« و براي ما حرمي است و آن قم است... | لزوم دعا برای تعجیل فرج امام زمان(عج)+ دانلود فیلم » |
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت
نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394در کتاب فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت جلد اول (ترجمه) آمده است:
باب بيست و ششم «آيۀ مودّت» در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه حضرت على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين عليهم السّلام ميباشند، نازل شده است
باب بيست و ششم
«آيۀ مودّت» در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه حضرت على،حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين عليهم السّلام ميباشند،نازل شده است
راجع به آيه مودّت، قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ كه در سوره شورى است و در شأن نزديكان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است، اخبار زيادى رسيده كه ما در اين باب به اندازهاى كه به آنها دست يافتهايم، اشاره مىكنيم.
[تفسير ابن جرير طبرى 25/16]به سند خود، از «سعيد بن جبير» در ذيل آيۀ مودّت قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ نقل كرده است كه مراد از «قربى» همانا نزديكان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىباشند.
مؤلف گويد: «محبّ طبرى» حديث مزبور را در كتاب «ذخائر» نقل كرده است و اشاره نموده كه حديث قربى را «ابن السرى» هم، نقل كرده است.
[همان كتاب 25/17]به سند خود، از «أبو اسحاق» نقل كرده است كه از 430«عمرة بن شعيب» پرسيدم: مراد از «قربى» در آيه مودّت، چيست؟
در پاسخ گفت: مراد از آن، نزديكان پيغمبرند.
[حلية الاولياء 3/201]به سند خود، از «جابر» نقل كرده است كه يكى از بيابان نشينان، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و به عرض رسانيد: اى محمّد! اسلام را بر من عرضه كن.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
گواهى بده كه خدا يكتا و بىهمتاست و محمّد، بنده و فرستادۀ اوست.
بيابانى گفت: در برابر اينكه اسلام را بر من عرضه داشتى، آيا تقاضاى مزدى هم از من دارى؟
فرمود: در برابر اينكه اسلام را بر تو عرضه داشتم مزدى نمىخواهم و هر گاه از تو طالب مزدى باشم، اينست كه نزديكان مرا دوست بدارى.
وى گفت: نزديكان خودم را دوست بدارم يا نزديكان تو را؟
حضرت فرمود: نزديكان مرا.
بيابانى عرضه داشت: اينك دست مرا بگير تا با تو، به پذيرش دين اسلام بيعت نمايم. پس از انعقاد بيعت، به عرض رسانيد: لعنت خدا بر آن كس باد كه تو را و نزديكان تو را دوست ندارد حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آمين.
>[سيوطى در الدّر المنثور]در ذيل تفسير آيۀ مودّت در سورۀ شورى گفته است: «عبد بن حميد» و «ابن منذر» از «مجاهد» نقل كردهاند كه اظهار داشته است: خداى تعالى در آيه مودّت به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دستور داده است كه به شما بگويد: درخواستى از شما ندارم و مزدى در برابر انجام پيغمبرى خويش نمىخواهم مگر اينكه از شما تقاضا دارم از فرمان من پيروى كنيد و پيغمبرى مرا بپذيريد و نزديكان مرا دوست بداريد. وى نيز گفته است: «ابن مردويه» از طريق «ابن مبارك» از «ابن عباس» روايت كرده است كه در ذيل آيۀ مودّت گفته است، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: موقعيت مرا با گراميداشت و حفاظت از نزديكان من، رعايت نمائيد. باز گفته است: «ابو نعيم» و «ديلمى» از «مجاهد» از «ابن عباس» روايت كردهاند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در ذيل آيۀ شريفۀ مودّت، فرموده است:
موقعيت مرا در گراميداشت و حفاظت از نزديكانم، رعايت نمائيد و آنها را دوست بداريد. باز گفته است: «سعيد بن منصور» از «سعيد بن جبير» روايت كرده است كه مراد از قربى در آيه مودّت، نزديكان پيغمبرند.
[مستدرك الصحيحين 3/172]به سند خود، از حضرت على بن الحسين عليهما السّلام روايت كرده است، هنگامى كه حضرت على عليه السّلام به شهادت رسيد، امام حسن مجتبى عليه السّلام خطابهاى ايراد كرد. پس از حمد و ستايش از خداى تعالى- تا آنجا حديث را ادامه داده كه-امام حسن عليه السّلام خطاب به مردم فرمود:
اى مردم! آنكه مرا مىشناسد، مىشناسد و آنكه مرا نمىشناسد، بداند من، فرزند على و فرزند پيغمبرم. من پسر آنكسى هستم كه مردم را به رحمت خدا، مژده داد و از شكنجه خدا بيمناك فرمود. من فرزند كسى هستم كه مردم را به فرمان خدا فرا خواند. من فرزند چراغ نورانى راه خدايم. من از خاندانى هستم كه «جبرئيل» بسوى ما نازل مىشد و از سوى ما، به سوى خدا، صعود مىكرد. من از خاندانى هستم كه خداى تعالى دوستى آنان را بر مسلمانان واجب گردانيد. من از خاندانى هستم كه خداى تعالى دوستى آنان را بر مسلمانان واجب گردانيد و خطاب به پيغمبرش فرمود:
قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ و فرمود:
وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهٰا حُسْناً مراد از «اقتراف حسنه» (بدست آوردن حسنه) ، دوستى ما خانواده است كه اگر كسى دست بدامن محبت ما دراز كند، خداى تعالى به بهرهورى بيشتر او مىپردازد و او را از هر چيزى كه پسنديده است، برخوردار مىگرداند.
مؤلف گويد: «محبّ طبرى» اين حديث را در [ذخائر ص 138]متذكر شده است و اشاره كرده: حديث مزبور از «زيد بن حسن» نقل شده است و «دولابى» هم به ياد آورى از آن پرداخته است. «هيثمى» هم، حديث مزبور را در [مجمع 9/146]نقل كرده است و افزوده است: حديث مزبور از «ابو الطفيل» نقل
شده است و «طبرانى» ، «ابو يعلى» ، «بزّاز» ، «احمد» به ذكر آن پرداختهاند و «ابن حجر» هم، در [صواعق ص 101]از حديث مزبور ياد كرده است و اضافه نموده:
حديث مزبور را «بزّاز» و «طبرانى» نقل كردهاند.
[اسد الغابة 5/367]مىنويسد: «حكيم بن جبير» از «حبيب بن ابى ثابت» نقل كرده است كه در يكى از روزها، حضور گروهى از پيرمردان خود بوديم، در آن هنگام حضرت على بن الحسين عليهما السّلام از كنار ما عبور كرد با برخى از مردم قريش در رابطۀ با زنى كه با او ازدواج كرده و از اين ازدواج راضى نبود، با كسى كه آن زن به همسرى حضرتش در آورده بود منازعه داشت؛ پيرمردان انصار گفتند: از منازعهاى كه با حضرت داريد در شگفتيم؛ زيرا بخاطر داريم چندى قبل بين شما و فلان قبيله نزاع بود و خود شما مىگفتيد: پيران قبيلۀ ما روايت كردهاند كه گروهى از مردم قبيله ما با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ملاقات كرده و اظهار داشتند، اگر اجازه دهيد، به جبران آنچه خدا از بركت وجود شما به ما اعطا فرموده بوسيلۀ شما ما را فضيلت بخشيده و مورد اكرام خود قرار داده است، عطايائى حضور انور شما تقديم داريم؟ حق تعالى در برابر پيشنهاد آنها اين آيه را نازل فرمود:
قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ ؛ اى پيغمبر! به پيشنهاد آنان توجهى نكن و در پاسخ آنها بگو ما مزدى از شما نمىخواهيم اگر مايل هستيد كار ما را در حدّ توانائى خود جبران كنيد دوستى و علاقهمندى نزديكان مرا از خاطر نبريد.
ما هستيم كه شما را به آن مردم دلالت مىكنيم.
«ابن منذر» اين حديث را نقل كرده است.
[ذخائر العقبى ص 25]گفته است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى مزد رسالت مرا محبت و علاقهمندى شما به اهل بيتم قرار داده است و من فرداى قيامت شما را مسئول مىدانم كه با بازماندگان من چه كرديد! «ملا» اين حديث را در «سيره» اش روايت كرده است.
[الصواعق المحرقه ص 101]گفته است: «ابو الشيخ» و ديگرى از حضرت على عليه السّلام روايت كردهاند كه درباره مودّت ما، «آل حتم» آيهاى نازل شده است كه جز مؤمن، ديگرى موقعيت آن آيه را كه در شأن ما نازل شده به كار نمىبندد و آن آيه اينست: قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ .
مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در [كنز العمال 1/218]روايت كرده است.
[همان كتاب ص 102]گفته است: «ثعلبى» و «بغوى» از «ابن عباس» روايت كردهاند، هنگامى كه آيه شريفه قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ. . . نازل شد گروهى از نابخردان گفتند: محمد مىخواهد با ايراد اين آيه ما را وادار كند تا پس از درگذشت او، دست نياز به دامان بستگانش دراز كنيم و باركش آنها باشيم.
«جبرئيل» از چنين اتهامى كه به حضرتش وارد كرده بودند، حضرت را آگاه ساخت، و خدا هم در رفع اتهامى كه آنان به حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بسته بودند، اين آيه را نازل كرد: أَمْ يَقُولُونَ اِفْتَرىٰ عَلَى اَللّٰهِ كَذِباً ؛ نه چنين است كه آنان پنداشتهاند بلكه با انديشه نابخردانۀ خود بر پيغمبر ما افترا مىزنند و او را دروغگو مىپندارند.
افترا زنان از آيه كه عليه آنان نازل شده بود، با خبر گرديده و به عرض رسانيدند: يا رسول اللّه! بر خلاف انتظار، ما دروغگو مىباشيم و شما هر چه بفرمائى، براستى سخن گفتهايد و به اين ترتيب اظهار ندامت كردند. در اين رابطه خداى تعالى اين آيه را نازل كرد وَ هُوَ اَلَّذِي يَقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِهِ (سوره شورى، آيه 25) ؛ آرى خداست كه توبهپذير است و توبه بندگان بزهكارش را مىپذيرد.
[تفسير ابن جرير طبرى 25/16]به سند خود، از «ابو ديلم» روايت كرده است، هنگاميكه كه حضرت على بن الحسين عليهما السّلام را اسير كرده بودند در مسيرى كه عبور مىدادند، ابتداى دروازۀ شام آن حضرت را متوقف ساختند.
مردمى از شامىها از جا برخاست و گفت: خدا را سپاسگزارم كه شما را كشت و بيچاره كرد و بر اثر كشتن شما ريشه فساد و فتنه را نابود ساخت و دو شاخ فتنه و فساد را از پاى در آورد! حضرت على بن الحسين عليهما السّلام فرمود: آيا قرآن كريم تلاوت كردهاى؟ گفت: آرى! قرآن كريم را تلاوت كردهام. امام عليه السّلام فرمود: آيا «آل حم» را تلاوت كردهاى؟ در پاسخ گفت: قرآن را تلاوت كردهام ليكن «آل حم» را نخواندهام! فرمود: آيا آيه قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ. . . تلاوت نكردهاى؟ مرد شامى شگفت زده شد. گفت: مگر شما «آل حم» هستيد؟ فرمود: آرى.
مؤلف گويد: اين حديث را «ابن حجر» در كتاب [صواعق ص 101]متذكر شده است و اظهار داشته: اين حديث را «طبرانى» هم، نقل كرده است.
اخبار مذكور پارهاى از اخبارى است كه دلالت دارد كه آيۀ مودّت، در شأن نزديكان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است. و اما سخن از اينكه «قربى» ، على و فاطمه و حسنين عليهم السّلام هستند، اخبار ديگرى رسيده است كه حاكم بر روايات ياد شده و مفسّر اخبار مذكور مىباشند و ما با توجه به عجلهاى كه داشتيم به پارهاى از آنها دست يافتهايم كه اشاره مىنمائيم.
[زمخشرى در كشّاف]ذيل تفسير آيۀ مودّت قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ در سورۀ شورى گفته است: در روايت آمده هنگامى كه آيۀ مودّت نازل شد، يكى از اصحاب معروض داشت: يا رسول اللّه! نزديكان شما كه مودّت آنان بر ما لازم است چه كسانند؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ فرمود: نزديكان من كه مودت آنها بر شما واجب است، على و فاطمه و دو فرزند ايشان هستند.
مؤلف گويد: «فخر رازى» در «تفسير كبير» در ذيل آيۀ مودّت واقع در سوره شورى، در تعقيب روايت «كشّاف» اظهار داشته: از روايت مزبور بدست مىآيد اين چهار تن (على، فاطمه و حسنين عليهم السّلام) از نزديكان پيغمبر اكرمند و زمانى كه بابت شد افراد ياد شده از نزديكان پيغمبرند، بايد از ويژگى خاصى برخوردار باشند و تعظيم و احترام زيادترى لازم داشته باشند و دليل بر اين ويژگى و احترام خاص، وجوه چندى است كه ذيلا مىآوريم:
وجه اوّل: حق تعالى فرموده است: إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ وجه استدلال بطورى كه پيش از اين بيان شد، آل محمد صلّى اللّه عليه و آله كسانى هستند كه سرانجام كار و نسبت ايشان به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله منتهى مىشود. بديهى است هر كسى و يا كسانى كه سرانجامشان بهتر و بيشتر از ديگران، منتهى به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله بشود همانها، آل او بشمار مىآيند. در اين رابطه فاطمه، على، حسن و حسين عليهم السّلام ارتباطشان با رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله از همه بيشتر بوده و كسى اينگونه ويژگى را در شأن آنان انكار نكرده است و به تواتر ثابت است كه شدّت تعلّق آنان به رسول گرامى صلّى اللّه عليه و آله، از ديگران زيادتر و بيشتر است.
وجه دوم: بدون شك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، حضرت فاطمه عليها السّلام را دوست مىداشته، به حدّى كه فرموده است:
«فاطمة بضعة منّى، يوذينى ما يوذيها» ؛ فاطمه پاره تن من است هر پيشآمد بر خلاف انتظارى كه فاطمه را بيازارد مرا آزرده است. و به نقل متواتر ثابت شده است كه رسول گرامى صلّى اللّه عليه و آله، على و حسن و حسين را دوست مىداشته و زمانى كه علاقه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نسبت به آنها ثابت باشد، بر تمام امّت لازم است همچنان كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنان را دوست مىدارد، آنها هم، آن بزرگواران را دوست بدارند؛ بدليل آنكه خداى تعالى فرموده است:
وَ اِتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (سوره اعراف، آيه 158) ؛ از پيغمبر ما پيروى كنيد بدين اميد كه از هدايت برخوردار گرديد. و فرموده است: فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ يُخٰالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ (سوره نور، آيه 63) ؛ بديهى است آنان كه تصميم دارند از فرمان پيغمبر ما سرپيچى نمايند، از سرانجام ننگين آن بايد بر حذر باشند. و فرموده است: لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (سوره احزاب، آيه 21) ؛ شكى نيست پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از سرانجام نيك و بد همه چيز خبردار است و به واقعيت همه چيزى رسيده است اينك در برابر فرمان چنين پيغمبرى كمال استقامت و پايمردى را داشته باشيد و به فرمان او كه بهترين الگوى پسنديده است، رفتار نمائيد.
سخن از اين بود كه مودّت اهل بيت بر همگان لازم است. زيرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله اهل بيت طاهرين را، دوست داشته و هر كسى در دوستى آنان با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله همراهى نداشته باشد، از فرمان او سرپيچى كرده و از هدايت نصيب و سهمى ندارد؛ پيغمبر واجب الطاعة است. مخالفت فرمان او، به حكم نهيى كه در ميان است، حرام مىباشد. و فرموده است: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ (سوره آل عمران، آيه 31) ؛ (مردم به علاقهمندى خدا دل بستهاند و مىخواهند حضرت او را دوست بدارند.) تو اى پيغمبر، در پاسخ آنان بگو هر گاه تصميم داريد اظهار علاقهمندى به خدا نمائيد، نخست از فرمان من اطاعت كنيد تا به جبران آنكه خدا را دوست مىداريد، خدا هم شما را دوست بدارد.
وجه سوم: دعا كردن براى اهل بيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در اوج اهميت است و از مناصب عاليه بشمار مىآيد به همين مناسبت است كه در پايان تشهد نماز دستور صادر شده است تا بر خاندان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله درود بفرستند و بگويند:
«اللّهمّ صلّ على محمد و على آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» و اينگونه تعظيم و احترام، در خور هيچ فردى از افراد غير آل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، روا نمىباشد. بدين ترتيب ادلّه سه گانه، دليل بر آنست كه حبّ آل محمد و علاقهمندى به ايشان بر يكايك امّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله لازم است و مؤيد اين واقعيت و لزوم آنرا، مىتوان از گفتۀ «شافعى» استفاده كرد. آنجا كه مىگويد:
يا راكبا قف بالمحصّب من منى و اهتف بساكن خيفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجيج الى منى فيضا كما نظم الفرات الفائض
ان كان رفضا حبّ آل محمّد فليشهد الثقلان انّى رافضى
مترجم گويد: محصّب، محلى است در مكه مكرّمه در سر راه منى كه آنرا «بطحاء» هم مىگويند و به جايگاهى در منى كه رمى جمرات مىكنند، «محصّب» گفتهاند. «خيف» با سكون ياء، طرف بالاى وادى را كه آب از آنجا به پائين جارى مىشود گفتهاند و «مسجد خيف» در محل منى مىباشد كه در طرف بالاى وادى قرار گرفته است.
؛ اى سواره! گاهى كه در محصّب از سرزمين منى، رسيدى به آنها كه در خيف ساكنند و به آنها كه از آنجا در سحرگاه كوچ مىكنند و به حاجيانى كه عازم منى مىباشند و چون فرات به روش خاصى پيش مىروند، بگو اگر دوستى آل محمد دليل بر رفض باشد، جنّ و انس گواهى بدهند كه من «رافضى» هستم.
[سيوطى در الدّر المنثور]در تفسير آيۀ مودّت سوره شورى، مىنويسد:
«ابن منذر» و «ابن ابى حاتم» و «طبرانى» و «ابن مردويه» از طريق «سعيد بن جبير» از «ابن عباس» روايت كردهاند، هنگامى كه آيه مودّت نازل شد، گروهى از اصحاب پرسيدند: يا رسول الله! نزديكان شما كه محبت آنها بر ما لازم مىباشد، چه كسانند؟ در پاسخ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند ايشان حسن و حسين عليهم السّلام.
[ذخائر العقبى ص 25]از «ابن عباس» روايت كرده است، هنگاميكه آيه شريفه مودّت نازل شد، گروهى از اصحاب پرسيدند: يا رسول الله! نزديكان شما كه مودّتشان بر ما واجب است، چه كسانند؟ در پاسخ فرمود: على، فاطمه و حسنين عليهم السّلام هستند. «احمد حنبل» هم، اين روايت را در «مناقب» آورده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم، در [مجمع 7/103 و 9/168]روايت كرده و در هر دو مجلد اظهار داشته است: «طبرانى» هم، آنرا روايت كرده و «ابن حجر» در [صواعق ص 101]به نقل آن پرداخته است و اضافه كرده: «احمد حنبل» ، «طبرانى» ، «ابن ابى حاتم» و «حاكم» روايت مزبور را از «ابن عباس» نقل كردهاند و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 101]از تفسير «بغوى» روايت مزبور را نقل نموده است.
فرم در حال بارگذاری ...