« آل سقوط | پیمانه تدبیر » |
نقد افكار وهّابيّت در حوزه توسل/توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت(2)
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394
1. توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از خلقت آن حضرت:
توسّل پيامبران گذشته به رسول اكرم صلى الله عليه و آله قبل از خلقت آن حضرت مسئله اى مسلّم و غير قابل انكار است، زيرا روايات وارده در اين موضوع در كتب اهل سنّت كه تصريح به صحّت آن نيز شده است وجود دارد، كه راه هرگونه توجيه و تأويل را مسدود و بطلان نظريّه وهّابيّت را كه هرگونه توسّل به پيامبران و صالحان را شرك مى شمارند، باطل مى سازد. به نمونه اى از اين روايات اشاره مى شود:
حاكم نيشابورى از علماى بزرگ اهل سنّت در كتاب المستدرك على الصحيحين از عمر بن خطّاب و او هم از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه فرمود:
لما اقترف آدم الخطيئة قال : ياربّ أسألك بحقّ محمّد لمّا غفرت لي.
فقال اللّه تعالى: يا آدم وكيف عرفت محمّدا ولم أخلقه؟
قال: يا ربّ لأنّك لمّا خلقتني بيدك، ونفخت في من روحك، رفعت رأسي، فرأيت على قوائم العرش مكتوبا لا إله إلا اللّه، محمّد رسول اللّه، فعرفت أنّك لم تضف إلى اسمك إلا أحبّ الخلق إليك؛ زمانى كه حضرت آدم گرفتار خطا گرديد، خداوند عالم را به آبروى رسول اكرم سوگند داد كه وى را مورد بخشش و مغفرت قرار دهد.
خداوند فرمود: اى آدم! چگونه محمّد را شناختى با اينكه او هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته است؟
حضرت آدم پاسخ داد: پس از آن كه خلق شدم، به بالاى سرم نظرى افكندم، نوشته اى را در ستون هاى عرش مشاهده كردم كه نوشته شده بود: «لا إله إلا اللّه محمّد رسول اللّه»، دريافتم كه حضرت محمّد گرامى ترين موجود هستى است، چون نام او در كنار نام تو جاى گرفته بود.
فقال اللّه : صدقت يا آدم إنّه لأحبّ الخلق ، إذ سألتني بحقّه فقد غفرت لك، ولولا محمّد ما خلقتك.
خداوند فرمود: آرى! راست گفتى، او محبوب ترين انسانِ هستى است و اكنون كه مرا به حقّ او سوگند دادى از تمام خطاهاى تو صرف نظر نمودم و اگر او نبود، تو را خلق نمى كردم.
حاكم نيشابورى سپس مى گويد: هذا حديث صحيح الإسناد(مستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 672، ح 4227 و ج 2، ص 615 به تحقيق دكتر يوسف مرعشلى، دار المعرفه بيروت.)؛ سند اين حديث صحيح است. بيهقى اين روايت را در كتاب دلائل النبوّه(دلائل النبوه، ج 5، ص 489) نقل نموده است كه ذهبى معتقد است كه تمامى اين كتاب هدايت و نور است و هم چنين طبرانى در كتاب معجم صغير(معجم صغير، ج 2، ص 82.) و سُبكى در شفاء السقام(شفاء السقام، ص 120) با گواهى بر صحّت آن و سمهودى در وفاء الوفاء(وفاء الوفا، ج 4، ص 1371) و قسطلانى در المواهب اللدنيّه( المواهب اللدنيّه، ج 4، ص 594) اين حديث را نقل كرده اند.
2. توسّل عبدالمطّلب به پيامبر صلى الله عليه و آله در دوران شير خوارگى حضرت:
شهرستانى از علماى بزرگ اهل سنّت در كتاب ملل و نحل مى نويسد: زمانى قحطى و خشكسالى سرزمين مكّه را فرا گرفت و ابرها از باريدن خوددارى كردند، مردم مكّه در فشار شديد قرار گرفتند، عبدالمطّلب قنداقه رسول اكرم صلى الله عليه و آله را روى دست گرفت و مقابل كعبه ايستاد و گفت: يا ربّ! بحقّ هذا الغلام ورماه ثانيا وثالثا وكان يقول: بحقّ هذاالغلام اسقنا غيثا، مغيثا، دائما، هاطلاً، فلم يلبث ساعة أن طبّق السحاب وجه السماء، وأمطر حتّى خافوا على المسجد(الملل والنحل، ج 2، ص 249)؛
خدايا، به حق اين نوزاد، باران رحمت خود را همواره و پياپى بر ما به باران! ساعتى نگذشت كه ابر سياهى فضاى مكّه را فرا گرفت و باران شديدى باريد، به گونه اى كه مردم ترس آن را داشتند كه خانه خدا در معرض سيل قرار گيرد. ابن حجر مى گويد:
وقتى كه عبدالمطّلب با توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى مردم طلب باران نمود، بزرگان قريش همانند: عبداللّه بن جدعان و حرب بن اميّه، به عبد المطلب اظهار داشتند: هنيئا لك! أبا البطحاء(الاصابة، ج 8، ص 136 شماره 11182، ترجمة رقيقة بنت أبى صيفى بن هاسم. )؛ اى پدر حجاز، اين نوزاد بر شما مبارك باشد. و هم چنين ابن حجر مى نويسد: شعرى كه ابوطالب سروده است مربوط به همين قضيّه است:
وأبيض يُسْتَسَقَى الغَمامُ بوجهِه ثِمالُ اليتامى عصمةٌ للأرامِل(فتح البارى، ج 2، ص 412 و دلائل النبوة، ج 2، ص 126)
آن سفيد رويى كه به آبروى او، باران رحمت الهى بر يتيمان و بيوه زنان و بيچارگان نازل مى شود.
3. توسّل ابوطالب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله در كودكى آن حضرت:
ابن عساكر و ديگران از شخصى به نام ابو عرفه نقل كرده اند كه گفته است: در زمان قحطى و خشكسالى وارد سرزمين مكّه شدم، مردم اطراف ابوطالب حلقه زده و به وى مى گفتند: اى ابوطالب، اينك قحطى سراسر سرزمين مكّه را فرا گرفته، خانواده ها در معرض نابودى قرار گرفته اند، از خداوند طلب رحمت نما! ابوطالب به همراه كودك خردسالى كه همان پيامبر گرامى بود و مانند خورشيد مى درخشيد و اطراف او را غلامان حلقه زده بودند بيرون آمد و در كنار كعبه قرار گرفت، به رسول اكرم متوسّل شد و طلب باران نمود، همان وقت ابرها از گوشه و كنار آسمان به هم پيوستند و بارش آغاز شد، بطورى كه تمام صحراها و درّه ها انباشته از آب گرديد، در اين وقت بود كه ابوطالب آن شعر معروف خود را سرود.
وأبيض يستسقى الغمام بوجهه
ثُمال اليتامى عصمة للأرامل
(مختصر تاريخ دمشق ابن منظور، ج 1، جزء 1، ص 162؛ خصائص الكبرى سيوطى، ج 1، ص 86 و سيره نبويّه زينى دحلان، ج 1، ص 43. در صحيح بخارى باب «استسقاء» نيز به شعر ابوطالب اشاره شده است. صحيح بخارى، ج2، ص 15، باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قَحَطُوا.)
4. توسل يهوديان مدينه به حضرت قبل از بعثت:
مفسران و محدثان اهل سنّت در ذيل آيه 89 سوره بقره( وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ؛ و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه هايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند لعنت خدا بر كافران باد.) از ابن عباس نقل كرده اند: يهود خيبر در جنگ با قبيله غطفان كه احساس شكست مى كردند به نبى مكرم صلى الله عليه و آله متوسل مى شدند و مى گفتند:
إنّا نَسْألُك بِحَقِّ النَبِي الأُمِّي الَّذِي وَعَدْتَنا أنْ تُخْرِجَهُ لَنا فِي آخِرِ الزَّمانِ إلاّ تَنْصُرَنا عَلَيْهِمْ(تفسير طبرى، ج 1 ص 324، تفسير قرطبى ، ج 2 ، ص 27، العجاب في بيان الأسباب ابن حجر عسقلانى ، ج 1 ، ص 282، در المنثور سيوطى ، ج 1 ، ص 88، البداية والنهاية، ج 2 ص 378، مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 263.)؛
خدايا، تو را به حق پيامبر اُمّى كه بشارت بعثت آن را داده اى، سوگند مى دهيم كه ما را در اين جنگ پيروز گردان. آنان با اين توسل، پيروز مى شدند، ولى پس از بعثت پيامبر اكرم، رسالتصلى الله عليه و آله آن حضرت را انكار كردند.
یاوران دجال
فرم در حال بارگذاری ...