« آداب زیارت امام حسین علیه السلام | فلسفه پیاده روی اربعین به سمت کربلا چیست؟ » |
زائر کیست و زیارت چیست ؟
نوشته شده توسطرحیمی 11ام مهر, 1397
زیارت یعنی ارتباط دل با خدا توسط یک واسطه ای که خود مجرای فیض است . زیارت ائمه علیهم السلام به تعریفی ؛ زیارت خدا است ؛ زیارت معشوق است . لذا در اول کار در امر زیارت ؛ تشکر و شکر بسیار از خداوند کریم می کنیم…
زائر کیست و زیارت چیست ؟
زیارت یعنی ارتباط دل با خدا توسط یک واسطه ای که خود مجرای فیض است .
زیارت ائمه علیهم السلام به تعریفی ؛ زیارت خدا است ؛ زیارت معشوق است . لذا در اول کار در امر زیارت ؛ تشکر و شکر بسیار از خداوند کریم می کنیم که یک بار دیگر این توفیق را داد که ما دنیا را کنار بگذاریم و توجه جدی و خالص به خدا داشته باشیم . زن و فرزند و مال و مقام منصب و هر چه که تعلقات دنیایی است ؛ به واسطه ی حضور در حرم آن معصوم عزیز ؛ کنار گذاشته شود و ساعاتی از عمر را خالصاً مخلصاً به خود و خدا بپردازیم . پرونده ی خود را باز کنیم و خود را با واسطه قرار دادن آن معصوم برای گرفتن بخشش و ریختن گناهان ؛ به خدا رسماً ارائه کنیم و راه نجات طلب کنیم . آن امامان معصوم البته به دنیا و مشکلات ما توجه دارند و بسیار هم بزرگوار هستند و اگر به اذن پروردگار کریم صلاح ما در آن طلب های دنیایی باشد ؛ به ما اعطا خواهند کرد ؛ ولی اگر ما به نزد فلان امام معصوم برویم و برای دنیایمان فقط طلب و یا خواسته ای داشته باشیم و آن مکان و آن امام را بنگاه کاریابی و یا سلامت یابی و پول و بانک بدانیم ، صد البته ضرر کرده ایم و هدف از زیارت البته این چیز ها نمی باشد .
تشکر فراوان از خدا با توجه قلبی از پروردگار بزرگ که ما را لایق دانست و اجازه فرمود و توفیق زیارت آن امام و یا آن معصوم را به ما عطا نمود . چرا که در این زیارت ؛ همه ی توجهات به معصوم ؛ توجه به خدا است . توجه به عظمت و بزرگی خداست . یعنی یکی از بهترین راه ها و به تعریفی قوی ترین راه که ؛ می شود توجه خالص به خدا داشته باشیم ؛ زیارت ائمه علیهم السلام است . تشکر و شکر گذاری به درگاه خداوندی که این امامان را برای ما گنه کاران قرار داد که ما به واسطه ی آن ها از دست خود و اعمالمان نجات پیدا کنیم . اینکه به واسطه ی وجود آنان ؛ مطمئن ترین و کوتاه ترین مسیر به سمت خدا و توجه به خدا ؛ به ما اعطا شده است . یعنی شکر گذاری به خاطر اینکه به واسطه ی امامان معصوم علیه السلام به منبع نوری وصل می شویم که از سر منشاء هستی ؛ یعنی خداوند به ما رسیده است . نور ائمه علیهم السلام ؛ پاک کننده است . زیباست . جلال و جمال و کمال به انسان می دهد ؛ یعنی انسان آینه ی جمال و جلال و کمال خداوندی می شود . چرا که او خلیفه ی خدا بر روی زمین است ؛ پس صفات او را هم باید به نمایش بگذارد ؛ و این همان عهد انسان با خداست . و این تشکر زمانی ارزشمند و قابل قبول خواهد بود که فرد زیارت کننده نسبت به آن امام معصوم معرفت پیدا کرده باشد ؛ عارفاً به حقه باشد . که این معرفت ؛ انسان را در مسیر خدا قرار می دهد ؛ و اگر در مسیر قرار گرفتی ؛ تازه می شوی زائر ؛ و این مقام بزرگی است چرا که ائمه ی معصوم علیهم السلام ؛ بهشت را برای زائرینشان تضمین کرده اند ؛ و انسان زائر نمی شود مگر اینکه توجه و مسیرش خدایی باشد ؛ و برای اینکه بتوانیم یک زیارت با معرفت داشته باشیم ؛ باید از آن امام معصوم مدد و یاری بطلبیم ؛ که زائر الی الله شویم . همه ی توجهاتمان به سمت خدا شود ؛ دیش و گیرنده هایمان به سمت خدا شود ؛ فقط ریشمان به سمت خدا نباشد . فقط ظاهرمان به سمت خدا نباشد ؛ قلب ما ؛ درون ما و در کل باطن ما به سمت خدا بشود ؛ عملمان خدایی شود . زائر شدن یعنی این . وقتی زحمت کشیدی و زائر شدی ؛ حال می توانی به زیارت بروی ؛ زیارت یعنی ارتباط قلبی با معصوم ؛ معصومی که با اعتقاد راسخ ؛ می دانی یکی از منابع فیض الهی است ؛ زیارت یعنی پیوند دادن دل با صاحب آن قبر , با حقیقت آن امام بزرگوار . زیارت در اصل یعنی اعراز کردن ؛ و اعراز یعنی دور شدن ؛ یعنی با عمل زیارت از عالم ماده و جسم و دنیا و هر چه دنیایی و مادی است دور شویم ؛ یعنی دور شدن از تمام رزائل اخلاقی ( کنار گذاشتن آن ها ) و ورود به عالم معنوی ؛ روحانی ؛ الهی ؛ حالا که وارد این عالم شدی ؛ بفهم که به واسطه ی آن امام معصوم از خدا چه می خواهی ؛ نکند که خواسته هایت مربوط به دنیا و دنیا مداری باشد ؛ ضرر می کنی ؛ برمی گردی به جای اولت ؛ و دوباره برای زائر شدن و ورود به این عالم روحانی مجبور باشی ؛ زحمت بکشی و معلوم هم نیست که عمر تو کفاف رفتن در این مسیر را بدهد .
بعد از شکر گذاری به درگاه خداوند که با معرفت به حق خدا باید باشد ؛ بایستی اهتمام جدی به پیدا کردن معرفت نسبت به آن امام معصوم داشته باشیم . یعنی معتقد باشیم به معصوم بودن آن امام از هر گونه گناه و معصیت . معرفت به اینکه او حجت خدا بر روی زمین بوده و کلام خدا و فرمان خدا از طریق آنان به ما می رسد . و حرف آن ها و دستوراتشان به ما دقیقاً همان دستورات خداوند بوده و تمامی آن دستورات بدون هیچ گزینشی لازم الاجراست . اطاعت از آن امام واجب بوده و تخطی از فرامینشان گناه بزرگی بوده و باعث انحراف و سقوط و نابودی ما خواهد شد . معرفت به اینکه راه نجات ما فقط از طریق امامان معصوم بوده و لازم است تمام اعمال و رفتار ها و نیات و گفتار و زبان و کسب و پیشه و کار و هر گونه فعالیتی را با احکام صادره از طریق آنان اندازه گیری کنیم ؛ چرا که حجت خدا بر روی زمین هستند . معرفت به امام معصوم یعنی اینکه جایگاه و حق او را بشناسیم و دقیقاً همانی را انجام دهیم که او از ما خواسته است . و در مسیر او حرکت کنیم . وقتی که می گویند باید با معرفت به زیارت ائمه علیهم السلام برویم ؛ یعنی همین . ارتباط با امام معصوم زمانی اتفاق می افتد که ما از تمام محرمات دور شده و واجباتمان را انجام دهیم . ترک محرمات است که ما را زائر واقعی خواهد کرد ولا غیر . اگر دیدی هر چه تلاش می کنی وصل نمی شوی ؛ بدان یک جای کارت اشکال دارد ؛ یا هنوز از حرام های خدا به صورت رزائل اخلاقی در وجود تو هست و هنوز شناخته نشده و یا اقدام جدی در خصوص رفع آن ها نکرده ای و یا با مال حرام به زیارت آمده ای . پس قبل از زیارت اول به مالت بنگر که از کجا و چگونه جمع آوری کرده ای و آیا خمس و زکات مالت را به دقت از دارایی ات بیرون کشیده و پرداخت کرده ای یا نه ؟ آیا از مال دیگران نزد تو به ظلم چیزی هست و یا نه ؟ اینکه به زیارت می روی از بسیاری لطف و کرم آن امامان معصوم است ؛ تو لیاقت نداشته ای ؛ اینکه به اذن خدا اجازه داده اند که دوباره به زیارتشان بروی ؛ نشان از لیاقت تو نیست از کرامت و بزرگواری آن بزرگواران است که می خواهند تو را نجات دهند . پس اگر اذن داده شد و شما رفتی نباید به دنبال مادیات باشی و با نیت دنیایی وارد حرم شده و گرد آن امام معصوم بچرخی . در این صورت باز هم نفهمیدی و خسران کرده ای .
در پایان زیارت بایستی ما به درجاتی از حیا رسیده باشیم . می دانی حیا به چه معنا است ؟ حیا ؛ یعنی اینکه ؛ معتقد باشیم که این زمان و وقتی که در اختیار ما است ؛ در حقیقت مال ما نبوده و متعلق به خداست و ما اجازه نداریم ؛ زمان در اختیارمان را بجز عبادت صرف کار دیگری کنیم . و اینکه جسم و بدنی را که در اختیار داریم متعلق به خودمان نبوده و در حقیقت متعلق به خداست ؛ و اینکه فکر و سلامتی و قدرت تصمیم گیری که در اختیار ما است ؛ در اصل متعلق به خداست ؛ و اینکه مکان و فضایی را که فکر می کنیم در اختیار ما است ؛ در حقیقت متعلق به خداست و ما تصرفی ؛ در حقیقت ؛ بر آن نداریم ؛ و یا سرمایه و مال و فرزند و عیال و بیان و زیبایی صورت و کلام و هنر و قدرت و توانمندی ؛ در حقیقت متعلق به ما ندارند و همه متعلق به خداست . پس چگونه با اینکه می دانیم از خود چیزی نداریم و در ضعف و نقصان کامل در برابر خداوند بزرگ قرار داریم ؛ فکر گناه می کنیم ؟ اقدام به گناه و معصیت می کنیم ؟
حیا یعنی اینکه معتقد باشیم ؛ خلوتی برای من انسان خلق نشده است و ما تحت هیچ شرایطی در خلوت و تنهایی مطلق قرار نداریم . و در آن لحظه و مکانی که فکر می کنیم توانسته ایم در خلوت قرار گیریم ؛ دیدگان بیشتری ما را نظاره می کنند ؛ با دقت و حساسیت بیشتری ما را به نظاره ایستاده اند . در آن خلوت خیالی ؛ شلوغ ترین چشم ها ما را نگاه می کنند ؛ و اولین چشمانی که به نظاره ایستاده است ؛ چشمان خود ما است که متعلق به خدا بوده و ما وادارش کرده ایم که صحنه ی گناه را درک کند و فردای قیامت همین چشمانمان بر علیه ما شهادت خواهند داد .
حیا یعنی اینکه بدانیم برنامه ی زندگی ما زنده است ؛ و زنده هم پخش می شود . و باز هم چشم هایی مشغول تماشای عمل ما هستند .
حیا یعنی اینکه پذیرفته باشیم خداوند کریم السبحان ؛ هر جا که ما هستیم و نیستیم با ماست ؛ و قبل از ما و درهنگام با ما و بعد از ما هم حضور دارد . وجودی که به گفته ی خودش ؛ از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است . و اساساً خلوتی برای ما وجود ندارد ؛ حضور بی خدایی برای ما وجود ندارد ؛ این وضعیت برای بشر خلیفة الله خلق نشده است . این ها قصه نیست ؛ این ها صحبت و سرگرمی نیست ؛ لذا کسی که حیا دارد ؛ همان لحظه ای که در حال غرق شدن هست و خدا را در کنار خود با فطرتش حس می کند و در آن لحظه خدا را با زبان و دلش می خواند و معتقد است که او را می بیند و صدای او را می شنود و بر نجات او قادر و توانا است ؛ پس هنگام انجام گناه که در سلامت ظاهری و سکون و آرامش ظاهری از نظر خودش قرار دارد و عقلش هم به ذم خودش سر جایش هست ؛ خدا را حاظر و ناظر می داند . اگر خدایش آن جا هست اینجا هم هست و اگر اینجا نیست ؛ آن جا هم نیست . لذا خدا را اگر در لحظه ی بلا و مکافات حس کردی و برایت قابل لمس شد ؛ در لحظه ی انجام گناه نیز باید حس کنی و برایت قابل لمس باشد . این ها حقایق قابل لمس الهی است و بی اعتنایی به این مقوله ؛ انسان را از طریقت آدمی و بندگی دور می کند و وقتی که آدم نبودی ؛ حیا را از دست می دهی و وقتی که حیا را با دستان خودت دفن کردی ؛ عنصر بی حرکتی در درون ودل انسان رشد می کند همه ی بیجارگی انسان این است که گناه را گناه نداند ؛ یعنی خود را در محضر خداوند کریم نمی بیند و او را ناظر نمی داند . آن وقت کلید دروغ را برای باز کردن در همه ی گناهان ؛ به کار می گیرد و می شود منافق و دیگر آمرزیده نخواهد شد ؛ حتی اگر پیامبر وساطت کند . و این همه ی کفر است . حیا یعنی به یاد آوردن مرگ و سختی ها و جان کندن هنگام مرگ در هر لحظه و قبل از انجام هر کاری . یعنی زندگی با واقعیتی که به هر شکل و صورت و مقام و درجه و موقعیتی که قرار داشته باشی ؛ او را در آغوش خواهی کشید . حیا یعنی به یاد آوری نحوه ی جان دادن مؤمن و نحوه ی جان دادن غیر مؤمن . حیا یعنی یادآوری مرگ و قیامت در تمام لحظات زندگی . حیا یعنی بکارگیری حلم و صبر و شکیبایی در تمام حالات و رفتارهای زندگانی .
حیا یعنی رعایت حق خدا ( حق الله ) ؛ یعنی رعایت حق الله اکبر یعنی قرآن ؛ و حق الله اصغر یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و عترت علیهم السلام .
حیا یعنی محاسبه ی نفس در پایان هر روز و ترک و توبه ی جدی از اشتباهات و گناهان و جبران آن هایی که می شود و استغفار در مورد آن هایی که نمی شود .
این می شود حیا . این حالت بایستی ارمقان ما در پایان هر زیارت شود و بایستی با جدیت این حالت را حفظ کرده و نسبت به تمام اعمال و رفتارمان بکار ببندیم .
اما هنگام ورود بر هر امامی برای زیارت ؛ بایستی نکاتی را رعایت کنیم :
اول اینکه اگر هنوز حرکت نکرده ایم و وقت و زمانی برایمان وجود دارد ؛ سری به مفاتیح الجنان بزنیم و دعاها و زیارات مربوط به آن امام معصومی را که می خواهیم به زیارت او برویم ؛ خوب مطالعه کنیم ؛ یاد بگیریم معانی آن زیارات را که بفهمیم با آن معصوم چه صحبتی می کنیم ؛ این طور نباشد که برویم و زیارتی را بخوانیم که خود نمی دانیم چه گفته و چه خوانده ایم . در بعضی از عبارات دقت داشته باشیم و تفکر کنیم تا بتوانیم از همان کلمات به بعضی از معارف آن امام دست پیدا کنیم ؛ زیارت جامعه کبیره را با دقت بخوانیم و به معانی آن پی ببریم و سعی کنیم با معرفت کامل این دعا را در حرم آن امامی که می خواهیم به زیارتشان برویم بخوانیم . عادت کنیم و به خود تکلیف کنیم که به زیارت هر امامی که می رویم ؛ 10 اسم از اسامی خداوند بزرگ را یاد بگیریم و اگر در حرم آن امام روحانیونی وجود دارند که در درک معانی معرفتی آن اسامی می توانند به شما کمک کنند ؛ برویم و این معارف را یاد بگیریم . و تا زیارت بعدی ؛ یکی از ذکر های ما در طول روز و شب تکرار این اسامی خداوند باشد ؛ و در نماز نیز از این اسامی استفاده کنیم . حلیم ؛ یکی از اسامی خداوند است که بکار بردن این خصوصیت در زندگی ؛ باعث جلوگیری از خیلی از پشیمانی ها می شود . اعتبار انسان را بالا می برد و حلم داشتن در مقابل بد خویی های دیگران باعث ریزش گناهان و جلب رضایت خداوند کریم می شود .
-
و اینکه متنی را برای خود تهیه کنیم و حرف هایمان را و خواسته هایمان را در آن بنویسیم و چندین بار با خود تمرین کنیم و دعا کنیم که خداوند اجازه دهد ما بتوانیم با امام مان صحبت کنیم ؛ ارتباط برقرار بکنیم و دل به او بدهیم . و این خیلی مهم است ؛ چرا که در بسیاری از مواقع همه ی این موارد را می نویسیم و تمرین هم می کنیم ؛ ولی وقتی که در حرم آن امام معصوم حاضر می شویم ؛ به یک باره قدرت نجوا را از ما می گیرند و اجازه نمی دهند که به خوبی و از دل سیر با امام مان صحبت کنیم ؛انگاری سواد و زبانمان را از ما گرفته اند ؛ ذهنمان به یک باره خالی می شود ؛ و بد زبانی و بد دهنی یکی از عواملی است که نمی گذارند ما با امام مان خوب و شایسته صحبت کنیم ؛ اگر این خصوصیت بد را داریم خودمان را اصلاح کنیم و استغفار داشته باشیم و توبه کنیم .
-
و اینکه هر بار که توفیق زیارت پیدا می کنیم ؛ بایستی پربارتر از دفعه ی قبل باشد ؛ حس معنویت بیشتری باید در ما بوجود آید ؛ معرفت بیشتری به آن امام معصوم پیدا کرده باشیم ؛ اینطور نباشد که فرقی با دفعه های قبل نکنیم . لذا یکی از قدم های اول طهارت بدن و قلب از پلیدی های مادی و غیر مادی است ؛ که در این خصوص توصیه شده است که غسل کنیم و در هنگام غسل دعا کنیم ؛ زمزمه ی معنوی داشته باشیم ؛ با نیت و شناخت قلبی اقدام به عمل غسل نماییم ؛ این طور نباشد که فقط بدنی شسته باشیم و سری به قلبمان نزده باشیم . هنگام غسل مرتب اسامی خداوند را بکار می بریم ؛ معانی آن اسامی را در ذهن و در قلب خود می گذرانیم ؛ از خدا می خواهیم که ما را هم مزین به آن معانی نماید ؛ و وقتی که به نام های گذشت و بخشش می رسیم به خدا عرض کنیم که خدایا ؛ من در این لحظه به خاطر تو و جلب رضایت تو ؛ از سر تقصیر همه ی آن هایی که به من بده کارند و در حق من ظلمی را روا داشتند ؛ خدایا ؛ همه ی شان را حلال کردم و از همه ی آن ها گذشتم ؛ تو هم به لطف و کرم و به خاطر این امام بزرگی که می خواهم به زیارتش بروم ( نام امام را می بریم ) از تقصیرات و گناهان من بگذر ؛ مرا ببخش و آبرویم را به خاطر اعمال بدم ؛ هم در دنیا و هم در آخرت حفظ بفرما . خدایا من حیا می کنم با این پرونده ی بدی که نزد تو دارم سر بلند کنم و خواسته ای از تو داشته باشم ؛ اما از آن جایی که به رحمت و گذشت و بخشش تو نسبت به عمل خودم بیشتر امیدوارم ؛ خواسته هایم را که پاکی جسم و روح است از تو خواستارم . مرتب صلوات بفرستیم و ذکر تسبیحات اربعه لحظه ای از ذهن و زبانمان نباید قطع شود . لباس نظیف و پاک بپوشیم ؛ از عطر های خوش بو و با بوی نرم استفاده کنیم و بعد با ذکر لا حول ولا قوة الا باالله به سمت حرم برای زیارت حرکت می کنیم ؛ آرام قدم برداریم . سعی شود با کسی صحبت نکنیم ؛ زبانمان دائماً به ذکر باشد ؛ تمرین کنیم تا به داخل حرم نرسیدیم ؛ دنیا را از فکرمان بیرون کنیم و بیشتر به آخرت بیاندیشیم ؛ به اعمال و رفتارمان بیاندیشیم و به یاد آن امام باشیم . به سمت خرید و بازار نرویم و این چیزهای دنیایی و بی ارزش را رها کنیم ؛ نکند این دجال فرهنگی که خود را به شکل بازارهای رنگارنگ و بی ارزش و پاساژهای بزرگ و پر زرق و برق و بی محتوا و به دور از نیاز مردم ؛ شما را از هدفتان دور کند ؛ وقت شما را به خود بگیرد ؛ و زمان زیارت بیشتر و حضور بیشتر در حرم آن امام معصوم را از شما بگیرد ؛ نکند این فرهنگ غلط و شیطانی شما را بفریبد که هم مالتان را از دست داده اید و هم وقت و زمان کسب معنویات بیشتر را . با دوستان و یا خانواده اگر حرکت می کنیم از شوخی و خنده و دل مشغولی به دنیا ؛ پرهیز کنیم . و وقتی که به مدخل ورودی حرم رسیدیم ؛ به یک باره وارد نشویم لحظاتی را در دل و با زبان با امام معصوم زمزمه داشته باشیم ؛ یعنی مثلاً بگوییم ( باز هم اجازه ی ورود به ما می دهی ؟ اگر نمی دادی که ما را دعوت نمی کردی ؛ و یا درخواست ما را برای زیارت قبول نمی کردی ؛ من بنده ی خوبی برای خدا نبودم ؛ و برای شما نه محب خوبی بودم و نه شیعه ی درست و حسابی ؛ و این از سر کَرَم وبزرگی شماست که این من گنه کار و رو سیاه را پذیرفتید ؛ از وجود با برکت و نورانی شما متشکرم ؛ ممنونم ؛ که اجازه دادید باز هم پاک شویم ؛ به خودمان برسیم و سری به خودمان بزنیم ؛ خودمان را پیدا کنیم ؛ خودمان را بشناسیم و به حق الله و حق الناس بپردازیم ) و بعد از این ارتباط قلبی و خشوع به محضر آن امام معصوم ؛ اذن دخول می خوانیم و رسماً اجازه ی ورود می گیریم . به معانی دعای اذن ورود دقت کنیم ؛ در تمام طول زیارت کلامی را که معنی آن را نمی دانیم نگوییم ؛ ارتباط بایستی با قلب فهمیده باشد و نه فقط یک قلب حسی و جو گیر شده . حواسمان را جمع کنیم که در محضر که هستیم و با چه کسی صحبت می کنیم و چه کسانی این ارتباط قلبی را دریافت می کنند و صحبت های ما را می شنوند ؟ به مردم عادی توجه نکنیم ؛ به این توجه داشته باشیم که این مکانی را که به آن وارد می شویم ؛ محل فرود و صعود فوج فوج ملائک خداست . بالا و پایین پریدن مردم ساده لوح و عوام که در دایره ی ادب زیارت قرار ندارند ؛ توجه ما را به خود جلب نکند و صد البته بر خود مغرور نشویم که زیارت ما درست است و مال آن ها رَد شده است که حتماً بسیاری از همان مردم عادی وضع آخرت و پرونده ی شان از ما بهتر و پاک تر است . کبر و غرور ما را نگیرد چرا که بلد شدیم و به ما اجازه دادند که درست زیارت کنیم . مبادا به زائرین آن امام معصوم به چشم حقارت نگاه کنیم که شیطان را کولی داده ایم . تمام حواس را به قلب و از قلب به معصوم می دهیم ؛ طوری به اعمال و رفتار و صحنه های داخل حرم بیگانه شویم که صدای صوت و ضربان قلب خود را بشنویم که با معصوم چگونه نجوا می کنیم . حواسمان به گفته هایمان باشد که از دایره ی ادب خارج نشویم . به این بیاندیشیم که چرا اشک نداریم ؛ التماس برای اشک ریختن داشته باشیم . اشک که آمد ارتباط برقرار می شود . خیلی مهم است . اگر اشک نداریم زیارت را که تمام کردیم دوباره برگردیم و دوباره عرض ادب کنیم و این کار را آنقدر تکرارکنیم تا به ما اشک بدهند . نکند خسته شویم و برویم و فکر کنیم زیارت کرده ایم . بعد اگر شد و امکان آن وجود داشت به سمت ضریح برویم و پایین پا و بالای ضریح را ببوسیم و عرض ارادت بکنیم و اگر امکان آن به خاطر کثرت جمعیت وجود نداشت ؛ از هول دادن و تحت فشار قرار دادن و لگد کردن پای مردم و تنه زدن و امثالهم جداً بپرهیزیم که این اعمال ارتباطی با زیارت ندارد . آرام زمزمه کنیم داد نزنیم ؛ جیغ نکشیم و صدایمان را بلند نکنیم ؛ چرا که این ها از مصادیق بی ادبی است و اگر این اعمال از زن های نامحرم شنیده شود معصیت و حرام است . مبادا بر سر راه و عبور و مرور مردم قرار بگیریم ؛ همین که برای عرض ادب وارد به صحن حرم و ضریح قرار گرفتیم اگر جمعیت زیاد بود ؛ فوراً از آن جا خارج شویم و به خواندن زیارت بپردازیم و جا را برای دیگر زائرین آن معصوم باز کنیم . نماز زیارتمان را که خواندیم ؛ فوراً جایمان را به زائر دیگری بدهبم ؛ نکند که نزدیک قبر و ضریح بنشینیم و اجازه ندهیم که دیگران هم از این فضا استفاده کنند . باور داشته باشیم که ارتباط با آن امام معصوم ؛ قلبی است ؛ و متری و سانتی نیست . اگر سیر و پیاز خورده ایم ؛ وارد حرم نشویم و در جایی دورتر زیارت کنیم که بوی نفس ما باعث آزرده شدن کسی نشود . اگر لباس هایمان بوی عرق می دهد ؛ نزدیک حرم و جمعیت اطراف آن نشویم که کسی را آزرده نکرده باشیم . حواسمان را جمع کنیم که تحت هیچ شرایطی نباید کسی را در حرم و خارج حرم آن معصوم اذیت کنیم ؛ جدل و پرخاشگری نداشته باشیم که این ها گاهی از اوقات باعث ابطال زیارت می شود . از مسخره کردن و عیب گویی همراهان و اطرافیان به شدت بپرهیزیم که اگر حقاً به خودمان بپردازیم ؛ سر تا به پایمان عیب و ایراد و سیاهی است ؛ اگر به پرونده ی خودمان با انصاف نگاه کنیم ؛ از باز کردنش هم خجالت خواهیم کشید ؛ چه رسد به خواندنش . با الفاظ زشت و کلمات نامناسب نه هم دیگر را صدا بزنیم و نه محاوره ی بیهوده داشته باشیم . مباحث دنیایی را به جای دیگری موکول نماییم که چه بسا این آخرین زیارت ما باشد و عمرمان کفاف جبران در زیارت بعدی را به ما ندهد . همه ی حواسمان به آخرتمان باشد . آخرت . آخرت . مال و پول و مقام و مسکن و بچه و زن و کذا و کذا را رها کنید ؛ و جوری زیارت کنید و التماس به پاک شدن و شفاعت داشته باشید که انگاری این آخرین زیارت شماست و فرصتی بر جبران گذشته ی تان ندارید ؛ و جوری امید به بخشش خداوند و شفاعت آن معصوم داشته باشید که با شعف و اشک شوق و شادی از حرم بیرون بیایید . باور کنید که در حداقل ها هم به ما چیزی می دهند ؛ معصومین خیلی کریم هستند ؛ مطمئن باشید با دست خالی برنمی گردید ؛ ولی خوش به حال آن ها که آن چیزی را که می گیرند خیلی بزرگ و با ارزش است ؛ اگر می خواهی دریافتی تو بعد از پایان زیارت بزرگ و سنگین باشد ؛ بایستی از ماه ها قبل از آمدن به زیارت ؛ اقدام به پرهیزکاری کرده باشی و با پرونده ای قابل ارائه به نزد معصوم رفته باشی .
-
و در صحبت و درد دل با آن معصوم این گونه بیان کنیم که : خداوند بزرگ و کریم را شکر می کنم هر چند که در این امر ناتوانم ؛ شکر می کنم که اجازه داد بار دیگر به زیارت شما نائل شوم ؛ و از شما امام رئوف و مهربانم بسیار تشکر می کنم که با دعوت و قبول من رو سیاه ؛ اجازه دادید به اذن پروردگار به زیارت شما بیایم که اگر شما نمی خواستید ؛ خداوند این توفیق را به من نمی داد . با زبان دل می گویم که سلام و رحمت و برکات خداوند متعال بر شما خاندان با کرامت باد . من به امامت شما و به ولایت شما معتقد هستم ؛ به حق شما بر خودمان آگاهم و از خداوند بزرگ کمک می خواهم تا بتوانم حق شما را آن جور که شایسته ی شماست ادا نمایم ؛ با اینکه می دانم در این امر ناتوانم . خداوند خلقتی همچون شما بزرگان نداشته است و همتا و مثل و مانندی ندارید . هیچ کس را برتر از شما نمی دانم و معتقدم که همه ریزه خوار سفره ی شما هستیم ؛ نکند ما را رد کنید که با کرامت و بزرگی که از شما سراغ دارم ؛ گدایانی چون من از در خانه ی تان رد نمی شود . ما را با اینکه روسیاهیم همینجوری بپذیرید و زیارت ناچیزمان را قبول بفرمایید . با همه ی تلاشم نتوانستم شیعه ی واقعی شما باشم ولی به شدت شما را دوست دارم امامان قبل و بعد از شما را دوست دارم و از درگاه خداوند بزرگ درخواست می نمایم که فردای قیامت مرا با اینکه ارزشش را نداریم ولی امید دارم که شما من را پذیرفته باشید ؛ در زمره ی شما اهل بیت محشور سازد و به حوض کوثرتان وارد سازد . و توفیق شفاعت شما را نصیب من گردانیده و من را مورد عفو و بخشش قرار دهد که اگر به پرونده ی خودم باشد ؛ به هلاکت خواهم رسید و هیچ امیدی به نامه ی اعمال خود ندارم ؛ ولی به شدت به شفاعت و بخشش خدای بزرگ نیازمند و امیدوارم ؛ چون می دانم در خانه ی کریمی از آل الله آمدم ؛ و امید دارم که خداوند با دعای شما در حق ما گنه کاران و به واسطه ی محبتم به شما اهل بیت از من درگذرد . بعد رو به قبله کرده و دست ها را بالا می گیریم و می گوییم : پروردگارا به عزت و جلالت قسمت می دهم ؛ تو را به خودت قسم می دهم ؛ تو را به لحظه ی شهادت این امام بزرگ قسم می دهم که مرا با ولایت و دوستی ائمه علیه السلام بمیرانی ؛ در حالی جان بدهم که قلبم مملو از محبت اهل بیت علیهم السلام باشد . و بعد از مرگم نیز مرا در زمره ی اطاعت کنندگان اوامر ائمه علیهم السلام قرار دهد . که در غیر این صورت از زیان دیدگان هستم . خدایا بصیرت و توان فهم در دین و قرآنت و دستورات برگزیدگانت را به من عطا کن تا با عمل به فرامینت به فلاح و رستگاری برسم . و تا آخر عمرم با عطر و برکت نظر این امام معصوم زندگی کنم و از معاصی دور باشم . پروردگار به من توفیق بده تا بتوانم به اندازه ی توانم ؛ حق این امام معصوم را ادا نمایم . و مرا به حق این امام معصوم آشنا بفرما . و بعد سه بار صلوات فرستاده و دست ها را به روی خود کشیده و رو به قبر آن امام معصوم کرده و از او درخواست می کنیم که : شما نیز در حق ما دعا کنید تا با رزق و مال حلال و سلامتی و با صدق در نیت و ایمان و تقوی و خضوع و خشوع به زیارت شما توفیق پیدا کنیم . دعا بفرمایید که تا زنده هستم مکرر به زیارت شما نائل شوم که بسیار به این زیارت محتاجم . چرا که با پرونده ای که دارم امیدی به عاقبت خود ندارم ولی امید به دعا و نظر و شفاعت شما دارم ؛ این زیارت ناچیز ما را بپذیرید . چرا که بالاترین مقام در فردای قیامت متعلق به شماست و در نزد خداوند کریم بسیار محبوب هستید مرا در شفاعت کبرایتان داخل گردانید . ما گدایان خانه ی شما هستیم و با این پرونده ی بد جسارت کردیم و بی ادبی کردیم و به امیدی به در خانه ی شما آمدیم ؛ ما را ببخشید و رد نکنید و بپذیرید . ما به حق شیعه ی شما نبودیم و این از سر نفهمی بوده و از سر جهل و ناتوانی . و می دانم که رأفت و مهربانی و گذشت شما اَجل از این حرف هاست و مخزن گذشت و بزرگواری شما بیکران و ناشمردنی است ؛ پس شما را به مادرتان حضرت صدیقه ی کبرا ؛ فاطمه ی زهرا و به حق پدرانتان و به حق فرزندانتان قسم میدهم که همچون گذشته و حال ؛ بر آینده ی ما زائرانت نظر لطف و گذشت داشته باشید و چنانچه عمرمان به زیارت دوباره ی شما باقی نیست ؛ لحظه ی مرگ و تنهایی در قبر به فریادمان برسید و ما را دستگیری نمایید که بسیار به آن محتاجیم . و بعد رو به جمعیت می کنیم و نگاهی به همه ی زائران و گدایان آن امام معصوم می کنیم ؛ و سر به آسمان گرفته و در حق همه ی آن زائران دعا می کنیم . اینجا شکل زائری را داشته باشیم که با یک مشت مجرم رو به قاضی ایستاده و طلب عفو و بخشش برای همه دارد . و اینجا باید به حال خودمان و دیگران گریه کنیم . همه را در نظر بگیریم . که دعایمان به استجابت نزدیک تر است .
فرم در حال بارگذاری ...