« عاشقی دردسری بود نمی دانستیمیا زهرا! یه نگاه کنی تمومه همه ی غم و دردها »

چشم به راه مهدی ...

نوشته شده توسطرحیمی 26ام دی, 1398

 

 

و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر

شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!

صحبت از قیمت این غمزه و آن ناز مکن

ناز عاشق کشت ای دوست خریدن دارد

عجب این نیست که آهوی دلم صید تو شد

طعم شهد لب صیاد چشیدن دارد

آن زمانی که آب و گلت را بسرشت

زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد

قصه ی دست و ترنج است تماشاگه عشق

شکر وصل رخ تو جامه دریدن دارد

دیدن روی تو راه دگری می خواهد

شرح دیدار تو از شعر بریدن دارد

شهریار

 

مناجات با امام زمان(عج) با نوای حاج مهدی سماواتی


فرم در حال بارگذاری ...