موضوع: "سبک زندگی"
ابلاغ سیاستهای کلی جمعیّت از سوی رهبر معظم انقلاب
نوشته شده توسطرحیمی 31ام اردیبهشت, 1393برنامهريزيهاي جامع متناسب با سياستهاي جمعيّتي انجام گيرد/ اهميّت مقوله جمعيّت در اقتدار ملّي و پیشرفت و ضرورت جبران كاهش نرخ رشد جمعيّت/رفع موانع ازدواج، تسهيل و ترويج تشكيل خانواده و تربيت نسل صالح و كارآمد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای سیاست های کلی «جمعیّت» را که براساس بند یک اصل 110 قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند.
متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با عنايت به اهميّت مقوله جمعيّت در اقتدار ملّي؛ و با توجه به پويندگي، بالندگي و جواني جمعيّت كنوني كشور به عنوان يك فرصت و امتياز؛ و در جهت جبران كاهش نرخ رشد جمعيّت و نرخ باروري در سالهاي گذشته، سياستهاي كلي جمعيّت ابلاغ ميگردد. با در نظر داشتن نقش ايجابي عامل جمعيّت در پيشرفت كشور، لازم است برنامهريزيهاي جامع براي رشد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور متناسب با سياستهاي جمعيّتي انجام گيرد. همچنين ضروري است با هماهنگي و تقسيم كار بين اركان نظام و دستگاههاي ذيربط در اين زمينه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گيرد و نتايج رصد مستمر اجراي سياستها گزارش شود.
سيّدعلي خامنهاي
30/اردیبهشت/1393
بسماللهالرّحمنالرّحيم
«سياستهاي كلي جمعيّت»
1- ارتقاء پويايي، بالندگي و جواني جمعيّت با افزايش نرخ باروري به بيش از سطح جانشيني.
2- رفع موانع ازدواج، تسهيل و ترويج تشكيل خانواده و افزايش فرزند، كاهش سن ازدواج و حمايت از زوجهاي جوان و توانمندسازي آنان در تأمين هزينههاي زندگي و تربيت نسل صالح و كارآمد.
3- اختصاص تسهيلات مناسب براي مادران بويژه در دوره بارداري و شيردهي و پوشش بيمهاي هزينههاي زايمان و درمان ناباروري مردان و زنان و تقويت نهادها و مؤسسات حمايتي ذيربط.
4- تحكيم بنيان و پايداري خانواده با اصلاح و تكميل آموزشهاي عمومي در باره اصالت كانون خانواده و فرزند پروري و با تأكيد بر آموزش مهارتهاي زندگي و ارتباطي و ارائه خدمات مشاورهاي بر مبناي فرهنگ و ارزشهاي اسلامي- ايراني و توسعه و تقويت نظام تأمين اجتماعي، خدمات بهداشتي و درماني و مراقبتهاي پزشكي در جهت سلامت باروري و فرزندآوري.
5- ترويج و نهادينهسازي سبك زندگي اسلامي- ايراني و مقابله با ابعاد نامطلوب سبك زندگي غربي.
6- ارتقاء اميد به زندگي، تأمين سلامت و تغذيه سالم جمعيّت و پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي، بويژه اعتياد، سوانح، آلودگيهاي زيست محيطي و بيماريها.
7- فرهنگ سازي براي احترام و تكريم سالمندان و ايجاد شرايط لازم براي تأمين سلامت و نگهداري آنان در خانواده و پيشبيني ساز و كار لازم براي بهرهمندي از تجارب و توانمنديهاي سالمندان در عرصههاي مناسب.
8- توانمندسازي جمعيّت در سن كار با فرهنگ سازي و اصلاح، تقويت و سازگار كردن نظامات تربيتي و آموزشهاي عمومي، كارآفريني، فني ـ حرفهاي و تخصصي با نيازهاي جامعه و استعدادها و علايق آنان در جهت ايجاد اشتغال مؤثر و مولّد.
9- باز توزيع فضايي و جغرافيايي جمعيّت، متناسب با ظرفيت زيستي با تأكيد بر تأمين آب با هدف توزيع متعادل و كاهش فشار جمعيّتي.
10- حفظ و جذب جمعيّت در روستاها و مناطق مرزي و كم تراكم و ايجاد مراكز جديد جمعيّتي بويژه در جزاير و سواحل خليج فارس و درياي عمان از طريق توسعه شبكههاي زيربنايي، حمايت و تشويق سرمايهگذاري و ايجاد فضاي كسب و كار با درآمد كافي.
11- مديريت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سياستهاي كلي جمعيّت با تدوين و اجراي ساز و كارهاي مناسب.
12- تشويق ايرانيان خارج از كشور براي حضور و سرمايه گذاري، و بهرهگيري از ظرفيتها و تواناييهاي آنان.
13- تقويت مؤلفههاي هويتبخش ملي (ايراني، اسلامي، انقلابي) و ارتقاء وفاق و همگرايي اجتماعي در پهنه سرزميني بويژه در ميان مرزنشينان ؛ و ايرانيان خارج از كشور.
14- رصد مستمر سياستهاي جمعيّتي در ابعاد كمّي و كيفي با ايجاد ساز و كار مناسب و تدوين شاخصهاي بومي توسعه انساني و انجام پژوهشهاي جمعيّتي و توسعه انساني.
بهانههایی برای بچهدار نشدن!
نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1393 «تعریفها» زندگی آدمها را عوض میکند
چگونگی تعریف ما از زندگی و پدیدههای آن، قطعاً مدار زندگیمان را عوض میکند. امروزه تعریف ما مثلاً از پدر بودن یا مادر بودن خراب شده است. یعنی به خاطر فضای زندگی تکنولوژیک، به خاطر فرهنگهای القایی، به خاطر تهاجم فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر، تعاریف ما تغییر کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحالهی در تعریف شدهایم. مثلاً فرزند در بعضی موارد به ابزار پیونددهندهی زن و شوهری تبدیل میشود که در آستانهی جدا شدن هستند! برخی افراد برای این فرزند میآورند که زندگیشان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است! در یک نگاه دیگر، فرزند عصای پیری است. در نگاهی دیگر، فرزند برای لذت بچهداشتن است. در نگاهی، اگر فرزند نیاوریم، چه کنیم؟ این عوامل پرکردن بیمعنی زندگی است و البته هرکدام از این تعاریف را فرض بگیرید، یک منظومهای را هم بعد از خودش ایجاد و ایجاب میکند.
برخی افراد برای این فرزند میآورند که زندگیشان را گرم کند! انگار که این فرزند چسب دوقلو است!
احکام الهی یک سلسلهی واحد است
اسلام دیدگاهی در مورد فرزند و رزق و روزی او دارد و صراحتاً میگوید:
«لا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْیة إِمْلَاقٍ»۱ بچههایتان را از ترس گرسنهماندن و فقیرشدن نکُشید.
این دستور اسلام، و یک منظومهای از معارف است. البته در آن زمان بلد نبودند جلوی تشکیل نطفه را بگیرند و بچه را میکشتند، اما الان بلد هستند و کلاً بچهدار نمیشوند! اگرچه این یک بحث فقهی است و میگویند این دقیقا آن نیست، ولی طرح موضوعش همان است. بالاخره اگر کسی پیشگیری کند، باز هم همان وجه «خشیة املاق» مهم است. یعنی نیت «خشیة املاق» نیت الهی نیست.
اگر خداوند چنین دستوری میدهد، فرزند را نیز یک طور خاصی تعریف میکند. خداوند یک منظومهی احکام ایجاد میکند. ما نفقه را نمیدهیم، مهریه هم واقعاً صداق و صداقت نیست، هیچ چیز را درست انجام نمیدهیم، بعد میگوییم چرا باید مثلاً ارث زن نصف باشد؟ خب این یک بستهی مالی بوده که امروزه ۹ قسمت آن را اجرا نمیکنند و بعد میگویند دهمین قسمتش اجرایی نیست و اگر میشود، قانونش را عوض کنید. اگر دربارهی هر چیزی در عالم اینطوری عمل کنیم، نتیجهاش همینگونه میشود. قوانین اسلام یک بستهی کامل است ولذا با حذف بخشی از آنها قطعاً بخشهای دیگر آسیب میبیند.
فرزند جایگاه والایی در منظومهی توحیدی دارد
یک بحث استثنائی قرآن دربارهی فرزند، در آیات ابتدایی سورهی مبارکهی «مریم» و در مورد حضرت زکریا علیهالسلام است. جناب زکریا اینگونه به پروردگارش میگوید که:
«قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیاً»۲ پروردگارا من پیر شدهام، ولی اینطور هم نیستم که بگویم نمیشود؛
« وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی»۳ من یک مَوالیای دارم و نگرانشان هستم.
منظورش از موالی چیست؟ آیا یعنی خانوادهای دارد؟ نهخیر؛ میگوید:
«وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِن وَرَائِی» و ضمناً هم میدانم که «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلِیّاً»۴.
نمیگوید من از جانب تو غلام میخواهم. نمیگوید: فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلداً، بلکه میگوید: «فَهَبْ لِی مِن لَّدُنک وَلیّاً». میگوید «ولیّ» میخواهم. یعنی یک مسیری را آمده و یک حرکت توحیدی را شروع کرده و حالا نگران است که در آینده برای این حرکت چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی میخواهد یک کسی این حرکت توحیدی را ادامه دهد. بعد توضیح میدهد و میگوید:
«یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب»۵. ارث نبوت برایش مهم است، نه اینکه من دچار کهولت سن هستم و میترسم این پولهایی که جمع کردهام، چه خواهد شد! او «ولیّ» میخواهد. میگوید من پرچم توحید را برافراشتهام و بعد از رفتنم نگران این پرچم توحید هستم. به خاطر اینکه موسی وقتی از میان قومش رفت، همهی تلاشهای او را به هم ریختند. پس حالا من یک کسی را میخواهم که ولیّ باشد تا این پرچم توحید را به دست او بسپارم. فرزندش را برای ادامهی ولایتش میخواهد و این همان نگاهی است که همهی انبیاء به فرزندانشان دارند.
ابراهیم نبیعلیهالسلام فرزندش اسماعیل را ادامهی آن حرکت توحید در نظر میگیرد. بعد از انبیاء هم ما در وصیتنامهی امیرالمؤمنینعلیهالسلام همین دغدغهی توحیدی را میبینیم. یا همچنین در وصیتنامهی امام خمینیرضواناللهعلیه.
آنها فرزند را در این منظومه میخواستند. در این منظومه فرزند از اول نذر توحید شده است و ما این را در قرآن داریم. در سورهی مبارکهی آلعمران برمیخوریم به خانمی که از آن تعبیر میشود به «امْرَأَةُ عِمْرَانَ». این همسر عمران، همان مادر حضرت مریم است که «نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»۶؛ فرزند درون رحمش را نذر خداوند کرد و این یعنی همان بستهی «نگران رزق نباش»، زیرا این فرزند افق بلندی دارد.
مادرش میگوید من این بچه را به دنیا میآورم، ولی این بچه برای من نیست؛ این بچهی تو است که یک مدتی به من امانتش میدهی تا بزرگش کنم. این کودک من، آزادِ در راه توست و در بند من نیست، بچهی نذرشده است. خداوند متعال هم متقابلاً میفرماید:
«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا»۷ یعنی قبولش کرد و رشدش را بر عهده گرفت. خداوند کفالت فرزند ما را بر عهده میگیرد، ولی به شرطی که او را سپرده باشیم به خدا.
یکی از حیلههای شیطان، تربیت است
در منظومهی توحیدی میتوان گفت که خیال آدمها باید کاملاً از رزق و روزی راحت باشد. حتی بهتر بگویم که خیال آدمها باید از رشد و تربیت فرزندشان هم راحت باشد. الان یکی از دغدغههای مذهبیهای ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنههای شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است که: آیا اگر بچههایی به دنیا بیاورم، میرسم تربیتشان کنم یا نه؟
یعنی همان «خَشیَةَ إملاقٍ» را به اسم تربیت مطرح و وسوسه میکند. قرآن صریحاً گفته که اگر پدران و مادران توانستند فرزندانشان را نذر خداوندشان کنند، خداوند خودش تربیت آن را کفایت میکند. در قرآن، آنجا که میگوید شیطان از چپ و راست و جلو و عقب میآید، مرحوم علامهی طباطبایی توضیح میدهد که یعنی به اسم کار خوب، مانع کار خوب میشود.
الان یکی از دغدغههای مذهبیهای ما رزق نیست، بلکه تربیت صحیح فرزندان است. این یکی از فتنههای شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.
من نمیخواهم بگویم که اگر چنین کاری کردیم، دیگر لازم نیست به رشد و تربیت بچهها اقدام کنیم؛ بلکه میگویم آدم برای رشد و رزقش تلاش کند و خیالش هم راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده کسی به خدا اعتماد کند و جواب نگیرد؟ مشکل اینجاست که ما به شکل «بگیر و نگیر» اعتماد میکنیم؛ یکی دو روز اعتماد میکنیم، اما شک میکنیم و دیگر ادامه نمیدهیم. چقدر آدمها در تاریخ از ترس ذلیلنشدن، ذلیلانه زندگی میکنند. این روایت را امیرالمؤمنین علیهالسلام فرموده که: از ترس ذلیلشدن، ذلیل زندگی نکنید. اگر در “منظومهی اعتماد به خدا” همه چیز درست و کامل چیده شود، و این زنجیره قطع و وصل نداشته باشد و اتصالی نکند، این سیستم قطعاً درست کار خواهد کرد.
برای بچهنخواستن باید جواب داشته باشیم
حضرت علامهی طباطبایی در تفسیر المیزان نوشتهاند: بشری که الان به وجود آمده، ماحصل توالد نسل قبلی خودش است. بشر آیندهای که الان نیست نیز حاصل توالد نسل امروز است. شما تصور کن اگر مردمان ده نسل پیش به این جمعبندی میرسیدند که هیچ احتیاجی به فرزندآوری نیست و چرا زحمت بچهداری را به خودشان بدهند؛ یعنی اگر ده نسل پیش تصمیم میگرفتند که این ماجرا را قطع کنند، نسل امروز اصلاً وجود نداشت. یعنی بودن من و شما بر روی زمین حاصل یک توالدی است که از قبل اتفاق افتاده است. اگر با یک دید بشردوستانه هم به این مسأله نگاه کنیم، باید برای توالد ارزش قائل باشیم.
حالا حرف سر همین است و قرآن صراحتاً میفرماید: «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یکن شَیئاً مَّذْکورًا»۸ شیئ بوده، اما مذکور نبوده است. یعنی الان هم انسانهای نسل آینده هستند، اما مذکور نیستند و شما باید بگویید به چه حقی او را غیر مذکورش کردهای؟ ما احساس میکنیم چیزی به گردن ما نیست و همین است که هست، دلم نخواست! حال آنکه در آن دنیا باید در قبال چنین نخواستنهایی پاسخگو باشیم. از سوی دیگر در مورد ارتقای شخصیت خود انسان هم تجربهی عینی نشان میدهد که هیچ بستری مانند فرزند و فرزندآوری، برای فضای عملکرد یک انسان مفید نیست و آن را به چالش نمیکشد.
متأسفانه بعضیها آنقدر در زندگی دچار افسردگیهای متعدد هستند که میگویند اگر به خودم بود، ترجیح میدادم به دنیا نیایم و اصلاً چه بهتر که به دنیا نمیآمدم؛ این برمیگردد به یک معضل دیگر. ما در زندگی متأسفانه بعضی جاها از حداقلهای زندگی بشری فاصله گرفتهایم. حتی بنیان زندگی بشری که مبتنی بر امید و حرکت است هم ضربه خورده است. هیچ چیز به اندازهی امید در جریان بشریت مهم نیست. لذا هر کسی و در هر حکومتی، اگر امید را از بین ببرد، این از هر خیانتی بدتر است. بشریت به امید زنده است.
*پژوهشگر علوم قرآنی :هانی چیتچیان
پینوشتها:
۱. سورهی مبارکهی إسراء، آیهی ۳۱
۲. سورهی مبارکهی مریم، آیهی ۴
۳. بخشی از آیهی پنجم سورهی مبارکهی مریم
۴. بخشی از آیهی پنجم سورهی مبارکهی مریم
۵. بخشی از آیهی ششم سورهی مبارکهی مریم
۶. بخشی از آیهی سیوپنجم سورهی مبارکهی آلعمران
۷. بخشی از آیهی سیوهفت سورهی مبارکهی آلعمران
۸. سورهی مبارکهی انسان، آیهی 1
مبلغ در فضای مجازی به دنبال تسخیر قلب رقیق جوانان خداجو باشد
نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1392تبین سبک زندگی اسلامی در فضای مجازی؛
استاد حوزه:
مبلغ مجازی به دنبال تسخیر قلب رقیق جوانان خداجو باشد
حجت الاسلام منظوری گفت: جوانها بیشترین قشری هستند که از فضای مجازی استفاده میکنند؛ تاکید دین هم این است که در تبلیغ به دنبال جوانها برودید و از جوانها شروع کنید.
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر منظوری، استاد حوزه و پژوهشگر در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به تبلیغ دین در فضای مجازی، سخنان خود را با آیاتی از قرآن آغاز کرد و گفت: خداوند در آیه 39 سوره احزاب میفرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا؛ آنهایی که میخواهند تبلیغ دین کنند و پیام خدا را ابلاغ کنند و از خداوند میترسند و از غیر خدا واهمهای ندارند خدا برایشان کفایت میکند.» آیههای فراوانی در مورد تبلیغ دین وجود دارد که باید از آنها استفاده کرد.
وی در ادامه درباره تبلیغ دین و چگونگی آن گفت: باید در تبلیغ دین به دنبال چه افرادی برویم؟ از چه راهی وارد شویم و مخاطبان چه افرادی باشند؟ بهتر است با چه گروههایی بیشتر در ارتباط باشیم؟ چند موضوع مهم در اینجا مطرح است، در جامعه گروههای مختلفی ازجمله پیر، جوان، عالم، جاهل، مرد و زن و همهنوع فرقهای هستند، اما آنچیزی که در رابطه با فضای مجازی مهم است و ما بیشتر با آن کار داریم، جوانها هستند.
جوانها بیشترین قشری هستند که از فضای مجازی استفاده میکنند
این استاد حوزه تصریح کرد: جوانها بیشترین قشری هستند که در حال حاضر از فضای مجازی استفاده میکنند. دین هم تأکیدش برای سرمایهگذاری برروی جوانها است. روایت از امام جعفر صادق(ع) در این زمینه است که ایشان تاکید میکنند که در تبلیغ دین به دنبال جوانها برودید و از جوانها شروع کنید.
این محقق و کارشناس مذهبی بیان کرد: روایت داریم که امام صادق(ع) به فردی فرمودند که به بصره رود؛ چرا که گروههایی علیه تشیع در حال تبلیغ بودند. آن فرد به بصره رفت و بعد از مدتی برگشت که تبلیغش ناموفق بود. امام برای اینکه علت عدم موفقیت وی را بداند از او سوال کرد که در بصره به کجا و برای چه کسانی تبلیغ دین کردی؟ که آن فرد در پاسخ گفت: به سراغ بزرگان و شیوخ و بزرگان طوایف آنها رفتم و از آنها شروع کرده، با آنها صحبت کردم که مردم را بهسوی دین بکشانم. امام فرمودند: عیب کار تو همینجا بود به این دلیل که اگر به دنبال جوانها رفته بودی موفقیت تو بیشتر بود.
منظوری افزود: در مورد وجود مقدس رسولالله(ص) هم تأکید داریم که پیغمبر(ص) فرمود بر شما باد به جوانان که قلب آنها رقیق و آماده پذیرش خیر است، وقتی خداوند من را برای پیامبری مبعوث کرد سالخوردگان و پیرها با من مخالفت کردند اما جوانها حرف من را پذیرفتند.
وی در ادامه به خبرنگار ایکنا گفت: نکته مهم اینجا است، جوانی که ما باید به سراغ آن برویم و از این راه، دین را به آن برسانیم موجودی عاطفی، زودرنج و شکننده است که باید با او از راهی وارد شویم که زود از کوره در نرود.
وی ادامه داد: به راحتی میتوان در عمق جوانها نفوذ کرد. اگر انسان وارد جامعه شود، چه مسجد، اجتماع و هرجایی که باشد راهش را بلد باشد میتواند در قلب جوانها نفوذ پیدا کند و به راحتی آنها را بهسوی دین بکشاند. نمیتوان با تحمیل کردن و به سختی با جوانها صحبت کرد.
برای رساندن دین به گوش جوانها باید آنها را درک کرد
منظوری در ادامه افزود: برای اینکه همدلی و ارتباط با جوانها برقرار شود چند موضوع مطرح است. برای هر کسی و یا هر مبلغی که میخواهد دین را به گوش جوانها برساند، از راه منبر، تالیف کتاب و یا از راه فضای مجازی و ایجاد سایت یا وبلاگ، مسئله مهم این است که در ابتدا باید جوانها را درک کرد.
منظوری یادآور شد: درک جوان در ترویج و تبلیغ دین از همه راهها همچون فضای مجازی مهمترین برنامه برای کسی است که میخواهد دین را تبلیغ کند. باید جوانها را بشناسیم؛ چراکه جوان معمولا استقلال طلب است و نمیشود با سختی نسبت به کارها و برنامههای شخصی و دینی اعتقادی او را هدایت کرد.
وی تاکید کرد: اگر در مورد جوانها سختگیری کنیم زمینه برعکس خواهد شد. چه بسا گاهی اوقات با یک برخورد بد، جوان از دین و مسائل اقتصادی فرار خواهد کرد. اگر بتوانیم آن را بشنایم یکی از عوامل موفقیت ما خواهد بود.
از نوافل غافل نباشیم
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1392علامه طباطبایی(ره) می فرمایند:
قضای نمازهای قضا شده واجب، واجب است ولی ما نباید به خصوص نوافل یومیه را کوچک بشماریم بلکه شایسته است در انجام آنها بکوشیم و نگوییم به جای نماز شب نماز قضای واجب بخوانم. زیرا نوافل نوری دارد که انسان به انجام واجبات بلکه به ترک محرمات میکشاند . لذا از آثار مثبت آن نباید غافل بود و نباید خود را از آن محروم ساخت. ملاحظه نمایید شبی که به نماز شب موفق میشوید چه قدر در انجام کارهای خیر موفق هستید و کارها در آن روز برای شما رو به راه است . به خلاف شبی که موفق به نماز شب نشدهاید که به هرکاری دست میزنید و به هر چیز که رو میآورید میبینید که به بنبست میخورد.
در محضر علامه طباطبایی ص381
والدینی که فرزند دختر دارند؛
نوشته شده توسطرحیمی 30ام آبان, 1392قال رَسولُ الله (ص):
مَن کانَت لَهُ إبنةٌ فَاللهُ فِی عَونِهِ وَ نُصرَتِهِ وَ بَرَکتِهِ وَ مَغفِرَتِهِ.
حدیث زندگی- والدینی که فرزند دختر دارند؛
قال رَسولُ اللهِ:
البَناتُ مُبارَکاتٌ؛ (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 115)
دختران مایه ی برکت هستند.
مَن کانَت لَهُ إبنةٌ فَاللهُ فِی عَونِهِ وَ نُصرَتِهِ وَ بَرَکتِهِ وَ مَغفِرَتِهِ؛(مستدرک الوسائل، ج 15، ص 115)
شخصی که دارای یک فرزند دختر باشد خدای متعال کمک کار و معین او بوده و برکت و مغفرتش را شامل او خواهد ساخت.
مَا مِن بَیتٍ فیه البَناتُ إلّا نَزَلَت کُلَّ یَومٍ علیه إثنَتا عَشَرَةَ بَرَکةً وَ رَحمَةً مِن السّماءِ وَ لاَ تَنقَطِعُ زیارَةُ المَلائکةِ مِن ذلک البَیت؛
در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد.(جامع الأخبار، ص 285، فصل62 )
ثواب خوشحال كردن بانوان مَحرم به انسان
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
إنّ اللّهَ تباركَ وتعالى علَى الإناثِ أرأفُ مِنهُ علَى الذُّكورِ ، وما مِن رجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً علَى امرأةٍ بَينَهُ وبَينَها حُرمَةٌ ، إلاّ فَرَّحَةُ اللّهُ تعالى يَومَ القِيامَةِ .
خداوند تبارك و تعالى به زنان مهربانتر از مردان است . هيچ مردى نيست كه زنى از محارم خود را خوشحال سازد ، مگر اين كه خداوند متعال در روز قيامت او را شادمان گرداند .
الكافي : 6 / 6 / 7 منتخب ميزان الحكمة : 612
رَحِمَ اللّهُ اَبَا البَناتِ، اَلبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ البَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّ الباقياتُ الصّالِحاتُ؛
رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنى اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات (بازماندگان شايسته)اند.
مستدرك الوسائل ج 15، ص 115، ح 17700
ويژگي هاي دختران در نگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم
البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ الُمجَهَّزاتُ المُبارَكاتُ .
اين دخترانند كه دلسوز و مددكار و با بركتند .
كنزالعمّال : 45399 منتخب ميزان الحكمة : 612
توصيه ي رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - درباره ي دختران
لا تَكرَهوا البَناتَ؛ فإنَّهُنَّ المُؤنِساتُ الغالِياتُ .
دختران(خود) را ناخوش نداريد ؛ زيرا آنها مونسهاى گرانبهايى هستند .
كنزالعمّال : 45374 منتخب ميزان الحكمة : 612
قال صادق علیه السلام:
اَلبَنونَ نَعيمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّهُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ، وَ يُثيبُ عَلَى الحَسَناتِ ؛
پسران، نعمت اند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمتها سؤال مى كند و به خوبى ها پاداش مى دهد .
الكافي : 6 / 7 / 12 منتخب ميزان الحكمة : 612
اِذا بَلَغَتِ الجاريَةُ سِتَّ سِنينَ فَلا تُقَبِّلها و َالغُلامُ لا يُقَـبِّلُ المَراَ ةَ اِذا جاوَزَ سَبعَ سِنينَ؛
چون دختر [نامحرم] شش ساله شد ، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت ، زن [نامحرم] را نبوسد.
مكارم الأخلاق ص 223
اینفوگرافی:آیین عزاداری از نگاه مراجع عظام
نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1392در این اینفوگراف به مسائلی همچون نماز اول وقت، سیاستزدگی در عزاداری، روضه خواندن در بین ادعیه، برهنه شدن و مزاحمت برای مردم از نظر علما و مراجع پرداخته شده است.
ازجمله مراجع و علمایی که در این اینفوگرافیک نظراتشان منتشر شده است ، رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای، آیت الله مهدوی کنی، آیات عظام مکارم شیرازی، نوری همدانی، بهجت، لنکرانی، جوادی آملی، صافی گلپایگانی و … می باشند.
معرفی مطلب«به بهانه سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) و روز خانوداه »
نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1392اول ذی الحجه سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) و روز خانوداه مبارکباد.
وظايف اخلاقي مرد در برابر همسرش...(اظهار محبت به زن،تأمين آسايش خانواده و...)
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1392نخست بايد دانست:
آفرينش و ساختار وجودي و زيستي جنس زن براي كارهاي عاطفي و سبك و لطيف آفريده شده و كارهايي كه به توانايي بالاي جسمي نيازمند است، متناسب وجود مرد ميباشد. از اين رو، وظايفي كه اسلام براي هر يك از زن و مرد مقرر كرده، بر اساس هماهنگي و تناسب با ساختار وجودي آنهاست. در اينجا به برخي از وظايف مردان كه در ايجاد روابط دوستانه و صميمانه بسيار مؤثر و سازنده است، اشاره مي شود:
1. تأمين رفاه خانواده
شكي نيست؛ كه بر اساس آيات و روايات اسلامي، نظام مطلوب خانواده براساس مشورت و در نهايت با سرپرستي و مديريت اجرايي مرد ساماندهي ميشود.
خداوند ميفرمايد:
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ»؛ نساء (4)، آيه 34.؛ «مردان، سرپرست زنانند».
مرد از آن جهت كه به طور معمول از جنبه اداره زندگي و نيروي جسمي قويتر است، سرپرست خانواده ميباشد. او در اين زمينه دو وظيفه دارد؛ يكي وظيفه شرعي و قانوني به عنوان تأمين نفقه زن و فرزند و فراهمسازي شرايط ضروري زندگي و ديگري از نظر اخلاقي و انساني وظيفه تأمين رفاه و راحتي خانواده را دارد كه چيزي فراتر از تأمين نفقه و هزينه زندگي است. از اين رو تكاليفي را بر دوش او ميگذارد. اگر مرد در هزينه كردن حاصل دسترنج خود سخاوت و گشاده رويي به خرج داد، مِهر و شادابي و صفا را در خانواده چند برابر كرده و باعث افزايش محبت و تحكيم بنيان خانواده ميشود.
اين نوع تعامل و رفتار همان نيكي و احسان است؛ كه در روايات به آن تأكيد شده است.
از رسول اكرم صلي الله عليه وآله نقل شده: «بهترين شما كسي است كه بهترين براي خانواده اش باشد و من براي خانواده ام بهترين هستم» «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمَ لِاَهْلِهِ و أنا خَيْرُكُمْ لِاَهلي»؛ (وسائل الشيعه، ج 14، ص 221)..
و نيز آن حضرت مي فرمايد:
«از ما نيست كسي كه وسعت زندگي بر او داده شود و او بر خانواده اش سخت بگيرد» «لَيْسَ مِنَّا مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ ثُمَّ فَتَّرَ عَلي عِيالِهِ»؛ (مستدركالوسائل، ج 15، ص 256)..
و در حديث ديگري مي فرمايد:«هركس به بازار رود و هديه اي براي خانواده اش بخرد و ببرد، (-(پاداش او)-) مانند كسي است كه براي نيازمندان صدقه ميبرد» «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَري تُحْفَةٌ فَحَمَلَها اِلي عِيالِهِ كانَ كَحامِلِ صَدَقَةٍ اِلي قَوْمِ مَحاوِيجِ»؛ (وسائل الشيعة، ج15، ص227)..
امام رضاعليه السلام ميفرمايد: «سزاوار است انسان بر خانوادهاش فراخي و توسعه دهد تا مرگ او را آرزو نكنند». «يَنْبَغي لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلي عِيالِهِ لِئَلاَّ يَتَمَنّوا مَوْتَه»؛ (من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 68).
مرد نبايد تصور كند؛ كه بخل ورزيدن و جمع آوري اموال و سختگيري بر زن و فرزند، زهد و ارزش محسوب شده و با اين كار از پاداش الهي بهره مند ميشود؛ بلكه بر اساس رواياتي كه گذشت اين نوع تصور تصوري باطل و ضدارزش است و مرد مي بايست در زمينه توسعه مالي و رفاهي خانواده بسيار مثبت و با سخاوت و گشاده رويي با آنان برخورد كند.
2. تأمين آسايش خانواده
مرد كه در بيرون خانه مشغول كار و تلاش است، سزاوار است زمان رفت و آمد خود را تنظيم نموده و بر طبق برنامه عمل نموده و بدون علت، تأخير در بازگشت به منزل نداشته باشد كه باعث نگراني و اضطراب خانواده نشود.
مرد بايد خود را ملزم بداند كه بعد از فراغ از كار براي استراحت به كانون گرم خانواده بازگردد و نسبت به آنان بي توجهي نشان ندهد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه: «بر مرد سزوار نيست در شهري كه خانواده اش آنجا زندگي مي كند، جاي ديگري به استراحت بپردازد». «هَلكَ بذي المروةَ انْ يبيت الرّجل عن مَنْزِله بالمصر الذي فيه أهلُه»؛ (وسائل الشيعه، ج 14، ص 122).
رسول اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «نشستن مرد در كنار خانواده اش، نزد خداي بزرگ دوست داشتني تر از اعتكاف (-(و نشستن)-) در اين مسجد من است.» «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيالِهِ اَحَبُّ اِلَي اللَّهِ تَعالي مِن اِعْتِكافٍ فِي مَسْجِدي هذا»؛ (ميزان الحكمة، ج4، ص287).
اين به جهت تأمين نيروي عاطفي زن است. خانواده هر كس، چشم اميدشان به او است؛ پدر در عين اين كه پدر و مدير بوده، همسر است، بايد دوست و دلسوز براي خانواده باشد و اگر ثروتي دارد، از آنها است و اگر زحمتي مي كشد، براي راحتي آنان است. پس بايد در خانواده به گونه اي عمل كند كه همسر و فرزندان، در رفاه و آرامش باشند.
هر گونه خشونت و سختگيري و يا بي توجهي به خواست خانواده، ممكن است زندگي را تلخ و محبت را از دل خانواده بيرون ببرد. سختگيري هاي بي مورد و بهانه گيريهاي نابجا و در تنگنا قرار دادن خانواده شايسته نيست. سختگيري در هزينه زندگي و در فشار اقتصادي قرار دادن خانواده به صلاح نيست يا سختگيري در رفت و آمد ممكن است پيامدهاي ناگواري در پي داشته باشد.
پدر خانواده بايد در عين نظارت و جديت در تربيت، از سختگيريهاي بي مورد دوري جويد. زماني كه اعضاي خانواده همه در كنار هم هستند به قدري لذت بخش است كه بعضي خانواده ها به طور منظم زماني را براي بحث و گفتوگو در مورد مشكلات يا حتي صحبت در مورد اتفاقات خوشايندي كه برايشان رخ داده است، اختصاص مي دهند.
سپري كردن اوقاتي از روز يا هفته براي دور هم جمع شدن اعضاي خانواده به كودكان حس همبستگي مي دهد، تا جايي كه حتي وقتي بزرگ شوند به خانواده خود احساس تعلق و وابستگي دارند. بعضي خانواده ها به طور مرتب و به صورت دسته جمعي در مراسم مذهبي شركت مي كنند (مثلاً همه با هم به مسجد مي روند) و بعضيها آخر هفته به پارك ميروند. يك شام ساده و لذت بخش كه همه آن را دوست دارند، انجام چند بازي با حضور همه اعضاي خانواده، به سينما رفتن و همين جشنهاي كوچك كودكان را به صرف وقت بيشتر در كنار ديگر اعضاي خانواده علاقه مند مي كند.
3. احترام به زن
زن از نظر اسلام امانت خدا در دست شوهر و از نظر دخالت در امور زندگي شريك مرد و از نظر تربيت فرزندان مادر خانواده است. هر مردي وقتي ازدواج مي كند، بايد همسرش را احترام كند و هرگز او را اذيت و آزار نرساند و ايشان را تحقير و به استهزاء نگيرد.
خداوند مي فرمايد «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ نساء (4)، آيه 19..
حضرت صادق عليه السلام از پدرش نقل كرده كه فرمود: «هر كس زن گرفت، بايد او را گرامي دارد و به او احترام كند» «مَنْ اِتَّخَذَ اِمْرَأةً فَلْيَكْرِمْها»؛ (بحارالانوار، جلد 103، ص 224)..
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «زنان امانت خدا بر شما هستند. به ايشان زيان نرسانيد و برايشان سخت نگيريد. «اِنَّهُنَّ اَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَلا تُضارّوهنُنَّ وَلا تَعْضِلُهُنَّ»؛ (مستدركالوسائل، ج 4، ص 251).
همانگونه كه ساير امانتهاي الهي ارزشمند و قابل اكرام و احترام است، زن نيز بايد آنگونه كه شايسته است مورد احترام شوهر قرار گيرد؛ چه اينكه در قيامت خداوند متعال از امانتهاي خود سؤال ميكند كه با آنها چگونه رفتار كرديد. آيا حق امانتداري را به جا آورديد؟!
به همين جهت است كه وقتي حضرت، همسر خود حضرت فاطمه عليها السلام را به خاك مي سپارند، مي فرمايد: «امانت خدا از دست من گرفته شد».
4. اظهار محبت به زن
گفته شد كه ثبات بنيان خانواده بر پايه مهر و محبت است. هم زن بايد به مرد اظهار مودت و دوستي نمايد و هم مرد به زن ولي نياز زن به عشق و علاقه بيشتر است و مرد بايد محبت قلبي خود را بيرون بريزد. مرد بايد بداند كه زن از نظر ساختار زيستي با او تفاوت دارد مرد بنده شهوت است و زن در بند محبت مرد است مرد زني را دوست دارد كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست دارد كه ارزش او را درك كرده باشد و محبت خود را از قبل اعلام كرده باشد. هر كسي مي تواند با دو زبان سخن بگويد؛ زبان عاطفه و احساس، و زبان عقل و منطق. زبان عاطفي به خاطر ارتباط مستقيمي كه با قلب و جان شنونده دارد، تأثير بسياري در ايجاد محبت ميگذارد.
ابراز عشق صريح و صادقانه (جملات عاشقانه) لحظه هاي زندگي را شيرين و لبريز از لذت و هيجان ميكند.
به قول «مترلينگ»: «زندگي وقتي لذتبخش است كه در آن، لذات كوچك و عشقهاي كوچك وجود داشته باشد و همين چيزهاي كوچك است كه ما را به زندگي پايبند ميكند» راز تفاهم در زندگي زناشويي، ص99..
واژه هاي عاشقانه و دلنشين، به طور شگفت انگيزي مي تواند آفريننده ي لذتهاي كوچك باشد. ابراز محبت با صراحت و در عين صداقت و راستي در حالي كه آميخته با هيجانات روحي است، محبت را تا مرز عشق مي رساند كه شيريني و لذت آن را بايد در عمق دلها جستجو كرد ولي پنهان كردن عشق، محبت را خفه مي كند و مي ميراند. هيچگاه نبايد غرور مرد مانع از ابراز عشق و علاقه به همسرش شود، يا در طول زمان مشكلات زندگي و گاه مشاجرات و درگيريها، باعث ترك ابراز عشق و علاقه شود؛ بلكه بايد همواره و در همه حالات زندگي طوري رفتار كند كه فضاي عاطفي از بين نرود و جايي براي گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند.
نبي اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «اين سخن مرد كه به همسرش ميگويد: واقعاً تو را دوست دارم، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد» «قَوْلُ الرَّجلِ لِلْمَرْأَةِ اِنّي اُحِبُّكَ لايَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً»؛ (وسائلالشيعة، ج 20، ص 23)..
و نيز مي فرمايد: «هر چه ايمان انسان كامل تر باشد به همسرش بيشتر اظهار محبت مينمايد.» «كُلَّما اَزْدادَ الْعَبْدُ اِيمانً اِزْدادَ حُبًّ لِلنِّساءِ»؛ (بحارالانوار، ج 103، ص 228).
امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «محبت و دوستي زنان يكي از اخلاق پيامبران است». «من اخلاق الانبياء حب النساء»؛ (بحارالانوار، ج 100، ص 236).
شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین از دیدگاه رهبری
نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1392
رسالت اصلی در تقابل با فرهنگ غربی چیست؟
پاسخ معظم له: فرهنگ غربى فقط هواپیما و وسائل آسایش زندگى و وسائل سرعت و سهولت نیست؛ اینها ظواهر فرهنگ غربى است، که تعیینکننده نیست؛ باطن فرهنگ غربى عبارت است از همان سبک زندگى مادىِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هویتزدا و ضد معنویت و دشمن معنویت. شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجهى اول این است که از تقلید غربى پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهاى متمادى، یک چیزهائى را عادت کردهایم تقلید کنیم.
بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعى و عمومى انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بتدریج انجام بگیرد؛ دستورى هم نیست؛ اینها فرهنگسازى لازم دارد. همان طور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را براى این آماده کنید؛ این، رسالت اصلى است.
ما از علم ترویج میکنیم، از صنعت ترویج میکنیم، از اختراع و نوآورى ترویج میکنیم، هر مبتکرى و هر ابتکارى را با احترامِ تمام بر روى چشم مینشانیم - این به جاى خود محفوظ - اما همان طور که گفتیم، اصل قضیه جاى دیگر است؛ اصل قضیه، درست کردن سبک زندگى است، رفتار اجتماعى است، اخلاق عمومى است، فرهنگ زندگى است. باید در این بخش، ما پیش برویم؛ باید تلاش کنیم. تمدن نوین اسلامى که ما مدعىاش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامى میخواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بینالمللى هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت.
بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
حجاب،عفت،زیبایی
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1392
ائمه اطهار علیهمالسلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینتهای مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.
توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوشبو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.
درباره آراستگی و توجه به مرتب بودن ظاهر، ابو عبّاد می گوید: «امام رضا علیهالسلام تابستان روی بوریا و حصیر مینشست و زمستان روی گلیم. همچنین جامههای درشت و زبر میپوشید، ولی وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، خود را میآراست».(1)
در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسری شایسته، معرفی شده است. کلینی در فروع کافی این حدیث را از امام رضا(ع) نقل می کند: «عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خیراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فی نفسها وماله»(2) یعنی از حضرت رضا روایت شده که ایشان فرمودند:هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش بانویی باشد که نگاه کردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.
بر خلاف تصوری که اکثر مردم دارند اسلام آرایش را مخصوص زنان نمی داند و هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد را دستور داده است که خود را برای همسرشا ن آرایش کنند .البته باید دانست که مشی ائمه (علیهم السلام) بر اعتدال استوار است و همواره ما را از افراط و تفریط نهی کرده اند.
از نظر امام رضا علیه السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا(ع) می فرمایند: «لقد ترک النساء العّفة لترک ازواجهن التهیة لهُنّ ؛(3) چه بسا که بی توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.
در همین زمینه حسن بن جهم می گوید : دخلت علی ابی الحسن (علیه السلام) و هو مخضب بسواد. فقلت: جعلت فداک قد اختضبت بالسواد؟ قال: ان فی الخضاب اجراً . ان الخضاب و التهیئه مما یزید فی عفه النساء ولقد ترک النساءالعفه لترک ازواجهن التهیئه لهن ؛ ابن جهم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم :فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون می سازد. زنان پاکدامنی ها را رها کردند چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند.(4)
امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده اند: «من اخلاق الانبیاء التّنظُفُ ؛(5) پاکیزگی از خلق و خوی انبیاست» و ضمن آنکه گام نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می دانند، می فرمایند: زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهی منک مثل الّذی تشتهی منها؛(6) ؛ زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد..
در همین راستا امام رضا (ع) استفاده از عطر را باعث انبساط روحی دانسته می فرماید: «چهار چیز است که دل را باز می کند و غم را از بین می برد: عطر زدن، عسل خوردن، سوارى کردن و به سبزه نظر کردن!» و نیز در توصیه ای دیگر به مردم می فرمایند: « برای مرد سزاوار نیست که استفادی هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».
پانوشتها:
1. فروع کافی ج 6، ص 2298، ح 7996
2. وسایل الشیعه، ج 14، ص 22
3. مکارم الاخلاق، ص 489
4. وسایل الشیعه جلد 14 صفحه ی 183 باب 141
5. میزان الحکمه، ج 10، ص 95
6. بحار الانوار، ج 100، ص 249
7. بحارالانوار، ج73، ص140
منبع: خبرگزاری اهل بیت علیهما السلام