موضوع: "سبک زندگی"

اعتدال و میانه روی در اسلام

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1396

 

اعتدال و میانه روی، همان گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط می باشد . این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد» ،«اقتصاد» ، «وسط» استعمال شده است.

مقدمه
اعتدال و میانه روی، همان گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط  و عدم تمایل به دو طرف افراط  و تفریط می باشد . این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد» ،«اقتصاد» ، «وسط» استعمال شده است.
با پژوهشی ژرف و عمیق می توان دریافت، همان گونه که اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه ( علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است .
قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می نامد و می فرماید: «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکـــونوا شهداء علی الناس و یکـــون الرسول علیکم شهیدا» ; و این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد .
معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه ها، از مقرراتی پیروی می کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است
اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پر برکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی (علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود . آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانه روی خارج نشدند . سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود . همان طوری که حضرت علی ( علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد» ; رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .

ادامه »

حیا و شرم در قرآن کریم

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1396

 

راه آسیب زدن به حیا در سطح جامعه، از بین بردن شرم نسبت به ناظر انسانی است. این آسیب در حقیقت خاکریز آخری است که برای از بین بردن حیای یک جامعه می توان فتح کرد که با از بین بردن اعتقاد به زشتی عمل ممکن می شود؛ روشی که در تهاجم فرهنگی غرب به وضوح مشاهده می شود.

 در قرآن کریم به طور صریح سخن چندانی از حیا به میان نیامده است و تنها در چند آیه بدون دستور صریح، به نوعی از آن یاد یا تمجید شده است. در سوره بقره می خوانیم: «خداوند باک ندارد و خجالت نمی کشد از این که به پشه (کوچک) و چیزی بزرگ تر از آن (عنکبوت) مثال بزند».[1]  در این آیه، خداوند در مقابل دشمنان و معاندان، حقیقت را بیان و از آن دفاع می کند و برای فهم مطالب، تمثیل می آورد که این گونه مثال ها هیچ گونه لطمه و خدشه ای به ساحت قدس پروردگار و کمالات نامتناهی او وارد نمی سازد.

در جای دیگر، خداوند به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله حکم می فرماید: «چون به خانه پیامبر فرا خوانده شدید، زودتر از زمان متداول نروید و بعد از خوردن غذا متفرق شوید و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله به سرگرمی و گفتگو روی نیاورید؛ زیرا این امور، پیامبر صلی الله علیه و آله را آزار می دهد ولی او از روی شرم و حیا سخنی نمی گوید. و خداوند از این که حقیقتی را برایتان بیان کند شرمی ندارد». خُلق و خوی نرم پیامبر صلی الله علیه و آله باعث شده بود که گاهی مسلمانان برای پرسش از آن حضرت به خانه ایشان می آمدند ولی پس از گرفتن پاسخ خود، نمی رفتند و در حضور ایشان با یکدیگر گفتگو می کردند و از هر چیزی سخن می گفتند. این مسئله آن حضرت را آزرده می ساخت اما چیزی نمی گفت و اعتراض نمی کرد. این امر باعث شد خداوند برای برطرف ساختن مشکل پیامبرش آیه ای نازل کرد و آنان را از این کار باز داشت.

البته از سجیه حیا در آیه دیگری صریحاً سخن رانده شده است. در قصه حضرت موسی علیه السلام پس از نقل آب دادن گوسفندان دختران شعیب علیه السلام به وسیله موسی علیه السلام می فرماید:

فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِی یدْعُوک لِیجْزِیک أَجْرَ ما سَقَیتَ لَنا.[2]

یکی از آن دو دختر در حالی که با حالت شرم و حیا گام برمی داشت باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا در عوض سقایت و سیراب کردن گوسفندان ما به تو پاداشی دهد.

ادامه »

بنویس، اما نکنه خانه خرابم کنی

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396

 

فیلم کوتاه بر اساس فرمایش امام صادق علیه السلام:

اَلعَدلُ اَحلى مِنَ الشَّهدِ وَاَلیَنُ مِنَ الزُّبدِ وَاَطیَبُ ریحا مِنَ المِسکِ

 

عدالت از عسل شیرین ‏تر، از کره نرم ‏تر و از مُشک خوشبوتر است

 
 
بر اساس حدیثی از امام صادق علیه السلام با موضوع عدالت

 
زمان: 158 ثانیه (02:38) (5.89 MB)





ازدواج آسان یا رابطه نامشروع!؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396

 

 

فیلم کوتاه: ازدواج آسان یا رابطه نامشروع!؟ - ماندگاری (+ متن)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:

هيچ مردى با زنى خلوت نمى كند، مگر اين كه سومين آنها شيطان است. (مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 553)

خانم ها، آقایون، اگر می گویند خلوت با نامحرم حرامه، فقط خلوت تو مغازه نیست. خلوت تو خیابون نیست، خلوت پیامکی هم حرامه. وقتی یک زن و مرد نامحرم، دختر و پسر نامحرم دارند برای هم پیامک می فرستند در واقع دارند با هم خلوت می کنند. ولو او اونطرف دنیا این اینطرف دنیا. این خلوت پیامکیه. حرامه. خلوت اینترنتی هم حرامه. خلوت وایبری و واتساپی حرامه. مقایسه یعنی زلزله ده ریشتری در زندگی.

فیلم کوتاه “ازدواج آسان یا رابطه نامشروع!؟”
همراه با سخنرانی استاد ماندگاری
 
زمان: 268 ثانیه (04:28)
 
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت



معایب شبکه های اجتماعی از نگاه غربی ها

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

چندی است که شبکه های اجتماعی به واقعیتی با سرچشمه های مجاز تبدیل شده اند و بر ذهن و فکر بسیاری از جوانان سایه افکنده اند. بسیاری از جوانان و و حتی نوجوانان ما ساعت ها در این شبکه های اجتماعی وقت صرف می کنند.
در سال گذشته میزان نفوذ شبکه های اجتماعی اعلام شد و فیس بوک بیش از 1.1 میلیارد کاربر، توئیتر 200 میلیون و اینستاگرام نیز 100 میلیون عضو فعال داشته است، مطمئنا تا به امروز بر این تعداد افزوده شده است و به همین دلیل بررسی همه جانبه مزایا و معایب آنها امری غیر قابل چشم پوشی است.
در این گزارش بدون اینکه سخنان، تحلیل ها و حتی بهانه های دشمنان شبکه های اجتماعی و یا توجیه ها و ادعاهای مدافعان فعلی آن ها به صورت کورکورانه مورد قبول قرار گیرند، تنها به بررسی و بیان تاثیرات مثبت و منفی این شبکه ها از نگاه افکار عمومی و کارشناسان در کشورهای غربی می پردازیم تا مخاطب این گزارش خود تصمیم بگیرد که از این شبکه ها در چه مسیر و با چه هدفی استفاده کند. 
 

اخیرا محققین دانشگاه شیکاگو در پژوهشی در یافته اند که استفاده از شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و توئیتر و غیره و مانند استفاده از سیگار اعتیاد آوراست و می تواند اثرات منفی زیادی را بر کارکنان بگذارد ،زیرا استفاده بیش از حد ار آن ها بخش اعتیاد در مغز را تحریک می کنند

 

ادامه »

الگوی زندگی غربی

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

خلاصه  سخنرانی استاد سید مهدی میرباقری در زمینه سبک زندگی غربی. 

الگوی زندگی غربی- سید مهدی میرباقری (4.22 MB)

در نگاه غرب ارزش انسان تابع سرمایه است و قیمت هر انسان تنها بر اساس میزان ظرفیت و مهارت او برای تولید سرمایه تعیین می شود.  بنابراین انسانی که غرب تربیت می کند انسانی است که می تواند ابزار توسعه ثروت قرار بگیرد. مثل قطعه ای که مهندسان متالورزی برای جایگاهی خاص در یک کارخانه تولید می کنند انسانها نیز به نوعی تربیت سفارشی و با ویژگی های خاص می شوند تا کارایی لازم برای به کار گرفته شدن در مسیر توسعه سرمایه  را داشته باشند.

 

مصرف گرایی

مثلاً یکی از ویژگیهای انسان مطلوب غرب مصرف گرا بودن است.  تا منافع کارخانه های تولیدی به نفع گروهی خاص تضمین شود. مثل کسی که ابتدا با دست کلاه می بافت و به مردم می فروخت اما زمانی که کارگاه تولید کلاه ایجاد کرد با هر ترفندی بود حتی به کسانی که به کلاه نیاز نداشتند کلاه فروخت و به اصطلاح سر همه کلاه گذاشت. این ضرب المثل ناظر به همین موضوع است.

ماجرای تبلیغات وسیعی که در رسانه ها انجام می شود همین است. این رسانه ها با تبلیغات وسیع حرص نسبت به دنیا را در مردم تشدید می کنند تا از طریق بیشتر شدن خواسته های مردم تولید بیشتری داشته باشند و ثروت بیشتری به دست بیاورند.در آماری که سالها پیش منتشر شد معلوم شد زنان انگلیسی سالانه 25 جفت کفش خریداری می کنند. آیا به این تعداد کفش نیاز دارند؟ قطعاً نه.  اما با تحریک تنوع طلبی در آنان و خرید 25 جفت کفش سود کارخانه های تولید کفش تضمین شده است. به این ترتیب عواطف انسانها منبع توسعه سرمایه قرار گرفته است.

به همین دلیل غرب برای تربیت انسانهایی متناسب با مسیر توسعه سرمایه برای تمام زندگی انسان الگو دارد. الگوی تولد و تحصیل و ازدواج و اشتغال و..

الگوهایی که به هم پیوسته هستند و لازمه پذیرش یک  بخش از این الگو این است که سایر بخشهای آن نیز پذیرفته و اجرا شود. به عنوان نمونه در  الگوی کنترل جمعیت غربی افزایش سن ازدواج تعریف می شود تا  فرصت کمتری برای باروری وجود داشته باشد.آنگاه برای افزایش سن ازدواج، تحصیل به شیوه غربی برای خانمها پیشنهاد می شود به گونه ای که تحصیل به عنوان اصل و سایر شئون زندگی مثل ازدوج و فرزند آوری به عنوان فرع مطرح شود. از سوی دیگر  کنترل غریضه در سالهای تجرد از طریق دوست گیری و روابط نا مشروع انجام می شود. اینها الگوهای به هم پیوسته ای هستند که هر کدام دیگری را به دنبال دارد.

 

برده داری مدرن

به این ترتیب در هیچ دوره ای مانند دو قرن اخیر بانوان به بردگی گرفته نشده اند البته بردگی مدرن. به گونه ای که بانوان ابزار توسعه سرمایه قرار گرفته اند که کاملاً با کرامت انسانی زنان در تضاد است. در برخی کشورها در کنار منوی غذا آلبومی نیز قرار می دهند و به اسم ارائه خدمات از زنان سوء استفاده می کنند و حتی از آن خانها مالیات بر در آمد میگیرند. این نتیجه پیاده کردن الگوی زندگی غربی است.

البته ما با تحصیل بانوان مخالف نیستیم بلکه ما مخالف تحصیل آنها با این الگوی غربی هستیم. این الگوی اشتغال و تحصیل و پوشش غربی قطعاً با اسلام در تضاد است و پذیرفته نیست. 

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت



چه کنم تا در زندگی زمین نخورم ؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

همه ما در زندگیمان بارها شکست خورده ایم. برخی دوباره کمر راست کرده ایم و به راهمان ادامه داده ایم و بسیاری دیگر برای همیشه مأیوس و نا امید شده ایم. گاهی انسان در پی راه حلی می گردد که هنگام شکست و زمین گیر شدن بتواند دوباره برخیزد و به راه خود ادامه دهد و شکست خود را جبران نماید. اما شاید از آن مهمتر این سوال است که چه کنم که اصلاً در زندگی شکست نخورم؟
 
پاسخ را با یک مثال ساده بیان خواهم کرد. تصور کن در اتوبوس ایستاده ای. با هر ترمزی که راننده محترم می گیرد همه کسانی که مثل تو ایستاده اند به جلو پرتاب می شوند. در این شرایط اگر کسی دستش را به دستگیره ای نگرفته باشد حتما به زمین خواهند خورد.  حتی گاهی با وجود اینکه دستگیره را گرفته اند ممکن است به خاطر شدت حرکت اتوبوس دستگیره از دستشان رها شود و زمین بخورند. 
زندگی هم مثل همین اتوبوس در حال حرکت است. پستی و بلندی مسیر ممکن است انسان را زمین بزند در این شرایط انسان باید به دستگیره محکمی چنگ بزند تا خودش را حفظ کند. 

 

آن دستگیره چیست؟

 
تنها دستگیره ای که میتوان به آن اعتماد کرد خداست. انسان باید به خدا ایمان و اعتماد داشته باشد و تنها راهی را برود که او فرمان داده است. این راه, راه امن است 
 
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (بقره 256)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. 
بله. پروردگار انسان که خیر و صلاح او را می خواهد هر گز کسانی را که به او تمسک کنند گمراه نمیکند. 
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (22لقمان)
كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده (و به تكيه‏گاه مطمئنى تكيه كرده است)؛ و عاقبت همه كارها به سوى خداست. 

نویسنده: سید مهدی خدایی




ترمزهایی در جاده زندگی

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

وجود ترمز در هر وسیله ی نقلیه ای، نقش اساسی و کارساز را بر عهده دارد؛ چرا که بدون آن کنترل و هدایت ماشین در جاده های نه چندان خطرناک و معمولی نیز کاری بسیار سخت و خطرناک به شمار می آید. این در حالی است  که فقدان این عنصر و ابزار مهم در جاده های پر پیچ و خم کوهستانی این وسیله ارزشمند را به ارابه ای مرگبار و هولناک تبدیل می نماید.
به راستی اگر انسان به خوبی بیندیشد و خود را در جاده زندگی به درستی بنگرد، زندگی و حیات او بی شباهت به رانندگی در یک جاده پر فراز و نشیب نیست. از این رو اگر در مسیر زندگی خود را به اهرم های بازدارنده و نگه دارنده ای مجهز نکند، زندگی او همانند رانندگی با ماشینی بدون ترمز در جاده هایی خطرناک خواهد بود.
در آموزه های اسلامی قوی ترین اهرم های بازدارنده در جاده زندگی به شرح زیر آمده است:
 
1-تفکر و اندیشه سالم و صحیح
یکی از مهمترین و با ارزش ترین اهرم های باز دارنده در جاده زندگی، استفاده و بهره مندی از اندیشه و تفکر است. آموزه های اسلامی در رهنمودهای خود تأکید و سفارش فراوانی بر این موضوع داشته و همگان را به بهره گیری از آن در زندگی تشویق کرده است. آیات و روایات بی شماری حاکی از اهمیت و ارزش این عنصر کار آمد در زندگی است.
کتاب شریف کافی روایت بسیار زیبا و ارزشمندی را در خصوص اهرم تفکر و اندیشه نقل می نماید:
فردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و اله) آمد و عرض کرد:
ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من نما،
آن حضرت سه بار از آن شخص پرس
یدند:
اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟
آن شخص در هر سه بار پاسخ داد: آری ای رسول خدا!  
پیامبر اکرم(صلی الله الله علیه و اله) فرمودند:
به تو سفارش می کنم که هرگاه خواستی کاری انجام دهی در  سر انجام آن تدبر نما؛ اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز.[1]

ادامه »

حجاب در آئین های گذشته

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

آثار به‌جا مانده از انسان‌های اولیه نشانگر این است که حجاب‌ پیشینه‌ای به درازای تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد.

گاهی بعضی تصاویر خیلی قدیمی را که نگاه می‌کنم، پوشش زنان و حتی مردان برایم جالب است؛ حالا فرقی‌ نمی‌کند که عکس‌ها برای ایران خودمان باشد یا آن طرف آبی‌ها! فیلم‌های قدیمی را هم که ببینی لباس زنان و مردان، لباسی پوشیده است. اصلا چرا راه دور برویم؟ تصاویر حک شده بر آثار به‌جا مانده از هخامنشیان خودمان. هرچند شاید تصاویر زنان خیلی مشخص‌ نباشد، ولی پوشش‌ها کاملا پیداست.راستی چرا این بشر دو پا هرچه بیشتر از نظر علمی پیشرفت می‌کند، از نظر اخلاقی‌ دارد سقوط می‌کند؟

اگرچه بحث عفاف فقط به حجاب محدود نمی‌شود و حجاب و پوشش تنها یک شاخه از این درخت تناور است، اما وقتی بحث‌ عفّت در ملل و نحل عالم مطرح می‌شود،شاید بیشترین چیزی که‌ به اذهان بیاید، بحث حجاب و پوشش باشد.

آثار به‌جا مانده از انسان‌های اولیه نشانگر این است که حجاب‌ پیشینه‌ای به درازای تاریخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد. در تصویری از یک نقاش مصری که با توجه به اهرام سه‌گانه مصر، قدمت آن به سه هزار سال قبل از میلاد می‌رسد، دختران تمام بدن‌ خود و پسران نیمه پایین بدن را پوشانده‌اند. نقش برجسته‌های‌ معبدهای کارناسوس در موزه بریتانیا، کتیبه معبد زئوس موزه برلین‌ و مجسمه کاونارنس در موزه ناپل،همگی نشان‌دهنده پوشش زنان‌ در قبل از اسلام است. در هرکدام از این موزه‌ها مجسمه‌هایی از زنان با پوشش کامل وجود دارد که قدمت آن‌ها به سه هزار سال‌ قبل از میلاد می‌رسد.از این تصاویر و نقاشی‌ها،معلوم می‌شود که‌ اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حدّ و مرز آن را مشخص کرده است.به گواهی تاریخ، زنان در یونان، روم، مصر و ایران باستان، به ویژه زنان شهرنشین و زنان طبقه اشراف،خود را می‌پوشانیدند و از نظرها دور نگه می‌داشتند.در یونان،زن هنگامی‌ که از خانه بیرون می‌آمد،بدن و صورت خو درا می‌پوشانید. زنان‌ آشوری به حجاب بدن و صورت و سر عادت داشتند.

ادامه »

پنج درس آموزنده و ارزشمند از امام صادق علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

1. مرحوم قطب الدّين راوندى روايت كرده است:
روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤ ال كردند:

روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى؟

حضرت در جواب فرمود:

عمر خويش را بر چهار پايه و ركن اساسى سپرى مى نمايم:

مى دانم آنچه كه روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى گردد.
مى دانم داراى وظائف و مسئوليّت هائى هستم، كه غير از خودم كسى توان انجام آن ها را ندارد.
مى دانم مرا مرگ در مى يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم.
و مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حركات خود باشم.(1)

2. در روايات متعدّدى وارد شده است:
هرگاه كه امام جعفر صادق عليه السلام در باغستان و مزرعه، بيل در دست داشته و مشغول كشاورزى و كارگرى مى بود؛ و اصحاب و دوستان، حضرت را با آن حالت مشاهده مى كردند، عرضه مى داشتند: ياابن رسول اللّه! چرا در اين موقعيت خود را به زحمت انداخته ايد؟!
اجازه فرمائيد تا ما كمك كنيم و شما استراحت نمائيد؟
حضرت در جواب مى فرمود:

مرا به حال خود وا گذاريد، من علاقه مندم كه خداوند مرا در حالتى مشاهده نمايد كه با دست خود زحمت مى كشم و كار مى كنم و جسم خود را براى بدست آوردن روزى حلال به زحمت و مشقّت انداخته ام.(2)

ادامه »