« آثار اعراض از ياد خدادام‌هاى شيطان »

رذیلت بدگمانی و وسوسه اندیشه

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

     این رذیلت از پلیدی باطن آدمی ناشی می‏شود، و صاحب آن، مانند کسی است که عینک سیاهی بر چشمهایش گذاشته و هستی را از منظر و دیدگاه سیاه می ‏بیند و قرآن او را در معرض هلاکت می ‏داند، چنان که خداوند متعال می‏ فرماید:

     «… و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوماً بوراً.»[فتح/12].

     و گمان بد بردید و مردمی هلاک شده، گشتید.

     چنین فردی، سخنان و کارها را جز بدی و گناه نمی ‏بیند، حتی سخنان و کارهایی را که جز جهت حسن و خوبی ندارند، این‏گونه می‏ب یند. او همان‏طور که امری را که دارای دو صورت خوب و بد (حسن و قبح) است، حمل بر حسن و نیکی نمی‏ کند و جهت بدی را نیز از بین نمی‏برد، همچنین امر نیک را خوب قرار نمی‏دهد و لباس زشتی بر آن می‏پوشاند و برای آن امر نیک نیز، صورتی قبیح و زشت می‏آفریند و بدبختانه او در این امر بسیار توانا و نیرومند است. چه بسا آثاری بر آن مترتب می‏شود که منجر به کفر و قتل و خودکشی و… می‏ شود، زیرا که بدگمانی نسبت به خداوند، اغلب منتهی به کفر می‏ شود و بدگمانی به مردم بیشتر منجر به فسق و گمراهی بلکه حکم به وجوب قتل می‏ شود و بدگمانی به آفرینش، اغلب به خودکشی و دست‏کم به بیکاری و پوچی و تنبلی و هوسرانی منتهی می ‏شود، تا اینکه انسان را به عضوی زائد بلکه فلج برای جامعه تبدیل می‏ کند. بدگمانی نسبت به خود، منتهی به یأس و ناامیدی می ‏شود که بر آن هم مفاسدی مترتّب می‏ شود .

صفحات: 1·


فرم در حال بارگذاری ...