« اصلی ترين سياست استكبار در مقابله با بيداری اسلامی، به جان هم انداختن مسلمانان در كشورهای اسلامی است. | ...شب عشق است و غزلی خوانی باران » |
شاخص هاي مکتب سياسي امام خمینی (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام بهمن, 1391من مى خواهم روى مکتب سياسى امام تکيه کنم. مکتب سياسى امام نمى تواند از شخصيت پُرجاذبه ى امام جدا شود.
راز موفقيت امام در مکتبى است که عرضه کرد و توانست آن را به طور مجسم و به صورت يک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما به دست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايى ها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مکتب سياسى او قادر به چنين کار بزرگى نبود.
مکتب سياسى امام ميدانى را باز مى کند که گسترهى آن حتّى از تشکيل نظام اسلامى هم وسيعتر است. مکتب سياسى يى که امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا حرف تازه دارد و راه تازه پيشنهاد مى کند. چيزهايى در اين مکتب وجود دارد که بشريت تشنه ى آنهاست؛ لذا کهنه نمى شود. کسانى که سعى مى کنند امام بزرگوار ما را به عنوان يک شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى کنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سياسى خود زنده است، و تا اين مکتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلکه در ميان بشريت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.
مکتب سياسى امام داراى شاخص هايى است. من امروز چند خط از خطوط برجسته ى اين مکتب را در اينجا بيان مى کنم.
يکى از اين خطوط اين است که در مکتب سياسى امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مکتب سياسى امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سياسىِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال مى کرد؛ حتّى در مبارزات سياسى، کانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود. همه ى رفتارها و همه ى مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مى زد. امام به اراده ى تشريعى پروردگار اعتقاد و به اراده ى تکوينىِ او اعتماد داشت و مى دانست کسى که در راه تحقق شريعت الهى حرکت مى کند، قوانين و سنت هاى آفرينش کمک کار اوست. او معتقد بود که: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه عزيزاً حکيما». امام قوانين شريعت را بستر حرکت خود مى دانست و علائم راهنماى حرکت خود به شمار مى آورد. حرکت امام براى سعادت کشور و ملت، بر مبناى هدايت شريعت اسلامى بود؛ لذا «تکليف الهى» براى امام کليد سعادت به حساب مى آمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مى رساند…
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعيين کننده بودن اراده ى انسان. در مکتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتيجه ى ارزشمندى و کرامت داشتن اين است که در اداره ى سرنوشت بشر و يک جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا کند. لذا مردم سالارى در مکتب سياسى امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردم سالارىِ حقيقى است؛ مثل مردم سالارى امريکايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرىِ ذهن هاى مردم نيست.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...