بحران مالی آیت الله بروجردی برای پرداخت شهریه طلاب چگونه حل شد!

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395
 

  یت الله العظمی بروجردیاگر انسان بتواند همه امور زندگی خود را علیرغم تلاش برای رسیدن به مراتب والای بندگی به خداوند متعال واگذار کند و به پروردگار به عنوان خالق بی همتا اعتماد کند، برای او کافی است اگرچه رسیدن به این مقام، اعتقاد و ایمان بالایی می خواهد.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق/3

هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند برای او بس است

آیت‌الله حاج سید مصطفی خوانساری نقل می کند: ماه مبارک رمضان بود حضرت آیت‌الله بروجردی فرمودند:

در این ماه وجوهات نرسیده است، لذا بنا دارم به آقای خلخالی در نجف بنویسم که شهریه و نان حوزه نجف را ندهند تا شهریه طلاب حوزه علمیه قم پرداخت گردد، اگر وجوهات رسید خواهم پرداخت. عرض کردم: من دیده‌ام که برخی از بزرگان و علما هنگامی‌که پول نداشتند به وکلای خود سفارش می‌کردند و پول از جای دیگر تهیه می‌کردند (قرض می‌کردند) شهریه را می‌دادند، پس از آنکه پول به دستشان می‌رسید قرضشان را ادا می‌کردند، شما نیز همین کار را بکنید. ایشان فرمود: من تاکنون به غیر از خداوند متعال به احدی اظهار حاجت نکرده‌ام و این کار را نمی‌کنم. دو روز گذشت، شب بود و من در بیرونی بودم ساعت یازده شب شخصی وارد شد و گفت:

ده دقیقه با آقا کار دارم، توسط خادم پیغام دادم و آقا این شخص را به حضور پذیرفتند طولی نکشید آن شخص رفت، صبح که خدمت آقا رسیدم فرمودند: تا سه ماه شهریه نجف و قم و سایر شهرهای ایران را داریم.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)

ای برادر کن توکـــــل بر خــــــــــدا

کو نباشــــــد هرگز از بنـــــــــده جدا

فتح الله آقاجانی


فرم در حال بارگذاری ...

دروغ‏گو و مرده باهم برابرند!

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395
 

 حضرت اميرالمؤمنين علی(عليه ‏السلام) درحدیثی وجه اشتراک دروغگو و مرده را بیان فرموده اند.

متن روایت را از کتاب غُررالحِكم و دُرر الکَلِم  منتشر می کند.

رُوِيَ عَنْ عَليٍّ عليه السّلام قال:

اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سِوَاءٌ لِأَنَّ‏ فَضِيلَةَ الْحَيِّ عَلَى الْمَيِّتِ الثِّقَةُ بِهِ فَإِذَا لَمْ يُوثَقُ بِكَلَامِهِ بَطَلَتْ حَيَاتُهُ.

دروغ‏گو و مرده برابرند!زیرا مزيّت زنده بر مرده اين است كه انسان مي تواند به زنده اعتماد كند،

ولي به مرده نمي تواند اعتماد كند، پس وقتي به سخن كسي اعتماد نباشد،‌ديگر اين شخص زنده نيست.

   غُررالحِكم و دُرر الکَلِم، ص 220، روايت 4386

 


فرم در حال بارگذاری ...

«عفو» یا «مجازات» کدامیک رحمانی است ؟

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395

آیت الله مصباح یزدی آیت الله مصباح یزدی تشریح کرد:
فلسفه عفو و گذشت اين است كه انسان خاطى متنبّه شده، خود را اصلاح نمايد و دشمنى او به دوستى تبديل گردد ،بنابراين اگر عفو موجب جرى تر شدن فرد گناه كار گردد، نبايد از او گذشت نمود.

 به گزارش «حوزه»آیت الله مصباح درنوشتاری : ارزش اخلاقى «عفو» و درس گرفتن از عفو و كرم الهى را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

يكى از صفات خداى متعال اين است كه بد و خوب ـ هر دو ـ را مورد رحمت خود قرار مى‌دهد. ما انسان‌ها هم بايد سعى كنيم مظهر صفات خدا باشيم؛ يعنى در مواردى كه حكمت و مصلحت اقتضا مى‌كند، با همه مردم، رفتارى توأم با مهر و عطوفت داشته باشيم.  

يكى از بزرگ ترين فضايل اخلاقى كه در قرآن كريم و روايات مورد تأكيد فراوان قرار گرفته، مسأله عفو و گذشت است. قرآن كريم در يكى از آيات درباره عفو مى‌فرمايد:

 الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ (آل عمران/134)

كسانى كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق مى‌كنند و خشم و غضب فرو مى‌نشانند و از بدى مردم در مى‌گذرند. ما اگر بخواهيم خداوند از گناهانمان درگذرد، بايد نسبت به ديگران عفو و گذشت داشته باشيم:

وَلْيعْفُوا وَلْيصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ (النور/22)

و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد؟

...

سؤالى كه ممكن است در اين جا مطرح شود، اين است كه آيا اين فضيلت اخلاقى ارزش مطلق دارد يا نسبى؟ به ديگر سخن، آيا انسان در همه جا و تحت هر شرايطى بايد از ديگران عفو كند يا خير؟

گذشته از بحث نسبيت كه در فلسفه اخلاق مطرح است و براساس آن ارزش‌ها كلا تابع موضوعاتشان قلمداد مى‌شوند، بايد گفت، گاهى يك كار، مصداق چند عنوان واقع مى‌شود. براى مثال، اگر در زمان طاغوت، از ما در مورد شخص مظلومى كه از دست مأموران ساواك گريخته و به ما پناه آورده سؤال مى‌شد كه آيا او را ديده ايم يا نه، بايد چه مى‌گفتيم؟ آيا مى‌بايست از آن جهت كه دروغ گفتن خوب نيست، مخفى گاه آن شخص را نشان مى‌داديم، يا اين كه براى نجات جان آن فرد مظلوم مى‌بايد اظهار بى اطلاعى مى‌كرديم و در پاسخ مى‌گفتيم: «نمى‌دانم»؟ اگر مى‌گفتيم «نمى‌دانم»، گرچه اين پاسخ ما عنوان دروغ گويى داشت، اما عنوان ديگرى هم داشت و آن، «نجات يك شخص بى گناه» است. در اين جا، بايد ديد ارزش كدام يك بيش تر است؛ ارزش راست گفتن يا ارزش نجات دادن يك انسان بى گناه از دست فردى ظالم؟

مسأله عفو از ديگران نيز داراى چنين حكمى است؛ يعنى ممكن است با مطرح شدن چند عنوان ديگر، ارزش آن تغيير كند. اگر عفو از كسى، موجب تضييع حقوق فرد يا افراد ديگرى شود، حكم متفاوتى پيدا مى‌كند. مثلاً، اگر فردى با ديگرى در مالى شريك است و شخصى در آن مال خيانت كرده، در اين جا اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شريك خود ظلم كرده است؛ چرا كه ممكن است وى از اين اقدام راضى نباشد. در اين جا، گذشتن از حق خود، موجب تضييع حق ديگرى مى‌شود كه از نظر شرع و اخلاق پسنديده نيست.

هم چنين گاهى عفو يك گناه كار، موجب گستاخى وى مى‌گردد؛ يعنى موجب مى‌شود كه آن شخص، كار زشت و ناپسند خود را تكرار نمايد. فلسفه عفو و گذشت اين است كه انسان خاطى متنبّه شده، خود را اصلاح نمايد و دشمنى او به دوستى تبديل گردد:

فَإِذَا الَّذِي بَينَكَ وَبَينَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِي حَمِيمٌ(فصلت/34)

بنابراين اگر عفو موجب جرى تر شدن فرد گناه كار گردد، نبايد از او گذشت نمود.

فلسفه‌ احكام مجازات در اسلام

به طور كلى، انسان در اين كار بايد همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد. بر اين اساس، هميشه معلوم نيست كه عفو بهترين راه باشد؛ مثلاً ممكن است تنبيه و مجازات فردى كه حقوق ديگران را پايمال نموده است، موجب جلوگيرى از تكرار آن كار بد شود. اصولا يكى از فلسفه‌هاى احكام مجازات در اسلام، همين نكته است كه فرد و جامعه ـ هر دو ـ اصلاح شوند. اين كه اسلام در برخى از موارد دستور داده حدّ فرد گناه كار در ملأ عام جارى شود، براى اين است كه ديگران هم عبرت بگيرند و مرتكب چنين كارى نشوند.

در اوايل انقلاب، وقتى جنايت كاران را مجازات مى‌كردند، برخى مى‌گفتند: اين كار با عفو و رأفت اسلامى منافات دارد. در روايت هم داريم وقتى حضرت مهدى (عليه السلام) ظهور مى‌كنند، شمار گناه كاران و ستم گرانى كه مجازات مى‌كنند آن قدر زياد است كه عده‌اى مى‌گويند: اگر اين شخص از اولاد فاطمه (عليها السلام) بود، اين چنين خون مردم را نمى‌ريخت؛ يعنى اين كار را خلاف رحمت و عطوفت اسلامى مى‌بينند. حال آن كه بايد ديد اگر چنين كسانى مجازات نشوند، نتيجه اش چه خواهد شد؟ قرآن كريم در اين باره مى‌فرمايد:

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ (البقرة/179)

و قصاص براى حفظ حيات شما است‌اى خردمندان.

رحمت و حيات جامعه  درسایه اجراى حدود الهى   

اجراى حدود الهى موجب رحمت و حيات جامعه مى‌شود. قرآن هم بر اين مسأله تأكيد مى‌نمايد:

وَمَنْ يتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/229)

آنان كه از احكام خدا سرپيچى مى‌كنند، آنها به حقيقت ستم كارانند. البته در مواردى كه مصالح اسلام و جامعه اسلامى اقتضا كند، حاكم شرع (ولىّ فقيه) حق دارد حدود را ببخشد.

بنابراين فلسفه اجراى حدود، ديات و قصاص اين است كه از شيوع فساد در جامعه جلوگيرى گردد. در روايات آمده است كه بركت اجراى يك حدّ از حدود الهى در جامعه، از باران وسيعى كه بر زمين ببارد و همه جا را سرسبز و خرم نمايد، بيش تر است. مسؤولان نظام اسلامى بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه عفو و گذشت از كسانى كه به بيت المال خيانت كرده اند، چه بسا در برخى موارد، خود خيانتى بزرگ به جامعه و مردم مى‌باشد. قرآن كريم در مورد كسانى كه مرتكب عمل منافى عفت شده‌اند و چهار نفر شاهد عادل هم درباره كار زشت آنها شهادت داده اند، مى‌فرمايد: آنها را جلوى مردم تازيانه بزنيد، مبادا تحت تأثير عواطف خود قرار بگيريد و از اجراى حدّ چشم پوشى نماييد:

وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ (النور/2)

و در دين خدا نسبت به آن دو دل سوزى مكنيد.

ما فقط مى‌توانيم از حق خود بگذريم

رعايت مصالح جامعه از حفظ آبروى دو نفر كه اعمال منافى عفت انجام داده اند، بسيار مهم تر است؛ چه بسا فوايد اجراى حدود الهى از عفو و بخشش برخى گناه كاران بسيار بيش تر باشد.

حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) در اين فراز از سخنان خود مى‌فرمايند: وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ كما اَنَّكَ تُحِبُّ اَنْ يُعْفى عَنْكَ ؛ از كسى كه به شما ستم كرده است گذشت كنيد، همان‌طور كه دوست داريد ديگران از شما گذشت كنند. البته همان‌گونه كه پيش تر اشاره شد، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه ما حق نداريم كسانى را كه در بيت المال خيانت كرده‌اند مورد عفو و بخشش قرار دهيم؛ ما فقط مى‌توانيم از حق خود بگذريم.

نكته ديگر، مسأله «حق اللّه» و «حق الناس» است. اگر كسى نسبت به ديگرى مرتكب جنايتى شده و حتى مورد بخشش آن شخص هم قرار گرفته باشد، الزاماً مورد بخشش خداوند قرار نمى‌گيرد. به ديگر سخن، با گذشت صاحب حق، حق خدا بخشيده نمى‌شود. حق خدا با توبه و پذيرش آن از سوى پروردگار، بخشيده مى‌شود. بنابراين، در اين موارد علاوه بر اين كه بايد رضايت مردم را جلب نماييم، بايد از درگاه خداوند نيز طلب عفو و بخشش نماييم تا خالق هستى هم از گناه ما درگذرد.

حضرت در ادامه به درس گرفتن از عفو و كرم الهى توصيه كرده، مى‌فرمايند: فَاعْتَبِرْ بِعفوِ اللّهِ… . يكى از صفات خداى متعال اين است كه بد و خوب ـ هر دو ـ را مورد رحمت خود قرار مى‌دهد. ما انسان‌ها هم بايد سعى كنيم مظهر صفات خدا باشيم؛ يعنى در مواردى كه حكمت و مصلحت اقتضا مى‌كند، با همه مردم، اعم از انسان‌هاى خوب و بد، رفتارى توأم با مهر و عطوفت داشته باشيم. اين هم انگيزه بالاترى است كه انسان‌ها كوشش نمايند صفت رحمانيت الهى را در خود تقويت كنند؛ زيرا خداوند كه كمال مطلق است، گناه كاران را از رحمت خود محروم نمى‌سازد:

اَلا تَرى اَنَّ شَمْسَهُ اَشْرَقَتْ عَلَى الأبْرارِ و الفُجّارِ و اَنَّ مَطَرَهُ يَنْزِلُ على الصّالحينَ و الخاطِئينَ

آيا نمى‌بينى كه خورشيد خدا بر خوبان و بدان يكسان مى‌تابد و باران خدا هم بر نيكوكاران و خطاكاران ـ هر دو ـ مى‌بارد؟

منبع: پندهاى امام صادق(عليه السلام) به ره جويان صادق اثر:آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي


فرم در حال بارگذاری ...

شعری که «آقا» برای هر بیتش یک آفرین گفت ...+ دانلود فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395

«سید محمدمهدی شفیعی»، شاعر روحانی و جوان کشورمان با شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری تحسین همه را برانگیخت.

شعری که «آقا» برای هر بیتش یک آفرین گفت …

کوه باشی سیل یا باران… چه فرقی می‌کند
سرو باشی باد یا توفان…. چه فرقی می‌کند

مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان
آسمان شام یا ایران … چه فرقی می‌کند

قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر الزهرا و آبادان … چه فرقی می‌کند

مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران … چه فرقی می‌کند

هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ یا خسران … چه فرقی می‌کند

شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی
لحظه آغاز یا پایان … چه فرقی می‌کند

شعرخوانی سید محمدمهدی شفیعی درحضوررهبرانقلاب | دانلود فیلم

سید محمد مهدی شفیعی این شعر را در محضر رهبر انقلاب اسلامی خواند.

آقا بعد از خاتمه فرمودند: هم لفظ هم مناسبت و هم معنا نو بود.

منبع:تسنیم

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars

سلام میشه لطفا پخش آنلاین بزارید تا از حجم بیننده کم نشه؟ متاسفانه من ندیدم کلیپ را

1395/05/10 @ 19:43


فرم در حال بارگذاری ...

زنی که امام صادق علیه السلام بعد از هر نماز او را نفرین می‌کرد!

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395

ام‌حکم دختر ابوسفیان چه شخصیتی بود که توسط امام صادق علیه السلام پس از هر نماز واجب لعن می‌شد؟

در حدیثی آمده است «امام صادق علیه السلام پس از هر نماز؛ امّ الحکم؛ خواهر معاویه و دختر ابوسفیان را لعنت می‌کردند»؛ اما امّ الحکم که بود و به چه دلیل مستحقّ لعنت امام علیه السلام گردیده است؟
«ام‌الحکم» دختر ابوسفیان و هند است که از پدر و مادر با معاویه یکی بود.[1] او همچنین خواهر ناتنی «ام‌حبیبه» همسر پیامبر اسلام(ص) بود که تنها در پدر با هم مشترک بودند.[2]
وی ابتدا با «عیاض بن غنم فهری» ازدواج کرد.[3] زندگی این دو پابرجا بود تا این‌که عیاض مسلمان شد و پیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رفت. اسلامِ عیاض همزمان با صلح حدیبیه و قبل از فتح مکه بود.[4] با مسلمان شدن عیاض این دو از یکدیگر جدا شدند که در بخش بعدی به آن می‌پردازیم.
پس از جدایی از عیاض،‌ ام‌حکم با «عبدالله بن عثمان ثقفی» ازدواج کرد.[5] از این ازدواج، فرزندی به نام عبدالرحمن به دنیا آمد[6] که معمولاً با نسبت به مادرش «عبدالرحمن بن ام‌حکم» شناخته می‌شود.[7]

عبدالرحمن بن ام‌حکم، در زمان حکومت معاویه، مدتی والی کوفه شد.[8] مردم از او ناراضی بودند و در نتیجه معاویه او را برکنار کرد.[9] سپس مدتی والی مصر گردید.[10] در مصر مشکلاتی به وجود آمد که موجب شکایت برخی مصریان پیش معاویه شد؛ اما با دفاع ام‌حکم، غائله تمام شد.[11]

...

 
ارتداد ام‌حکم
آیه‌ای از قرآن می‌گوید: «اگر برخى از همسران شما با پیوستن به کفار از دست شما رفتند [و کافران مهریه مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمتى یافتید، پس به کسانى که همسرانشان را [به خاطر پیوستن به کفار] از دست داده‌اند معادل مهریه‌اى که داده‌اند از غنایم بپردازید، و از خدایى که به او ایمان دارید پروا کنید».[12]
بسیاری از مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه، ام‌حکم را به عنوان یکی از مصادیق زنان مرتد - و یا تنها زنی از قریش که مرتد شد - ذکر کرده‌اند که این آیه در شأن آنها نازل شده است.[13]
 
لعن ام‌حکم توسط امام صادق علیه السلام
در برخی از منابع شیعی، این روایت آمده است: «امام صادق علیه السلام بعد از هر نمازى چهار شخص از مردان را که فلانی و فلانی و فلانی و معاویه است لعن می‌کردند و چهار زن را که فلانه و فلانه و هند مادر معاویه و ام‌حکم‏ خواهر معاویه است؛ لعن می‌فرمودند».[14]
 
کلینی این روایت را با چنین سندی نقل می‌کند: «حَمَّد بن یحیى عَن مُحَمَّد بن الحُسَین عن مُحَمَّد بن إسماعیل بن بَزِیع عن الخَیبرِی عن الحسین بن ثُوَیْر و أَبی سَلَمَة السَّرَّاج»[15] شیخ طوسی نیز همین سند را می‌آورد و تنها «الخیبری» را ذکر نمی‌کند.[16]
 
علامه مجلسی در «مرآة العقول»، این روایت را مجهول می‌داند[17] و به نظر می‌رسد ضعف این روایت بیشتر از مجهول بودن آن است. در سند این روایت، «الخیبری» وجود دارد که علمای رجال، او را اهل غلوّ [18] و ضعیف[19] دانسته‌اند و همچنین «ابی‌سلمه السَّرَّاج» نیز فرد مجهولی بوده و توثیقی از او وجود ندارد.
 
در مجموع این روایت به جهت سندی ضعیف است. اما در صورت پذیرش، به جهت محتوا می‌توان آن‌را نشان از ضربه‌ای دانست که ارتداد «ام‌حکم» به اسلام زده است و یا آن‌که ضربه‌ای دیگری از جانب او به اسلام و اهل بیت وارد شده که در تاریخ و روایات بدان پرداخته نشده است؛ زیرا در غیر این صورت، لعن دائمی یک مصداق از مصادیق کافران و منافقان پس از هر نماز واجب - با وجود مصادیق دیگری که دست کم در ظاهر، ضررهای بسیار بیشتری به اسلام و تشیع وارد کرده‌اند - کمی بعید به نظر می‌رسد.
 
پی نوشت ها:
[1]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 320، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
[2]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 441، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق.
[3]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 7، ص  48، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ أبوبکر بیهقی،  أحمد بن الحسین، السنن الکبرى،‌ محقق، عبد القادر عطا، محمد، ‌ج 7، ص 277، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، چاپ سوم،‌ 1424ق.
[4]. أنساب ‏الأشراف، ج ‏11، ص 74.
[5]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1932،‌ بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق.
[6]. مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج 6، ص 268،‌ بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[7]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 8،‌ ص 378، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[8]. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، تحقیق، لجنة من العلماء، ص 266، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1403ق.
[9]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق خلیل شحادة، ج 3، ص 21، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[10]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 6، ص 55، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[11]. أنساب ‏الأشراف، ج ‏5، ص 142.
[12]. ممتحنه، 11.
[13]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 9، ص 413، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، دکتر یاحقی، محمد جعفر، دکتر ناصح، محمد مهدی، ج 19، ص 168، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق؛ ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، ج 10، ص 3350، مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان سعودی، چاپ سوم، 1419ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 6، ص 209، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 342،‌ تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 2، ص 321، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. الکافی، ج 3، ص 342.
[16]. تهذیب الأحکام، ج ‏2، ص 321.
[17]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 15، ص 174، تهران، ‌دارالکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[18]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 155،‌ قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[19]. علامه حلى‏، رجال العلامة الحلی، ص 221، قم‏، دارالذخائر، 1411ق.
 
منبع: اسلام کوئست


فرم در حال بارگذاری ...

عده‌ای در خارج برنامه‌ دارند برادرم را از رهبری جدا کنند

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395
سیدعلی خمینی:
مطمئن باشید هیچ‌گاه از فرزندان خمینی(ره) یک کلام هم در تضعیف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نخواهید شنید.
عده‌ای در خارج برنامه‌ دارند برادرم را از رهبری جدا کنند حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی خمینی در مراسم ارتحال مرجع فقید آیت‌الله العظمی صالحی‌مازندرانی در جمع مردم این شهرستان با بیان اینکه بنیان تقوا این است که انسان واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند، اظهار کرد: دنبال راه‌های عجیب و غریب برای رسیدن به مدارج بالا نباشید، همین که واجبات را انجام و محرمات را ترک کنیم، بالاترین قدم برای رسیدن به مدارج بالای تقواست.
 
وی افزود: وزن و مقدار مسلمانی هر کسی به میزان تقوای اوست و اساساً خدا ما را آفریده است که میزان تقوا و ایمان ما مشخص شود.
 
نوه امام راحل از آیت‌الله صالحی‌مازندرانی طبق شنیده‌ها به‌عنوان یک استوانه از تقوا و علاقه به اهل بیت(ع) نام برد و تصریح کرد: این عالم ربانی نشانه بارز تقوا و ایمان الهی است.
سید علی خمینی با بیان اینکه مسؤولیت در نظام جمهوری اسلامی امانت الهی است، اضافه کرد: مسؤول باید حافظ اموال و آبروی مردم باشد و حق ندارد برای خود حقوق آنچنانی مقرر کند و آبروی مردم را بریزد چرا که نسبت به آن‌چیزی که در دست اوست، امین است.
وی بیان کرد: برخورد مقام معظم رهبری در مقابله با فیش‌های نجومی بی‌نظیر و برای ما درس‌آموز است و به قول ایشان موضوع حقوق‌های نجومی در واقع هجوم به ارزش‌هاست.

نوه امام راحل با بیان اینکه مسؤولیت در نظام اسلامی ارزش نیست، تصریح کرد: دشمن با دامن زدن بیش از اندازه به این فیش‌ها همه مسؤولان را متهم کرده و به‌دنبال ناامید کردن مردم است اما مقام معظم رهبری با تیزبینی صحه بر پاکدستی بسیاری از مدیران می‌گذارند و وعده برخورد با مفسدان را می‌دهند.

...

 
سید علی خمینی با بیان اینکه دشمنان همچنان در فکر ناامید کردن مردم هستند، گفت: بیشتر مسؤولان ما در نظام طبق فرمایش رهبری افراد پاکدستی هستند و مردم نباید خیال کنند که همه مسؤولان فیش‌های نجومی دارند.
وی ادامه داد: کاری به راست و چپ و دولت‌ها ندارم چرا که معتقدم در هر دولتی افراد خادم و خائن وجود دارند و باید کم کم شناسایی و غربال شوند و کم و بیش در همه جای دنیا وجود دارد اما در نظام اسلامی یک مورد هم زیاد است و باعث ناراحتی می‌شود.
نوه امام راحل تصریح کرد: دشمنان در کار تبلیغات قوی هستند و از قدیم هم همینطور بودند، از اوایل انقلاب منتظر بودند تا اختلافات بزرگ شود تا از آن سوء استفاده کنند و ما به‌عنوان مسؤول طوری حرف نزنیم که مردم نسبت به نظام بدبین شوند چرا که این نظام و انقلاب حاصل خون شهداست.
سید علی خمینی با بیان اینکه امنیت نظام ما از برکت وجود نیروهای امنیتی است، اظهار کرد: به برخی مجموعه‌ها اجازه داده شده که برای حفظ امنیت جامعه شنود و بررسی اطلاعاتی انجام دهند اما طبق فرمان 8 ماده‌ای امام(ره) آن نهادی که مسؤولیت دارد باید در همان حیطه امنیتی وارد عمل شود و حق ندارد اسرار دیگر مردم را فاش کند.
وی خطاب به رسانه‌ها و خبرنگاران، گفت: هوشیار باشید و خدا را همواره حاضر و ناظر بر اعمال خود بدانید، به‌خاطر بازی‌های سیاسی آبروی افراد را نبریم و طوری نشود که این بازی‌ها باعث شود اسرار آدم‌ها فاش شود.
نوه امام راحل ادامه ادا: باید از خدا ترسید، هر خبرنگار مسلمان قبل از اینکه از جای دیگر قانون روز دنیا را ببیند باید توجه کند که قانون اسلام چه می‌گوید و اجازه نداریم تحت عنوان سایت و روزنامه هرچه به‌گوش‌مان خورد را نشر دهیم.
 
سید علی خمینی با اشاره به اینکه عزت نفس ودیعه‌ای الهی است، یادآور شد: رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر حفظ رویه انقلابی و عزت اسلامی تأکید داشته و دارند.
 
وی افزود: من خود را طلبه عادی می‌دانم که بر حسب خود درس خواندم و پیشرفت ظاهری من در حوزه از برکت وجودی امام(ره) است، 17 ساله بودم که از من خواسته شد در حوزه درس بگویم و من هم گفتم و پیشرفت کردم که اگر من نوه امام(ره) نبودم این‌ همه استقبال و توجه به من وجود نداشت و این یک توفیق الهی است که خدا به ما داد.
 
نوه امام راحل ادامه داد: وقتی خدا این توفیق را به من داد که نوه امام(ره) شدم و پدر شهیدی به‌واسطه این مقام مرا در آغوش خود می‌گیرد این هم برایم شیرین است و هم برایم مسؤولیت می‌آورد و باید قدم به قدمم را مراعات کرده و از منیت حرف نزنم و پایم را کج نگذارم چراکه اگر خدای ناکرده تخطی کنم آن دنیا امام راحل یقه‌ام را می‌گیرد.
 
سید علی خمینی با بیان اینکه اعتراف می‌کنم حق امام(ره)، شهدا و رهبری را آنطور که شایسته است اداء نکرده‌ام، تصریح کرد: مجموعه بیت امام(ره) خیلی بهتر از این‌ها می‌توانستیم عمل کنیم و نکردیم اما امام(ره) خود شاهد است که نخواستیم کم‌کاری کنیم و این حق آنچنان عظیم است که نمی‌توانیم از عهده آن برآییم.
 
وی اضافه کرد: من تا به حال در منبری از برادرم سید حسن خمینی نام نبرده و حرفی نزده‌ام اما خبر دارم کسانی خارج از کشور برنامه‌ریزی کردند و با اغراض سیاسی نیت‌شان این است ایشان را از رهبری جدا کنند اما بدانند که خانواده امام(ره) پشتیبان رهبری است و این لطفی که رهبری به ما دارد، به هیچ کسی ندارد.
 
نوه امام راحل با تأکید بر اینکه دشمنان ما نشسته‌اند که بین خانواده امام(ره) و رهبر معظم انقلاب فاصله بیاندازند، اضافه کرد: هر وقت حاج حسن خمینی با رهبری جلسه دارند و چند نفر اطلاع پیدا می‌کنند و خبرها به آن‌سوی مرزها می‎رسد، بلافاصله بنگاه‌های شایعه‌پراکنی و غول تبلیغاتی غرب برنامه‌ریزی می‌کنند تا شاید به خیال پوچ خود بین رهبری و بیت امام(ره) فاصله ایجاد کنند.
 
سید علی خمینی به انتخابات اشاره کرد و گفت: برخلاف نظر دشمنان نظام، ایرانی محکم‌تر از ایران اسلامی به رهبری سید علی خامنه‌ای نداشتیم.
 
وی بیان کرد: نوه امام(ره) را در انتخابات خبرگان رهبری رد صلاحیت کردند اما عکس‌العمل ایشان چه بود که دشمنان را ناامید کرد؟ هرکس جای وی بود داد و بیداد می‌کرد اما با همه این اوصاف شما از زبان حاج حسن خمینی یک کلمه گلایه نشنیدید.
 
نوه امام راحل در پایان گفت: جدایی بین مقام معظم رهبری و بیت امام (ره) فقط به نفع آمریکا و منافقان است و مطمئن باشید هیچ‌گاه از فرزندان خمینی یک کلام هم در تضعیف خامنه‌ای نخواهید شنید.
 
 


فرم در حال بارگذاری ...

نامه‌ی امام صادق علیه السلام به شیعیان

نوشته شده توسطرحیمی 10ام مرداد, 1395

از اسماعیل بن جابر رسیده است که امام صادق علیه السلام این نامه را به اصحاب خود نوشت و به آنها دستور داد این نامه را به یک دیگر بیاموزند و در آن درنگ کنند و آن را بررسى کرده به کارش بندند.

امام صادق علیه السلام برای شیعیان نامه‌ای نوشتند و امر فرمودند که آن را به صورت درسی فرا گیرند و در فقرات آن تأمل کرده و متعهد شوند که به آن عمل کنند. شیعیان نیز این نامه را در مصلای نماز خود در منازلشان می گذاشتند و بعد از هر نماز آن را مطالعه می کردند، اما قرن هاست که این نامه مهم از امام صادق علیه السلام به دست فراموشی سپرده شده و در بین شیعیان غریب افتاده است. 
به مناسبت شهادت امام ششم شیعیان، حضرت جعفر صادق علیه السلام ترجمه فارسی این نامه را از کتاب روضه کافی نوشته شیخ کلینی برای شما کاربران گرامی نقل می کنیم.
 
اسماعیل بن مخلّد سرّاج گفته است این نامه از سوى امام صادق علیه السّلام به اصحابش فرستاده شد:
 

به نام خداوند بخشاینده مهربان، از پروردگارتان عافیت بطلبید و در صدد یافتن آرامش، وقار و سکینه باشید. شرم و حیا را در پیش رو گیرید و از آنچه نیکوکاران پیشین شما کناره بگیرید، با اهل باطل مدارا کنید و ستم آنان را بر خویش تاب آورید. مبادا با آنها درافتید و ستیزه کنید، و در مجالست و آمیزش و گفتگو با آنها میان خود و خدا دیندار باشید، و به هنگام همنشینى و آمیزش و گفتگوى با ایشان که گریزى از آن نیست تقیّه در پیش گیرید که خداوند به شما دستور داده آن را در پیوند با آنها به کارش بندید. هر گاه به همنشینى با آنها مجبور شدید بى‏‌گمان شما را خواهند آزرد و در چهره آنها زشتى خواهید یافت، و اگر خداوند شرّ آنها را از شما دفع نکند به شما یورش مى‌‏آورند. دشمنى و بدبینى که در سینه خود نسبت به شما دارند بیش از آن است که آشکار مى‏‌کنند.

...

مجالس شما و آنها یکى است ولى جان شما و آنها از یک دیگر جداست و با هم أنس نمى‏‌گیرد. شما هرگز دوستشان نخواهید داشت و آنها نیز شما را دوست ندارند ولى‏ خداوند شما را با نمودن راه حق گرامى داشته و نسبت بدان آگاهیتان بخشیده است ولى آنان را شایسته حق قرار نداده است. با آنها مدارا کنید و نسبت بدیشان صبر در پیش گیرید، و این در حالى است که آنان با شما سر سازش و شکیبایى ندارند. نیرنگ آنها اندیشه‏‌هاى شیطانى است که از یک دیگر مى‏گیرند و به یک دیگر مى‏‌دهند. همانا دشمنان خدا اگر بتوانند شما را از حق باز مى‏‌دارند ولى خدا شما را از آنان حفظ مى‏‌کند، پس تقواى خدا در پیش گیرید و زبانتان را جز به خبر مگشایید.
 
بپرهیزید از اینکه زبان به گفتار دروغ و بهتان و گناه و دشمنى بیالایید، زیرا اگر زبان خود را از آنچه خدا نمى‏‌پسندد و شما را از آن بازداشته حفظ کنید، نزد پروردگارتان برایتان بهتر خواهد بود تا آنکه زبان آلوده کنید، زیرا آلودن زبان به آنچه خدا را ناخوش آید و از آن باز داشته نزد خداى براى بنده هلاکت بار خواهد بود و مورد دشمنى خدا و کرى و کورى و گنگى در روز رستخیز است و چنانچه خداوند در باره منافقان فرموده: صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ، و وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ.
 
بپرهیزید از اینکه دست به کارى بیالایید که خداوند از آن بازداشته است. خموشى در پیش گیرید مگر در آنچه پیرامون آخرت خداى بزرگ سودتان رساند و پاداشتان دهد. تهلیل و تقدیس و تسبیح و ستایش خدا بسیار کنید و به درگاهش زارى کنید و به آنچه نزد اوست گرایش یابید از خیرى که هیچ کس نمى‏‌تواند آن را ارزیابى کند و به کنهش رسد. زبان خود را از آنچه خدا بازداشته بر حذر بدارید و سخنان باطل مگویید که گوینده‌‏اش در آتش، جاودان خواهد بود، و ایشان همان کسانى هستند که بر این گونه سخنان بمیرند و به سوى خدا توبه نکنند و از آن دست نشویند.
 
بر شما باد دعا، چه مسلمانان در رسیدن به نیازهایشان نزد پروردگار وسیله‏‌اى بهتر از دعا و گرایش به سوى خدا و زارى به درگاه او در اختیار ندارند. به هر آنچه خدا تشویقتان کرده گرایش یابید و در آنچه خدایتان به سوى آن خوانده پاسخش گویید تا رستگارى‏ یابید و از عذاب خدا نجات پیدا کنید. مبادا خود را شیفته چیزى کنید که خدا آن را بر شما حرام ساخته، پس هر آن کس که پرده حرمت الهى را در دنیا بدرد خداوند میان او و بهشت و نعمتها و لذّتهاى بهشتى و کرامت پیوسته و جاودان بهشتیان، مانع گردد.
 
بدانید چه بد مى‏‌اندیشد کسى که به نافرمانى خدا و ارتکاب گناه فکر مى‌‏کند و در پى لذّتهاى دنیوى است که از صاحبانش گسسته مى‏‌گردد و ترجیح مى‏‌دهد پرده حرمت الهى را بدرد و آن را بر نعمتهاى جاودان بهشتى و لذّات و ارجمندى بهشتیان رجحان مى‏‌دهد. واى به حال آنها که چه تیره روز و بخت برگشته و بد حالند نزد خدایشان در روز رستاخیز. بخدا پناه برید از اینکه خداوند شما را براى ابد حفظ کند از آنکه نظیر آنها گردید و از اینکه شما را همچون ایشان بیازماید و براى ما و شما جز در پرتو او نیرویى نیست. اى گروه رهیافته! تقواى خدا در پیش گیرید. اگر خدا نعمتى را که به شما داده کامل کند آن را به پایان نبرد مگر آنکه به شما همان رساند که به صالحان پیش از شما رسانده است. 
 
شما را در جان و مالتان بیازماید، تا آنکه از دشمنان خدا آزار فراوان بشنوید و صبر در پیش گیرید و به خود هموار کنید، و تا جایى که خوارتان کنند و دشمنتان دارند و بر شما ستم ورزند و شما تحمّل کنید و در این راه خشنودى خدا و آخرت را جویید، تا جایى که در آزار دشمنان خدا خشم فرو خورید، و شما را در باره عقیده به حق دروغگو شمارند و دشمن دارند و با شما بر سر آن کینه‏‌توزند و باید بر همه اینها شکیب ورزید، و مصداق این همه همان است که جبرئیل در کتاب خدا بر پیامبر شما نازل کرد آنجا که فرمود:
 
فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ و وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا.
 
هر آینه دروغگو شمردند رسولان را پیش از تو و آنان بر آن تکذیب و آزار، صبر کردند. به راستى پیغمبر خدا و رسولان پیش از وى تکذیب شدند و آزار کشیدند، و اگر شما را خوش آید فرمان خدا در باره آنها همان فرمانى است که در اصل آفرینش بدانها داد. آرى اصل آفرینش در برابر کفرى است که براى دیگران در علم خدا گذشته است و آنها را براى آن آفریده و در برابر آنهائى که در قرآن خود از آنها نام برده و فرموده:
 
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ. پس در این تدبّر کنید و آن را بپذیرید و ندانسته نگیرید، زیرا هر کس این مطلب و نظایر آن را که خداوند در کتابش فرض کرده- اعم از امر الهى و نهى او در ترک دین خدا و ارتکاب گناهان که مستوجب خشم الهى است- نادیده بگیرد، در آتش جهنم به روى افتد.
 
و فرمود: اى گروه رحمت شده و رستگار! همانا خداوند خیرى را که به شما داده به کمال رسانده است، و بدانید که در علم خدا و فرمانش چنین نیست که یکى از خلقش حکم دین را به هوس و سلیقه یا به نظر و قیاس دریافت کند. خدا قرآن فرود فرستاده و همه امور را در آن بیان داشته، و براى قرآن و آموختن آن گروهى مشخص ساخته، و براى آنان که خدا علم قرآن را به آنان سپرده روا نیست که به خواست و رأى و قیاس مفهوم، آن را تفسیر کنند زیرا خداوند آنها را در پرتو عملى که بدیشان سپرده و ویژه آنها ساخته بى‏نیازشان کرده و به آنان ارجمندى بخشیده است و اینها نیز همان اهل ذکر مى‏‌باشند که خدا به امّت فرمان داده از آنها پرسش کنند، و هم ایشانند که هر که از آنها پرسد با ملاحظه اینکه در علم خدا گذشته است که باید آنها را تصدیق کند و از آنها پیروى کند، او را بدرستى ره نمایند و از دانش قرآن به او بدهند آنقدر که به سوى خدا و همه راههاى حق ره یابد، و هم ایشانند که نباید از آنها و از پرسش از ایشان و علمى که خدا آنها را بدان گرامى داشته و نزد آنها سپرده روگردانند، مگر کسى که در علم خدا نگون بخت رقم خورده باشد، و ایشانند که از پرسش از اهل ذکر و از آنها که علم قرآن بدیشان بخشیده شده و نزد آنها نهاده شده و سؤال از ایشان واجب گشته روى‏‌گردانند. اینان همانهایى‏ هستند که به دلخواه و سلیقه و رأى و قیاس عمل کنند تا آنکه شیطان به درون آنها راه مى‌‏یابد، چه آنان اهل ایمان در علم قرآن را نزد خدا، کافر قلمداد کرده‏اند و گمراهان در علم قرآن را نزد خدا، مؤمن تلقّى کرده‌‏اند و بسیارى از امور حلال را حرام و بسیارى از امور حرام را حلال گردانیده‌‏اند. این است اصل میوه هوى و هوس ایشان و حال آنکه رسول خدا پیش از مرگش به آنها سفارش کرده بود و آنها در برابر گفتند: پس از آنکه خداوند عزّ و جلّ رسول خدا را از ما ستاند بر ما رواست که بدان چه مردم خواهند عمل کنیم و اینک خداوند، پیامبر را از ما گرفته، پیامبرى که به ما سفارش کرده و فرمانمان داده، اگر چه خواست مردم مخالف نظر خدا و رسولش باشد.
 
و هیچ کس بر خدا جسورتر و گمراهى او آشکارتر نیست از کسى که این روش را در پیش رو بگیرد و پیش خود چنین پندارد که این کار براى او رواست. بخدا سوگند حق خداست بر مردم که او را در زمان زندگى محمّد صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم و پس از مرگ او فرمانش برند و پیروى‏اش کنند. آیا کسى از این دشمنان خدا که با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم اسلام آورده مى‏تواند گمان کند که پیامبر به قول و رأى و قیاس خود عمل مى‏کرد؟ اگر بگوید آرى بر خدا دروغ بسته و در گمراهى ژرف افتاده است، و اگر بگوید نه هیچ کس نباید به رأى و دلخواه و قیاس خود عمل کند و چنین کسى علیه خود اعتراف کرده و او از کسانى است که گمان مى‏کند خداوند پس از مرگ رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خدا اطاعت و پیروى نمى‌‏شود و حال آنکه خداوند مى‏فرماید: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ. این از آن روست که بدانید خداوند در زمان حیات و ممات محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم اطاعت و پیروى مى‏شود، و همان گونه که هیچ کس از مردم در زمان حیات محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نمى‏‌توانسته به هوس و رأى و قیاس مخالف با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم عمل کند، در زمان مرگ او نیز حق ندارد به هوس و رأى و قیاس خود عمل کند. و مى‏فرماید: دستهاى خود را در نماز براى تکبیرة الاحرام بیش از یک بار بلند نکنید، زیرا مردم شما را بدان شناخته‏اند و حول و قوه‏اى نیست جز بخدا. و فرمود: به درگاه خدا بسیار دعا کنید، زیرا خدا آن بنده مؤمن را دوست دارد که به درگاهش دعا کند و خدا به بندگان مؤمن خود وعده اجابت داده است و خدا دعاى مؤمنان را، به روز رستخیز بخشى از عملشان سازد و در بهشت بدان بیفزاید، پس بسیار یاد خدا کنید تا آنجا که توانید، در هر ساعتى از ساعات شب یا روز، زیرا خدا فرمان داده است او را یاد کنند و خدا هم به یاد مؤمنى است که در یاد اوست و بدانید که خدا بندگان مؤمن خویش را یاد نکند، مگر کسى را که به خیر او را یاد کند، پس خود را به کوشش در عبادتش وادارید، زیرا هر چیزى از سوى خدا به کوشش در طاعتش فراهم آید و نیز به اجتناب از آنچه در ظاهر و باطن قرآن حرام کرده. خداوند مى‏‌فرماید:
 
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ. و بدانید که هر آنچه خدا دستور به اجتناب از آن داده حرامش نموده و از آثار و فرمانهاى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و روش او پیروى کنید و بدان عمل نمایید و از پسند و رأى خود پیروى نکنید تا گمراه شوید، زیرا گمراه‏ترین مردم در نزد خدا کسى است که پیرو پسند و رأى خود باشد آن هم بى‌‏هیچ هدایتى از سوى خدا. و تا توانید به خویش نیکى کنید، زیرا اگر نیکى کنید به خود کرده‏اید و اگر بدى کنید در حق خویش روا داشته‌‏اید. و با مردم به مدارا برخیزید و آنها را بر خویش مسلّط نسازید تا این چنین خدا را هم فرمان برده باشید. بپرهیزید از اینکه به دشمنان خدا دشنام دهید آن هنگام که دشنام مى‏‌شنوید که آنها نیز بدون آگاهى بخدا دشنام خواهند داد، و شما را زیبنده است که بدانید حدّ دشنام بخدا کدام است، همانا هر که به اولیاء خدا دشنام دهد بخدا دشنام داده است، و چه کسى پیش خدا ستمگرتر است از کسى که وسیله دشنام بخدا و اولیاء خدا را فراهم سازد، پس آرام    آرام از او امر الهى پیروى کنید و حول و قوّه‏‌اى نیست مگر بخدا.

 
نیز مى‌‏فرماید: اى گروهى که خداوند نگاهبان امور آنهاست! روى آورید به آثار پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و روش آن حضرت و آثار امامان هدایتگر از خاندان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پس از ایشان، چه هر که بدان عمل کند مسلما هدایت شده، و هر که آن را وانهد و از آن روى برتابد گمراه گردد. زیرا آنها همان کسانى هستند که خداوند فرمان به اطاعت و دوستى آنان داده است. پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: پى‏گیرى عمل در پیروى آثار و سنن است و اگر چه اندک باشد نزد او پسندیده‏تر و سودمندتر خواهد بود از سخت کوشى فراوان در بدعت‏گذارى و پیروى از پسند دل. همانا پیروى از هوى و از بدعتها آنهم بدون هدایت الهى گمراهى است، و هر گمراهى بدعت است، و هر بدعت در آتش است. و هرگز به چیزى نزد خدا نتوان رسید جز به فرمانبرى از او و شکیبایى و خشنودى، که شکیبایى و خشنودى نیز فرمان خدا است    .
 
بدانید هیچ بنده‏اى از بندگان خدا ایمان ندارد مگر خشنود باشد بدان چه خدا بدو بخشیده، حال آن را خوش دارد یا نه. و هرگز خدا به کسى که شکیب و خشنودى در پیش گیرد آن نکند جز آنچه شایسته اوست و براى او نیکوست، حال آن را خوش بدارد یا نه. بر شما بار مراقبت از نمازها به ویژه نماز ظهر [یا مغرب‏]، زیرا خدا همه مؤمنان پیش از شما و شما را در قرآن بدان فرمان داده است. بر شما باد مهرورزى به مسلمانان، زیرا هر که ایشان را خوار شمارد و بر آنها گردن فرازد به تحقیق از کیش خدا به در رفته و خدا خوارکننده و بدخواه او خواهد بود. پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: پروردگارم به من دستور داده به مستمندان مسلمان مهر ورزم، و بدانید هر که مسلمانى را خوار شمرد خدا از جانب خویش بر وى بد خواهى و زبونى برفکند تا جایى که مردم نیز بدخواه او خواهند گشت و خدا براى او بدخواه‏تر خواهد بود    .
 
تقواى الهى در پیش گیرید نسبت به برادران مسکین مسلمانتان، پس آنان بر شما این حق را دارند که دوستشان بدارید، همانا خدا به پیامبرش دستور داده آنان را دوست بدارد، و هر که کسى را که خدا به دوستیش دستور داده دوست نداشته باشد پروردگار و پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را عصیان کرده است، و هر که خدا و رسولش را عصیان کند و بر این حال‏ بمیرد در گمراهى مرده است. بر حذر باشید از بزرگ منشى و تکبّر زیرا تکبّر جامه خداوند سبحان است، و هر که در تصاحب این جامه با خدا به چالش برخیزد خدا پشت او شکند و در روز رستخیز خوار و زبونش سازد. مبادا به یک دیگر ستم و دست اندازى کنید، زیرا آن از سرشت نیکوکاران نیست. همانا هر که ستم و تعدّى کند خدا ستمش را به خودش برگرداند و یارى خدا از آن ستمکش است، و هر که را خدا یارى کند پیروز گردد و به چیرگى الهى دست یابد. مبادا علیه مسلمان ستم کشیده‏اى اقدامى کنید تا به درگاه خدا نفرینتان کند و خدا او را در باره شما اجابت نماید. همان پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏فرمود: همانا دعاى مسلمان ستمدیده مستجاب مى‏گردد. باید به یک دیگر کمک رسانید، زیرا پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏فرمود: همانا مزد یارى به مسلمانان از روزه یک ماهه همراه با اعتکاف در مسجد الحرام بیشتر است    .
 
مبادا برادر مسلمان بدهکار خویش را در حالى به دشوارى افکنید که در تنگدستى به سر مى‏برد. همانا پدر ما پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏فرمود: نباید مسلمانى مسلمان دیگر را به سختى افکند و هر که تنگدستى را مهلت دهد خداوند در روزى که سایه‏اى جز سایه او نخواهد بود او را در سایه خویش جاى دهد    .
 
اى گروه رحمت شده که بر دیگران برترى دارید! مبادا حقوق خدا را که بر عهده شماست روزى تا روز دیگر و ساعتى تا ساعت دیگر پس اندازید، زیرا هر که در پرداخت حقوق خدا که بر ذمّه دارد شتاب کند خداوند در شتاب کردن و چند برابر نمودن خیر او در دنیا و آخرت تواناتر است، هر کس در پرداخت حقوق الهى که نزد اوست تأخیر کند خدا به حبس روزى مقرر او تواناتر است، و هر که خدا بدو روزى ندهد نخواهد توانست روزى خویش را فراهم آورد. حق آنچه را خدا روزى شما کرده بپردازید تا خداوند باقیمانده آن را براى شما پاک سازد و پیمان خود را در چند برابر کردن آن برآورد، و آن را چندان زیاد سازد که هیچ کس جز خداى جهانیان شمار و کنه برترى آن را نداند    .
 
نیز مى‏فرماید: اى مردمان! خدا را در نظر داشته باشید و اگر توانید امام را به تنگنا نیندازید و کار را بر او دشوار مکنید، همانا هر که امام را به دشوارى افکند همان کسى است که از پیروان صالح امام بدگویى مى‏کند؛ کسانى که به فضل امام معترفند و بر اداى حقّش شکیبا و به حرمتش آشنا. بدانید هر که بدین جایگاه نزد امام فرود آید امام را به دشوارى افکنده است و اما در این هنگام پیروان صالح و کسانى را که به فضل او اعتراف دارند و بر اداى حقّش شکیبایند و بر حرمتش آشنا به سبب ایجاد دشوارى براى امام، نفرینشان کند، و نفرین او از سوى خدا به رحمت بدل گردد، و لعنت خدا و فرشتگان و رسولان بر ایشان فرود آید. آگاه باشید اى مردمان که دستور خدا در باره نیکان از پیش صادر شده است و فرمود: هر که دوست دارد خدا را در حالى ملاقات کند که مؤمن حقیقى است باید خدا و رسول و مؤمنان را دوست بدارد و نزد خدا از دشمنانشان تبرّى جوید و هر چه از فضل آنها به وى رسد بپذیرد، زیرا هیچ فرشته مقرّب و پیامبرى و نه موجودات پائین‏تر از ایشان به کنه فضل آنها نرسد .
 
آیا نشنیده‏اید که خدا در برترى پیروان مؤمن امامان هدایتگر فرموده است: فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً «1»
 
این بخشى از برترى پیروان امامان بود دیگر چه رسد به خود امامان و برترى‏شان! هر که شاد مى‏شود از اینکه خدا ایمانش را کامل گرداند تا مؤمنى گردد حقیقى باید تقواى خدا را با همان شرایطى که براى مؤمنان قرار داده در پیش گیرد. همانا خدا همراه با دوست داشتن او و پیامبر و پیشوایان مؤمنان، برپا کردن نماز و پرداخت زکات و دادن قرض الحسنه و دورى از کارهاى زشت- خواه آشکار یا پنهان- را شرط کرده است، و نکته‏اى از محرّمات خدا نیست مگر آنکه تفسیر شده و در سخن الهى آمده است. هر کس میان خود و خدا به درگاه الهى مخلصانه دیندارى مى‏کند و به خود اجازه ندهد دستورى از این‏ دستورات را نادیده گیرد، در حزب پیروز خداوندى قرار دارد و از مؤمنان حقیقى به شمار است، بپرهیزید از اینکه در انجام محرّمات ظاهر و باطن الهى که در قرآن بیان شده پا فشارى کنید، چه، خداوند مى‏فرماید: وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ «1» [تا این جا روایت قاسم بن ربیع است‏]
 
یعنى مؤمنان پیشین هنگامى که از روى فراموشى گناهى مرتکب مى‏شدند در مى‏یافتند که در فرو گذاشتن دستور الهى خدا را عصیان کرده‏اند و از همین رو از او طلب آمرزش مى‏نمودند و دیگر بدان باز نمى‏گشتند، و این است مقصود خداوند تبارک از آیه مذکور.
 
آگاه باشید که خدا از این روى فرمان داده و بر حذر داشته تا در آنچه فرمان داده فرمانش برند و از آنچه بازداشته دست شویند، پس هر که از فرمان او پیروى کند مطیع او بوده است و همه خیر او را دریافت کند و هر که خداوند او را از چیزى باز دارد و او از آن دست نشوید بتحقیق خدا را عصیان کرده است و هر که با عصیان الهى عمرش به سر رسد خداوند او را به رو در آتش افکند.
 
و بدانید که میان خدا و احدى از مخلوقاتش اعم از فرشته مقرّب یا پیامبر مرسل یا هر موجودى پایین‏تر از آنها پیوندى نیست مگر فرمانبرى آنها از خدا، پس در فرمانبرى از خدا بکوشید اگر مى‏خواهید مؤمنان حقیقى باشید و نیرویى نیست مگر بخدا. و نیز مى‏فرماید: بر شما باد فرمانبرى از خدایتان تا جایى که توان دارید، چه اللَّه خداى شماست.
 
بدانید که اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان اسلام، پس هر که تسلیم شد بتحقیق مسلمان است، و هر که تسلیم نشد اسلامى ندارد. و هر که خواهد به خویش نیکى رساند باید خدا را فرمان برد، چه، هر که خدا را فرمان برد به خویش نیکى رسانده است.
 
مبادا مرتکب معاصى خدا شوید، زیرا هر که مرتکب معاصى خدا شود در نهایت بدى را متوجّه خویش ساخته است، و میان نیکى و بدى جایگاهى وجود ندارد، زیرا براى‏ نیکوکاران نزد خدا بهشت و براى بدکاران نزد خدا آتش است، پس به اطاعت خدا برخیزید و از گناهان او دورى کنید.
 
و بدانید که هیچ یک از خلایق الهى اعم از فرشته مقرّب و نه پیامبر مرسل و نه هیچ موجود دیگرى شما را از خدا بى‏نیاز نمى‏کند. هر که مى‏خواهد نزد خدا شفاعت شافعان بدو سود بخشد باید از خدا بخواهد که از او خشنود گردد، و بدانید که هیچ کس به خشنودى خدا نرسد مگر به فرمانبرى از او و پیامبرش و والیان امر او از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و سرکشى از آنها سرکشى از خداست اگر چه فضل آنها را چه کم چه زیاد منکر نشود، بدانید که منکران همان مکذّبانند و مکذّبان همان منافقان، و خداوند سبحان بحق در باره منافقان فرموده است: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً «1» نباید هیچ کدام از شما که دل به فرمان خدا دارد و از او ترسان است، از هیچ فردى که خدایش از صفت حق و درستى بیرونش کرده و او را اهل آن نساخته بترسد، زیرا هر کس را که خدا اهل حق قرار نداده هم ایشان شیاطین انس و جن باشند، و بدرستى که شیاطین انس از مکر و فریب برخوردارند که به هم وسوسه کنند و مى‏خواهند در صورت توان اهل حق را از لطفى که خدا در باره آنها کرده و ایشان را متوجه به دین خود نموده برگردانند، دینى که خداوند شیاطین انس را از اهل آن قرار نداده است تا بدین ترتیب دشمنان خدا و اهل حق، در شک و انکار و تکذیب شریک یک دیگر نشوند و با یک دیگر برابر نگردند چنان که خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً «2». سپس خداوند آنها را که اهل یارى حق بودند باز داشته از اینکه از دشمنان خدا براى خود دوست و یاورى بگیرند.
 
 نباید نیرنگ شیاطین انس و حیله‏شان در کار شما، به هراستان افکند و از یارى حق که پروردگار شما را بدان مخصوصتان کرده بازتان دارد و شما بدى را با آنچه بهتر از آن است میان خود و آنها برانید و با این کار خشنودى خدایتان را با طاعت از او بطلبید، و حال آنکه خیرى در میان این شیاطین نیست.
 
بر شما روا نیست اصول دین خدا را براى آنها آشکار سازید، زیرا اگر آنها در باره آن نکته‏اى از شما دریابند دشمنتان گردند و بر علیه شما به کار گیرند و در راه نابودیتان بکوشند و به هر آنچه بد مى‏دارید با شما روبرو شوند و در دولت فاجران هیچ انصاف و حقّى به شما ندهند. شما جایگاه خویش را میان خود و اهل باطل بشناسید، زیرا براى اهل حق شایسته نیست که خود را به منزله اهل باطل درآورند، چه خدا نزد خود به اهل حق چونان اهل باطل ننگرد. آیا آنها چگونگى این سخن خدا را در قرآن درنیافته‌‏اند؟
 
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ.
 
شأن خود را والاتر از اهل باطل بدانید و خدا و امام و دینتان را در معرض اهل باطل قرار ندهید که با این کار خدا را بر خود خشمگین مى‏سازید و نابود مى‏‌شوید. پس اى اهل صلاح! امر الهى و امر کسانى را که به طاعت او دستور مى‌‏دهند واننهید، که خداوند نعمت شما را دگرگون سازد.
 
براى خدا هر که ویژگى شما را دارد دوست بدارید و در راه او مخالفان خود را دشمن شمارید، و براى هم‌ردیفان خود دوستى و خیرخواهى خویش را ارمغان کنید و آن را از دیگران که با شما دشمنى مى‏ورزند و به شما تجاوز مى‏کنند دریغ بدارید. این رسم ماست که خداوند آن را به ما آموخته، پس آن را بستانید و درکش کنید و خرد خویش را در آن به کار زنید و آن را نادیده نگیرید. آنچه با هدایت شما همسویى دارد بگیرید و آنچه با هوى و هوستان موافق است وانهید.
 
 نباید هیچ بنده‏‌اى بخدا بزرگى فروشد، و بدانید که اگر بنده‏اى بخدا بزرگى کند به دین خدا بزرگى فروخته است. پس در راه خدا مستقیم بروید و به عقب باز نگردید تا زیان کار باشید. خدا ما و شما را از بزرگى فروختن بدو پناه بخشد و توان و نیرویى نیست مگر بخدا.
 
نیز مى‌‏فرماید: همانا اگر بنده‏‌اى در اصل آفرینش مؤمن خلق شده باشد نمیرد تا آنکه خداوند شرّ را در نظرش بد نماید و او را از آن دور سازد، و هر که خدا بدى را براى او ناخوش ساخت و وى را از آن دور کرد، از تکبّر عافیتش بخشیده و راه نرمش در پیش گیرد و خوش رفتار گردد و چهره گشاده و وقار و آرامش و پاکدامنى در او پدیدار شود، و از آنچه موجب خشم الهى است کناره گیرد و خداوند دوستى مردم و مدارا با آنها و حسن معاشرت و ترک خصومت با مردم را به وى روزى سازد، و دیگر به هیچ وجه پیرامون آن نگردد، و هر گاه خدا بنده‏‌اى را در اصل آفرینش کافر خلق کرد، او نمیرد تا خدا شرّ را براى او محبوب گرداند و او را بدان نزدیک سازد، و چون شرّ را دوست بدارد گرفتار تکبّر و خود محورى گردد و دلش سخت شود و بد اخلاق گردد و هرزگى او نمودار شود، و شرمش اندک باشد و خدا سرّ او را هویدا سازد و مرتکب محرّمات شود و از آنها دست نشوید و معاصى خدا در پیش گیرد و به طاعت الهى و اهل آن بغض ورزد، و چه دور است وضع میان مؤمن و کافر! از خدا عافیت طلبید و آن را از درگاه او بجویید و قوّت و نیرویى نیست مگر بخدا، و خود را براى تحمّل بلا در دنیا شکیبا سازید، زیرا بلاى پیوسته و سختى کشیدن در دنیا در راه طاعت خدا و دوستى او و کسانى که خدا دستور دوستى آنان را داده است، انجام بهترى دارد و در دیگر سراى از ملک دنیا، اگر چه نعمت‏ها و خرّمى و شکوفایى آن، در نافرمانى از خدا و دوستى کسانى که خدا دوستى آنها را ممنوع کرده پیوسته و پیاپى باشد، چه خداوند به دوستى امامانى دستور داده که در قرآنش از ایشان نام برده: وَ جَعَلْناهُمْ‏ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا «1». و آنان همان کسانى هستند که خدا به ولایت و فرمانبرى از ایشان دستور داده است. و آنها که خدا از ولایت و طاعتشان نهى فرموده همان پیشوایان گمراهى هستند که خدا در دنیا مقدّر فرموده بر امامان از خاندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اولیاء اللَّه حکومت یابند، و در حکومتشان خدا و رسولش را معصیت کنند تا فرمان عذاب بر آنها محقق شود.
 
و تا عذاب بر آنان محقق شود، شما با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و پیامبران پیش از او باشید. پس تدبّر کنید در آنچه خدا در قرآن خود حکایت کرده است از گرفتارى پیامبرانش و پیروان مؤمن آنها، و سپس از خدا بخواهید که به شما در خوشى و ناخوشى و شدّت و راحتى، همان صبرى را بخشد که بدیشان بخشیده است.
 
مبادا با اهل باطل درافتید و ستیزه جویید، و بر شما باد هدایت صالحان، و وقار و آرامش و حلم و خشوع و ورع آنها از محرّمات خدا، و وفادارى و کوشش آنان در جلب رضایت خدا با عمل به طاعت او، زیرا اگر چنین نکنید نزد خدا به مقام نیکان پیش از خود دست نیازید.
 
بدانید که اگر خدا براى بنده‏‌اى خیر بخواهد سینه‏اش را براى پذیرش اسلام بگشاید، و چون این نعمت را بدو بخشید زبانش به حق گویا گردد و بدان دل دهد و عمل کند، و هر گاه خدا این همه را براى او گرد آورد اسلامش به کمال رسد، و اگر بر این حال بمیرد، مرده است چونان مسلمانى حقیقى. و اگر خدا به بنده‌‏اش خیرى نخواهد او را به خود واگذارد و دلتنگ و پریشان باشد، و اگر هم حق را بر زبان او راند دل بدان نبندد، و از آنجا که دل بدان نبسته است خدا توفیق عمل بدو ندهد، و چون این وضع براى او پدید آید تا جایى که بمیرد نزد خدا منافق خواهد بود، و همان اعتراف زبان او به حق با آنکه خدایش توفیق دل دادن بدان و عمل کردن به آن به وى نداده، بر او حجّت گردد.
 
تقواى خدا در پیش گیرید و از او بخواهید سینه شما را براى پذیرش اسلام بگشاید و زبانتان را حقگو گرداند، تا وقتى که شما را مى‏‌میراند در حالى که شما بر حق قرار دارید، و بازگشت شما را چون بازگشت نیکان قبل از خود قرار دهد، و نیرو و قوّتى نیست مگر بخدا.
 
هر که دوست دارد که بداند خدا او را دوست دارد باید کمر به طاعت الهى بندد و از ما پیروى نماید، آیا نشنیده‏اید که خداوند به پیامبرش فرمود: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
 
بخدا سوگند بنده‏‌اى از خدا فرمان نبرده است مگر آنکه خداوند در فرمانبرى خود پیروى از ما را نیز داخل کرده است، و بخدا سوگند هرگز بنده‏اى از ما پیروى نکرده است مگر آنکه خداوند او را دوست دارد، و بخدا سوگند هیچ کس پیروى از ما را کنار ننهاده مگر آنکه ما را دشمن داشته است، و بخدا سوگند هیچ کس ما را دشمن نداشته است مگر آنکه خدا را عصیان نموده، و هر که با عصیان الهى جان خود از کف دهد، خداوند او را خوار گرداند و به رو در آتشش افکند و ستایش از آن خداوند جهانیان است.
منبع, باشگاه خبرنگاران

 



فرم در حال بارگذاری ...

قصه ی کوچه

نوشته شده توسطرحیمی 9ام مرداد, 1395

تیره ای ازتبار تاریکی

آبروی مدینه رابردند

پابرهنه بدون عمامه

دست بسته…

توراکجا بردند!؟

بازتکرارمی شود درشهر

قصه ی کوچه…

خانه…

آتش..در

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

زین ماتمی که چشم ملایک ز خون تر است
گویا عزای صادق آل پیمبر است

شهادت امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد .

1395/05/09 @ 20:21
نظر از: رضوی [عضو] 
رضوی
5 stars

بسیار زیبا .
دوست عزیز اگر متمایل باشید تبادل لینک کنیم.

1395/05/09 @ 18:13
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

بر همگان تسلیت

1395/05/09 @ 11:59
نظر از: محب اهل بیت (ع) [عضو] 

سلام علیکم
شهادت رییس مذهب تشیع ،ششمین اختر تابناک آسمان امامت ، حضرت امام صادق (ع)تسلیت باد.
شما با افخار لینک شدید . خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم.
با تشکر

1395/05/09 @ 10:26


فرم در حال بارگذاری ...

نرم افزار کتاب صبح صادق

نوشته شده توسطرحیمی 9ام مرداد, 1395
نرم افزار صبح صادق

عناوین اصلی کتاب شامل:

مقدمه؛
نیکی کن تا به راه آوری؛
دعای مستجاب؛
شرایط زمان و مکان در زندگی؛
همنشینان؛
فرشتگان و سلام دادن؛
ملاک و معیار پاداش الهی؛
سرور و شگفتی مادر و فرزند؛
باد آورده را باد می برد؛
جوان پروری؛
دوران حق و باطل؛
سزاوارترین برای شکیبایی؛
و…






آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

تشکر از نرم افزار خوبی که معرفی کردید.

1395/05/11 @ 18:15


فرم در حال بارگذاری ...

نرم افزار دانشنامه امام جعفرصادق علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 9ام مرداد, 1395


فرم در حال بارگذاری ...