« عامل تاخیر در ازدواج | توصیه های غذایی آیت الله حسن زاده عاملی » |
متانت در سخن گفتن
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1394
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ(الحجرات/2)
ای افراد با ایمان! صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر نکنید و با او بلند سخن مگویید(فریاد نزنید) همان طور که با یکدیگر بلند سخن می گویید، تا مبادا پاداش عمل شما- بی آن که بدانید- از بین برود».
طرز سخن گفتن با مردم و معاشرت با طبقات مختلف جامعه و مراعات اصول و آداب اخلاقی در روابط با دیگران، یکی از بخش های مهم «علم اخلاق» را تشکیل می دهد، و برخی از دانشمندان غرب که در کشف راه های نفوذ در مردم تجربیاتی دارند، رساله هایی درباره چگونگی «معاشرت با مردم» نوشته اند، و بسیاری از مطالب این دانشمندان، در احادیث اسلامی به طور روشن تری وارد شده است، ولی متأسفانه نویسندگان خوش قریحه ما نخواسته اند این آداب را که در آثار اسلامی آمده است، به صورت روزپسند و آمیخته با شواهد و مسائل روز، عرضه کنند، تا نسل جوان که تشنه شنیدن این نوع تعالیم اخلاقی است، تصور نکنند که ابتکار این مطالب مربوط به غربیان است، بلکه بداند پیامبر اسلام و جانشینان او در این قسمت، ما را راهنماییهای زیادی فرموده اند. مؤلف و محدّث بزرگ اسلامی، شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه[1]احادیث زیادی درباره وظیفه یک فرد مسلمان در طرز معاشرت با مردم، از پیامبر اکرم و اهل بیت گرامی اش نقل کرده و تحت عنوان آداب معاشرت در سفر و حضر[2] به آنها اشاره نموده است.
رفتار و معاشرت پیامبرگرامی اسلام با مردم
طرز معاشرت شخص پیامبر، بهترین راهنما و بزرگترین آموزگار ماست، و ما به طور اجمال نمونه ای از طرز رفتار و معاشرت پیامبر عالی قدر اسلام را با مردم در این جا نقل می نماییم:
او در سلام کردن بر مردم پیشی می گرفت؛
اگر می خواست با کسی در کوچه ای و یا مجلسی سخن بگوید، با گوشه چشم نگاه نمی کرد، بلکه با تمام بدن با او روبه رو می شد و سخن می گفت و همواره تبسم بر لب داشت،
اگر کسی در سخن خود خطا می کرد، او را مؤاخذه نمی نمود؛
کسی از خوش خویی و خوشرویی او محروم نبود،
و اگر کسی از یاران وی غایب می شد فورا از او تفقد می فرمود،
و از تمام طبقات احترام کامل به جا می آورد؛
حتی هر فردی تصور می نمود که عزیزترین فرد نزد پیامبر، خود اوست؛
آن حضرت، در مجلس برای خود جای مخصوصی قرار نمی داد و هر کجا که جای خالی بود می نشست؛
حاجات نیازمندان را برطرف می کرد و اگر امکان نداشت، با زبان خوش آنها را راضی می ساخت؛
حیا و ابّهت و صدق و صفای خاصی بر مجلس او سایه می افکند، و صدا در آن بلند نمی شد؛
سوء ادب افراد بی اطلاع و غریب را تحمل می نمود، و اگر کسی کاری انجام می داد که مطابق طبعش نبود، از آن تغافل می ورزید،
بزرگان را احترام می کرد و خردسالان را نوازش می نمود؛
کمتر سخن می گفت،
سخن کسی را قطع نمی نمود،
کسی را سرزنش نمی کرد؛
چیزی که سود نداشت از آن پرهیز می نمود؛
به سخنان مردم خوب گوش می داد
و…صفات حمیده و ملکات فاضله آن حضرت در کتابهای سیره و تاریخ اسلام منعکس است و بسیار آموزنده است.
جامعه خشن
چنین روح لطیف و آزاده، گرفتار افرادی شده بود که از بسیاری مزایای اخلاقی دور بودند و با شخصیتی مانند رسول اکرم، چنان سخن می گفتند که گویی با یک فرد عادی کوچه و بازار حرف می زنند.در سال نهم هجرت که آن را «عام الوفود» می نامند، هیأت و دسته های مختلفی از قبایل اطراف برای تشرف به اسلام به مدینه می آمدند؛ وقت و بی وقت پشت در اتاق پیامبر که با مسجد چندان فاصله نداشت می ایستادند؛ فریاد می کشیدند که «یا محمد اخرج» (ای محمد صلّی اللّه علیه و آله از اتاق بیرون بیا)[3] این کار علاوه بر اینکه استراحت رسول خدا را بهم می زد، یک نوع بی احترامی به شخصیت بزرگ آن حضرت نیز بود و لذا قرآن در آیه چهارم این سوره این گونه افراد را کم فهم و بی خرد شمرده است.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نه تنها در آداب معاشرت، از بیگانگان و عربهای بیابان ناراحتی داشت، بلکه برخی از یاران و اصحاب نزدیک آن حضرت هم، ادب سخن گفتن را در محضر وی مراعات نمی کردند. بخاری محدث معروف اهل سنت می نویسد: هیأتی به نمایندگی از قبیله «بنی تمیم» وارد مدینه شدند؛ ابو بکر و عمر، هر یک، شخصی را برای ملاقات با آنها معین نمود؛ اختلاف آنان در تعیین آن فرد، به مشاجره انجامید، و داد و فریاد آنان در محضر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باعث رنجش خاطر او گردید. برای جلوگیری از تکرار این حرکات ناشایست در محضر آن پیشوای بزرگ، آیه دوم و سوم سوره حجرات نازل گردید و آن چنان این عمل را بد شمرد که نتیجه آن «حبط اعمال» معرفی گردید.[4]
اصولا باید دید چرا این نوع بی احترامی، در محضر پیامبر سبب از بین رفتن پاداش اعمال می گردد، این، از آن روست که توقیر و احترام از نظر ظاهر، حتی طرز سخن گفتن در محضر او و با او، حاکی از یک احترام باطنی نسبت به پیامبر است، و ناگفته پیداست که حرکات و اعمال ما زاییده عقیده و مراتب ایمان ماست؛ در این صورت، چنین حرکات ناشایست و بی اعتنایی به چنین شخصیت بزرگی، از بی اعتنایی قلبی به شخص پیامبر و مقدسات مذهبی حکایت خواهد نمود.
این احترام ها مخصوص زمان پیامبر نیست؛ اگر پیامبر در حال حیات احترام دارد، پس از وفات نیز همان احترام را خواهد داشت، حتی موقعی که عایشه در شهادت امام حسن مجتبی علیه السّلام، در کنار قبر پیامبر سر و صدا به راه انداخت و به کمک دسته ای، از دفن فرزند پیامبر کنار قبر جدش جلوگیری به عمل آورد؛ امام حسین علیه السّلام برای خاموش کردن وی، این آیه را خواند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی»، سپس فرمود: «انّ اللّه حرّم من المؤمنین امواتا ما حرّم منهم احیاء؛ خداوند انجام هر عملی را که درباره شخص مؤمن در حال حیات او تحریم کرده، در حال مرگ وی نیز تحریم نموده است.»[5]
همان طور که دانشمندان از این آیه دریافته اند، این قبیل احترام ها، اختصاص به پیامبر اکرم ندارد، بلکه همه پیشوایان اسلام، و علما و اساتید و پدران و مادران و عموم بزرگان نیز باید از این گونه احترام ها برخوردار شوند، بالاخص در حرم ها و آستانه های مقدس از داد زدن و فریاد کشیدن و امثال آن باید خودداری نمود.
پی نوشت ها:
[1] حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 398- 621.
[2] احكام العشرة فى السفر و الحضر.
[3] عبد العلى حويزى، نور الثقلين، ج 5، ص 80.
[4]. منصور على ناصف، التاج، ج 4، ص 213- 214.
[5] عبد العلى حويزى، نورالثقلين، ج 5، ص 80- 81.
منبع : نظام اخلاقی اسلام، تفسیر سوره مبارکه حجرات، ص 45 , سبحانی، جعفر
فرم در حال بارگذاری ...