موضوع: "آیت الله بهجت (ره)"
اهمیت اعمال مستحبی
نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394
میگوییم: به واجبات میپردازیم، مستحبات، شد شد، نشد نشد!
بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی میرساند! برای همین، سباع و بهایم (مأموران دوران پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم رحمهالله گفته شد: روضهخوانی که مستحب است و جلوگیری از آن توسط پهلوی اشکالی ندارد. ایشان فرمودند: بله، مستحبی است که هزار واجب در آن است.
***
آقا سید جمالالدین گلپایگانی رحمهالله به آقازاده خود میفرمود: اگر نماز شب نخوانی، عاقت میکنم! پسر ایشان خیلی ناراحت میشود و میگوید: برای ترک مستحب چرا عاقم میکنی؟ ایشان میفرماید: منظورم این است که تا میتوانی نماز شب را ترک نکنی.
برای ترک مستحب فرزندش را عاق میکند. در حقیقت با این کار آتیه فرزندش را تأمین میکرده است؛ زیرا هر راهی جز آن، چه مال و چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و…فناپذیر است.
در محضر بهجت، ج٢، ص١۶٩
***
امتثال نافله از امتثال فرائض اقوی است؛ یعنی اگر چه مُمتَثَل در فریضه اقوی است، ولی امتثال و اظهار عبودیت و عبدیت در نوافل، اقوی از فرائض است. ازاینرو، درباره قضای نوافل در روایت آمده است: «یباهِی اللهُ مَلائِکتَهُ فَیقُولُ: أُنْظُرُوا اِلی عَبْدی، کیفَ یقْضی نافِلةً لَمْ أَفْرُضْها عَلَیهِ!؛ خداوند به فرشتگان فخر و مباهات میکند و میگوید: به بندهام نگاه کنید و ببینید که چگونه قضای نماز مستحبی را که بر او واجب نکردهام، بهجا میآورد!».[1]
[1]. بدین مضمون: من لایحضرهالفقیه، ج١، ص۴٩٨؛ وسائلالشیعة، ج۴، ص٧٧و٢٧۵و٢٧٨؛ بحارالانوار، ج٨۴، ص۴٣.
دستوراتی اخلاقی از آیت الله بهجت
نوشته شده توسطرحیمی 18ام تیر, 1394آن چه كه در اين پيام ها و سخنرانى ها و دستورالعمل های آیت الله فقید، بيش از هر چيز به چشم مى خورد، تأكيد بر انجام واجبات، ترك محرمات و رفتار بر طبق موازين دينى و اسلامى است.
در برخى از اين دستورالعمل ها چنين آمده است:
” آقايانى كه طالب مواعظ هستند، از ايشان سئوال مى شود آيا به مواعظى كه تا به حال شنيده ايد، عمل كرده ايد يا نه؟ آيا مى دانيد كه هر كس به معلومات خود عمل كرد، خداوند مجهولات او را معلوم مى فرمايد؟ آيا بايد دعوت به حق از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنماييد؟ آيا طريق تعليم را بايد ياد بدهيم يا آن كه ياد بگيريم؟”
“… . بعضى التماس دعا مى گوييم براى چه؟ درد را بيان مى كنند دوا را معرفى مى كنيم، به جاى تشكر و به كار انداختن، باز مى گويند: دعا كنيد! دو راه است آن چه مى گوييم و آن چه مى خواهند.”
“شرطيت دعا را با نفيست آن مخلوط مى كنند. ما از عهده تكليف خارج نمى شويم بلكه بايد از عمل نتيجه بگيريم و محال است عمل بى نتيجه باشد و نتيجه از غير عمل حاصل بشوداينطور نباشد.”
پى مصلحت مجلس آراستند *** نشستند و گفتند و برخاستند
سبب غیبت امام زمان (عجل الله)
نوشته شده توسطرحیمی 18ام تیر, 1394
برای من دعا کنید! برای من دعا کنید! برای من دعا کنید!
حضرت آیت الله بهجت(ره) در توصیه ای فرمودند:
” ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد".
این عالم ربانی و عارف بالله در بیانات و توصیه های خود همواره بر توجه به وجود مقدس امام زمان(عج)، ترک نکردن دعای تعجیل فرج آنحضرت و مراقبت از اعمال و رفتار در محضر امام عصر تاکید داشتند.
در ادامه بخش هایی از بیانات عارفانه ایشان در راستای عشق به امام زمان (عج) را می خوانید:
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم
امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]
در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم!
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود.
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد!با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
بلاها در اثر اعمال خود ماست!
نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394
وقتی بلایی مانند وبا در نجف پیدا می شد، حتّی در بازارها هم گاهی مجالس روضه خوانی و توسل برقرار می شد، ولی ما مثل آدم های مأیوس و ناامید، گویا نمی خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و برای رفع بلا و گرفتاری ها به حضرات معصومین علیهم السّلام متوسّل شویم!
آیا امروز برای رفع بلاها غیر از تضرّعات و دعای صادق همراه با توبه و توسل، راه دیگری داریم؟!
مسلمان ها و برادران و خواهران ما در زیر آتش دشمن در چه حالی هستند، و ما در چه حال؟!
آیا روا است که چنین بی تفاوت و غیر مضطرب باشیم؟! عربی از اهل آبادان وقتی بلایا و تعدیات ناموسی و بمباران و… را نقل می کرد بی اختیار به گریه در آمد!
آیا فرد مسلمان می تواند ابتلائات ناموسی را متحمّل شود؟! قتل و کشته شدن از این گونه بلایا اَهْوَن است، لذا بعضی وقتی خواهر یا دختر یا زن شان در معرض هتک حرمت قرار می گیرد، حالشان چنان دگرگون می شود تا جایی که آن خواهر یا دختر یا زن خود را همراه با جانی می کشند و به قتل می رسانند!
مادری می گفت: شوهرم و برادرم را گرفتند و بردند، صبر کردم؛ ولی وقتی دخترم را بردند، صبر و قرار ندارم. خدا می داند وقتی دختر انسان را مثل اسیر و کنیز ببرند، حال او چگونه می شود!
این بلاها در اثر اعمال خود ما است. مگر مثل این جریانات در مجلس یزید اتّفاق نیفتاد که گفت:
«هَبْ لِی هذِهِ الْجارِیَة!» این کنیز را به من ببخش!
و حضرت زینب علیهاالسّلام فرمود:
«ما جَعَلَ اللّه ُ لَکَ ذلِکَ، إِلاّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مِلَّتِنا وَ تَدِینَ بِغَیْرِها.»
خداوند این را بر تو حلال نکرده است، مگر این که از دین ما خارج شوی و دین دیگری را انتخاب کنی.
و یزید پاسخ داد:
«إِنَّما خَرَجَ مِنَ الدِّینِ أَبُوکِ وَ أَخُوکِ.»
این پدر و برادر تو است که از دین خارج شدند.
یعنی هر کس با ما مخالفت کند، از دین خارج است.
با این حال، متنبه نمی شویم که ما در اثر اعمال خود به این بلاها و گرفتاری ها مبتلا شده ایم و کار همیشگی ما همین است، تا توانستیم هر چه خواستیم انجام دادیم، و اگر نکردیم، نتوانستیم.
امیرالمؤمنینِ حقیقی و الهی را کنار گذاشتیم و نااهلان را بر خود امیر قرار دادیم.
در روایتی خیلی عجیب که راوی آن هم ابوبکر است آمده است که رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم درباره ی علی علیه السّلام فرمود: «مَنْزَلَةِ عَلِیٍّ مِنِّی مَنْزِلَتِی مِنْ رَبِّی.» مقام و منزلت علی علیه السّلام نسبت به من، مانند مقام و منزلت من نسبت به پروردگار است.
منبع : مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)
آزمایش بندگی
نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394
از مرحوم آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل شده که فرمود:
آیا هیچ شده است که خود را در صدق عبودیت و بندگی امتحان کنید تا بدانید آیا بنده ی خدایید یا نه؟
فکر کنید اگر با زن و فرزند خود به قصد زیارت کربلا مهیّای حرکت سفر نموده و با زحمت فراوان و هزینه ی زیاد تا لب مرز برسید، ولی در آن جا می بایست حرامی را مرتکب شوید (مانند کشف حجاب یا نظر اجنبی به همسر و دختران همراه) تا مقدّمه ی خروج از گمرک و گرفتن گذرنامه و مجوّز عبور از مرز باشد؛ در این صورت خود را چگونه می یافتید؟
آیا با خود می گفتید: این یک حرام عیب ندارد، ما که این همه زحمت کشیده و هزینه نموده ایم تا به این جا رسیده ایم، بگذار این حرام انجام گیرد و عبور کنیم؛ و یا با کمال شجاعت و مردانگی و متانت مثل گُل با آن همه رنج و دوریِ راه و تحمّل مخارج و هزینه ی سفر، با عائله ی خود برمی گشتید؟
زیرا کسی که فرموده: زیارت مستحبّ است و همان کسی که من به قصد قربت و به داعی(انگیزه.) امر او تا به این جا آمده ام و متحمّل این همه خسارت شده ام، ارتکاب حرام را جایز نمی داند و به داعی نهی و زجر او باید دوباره بدون هیچ گونه نگرانی و ناراحتی برگردم؛ چرا که من بنده ام، من می خواستم زیارت حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام را برای رضای خدا انجام دهم، نه برای خواهش دل خود.
اگر برای خداست، خدا می فرماید: کار حرام را انجام نده و با انجام گناه به زیارت مرو، لذا باید امتثال نمایم و برای او به زیارت نروم. بنابراین، اگر این طور نکرد و برنگشت، یقینا ناقِصُ الإیمان است؛ زیرا خداوند سبحان می فرماید:
«فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِیآ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا»(سوره ی نساء، آیه ی 65) پس به پروردگارت سوگند، ایمان نمی آورند، مگر این که در اختلافی که میان آنها پیش آمده تو را حاکم کنند، سپس از آن چه قضاوت نمودی در دل خود هیچ دلتنگی احساس نکنند، و چنان که باید خود را تسلیم [خدا و حکم شما] کنند. بنده ی با ایمان باید تسلیم فرمان و حکم الهی باشد، نه تابع خواسته های خود و مطیع نفس و شیطان.
منبع : مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)
اطاعت از خداوند متعال در کلام آیت الله بهجت(ره)
ماه ترین ماه
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1394نصیحت پیر میکده
وقتی سالک، پیر خود را مییابد، از او برای رسیدن به مقصود راهنمایی و دستگیری میخواهد. مراد او میگوید: راه رسیدن به محبوب در طریق عشق است.
اساس عبوديت و بندگى حُب است.
خداوند مىفرمايد: «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ؛ خداوند آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند»
و نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ ءَامَنُوآ أَشَدُّ حُبًّا لِلّه؛ و كسانى كه ايمان آوردهاند بيشترين محبت را به خدا دارند».[1]
سرسلسله عشاق سیدی است از تبار طاووس. او به الهام الهی مطالبی میگوید که تا آن زمان کسی از آنها اطلاعی نداشت. او دقایقی از بندگی را بیان میدارد که سرآغاز طریق عشق است. شیوهاش عشق، مرامش بندگی است.
مرحوم سيدبنطاووس رحمهاللّه در تعبديات و ادعيه از ذخاير بوده است. او مدعی است که خداوند مقام الهام را به او عطا کرده است.
در كتاب اقبالالاعمال ضمن اعمال ربيعالاول يا ربيعالثانى صريحاً مىگويد كه برخى از دعاها را خود انشا نموده است، و دعاهاى زيادى نيز با عدم تصريح به انشاى خود ذكر نموده كه واقعاً با دعاهاى مأثوره از حضرات معصومين عليهمالسلام سنخيت دارد و از لحاظ علو مضامين از كلام غيرمعصومين برتر است.[2]
کتاب «اقبالالاعمال» کتاب مراقبه سال است که توسط سید نگاشته شد. این کتاب مورد اقبال علمای عامل و عاشقان طریق محبوب قرار گرفت و سالکان تشنه را جرعه وصال نوشانید.
هر کس اقبال سیدبنطاووس را نداشت اساتید ما او را رفیق خود نمیشمردند. هرمقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است مطالعه و هر مقدار را مه عمل کردنی است به هراندازه حال دارید عمل کنید.[3]
در دوران ما نیز وقتی خدمت عارف واصل و عاشق آستان الهی و ائمه اطهار، شیخ محمدتقی بهجت قدسسره، میرسیدند و برای عمل در ماه مبارک رمضان و نیز رجب و شعبان درخواست دستورالعمل میکردند، اینطور جواب میشنیدند:
«اقبال، اقبال، اقبال»؛ «مطالعه و عمل به اقبال سید کافی است»؛ و یا «انسب از کتاب اقبال سراغ ندارم».[4]
[1]. در محضر آیتالله بهجت، ج۲، ص۳۶۰.
[2]. همان، ج۱، ص۵۶.
[3]. اقبالالاعمال، مقدمه استاد روحی، ص۱۲.
[4]. همان.
بالاترین ذکر (فیلم منتشر نشده از آیتالله بهجت ره) + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1394
مراجعهکننده: میخواهیم برویم اصفهان، یک ذکری یک دعایی یادمان بدهید.
آقا: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمیکند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض میکنم: نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که] اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟! به جهت اینکه لطف خدا بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً؛ هر که وجبی به من نزدیک شود؛ یک باع[1] به او نزدیک میشوم». خدا بیشتر میخواهد که بنده نزدیک او برود، از اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمیداند نزدیک خدا چه میشود و چه هست و چی میبیند. بهشت میبیند؛ همیشه.
[1]. باع: اندازه دو دست که از هم گشوده باشد.
منبع: مرکز نشر آثار آیت الله بهجت (ره)
روایتی در فضیلت امیر مؤمنان علی علیهالسلام
نوشته شده توسطرحیمی 4ام خرداد, 1394
در حدیثی، پیغمبراکرم صلیالله علیه و آله و سلم فرمود:
«یا علی، اگر بیم آن را نداشتم که مسلمانان درباره تو آن کنند که مسیحیها درباره حضرت عیسی علیهالسلام نمودند، درباره تو چیزی میگفتم که به هر کجا گذر کنی از خاک کف پایت تبرک جویند».[1]
تازه هنوز علی علیهالسلام را معرفی نکرد، با اینکه این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگری فرموده است. فضایل علی علیهالسلام گفتنی نیست؛ حق است اما گفتنی نیست! زیرا ما ضعیفُ العقل و الایمان هستیم و ظرفیت نداریم. اگر بیان میکرد، بسیاری از مردم کافر میشدند و عدهای معدود ایمان میآوردند، همچنان که درباره حضرت عیسی مسیح علیهالسلام چنین اتفاق افتاد.
چه کنیم که معصیت نکنیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1393
انجام طاعت و ترك معصيت به حسب ظاهر مشكل است، و سلمان شدن مشكل، بلكه كالمحال است، و لذا غير از معصومين ـ عليهمالسّلام ـ همه به ترك طاعت و فعل معصيت مبتلا هستيم و معصوم بودن مثل اين كه نشدنى است، ولى در افراد بشر، شمر هم بسيار است؛ اما آيا چيزى هست كه مطلب انجام طاعت و ترك معصيت را آسان كند؟
از امورى كه خيلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ اين است كه انسان ملاحظه كند و ببيند اگر ملتزم به طاعت و تارك معصيت باشد، آيا حال او مثل صورتى است كه ترك طاعت و فعل معصيت مى كند و آيا اين حال مثل حالت اول است، يا خير؟
فرض كنيد اگر انسان نزد رييس جمهور يا هر رييس مطلق، مقرّب باشد، اين براى او بهتر است و يا اين كه نزد يك فقير تهى دست و محروم؟!
آيا خوب است به ذاتى كه موت و حيات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه كنيم و رابطهى دوستى داشته باشيم، يا با كسى كه خود محتاج و ناتوان و بيچاره است؟!
در اطاعت اوامر الهى و نيز در معصيت و به فرمان شيطان و نفس بودن، امر داير است بين اين كه با كسى كه حيات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مريض خانه و دكتر و خزانه و ثروت و… به دست او است؛ مجالست كنيم يا با كسى كه هيچ ندارد؟!
دعای برآورده شدن حاجت در امر ازدواج
نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1393دخترانی که وقت ازدواج آنان فرا رسیده و همسر دلخواه شان پیدا نشده، آیا دعائی برای برآورده شدن حاجاتشان وجود دارد؟
د ر این مورد جوابی از آیت الله بهجت نقل گردیده[1]که به شرح زیر می باشد:
سؤال: ازدواج دختری میسر نمی گردد و به اصطلاح بختش باز نمی شود و از شما راهنمایی می خواهد.
پاسخ: نماز جعفر طیار بخواند و پس از آن، دعایی که در کتاب «زاد المعاد» مرحوم مجلسی آمده که در این هنگام خوانده شود، بخواند و در پی آن، به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند. گر چه به مقدار کم و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد. و این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود با اعتقاد کامل، انجام دهد.
همچنین ایشان بار دیگر در پاسخ به چنین پرسشی فرمودند: آیه«رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً» را (فراوان) بخوانید.[2]
نماز جعفر طیار فقط برای ازدواج نمی باشد بلکه برای طلب کردن حاجات مهم می باشد یعنی در صورتی که حاجت های مهمی دارید می توانید این نماز را بخوانید و بعد از آن حاجات خود را بطلبید، ازدواج هم چون یک امر مهم است و شما می خواهید یک عمر زندگی خوب و دلخواه خود را داشته باشید از این امورات مستثنی نمی باشد و برای برآورده شدن حاجاتتان می توانید این نماز را بخوانید، اما دعایی که در زاد المعاد گفته شده، بعد از نماز جعفر طیار خوانده می شود. این دعا از زبان مبارک امام جعفر صادق علیه السلام صادر شده که فرمودند: «ای مفضل هر گاه تو را حاجتی ضروری بوده باشد نماز جعفر را بجای آور، بعد این دعا را بخوان و حوائج خود را از خدا طلب کن که براورده می شود انشاء الله تعالی و آن دعا این است:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْطِقُ بِالثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ أُمَجِّدُکَ وَ لَا غَایَةَ لِمَدْحِکَ وَ أُثْنِی عَلَیْکَ وَ مَنْ یَبْلُغُ غَایَةَ ثَنَائِکَ وَ أَمَدَ مَجْدِکَ وَ أَنَّی لِخَلِیقَتِکَ کُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِکَ وَ أَیُّ زَمَنٍ لَمْ تَکُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِکَ مَوْصُوفاً بِمَجْدِکَ عَوَّاداً عَلَی الْمُؤْمِنِینَ بِحِلْمِکَ تَخَلَّفَ سُکَّانُ أَرْضِکَ عَنْ طَاعَتِکَ فَکُنْتَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِکَ جَوَاداً بِفَضْلِکَ عَوَّاداً بِکَرَمِکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام»[3]
ترجمه: خدایا من به حسن ستایش تو افتتاح سخن می کنم و زبان به ثنای تو می گشایم و مجد و بزرگواری تو را مدح می گویم در صورتی که مدح و ثنای تو را حد و نهایت نیست و کیست که به منتهای مجد و ثنای تو برسد و مخلوق تو را کجا یارای آنکه به کنه معرفت و مجد و بزرگی تو رسد. چه زمانی هست که تو ممدوح به فضل و احسان، موصوف به مجد و کرامت نبوده باشی؟ تو بر گنهکاران به حلم و بردباری بسیار احسان کنی و هر چه ساکنان زمین از اطاعتت سرپیچی کنند باز تو بر آنها مهربان خواهید بود و به فضل و احسان بخشش خواهید کرد و به کرم عطا خواهید فرمود ای که به جز تو خدایی نیست که نعمت دهنده و صاحب جلال و کرامتی
[1] کتاب گوهرهای حکیمانه.
[2] سوره فرقان، آیه 74.
[3] زاد المعاد علامه مجلسی(ره)، ص 523.