موضوع: "بهائیت"
چرایی حساسیت علما و بزرگان در رابطه با بهاییت
نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395نویسنده حوزوی به تشریح چرایی حساسیت بزرگان و مراجع روی ارتباط با بهاییان پرداخت.
حجت الاسلام والمسلمین سروری در گفت وگو با خبرگزاری «حوزه» با اشاره به تاسیس فرقه ضاله بهائیت توسط پیر استعمار بریتانیای خبیث گفت: ظهور فرقه بهائیت ناشی از کج روی و کجفهمی و درک نادرست از قرآن و مفاهیم دینی است؛ در برخی موارد نیز دخالت دشمنان داخلی و خارجی برای فریب و گمراهی مردم و سست نمودن ایمان و اعتقادات جامعه اسلامی این فرقه ظاهر شده است.
وی افزود: مواردی که در آموزه های این فرقه گنجانده شده افراد را به قعر چاه گمراهی فرستاده و آنها را گرفتار می سازد، بهائیت برای خود احکامی را هم به گمان خویش نازل شده می داند، به عنوان نمونه یکی از احکام آنها در خصوص ازدواج این است که بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم مانند مادر و خواهر و … حلال است.
این محقق و پژوهشگر حوزه بیان کرد: از آنجایی که خطر این فرقه ضاله همواره در کمین جوانان است،علما و مراجع عظام تقلید هر کدام در اظهار نظر های جداگانه ای در خصوص بهائیت و معاشرت با اعضای این فرقه سخنانی را مطرح کرده اند تا دشمنان به اهداف و آرزوهای خود که تسلط بر مردم و بهره برداری مادی از جامعه به نفع قدرت های طاغوتی از طریق این فرقه است نرسند.
احکام معاشرت با بهائیان/ چرا پیروان بهائیت کافر حربیاند؟
نوشته شده توسطرحیمی 29ام اردیبهشت, 1395در اسلام علما و فقهای دینی پیروان فرقه ضاله بهاییت را کافر حربی میدانند.
گذرگاه تاریکی(بهائیت از آغاز تا کنون)
نوشته شده توسطرحیمی 11ام مهر, 1394بهائیت انشعابی از بابیگری و بابیگری، انشعابی از شیخیگری است. پیوند وثیق بهائیت با قدرت های استکباری دنیا در جهت تامین اهداف خود، پیروان این فرقه را به تقابل با نظام جمهوری اسلامی سوق داده است و اجازه فعالیت آزادانه آنان در خارج از کشور گواه خوبی بر این مدعا است.
پیشینه تاریخی بهائیت
زمان حاکمیت صفویه که تفکر شیعه پس از قرن ها از حاشیه به هسته قدرت سیاسی راه یافته بود، چندین جریان شبه مذهبی از دل این تفکر سربرآورده و به نوعی مدعی حکومت و قدرت شدند. تأمل در این جریان ها به خوبی نشان می دهد که چگونه با یکدیگر در ارتباط بوده و یکی جای خود را به دیگری سپرده است.
نخستین این جریان ها، جریان اخباری گری است. دغدغه مهم مکتب اخباری متوجه آن بود که وظیفه مجتهد را انکار و نقش علما را چه از لحاظ عقیدتی چه از جهت عملی محدود کند. آیت الله وحید بهبهانی با ترویج مکتب اصولی خود، مبارزه ای سنگین علیه اخبارییون شروع کرد. در آستانه ورود به عصر قاجار، از دل جریان اخباری یا حداقل در تناسب و ارتباط با آن جریانی دیگر توسط شخصی به نام شیخ احمد احسایی به راه افتاد که بعدها نام فرقه یا مکتب شیخیه به خود گرفت.
احسایی کم کم عقایدی پیدا کرد که موجبات مخالفت علما و در نهایت، تکفیر وی از جانب برخی از آنان از جمله ملا محمدتقی برغانی ، ملا آقا دربندی و ابراهیم بن سید محمدباقر را برانگیخت.
تشیع انگلیسی؛ از تکفیر اهل سنت تا تفرقه میان شیعیان
نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1394
رهبر انقلاب کدام تشیع را برادر شیطان خواندند؟
“تشیع انگلیسی” یا “شیعه لندنی” ؛ اصطلاحی که مدتی است بر سر زبانها افتاده است. پس از “اسلام آمریکایی” که امام خمینی (ره) در برابر اسلام ناب محمدی تبیین کردند، رهبر انقلاب و نخبگان کشور از تهدیدی به نام “تشیع انگلیسی” پرده برداشتند. تشیعی که از لندن و با حمایت سرویس اطلاعاتی این کشور حمایت و ترویج میشود تا محصول “تفرقه” را در کشورهای اسلامی برداشت کند. تشیعی که با هزینههای سنگین تبلیغاتی تمام توان خود را برای پیوند “شیعه” با خشونت و قرار دادن آن در مقابل سایر فِرَق اسلامی تجمیع کرده است .
رهبر معظم انقلاب در موارد و مناسبتهای مختلف نیز بر کلیدواژههای “تسنن آمریکایی” و “تشیع آمریکایی” تأکید داشتهاند. در آخرین مورد نیز ایشان در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در بیاناتشان در حرم مطهر امام بار دیگر ضمن تبیین اختلاف افکنی آمریکا در میان شیعه و سنی تصریح کردند:
“به این هم شیعه توجه کند هم سنی. بازی دشمن را نخورند. آن تسننی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیعی که از مرکز لندن صادر شود به دنیا، اینها مثل هم هستند. هر دو برادران شیطان هستند و هر دو عوامل آمریکا و غرب و استکبار هستند.”
دانلود بروشور های فرق و مذاهب(بهائیت،صهیونیسم، فرقه گنابادی ، تصوف)
نوشته شده توسطرحیمی 17ام آذر, 1393بهائیان قاتل در ایران چه کردند؟ + تصاویر
نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه ایران بوده اند گویا این جماعت، مظلومان و ساکتان تاریخ بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور، آدمکشی، قتل و کشتار بوده است .
« فرقه شیخیه » ریشه اصلی بهائیت
ریشه اصلی بهائیت را باید در فرقه ای با نام « شیخیه » جست و جو کرد این فرقه توسط فردی با نام شیخ احمد احسائی پایه گذاری شد.
شیخ احمد ، در سال ۱۱۷۵ ه.ق و به قولی ۱۱۶۶ ه.ق در آبادی احساء واقع در کشور عربستان کنونی بدنیا آمد ، پس از تحصیلات اولیه با فرقه صوفیه رابطه پیدا کرد و کم کم روحیه صوفیه گر ی در او پیدا شد .
او بر اساس پیشینه فکری صوفی منشی در عین حال که شیعه بوداعتقاد بر ۴ اصل داشت که عبارت بودند از:
1- خدا ۲- پیامبر ۳- امام ۴- باب امام (واسطه بین امام ومردم) او مدعی شد که من نائب و باب خاص امام زمان هستم و در اواخر عمر یکی از شاگردانش به نام سید کاظم رشتی را جانشین خود معرفی کرد.
بهائیت
یکی از مدعیان جانشینی سید کاظم رشتی، علی محمد شیرازی معروف به سید باب بود او در روز اول محرم ۱۲۳۵ ه.ق در شیراز متولد شد . پدرش در سن کودکی او از دنیا رفت و او تحت کفالت مادرش فاطمه بگم و دایی خود سید علی درآمد.او توسط دایی اش در سن کودکی به مکتب شیخ محمد عابد که او نیز شیخی مسلک بود فرستاده شد ولی پیروان باب برخلاف مدارک بسیار زیادی اصرار دارند او را درس نخوانده و اُمّی قلمداد کنند. او در سن ۱۹ سالگی همراه دایی اش به بوشهر و از آنجا عازم کربلا شدو در کلاس درس سید کاظم رشتی شرکت نمود بعداز مدتی به شیراز بازگشت و در شب جمعه ۵ جمادی الاول ۱۲۶۰ ه.ق در ۲۵ سالگی ادعای بابیت کرد ، که اين زمان بعنوان مبداء تاريخ بابيان موسوم به «تاريخ بديع» شمرده ميشود، و در 27 شعبان 1266/ 9 ژوئيه 1850 به قتل رسيد.
صفحات: 1· 2
بهایی ها درباره امام زمان چه می گویند؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1391بررسی مفهوم مهدویت، امام زمان(عج) در ادیان آسمانی ازجمله اسلام مطرح شده است. اما در این بین فرقه های ساختگی ازجمله بهاییت سر برآوردند که در این باب مواردی را مطرح و به خورد پیروان خویش دادند.
امام زمان بهائیت کیست؟و چه رابطه ای با امام زمان شیعه و سنی با این اسم و رسم دارد؟
این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می وشد، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان های عقلی باور و یقین دارند. فرقة ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان(ع) نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
“فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند."[1] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: “امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده… »[2] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: … الحسن بن علی و الحسین… و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان… [3]
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(ع) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[4]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود(عج) می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی(عج) را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سال های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان(ع) می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[5]
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان(عج) می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[6] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان(عج) می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[7]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان(ع) موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان(ع) داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان(ع) آنان هیچ ربطی به امام زمان(ع) ما شیعیان ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.
پی نوشت:
[1] . شیرازی، سید علیمحمد، صحیفة عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
[2] . همان، ص 13.
[3] . همان، ص 27.
[4] . شیرازی، علی محمد، صحیفة عدلیه، ص 10.
[5] . سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
[6] . اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعة سنگی، چ1310، ص 244.
[7] . همان، ص 269.
منبع:
مصاحبه پیرامون شناخت مسلک بهاییت
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391تاریخچه مختصری ازنحوه ایجاد و شکل گیری بهاییت و وضعیت کنونی آن را بیان کنید.
بهائیت در حدود 170 سال پیش با عنوان بابیت و با سردمداری شخصی به نام سید علی محمد شیرازی بود که بعدها به باب معروف شد. علی محمد در واقع شاگرد مکتب شیخیه بود او در یک پروسه، توسط سید میرزا حسین بشرویه ای ترغیب به ادعای بابی گری می شود. علی محمد شیرازی از زمان ادعای بابیت تا زمان مرگش که هشت سال طول کشید، شش بار توبه کرد و بعد از هر بار توبه کردن، در مسیر ادعا یک مرحله جلوتر رفت.
ابتدا ادعای ذکریت داشت توبه کرد و بعد مدعی باب امام زمان(عج) شد، بعد از نیابت امام زمان بودن توبه کرد و مدعی خود امام زمان (عج) شد، بار دیگر توبه کرد و مدعی پیامبری شد،بعد از آخرین توبه هم ادعای خدایی کرد.
البته ناگفته نماند که وی در بعضی از متونی که از او به جا مانده، در مورد امام زمان می گوید که امام زمان کس دیگری هستند و تشریف می آورند و بحث ظهورش را مطرح می کند که اینجا بعد از علی محمد باب، میرزا حسینعلی نوری یکی از شاگردان باب از این موضوع سوء استفاده می کند و ادعای من یظهر الهی می کند و می گوید من همان کسی هستم که باب بشارت داده است.
این ادعای من یظهر الهی جریانی است که بحث بهائیت را پایه گذاری می کند. بهائیت در واقع بر اساس یک دستور العمل از بیرون کشور شکل گرفته است. همانطور که اشاره شد جریان بابیت هم توسط تلقینات میرزا حسین بشرویه ای به باب شکل گرفت. که شخص میرزا حسین بشرویه ای، طبق گفته آقای آرتور کلنینگ، یکی از جاسوسان سرویس اطلاعاتی انگلستان است که با هم دستی روسیه جریان بابی گری شکل می گیرد.
از انقلاب اکتبر 1919 مدیریت و چتر حمایتی روسیه تزاری از سر بابی گری و بهائیت برداشته می شود و چتر حمایتی انگلیس بر سر بهائیت کشیده می شود.
این جریان که در واقع ایجاد یک بازوی درونی برای اعمال سیاست های غربی و شرقی به اسم مذهب و دین در ایران تاسیس شد، در طول این 160- 170سال به هیچ عنوان جایگاهی پیدا نکرد و حتی در بهترین و طلایی ترین زمانی که داشتند یعنی دروه پهلوی به خصوص پهلوی دوم، تمام تلاش و سعی خود را به کار بستند تا جایگاهی پیدا کنند که به لطف و فضل الهی نتوانستند. اکنون نیز برای به رسمیت شناخته شدن در ایران و کشورهای اسلامی بسیار تلاش می کنند که تا امروز چنین اتفاقی نیافتاده است.
صفحات: 1· 2
فراماسونری چگونه سازمانی است؟ چه نوع ارتباطی با بهائیت دارد؟
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1391یکی از زمینه های پیوند بهائیت با زرسالاری یهود، سازمان صهیونیستی و نیمه مخفی فراماسونری(Freemasonry) است.1
فراماسونری جمعیتی کاملاً سری و دارای تشکیلات منظم جهانی است که برارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع ، سلطه یافته است. تشکیلات فراماسونری آنگونه که درانگلستان و پس از آن درفرانسه و آلمان و آمریکا درقرن هجدهم و پس از آن پدید آمد2، به سازمان مخوف، پیچیده و بسیار ذی نفوذی مبدل شد که از طریق اعمال نفوذهای مخفیانه، خواست ها، اراده و منافع لایه های مختلف طبقات سرمایه دار عصرجدید را پیش می برد.
این سازمان اسرارآمیز3 با تشکیل لژهای4 متعدد درجذب نخبگان و دولتمردان کشورهای مختلف و پرورش فکری آنها اقدام می نماید و با استفاده از نفوذ انها درارکان اجتماعی و حکومتی، پنجه های قدرت و نفوذ خود را درحاکمیت کشورها فرو برده و استعمار را درنیل به اهدافش یاری می نماید.
فراماسونری و صهیونیسم
فراماسونری دارای پیوندهای نزدیک با صهیونیسم و درواقع بازوی سازمانی سرمایه سالاری جهانی یهود است که با استفاده از شبکه های فعال پیچیده، پرقدرت و مرموز فراماسونری، اندیشه حکومت برجهان را درسرمی پروراند؛«هدف، حکومت ماست… زمانی که نوبت حکومت ما فرارسد تکیه کلام خود یعنی عبارت آزادی، مساوات و برادری را عوض نخواهیم کرد، بلکه مقصود خودمان را با الفاظ دیگری از قبیل حق آزادی و وظیفه مساوات و هدف برادری ادا خواهیم کرد. در نتیجه، تمام حکومت ها را به استثنای حکومت خودمان از بین خواهیم برد… [آن گاه] با دست های محکم و قوی حکم فرمایی می کنیم و چون قدرت را از دست کسانی که مطیع ما شده اند به دست آورده ایم جاه طلبی های بی مورد و حرص و آز و انتقام بی رحمانه و کینه را منحصربه خود می نمائیم. ما هستیم که با ترور، همه جا را احاطه می کنیم و افراد زیادی را با عقاید مختلف و روش های متفاوت دراختیارمی گیریم5».
این شبکه ها، از عوامل ذی نفوذ درسیاست خارجی و نیز سیاست های داخلی دولت های امپریالیستی غربی، به ویژه آمریکا هستند(6) و راه استعماررا برای سیطره برسایرکشورهای جهان هموارمی سازند.
صفحات: 1· 2
تاریخچه فرقه ضاله بهائیت
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391بنیان گذار فرقه بابیه، سید علی شیرازی است.او جوان تاجری بود که در شیراز ادعا کرد که همه جهان در انتظارش هستند؛ او ملقب به باب بود. لقب باب از این جهت است که او اظهار می کرد مقصد اصلی اش آن است که مردم را برای ظهور کلی الهی بعد از خود آماده کند و باب یعنی دروازه ارتباط با امام زمان علیه السلام. از این جهت پیروانش به بابیه معروف شدند.
پس از مرگ سید کاظم رشتی، که جانشین شیخ محمد احسایی پیشوای فرقه شیخیه بود، مریدان او به دنبال جانشینی بودند. سید علی محمد در این موقعیت خود را باب امام دوازدهم معرفی کرد و برخی از پیروان سید کاظم هم از او تبعیت کردند. سید علی محمد به تدریج ادعای مهدویت و سرانجام نبوت نمود. او بعد از این اعلام از طرف روحانیون بزرگ شیعه طرد شد و چندین بار توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نمود، لکن هر بار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ را شروع می نمود.
در سال 1263 یک نشست تاریخی در حضور ناصرالدین میرزا که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون آن دوره و باب صورت گرفت و سوالاتی از باب پرسیده شد که او به هیچکدام از این سوالات نتوانست به درستی پاسخ دهد و جوابهای وی که ادعای مهدویت می کرد، بسیار نابخردانه بود. متن این نشست و توبه نامه وی هنوز در موزه مجلس شورای اسلامی موجود می باشد به طوری که بعدها خود بهاییان سعی در پنهان کردن آن سند تاریخی داشتند تا اینکه چندی بعد در میدان عمومی تبریز به فرمان امیر کبیر تیر باران شد. و جسدش به گفته بهاییان در کوه کرمل مشرف بر خلیج حیفا در اسرائیل مدفون گردید که در بین بهاییان به نام مقام اعلی معروف شده است .
فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است و بنیان گذار آن میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است. او از خانواده نجبا و اشراف ایران بود که نسب او به پادشاهان ساسانی می رسید. او از پیروان و مبلغان باب بود و برادر کوچکتری هم به نام میرزا یحیی (صبح ازل) داشت که ادعا می کرد طبق وصیت نامه باب جانشین اوست و از این رو پس از مرگ باب عده ای او را جانشین باب دانستند لکن به جهت سن کم میرزا حسینعلی زمام کارها را به دست گرفت.
از آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهر الله) نوید داده بود، افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط بهاء الله و میرزا یحیی کشته شدند و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند، ازلی نام گرفتند و پیروان حسینعلی (بهاء الله) بهائی خوانده شدند.