« الهی | دانلود مداحی شب دوم محرم (ورود کاروان به کربلا) » |
گفتار جانسوز امير مومنان (عليه السلام) در سوگ مالك اشتر
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1391علقمه بن قيس نخعى (از خويشان مالك) مى گويد:
مدتى على (عليه السلام) از مرگ مالك، محزون بود، و نشانه هاى اندوهى جانكاه از چهره اش ديده مى شد كه يقين كرديم صاحب عزا او است نه ما.
مغيره بن ضبى گفت:
لم يزل امر على شديدا حى مات الاشتر…
همواره تا مالك زنده بود: شوون حكومت على (عليه السلام) استوار و پابرجا بود. وقتى كه او رفت، اركان حكومت على (عليه السلام) (با رخنه خوارج و منافقان) ديگر سوى آن استوارى را نداشت، و آقايى مالك در كوفه، بيشتر از آقايى احنف در بصره بود.
به امام عرض شد: براى شهادت مالك، سخت ناراحت و افسرده شدهاى؟ امام در پاسخ فرمود:
اما و اللَّه هلاكه قد اعز اهل المغرب و اذل اهل المشرق.
سوگند به خدا! مرگش اهل مغرب شاميان را قدرت بخشيد، و اهل مشرق (عراقيان) را خوار ساخت!
و آن حضرت چندين روز از فراق با قلبى غمبار گريه كرد و فرمود:
لا ارى بعده مثله ابدا.
بعد از او، ديگر همانند او هرگز نخواهم ديد!. آرى به گفته ابن ابى الحديد. دانشمند بزرگ اهل تسنن، .و چه خوب پاسخ داده آن گوينده كه از او درباره مالك اشتر شوال شد، در پاسخ گفت:
ما اقول فى رجل هزمت حياته اهل الشام و هزم موته اهل العراق.
من چه گويم در شان كسى كه حياتش شاميان شكست داد، و مرگش عراقيان را خوار ساخت.
رحمت و درود بى كران خدا بر تو اى مالك اشتر! اى قهرمان قهرمانان!
و اى مجاهد سترگ و عزت بخش بزرگ اسلام!
چه زيبا هستى!
و چه زيبا به لقا اللَّه پيوستى! گواهى مى دهم كه تو، هم اكنون در پيشگاه خدا زنده و جاويد هستى و از مواهب الهى بهرمند مىباشى!
و در جايگاه رفيع عرش الهى در كنار استاد و رهبرت امير مومنان على (عليه السلام) مى باشى!
زهى سعادت و زهى افتخار!
چند ويژگى مالك اشتر، در نامه على (عليه السلام)
محمد بن ابوبكر يار مخلص و شجاع حضرت على (عليه السلام) از جانب آن حضرت استاندار مصر بود، ولى شرايط مصر به گونهاى بود كه براى نگهدارى و كنترل آن نياز به وجود شخصى مانند مالك اشتر داشت، از اين رو، حضرت على (عليه السلام) محمد بن ابوبكر را عزل كرد و مالك اشتر را براى استاندارى مصر نصب نمود. (ولى مالك در مسير راه توسط ماموران نفوذى معاويه به شهادت رسيد.)
حضرت على (عليه السلام) ( پس از خبر شهادت مالك اشتر) نامه اى براى محمد بن ابوبكر نوشت، در بخشى از آن نامه، مالك اشتر را چنين معرفى كرد:
اين مردى را كه در والى مصر نمودم، داراى اين ويژگي ها بود:
كان رجلا لنا ناصحا، وعلى عدونا شديدا، ناقما، فرحمه اللَّه فلقد استكمل ايامه ولاقى حمامه و نحن عنه راضون اولاه للَّه رضوانه و ضاعف الثواب له….
مالك اشتر ناصح و خيرخواه ما بود.
او نسبت به دشمنان ما، سختگير و در هم كوبنده بود.
خدا تو را رحمت كند كه ايام زندگى را به پايان برد و با مرگ ملاقات كرد در حالى كه ما از او راضى و خشنود هستيم!
خداوند نعمت خشنوديش را بر او ارزانى دارد و چندان برابر پاداشش به او بيفزايد.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...