چرا آدم حسابیها کمتر میخوابند؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395استاد پناهیان:
وقتی به خواب میرویم جسم و روح خود را رها میکنیم تا تجدید قوا کنند.
چرا زیاد میخوابیم؟
چون وقتی بیداریم معمولا بدجوری از جسم و جان خود استفاده میکنیم و موجب خستگی نابجای خود میشویم.
ولی آدم حسابیها چون هنگام بیداری آرامترند میتوانند کمتر بخوابند؛کمیت و کیفیت زندگیشان بهتر است.
منبع: بیان معنوی
سلام .
چه جالب ، آرامش نعمتی است که نصیب هر کسی نمی شود .
ممنون .
فرم در حال بارگذاری ...
نتیجه فتنه بین زن و مرد
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله:
و مَن مَشي في فِسادٍ ما بينَهما و لم يُفْرقْ کانَ في سَخَطِِ اللّه في الدُّنيا و الآخِرَةِ و حَرِمَ انَّظَرَ إلي وَجْهِهِ.
هرکس براي ايجاد بي مهري و کاستن علاقه ميان زن و مردي قدمي بردارد در دنيا و آخرت مورد لعن الهي است و از رحمت خدا محروم خواهد بود.
ثواب الاعمال، ص ۶۶۸
فرم در حال بارگذاری ...
محبت، راز معنویت: خیلیها فکر میکنند دعا و مناجات یعنی حتماً گریه کنی!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395خیلیها فکر میکنند دعا و مناجات یعنی حتماً گریه کنی!
اینطوری نیست، خیلی اوقات باید با خدا گفتگوی منطقی کنیم.
یکی از بهترین گفتگوهای منطقی که هرکسی با خودش میتواند داشته باشد این است که من چی را دوست دارم؟ چی را دوست ندارم؟ چقدر دوست دارم؟ چقدر دوست ندارم؟
آخر همۀ گناهها این است که خدایا من زیاد تو را دوست نداشتم و الا آدم میشدم!
موضوع کاستیهای محبتمان را بیاوریم بگذاریم وسط مناجاتمان، موضوع محبت را بیاوریم بگذاریم در محاسبۀ نفس و متن استغفار. بگوییم خدایا من اگر تو را بیشتر از خودم دوست داشتم، بیشتر لذت میبردم از زندگیام، حالا لذت هم نمیبرم. پس استغفروا الله …
خداوند متعال به یک گفتگوی منطقی خیلی بها میدهند، اینقدر بها میدهند که روز قیامت وقتی یک عدهای را میخواهند بفرستند عذاب، به ایشان میگویند اول بیایید اینجا باهم یک گفتگوی منطقی بکنیم بعد بروید عذاب! آن گفتگوی منطقی در تعبیر ما همان محاسبۀ روز قیامت است
...
.
>
- بنده بر اساس تعالیم دینی فَحَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَیْهَا فَإِنَّ لِلْقِیَامَةِ خَمْسِینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ ثُمَّ تَلَا فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ.»(کافی، ج8، ص143) «پیشنهاد میدهم، بیایید همین دنیا شیرفهم شویم، تا آن دنیا کارمان آسانتر شود.
- اینقدر حساب بکشی از نفس اهمیتش بالاست که اهلبیت فرمودهاند: «از ما نیست کسی که هرروز بهحساب خودش نرسد؛ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْم»(کافی،ج2، ص453). من چهکاره هستم؟ چرا اینطوری هستم؟ کی میخواهم تغییر کنم؟ مانعم چیست؟ عاملی که میتواند من را نجات بدهد چیست؟ باید با خودمان صحبت کنیم.
- هرکسی باید خودش را محاسبه کند، یکی از بهترین محاسبهها، یکی از بهترین گفتگوهای منطقی که هرکسی با خودش میتواند داشته باشد این است که من چی را دوست دارم؟ چی را دوست ندارم؟ چقدر دوست دارم؟ چقدر دوست ندارم؟ آخر همۀ گناهان این است که خدایا من زیاد تو را دوست نداشتم و الا آدم میشدم!
- خیلیها فکر میکنند دعا و مناجات یعنی حتماً گریه کنی! اینطوری نیست، گریه باشد خوب است ولی نبود زیاد مهم نیست. بسیاری از قسمتهای ادعیه اصلاً جای گریه نیست، ما فکر میکنیم همهاش را باید گریه کنیم. ما باید خیلی وقتها سر سجادۀ دعا حرف منطقی بزنیم؛ «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِک» ببین خدا من را با چوب ادبم نکن، با عقوبت ادبم نکن. بامحبت خودت نمیشود مرا ادب کنی؟
- بعد از محاسبه نفس، کم و کاستیهایت را در خانه خدا مطرح کن. خدا کاری ندارد جز کمک کردن به بندهاش. ایرادت را بگو تا ایرادت را هم نگویی برطرف نمیشود. «وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ»(کافی، ج 2، ص 426) بخدا قسم از نجات پیدا نمیکند مگر کسی که اقرار کند تا اقرار نکنی نمیشود. ببین روز قیامت هم تا اقرار نکنی خدا رهایت نمیکند.
- ما داریم از آثار محبت صحبت میکنیم، برای چه؟ در مناجات مصرف دارد، بگوییم خدایا من اگر تو را بیشتر از خودم دوست داشتم، بیشتر لذت میبردم از زندگیام، حالا لذت هم نمیبرم. پس استغفروا الله …
- موضوع کاستیهای محبتمان را بیاوریم بگذاریم وسط مناجاتمان، موضوع محبت را بیاوریم بگذاریم در محاسبۀ نفس و متن استغفار
منبع: بیان معنوی
سلام
انشاالله خدا به همه توفیق منجات و عا را بده.
التماس دعا
سلام
بسیار مفید
خداوند به شما خیر بدهد
http://seyyedehelham.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
کلید استجابت دعا
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً[1]
همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شما (نیز) بر او درود فرستید و به او سلام کنید سلامی همراه با تسلیم.
در کتاب های ششگانه ی اهل سنّت روایاتی آمده که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند:
چگونه صلوات بفرستیم؟
فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
در صحیح بخاری [2] (باب چگونگی صلوات بر پیامبر) وقتی این حدیث را نقل می کند، در همان نقل حدیث، کلمه ی «آل محمد» را حذف کرده، چنین می نویسد: از محمّد «صلّی اللّه علیه و سلّم» پرسیدند: چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد»!؟
در کنار نام پیامبر، ذکر صلوات مهم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکه درکتاب ونوشته ای بر من صلوات فرستد تا آن صلوات در آن نوشته باقی است، برای او پاداش خواهدبود».[3]
در حدیث می خوانیم: «هرکس بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یک صلوات فرستد، خداوند ده صلوات بر او می فرستد و ده لغزش او را می پوشاند».[4]
صلوات، کلید استجابت دعا و سبب سنگین شدن میزان مؤمن در قیامت می شود.
...
خداوند در قرآن به پیامبرش می فرماید: به زکات دهندگان صلوات فرست، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً. .. صَلِّ عَلَیهِمْ [5]، در این آیه به مردم سفارش می کند که بر پیامبر صلوات فرستاده شود. آری، در اسلام رابطه مردم و رهبر، رابطه صلوات ودرود است همان گونه که در آیه 54 سوره انعام خدا به پیامبرش دستور می دهد به کسانی که به ملاقاتت می آیند سلام کن. «إِذا جاءَک الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکمْ»
امام صادق علیه السلام فرمود: «درود خداوند به معنای رحمت، درود ملائکه به معنای به پاکی یاد کردن و درود مردم به معنای دعاست».[6]
پیام ها:
1- هرگاه خواستید دیگران را به کار خیری دعوت کنید، اوّل خود و دست اندرکاران شروع کنید. (خداوند برای فرمان صلوات به مردم، اوّل از صلوات خود و فرشتگان نام می برد.) «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ»
2- صلوات خدا و فرشتگان دایمی است. «یصَلُّونَ»
3- صلوات بر پیامبر، لازمه ایمان و از وظائف مؤمنان است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا»
4- درود لفظی کافی نیست، تسلیم عملی نیز لازم است. «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»
5- رابطه ی مردم و رهبر در حکومت الهی، صلوات و سلام است. (علاقه ی قلبی کافی نیست، اظهار علاقه لازم است.) «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»
پی نوشت ها
[1] احزاب 56
[2] صحيح بخارى، حديث 5880.
[3] تفسير روحالبيان.
[4] تفسير مجمع البيان.
[5] توبه، 103.
[6] تفسير نورالثقلين.
سلام
ان شاالله دعاهایمان برآورده شوند.
الهی آمین
تصویر فوق العاده زیباست.
از مطلب شما سپاس
فرم در حال بارگذاری ...
هنجارشکنی جدید؛ مردانی با مانتو و روسری + عکس
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395ضد انقلاب در فضای مجازی کمپینی نو به راه انداخته است،
از طرفی زنان را تشویق به بیحجابی می کند
و از سوی دیگر بر تن مردان لباس زنانه می پوشاند.
روزی به زور نیزه و تفنگ حجاب را بر می داشتند حالا استراتژیشان تغییر کرده با صحبت های خلاف واقع، مصاحبه هایی بی سند و کارشناسانی دروغین می خواهند اسلام ستیزی را باب کنند، درحالی که همه سر در آخور گرگ پیر دارند، رضا شصتی را غرب شیر کرده بود جوجه اردک زشت را هم.
...
هشتگ زن ایرانیهشتگ آزادی یواشکی
="color: #000080;">، در خیال خود با ضلعهای یک مربع می خواهند برروی تفکر حقیقی یک ملت خط بکشند، برای پیشبرد اهدافشان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.برنامه جدید این است کشف حجاب از زنان و تمسخر پوشش برتر با سرکردن روسری برسر مردان و پوشاندن مانتو برتن آنان، دوربین خود را روشن کرده است، لباسی زنانه بر تن مردان پوشانده و می گوید شما هم به این چالش دعوت شده اید چرا فقط زنان باید حجاب داشته باشند، مردان هم باید با مانتو و چادر به خیابان بیایند.
حالا قضاوت با خواننده فقط و فقط به شرط داشتن ذره ای انصاف، منطق و عقلانیت و می ماند یک نکته و آن پیمودن راهی است که انتهای آن بنبستی از جنس آنچه رضاخان به سختی با آن برخورد کرد و دیگران هم.
باسلام واحترام
دقت سرکار در انتخاب پست بی نظیره
خوشحال میشم نظرتون رو راجب این پست بدونم
ممنون
http://sahba98.kowsarblog.ir/?p=249999&more=1&c=1&tb=1&pb=1
فرم در حال بارگذاری ...
خانواده؛ آماج رخنه فرهنگی غرب در سبک زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395سبکها، نظامی از معرفت را تشکیل میدهند و مانند چتری فرهنگ زندگی را در بر میگیرند. بعد از تشکیل چتر فرهنگ، تمدنی ایجاد میشود که این تمدن در مواجهه، تضاد تمدنی با سبکهای فرهنگی غرب قرار میگیرند. به این ترتیب سطوحی از مبارزه در مواجهه با فرهنگ مادی شکل میگیرد که سردمدار آن، سرمایهداری است و سبکها را با الگوی پیشرفت اسلامی میتوان بازتعریف کرد.
بیشترین رخنه فرهنگ غربی در سبک زندگی ایرانیان در حوزه خانواده است
با توجه به اهمیت این بحث، میزگردی با حضور حجتالاسلام علیرضا پیروزمند قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم و حجتالاسلام رضا برنجکار عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در خبرگزاری فارس برگزار گردید که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
مفهوم سبک زندگی چیست؟ چرا در این مقطع زمانی مطرح شده یا اهمیت پیدا کرده است؟
حجتالاسلام پیروزمند: سبک زندگی بر طیفی از رفتار اجتماعی دلالت میکند که دارای انسجام است و به مفهوم سبک زندگی از آن یاد میکنیم. وقتی از سبک صبحت میکنیم به طور مثال از سبک رفتار خانوادگی سخن میگویم که نوع مراوده والدین با همدیگر و یا فرزند را نشان میدهد که سبک زندگی خانواده را مشخص میکند. به گزینه رفتاری انسان «سبک» اطلاق نمیشود، منظور سبک مجموعه رفتار انسان است. با توجه به مشاهده سبک رفتاری انسان مشاهدهگر یا ناظر بیرونی به استنتاجی از سبک زندگی فرد میتوان رسید.
سبک زندگی تنوع دارد سبک زندگی عرض و طول زندگی مردم را در بر میگیرد زمانی که همه عرض و طول زندگی را فرا بگیرد اهداف، منویات و تمایلات مردم را تامین میکند، پس از آن میتواند سبک زندگی ایدهآل را برای بشریت به ارمغان آورد.
...
سبک زندگی، لایه نرم تمدن است
بنابراین زمانی که صحبت از سبک زندگی میکنیم مواجه تمدنی عام غرب نیز مورد مطالعه قرار میگیرد که به نوعی اهمیت مسئله را مشخص میکند به بیان کاملتر سبک زندگی، لایه نرم تمدن است.اگر تمدن را نمادها، نمودها و ساختارهای که انسان ایجاد کرده است به شمار آوریم اگر فردی در حوزه تمدنی اسلامی نیازهای خود را بر طرف شده ببیند این نمادهای عینی مبتنی بر سبکهای دینی است. حزب یک کالبد و نماد است اما سبک فراتر از حزب است. حزب به معنای تعیین مشارکت مردمی است، حزب بر اساس سبک موجودیت پیدا میکند بنابراین در سبک دیگری ممکن است موجودیت پیدا نکند.
بنابراین کالبدها و قالبها تحت تأثیر سبک هستند. نوع رفتار سیاسی و اقتصادی که قالب و نظام پیدا میکند، توجیهگر سبک هستند. تحقق تمدن نیاز به ساختمان، تلویزیون و ماهواره دارد که نمود عینی تمدن میشود.
موضوعیت اصلی با سبک نیست بلکه با فرهنگ است
سبکها لایه نرم تمدن محسوب میشوند و موضوعیت اصلی ندارند اما فرهنگ موضوعیت اصلی دارد، آرمانهایی انسان اصل است تا ادب، شجاعت، فضایل انسانی و خداباوری را تجلی دهد. پرسش بعدی این است که منظومه معرفتی و فرهنگی را در قالب چه سبکهای میتوانیم جامعه عمل بپوشانیم؟
سبکها، نظامی از معرفت را تشکیل میدهند و مانند چتری فرهنگ زندگی را در بر میگیرند. بعد از تشکیل چتر فرهنگ، تمدنی ایجاد میشود که این تمدن در مواجهه، تضاد تمدنی با سبکهای فرهنگی غرب قرار میگیرند. به این ترتیب سطوحی از مبارزه در مواجهه با فرهنگ مادی شکل میگیرد که سردمدار آن، سرمایهداری است و سبکها را با الگوی پیشرفت اسلامی میتوان بازتعریف کرد.
سبک زندگی ما روز به روز در حال دور شدن از فرهنگ دینی است
حجتالاسلام برنجکار: سبک به صورت توأمان نشاندهنده ظاهر و باطن است. سبکها ظاهر زندگی است که بر اساس باورهای فرهنگی شکل میگیرد، فرهنگ مجموعهای از ارزشها، قانونها و باورهاست. به عبارت دیگر بر اساس دین، فرهنگ دینی شکل میگیرد بر اساس دین یا مکاتب بشری مانند مارکسیسم، لیبرالیسم و الحاد سبکی از زندگی شکل میگیرد.
اما قسمت دوم پرسش شما که چرا در این زمان این بحث مطرح میشود؟ باید بگویم ما میدانیم سبک زندگی به جای اینکه روز به روز به فرهنگ دینی ما نزدیک شود، در حال دور شدن است. آداب و معاشرت، رفت و آمدها، حتی در سخن گفتنهایمان و اصطلاحهایی که به کار میبریم باید متناسب با فرهنگ اسلامی باشد اما در عمل میبینیم اینگونه نیست.
اکنون شاهد نبرد سبکها هستیم
چرا این اتفاق افتاده است؟ به این دلیل که اکنون در حال نبرد سبکها هستیم! غربیها سبک زندگی خود را میسازند، منتها دیگران همیشه نمیآیند اساس مبانی و مبادی سبک زندگی را بسازند برای اینکه زمانی که سبک زندگی تغییر پیدا کرد فرهنگ هم عوض میشود.
نوع لباس بر اخلاق انسان تأثیر میگذارد، ظاهر جوانان ما را نگاه کنید! نوع محاسنی که جوانان میگذارند بر اساس الگوی غربی است و مدسازی شده.
مقام معظم رهبری قصد دارد با طرح سبک زندگی این نگاه را تقویت کند تا فرهنگ اسلامی ترویج شود، ما که اسلام و فرهنگ دینی را قبول داریم پس چرا سبک زندگی ما غربی شده است؟! به عنوان نمونه، پرهیز از مصرفگرایی و اسراف یک فرهنگ اسلامی است و اسراف نکردن باید در سبک زندگی ما مشخص شود.
سبک زندگی، سبک واحدی نیست
سبک زندگی سبک واحدی نیست، کارمند در زندگی کارمندی، راننده در رانندگی هرکدام سبک خاص خود را دارند ما فقط کلیات را مشخص میکنیم به عبارت دیگر سبک جزیی شده کلیات است که ملموس است.برای طراحی سبک زندگی باید آخر خط را مشخص کنیم به عنوان مثال ما مدلهای لباس را تعریف و مشخص نمیکنیم تا سبک شود واقعاً باید آخر خط را مشخص کنیم.
مؤلفههای سبک زندگی چیست؟
حجتالاسلام پیروزمند: نکتهای باید در تکمیل سخنان درست دکتر برنجکار عرض کنم، تأثیرپذیری فرهنگ از سبکها زنجیرهای است. آنچه در ۱۵۰ سال اخیر در جامعه از زمان قاجار و ورود فرهنگ غرب در جامعه ما رخ داده است آغاز تغییرات فرهنگی به صورت سبک هم نبود، ورود غرب با محصول شروع شده بود که از سبک هم قدمی نمودیتر بود.
نخستین محصولات غرب در جامعه ما مانند ماشین، کارخانه و لباس آمد و وقتی این محصولات در جامعه وارد شد کمکم ذائقه را نیز تغییر داد، وقتی که ذائقه تغییر کرد سبکها خودشان را به جامعه تحمیل کردند. تا به شهرنشینی و کلانشهرهای با تغییرات اختاپوسی رسیدیم با این روش مدرنیته و سبک زندگی غربی الزامات خود را به جامعه به تدریج تحمیل کردند. اخلاق را تعبیر دادند و حالا وقتی قصد داریم فرایند معکوس داشته باشیم باید این توجه را داشته باشیم که یک نوع لباس خاصی را میپوشیم فقط یک نوع لباس خاص نیست.
در خصوص سوال دوم شما؛ با نظامی از سبکها روبهرو هستیم، به همین علت مطالعه سبک در مقیاسهای مختلفی از جمله در مقیاس فردی و تکامل اجتماعی میتواند مورد توجه قرار بگیرد. مطالعه سبک در مقیاس فردی از این جهت مورد توجه قرار میگیرد که من به عنوان فرد چگونه باید رفتار کنم؟ نوع مد و چگونگی رانندگی کردن در مقیاس اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. سبک در مقام تکامل اجتماعی سبکها را در موازنه بینالمللی مورد توجه قرار میدهد.
نقش خانواده در شکلدهی به آینده فرزند کمرنگ شده است
توجه و تفکیک ارتباط متقابل در ابعاد مختلف سبک امر لازمی است که مشارکت ما را تاثیرگذارتر میکند، نظام سبکها در سه محور و لایه میتوان از هم تفکیک کرد: نخست سبکهایی مربوط به خانواده و رفتار خانواده است؛ سبک دوم در قالب رفتار سازمانی و صنفی خودش را نشان میدهد و سبک سوم رفتار اجتماعی است، جایی که سازمان و اصناف در مواجهه با هم در یک موضوع بزرگتری مشارکت میکنند.
در خانواده که روشن است به عبارت دیگر رفتار فرد قاعدتاً در قالب خانواده، محیط کسب و کار تجلی پیدا میکند یا در قالب جامعه و میدان باز مشارکت اجتماعی تجلی میکند. امروزه شاهد هستیم نقش خانواده در آینده فرزند و تعیین فردی که با او ازدواج میکند کمرنگ شده است و همزمان ارتباطات مجازی در حال تعیینکنندگی است.
سبک کسب و کار چگونه است؟ رفتار فرهنگ سازمانی که در سازمانهای ما شکل میگیرد چه نوع رفتاری است؟ به طور مثال آیا در سازمانهای ما همگرایی، مسئولیتپذیری و انضباط اجتماعی رخ میدهد یا اینکه تفرج گرایی، کمکاری، بیانضباطی و مسئولیتگریزی اتفاق میافتد؟
یک لایه دیگر سبک زندگی در مقیاس بالاتر است که بحث نظام فرهنگی و نظام اقتصادی است.
نیاز امروز ما الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت است
در مقیاس معماری اجتماعی سبک زندگی تمدن اسلامی قابل مقایسه با تمدن رقیب است، در این مقیاس سبک زندگی نظامات سیاسی و فرهنگی وجود دارد که میتواند در مواجهه با تمدن غربی قرار گیرد. آنچه ما بدان نیاز داریم الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی است که در درون الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت باید تعریف شود.
این بحث که ارتباط سبکهای اجتماعی باید چگونه باشد؟ تا سبکهای دیگر زندگی چگونه باشد؟ آیا اینکه سبک خانواده و با سبکهای دیگر مانند سبک کسب و کار باید همدیگر را تأیید کنند؟
به طور مثال اگر خانواده نگاه ارزشی و مذهبی داشته باشد اما جامعه در فرآیند سبک زندگی پیشرفت غربی قرار بگیرد خانواده مذهبی در سطح اجتماعی در انزوا قرار میگیرد.
برعکس اگر توانستهایم فرهنگ سیاسی اجتماعی را از طریق جهانی تثبیت کنیم، ارزشهای اسلامی در بنیاد خانواده افزون میشود تا افرادی که در خانواده مذهبی تربیت میشدند بتوانند با توجه به تربیت اسلامی مسئله اجتماعی خود را در خدمت پیشرفت قرار بدهند.
بنابراین عرضم این است باید نظام سبکها را براساس الگوی پیشرفت طراحی کنیم و فرهنگ اسلام را در منطقی دیده و سبکها را به صورت منظومه و مرتبط تعریف کنیم.
هیچ دو نفری نیستند که سبک زندگی واحدی داشته باشند
در سبک زندگی غربی الگوهای غربی هنرمندان، بازیگران سینما، اهالی موسیقی، نقاشان و سیاستمداران هستند برای سبک زندگی اسلامی چه الگوهایی باید مطرح شوند؟ چگونه با الگوی سبک زندگی ترویج شود؟
حجتالاسلام برنجکار: به نظرم در بحث طراحی سبک زندگی با بحث ترویج سبک زندگی باید جدا کرد، من گفتم در بحث اجرای سبک زندگی غربیها از آخر شروع میکنند در طراحی باید از مبادی شروع کرد.
سه مکتب در رابطه با فرد و جامعه وجود دارد: مکاتب فردی را اگزیستانسیالیسم طرفداری میکنند، مکاتب اصالت جامعه را مارکسیستها طرفداری میکنند و مکاتب بینابینی را اسلام طرفداری میکند.
مکاتب فردگرا مانند اگزیستانسیالیسم بر این اعتقاد هستند که انسانها آزادند با توجه به اعتقادات خود زندگی میکنند، جامعه برابر با فرد فرد جامعه است. با توجه به جامعه به این نتیجه میرسید هیچ دو نفری نیستند که سبک واحدی داشته باشند.
سبک هر نفر دنیای خاص خود را دارد اما مکاتب مارکسیستی اصالت را به جامعه میدهند و بر این اعتقاد هستند که همه باید مطابق آرمان ماتریالیستی زندگی کنند. در اسلام به آزادی و اختیار انسانها احترام میگذارند اما جامعه هم مجموعه افراد نیست، سبک اجتماعی هم درست میکند و به ارتباط دو سویه فرد و جامعه قائل است.
«علوم انسانی» واسطه دین، فرهنگ و سبک زندگی است
در این میان باید به نقش علوم انسانی توجه کرد در واقع علوم انسانی رفتار اجتماعی و سبک ایجاد میکند، زندگی اجتماعی ترسیم میکند. علوم انسانی واسطه دین و فرهنگ و سبک زندگی است. البته در اینجا دین را به معنای عام فرض میگیرم؛ لیبرالیسم، سکولاریسم را هم دین محسوب میکنیم.
سبک زندگی در نوع رفتار انسان تأثیر دارد، علوم غربی جنبه تمدنسازی و سختافزاری است. اصل، علوم انسانی است که سبک زندگی اجتماعی را ترسیم میکند و سبک فردی مشخص میشود. اسلام، عقاید، رفتار و سبک زندگی ما را درست میکند به زندگی معنا میبخشد.
یکی از اهداف کلی انسان، سبک زندگی است؛ این احکام تا تبدیل به سبک نشود زندگیبخش نیست. اسراف حرام است و باید حرام بودن اسراف به شکل سبک بودن استخراج شود. مثلاً برای یک مهمان سه نوع غذا درست میکنیم، این اسراف است اما متأسفانه سبک میشود! اگر علوم انسانی ما اسلامی باشد، میتوانیم سبک زندگی اسلامی ارائه دهیم.
بیشترین رخنه فرهنگ غربی در سبک زندگی ایرانیان در حوزه خانواده است
در مواجهه سبک زندگی اسلامی و غربی باید از کجا آغاز کنیم؟ نقطه کانونی مواجهه ما با سبک زندگی کجاست؟
حجتالاسلام پیروزمند: میتوانیم در تکامل اجتماعی و تاریخی و تمدنی بحث را ساحتبندی کنیم، ساحت اجتماعی ضروریات جامعه است و در حال حاضر بیشترین رخنه فرهنگ غربی در سبک زندگی ایرانیان در حوزه خانواده ایجاد شده است. ما در این زمینه بیشترین ضعف را داریم رفتار خانوادگی ما مطابق سبک زندگی در غرب شده است.
نظام سرمایهداری همچنان نسبت به نظام مدیریتی که اسلام به عنوان نظام کارآمد پیشنهاد میکند مقاومت میکند، نسبت الگوی توسعه اسلامی مقاومت میکند ولی آنجا که کُوس رسوایی غرب نواخته شده در روابط جنسی و روابط خانوادگی است؛ همجنسگرایی در کشورهای غربی قانونی میشود و روز به روز شاهد فضاحتهایی از این جنس هستیم.
به صورت سنتی، سبک قابل دفاع و روشنی در سبک زندگی خانوادگی داریم حتی اگر قرار به اصلاح و بازسازی سبک زندگی خانوادگی داشته باشیم ایجاد کردن سبک زندگی خانوادگی با توجه به منابع دینی آسانتر است.
برای اصلاح سبکها باید یک حرکت از بالا را شروع کرد که همان الگوی پیشرفت است؛ لایه نرم الگوی پیشرفت سبک زندگی است.
در قسمتهایی که نقد میکنیم باید جایگزین را هم اعلام کنیم
حجتالاسلام برنجکار: برای اینکه سطح کلان کار در عرصههای گوناگون مشخص شود، مسیری طولانی در پیش داریم که همان طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت است.
باید برای الگوهای فردی و اجتماعات کوچک و مکانهای مشخصی مانند دانشگاه، اداره و … سبک طراحی کنیم. این کاری است که در بین علمای ما در گذشته نیز وجود داشته است. قبلاً شهید ثانی آداب تعلیم و تربیت را نوشته است؛ «آداب متعلمین» که سبک تعامل طلبه و استاد را مشخص میکند. آیا در دانشگاه چنین کردهایم که فلان کار با آموزه دینی نمیسازد؟! در قسمتهای که نقد میکنیم باید جایگزین را هم اعلام کنیم.
در گذشته زندگی پیچیده نبود، علما و روحانیون بالای منبر سبک زندگی را توضیح میدادند رفتاری را نقد میکردند و رفتار مثبت را مطرح میکنند. اما امروزه بحث اصلی «تحول در علوم انسانی» است.
میتوانیم برای ارائه سبک زندگی رفتارهایی که سبک زندگی را میسازد اعلام کنیم. سبک زندگی، نظام رفتار زندگی است! باید رفتارهای موجود بر اساس آموزههای اسلامی، نقد و جایگزین را اعلام کنیم تا نظام هماهنگ شود.
فرم در حال بارگذاری ...
طریق رسیدن به مقام اخلاص اجتماعی در تمدن نوین اسلامی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت:
حد نصاب قبولی در توحید، توحید در الوهیت یا به تعبیر دیگر توحید در عبودیت و بندگی است، یعنی تحقق اخلاص در مقام بندگی، توحیدی است که انسان باید به آن برسد.
وی با مرور مبانی انقلاب تاکید کرد: حد نصاب قبولی در توحید، توحید در الوهیت یا به تعبیر دیگر توحید در عبودیت و بندگی است، یعنی تحقق اخلاص در مقام بندگی، توحیدی است که انسان باید به آن برسد.
مدرس حوزه علمیه قم بیان داشت: حوزه اختیار انسان گستردهتر از حوزه رفتار ظاهری اوست، اختیار در حوزه قوای باطنی و پنهانی انسان هم جاری است. بنابراین در آن حوزه ها هم انسان مسئولیت دارد، مسئولیت هم رسیدن به مقام اخلاص و مقام توحید است. همچنین حوزه اراده و مسئولیت انسان گسترده تر از حوزه زندگی خصوصی اوست؛ بلکه زندگی مشترک اجتماعی انسان و نیز زندگی مُشاع تاریخی ای که جامعه مومنین به صورت مشترک دارند هم موضوع اختیار انسان است؛ انسان هم در شکل دهی جامعه و هم در ساخت تمدن تاریخی و بلکه بیش از تمدن حضور داشته و اراده انسان در آن جا نفوذ دارد؛ بنابراین در این عرصه ها هم ماموریت ما این است که موحد باشیم و چیزی غیر از این هم از ما نخواسته اند «ان لا تعبدوا الا الله».
...
اولیاء معصوم، مجرای تحقق توحید در عالم
میرباقری در ادامه افزود: مجرای تحقق توحید در عالم خلفای الهی و اولیاء معصوم هستند و آن ها مظاهر اسماء الهی اند؛ حقیقت عبودیت و بندگی به وسیله آن ها محقق می شود و بسط و گسترش عبادت و پرستش خدای متعال در عالم هم از طریق آن ها واقع می شود. بنابراین ارکان توحید هستند، لذا موحد بودن به معنی پذیرش ولایت خلفا الهی و تبری از ولایت خلفا جور و اولیاء طاغوت است. این امر مناسکی دارد که شریعت مناسک آن است؛ شرایع، مناسک «تولی و تبری» و تولی و تبری طریق رسیدن به مرحله اخلاص در عبودیت و بندگی است.
«اقدام، اشاعه و اقامه» مراحل جریان ایمان و کفر در اجتماع
عضو خبرگان رهبری در ادامه به تبیین مراتب جریان یافتن معروف و منکر پرداخت و افزود: ما در ایمان و کفر و در معروف و منکر سه مرحله ی” اقدام، اشاعه و اقامه “داریم. این سه مرحله شاید در طول هم باشند. مرحله ارتکاب مرحله “اقدام"شخصی است مثل این که انسان اهل خیرات است ، نماز می خواند،زکات می دهد ،روزه می گیرد و حج می رود. “اشاعه” این است که انسان بستری برای گسترش یک عبادت یا یک منکر درست کند ؛ مثلا مسجد یا میکده بسازد و “اقامه” مرحله ای است که بستر هایی ایجاد شود تا فرهنگ جامعه تغییر کند و نظام ارزشی آن، برای سبک و سنگین کردن و وزن دادن تغییر نماید.
میرباقری سپس با تبیین جایگاه «امام» به عنوان اقامه کننده پرداخت و اهمیت این مقام را اینگونه توصیف کرد: امامی که همه معروف ها بر مدار ایشان می چرخد، معروف حقیقی می شود ؛ و آن امام ضلالی که همه منکرات بر مدار او می چرخد، اخلاقی مادی ،رفتار مادی و افکار مادی را گسترش می دهد و بستر های تحقق آن اخلاق ، رفتار و آن اعمال را ایجاد می کند در واقع آن ها فروع او هستند.
وی افزود: این مطلب در قرآن چند جا آمده است یکی ذیل آیه «انما حرّم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن» پروردگار من آن چه را که حرام کرده فواحش اعم از فحشای ظاهری و فحشای باطنی است. حضرت فرمودند قرآن ظهر و بطن دارد، حلال در ظهر قرآن همین حلال اوست، ولی حلال در باطن قرآن ولایت ماست و حرام در باطن قرآن ولایت دشمنان ماست.
مدرس حوزه علمیه قم در تشریح جامعه کفر، بیان داشت: در جامعه کفار هر کجا را نگاه کنید صبغه ائمه نار را میبینید، رفتار ها، اخلاق ها، روابط و ساختار ها همه تجلیات آن ارواح خبیثه اند. ارواحی که در شیطنت و طغیان شدید هستند محور ارواحی قرار می گیرند که می خواهند در عالم معصیت کنند. این اراده ها حول آن ها جمع می شوند ؛ خدا هم مسخراتی برای آنها قرار داده است .
وی گفت: مثل قوای ظاهری دست و چشم و گوش که مسخر اند یک مسخرات دیگری هم هست، آن مسخرات را استخدام می کنند آن ها را هم ظلمانی می کنند، می شود «ظهر افساد فی البحر و البر بما کسبت اید الناس» یک تمدن مادی می سازند، هر کجای این تمدن را ببینید شرارت هست، ظلمت هست، ضلال هست؛ همه خصوصیات ائمه نار در کل این تمدن جاری است.
تحمل کنندگان ولایت الهی
میرباقری با بر شمردن طبقاتی که تحمل ولایت الهی را دارند، بیان داشت: سه دسته تحمل ولایت می کنند؛ “انبیاء مرسل، ملائکه مقرب، عباد ممتحن". این هایی که تحمل ولایت می کنند همه صفات عقل در آن ها پیدا می شود، اما بقیه بعضی از صفات عقل در آن ها هست تا به تبری کامل برسند، وقتی از جهل تطهیر کامل شدند و هیچ قوایی از قوای جهل در وجود آن ها نبود آن وقت به درجه همان افرادی می رسند که همه قوای عقل در آن ها ظهور پیدا کرده است؛به این معنا که عقل را خدای متعال آفریده و به او قوای نورانی داده است، ما صاحب آن قوای نورانی نیستیم. ما اگر بندگی کنیم قوای او در ما تجلی پیدا می کند.
وی همچنین افزود: دو دستگاه را شما می بینید یک دستگاه محورش اراده های معصوم است، آن طرف هم اراده های مستکبرین. محور اراده های معصوم هم نبی اکرم و اهل بیت اند. پس می شود توحید مجسم درمقابل کفر مجسم.
تبیین جریان هدایت الهی در تاریخ
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در تبیین تقابل حق و باطل بیان داشت: خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه مثال زده است ، کلمه خبیثه راهم مثل درخت ناپاکی معرفی کرده که روی زمین روییده ولی قرار و ریشه ای ندارد «مالها» مستقر نیست. این یک شجره وآن هم یک شجره است.
وی در تبیین دیگری گفت: در «الله نور السموات و الارض»، حداقل چهار مرحله مورد توجه است، این داستان خلقت نیست، داستان هدایت است. جریان هدایت خدای متعال که در عالم جاری می شود ؛ همه عوالم با نور الهی هدایت می شوند، که این هدایت به سمت توحید و مقامات با نور الهی است. این نور الهی که همه عوالم به آن هدایت می شوند، متمثل در یک مسئله ای است. این «کمشکاه» مثل یک چراغدانی است، «کمشکاه فیها مصباح، المصباح فی زجاجه الزجاجه کأنها کوکب دری» ، «یوقد من شجرۀ المبارکه الزیتونه لاشرقیه و لاغربیه» درخت زیتونی و روغنِ مصفایی است که هنوز شعله آتش به آن برخورد نکرده، پرتو می دهد ؛حالا این روایت را معنا کرده ببینید. مرحله سوم که نور الهی متمثل در مثلی می شود این مثل، مثل یک چراغدان کائنات را روشن می کند نورٌ علی نور است. بنابراین در واقع جریان هدایت در عالم این چهار مرحله است.
میرباقری در پایان سخنان خود بیان داشت: حقیقت توحید مقام لقاء است. پس موحد شدن از نظر قرآن یعنی این، مشرک شدن هم یعنی آن، یعنی یک توحید مجسم داریم و یک شرک مجسم. و همه بشارت ها و انذارهای قرآن نسبت به این توحید است همه حوزه های اختیار انسان که حوزه مسئولیت اوست اعم از حوزه های ظاهری و باطنی ، اعم از حوزه خصوصی و زندگی اجتماعی و تاریخی انسان باید تحت ولایت امام حق قرار بگیرد که این وادی توحید است و از ائمه ضلال تبری بجوید و فاصله بگیرد که این وادی کفر است.
سلسله جلسات تبیین گفتمان «تمدن نوین اسلامی» در استان البرز با سخنرانی آیتالله سید محمدمهدی میرباقری هر ماه برگزار میشود و در پایان هر جلسه به پرسش های حضار پاسخ داده می شود.
منبع: فرهنگستان علوم اسلامی قم
فرم در حال بارگذاری ...
دستور رهبر انقلاب برای آتش زدن جنس قاچاق در انظار عمومی+ فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395به مسئولین گفتهام وقتی جنس قاچاق میگیرند جلوی همه آتش بزنند.
دانلود فیلم رهبر انقلاب برای آتش زدن جنس قاچاق در انظار عمومی
? پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
کیفیت: خیلی کم 240P, flv, MB7
فرم در حال بارگذاری ...
دیدار محمود عباس و مریم رجوی به دستور مستقیم آل سعود
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395یک مقام فلسطینی: دیدار محمود عباس و مریم رجوی به دستور مستقیم عربستان بود و دیدار رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و سرکرده گروهک تروریستی منافقین به خواست مقامات سعودی انجام شد.
فرم در حال بارگذاری ...
آرامش دلها
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395حضرت آیتالله امام خامنهای:
نماز مایهی آرامش دلها و برطرف کنندهی نگرانیها و دغدغههای روحی در نمازگزار است…
نماز به جان و دل نمازگزار، آن آرامش و اطمینانی را که شرط اصلی موفقیت در همـهی عرصههای زنـدگی است، هدیه میکند و تزلزل و اضطراب را که مانع بزرگی در راه اقدام مجدانه برای پرورش اخلاقی است، از او دور میسازد.
۷۳/۰۶/۱۰، ۷۴/۰۶/۱۴
فرم در حال بارگذاری ...