پول هم می‌دهد! تعجب کرده بود و هاج و واج مانده بود که ما به مراجع پول هم می‌دهیم و از آن‌ها پول نمی‌گیریم. خیلی عجیب است!


فرم در حال بارگذاری ...

حجم تنهایی تو، بیشتر از بودن ماست.

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394


فرم در حال بارگذاری ...

روش برخورد با دنيا

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

و درود خدا بر او بر امام بی کسان

جامه ‏اى كهنه و وصله‏ دار بر تن داشت.

شخصى پرسيد چرا پيراهن وصله دار مى‏پوشى؟

فرمود: دل با آن فروتن، و نفس رام مى‏ شود، و مؤمنان از آن سر مشق مى‏ گيرند.

دنياى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از يکديگرند، پس کسى که دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کينه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد.

و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به يکى نزديک شود از ديگرى دور مى‏گردد، و آن دو همواره به يکديگر زيان رسانند.

ورُؤيَ عليه إزار خَلَقٌ مرقوع، فقيل له في ذلك. فقال عليه السلام : يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. وقال عليه السلام : إِنَّ الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ، وَسَبِيلاَنِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَتَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاَْخِرَةَ وَعَادَاهَا، وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاشٍ بَيْنَهُمَا، كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الاَْخَرِ، وَهُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ!(حکمت 103)

شرح و تفسير

تضاد دنياپرستى و علاقه به آخرت

امام(عليه السلام) اين گفتار حكيمانه را زمانى فرمود كه «لباس كهنه و وصله دارى بر اندام آن حضرت ديدند كسى درباره آن سؤال كرد (كه چرا امام(عليه السلام) با داشتن امكانات چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است) امام(عليه السلام) فرمود:

«قلب به سبب آن خاضع مى شود و نفس سركش با آن رام مى گردد و مؤمنان به آن اقتدا مى كنند (و از آن سرمشق مى گيرند)»; (وَرُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ: يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ).

...

مى دانيم در عصر خلفا دامنه فتوحات اسلامى به شرق و غرب و شمال و جنوب كشيده شد و كشورهاى مهمى همچون ايران و روم و مصر زير پرچم اسلام قرار گرفتند و غنائم فراوان و اموال خراجى بسيارى نصيب مسلمين شد.

اين امر آثار زيان بار فراوانى داشت; گروهى به مسابقه در ثروت روى آوردند، خانه هاى مجلل، لباس هاى گرانبها، سفره هاى رنگارنگ و مركب هاى زيبا براى خود انتخاب نمودند و گروه عظيمى از مردم در دنيا و ارزش هاى مادى فرو رفتند و نظام ارزشى جامعه اسلامى ـ همان گونه كه در كلام حكمت آميز قبل به آن اشاره شد ـ دگرگون شد. در اينجا امام(عليه السلام) براى اين كه مسلمانان منحرف را به صراط مستقيم اسلام و سنت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) باز گرداند مظاهر زهد خويش را كاملاً آشكار ساخت كه از جمله آن پوشيدن لباس هاى ساده و كم ارزش ووصله دار بود و همين امر موجب شگفتى بينندگان گشت تا آنجا كه به حضرت ايراد گرفتند; ولى امام(عليه السلام) پاسخى فرمود كه درس بزرگى براى همگان بود، فرمود:

هنگامى كه اين لباس را مى پوشم سه فايده مهم دارد:

نخست اين كه قلب و روح من در برابر آن خضوع مى كند و تكبر و خودبرتربينى كه سرچشمه گناهان بزرگ است از من دور مى شود

و ديگر اين كه نفس سركش به سبب آن رام مى شود و وسوسه هاى آن كه انسان را به راه هاى شيطانى مى كشاند فرو نشيند.

و سوم اين كه مؤمنان به آن اقتدا مى كنند و از زندگانى پر زرق و برق و تجملاتى كه انسان را از خدا غافل مى سازد دور مى شوند. هيچ كس از پوشيدن لباس هاى ساده و داشتن وسايل زندگى ساده احساس حقارت نمى كند. آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به اصلى كلى درباره دنيا و آخرت اشاره مى كند كه انتخاب نوع لباس گوشه اى از گوشه هاى آن است، مى فرمايد: «دنيا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلف اند، لذا كسى كه دنيا را دوست بدارد و به آن عشق بورزد آخرت را دشمن مى دارد و با آن عداوت دارد»; (إِنَّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ، وَسَبِيلاَنِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَعَادَاهَا). منظور از دنيا در اينجا يكى از سه چيز و يا هر سه چيز است:

نخست اين كه منظور دنيايى است كه از طريق حرام و اموال نامشروع و مقامات غاصبانه به دست آيد كه مسير آن از مسير آخرت قطعاً جداست.

ديگر اين كه منظور دنيايى است كه هدف باشد نه وسيله براى آخرت، زيرا اگر دنيا هدف اصلى انسان شد، آخرت به فراموشى سپرده مى شود و ديگر هدف نهايى نخواهد بود; اما اگر به دنيا به گونه مزرعه يا پل و گذرگاه و خلاصه وسيله اى براى رسيدن به آخرت نگاه شود نه تنها دشمنى با آن ندارد، بلكه به يقين آن را تقويت خواهد كرد، همان گونه كه در روايات اسلامى آمده است.

سوم اين كه منظور دنياى پر زرق و برق و تجملاتى است كه وقتى انسان در آن غرق شد، هرچند از طريق حلال به دست آمده باشد آخرت به دست فراموشى سپرده خواهد شد; هر روز در فكر زينت تازه و تجملات بيشتر و خانه ها و لباس ها و مركب هاى پر زرق و برق تر است و چنين كسى هرچند دنبال حرام هم نباشد هم خدا را فراموش مى كند و هم معاد را.

تعبير به «عَدُوّان» و «سَبيلانِ» در واقع شبيه به تنزل از چيزى به چيز ديگر است، زيرا نخست مى فرمايد: دو دشمن اند كه يكديگر را تخريب مى كنند سپس مى فرمايد: حد اقل دو مسير مختلف اند كه به دو مقصد منتهى مى شوند; خواه عداوتى با هم داشته باشند يا نه. آنچه در جمله «فَمَنْ أحَبَّ الدُّنْيا» آمده در واقع به منزله نتيجه گيرى از سخنان گذشته است. در پايان امام(عليه السلام) دو تشبيه جالب و به تعبير ديگر دو مثال واضح براى دنيا و آخرت بيان مى كند و مى فرمايد:

«اين دو به منزله مشرق و مغرب اند و انسان همچون كسى است كه در ميان اين دو در حركت است هر زمان به يكى نزديك مى شود از ديگرى دور مى گردد و اين دو همچون دو همسر يك مردند (كه معمولاً با هم رقابت شديد دارند)»; (وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاش بَيْنَهُمَا; كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ، وَهُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ). گفتنى است دو مثالى را كه امام(عليه السلام) بيان فرموده نسبت به دو تعبيرى كه درباره دنيا در عبارت بالا آمد (عَدُوّان و سَبيلانِ) به اصطلاح از قبيل لف و نشر مشوش است; تعبير به «ضَرَّتانِ» (دو هوو) مثالى است براى «عَدُوّان مُتَفاوِتان» و تعبير به «مشرق و مغرب» مثالى است براى «سَبيلانِ مُخْتَلِفان». اين احتمال نيز هست كه تعبير به «مشرق و مغرب» نسبت به دنيا و آخرت نيز از قبيل لف و نشر مشوش باشد; مشرق كه خاستگاه نور آفتاب است به منزله آخرت و مغرب كه رو به سوى ظلمت مى رود اشاره به دنياست.

آرى اگر دنيا از حرام فراهم شود، يا هدف نهايى انسان باشد و يا انسان در تجملات و زر و زيورهاى آن غرق شود هرگز به آخرت نمى پردازد، بلكه روز به روز از سعادت جاويدان دورتر مى گردد. روايات ديگرى كه از رسول خدا يا ائمه معصومين(عليهم السلام) رسيده است نيز اين سخن را تاييد مى كند; از جمله در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از رسول الله(صلى الله عليه وآله) نقل كرده مى خوانيم:

«إِنَّ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا إِضْرَاراً بِالاْخِرَةِ وَفِي طَلَبِ الاْخِرَةِ إِضْرَاراً بِالدُّنْيَا فَأَضِرُّوا بِالدُّنْيَا فَإِنَّهَا أَحَقُّ بِالاِْضْرَارِ; طلب دنيا به آخرت انسان زيان مى رساند و طلب آخرت به دنيا ضرر مى زند، بنابراين ضرر دنيا را بپذيريد كه سزاوارتر به زيان است». در حديث ديگرى كه از حضرت مسيح در كتب اسلامى نقل شده مى خوانيم:

«لاَ يَسْتَقِيمُ حُبُّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ فِي قَلْبِ مُؤْمِن كَمَا لاَ يَسْتَقِيمُ الْمَاءُ وَالنَّارُ فِي إِنَاء وَاحِد; محبت دنيا و آخرت در قلب فرد با ايمان جمع نمى شود همان گونه كه آب و آتش در يك ظرف جمع نمى گردند». ناگفته پيداست كه تمام اين روايات ناظر به كسى است كه دنيا را هدف خود قرار داده و بدون در نظر گرفتن حلال و حرام و حق و ناحق پيوسته به دنبال آن مى دود; اما كسى كه دنيا را از طريق حلال مى خواهد و وسيله نيل به آخرت قرار مى دهد نه تنها مذموم نيست، بلكه در روايات از چنين كسى ستايش نيز شده است. از اين رو در حديثى از امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:

«إنْ جَعَلْتَ دينَكَ تَبَعاً لِدُنْياكَ أهْلَكْتَ دينَكَ وَدُنْياكَ وَكُنْتَ فِي الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ; اگر دين خود را تابع دنياى خود قرار دهى، دين دنيايت را تباه كرده و در آخرت از زيان كاران خواهى بود و اگر دنياى خود را تابع دينت قرار دهى هم دينت را به دست آورده اى و هم دنيايت را و در آخرت از رستگاران هستى».

منبع:مبلغان سایبری چهارده خورشید

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

برکات و فضیلت برخی سوره های قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394


1 محمد بن مروان از حضرت باقر علیه السلام روايت کند که فرمود:

هرکس قل هو الله احد را يک بار بخواند بر او مبارک باشد (و برکت باو داده شود) و هرکس دو بار بخواند خودش و خاندانش برکت يابند، و هرکس سه بار بخواند خودش و خاندانش و همسايگانش برکت يابند، و هرکس دوازده بار بخواند خداوند برايش دوازده قصر در بهشت بنا کند و نگهبانان بهشت گويند: برويم قصرهاى فلان برادرمان را تماشا کنيم ، و هرکس صدبار بخواند گناهان بيست و پنج سال او بجز خونها و مالها (که بناحق ريخته و يا خورده است ) امرزيده شود، هرکس چهار صد بار بخواند مزد چهارصد شهيد دارد که همه انها اسبش را در راه خداى پى کرده و خونش ريخته شده است ، و هرکس در يکشبانه روز هزار بار انرا بخواند نميرد تا جايگاه خويش در بهشت ببيند يا باو نشان داده شود.

2 حضرت صادق علیه السلام فرمود: چون خداى عزوجل باين ايات (که در اخر حديث بيايد) فرمان داد که بزمين فرود ايند، انها بعرش در اويختند و گفتند:

پروردگارا بکجا ما را فرو مى فرستى؟

بسوى خطا کاران و گنه کاران؟

پس خداى عزوجل بانها فرمود:

فرود شويد که بعزت و جلال خودم سوگند که هيچ کس از آل محمد (عليهم السلام ) و شيعيان آنها شما را در هر روز دنبال نماز واجبش نخواند جز اينکه بنظر مخصوصى در هر روز هفتاد بار باو نظر کنم و در هر نظر هفتاد حاجت او را بر اورم ، و او را بانچه گناه دارد بپذيرم و ان ايات عبارت است از ام الکتاب (يعنى سوره مبارکه حمد) و آیه : «شهد الله نه لا اله الا هو و الملائکة و اولوالعلم » (سوره عمران آیه 18) و اية الکرسى ، و آیه ملک (قل اللهم ما لک الملک …. آیه 26 از سوره ال عمران ).

3 جابر گويد: شنيدم حضرت باقر علیه السلام مى فرمود: هرکس همه سوره ها مسبحات (يعنى سوره هايى که اول ان سبح يا يسبح است ) پيش از انکه بخوابد انها را بخواند، نميرد تا حضرت قائم عليه السلام را درک کند و اگر بميرد در جوار نبى اکرم صلی الله علیه و آله خواهد بود.

شرح :
مسبحات که اول انها سبح يا يسبح است هفت سوره است : سوره اسرى ، سوره حديد، سوره حشر، سوره صف ، سوره جمعه ، سوره تغابن ، سوره اعلى .

...

>

4 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس هنگامى که بيشتر خواب رود صد بار سوره قل هو الله احد را بخواند خداوند گناه پنجاه سال او را بيامرزد.

5 و نيز ان حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس چهار آیه از اول سوره بقره و اية الکرسى و دو آیه بعد از ان (يعنى آیه هاى «لا اکراه فى الدين ….» و آیه : «الله ولى الذين امنوا….») و سه آیه اخر سوره بقره را بخواند در جان و مالش بدى نبيند و هيچ شيطانى باو نزديک نشود، و قران را فراموش نکند.

6 حضرت باقر علیه السلام فرمود: هرکس سوره «انا انزلنا فى ليلة القدر» را بخواند و اوازش را (هنگام خواندن ان ) بلند کند مانند کسى است که شمشير در راه خدا کشيده ، و هرکس انرا بخواند باندازه هزار گناه از گناهانش امرزيده شود.

7 حضرت صادق علیه السلام مى فرمود: که پدرم صلوات عليه مى فرمود: «قل هو الله حد» يک سوم قرانست و «قل يا آیها الکافرون » يک چهارم ان است .

8 ابراهيم بن مهزم از مردى حديث کند که شنيد از حضرت ابى الحسن عليه السلام که مى فرمود: هرکس اية الکرسى را در وقت خواب بخواند از درد فلج نترسد ان شاء الله ، و هر که پشت سر هر نماز واجب انرا بخواند هيچ حيوانى که نيش زهراگين دارد او را زيان نرساند و فرمود: هرکس قل هو الله احد را بين خود و بين جبار (ستمگرى که اهنگ اواز او را دارد) پيش دارد (و در برابر او اين سوره را بخواند) خداى عزوجل او را از ستمکار منع کند، (باين ترتيب که ) بخواند انرا از پيش رو و از پشت سر و از راست و چپش ، و چون اينکار را کرد خداى عزوجل خير ان ستمکار را باو بهره کند و از شرش او را باز دارد. و فرمود: هرگاه از پيش امدى ترسيدى صد آیه از قران از هر کجاى ان که خواهى بخوان ، سپس ‍ سه بار بگو: «اللهم اکشف عنى البلاء».

9 حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر که صد آیه (از قران ) در شب در نمازى بخواند (يعنى در يکى ) از نمازهايى که شب مى خواند و ظاهرا مقصود نمازهاى نافله ايست که از اول شب تا صبح مى خوانند يا جداگانه دو رکعت نماز بخواند و اين صد آیه را در ان بخواند) خداى عزوجل براى او عبادت يکشب را ثبت کند، و هرکس دويست آیه در غير از نماز بخواند قران در روز قيامت باو خصومت نورزد (و درباره ضايع گذاردنش و روى برتافتن از ان شکايت از او نکند) و هر که در شبانه روز در نماز روز و شب پانصد آیه بخواند خداى عزوجل براى او در لوح محفوظ يک قنطار حسنه بنويسد و قنطار هزار و دويست اوقيه است و اوقيه بزرگتر از کوه احد است .

10 و نيز فرمود عليه السلام : هرکس يک روز تمام بر او بگذرد و نمازهاى پنج گانه را بخواند و در ان نمازها قل هو الله احد نخواند باو گفته شود: اى بنده خدا تو از نمازگزاران نيستى .

11 و نيز فرمود عليه السلام : هر که ايمان بخدا و روز جزا دارد خواندن قل هو الله احد را دنبال هر نماز واجب از دست ندهد، زيرا هرکس انرا بخواند خداوند خير دنيا و اخرت را براى او فراهم کند و او را و پدرش و مادرش را و هر که از اندو متولد شده بيامرزد.

12- و نيز فرمود عليه السلام : همانا سوره انعام يکجا نازل گرديد و هفتاد هزار فرشته ان را بدرقه کردند تا بمحمد صلى الله عليه و اله نازل شد، پس انرا بزرگ شماريد و گرامى داريد، زيرا در هفتاد جاى ان نام خداى عزوجل مى باشد، و اگر مردم مى دانستند چه ثوابها و فضيلتهايى در خواندن ان سوره است انرا وا نمى گذاردند و ترک نمى کردند.

13- و نيز فرمود عليه السلام : پيغمبر صلى الله عليه و اله بر جنازه سعد معاذ نماز خواند و پس از ان فرمود: هفتاد هزار فرشته که در انها جبرئيل نيز بود امدند و بر جنازه سعد نماز خواندند، من بجبرييل گفتم : اى جبرييل بچه عمل سزاوار نماز شماها شد؟ جبرييل گفت : براى خواندنش قل هو الله احد را (در همه احوال ) ايستاده و نشسته و سواره و پياده در هنگام رفتن و امدنش .

14 و نيز فرمود عليه السلام : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده : هر که سوره الهيکم التکاثر را هنگام خوابيدن بخواند از فتنه قبر محفوظ بماند.

15 عبدالله بن فضل نوفلى در حديث مرفوعى (که سند را بمعصوم رسانده ) حديث کند که فرموده : سوره حمد بر هيچ دردى هفتاد بار خوانده نشود جز انکه ان درد ارام گيرد.

16 حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر سوره حمد هفتاد بار بر مرده اى خوانده شود و روح به تن او باز گردد شگفت نيست .

17 سليمان جعفرى گويد: از حضرت ابى الحسن شنيدم که مى فرمود: هيچ کس نيست که از دوران کودکى بعهده گيرد که در هر شب سوره قل اعوذ برب الفلق و سوره قل اعوذ برب الناس را هر کدام سه بار بخواند و سوره قل هو الله احد را صد بار و اگر نتواند پنجاه بار بخواند جز اينکه خداى عزوجل از او بگرداند هر نوع ديوانگى و جن زدگى و پيش ‍ امدهايى که کودکان دچار شوند، و نيز مرض تشنگى و فاسد شدن معده و جوشش خون را تا زمانى که بدان مداومت کند تا به پيرى رسد، و اگر خود را بخواندن ان پايبند کند يا ديگرى بر ان وادارش کند (يعنى اگر خودش سواد ندارد يا خواندن نتواند بر او بخوانند) تا روزى که خداى عزوجل جانش را بگيرد محفوظ ماند.

توضيح :
«بدورالدم » را لغتش در چند کتاب لغت که در دسترس بود نيافتم و «بدر» در لغت بمعناى سرعت و شتاب بسوى چيزى است ، و ممکن است مقصود از «بدورالدم » مرض فشار خون باشد ولى چون اطمينانى باين ترجمه نداشتيم لذا بنحو اجمال ترجمه شد، و در نسخه وافى «بدرة الدم » است که براى ان نيز معنايى نيافتم .

18 حسين بن احمد منقرى گويد:از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام شنيدم که مى فرمود: هر که بيک آیه قران اکتفا کند (و انرا براى نگهدارى از خود بس داند) از شرق تا غرب همان آیه او را بس باشد (اگر با ايمان و عقيده باشد).

19 حضرت صادق علیه السلام براى حفظ و نگهدارى (از چشم و بلاها) فرمود: کوزه تازه (اب نديده اى ) بگير و ان را اب کن سپس بر ان سوره انا انزلناه فى ليلة القدر را سى بار بخوان سپس ان را اويزان کن و از ان بياشام و وضوء بگير و هر چه بخواهند در ان اب بيفزايند ان شاء(الله ).

شرح :
يعنى هرگاه اب ان رو باتمام رفت چنانچه اب روى ان بريزيد همان تاءثير و خاصيت را دارد. و بنظر مى رسد که عبارت چنين باشد: «و يزداد فيهما ماء ان شاء» و لفظ «الله » در اخر «شاء» از اضافات نسخه نويسان باشد، و از شرح مجلسى (ره ) نيز براى حديث چنين برايد زيرا فرمايد: «ماءان شاء: اى کلما ينقض يصب عليه ماء اخر….» سپس نظير انچه ترجمه شد شرح فرموده .

20 مفضل بن عمر گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى مفضل از همه مردم خويشتن را بوسيله بسم الله لرحمن الرحيم و بسوره قل هو الله احد نگهدارى و محافظت کن ، ان را از سمت راستت و از سمت چپت و از پيش ‍ رويت و پشت سرت و از زير پايت بخوان (يعنى بشش جهت بخوان ) و چون بر سلطان ستمکارى وارد شدى همينکه نگاهت باو افتاد سه بار انرا (يعنى سوره قل هو الله را) بخوان و با دست چپ بشمار، و از خواندن ان جدا مشو (و ادامه بده ) تا از نزدش بيرون ائى .

21 اصبغ بن نباته از اميرالمؤ منين عليه السلام حديث کند که فرمود: سوگند بدانکه محمد صلی الله علیه و آله را بحقيقت برانگيخته و خاندانش را گرامى داشته هيچ چيزى نيست که شما انرا بجوييد از حرز و دعاهائى که براى محافظت از سوختن يا غرق شدن يا دزد يا گريختن چهارپائى از دست صاحبش يا گمشده اى يا بنده فرارى ، جز اينکه در قران است ، هر که خواهد از من بپرسد (تا باو بگويم ) گويد: پس مردى برخاست و عرضکرد: يا اميرالمؤ منين مرا اگاه کن از انچه براى محافظت از سوختن و غرق شدن است ؟ فرمود: اين ايات را بخوان : «الله لذى نزل الکتاب و هويتولى الصالحين » (سوره اعراف آیه 196 و اول آیه اينطور است : ان وليى الله لذى نزل الکتاب ….) و آیه : «و ما قدروا الله حق قدره » تا بگفتارش : «سبحانه و تعالى عما يشرکون » (سوره زمر آیه 17 و تمام آیه اينطور است : «و ما قدروا الله حق قدره و الارض جميعا قبضته يوم القيمة و السموات مطويات بيمينه سبحانه و تعالى عما يشرکون » پس هر که اين ايات را بخواند از سوختن و غرق شدن ايمن است ، گويد: پس مردى انرا خواند و اتش در خانه هاى همسايگانشان درگرفت و خانه او هم وسط ان خانه ها بود و (از برکت ان ايات که خوانده بود) اسيبى باو نرسيد، سپس مرد ديگرى برخاست و عرضکرد: يا اميرالمؤ منين حيوانى که زير پاى من هست چموشى مى کند و من از ان ترسانم ؟ فرمود: در گوش راستش ‍ (اين آیه را) بخوان : «و له اسلم من فى السموات و الارض طوعا و کرها و اليه ترجعون » (سوره ال عمران آیه 83) و انمرد اين آیه را خواند و ان حيوان براى او رام گرديد.
مرد ديگرى برخاست و عرضکرد: اى اميرمؤ منان سرزمين ما جاى درندگان است و درندگان بخانه من درايند و تا شکار خود را نگيرند از انجا نگذرند؟ فرمود: (اين دو آیه را) بخوان : «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤ منين رؤ وف رحيم فان تولوا فقل حسبى الله لا اله الا هو عليه توکلت و هو رب العرش العظيم » (سوره توبه آیه هاى 138 و 139) پس انمرد ايندو آیه را خواند و درندگان از او دور شدند.
سپس مرد ديگرى برخاست و عرضکرد: اى امير مؤ منان در شکم من اب زردى است (که موجب بيمارى من شده است ) ايا شفائى دارد؟ فرمود: ارى (بى پول ) و بدون صرف کردن درهمى و نه دينارى ، بنويس اية الکرسى را بر شکمت و انرا بشوى و بياشام و انرا در شکمت ذخيره کن (محتمل است مقصود اين باشد که تا مقدارى از زمان روى ان چيزى مخور که در شکمت بماند) بخواست خداى عزوجل بهبودى يابى و انمرد انجام داد و بخواست خداوند بهبودى يافت .
سپس ديگرى برخاست و عرضکرد: يا اميرالمؤ منين از (انچه براى پيدا کردن حيوان ) گمشده (فايده دارد) مرا اگاه فرما؟ فرمود: سوره يس را در دو رکعت نماز بخوان ، و بگو: «يا هادى الضالة رد ضالتى » (يعنى اى راهنماى گمشده گمشده مرا بمن باز گردان ) پس انرا انجام داد و خداى عزوجل حيوان گمشده اش را باو برگردانيد.
سپس ديگرى برخاست و عرضکرد: اى اميرمؤ منان براى بنده گريخته دستورى فرما فرمود: بخوان (اين آیه را): «او کظلمات فى بحر لجى يغشاه موج من فوقه موج » تا گفتارش : «و من لم يجعل الله نورا فماله من نور» (سوره نور آیه 40) و انمرد انرا گفت و بنده فراريش بسوى او بازگشت .

سپس مرد ديگرى برخاست و عرض کرد: يا اميرالمؤمنين براى ايمنى از دزدى چيزى بفرما زيرا که پيوسته پشت سرهم شبها از من دزدى شود؟

فرمود: چون ببستر خواب رفتى (اين آیه را بخوان ): «قل ادعوا الله و ادعوا الرحمن ايا ما تدعوا» تا گفتارش : «و کبره تکبيرا» (سوره اسراء آیه 110)

سپس اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: هر کس در بيابانى خالى از سکنه شبى را بسر برد و اين آیه را بخواند «ان ربکم الله لذى خلق السموات و الارض فى سئة ايام ثم استوى على العرش » تا گفتارش : «تبارک الله رب العالمين » (سوره اعراف آیه 54) فرشتگان او را محافظت کنند و شياطين از او دور شوند،

گويد: پس انمرد (يعنى مردى که براى ايمنى از دزدى پرسش کرده بود، يا مرد ديگرى ) رفت و به ويرانه اى رسيد و شب را در انجا خوابيد و اين ايات را نخواند، پس شيطان بسراغش امد و بينى آنمرد را گرفت ، رفيقش باو گفت : مهلتش بده ، آنمرد (از اين حرف ) از خواب پريد و آیه اى را (که حضرت فرموده بود) خواند، پس ‍ شيطان برفيقش گفت : خدا بينى تو را بخاک ماليد، اکنون بايد تا بصبح او را محافظت و پاسدارى کنى ، چون صبح شد نزد اميرالمؤ منين عليه السلام امد و جريان را گفت و عرض کرد: در سخن شما شفاء و راستى يافتم ، و پس از بالا امدن افتاب بدانجا رفت و جاى موى شيطان را در زمين ديد.

22 سلمة بن محرز گويد: شنيدم که حضرت صادق علیه السلام مى فرمود: کسى که سوره حمد او را بهبودى نبخشيد هيچ چيز بهبودش ندهد.

23 حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس هنگامى که به بستر خواب رود سوره قل يا آیها الکافرون و قل هو الله احد را بخواند خداى عزوجل بيزارى (و دورى ) از اتش را برايش بنويسد.

24 و نيز آنحضرت عليه السلام فرمود: از خواندن سوره «اذا زلزلت الارض زلزالها» خسته نشويد زيرا هرکس در نمازهاى نافله خود ان سوره را بخواند هرگز خداى عزوجل او را بزمين لرزه گرفتار نکند و بدان نميرد و (نيز) ببرق زدن و افتهاى ديگر دنيا ناچار نگردد تا بميرد، و چون بميرد فرشته کريمى از جانب پروردگارش بر او فرود ايد و بالاى سرش ‍ بنشيند پس گويد: اى ملک الموت با دوست خدا مدارا کن (و جانش را باسانى بگير) زيرا که او بسيار مرا ياد مى کرد و اين سوره را مى خواند و ان سوره نيز بملک الموت مانند همين حرف را بگويد، و ملک الموت گويد: پروردگارم بمن فرمان داده که گوش بفرمان و مطيع او باشم و جانش را نگيرم تا بدان دستور دهد، و چون پرده از برابر ديده اش بکنار رود منزلهاى خود را در بهشت ببيند، و جانش باسانترين وجهى بيرون رود، سپس جان او را هفتاد هزار فرشته تا بهشت بدرقه کنند و شتابانه او را ببهشت رسانند.

منبع: اصول کافی


فرم در حال بارگذاری ...

قرّةالعین اهل سلوک

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

بدان که از برای نماز غیر از این صورت، معنایی و غیر از این ظاهر باطنی است، و چنانچه ظاهر را آدابی است که مراعات ننمودن آنها یا موجب باطل شدن صورت ظاهری نماز می گردد یا باعث نقص آن، همین طور برای باطن نماز آداب قلبی است که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوی باطل شده یا ناقص می گردد، چنانچه با مراعات آنها نماز دارای روح ملکوتی شود و ممکن است پس از مراقبت و اهتمام به آداب باطنی و قلبی، شخص نمازگزار را نصیبی از سرّ الهی نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب حاصل شود که آن قرّةالعین اهل سلوک و حقیقت معراج نزدیکی محبوب است.


امام صادق سلام اللّه علیه فرمود:

«کسی که نمازهای واجب را در اوّل وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آن را سپید و پاکیزه به‏ آسمان برد. نماز (به نماز گزار) گوید: خدا تو را نگاه دارد همان گونه که مرا نگاه داشتی، مرا به ملکی بزرگوار سپردی و کسی که نمازها را بی سبب به تأخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نمازِ او را سیاه و تاریک به آسمان برد در حالی که نماز با صدای بلند به نماز گزار گوید: مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع کند آن چنان که مرا ضایع کردی، و خدا تو را رعایت نکند، آن چنان که تو مرا رعایت نکردی»

این حدیث علاوه بر آن که دلالت بر صورت های غیبی و ملکوتی نماز دارد دلالت بر حیات آنها نیز می کند.

آنچه باید دانست آن است که اکتفا نمودن به ظاهر نماز و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنی آن که موجب سعادت ابدی بلکه باعث جوار پروردگار است از بزرگ ترین مراتب زیان کاری است که پس از خروج از این عالم و ورود در محاسبه ی الهی موجب حسرت هایی است که عقل ما از ادراک آن عاجز است.

پس ای عزیز، دامن همّت به کمر زن و دست طلب بگشای و با هر تعب و زحمتی است حالات خود را اصلاح کن و شرایط روحی نماز اهل معرفت را تحصیل کن که اگر این وسیله از دست رفت وسایل دیگر قطع خواهد شد.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ی نماز می فرمایند:

«اگر (نماز) پذیرفته شد سایر اعمال پذیرفته می‏شود و اگر ردّ شد کارهای دیگر (نیز) ردّ می‏شود.»

آداب‏ الصلاة حضرت امام خمینی(ره) ص 3 تا ص 6 با تلخیص و ساده نویسی


فرم در حال بارگذاری ...

خنده حلال : حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام

یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!

حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(۱)

حاضر جوابی عقیل

روزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم.

معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است.

عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه.

عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود. (۲)

...

حاضر جوابی شهید مدرس

آورده اند که، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابی بی نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکی دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش می کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روی دم من نگذارند. مدرس جواب می دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست. (۳)

حاضر جوابی داراب میرزا

مظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندی داشت، پرسید: آیا در زمان فتحعلی شاه به تو بیشتر خوش می گذشت یا در عهد سلطنت من؟

داراب میرزا گفت: قربان هیچکدام! برای این که در زمان فتحعلی شاه ریش دار می پسندیدند و من آن وقت بی ریش بودم و در زمان شما بی ریش می پسندند و من ریش به این بلندی دارم. (۴)

حاضر جوابی فقیر در برابر توانگر

شخص فقیری وارد مجلسی شد و نزدیک توانگری نشست. توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویی خطاب به فقیر گفت: میان تو و خر چقدر فرق است؟ فقیر فورا گفت: یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد. (۵)

حاضر جوابی طفل

یکی از حکما از طفلی پرسید: اگر به من بگویی که خدا کجا است، یک عدد پرتقال به تو می دهم. آن پسر در جواب گفت: من دو عدد پرتقال به شما می دهم، که بگویی خدا کجا نیست. (۶)

حاضر جوابی حسن بن فضل

در مجلس یکی از خلفا جمعی از دانشمندان حضور داشتند، که حسن بن فضل وارد شد؛ همین که خواست شروع به سخن گفتن نماید، خلیفه وی را مورد عتاب قرار داد و گفت: ای بچه! تا بزرگ تر از تو در مجلس می باشد تو حرف مزن. فورا حسن بن فضل در جواب گفت: ای خلیفه، نه من از هدهد کوچک ترم و نه شما از حضرت سلیمان بزرگ ترید. مگر هدهد نبود که به سلیمان گفت: «احطت بما لم تحط: پی برده ام به چیزی که تو به آن پی نبرده ای!»(۷)

حاضر جوابی توسن خان

روزی فتحعلی شاه به توسن خان ترکمن گفت: روزی که ریش تقسیم می کردند، تو کجا بودی که سهمت را بگیری. فورا توسن خان در جواب گفت: قربان در آن وقت به طلب عقل رفته بودم. (۸)

حاضر جوابی شاگرد

معلم کمونیستی در سر کلاس درس، به بچه ها گفت: بچه ها مرا می بینید؟ همه گفتند: بلی، دوباره سؤ ال کرد: این میز و تابلو و… را می بینید؟ همه در پاسخ گفتند: بلی، معلم ادامه داد، حال بچه ها خدا را می بینید؟ گفتند: خیر. معلم گفت: پس حالا نتیجه می گیریم که خدایی وجود ندارد!

فورا یکی از شاگردان گفت: بچه ها شما تابلو را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد دوباره سؤ ال کرد: بچه ها آقا معلم را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد گفت: اما آخرین سؤ ال بچه ها عقل آقا معلم را هم می بینید؟ گفتند: خیر، شاگرد گفت: پس حالا که عقل معلم را نمی بینیم، نتیجه می گیریم که آقا معلم عقل ندارد!

حاضر جوابی کودک

روزی ابوحنیفه از محلی می گذشت، دید طفلی از جای گل آلودی راه می رود. او را صدا زد و گفت: بچه جان مواظب باش نلغزی، طفل بی درنگ در جواب گفت: لغزش من سهل است. تو مواظب خودت باش که نلغزی چون از لغزش تو پیروانت هم می لغزند. ابو حنیفه از هوش و زکاوت آن طفل تعجب کرد! (۹)

حاضر جوابی مؤمن طاق

پس از شهادت امام صادق علیه السلام، یکی از مخالفان آن حضرت به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود، به عنوان طعنه گفت: امام تو از دنیا رفت. مؤمن طاق فورا در پاسخ گفت: اما پیشوای تو (شیطان) تا قیامت زنده است. (۱۰)

حاضر جوابی سبط بن جوزی

سبط بن جوزی مدت مدیدی در میان شیعه و سنی زندگی می کرد. هر کدام از طرفداران دو مذهب شیعه و سنی او را به خود نسبت می دادند. روزی برای روشن شدن این که او شیعه است یا سنی؟ در میان جمعی از او سؤال کردند، علی علیه السلام افضل است یا ابابکر؟ فورا گفت: «من کانت بنته فی بیته: کسی که دخترش در خانه اوست.»

کسی از پاسخ او نفهمید که او واقعا شیعه است یا سنی. زیرا هم دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه علی علیه السلام بوده و هم دختر ابوبکر در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله.

باز در مجلسی دیگر از او سؤ ال کردند که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند؟

او با حالت عصبانیت جواب داد: چند بار بگویم؟! چهارتا، چهارتا، چهارتا. باز معلوم نشد او سنی است یا شیعه، چون سه بار تکرار کرده بود شیعیان فکر کردند که او با این تعبیر مقصودش خلفای دوازده گانه است که سه چهار تا می شود دوازده تا. و اهل سنت هم فکر کردند، او سنی است و چند بار تاکید کرده که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهارتا هستند. (۱۱)

حاضر جوابی بهلول

روزی وزیر دربار هارون الرشید به بهلول گفت: خوش به حال تو، زیرا خلیفه، تو را رئیس خوک ها و گرگ ها نموده است!

بهلول بی درنگ گفت: اکنون که تو از این مطلب آگاه شدی، اینک از طاعت و فرمان من خارج مشو. (۱۲)

آیه الله حکیم و بن باز

مرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفری که به عربستان داشت، در جلسه ای با بن باز مفتی آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.

بن باز، ظاهرا به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگری خود را مطرح نماید.

در این جلسه، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی کنید؟

آیت الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جای چنین صحبت هایی نیست، بگذارید به احوال پرسی برگزار شود. بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت! بن باز، با تعجب پرسید چرا؟

آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن می فرماید: «و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی و اضل سبیلا: کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود.»(۱۳) و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنم اند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست!(14)

پی نوشت ها:

__________________________________________________________________________________

1. داستان ها و پندها، ص 137.
2. همان، ج 9، ص 88.
3. گلشن لطایف، ص 311.
4. کشکول طبسی، ج 1، ص 131.
5. همان.
6. کشکول مختار، ص 121.
7. مستطرف، ج 1، ص 45.
8. کشکول طبسی ، ج 1، ص 138.
9. انیس الادباء، ص 96.
10. کشکول طبسی، ج 1، ص 147.
11. مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 438.
12. صد و یک مناظره جالب و خواندنی، محمدی اشتهاردی.
13. سوره اسراء، آیه 72.
14. روزنامه جمهوری اسلامی، 3/

منبع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری


فرم در حال بارگذاری ...

چهل اثر دعا برای تعجیل در ظهور امام عصر ارواحنا له لفدا

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394


در کتاب مکیال المکارم که به گفته ی نویسنده اش بنا به دستور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شده است بیش از یکصد فضیلت و اثر دعا برای تعجیل در ظهور امام عصر(عج) با شرح و تفضیل بیان شده است که با تلفیق بعضی از این فضائل که نزدیک به یکدیگر بود و با انتخاب بعضی دیگر چهل مورد از نتایج دعا برای تعجیل در ظهور آن حضرت ذکر شده است.

1 فرج و گشایش حقیقی دعا کننده.

2 زیاد شدن نعمت های الهی.

3 مایه ی جلب عنایت و محبت ائمه اطهار است.

4 نشانه ی منتظر بودن است (و افضل اعمال انتظار فرج است.)

5 شیطان از دعا کننده دور می شود.

6 از فتنه های آخرالزمان و دام های شیطان در امان می ماند.

7 امام زمان و ائمه اطهار(ع) او را دعا می کنند.

8 امام زمان و ائمه اطهار(ع) او را شفاعت می کنند.

9 دعایش به اجابت می رسد.

10 بلا از او دفع می گردد.

...


11 روزیش زیاد می شود.

12 گناهانش آمرزیده می گردد.

13 زیارت آن حضرت در خواب و بیداری نصیبش می شود.

14 اگر پیش از ظهور از دنیا برود، در زمان ظهور حضرت رجعت می کند.

15 ایمانش فزونی می یابد.

16 به فیض برادری پیامبر می رسد.

17 به واسطه ی دعای او فرج امام زمان(عج) نزدیک می گردد.

18 به عهد الهی وفا کرده است.

19 آثار و فوائد نیکی به والدین به وی داده می شود.

20 سبب طول عمر می گردد.

21 فهمش از قرآن بیشتر می گردد.

22 از عقوبت های اخروی در امان می ماند.

23 در هنگام مرگ با وی مدارا می شود.

24 در درجه ی امیرالمومنین علی (ع) با وی قرار می گیرد.

25 محبوب ترین خلق در نزد پروردگار عالم می گردد.

26 سیئاتش به حسنات تبدیل می گردد.

27 خداوند او را در عبادت تایید می کند.

28 به برکت او، عقوبت و بلا از اهل زمین دور می شود.

29 ثواب خونخواهی امام حسین (ع) به او داده می شود.

30 در روز قیامت نورش درخشان می گردد.

31 شفاعت او درباره ی هفتاد هزار تن از گناه کاران پذیرفته می شود.

32 بی حساب داخل بهشت می شود.

33 فرشتگان برای او استغفار و در حقش دعا می کنند.

34 ثواب عبادت تمام بندگان را به او می دهند.

35 ثواب شهادت در رکاب رسول الله (ص) را می یابد.

36 ثواب شهادت در رکاب امام زمان(عج) را می یابد.

37 ثواب حج و عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام و روزه ی آنها به او می رسد.

38 صدهزار حاجت او در قیامت روا می گردد.

39 ثواب هزار سال خدمت پروردگار که یک چشم بر هم زدن در آن معصیت نباشد را به او می دهند.

40 خداوند سایه ی هفتاد و پنج هزار فرشته را بر سر او می گستراند.


چند تذکر: (از نویسنده ی کتاب مکیال المکارم)

1 فوائد یاد شده و مکارم مزبور با دعا کردن به هر زبان و به هرگونه که باشد حاصل می گردد چون عموم و اطلاق دلایلی که در مورد آنها هست تخصیصی نگرفته است و همه ی انواع را شامل می شود.

2 بیشتر این کرامت ها با بسیار دعا کردن برای تعجیل فرج مولای قائم ما عجل الله تعالی فرجه حاصل می گردد زیرا آن حضرت فرموده: « و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید».

3 کمال این آثار با تحصیل ملکه ی تقوی و پاکسازی نفس از بدی ها و زشتی ها امکان می پذیرد.

در جلد دوم کتاب مکیال المکارم درباره ی آداب دعا و وظایف شیعه در زمان غیبت می خوانیم:

از اوقات مخصوص دعا برای امام زمان روحی له الفداء روز جمعه به طور عموم و به خصوص پس از نماز صبح است(1)

و از آداب دعا برای آن حضرت آن است که مستحب است دعا در جمع باشد(2)

و مستحب است در دعا برای امام زمان(عج) صدا بلند گردد(3)

و از وظایف شیعه در زمان غیبت آن است که: در مجالس ذکر فضایل و مناقب آن حضرت شرکت کنند(4)

و دیگر آنکه: بر فراق آن حضرت گریه کنند و بگریانند(5)

و بر این دعا مداومت داشته باشند.(6)

منبع: پایگاه حوزه

پی نوشت ها:

1 ص 56 2 ص101 3 ص 101 4 ص238 5 ص 246 6 ص260

نظر از: محمدی فرد [بازدید کننده]
محمدی فرد

سلام خدمت شما؛

وبلاگ خوب ، مفید و زیبایی دارید، ان شاالله موفق و پیروز باشید.

وبلاگ من در زمینه ترویج و انتشار معارف مهدوی هست. اگر از وبلاگم بازدید کنید باعث افتخاره و میخواستم درخواست کنم اگر تمایل داشته باشید با هم تبادل لینک کنیم تا به این طریق باعث ترویج این معارف بشیم و افراد بیشتری بتونن از این مطالب بهره ببرن.

با تشکر از توجه شما.

اللهم عجل لولیک الفرج.

http://mahdaviat-12.blog.ir

1396/06/30 @ 22:26


فرم در حال بارگذاری ...

اثرات دعا برای تعجیل در فرج حضرت قائم(عج)

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

روایاتى در موضوع تعجیل ظهور امام زمان(عج) وارد شده است که نشانگر اینست که دعا اثر كاملی در امر فرج دارد. و آنچه از روایات دلالت بر این امر دارد؛ پنج قسم است:

در بعضى روایات تصریح شده است كه دعاى مؤمنین و طلب فرج آن حضرت(علیه‌السلام) موجب تعجیل در فرج مى‌شود، و ترك آن موجب تأخیر در فرج مى‌شود .

از آن جمله روایتى كه در «نجم الثاقب» از شیخ جلیل عیّاشى از فضل بن ابى قره نقل شده، كه گفت: از امام صادق(علیه‌السلام) شنیدم كه مى‌فرمود : خداوند به حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) وحى فرمود كه بزودى براى تو از ساره پسرى متولّد مى‌شود .

ساره گفت: كه من پیره‌زن و عجوزه‌ام .

خداوند فرمود: بزودى فرزندى آورد و فرزندان آن پسر تا چهارصد سال در دست دشمن من معذّب مى‌گردند، به سبب آن كه كلام مرا ردّ نمود .

پس چون بنى اسرائیل در دست فرعون مبتلا شدند تا چهل روز در درگاه خداوند ناله و گریه نمودند .

خداوند به حضرت موسى و هارون(علیهماالسلام) وحى فرمود كه: ایشان را از دست فرعون خلاص گرداند، و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقى مانده بود كه آن را از ایشان برداشت .

...

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: كه اگر شما نیز چنین تضرّع و زارى مى‌كردید، خداوند فرج ما را مقدّر مى‌كرد، و چون چنین نكنید پس بدرستی كه این امر به نهایت خود خواهد رسید.(1)
اهتمام در طلب فرج را به وجه عموم بیان فرموده، چنانچه مقتضاى اطلاق كلمه «الفرج» همین است، دعا در تعجیل فرج ــ چه فرج كلّى و چه فرج در هر امرى از ایشان ــ و طلب كشف حزن و رفع غم از قلب مباركشان ــ در آنچه تعلق به ایشان دارد یا به هر یك از شیعیان ــ لازم است .

در كتاب «احتجاج» در توقیع مبارك آن حضرت چنین آمده :

«و أكثروا الدّعا بتعجیل الفرج فإنّ ذلك فرجكم» (2)؛ براى تعجیل فرج؛ بسیار دعا كنید، پس بدرستی كه این دعا موجب فرج شما است .

این روایت جامع‌ترین و كامل‌ترین كلام در امر دعا در فرج ایشان مى‌باشد، و در اینجا تذكر چند نكته لازم است :

اول: در آن دعا شدّت تأكید در باب دعا در فرجشان را بیان فرموده‌اند، و آن ظاهر است و تا شاهد و قرینه بر اراده استحباب از آن نشده باشد؛ حمل بر وجوب مى‌شود .

دوم: زیاد دعا كردن را بیان فرموده، بطوری كه لازم است در همه اوقات شب و روز و در همه مجالس و در همه حالات و خصوصاً بعد از نمازها و مواقع استجابت دعا بر آن مواظبت و محافظت شود .

سوم: بیان فرموده آن كه این امر ـ دعا در فرج ایشان ـ بر همه بندگان واجب و لازم است، و بر فرد فرد ایشان ــ مانند امر اقیموا الصلوة ــ تكلیفى است ثابت .

چهارم: اهتمام در طلب فرج را به وجه عموم بیان فرموده، چنانچه مقتضاى اطلاق كلمه «الفرج» همین است، دعا در تعجیل فرج ــ چه فرج كلّى و چه فرج در هر امرى از ایشان ــ و طلب كشف حزن و رفع غم از قلب مباركشان ــ در آنچه تعلق به ایشان دارد یا به هر یك از شیعیان ــ لازم است .

پنجم: فائده دعا براى تعجیل فرج، فرج كلى و عمومى براى جمیع مؤمنین است كه با ظهور آن حضرت حاصل مى‌شود و جمیع حالات دنیوى و اخروى آنها را شامل مى‌شود .

تكمیل بحث دعا در تعجیل فرج حضرت قائم(علیه‌السلام)

روشن شد كه دعاى در فرج آن حضرت(صلوات الله علیه) نصرت و یارى است نسبت به ایشان. هم در ظهور شأن جلیل و مقام رفیع دنیوى و اُخروى ایشان، و هم در نظر دوستان و هم در نظر دشمنان و هم نصرت و یارى است نسبت به شیعیان و اولیاء و همه رعایاى آن حضرت در جهت برطرف کردن غصه‌های آنها و رفع دشمنانشان و اصلاح اُمورشان، و هم یارى است نسبت به وجود مبارك آن حضرت، چه از نظر روحى و چه از نظر جسمى، كه رفع هموم و غمها و ابتلائات وارده بر ایشان در حال غیبتشان مى‌شود .


فائده دعا براى تعجیل فرج، فرج كلى و عمومى براى جمیع مؤمنین است كه با ظهور آن حضرت حاصل مى‌شود و جمیع حالات دنیوى و اخروى آنها را شامل مى‌شود .

چرا كه در بعضى از احادیث وارد است كه از جمله شباهت‌هاى ایشان به انبیاء(علیهم‌السلام) و سنّت‌هاى جاری آنها محبوس بودن آن حضرت است، كه در این باب شباهت به حضرت یوسف دارند، و بنابراین حال ایشان از جهت قلبى و جسمى در وقت غیبتشان مانند حال كسی كه زندانى شده و در ابتلاء و حزن است، مى‌باشد .

و نیز در بعضى احادیث است كه از القاب و اوصاف آن حضرت «طرید، شرید، وحید، فرید، مضطرّ و خائف» مى‌باشد، و واضح است كه اینها اوصاف حال غیبت ایشان است .

و نیز دعا موجب نصرت و یارى آن حضرت است در جهت حقّ عظیم الهى ایشان كه در حال غیبت مغضوب در دست دشمنان و در تصرّف آنها است .

و بر حسب بعضى از احادیث كه: هرگاه بنده‌اى اقدام به انجام عملى از اعمال حسنه نماید، پس او نزد خدا در زمره اهل آن عمل محسوب است، و به او اجر و فضل كامل آن عمل عطا مى‌شود، هر چند آن عمل را او انجام ندهد، و خصوصاً آن عمل در معرض ترتّب اثر و نتیجه باشد، و با توجه به آنچه كه گفتیم؛ واضح شد كه توبه و دعاى مؤمنین در تعجیل فرمودن خداوند در ظهور و فرج آن حضرت(علیه‌السلام) تأثیر زیادی دارد.

بنابراین هر كس كه بر حسب مقدورات خود سعى در این وسیله الهی ــ یعنى توبه و دعا ــ نماید، در حالى كه با نیّت صادق و خلوص عقیده در مودّت و معرفت آن حضرت(علیه‌السلام) باشد؛ و به حصول آن امیدوار باشد؛ به مقتضاى روایات، چنین شخصى، آن حضرت را در همه آن جهات مزبور یارى نموده، گرچه در عالم خارج دعاى او فوراً مستجاب نشود، بواسطه آن كه همه این جهات بطور كامل در ظهور و فرج ایشان حاصل مى‌شود، و بر حسب آن روایات هم امید زیادى به حصول ظهور بوسیله دعا مؤمنین هست .

از اقسام پنجگانه اخبار در باب تأثیر دعا در امر تعجیل فرج واضح گردید كه: دعا در فرج ایشان و ترتّب این فضل؛ منحصر بر دعا در امر فرج كلى ایشان؛ ــ آن هم دعا به عنوان خاص طلب تعجیل در ظهور ــ نیست، بلكه به هر یك از این چند عنوان كه دعا شود هم مصداق دعاى در فرج و هم مصداق نصرت حاصل مى‌شود.
در بعضى احادیث است كه از القاب و اوصاف آن حضرت «طرید، شرید، وحید، فرید، مضطرّ و خائف» مى‌باشد، و واضح است كه اینها اوصاف حال غیبت ایشان است .
انواع دعا براى ظهور كه سبب یارى حضرت مى‌شود

1- در دعاى معصومین(علیهم‌السلام) كه براى تعجیل فرج نموده‌اند؛ آمین بگوید، به این نحو كه از خداوند تعجیل در استجابت آن دعاها را طلب كند؛ كه خداوند متعال در ظاهر كردن اثر آن دعاها؛ تعجیل فرماید، و معناى آمین هم همین مضمون است .

و در حدیثی آمده است كه: «آمین گوینده با دعا كننده شریك است»(3) و واضح است كه شركت با چنان دعاهاى جلیله اولیاء الله اگر براى كسى میسّر شود و توفیقش را پیدا نماید؛ مشمول” فَذلِكَ فَضْلُ الله یُؤتیهِ مَنْ یَشاء"(4) خواهد بود .

2- از مؤمنین استدعا كند كه این دعا را بنمایند، و به هر وجه كه بتواند آنها را تشویق و ترغیب نماید، و هر كس بوسیله این تشویق دعا كند مثل آن است كه خود او دعا كرده است، بواسطه آن كه در بعضى از روایات است كه:

«هر گاه كسى سنّتى و عمل خیرى را انجام دهد تا آن كه در ما بین بندگان جارى گردد پس مادامى كه این سنّت و عمل خیر باقى است هر كس به آن عمل نماید مثل ثواب عمل كننده براى آن شخص جارى كننده نوشته مى‌شود، خواه زنده باشد یا مرده، بدون آن كه از ثواب آن عمل كننده چیزى كم شود.»(5) و واضح است كه این دعا از بهترین اقسام صدقات جاری است .
امام زمان (عج)

علاوه بر این خصوصیت؛ بعد از آن كه ثابت شد دعا براى فرج و ظهور نصرت و یارى آن حضرت (علیه‌السلام) مى‌باشد، پس اعانت و سعى و تلاش در وقوع این نصرت هم؛ نصرت و یارى خواهد بود .

3- از خداوند مسئلت نماید كه به همه مؤمنین توفیق این دعا و این توبه را مرحمت فرماید، كه از دعاگویى آن حضرت غفلت ننمایند، و این هم به چند جهت نصرت و یارى آن حضرت است .

- بواسطه آنچه روایت شده كه: «هر كس در حق غیر دعا و طلب خیر نماید دو برابر آن خیر، یا دویست برابر آن، یا هزار هزار برابر آن خیر؛ به آن دعا كننده عطا مى‌شود.»(6)

- بواسطه آن كه در بعضى از روایات وارد شده كه: از جمله دعاهاى مستجاب؛ دعاى مؤمن در حق برادران ایمانى است كه در غیاب آنها براى آنان دعا نماید. این دعا در حقّ آنها حتماً مستجاب است گرچه در دعا كننده موانع اجابت دعا باشد، به دلیل آن كه مؤمن دعا كننده زبانش را به منزله زبان دیگران خود قرار مى‌دهد، كه در حق آنها از گناه پاك است .


امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

«هر كس بعد از نماز صبح و ظهر این صلوات را بخواند؛ نمیرد تا قائم آل محمّد(علیهم‌السلام) را ملازمت كند.»

پس در واقع چنین مى‌شود كه آن مؤمنین به این زبانى كه آنها به آن گناه نكرده‌اند در حقّ خود دعا كرده باشند، چنانچه حكمت این در حدیث قدسى از خداوند به حضرت موسى(علیه‌السلام) بیان شده است.

بنابراین؛ هر مؤمنى كه به جهت دعاى او؛ موفّق به دعا براى فرج شود، چنان است كه خود او آن دعا را كرده باشد، چنانچه در عنوان تشویق و ترغیب بیان كردیم .

- در جارى گردانیدن سنّت و عمل خیرى سعى و كوشش نماید، چه آن كه این دعا هم یك نوع سعى در جارى شدن این نصرت از مؤمنین است.

- دعا كند كه خداوند آنهایى را كه سعى در دعاگویى آن حضرت(علیه‌السلام) مى‌كنند یارى فرموده و موفق به آن شوند، چرا كه هر نوع یارى كه به صالحان شود، آن یارى به حضرت خواهد بود، و هر عملى از اعمال خوب و حسنات انجام دهند به این وسیله؛ شریك در عمل آنها و از اهل آن عمل محسوب خواهند شد.

- دیگر آن كه دعا كند كه خداوند جمیع گناهانى كه سبب تأخیر فرج آل محمّد(علیهم‌السلام) شده است از جمیع مؤمنین و مؤمنات از اموات و احیاء آنها بیامرزد .

- دیگر دعا كند كه خداوند شرّ جمیع اشرار و منافقین را كه موجب تأخیر این فرج شده‌اند یا مى‌شوند رفع نماید .

- دعا كند كه خداوند هر سببى كه موجب تعجیل این فرج است به عافیت میسّر نماید .

- دعا كند كه خداوند متعال آنچه مانع در تعجیل این فرج است به عافیت دفع نماید، و در احادیث وارد شده كه: چند چیز است كه موجب غیبت آن حضرت(علیه‌السلام) شده و مانع از تعجیل در ظهور آن حضرت است، ولكن دعا در دفع همه آنها تأثیر دارد كه در هر یك به كیفیت خاص اثر مى‌گذارد.

- دعا كند كه خداوند جمیع انصار و یاوران آل محمّد(علیهم‌السلام) را ــ خصوصاً انصار و یاوران حضرت صاحب الأمر(علیه‌السلام) كه در قید حیاتند یا در اصلاب و ارحام مى‌باشند و بعدها به این عالم خواهند آمد ــ یارى نماید .


وجه این كه آنها در زمره دعاگویان و انصار آن حضرت(علیه‌السلام) مى‌شوند؛ آن است كه هر كس در انجام عملى ــ چه در خود عمل یا در مقدّمات آن یا در رفع موانع آن ــ سعى نماید، پس در واقع از اهل آن عمل خواهد بود.

- دعا كند بر وجه كلّى كه خداوند در فرج آل محمّد(علیهم‌السّلام) تعجیل فرماید، خصوصاً با ضمیمه صلوات به این نحو:

«اَللّهمَ صَلِّ عَلى محمّد وَ آلِ محمّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ».

بواسطه آن كه در بعضى از روایات وارد شده كه: از جمله دعاهاى مستجاب؛ دعاى مؤمن در حق برادران و خواهران ایمانى است كه در غیاب آنها براى آنان دعا نماید. این دعا در حقّ آنها حتماً مستجاب است گرچه در دعا كننده موانع اجابت دعا باشد، به دلیل آن كه مؤمن دعا كننده زبانش را به منزله زبان دیگران خود قرار مى‌دهد، كه در حق آنها از گناه پاك است .

و این نوع دعا؛ فضیلت مخصوص دارد، امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:

«هر كس بعد از نماز صبح و ظهر این صلوات را بخواند؛ نمیرد تا قائم آل محمّد(علیهم‌السلام) را ملازمت كند.»(7)

- دیگر آن كه بر دشمنان آن حضرت(علیه‌السلام) لعن نماید، و مقهور شدن آنها را از خداوند متعال بخواهد، چنانچه در «بحارالانوار» و «تفسیر امام حسن عسكرى(علیه‌السلام)» روایت فرموده از حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) به این مضمون كه:

هر كس دشمنان ما را لعن نماید، ملائكه لعن او را مى‌شنوند و به لعن او؛ آنها نیز همه دشمنان ما را لعن مى‌نمایند، و به درگاه الهى شهادت مى‌دهند كه این بنده آنچه مى‌توانست نصرت و یارى اولیا تو را نمود، پس دعا در حق او مى‌نمایند، پس از خداوند به آنها خطاب مى‌رسد كه: دعای شما را در حق او شنیدم «و صلیت على روحه فی الأرواح و جعلته من المصطفین الأخیار.»(8)

- دیگر آن كه براى وجود مقدس آن حضرت دعا كند، و از خداوند متعال سلامت و عافیت حضرتش را از جمیع آفات روحى و جسمى، و از همه هموم و غمها؛ درخواست نماید.

پس هر كس به هر یك از این عناوین به زبان خود دعا نماید یعنى هر یک از ادعیه مخصوص که وارد شده را تلاوت كند، بدین وسیله در زمره یاران آن حضرت(علیه‌السلام) محسوب خواهد بود، و به فیض كامل نصرت و یارى ایشان فائز خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- تفسیر عیاشى، ج2، ص154، ح 49.

2- بحارالانوار، ج52، ص92، ح7 .

3- مستدرك الوسائل، ج5، ص240، ح 5775 .

4- ترجمه: این فضل خداست كه بر هر كس بخواهد عطا مى‌كند. (سوره مائده، آیه 54) .

5- بحارالانوار، ج7، ص94 .

6- كافى، ج2، ص507 و 508 .

7- بحارالانوار، ج51، ص32 .

8- ترجمه قسمت عربى: «و به روح او در بین ارواح درود مى‌فرستم، و او را از برگزیدگان قرار دادم.» (تفسیر امام حسن عسكرى(علیه‌السلام)، ص47، بحارالانوار، ج27، ص222، ح11).

برگرفته شیوه‌هاى یارى قائم آل محمد(علیهم‌السلام)، مرحوم آیت الله میرزا محمدباقر فقیه ایمانى.

منبع: تبیان

 


فرم در حال بارگذاری ...

۱۰ وظیفه و مأموریت شورای عالی فضای مجازی در دوره جدید/ ارتقاي ايران به قدرت سايبري در طراز قدرت‌هاي تأثيرگذار جهاني/ تسريع در راه‌اندازي شبكه ملي اطلاعات/ سالم‌سازي و حفظ امن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394

رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی را منصوب کردند.


حضرت آیت الله خامنه‌ای در این حکم، با اشاره به اهمیت شورای عالی فضای مجازی در «مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات این عرصه»، و همچنین وظیفه اصلی این تشکیلات یعنی:

«سیاستگذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و به‌هنگام و نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در فضای مجازی»، ۱۰ محور مهم وظایف و مأموریتهای شورای عالی فضای مجازی را ابلاغ کردند.

متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
پیدایش فضای مجازی در چند دهه‌ی اخیر یکی از بزرگترین نمادهای تحول جهانی است. رخدادی که تأثیرات شگرف آن هر روز در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دفاعی در عرصه‌ی ملی و بین‌المللی نمود بیشتری پیدا می‌کند.

اکنون بیش از سه سال از تشکیل شورای عالی فضای مجازی می‌گذرد: شورائی که با مرکز ملی فضای مجازی وابسته به آن، به عنوان نقطه کانونی مواجهه‌ی هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات پرشتاب این عرصه، برای استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و مقابله با آسیب‌ها و تهدیدات آن شناخته شده است.

وظیفه اصلی این تشکیلات سیاستگذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و به‌هنگام و همچنین نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در این عرصه میباشد. لذا لازم است با توجه به تحولات سریع و پیچیده در این میدان از یک طرف و نیازهای واقعی و متراکم کشور از طرف دیگر، خود را برای انجام رسالتی سنگین در یک دوره چهار ساله آماده کند.

اینجانب ضمن تأکید بر مفاد حکم اولیه تشکیل شورا و پیوست آن، ضروری می دانم که نکات و موارد زیر، مورد اهتمام و توجه جدی رئیس و اعضای محترم شورای عالی فضای مجازی قرار گیرد.

۱- انحلال شوراهای عالی مصوب در گذشته که موازی این شورا هستند، به‌منظور تحکیم جایگاه فراقوه‌ای و موقعیت‌محوری و کانونی شورای عالی و نیز انتقال وظایف آن شوراها به شورای عالی فضای مجازی.

...

yle="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">۲- تثبیت و تقویت جایگاه مرکز ملی فضای مجازی به عنوان بازوی شورای عالی فضای مجازی در جهت تحقق تصمیمات آن شورا با وظایف: رصد وضعیت جاری فضای مجازی و پیش‌بینی و آینده‌نگری تحولات دراین فضا در سطح ملی و بین‌المللی،‌ ایجاد هماهنگی و هم‌افزایی میان وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف ذی‌ربط در ابعاد علمی، فنی، ‌اقتصادی، ‌بازرگانی، ‌حقوقی، انتظامی، ‌امنیتی و دفاعی مرتبط با فضای مجازی و نظارت مستمر بر عملکرد دستگاه‌ها و بخش‌های ذی‌ربط در چارچوب مصوبات شورای عالی.

۳- ارتقای جمهوری اسلامی ایران به قدرت سایبری در طراز قدرت‌های تأثیرگذار جهانی و برخورداری از ابتکار عمل و قدرت تعامل با دیگر کشورها در جهت شکل‌دهی به قواعد و قوانین مرتبط با فضای مجازی در عرصه جهانی با رویکرد اخلاق‌مدار و عادلانه.

۴- اهتمام ملی و همه‌جانبه و سرمایه‌گذاری جدی در امر ایجاد و توسعه انواع فناوری‌ها و صنایع کاملاً پیشرفته و رقابتی خصوصاً با استفاده و ایجاد رشته‌های نوین دانشگاهی و تربیت سرمایه‌های انسانی متعهد،‌ متخصص و کارآمد مورد نیاز در بخش‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، محتوایی و خدماتی در تمامی ابعاد فضای مجازی به‌ویژه در برنامه ششم توسعه و برنامه‌ریزی سالانه کشور.

۵- تسریع در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات پس از تصویب طرح آن در شورای عالی و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملی بر مراحل راه‌اندازی و بهره‌برداری از آن.

۶- اهتمام ویژه به سالم‌سازی و حفظ امنیت همه‌جانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دست‌اندازی بیگانگان دراین عرصه.

۷- ترویج هنجارها، ‌ارزش‌ها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنه‌ها و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همه‌جانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.

۸- احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در فضای مجازی در چارچوب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کشور و برنامه‌ریزی همه‌جانبه برای بهبود شرایط کسب وکار مرتبط با فناوری‌های مجازی و بهره‌گیری از فرصت‌های اشتغال‌زایی ونیز رونق محتوا، خدمات و تجارت در این عرصه.

۹- توسعه محتوا و خدمات کارآمد و رقابتی منطبق بر ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی – ایرانی در تمامی قلمروهای مورد نیاز جامعه و جلب مشارکت‌های مردمی و بکارگیری ظرفیت‌های بخش خصوصی در این زمینه.

۱۰- تدوین و تصویب نظام‌های امنیتی، حقوقی، قضایی و انتظامی مورد نیاز در فضای مجازی.
ترکیب اعضای حقوقی و حقیقی شورای عالی فضای مجازی برای دوره جدید به شرح زیر اعلام می شود:

اعضای حقوقی این شورا عبارتند از: رئیس‌جمهور (رئیس شورای عالی)، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، دبیر شورای عالی و رئیس مرکز، دادستان کل کشور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم،تحقیقات و فناوری، وزیر اطلاعات، وزیر آموزش و پرورش، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح کشور، معاون علمی و فن‌آوری رئیس‌جمهور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

اعضای حقیقی: حجج اسلام و آقایان دکتر سیدسعیدرضا عاملی، دکتر حمید شهریاری، دکتر رضاتقی‌پور، دکتر مهدی اخوان بهابادی، مهندس مسعود ابوطالبی، دکتر کامیار ثقفی، دکتر رسول جلیلی و مهندس سیدعزت‌الله ضرغامی.

از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری روزافزون برای همه‌ی حضرات مسألت می‌کنم.

سید علی خامنه‌ای
۱۴/ شهریور/ ۱۳۹۴


فرم در حال بارگذاری ...

ثواب زیارت سیدالکریم علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394


فرم در حال بارگذاری ...