« آثار دوستی و ارتباط با اهل بیت (علیهم السلام)راهکارهای رهبر معظم انقلاب درحل مشکلات اقتصادی »

زیباترین جمله آفرینش

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1393

 


آسمان و زمین، عرش و فرش، خاک و افلاک، ملک و ملکوت گوش سپرده‌اند برای شنیدن.

زمان، زمانِ تولد زیباترین جمله آفرینش است.

زمان، زمانِ تولد خطبه‌هایی بلیغ است در گوش تاریخ.

زمان زمانِ تولد بلاغتی علوی است در میان کلمات.

زمان، زمانِ تولد نگاه دارنده مظلومیت و گوینده پیام عاشوراست.

زمان، زمان تولد قافله سالاری است که از ازل تا فردای فرداها پرچم پیروزی کربلا را بر ستیغ قله‌های روزگار استوار کند. زمان، زمانِ تولد زینب است زینبی که «آئینه بردباری» علی علیه السلام و «کوثر شکیبایی» زهراست.

شاهزاده عشق، شهبانوی دلیری، پا به جهان گذاشته ست.

اگر نخستین لبخندش را معطر و سرشار به جهان نشان دهد دیگر عشق برای ابد پرستار خواهد داشت.اگر طنین نام بلندبالای خود را به گوش مردمان ارمغان دهد، روزهای تعطیلِ جرئت به سر میرسند و نسل خصم بر باد می‌رود. اینک حضورش دمادم با گل‌ها و پرنده‌ها نجوا از آتیه حماسه دارد. اینکه قاصدک‌ها با احتیاط بر گهواره‌اش حلقه زده تا قداست تولدش را با خود به فراسوها برند. این بانوی سرافراز دختر خطبه‌های بلیغ است. هم اکنون در گهواره بشنوید به فردای خطابه‌خوانی انسانیت می‌اندیشد.

تو نام‌های زیبا و «اسماء حسنی» فراوان داری، باید تمامی آنهارا از کبوترانِ بام و حریم وصل پرسید و آموخت. اگر بتوان آسمان را تمام و کمال از بر کرد نام‌های تو را نیز می‌شود تماما به خاطر سپرد.

باید برای دانستن‌ات خرم زار شهادت و رشادت را از نزدیک ایمان بیاوریم. نام تو دعوت به صبر است. فراخوان تحمل. نام تو حمایت عشق است و روایت تداوم خون سرخ در رگ‌های شرافت.کلید خانه حلم را در دستان تو باید جست. ای ایستادگی شعله بر دوش! ‌ای متانت بی‌تردید! ما حتی قادر نخواهیم بود شبیه لحظه‌ای از نام اعجازگون تو باشیم. چه رسد به آنکه صبر تو را در خویش سراغ گیریم.

بر بلندی‌ها و پستی‌های تاریخ هر کجا می‌ایستم زنی را تکیه گاه تمام رنجها می‌بینم. زنی شبیه شمع، شبیه فانوس که یک تنه در باد می‌سوزد و خاموش نمی‌شود.که به هر سو می‌دود تا با شعله‌های دلش تاریکی خصم را نابود کند.که زمین و زمان به دنبال او برای ستایش او رهسپارند؛ اما به گَرد شجاعت و شکیبایی‌اش نمی‌رسند.

این بانو که نام و مرامش زیب و زینت خاندان وحی است تمام چهره‌اش را با لبخندِ پرستاری نثار رنجدیدگان عشق می‌کند. گرچه از قلب او گل‌های زخم و رنج بر خاک هبوط کرده‌اند. اما صدای فرو افتادن اشک‌هایش را هیچ خاکی در خواب هم ندیده است. اشک‌های غیور او را فرشتگان به افلاک می‌برند. این زن آبروی تمام مردان عالم است.

 


فرم در حال بارگذاری ...