« نرم افزار عزیز خدا +اندروید | فتنههای آخرالزّمان و راه های رهایی از آن » |
لذائذ مادی، مانع بندگی
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1394بسم الله الرحمن الرحیم
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ * فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ توبه(128- 129)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
موانع اطاعت فرمان خدا
عرض شد که ايمان به خداي متعال مقتضي اطاعت فرمان او است، اما موانعي سر اين راه سبز شده است که با اينكه انسان ايمان به خدا دارد، باز گوش به حرفش نميدهد، اين موانع چند تا بودند.
(1) شیطان
يكي از موانع ابليس ملعون بود كه قسم ياد كرده نگذارد انسانها راه بندگي در برابر فرمان خدا پيش بگيرند « قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِين »،[2] شیطان قسم خورده كه مردم بندگي خدا نكنند و به نحوي از انحاء انسانها را از اطاعت فرمان خدا منحرف كند، اولين مانع اين است، قديمیترین و متقادمتر مانع اين مانع است.
(2)عادت
دومین مانع عادت است، آدم به كاري عادت كند، آن كار، گاهي مقابل اطاعت فرمان سبز ميشود، چون عادت كرده و ريشه دار است فرمان خدا را به راحتي زير پا مي گذارد.
(3)لذائذ مادی
سوم لذائذ مادي است، وقتي انسان وارد اين وادي شد، و به او مزه كرد، به اين زوديها دست برنميدارد، آن وقت براي رسيدن به لذائذ گوش به حرف خدا نميدهد، چون خدا انسان را محدود كرده است، تمام اين راهها جزء موانع اطاعت فرمان خداست، هم لذائذ، هم عادت و هم شيطان، هميشه هر سه مشغول كار هستند. حالا امروز راجع به لذائذ صحبت ميكنيم، چون درباره نفسامّاره و شيطان و عادت به اندازه كافي صحبت شد.
خطر لذت گرایی
يكي از موانع مسأله لذائذ است. حيوانات غذاهاي مناسب را با بو كشيدن تشخيص ميدهند. اول بو ميكشند بعد ميخورند. در همين بو کشیدن ميفهمند اين غذا مناسبشان است يا نيست. بو نكشيده نميخورند، گوسفند همینجور است، حيوانات وحشي گوشتخوار هم همینجور هستند. اول بو ميكنند بعد میخورند. انسان يك دستگاهي دارد كه لذائذ را درك ميكند؛ گاهي قوه چشايي انسان است، ميچشد میبیند شيرين است، خوشمزه است، گاهي چيزهاي ديگر است، ولي به هر حال آدم از يك راهي ميفهمد اين شیء خوب و ملذّ است، بعد از آن استفاده ميكند، يك روز دو روز هم نيست، تا انسان هست اینها هستند، و در مسير همه انسانها هم سبز ميشوند، بعضيها خيلي بيشتر بعضيها كمتر، اما همه دچار هستند. دوست دارند شيرين باشد، خوشمزه باشد، دوست دارند آن طور كه نفسشان ميخواهد باشد، بعضي از اين دوست داشتنيها ممنوع است؛ خدا گفته از آن استفاده نكن ولو برايت لذتبخش است، آن وقت آن لذتپرستی نميگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد. به نحوي از انحاء دست به آن لذت ميزند و توبه را عقب مياندازد، ميگويد خدا بزرگ است ان شاء الله ميبخشد!، لذا صلاح اين است كه انسان مكلّف زياد طرف لذائذ نرود، اگر برود عادت ميكند آنوقت نميتواند از آن لذت بگذرد و اگر نگذرد خطر پيش ميآيد، در روايت است پيغمبراكرم صلی الله علیه و آله آب خواستند يا چيزي خواستند، برايشان عسل به انضمام يك چيز ديگر آوردند، ايشان فرمودند به يكي ميشود اكتفا كرد دو تا با هم زائد است و هر دو را نخورند.[3]ایشان شروع به تعليم كردند كه اگر يكياش كافي است دو تا چرا؟ ولو لذت دارد اما اگر بخواهيم برويم در كوچه پس كوچههاي لذت، مشكلات پيش ميآيد؛ بنابراين براي انسان در زندگي این موارد پيش ميآيد، اما لازم نيست از دو تا لذت، از سه تا لذت استفاده كند، يكياش كافي است. اين عادت نكردن به لذت مسأله است، اگر به لذت عادت كني ريشه پيدا ميكند و آنوقت نميشود از آن گذشت، ديگر سخت ميشود، اگر به او فشار آمد ميرود مرتكب گناه ميشود كاري ميكند كه دسترسي به لذت داشته باشد. زمان پهلوي ملعون وقتي او با روحانيت و حوزهها مبارزه ميكرد خيليها از حوزه رفتند، اما اگر عادت به لذت نكنيم آدم به راحتي از این لذت ميگذرد؛ بنابراين احتمال بدهيم كه امتحان در پيش باشد آدم نباید زياد به لذائذ دست بیاندازد. اگر به يكي اكتفا كند، احياناً اگر غیر لذت چيز ديگر هم بود گرفتار اين مسائل نميشود، و الّا نفس عادت ميكند و نميتواند بگذرد، نه از غذايش، نه از لباسش، نه از مركبش، نه از خانهاش از هیچکدام اینها نميتواند بگذرد؛ عادت كرده و دوست دارد. اما اگر عادت نكند در خانههاي ساده هم ميشود زندگي كرد، با لباس ساده هم ميشود زندگي كرد. با غذاي ساده هم ميشود زندگي كرد، عدهای زمان پيغمبراکرم صلی الله علیه و آله نان خالي هم نداشتند بخورند، اگر در اين فاز برويم، ديگر برگشتنش كار مشكلي ميشود. ما تنها هم كه نيستيم، زن و بچه داريم، اطرافيان داريم آن وقت آنها هم مثل ما ميشوند، بنابراين نبايد عادت كرد ولو امكان داشته باشد. اگر عادت كنيم مصيبت بُوَد روز نايافتن، دلمان ميخواهد هر روز باشد. اگر يك روز نباشد آنوقت مشكل پيش ميآيد بنابراين اگر ما مُطيع و مُنقادِلذائذ مادي شديم اطاعت فرمان خدا يادمان ميرود. نميتوانيم اطاعت کنیم. در فراهم كردن لذائذ فقط مجبوریم مطيع فرمان نفس باشيم، هر كار بيشتري برايمان تهيه كنند آنجا ميرويم. كاري نداريم خدا راضي است یا راضي نيست. بندگي خدا فراموش ميشود. بنابراين چه بهتر که ما از اول به لذت، عادت نكنيم. اگر عادت كنيم روز امتحان نميتوانيم گذشت داشته باشيم. زمين ميخوريم و مشكلات زيادي پيش ميآيد. به هماني كه كافي است براي زندگي معمولي بسنده كنيم كافي است و الّا اگر در آن لذت برويم؛ برگشتنش كار ما نيست. عادت ميشود. خدا هم بگويد نه، به حرف او گوش نميدهيم.
(4) نفسامّاره
يكي دیگر از موانع نفسامّاره است كه عرض كرديم نفسامّاره هم چيزهايي میخواهد اگر به او بدهيم بيشتر سوار انسان ميشود، ديگر نميشود به او نداد، او مسلط ميشود و ما بايد مطيع او بشويم، به او هم نبايد زياد گوش داد، اگر گوش بدهيم سوار ميشود ديگر نميتوانيم مخالفت كنيم، شيطان هم كه هميشه مسلّط است. امام صادق علیه السلام فرمودند اگر شيطان آمد و گوش به حرفش ندهيد ديگر نميآيد، ولی اگر حرفش را اجابت كرديد مسئولش را هر روز ميفرستد، و اگر اجابت نكرديد ديگر ترك ميكند نميآيد ميگويد اينجا جاي من نيست، بنابراين بايد وقتي پيشنهاد گناه كرد جواب منفي به او بدهيم كه نيايد و الّا اگر اجابت کنیم مرتب ميآيد، هر كدام راه مخصوص به خودش را دارد كه انسان گرفتار نشود، اگر از آن راه حركت نكند مبتلا ميشود و برگشتش كار انسانهای معمولي نيست؛ اين مسألهاي است كه همه ما با آن مواجه هستيم، اگر چه روزگاری امتحان در پيش نيست اما نبايد باور کرد كه هيچ امتحان نخواهد بود، امتحان حتمي است،« وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ »،[4]ما امتحان كنندگان هستيم. ممكن است يك مدتي جو براي امتحان آماده نباشد ولي حتماً پيش ميآيد، حالا قم، تهران، هر كجا باشيم صحنه امتحان پيش ميآيد، از يكي از اين راههایی كه ما بايد عبور نميكرديم ولی عبور كرديم زمين ميخوريم؛ بنابراين كتاب آدم را حفظ نميكند، هر كسي لذائذ بيشتري عرضه كرد آدم کتابها را به او ميدهد، ديديم همینجور شده است، كتابخانههاي بزرگي بود همه را دادند و پي كارشان رفتند. محاسن سفيد بود. چقدر درس خوانده بودند اما رفتند مرحوم امام فرمود بعضيها جوري بود كه اگر در حوزه میماندند مرجع ميشدند، اما نتوانستند طاقت بياورند. همه رفتند. این جور جاها پيش ميآيد، اميدواريم ان شاء الله به لذائذ عادت نكنيم و هميشه نفسامّاره را اطاعت نكنيم، این جور جاها آدم ميتواند خودش را حفظ كند و الّا خطرناك ميشود. اميدواريم پروردگار متعال همه ما را از اين خطرات با عادت كردن به تقواو ترك گناه حفظ كند ان شاء الله، نثار ارواح طيبه كساني كه حفظ شدند، گول نفسامّاره را نخوردند، گول شياطين را نخوردند، عادت به بدي نداشتند، تابع لذائذ نبودند و فقط مطيع فرمان خدا و خداييها بودند سه صلوات ختم كنيد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه - 20/11/1390
[1]. در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت میشود.
[2]. ص،82 و83
[3]. … عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلامقَالَ: أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله- عَشِيَّةَ خَمِيسٍ فِي مَسْجِدِ قُبَا فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوَلِيٍّ الْأَنْصَارِيُّ بِعُسِّ مَخِيضٍ بِعَسَلٍ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَى فِيهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ يُكْتَفَى بِأَحَدِهِمَا مِنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنْ أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ وَ مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ .(كافي، ج2، ص122)
[4]. مومنون، ۳۰
فرم در حال بارگذاری ...