« قرآن دواست یا شفا؟مباهله در احادیث »

فضیلت روز مباهله

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1396

 

اعمال ماه ذی الحجه؛ روز بیست و چهارم- بنابر اَشْهر روزى است که مُباهَلَه کرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصاراى نجران و پیش از آنکه خواست مُباهله کند، عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت: پروردگارا، هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او. خداوندا، اینها اهل بیت منند، پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى. پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله، آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله؛ چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب، مشاهده کردند، جُرأت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند؛ و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع، انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.

فضیلت روز مباهله (زاد المعاد)

اعمال ماه ذی الحجه؛ در تعيين روز مباهله ميان علما خلاف است و اشهر و اقوى آن است كه روز بيست و چهارم است و بعضى بيست و پنجم و بعضى بيست و هفتم و بعضى بيست و يكم نيز گفته‌اند و اگر هريك از اينها اعمال مستحبّه را به عمل آورند بهتر است و آنچه مشهور است بيست و چهارم است.

سبب فضيلت روز مباهله آن است كه چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله رسولان فرستاد به سوى نصارى نجران كه اعظم ترسايان عرب بودند و ايشان به كتب خود رجوع كردند و اوصاف حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله را در كتب جميع انبيا مشاهده كردند حبّ دنيا بر اكثر علماى ايشان غالب شد و ايمان نياوردند و هفتاد نفر از علما و عظماى خود را فرستادند كه صفاتى كه در كتب سابقه براى حضرت ديده‌اند مشاهده نمايند و به مدينه داخل شدند و صفات را موافق يافتند و حضرت رسول حجت‌هاى شافى بر ايشان تمام كرد و باز بعضى از ايشان به سبب حبّ رياست و اغراض باطله مضايقه كردند در ايمان آوردن و حق تعالى اين آيۀ كريمه را فرستاد:«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَكَ مِنَ اَلْعِلْمِ فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَكُمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّٰهِ عَلَى اَلْكٰاذِبِينَ[1]» یعنی: «پس هر كه با تو مجادله كند در امر عيسى بعد از آنچه آمده است به سوى تو از علم و برهان و القا كردى بر ايشان و قبول نكردند، پس بگو اى محمّد: بياييد بخوانيم پسران خود را و پسران شما را و زنان خود را و زنان شما را و جان‌هاى خود را و جان‌هاى شما را يعنى آنها را كه به منزلۀ جان مااند و آنها كه به منزلۀ جان شمااند، پس تضرع كنيم، پس بگردانيم لعنت و دورى از رحمت خدا بر آنها كه دروغ گويند از ما و شما.»

پس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله عبايى بر دوش مبارك گرفت و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و فاطمه و حسن و حسين-صلوات اللّه عليهم-را در زير عبا داخل كرد و گفت: پروردگارا! هر پيغمبرى را اهل بيتى بوده است كه مخصوص‌ترين خلق بوده‌اند به او؛ خداوند! اينها اهل بيت من‌اند پس از ايشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ايشان را پاك كردنى. پس جبرئيل نازل شد و اين آيۀ كريمه را در شأن ايشان آورد: «إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً[2]» یعنی: «نيست جز اين‌كه اراده دارد حق تعالى كه زايل كند از شما اهل بيت بدى و شك را و پاك گرداند شما را از گناهان پاك گردانيدنى.»

پس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و على و فاطمه و حسن و حسين-صلوات اللّه عليهم- را با خود بيرون برد از مدينه براى مباهله و چون نصارى حقيّت آن حضرت را دانسته بودند و بعد از ايستادن حضرت با آن بزرگواران در مقام مباهله آثار نزول عذاب در زمين و آسمان ظاهر، و عالم بزرگ ايشان گفت: به خدا سوگند كه من روى چند مى‌بينم كه اگر دعا كنند كه كوهى چند از جا كنده شود كنده خواهد شد، جرأت نكردند بر مباهله و استدعاى مسالمه و مصالحه كردند و قبول كردند كه هرسال جزيه بدهند و حضرت ايشان را نفرين نكرد و به امر الهى بر ايشان جزيه قرار داد و حضرت فرمود به خدا سوگند كه هلاك و عذاب آويخته شد بر اهل نجران و اگر مباهله مى‌كردم هرآينه همۀ اين جماعت ميمون و خوك مى‌شدند و اين وادى بر ايشان آتش مى‌شد و سرايت مى‌كرد به نجران و همۀ ترسايان نجران مى‌سوختند و پيش از آن‌كه سال تمام شود جميع نصارى مى‌مردند و يك نصرانى بر روى زمين باقى نمى‌ماند.[3]

و به اين سبب چندين امر بر عالميان ظاهر شد:

اوّل حقيّت آن حضرت زيرا كه اگر اعتماد بر حقيّت خود نمى‌داشت خود را و عزيزترين اهل خود را در معرض مباهله به درنمى‌آورد، و اگر آن جماعت حقيّت آن حضرت بر ايشان ظاهر نشده بود مباهله مى‌كردند و مذلّت و خوارى جزيه را بر خود قرار نمى‌دادند.

دوم آن‌كه ظاهر شد كه آل عبا عليهم السّلام بزرگوارترين خلق بودند نزد آن حضرت كه ايشان را در دعا با خود شريك گردانيد.

سوّم آن‌كه ايشان عزيزترين خلق بودند نزد آن حضرت كه براى اظهار حقيّت خود ايشان را در معرض نفرين به درآورد، زيرا كه بسيار است كه آدمى خود را به مهالك مى‌افكند امّا اعزّه عيال خود را راضى نمى‌شود كه در معرض خطر درآورد چنانچه صاحب كشّاف و غير او از معتصبان سنّيان اعتراف به اين نموده‌اند.

چهارم آن‌كه حسن و حسين-صلوات اللّه عليهما-فرزند حقيقى آن حضرت‌اند و رتبۀ ايشان از ساير صحابه پيش‌تر بوده است نزد خدا و رسول با آن صغر سن.

پنجم آن‌كه حضرت فاطمه-صلوات اللّه عليها-بهترين زنان بوده و از زوجات و ساير قرابات به آن حضرت اخصّ و اقرب بوده و منزلت او نزد حق تعالى از همه پيش‌تر.

ششم آن‌كه به اتّفاق عامّه و خاصّه، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در مباهله داخل بود و داخل «ابناء» و «نساء» نيست، پس بايد كه داخل «انفسنا» باشد و حقيقت در اينجا مراد نمى‌تواند بود، زيرا كه اتحاد دو نفس محال است پس مراد آن است كه اختصاص آن حضرت به حضرت رسالت در كمالات و صفات به مرتبه‌اى بود كه به منزلۀ نفس و جان آن حضرت بود، پس هركمالى كه در حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بود بايد كه در آن حضرت باشد به غير پيغمبرى، پس بايد كه افضل باشد از جميع صحابه و از جميع پيغمبران به غير آن حضرت و بايد كه مخصوص‌ترين خلق باشد به آن حضرت و اعزّ خلق باشد نزد او؛ و روايات مفصّلۀ اين قصّۀ شريفه و فوايدى كه از آن مستفاد مى‌شود در كتاب حيوة القلوب ذكر كرده‌ام و اين رساله گنجايش ذكر آنها ندارد.

و از جمله امورى كه در روز بيست و چهارم واقع شده و موجب مزيد فضل آن گرديده آن است كه در اين روز حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ركوع نماز انگشترى خود را به سايل بخشيد و اين آيۀ كريمه نازل شد و امامت آن حضرت بر اصحاب بصيرت هويدا گرديد: «إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ[4]» یعنی: «نيست اولى به امر شما و مالك اختيار شما مگر خدا و رسول او و آنها كه ايمان آورده‌اند و نماز را برپا مى‌دارند و چنان‌چه بايد به جا مى‌آورند و زكات مى‌دهند در ركوع.»

و اين آيه نص صريح است بر امامت آن حضرت چنانچه در ساير كتب ذكر كرده‌ام.


[1] ) سوره آل عمران ( 3 )، آیه 61 .                       [2] ) سوره احزاب (33)، آیه 33.
[3] ) مجمع البيان: ج 2 ، ص  309 .                       [4] ) سوره مائده،(5) آیه 55.


 

فضیلت روز مباهله (مصباح المتهجد)

شهر ذی الحجه؛ يوم الرابع و العشرين منه‏

ماه ذی الحجه؛ روز بیست و چهارم ماه

فِي هَذَا الْيَوْمِ تَصَدَّقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ الصَّلَاةَ فِيهِ‏

در این روز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع نماز خویش، انگشترى خود را به سائل داد

يوم الخامس و العشرين منه‏؛ هو يوم المباهلة و روي أنه يوم الرابع و العشرين و هو الأظهر-

روز بیست و پنجم ماه؛ روز مباهله است و روایت شده که آن روز بیست و چهارم ماه است و روز بیست و چهارم مشهورتر است.

أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي رَافِعٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ‏ بْنِ أَحْمَدَ بِالسَّهْلَةِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ قَالَ‏

عبد الله عبید الله بن ابی رافع گفت:

لَمَّا قَدِمَ صُهَيْبٌ مَعَ أَهْلِ نَجْرَانَ ذَكَرَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مَا خَاصَمُوهُ بِهِ مِنْ أَمْرِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع وَ أَنَّهُمْ ادَّعُوهُ وَلَداً فَدَعَاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص فَخَاصَمَهُمْ وَ خَاصَمُوهُ فَقَالَ‏ (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ)[1]‏ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع فَجَمَعَهُمْ فَقَالَ لَهُمْ الْعَاقِبُ مَا أَرَى لَكُمْ أَنْ تُلَاعِنُوهُ فَإِنْ كَانَ نَبِيّاً هَلَكْتُمْ وَ لَكِنْ صَالَحُوهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ لَاعَنُونِي مَا وَجَدُوا لَهُمْ أَهْلًا وَ لَا مَالًا وَ لَا وَلَدا

آنچه ارائه شد توسط صهیب به اهالی نجران سخن رسول خدا در مباحثه و تبادل نظر و افکار نسبت به حضرت عسی بن مریم بود امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند. آيه مباهله نازل شد (و خطاب به پيامبر فرمود:) بگو: بياييد با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانيم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگويان نفرين كنيم و هر نفرينى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مى ‏شود كه راه او باطل است و با اين وسيله به اين گفتگو و جدال پايان دهيم. پس پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام را خواند. پس نصرانی ها جمع شدند. گفت من عاقبت این کار را برای شما  اینچنین می بینم که اگر پیامبر باشد و نفرین کند شما را، هلاک خواهید شد لكن مصالحه کنید. رسول خدا گفت اگر شما را نفرین کنم، برای شما خانواده و مال و فرزندی باقی نمی ماند.


[1] ) سوره آل عمران ( 3 )، آیه 61 .

 

فضیلت روز مباهله (بلدالامین)

شهر ذی الحجه؛ اليوم الرابع و العشرون من ذي الحجة صل فيه صلاة يوم الغدير و قد مرت في باب الصلوات‏

ماه ذی الحجه؛ روز بیست و چهارم ذی الحجه، نماز در آن مثل نماز روز عید غدیر است و در باب نمازها گفته شد.

وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ تَصَدَّقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ‏

در این روز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع، انگشترى خود را به سائل داد

و هذا اليوم بعينه هو يوم المباهلة على الأظهر قال ابن باقي رحمه الله و فضل يوم المباهلة كثير لا يحتمل ذكره هنا

و این روز بنابر اَشْهر روزى است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مُباهَلَه کرد و فضیلت روز مباهله بسیار است و در اینجا نمی گنجد.

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت









آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: كوثر [عضو] 
5 stars

احسنت
استفاده کردیم

1396/06/23 @ 18:55


فرم در حال بارگذاری ...