« خداوند دوست دارد ...چرا «حل مشکلات معیشتی مردم» یک «آرمان انقلابی» است؟ »

ذکرالله حدی ندارد!

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1395

هر عمل خیری، حدی از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت، ضدش حاصل می‌شود؛ یعنی اگر انسان، پایین‌تر از حد مطلوب انجام داد، قاصر و یا مقصر است و اگر بالاتر از حدّ مطلوب بود، به صعوبت مبتلا می‌شود، تا اینکه به‌حدی می‌رسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر می‌گردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد و یا مزاحم خیراتی است که به‌سبب نماز از انسان فوت می‌شوند؛ به‌گونه‌ای‌که دیگر، انسان نمی‌تواند آنها را مثل گذشته انجام دهد. سایر خیرات و طاعات نیز این‌گونه است، به‌جز «ذکرالله»؛ چنان‌که در روایت دارد که حدی برای آن نیست. در روایت منقول از امام صادق علیه‌السلام آمده است:

«مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ إِلَّا الذِّکرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْه؛

هر چیز حدی دارد که در آنجا تمام می‌شود، به‌جز یاد خدا که حد مشخصی برای آن وجود ندارد». ۱

تمام طاعات و همه آنچه مرضی خداست، ذکرالله است و این‌گونه ذکر با همه طاعات جمع و با هر نوع طاعت، پیاده می‌شود؛ نظیر قضای حوائج، ادای واجبات، بلکه به‌جا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکرالله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکرالله است.

البته مقصود ذکر لسانی نیست؛ زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت، ضعف، عجز و سستی دچار می‌شوند. بلکه ذکراللهی که حدی ندارد، اعم از ذکر قلبی و لسانی، بلکه اعمّ از ذکر بدنی است؛ چون تمام طاعات و همه آنچه مرضی خداست، ذکرالله است و این‌گونه، ذکر با همه طاعات جمع و با هر نوع طاعت پیاده می‌شود؛ نظیر قضای حوائج، ادای واجبات، بلکه به‌جا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکرالله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکرالله است. در آن روایت از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلى‏ خَلْقِهِ ذِکرُ اللَّهِ کثِيراً. ثُمَّ قَالَ: لَا أَعْنِي سُبْحَانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ اللَّهُ أَکبَرُ، وَ إِنْ کانَ مِنْهُ؛ وَ لکنْ ذِکرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّم؛‏ از سخت‌ترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده، ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحان‌الله والحمدلله ولااله‌الاالله والله‌اکبر نیست، هر چند اینها نیز از یاد خداست، بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام اوست»؛ یعنی ذکر قلبی محض.۲

آیا واقعاً سبْحانَ‌الله است و أَشَدّ تَذْکیراً (بیشتر انسان را به یاد خدا می‌آورد) است، و یا این گفتار حضرت یوسف علیه‌السلام که:

«مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛

پناه بر خدا! او پروردگار من است، و جایگاهم را نیکو قرار داده است. ستمکاران هرگز رستگار نمی‌شوند». ۳

بسم‌الله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن می‌فرماید: «هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ؛ حضرت یوسف علیه‌السلام نیز آهنگ او را می‌کرد، اگر برهان و نشانه روشن پروردگارش را نمی‌دید». ۴ آیا همه‌اش به اختیار او بود یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کاری کرد جز اینکه برهان رب را دید؟! البته قطعاً هزارها کار، پیش از آن انجام داده بود؛ اسباب «برهان رب» را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود که در آن موقعیت حساس «برهان رب» را دید.

در محضر بهجت، ج۱، ص۷
 
  • ۱. ر.ک: اصول کافی، ج۲، ص۴۹۸؛ وسائل‌الشیعة، ج۷، ص۱۵۴؛ عدةالداعی، ص۲۴۸.
  • ۲. اصول کافی، ج۲، ص۸۰؛ وسائل‌الشیعة، ج۱۵، ص۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۰۴؛ ج۹۰، ص۱۶۳.
  • ۳. یوسف: ۲۳.
  • ۴. یوسف: ۲۴.
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(10)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
10 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: کوثرشیخی [عضو] 
5 stars

دارالقرار…..

این جا طلاییه است….
بهشتی میان جهنم غربت و غریبی!
به دور از دنیا و زرق و برق هایش…..
به دور از ریا ودو رنگی
این جا متبرک به نفس های مادر است…..تجلی گاه بهشت بی نشان علی (ع).
این جا قدمگاه بزرگ مردانی است چون همت و باقری و خرازی و هزاران هزار سردار بی نشان …..
و زمین سخن می گوید از پلاک های دفن شده بر خروارها خاک و فراموشی،
و داغدار غربت غریبانه علی اکبرها و قاسم هایی است که لبریزند از عسل های حب الحسین(ع)
این جا تکیه گاه سربند یا زهرا(س) است،
سرزمین عشق!
که وجب به وجبش به خاک می کشاند هر نفسی را
و به عرش می رساند تمام بندگی را!
و شرمسار از این غربت ،میزبان می شود میلیون ها عاشق را

این جا دار القرار شهدا و مهدی فاطمه(س) است…..

پ ن : لیلی نوشت (لیلا امامی)

1395/12/25 @ 16:54
نظر از: کوثرشیخی [عضو] 
5 stars

دارالقرار…..

این جا طلاییه است….
بهشتی میان جهنم غربت و غریبی!
به دور از دنیا و زرق و برق هایش…..
به دور از ریا ودو رنگی
این جا متبرک به نفس های مادر است…..تجلی گاه بهشت بی نشان علی (ع).
این جا قدمگاه بزرگ مردانی است چون همت و باقری و خرازی و هزاران هزار سردار بی نشان …..
و زمین سخن می گوید از پلاک های دفن شده بر خروارها خاک و فراموشی،
و داغدار غربت غریبانه علی اکبرها و قاسم هایی است که لبریزند از عسل های حب الحسین(ع)
این جا تکیه گاه سربند یا زهرا(س) است،
سرزمین عشق!
که وجب به وجبش به خاک می کشاند هر نفسی را
و به عرش می رساند تمام بندگی را!
و شرمسار از این غربت ،میزبان می شود میلیون ها عاشق را

این جا دار القرار شهدا و مهدی فاطمه(س) است…..

پ ن : لیلی نوشت (لیلا امامی)

1395/12/25 @ 16:54
نظر از: ... [عضو] 
...
5 stars

سلام بسیار عالی بود

1395/12/25 @ 11:26
نظر از: كوثر [عضو] 
5 stars
1395/12/25 @ 11:18
نظر از:  
فاطمه لك زائي
5 stars
1395/12/25 @ 08:32
نظر از: تسنیم [عضو] 
5 stars

این یعنی تهذیب نفس ثانیه به ثانیه
ان شاء الله موفق شویم به این واجب ….
در پناه امیرالمومنین

1395/12/24 @ 22:59
نظر از: فاطمه الزهرا (سلام الله علیها )کوهدشت [عضو] 
5 stars

البداية والنهاية عَن عُبَيد بن عُمَير :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : … يا بُنَيَّ ، لا تَجلِس فِي المَجلِسِ الَّذي لا يُذكَرُ اللّه ُ فيهِ، فَإِنَّكَ إن تَكُ عالِما لا يَنفَعكَ عِلمُكَ، وإن تَكُ غَبِيّاً يَزيدوكَ غُبِيّاً ، وإن يُطلِعِ اللّه ُ إلَيهِم بَعدَ ذلِكَ بِسَخَطٍ يُصيبُكَ مَعَهُم . حديث

البداية و النهاية ـ به نقل از عُبَيد بن عُمَير ـ : لقمان به پسرش گفت: «… اى پسرم! در مجلسى كه خدا در آن ياد نمى شود، ننشين؛ زيرا اگر تو عالم باشى، علمت تو را سودى نمى رسانَد و اگر كودن باشى،[اهل آن مجلس ]بر كودنىِ تو مى افزايد، و اگر خداوند بعد از آن، با سخطش با آنان رفتار كند، تو را هم در بر گيرد.

1395/12/24 @ 21:17
نظر از:  
فاطمه لك زائي
5 stars
1395/12/24 @ 20:21
نظر از: افسر جوان...نوری [عضو] 
5 stars
1395/12/24 @ 20:01
نظر از: ط.جمالی [عضو] 
5 stars

سلام خواهرعزیزم
احسنت
عالی مثل همیشه

1395/12/24 @ 19:41


فرم در حال بارگذاری ...