موضوعات: "صوتی" یا "تواشیح" یا "مداحی" یا "مولودی" یا "سخنرانی" یا "نماهنگ"
جز در خانه تو، هیچ دری را نزنم
نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1398
فاطمیه 98
حاج احمد چینی؛جز در خانه تو، هیچ دری را نزنم
احمد چینی پیرغلام اهلبیت علیهم السلام در دومین شب از مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در فاطمیه دوم هیأت ریحانةالحسین سلام الله علیها به پیشمنبرخوانی پرداخت.
دومین شب از مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در فاطمیه دوم هیأت ریحانةالحسین سلام الله علیها با پیشمنبرخوانی احمد چینی، سخنرانی حجتالاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی و مدیحه سرایی سیدمجید بنیفاطمه شنبه ۵ بهمنماه برگزار شد.
براساس این گزارش، احمد چینی، پیرغلام اهلبیت علیهم السلام در این مراسم ابتدا به نوحهخوانی برای امامزمان(عج) پرداخت که شعر آن به شرح زیر است:
سالها سوختهام تا شررم گردانی
جگرم خون شده تا خونجگرم گردانی
تو که از حال دل سوختهام باخبری
کرمی کن که زخود بیخبرم گردانی
عمر من بود شب تاری و بگذشت به خواب
بلکه بیدار به وقت سحرم گردانی
توسن نفس، مرا برده به صحرای عدم
چه شود در حرم خویش، برم گردانی
زندهام کردهای از یک نگهت باز بکُش
به خدا گر بکشُی زندهترم گردانی
جز در خانه تو، هیچ دری را نزنم
گر چه چون باد صبا در به درم گردانی
نماهنگ ترکی | یارالی زهرا با مداحی حاج مهدی رسولی
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398
نماهنگ ترکی | یارالی زهرا با مداحی حاج مهدی رسولی
00:14 / 03:17
بی کس و غریب بین کوچه ها
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398
مداحی کربلایی حسن عطایی
بی کس و غریب بین کوچه ها
ناله می زند به کوفه نیا
این دلم برات غرق ماتمه
یابن مرتضی یابن فاطمه
ای پسرعمو نیا کوفه رحمی نداره
کوفه داغ اکبر رو روی قلبت میزاره
آسمون برا تو و این غربت خون می باره
روزگار بچه هات توی کوفه شام تاره
اینجا جای رقیه آوردن نیست
گشتم دیدم تو کوفه جای زن نیست
نماهنگ قسماً بدماء سلیمانی
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398
گروه إزار لبنان و گروه انصارالله یمن، نماهنگ «قسماً بدماء سلیمانی» را به مناسبت شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی منتشر کردند. این اثر به زبان عربی و به کارگردانی علی حرب تولید شده است.
نماهنگ:
مداحی: این تن که غسل می دهم اینجا تن من است
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398
مداحی حاج منصور ارضی در شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
این تن که غسل می دهم اینجا تن من است
این تن که غسل می دهم اینجا، تن من است
جان داده است، لحظه جان دادن من است
بی جوشن است گرچه ولی جوشن من است
این قدکمان که رفته ز دنیا زن من است
با حوصله بدون تماس است شستنش
اسماء ببین به روی لباس است شستنش
تا می خورم به زخم سرش می خورم زمین
دستش شکسته مثل پرش می خورم زمین
همراه جسم مختصرش می خورم زمین
از داغ حالت کمرش می خورم زمین
لاغر شده است حال تنش فرق کرده است
ماندم چرا لب و دهنش فرق کرده است
با اضطراب دست به زانوش می کشم
گاهی به روی گونه و ابروش می کشم
با چشم بسته دست به پهلوش می کشم
من هر چه می کشم سر بازوش می کشم
یک ضربه غلاف غرور مرا شکست
یک ضربه بود بازویش از چند جا شکست
از داغ یاس من دل هر خاک گریه کرد
تا خورد بر زمین در و دیوار گریه کرد
زد زیر گریه آتش و مسمار گریه کرد
یک بار نه، دو بار نه، صد بار گریه کرد
خاکسترم ولی ز وجودم گدازه ریخت
هی آب ریختم ز تنش خون تازه ریخت
گر چه شکسته بود، ولیکن بدن که داشت
گر چه شبانه، فرصت تشییع تن که داشت
زهرای من غریب شد، اما کفن که داشت
حتی اگر نبود کفن، پیرهن که داشت
داغ دل شکسته من این سخن شده
برعکس مادری پسرش بی کفن شده
+متن