خدا میدونه بهشتم این خونه اس آقا

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 

مداحی حاج میثم مطیعی

 

خدا میدونه بهشتم این خونه اس آقا

 


فرم در حال بارگذاری ...

آیا جهاد فقط بر عهده مردان است؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 

حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان یک زن، تنها در خانه نمی‌ماندند تا همه وظایف دفاع از حق و اسلام را مردان انجام بدهند. بلکه در هر شرایطی که ضرورت داشته اعلام حضور کرده و به دفاع از اسلام می‌پرداختند.

شناخت ابعاد شخصیتی حضرت زهرا سلام‌الله علیها نیاز به زمان زیاد و پژوهش‌های فراوان دارد. در این میان یکی از جنبه‌های وجودی و ابعاد شخصیتی بانوی مکرم اسلام، جهاد آن حضرت در راه دفاع از حق است؛ جهادی در جنبه‌های علمی و انجام سخنرانی‌ها و خطبه‌خوانی و همچنین در جهاد عملی تعریف شده و در دوران زندگی مبارک ایشان ادامه پیدا کرد. حضرت زهرا سلام‌الله علیها از یک سو در شرایط و موقعیت‌های حساس در قالب سخنرانی و خواندن خطبه‌های نغز و پر مفهوم به دفاع از حق و ولایت پرداختند و با حضور در مسجد، سر زدن به زنان مسلمان و حضور در خانه‌های آن‌ها به اظهار ادله حق می‌پرداختند. از طرف دیگر در شرایطی که ایجاب می‌کرد، به مبارزه عملی و جهاد اقدام می‌کردند تا پرده از چهره باطل برداشته و حق را برای مردم نمایان کنند.

...

جهاد عملی آن حضرت که به منجر به شهادت جان‌سوز ایشان شد، نمونه‌ای انجام مسئولیتی است که اسلام بر عهده زنان گذاشته تا در شرایط حساس تا پای جان از حق و اسلام دفاع کنند. جهادی که حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله علیها آن را به بهترین نحو ممکن و تأثیرگذارترین وجه به انجام رساندند تا الگویی برای مردان و زنان مسلمان و آزاده باشند.

دکتر مریم حاج عبدالباقی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر دینی به بررسی بخش‌هایی از بعد جهادی در شخصیت، سیره و سبک زندگی حضرت زهرا سلام‌الله علیها پرداخته است. آن طور که این کارشناس اسلام توضیح می‌دهد، مبارزه عملی و جهاد هم بعد دیگری از ابعاد جهادی آن بانوی مکرم است. به این صورت که در بخشی از زندگی آن حضرت مشاهده می‌کنیم که در جریان مباهله حاضر شدند و حضور ایشان تأثیر مهمی در شکست نظرها و آرای باطل داشته که موجب نمایش عزت اسلام شده است. همین حضور در ملاعنه و مباهله نشان‌دهنده مبارزه عملی حضرت زهرا سلام‌الله علیها است. حضور پرستارگونه در جنگ احد، حمایت از سربازان اسلام، ممانعت بیانی و عملی از مجبور کردن امام علی علیه السلام به بیعت با غاصبان حق، اعلام برائت و اظهار نفرت از ستمگران، گفت‌وگو و سخنرانی برای زنان و بیان حق و تعریف اسلام برای آن‌ها و مناظره و محاجه با خلفای زمان از دیگر شیوه‌های جهادی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها است. تا جایی که این جهاد را به شهادت مظلومانه و حق‌طلبانه به انجام رساندند تا پیام اسلام و حقیقت را به گوش مردم تاریخ برسانند.

 

انواع جهاد در زندگی حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله علیها

یکی از جنبه‌های مهم شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، شخصیت جهادی و مبارزاتی ایشان است. در تعریف کلی و نگاه اجمالی به این بعد شخصیتی بانوی مکرم اسلام، چه نوع مبارزه‌هایی را در سیره و سبک زندگی ایشان مشاهده می‌کنیم؟

زندگی حضرت فاطمه سلام‌الله علیها هرچند که کوتاه بود، اما پرمنفعت و سراسر درس و آموزه برای مردم است. به طوری که در آن وجود مبارک، برترین سجایای اخلاقی آن هم در کمال مشاهده می‌شود. همان طور که اشاره کردید، بعد جهادی یکی از ابعاد و جنبه‌های وجودی و شخصیتی ایشان بوده است؛ اما همین بعد را اگر به درستی تحلیل و بررسی کنیم و نگاه درستی به زندگی ایشان داشته باشیم، متوجه می‌شویم حضرت فاطمه اطهر سلام‌الله علیها هم در زمینه علم و دانش و هم در جنبه مبارزه عملی حضور فعال و کاملی داشته‌اند.

آن حضرت در دوره‌ای از زندگی مبارک خود در میان زنان مهاجر و انصار حاضر شدند، برای آن‌ها سخنرانی کرده و خطبه می‌خواندند و در عین حال حقایق عالم را برای آن‌ها بیان می‌کردند. همچنین بحث‌ها و مناظره‌های آن حضرت با خلفای آن دوران هم بر کسی پوشیده نیست و علما و تاریخ نویسان شیعه و سنی بر این نکته تأکید کرده‌اند که حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها با خلفای زمان خود محاجه می‌کردند.

مبارزه عملی و جهاد

مبارزه عملی و جهاد ایشان به چه صورت بود؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم حضرت زهرا سلام‌الله علیها چگونه مبارزه عملی را انجام می‌دادند؟

مبارزه عملی و جهاد هم بعد دیگری از ابعاد جهادی آن بانوی مکرم است. به این صورت که در بخشی از زندگی آن حضرت مشاهده می‌کنیم که در جریان مباهله حاضر شدند و حضور ایشان تأثیر مهمی در شکست نظرها و آرای باطل داشته و موجب نمایش عزت اسلام شده است. همین حضور در ملاعنه و مباهله نشان‌دهنده مبارزه عملی حضرت زهرا سلام‌الله علیها است؛ یعنی ایشان به عنوان یک زن، تنها در خانه نمی‌ماندند تا همه وظایف دفاع از حق و اسلام را مردان انجام بدهند. بلکه در هر شرایطی که ضرورت داشته اعلام حضور کرده و به دفاع از اسلام می‌پرداختند.

همچنین در مراحل دیگری از زندگی بانوی گرامی اسلام مشاهده می‌کنیم که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در میدان مبارزه حاضر بودند، در حالی که حضرت زهرا سلام‌الله علیها در خانه تنها بوده و به امور خانه و سرپرستی فرزندان مشغول بودند. بانوی مکرم اسلام به این صورت بخشی دیگر از مبارزه عملی که مخصوص زنان است را به نمایش گذاشتند؛ یعنی همیشه در پشت جبهه حضور داشته‌اند، همسر خود را به نبرد تشویق کرده و ایشان را دلگرم می‌کردند. در عین حال در پشت جبهه از مبارزان و سربازان اسلام و به خصوص پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله دفاع می‌کردند.

حتی در شرایطی که امام علی علیه السلام در جریان جنگ‌ها دچار مجروحیت‌هایی می‌شدند، حضرت زهرا سلام‌الله علیها به خوبی به التیام زخم‌های آن حضرت می‌پرداختند و حتی عنوان شده که شست و شوی ذوالفقار، شمشیر امام علی علیه السلام را انجام می‌دادند.

 

شهادت، نمایش جهاد عملی حضرت زهرا سلام‌الله علیها

آیا می‌توان بیان حقایق از سوی حضرت زهرا سلام‌الله علیها را به عنوان بخشی از جهاد آن حضرت تلقی کرد؟

بله. حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها به خانه بزرگان و چهره‌های سرشناس از مهاجرین و انصار می‌رفتند و یا در مسجد به بیان حقایق برای آن‌ها می‌پرداختند. این هم نوع دیگری از جهاد آن بانوی مکرم است. چراکه از هر فرصتی جهت احقاق حق بهترین استفاده را می‌کردند و به خصوص از زنان به عنوان عامل هشیارکننده در جهان اسلام بهره می‌بردند.

 در جایی دیگر که بسیار مشهور است حضرت زهرا سلام‌الله علیها با کلام خود به شدت از اینکه امام علی علیه السلام را با اجبار به مسجد ببرند و از ایشان بیعت بگیرند، دفاع کرده و با دشمنان مقابله کردند. حتی در راه دفاع از حق و امامت جان عزیز خود را فدا کردند. همین موضوع شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها نمایش دیگری از جهاد عملی آن حضرت است.

اشک‌هایی که حضرت فاطمه سلام‌الله علیها در مدینه و بیت الاحزان می‌ریختند، لعن و نفرینی که بر ظالمان بعد از هر نماز می‌فرستادند، اعلام برائت از غاصبان حق و ظالمان روزگار و حتی وصیتی که مبنی بر دفن شبانه کرده بودند، همگی نشان‌دهنده بخش‌هایی از جهاد عملی آن حضرت است که باید به آن توجه داشته باشیم.

در عین حال به این موضوع هم باید اشاره کنیم که در روایتی عنوان شده که جهاد زنان خوب شوهرداری کردن و تربیت صحیح فرزندان است. حضرت زهرا سلام‌الله علیها در این مورد هم الگوی کامل همه انسان‌ها هستند. ایشان در جهاد ویژه خانم‌ها یعنی خانه‌داری، بالاترین مجاهد مسلمان هستند و فرزندان خود را به بهترین نحو ممکن تربیت کردند.

 

حضور بانوی مکرم اسلام در جریان جنگ احد

یکی از وجوه شخصیتی حضرت زهرا سلام‌الله علیها که در دفاع از مجاهدان اسلام نمایش داده شده، حمایت از مبارزان مسلمان است. در چه حوادثی ایشان این وظیفه را انجام دادند؟ به هر حال می‌دانیم که خود ایشان در مبارزات و جنگ‌ها حضور نداشته‌اند.

درست است که حضرت زهرا سلام‌الله علیها در جنگ‌ها حضور نداشتند ولی یکی از مدافعان حقیقی مبارزان و یکی از چهره‌های برجسته، موفق و تأثیرگذار در دفاع از حق هستند. نمونه آن به ماجرای جنگ احد برمی‌گردد. در جریان جنگ احد جناب حمزه علیه السلام، عموی پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله به شهادت رسید. در عین حال 74 مسلمان دیگر در این جنگ شهید شدند. این‌ها خسارت‌های بزرگی برای مسلمانان بود.

همه این خبرها به حضرت زهرا سلام‌الله علیها رسید، ضمن اینکه به ایشان خبر دادند که در جریان جنگ، سنگی بر صورت مبارک نبی مکرم اسلام اصابت کرده و صورت ایشان را خونین کرده است. حضرت زهرا سلام‌الله علیها در این شرایط بی‌اعتنا در خانه نماندند. بلکه مقداری خوراک و لباس تهیه کردند و همراه تعدادی از زنان مسلمان به سمت میدان مبارزه رفتند. پرستاری از مجروحان را بر عهده گرفتند، به آن‌ها آب و غذا می‌دادند، زخم‌ها را ترمیم می‌کردند و خدمات دیگری را انجام می‌دادند.

در روایت‌ها نوشته شده که زخم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را حضرت زهرا سلام‌الله علیها درمان کردند. زخم را شست‌وشو داده و سر پدر را با دستمالی بستند. وقتی نبی مکرم اسلام به یاد جناب حمزه علیه السلام به گریه افتادند، حضرت زهرا سلام‌الله علیها هم همراه ایشان اشک می‌ریختند. نوشته شده که آن بانوی مکرم هر دو یا سه روز یک‌بار خود را به میدان احد رسانده و برای شهیدان آن جنگ اشک ریخته و برای آن‌ها دعا می‌کردند.

 

وصیت‌نامه مکتوب حضرت

به موضوع وصیت اشاره کردید. آیا حضرت زهرا سلام‌الله علیها وصیت مکتوب داشتند؟

بله. حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها وصیت‌های خود را مکتوب کرده بودند. زمانی که آن بانوی مکرم به شهادت رسیدند، امام علی علیه السلام نامه‌ای را در بالای سر ایشان دیدند. وقتی آن را مطالعه کردند، متوجه شدند حضرت فاطمه سلام‌الله علیها در آن، وصایای خود را نوشته‌اند.

ایشان چه نکاتی را در وصیت‌های خود یادآوری کرده بودند؟

متن وصیت‌نامه در منابع معتبر تاریخی و دینی وجود دارد. ایشان نوشته بودند که: «بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله، اوصت و هى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور. یا على انا فاطمة بنت محمد زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا و الآخرة، انت اولى بى من غیرى، حنطنى و غسلنى و کفنى باللیل و صل على و ادفنى باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء على ولدى السلام الى یوم القیامة.»

معنی وصیت‌نامه این است که: «به نام خداى بخشاینده و مهربان، این است آنچه دختر رسول خدا بدان وصیت می‌کند و این وصیت را در حالى می‌کند که گواهى می‌دهد معبودى جز خداى یکتا نیست و گواهى می‌دهد محمد بنده و رسول اوست و گواهى می‌دهد که بهشت حق است و جهنم حق است و قیامت خواهد آمد و هیچ گونه شکى در آن نیست؛ و گواهى می‌دهد که خداى تعالى هر کس را که در گورهاست مبعوث و زنده خواهد کرد. اى على منم فاطمه دختر محمد که خداى تعالى مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم و تو در انجام کارهاى من سزاوارتر از دیگران هستى. کار حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام بده و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسى را خبر نکن. تو را به خدا می‌سپارم و بر فرزندان خود تا روز قیامت سلام می‌رسانم.»

 

نکات مؤکد در وصیت‌نامه حضرت زهرا سلام‌الله علیها

درواقع آن حضرت چند نکته را در وصیت‌نامه خود اشاره و بر آن تأکید کرده بودند که نشان از جهاد ایشان دارد. یکی آن است که غسل و نماز را به امام علی علیه السلام سپردند و از ایشان خواستند که مسئول انجام این مراسم باشد. سپس فرموده بودند که خود امام ایشان را دفن کنند. اشاره کرده بودند که برای ایشان زیاد قرآن بخوانند. همچنین وصیت کرده بودند که کسی جز امام علی علیه السلام غسل و کفن آن بدن مطهر را انجام ندهد. سپس تأکید کرده بودند که ایشان را شبانه به خاک بسپارند و به غیر از ام سلمه، ام ایمن، فضه، عباس، سلمان، عمار، مقداد، اباذر و حذیفه کسی از این موضوع دفن آگاه نباشد و آن حضرت کسی را خبر نکنند.

در عین حال در وصیت‌نامه خود تأکید کرده بودند که هیچ کدام از افرادی که به ایشان ظلم کردند و حق ایشان را پایمال کردند، در تشییع جنازه شرکت نکنند چون آن‌ها دشمن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله هستند. حتی اجازه ندادند یک نفر از آن‌ها و یا پیروان آن‌ها بر ایشان نماز بخوانند.

تأکید بر مخفی ماندن زمان و مکان دفن

ظاهراً ایشان در مطلبی که به اسماء هم فرموده بودند، تأکید کرده بودند که از دفن ایشان کسی باخبر نشود. درست است؟

بله. ایشان قبل از شهادت خود به اسماء فرموده بودند که تو و امام علی علیه السلام من را غسل بدهید و به هیچ کسی اجازه ندهید که نزد جنازه من بیاید. حتی در وصیت خود به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم تصریح کرده بودند که «من را دفن نکن جز در شب و از مکان قبرم کسی را باخبر نکن.»

وارث


فرم در حال بارگذاری ...

سیدمجید بنی فاطمه؛واسه زیارتت کجا بیام مادر

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 

مداحی حاج سیدمجید بنی فاطمه؛

واسه زیارتت کجا بیام مادر

دانلود صوت

 

سیدمجید بنی‌فاطمه مداح اهل بیت علیهم السلام در مجلس یادبود شهدای مقاومت در هیأت ریحانةالحسین سلام الله علیها به مدیحه‌سرایی پرداخت.
 
سرمه چشمام خاک پاهاتو
ماجرا داره دل من با تو

اگه تو چشمام نم بارونه
به تو محتاجم خدا می‌دونه

...

خدا میدونه، نبودی روز من سیاه می‌شد
آخر راهی که میرم عاقبت کجا می‌شد
کی دلم دچار کربلا می‌شد

صاحب قبر بی‌نشون، سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر

تو با این حالی که پر از دردی
ولی در حقم مادری کردی

اومدم بین نوکرات جا شم
بلا گردون بچه‌هات باشم

به تو محتاجم مثه، کویر به بارون خدا
تا تو این راهی که میرم بشه جون من فدا
با دعات جا نمونم از شهدا

یه نگاه کن فقط به گریه‌هام، مادر
به تو دروغ نمیگن این چشام، مادر

صاحب قبر بی نشون، سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر

منو عاشق کرد، ماجرای تو
نوکری، واسه پسرای تو
گردنم رفته، زیر دین تو
که گذشت عمرم با حسین تو

خدا رو شکرش که موهام سفید میشن، تو روضه‌ها
تموم فکر و خیالم شده خاک کربلا
به فدای غربت خون خدا

این تموم حرف و خواهشم، مادر
یه کاری کن، منم شهید بشم، مادر

صاحب قبر بی نشون، سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر

وارث


فرم در حال بارگذاری ...

حمد و سوره را در جماعت آرام بخوان

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 


رکعت سوم نماز به جماعت رسیده و قامت بسته، حالا شروع می‌کند بلند بلند حمد و سوره را خواندن! درحالی‌که در نماز جماعت اگر وظیفه خواندن حمد و سوره باشد، باید آهسته خوانده شود.

متن دقیق رساله:

اگر امام جماعت در رکعت سوم یا چهارم نماز عشا باشد و مأموم در رکعت دوم، آیا بلند قرائت کردن حمد و سوره بر مأموم واجب است؟

در فرض سؤال واجب است که حمد و سوره را آهسته بخواند.

استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری، بخش  احکام روزانه، سایت leader.ir


فرم در حال بارگذاری ...

پاداش نیکی

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 

 

گاهی باید بدکار را به سزای عملش رساند.

اما گاهی بدی را باید با خوبی جواب داد.

حالا این که برای بدی است، اما خوبی چه؟

آن بهشتی که سوره رحمان به آن وعده می‌دهد، پاداش چه چیزی است؟

آیا جز این است که ما باید نیکی کنیم و در پاداش این نیکی به آن بهشت برسیم؟ 

 

هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ[ الرحمن، آیه ۷۰]

 

مگر پاداش احسان جز احسان است؟

 

در تاریخ آمده که گروهی از یهودیان آمدند نزد پیامبر و گفتند:

آیا تویی که خیال می‌کنی پیامبر خدایی؟

آنگاه چندین سؤال کردند که یکی از آن‌ها این بود:

پاداش کسی که لااله‌الاالله بگوید چیست؟

پیامبر فرمود:

بهشت و آنگاه این آیه را خواند:

آیا پاداش احسان جز احسان است؟

یکی از یهودیان گفت:

راست گفتی ای محمد!

و بعد از تمام شدن سؤالات ایمان آورد.
 


فرم در حال بارگذاری ...

انقلابی‌نمایی غیر از انقلابی‌گری است؛

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1398

 


انقلابی‌نمایی غیر از انقلابی‌گری است؛

انقلابی‌نمایی [یعنی] آدم جوری عمل کند که کأنّه ما [انقلابی هستیم]؛

انقلابی‌گری کار سختی است؛

پایبندی لازم دارد، تدیّن لازم دارد.

نمی­شود که انسان یک دهه همه‌کاره‌ کشور باشد، بعد یک دهه‌ بعدی تبدیل بشود به مخالف‌خوان کشور؛ این[طور] که نمی­شود.

نهم دی که این‌قدر عظمت دارد، پاسخ ملّت به همین بازی‌ها بود.

نُه دی دفاع از ارزش­های انقلاب بود، از ارزش­های دین بود.

آنجا ایستادگی‌ای که ما کردیم، ایستادگی در دفاع از انتخابات بود. بنده صریحاً گفتم فشار می‌آورند که باید انتخابات را ابطال کنید، من زیر بار ابطال انتخابات نخواهم رفت؛ این را من اعلان کردم. بحث سرِ ارزش­های انقلاب و ارزش­های نظام اسلامی است.(امام خامنه­ ای،1396/10/06 )

حرکت نهم دیِ سال ۸۸ از جنس همان حرکت نوزدهم دی در سال ۵۶ است.(امام خامنه­ ای،1395/10/19)


فرم در حال بارگذاری ...

"سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد" با نوای حاج میثم مطیعی

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

 

روضه میثم مطیعی:

 

“سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد”

 

 

دانلود روضه “سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد” (14.15 MB)

متن شعر:

سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد
شرح این خون گریه را آخر نمی دانم چه شد
 
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارش های پیغمبر نمی دانم چه شد
 
روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمی دانم چه شد
 
چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
در که کلا” سوخت، میخ در نمی دانم چه شد
 
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمی دانم چه شد
 
شد فدک سیراب از سرچشمه پهلوی او
لاله های رسته بر بستر نمی دانم چه شد
 
موی مادر را که می دانم شده از غم سپید
گیسوی بی شانه دختر نمی دانم چه شد
 
دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب
ریسمان بر گردن حیدر نمی دانم چه شد
 
هیچ کس قبر شریفش را نمی داند کجاست
آخر این قصه را دیگر نمی دانم چه شد
 
شاعر: عباس احمدی

(متن مستند مقتل)

بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179
 
غسل فاطمه زهرا سلام الله علیها و و داع حسنین علیهما السلام با مادر:

...

 
فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب‏. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات‏
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ‏
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ‏
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي‏
ترجمه: حضرت امير المؤمنین عليه السّلام مى‏فرمايد: من متصدى امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا سلام الله علیها پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين عليهما السّلام در حالى آمدند كه فرياد مى‏زدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على علیه السلام مى‏فرمايد: من خداوند را شاهد مى‏گيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظه‏اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير عليه السّلام مى‏فرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم: مفارقت تو برايم بزرگترين امور است، و از دست دادن تو سخت‏ترين مصيبت. من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مى‏كنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود. اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
 
لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134
… ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه عليها السلام پيكر پدرش امام حسين عليه السّلام را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه عليها السلام را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند.


فرم در حال بارگذاری ...

يگانه حامي شيرخدايي

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 


يگانه حامي شيرخدايي زهرازهرا
يارگرامي شيرخدايي زهرازهرا
يا قُرَة عَيْنِ الرسُول روحي فداكِ يا بتول
گواه پاكي شيرخدايي زهرازهرا
توماه خاكي شيرخدايي زهرازهرا
دارم به لبم اين زمزمه ام الائمه فاطمه
توزندگاني شيرخدايي زهرازهرا
عشق وجواني شيرخدايي زهرازهرا
اي ذوالفقار مرتضي، داروندار مرتضي
تويارخسته شيرخدايي زهرازهرا
سروشكسته شيرخدايي زهرازهرا
اي بهتري يار علي، زهرا علمدار علي
ترانه ي دل شيرخدايي زهرازهرا
تمام حاصل شيرخدايي زهرازهرا
روح دعاي حيدري، مشگل گشاي حيدري
توزوروبازوي شيرخدايي زهرازهرا
تمام نيروي شيرخدايي زهرازهرا
اي بستري بانوي من، خنده بزن به روي من
يگانه حامي شيرخدايي زهرازهرا
يارگرامي شيرخدايي زهرازهرا

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

در غم از دست دادن حضرت زهرا »»»» ترجمه و شرح خطبه 202 نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

 

و از سخنان آن حضرت است هنگام به خاك سپردن سيّده زنان، فاطمه عليها السلام:

درود بر تو اى فرستاده خدا از من و دخترت كه در كنارت آرميده، و زودتر -از ديگران- به تو رسيده. اى فرستاده خدا مرگ دختر گرامى ات عنان شكيبايى از كفم گسلانده، و توان خويشتندارى ام نمانده. اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده و سنگينى مصيبتت را كشيده ام جاى تعزيت است -نه هنگام تسليت-. تو را بر بالين ساختم در آنجا كه شكاف قبر تو بود، و جان گرامى ات ميان سينه و گردنم از تن مفارقت نمود. «همه ما از خداييم و به خدا باز مى گرديم.»

امانت باز گرديد، و گروگان به صاحبش رسيد. كار هميشگى ام اندوه است و تيمارخوارى، و شبهايم شب زنده دارى. تا آنكه خدا خانه اى را كه تو در آن به سر مى برى برايم گزيند -و اين غم كه در دل دارم فرو نشيند-. زودا دخترت تو را خبر دهد كه چسان امتت فراهم گرديدند، و بر او ستم ورزيدند. از او بپرس چنانكه شايد و خبر گير از آنچه بايد، كه ديرى نگذشته و ياد تو فراموش نگشته.

درود بر شما، درود آن كه بدرود گويد نه كه رنجيده است و راه دورى جويد. اگر باز گردم نه از خسته جانى است، و اگر بمانم نه از بدگمانى است -بلكه اميدوارم- بدانچه خدا شكيبايان را وعده داده -و پاداشى كه براى آنان نهاده-.

وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ". فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ، لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 8، ص: 55-29

وَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ رُوِىَ عَنْهُ أَنَّهُ قالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّساءِ فاطِمَةَ عليها السلام، كَالْمُناجي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله عِنْدَ قَبْرِهِ.
از سخنان امام عليه السلام است كه به هنگام دفن سيده زنان جهان، فاطمه عليها السلام خطاب به رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله بيان كرد.

خطبه در يك نگاه:
اين گفتار امام عليه السلام به قدر كافى گوياست؛ سخنى است كه از سوز دل مولا عليه السلام به هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حكايت مى كند. درد دلى است پر سوز و گداز كه مولا عليه السلام با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره مصائب زهرا عليها السلام از يك سو و مصيبت خودش به سبب فراق زهرا عليها السلام از سوى ديگر، حكايت دارد و بخشى از حقايق مهم تاريخى صدر اسلام را به صورت غير مستقيم؛ امّا گويا و پرمعنا منعكس مى كند كه شرح آن در پايان تفسير اين كلام خواهد آمد.

...


نكته قابل توجّه اينكه ضمير در «عند قبره» به صورت مذكر آمده كه مرجع آن، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است و در عين حال مى گويد اين سخن را به هنگام دفن فاطمه زهرا عليها السلام بيان كرد، اين نشان مى دهد كه به اعتقاد سيّد رضى قبر حضرت زهرا عليها السلام در كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله است.

آه سوزان على (عليه السلام) در کنار قبر زهرا (عليها السلام):
امام(عليه السلام) اين سخنان پر سوز و گداز را هنگامى مى گويد که جسم پاک زهراى مرضيه(عليها السلام) را با دست خود در قبر مى گذارد، سخنانى که از يک سو دليل بر عظمت بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) و از سوى ديگر نشانه شدت ناراحتى على(عليه السلام) از فراق جانگداز اوست.
امام(عليه السلام) در بيان اين عبارات، بهترين و مناسب ترين مخاطب; يعنى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را انتخاب کرده و با او درد دل مى کند و سخن خود را از اينجا شروع مى کند: «سلام و درود بر تو اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از سوى خودم، و از سوى دخترت (زهرا) که هم اکنون در جوار تو فرود آمده، و به سرعت به تو ملحق شده است»; (السَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا رَسُولَ اللّهِ عَنِّي، وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِکَ، وَالسَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِکَ).
با اينکه محتواى سخنان امام(عليه السلام)، شکوائيه دردناکى است; ولى ادب کلام ايجاب مى کند که از سلام و درود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) شروع کند.
جمله (النَّازِلَةِ فِي جِوَارِکَ) نشان مى دهد که قبر بانوى اسلام در کنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود و نظريه کسانى که قبر مقدّس آن حضرت را در خانه اش مى دانند، تقويت مى کند.
البتّه ممکن است دفن در بقيع را نيز در جوار پيامبر(صلى الله عليه وآله) محسوب کنيم يا جوار را به معناى همسايگى روحانى و معنوى در بهشت بدانيم; ولى معناى اوّل با ظاهر عبارت سازگارتر است و روايات متعددى نيز آن را تأييد مى کند.
در روايتى که مرحوم کلينى در کافى آورده است مى خوانيم: يکى از بزرگان اصحاب به نام احمد بن محمد بن ابى نصر مى گويد: از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در مورد مکان قبر حضرت فاطمه(عليها السلام) سؤال کردم، فرمود: «دُفِنَتْ في بَيْتِها فَلَمّا زادَتْ بَنُو اُمَيَّةَ فى الْمَسْجِدِ صارَتْ فِى الْمَسْجِدِ; آن حضرت را در خانه اش دفن کردند و هنگامى که بنى اميه مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) را توسعه دادند خانه آن حضرت در مسجد قرار گرفت».(1)
جمله (السَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِکَ) اشاره پرمعنايى به مصائب شديد حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) دارد که او را در بهترين سالهاى جوانى به ديار باقى منتقل ساخت و فاصله آن با رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق بعضى روايات 45 روز و مطابق برخى 75 روز و طبق روايت ديگرى 95 روز بوده است و در روايات غير مشهورى 4 ماه و 6 ماه نيز گفته شده است که در بحث نکات درباره آن و درباره محل دفن آن حضرت، سخن خواهيم گفت.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه، خطاب به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) عرض مى کند: «اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاکت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است»; (قَلَّ، يَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِيَّتِکَ(2) صَبْرِي، وَرَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي(3)، إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي(4) لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِکَ، وَ فَادِحِ(5) مُصِيبَتِکَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ(6)).
اشاره به اينکه گرچه مصيبت زهرا(عليها السلام) فوق العاده جانکاه است; ولى درد مصيبت تو از آن، سنگين تر و جانکاه تر بود و تحمّل آن، راه را براى تحمّل اين، هموار ساخت. به يقين مصيبتى بزرگ تر از مصيبت رحلت پيامبر براى على(عليه السلام)، هر چند فاطمه زهرا همسرى بسيار گرانقدر و بى مانند بود; پيامبر به منزله پدر على(عليه السلام) و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه، همه چيز آن حضرت بود، لذا در حديثى آمده است که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) خطاب به على(عليه السلام) فرمود: «يا أَبَا الرَّيْحانَتَيْنِ… عَنْ قَليلِ يَنْهَدُّ رُکْناکَ; اى پدر دو گل خوشبو… به زودى دو ستون حياتت درهم مى شکند» و هنگامى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) رحلت فرمود على(عليه السلام) فرمود: «هذا أَحَدُ رُکْنَي الَّذي قالَ لي رَسُولُ اللهِ; اين يکى از آن دو ستونى است که پيامبر فرمود» و چون فاطمه زهرا(عليها السلام) شربت شهادت نوشيد، فرمود: «هذَا الرُّکْنُ الثّاني الَّذي قالَ رَسُولُ اللهِ; اين ستون ديگرى است که رسول الله فرمود».(7)
آنگاه امام(عليه السلام) در شرح اين سخن مى افزايد: «(فراموش نمى کنم) من تو را با دست خود در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد «فـَ (إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ); ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم»; (فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ(8) فِي مَلْحُودَةِ(9) قَبْرِکَ، وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُکَ، فـَ (إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ!)).
بعضى از شارحان نهج البلاغه «نفس» را در اينجا به معناى خون گرفته اند (زيرا يکى از معانى «نفس» خون است) و گفته اند: به هنگام رحلت پيامبر خون مختصرى از دهان آن حضرت بيرون پريد و بر سينه على(عليه السلام) نشست; ولى اين تفسير، بعيد به نظر مى رسد.
به هر حال قرائن نشان مى دهد (و خطبه 197 نيز دلالت دارد) که سر مبارک پيامبر به هنگام رحلت بر سينه پاک على(عليه السلام) بود و در همان حال روح پاکش به عالم بقا شتافت و از ميان سينه و گلوى على(عليه السلام) گذشت، هر چند بعضى از راويان اهل سنت نقل کرده اند که عايشه مى گويد: «سر مبارک پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در حال رحلت بر سينه من بود»; ولى اين سخن دليل معتبرى ندارد و شايد از قبيل روايات فراوانى است که ضمن آن کوشيده اند فضائل على(عليه السلام) را يک به يک به نام ديگرى ثبت کنند.
آنگاه امام بار ديگر به شرح مصيبت حضرت زهرا باز مى گردد و خطاب به پيامبر عرضه مى دارد: «(اى رسول خدا) امانتى را که به من سپرده بودى هم اکنون باز پس داده شد و گروگانى که نزد من بود گرفته شد; ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى; تا آن زمان که خداوند منزلگاهى را که تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند (و به تو ملحق شوم)»; (فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ(10)، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ(11)، إلَى أَنْ يَخْتَارَ اللّهُ لِي دَارَکَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ).
اين عبارت که از شدّت اندوه على(عليه السلام) در برابر حادثه غم انگيز شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) حکايت مى کند به خوبى نشان مى دهد که تا چه حد اين بانوى عزيز در نظر على(عليه السلام) گرامى بود و پيوند عاطفى و روحانى و معنوى آن دو به يکديگر عميق و ريشه دار.
تعبير به «وديعه» اشاره به همان چيزى است که پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آستانه رحلتش دست فاطمه را گرفت و در دست على(عليه السلام) گذارد و فرمود: «يا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَديعَةُ اللهِ وَ وَديعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْ اللهَ وَاحْفَظْني فيها وَ إِنَّکَ لَفاعِلُهُ; اى ابوالحسن اين وديعه خدا و وديعه رسولش محمد نزد توست; حق خداوند و حق مرا در مورد آن رعايت کن و مى دانم رعايت خواهى کرد».(12)
بعضى معتقدند که پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) اين سخن را در شب زفاف زهرا فرمود. جمعى از شارحان نهج البلاغه تعبير به وديعه را در اينجا اشاره به اين دانسته اند که ارواح انسانى در بدنها شبيه وديعه و امانت است که هنگام وفات باز پس گرفته مى شود; ولى اين تفسير در اينجا بسيار بعيد به نظر مى رسد.
تعبير «رهينه» (گروگان) ممکن است اشاره به اين باشد که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) از على(عليه السلام) پيمان خلافت و وصايت و وفادارى گرفته بود و دخترش زهرا(عليها السلام) گويى در برابر آن گروگان بود.
با توجه به اينکه يکى از معانى «رهينه» نعمت بزرگ است و حضرت زهرا بزرگترين نعمتى بود که خدا به على(عليه السلام) داده بود، تعبير بالا دراين باره به کار رفته است.
جمله «حُزْنِي فَسَرْمَدٌ» تفسيرش روشن است، زيرا هر زمان على(عليه السلام) به ياد فاطمه زهرا مى افتاد غم و اندوهش تجديد مى شد و اين اندوه بزرگى بود که سراسر زندگى على(عليه السلام) را در بر گرفته بود.
جمله «وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ» کنايه از اين است که بسيار شبها به ياد آن بانوى عزيز مى افتم و خاطره او خواب را از چشم من مى ربايد. گواه اين سخن اشعار معروفى است که از آن حضرت در فراق حضرت زهرا(عليها السلام) انشاء فرمود:
نَفْسي عَلى زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ *** يا لَيْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لا خَيْرَ بَعْدَکَ فِي الْحَياةِ وَ إِنَّما *** أَبْکي مَخافَةَ أَنْ تَطُولَ حَياتي
جانم گرفتار مصيبت دردناک اوست و اى کاش با آه و ناله از اين تن بيرون مى آمد
بعد از تو زندگى در نظرم بى ارزش است و اگر اشک مى ريزم براى اين است که مى ترسم بعد از تو عمرم طولانى شود (و همواره گرفتار درد فراق تو باشم).(13)
آنگاه امام(عليه السلام) به گوشه اى از مصائب دردناک حضرت زهرا(عليها السلام) اشاره کرده، عرضه مى دارد: «(اى رسول خدا) به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو در ستم کردن به وى دست به دست هم داده بودند، سرگذشت دردناک او را بى پرده از او بپرس و خبر اين حوادث را از وى بگير. اين حوادث دردناک در زمانى رخ داد که هنوز مدّت زيادى از رحلت تو نگذشته و يادت فراموش نگشته بود»; (وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا(14) السُّؤَالَ، وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ; هذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْکَ الذِّکْرُ).
ظاهر اين است که اين عبارات سربسته که اميرمؤمنان على(عليه السلام) براى رعايت ادب در پيشگاه پيامبر آن را زياد نمى شکافد و شرح نمى دهد اشاره به حوادث بسيار اسف انگيزى است که پس از مدّت کوتاهى از رحلت پيامبر رخ داد; هجوم به خانه زهرا(عليها السلام)، آتش زدن در خانه، اسقاط جنين آن حضرت و بردن امام را به زور به سوى مسجد براى بيعت، حوادثى است که نه تنها به صورت پر رنگ در تاريخ شيعه آمده; بلکه ـ همان گونه که در پايان اين بحث خواهيم گفت ـ در منابع اهل سنت هم، با کمال تعجّب صريحاً ذکر شده است.
واژه «تضافر» که از ريشه «ضفر» (بر وزن ضعف) گرفته شده و به معناى تعاون و همکارى بر انجام چيزى است، اشاره به اين است که گروهى از امّت در انجام اين جرائم شرکت داشتند و از آنجا که بسيارى با سکوتشان، اين کار را تأييد کردند، نسبت به همه امت داده شد و «هضم» در اصل به معناى ظلم کردن و شکستن است و واژه «عهد» در اينجا به معناى زمان است و معانى ديگرى نيز دارد.
اين احتمال نيز داده شده است که عهد، اشاره به پيمانهايى باشد که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در مورد خلافت على(عليه السلام) و حفظ احترام اهل بيت(عليهم السلام) مخصوصاً دخترش زهرا و قراردادن آنها در کنار قرآن به مقتضاى حديث ثقلين و امثال آن گرفته بود; يعنى مدت طولانى از اين پيمانها نگذشته بود که گروهى از امت همه را به فراموشى سپردند و دست به جناياتى زدند که عقل را حيران مى کند.
سرانجام امام در آخرين سخن خود خطاب به پيامبر و بانوى اسلام، زهراى مرضيه چنين مى گويد: «درود خدا بر شما هر دو باد، درود و سلام وداع کننده; نه وداع ناخشنود خسته دل، اگر از کنار قبرت باز گردم به خاطر ملالت نيست، و اگر اقامت گزينم (و گريه و زارى) سر دهم هرگز به جهت سوء ظن به وعده نيک خداوند در مورد صابران و شکيبايان نمى باشد»; (وَالسَّلاَمُ عَلَيْکُمَا سَلاَمَ مُوَدِّع، لاَ قَال(15) وَ لاَ سَئِم(16)، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَة، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللّهُ الصَّابِرِينَ).
در روايت کافى در ذيل اين سخن چنين آمده است: «واه واهاً وَالصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أجْمَلُ وَ لَوْ لا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلينَ لَجَعَلْتُ الْمَقامَ وَ اللَّبْثَ لِزاماً مَعْکُوفاً وَ لأعْوَلْتُ إِعْوالَ الثَّکْلى عَلى جَليلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللهِ تُدْفَنُ ابْنَتُکَ سِرّاً وَ تَهْضِمُ حَقُّها وَ تَمْنَعُ إِرْثُها وَ لَمْ يَتَباعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُقْ مِنْکَ الذِّکْرُ وَ إِلَى اللهِ يا رَسُولَ اللهِ الْمُشْتَکى وَ فيکَ يا رَسُولَ اللهِ أحْسَنَ الْعَزاء وَ صَلَّى اللهُ عَلَيْکَ وَ عَلَيْها السَّلامُ وَ الرِّضْوانُ; آه آه! ولى شکيبايى مى کنم که شکيبايى بهتر و زيباتر است و اگر بيم آن نبود که نظام حاکم از جايگاه قبر تو آگاه شوند پيوسته در کنار قبر تو مى ماندم و ناله هايى همچون ناله هاى مادرى که به داغ فرزندش گرفتار شده، براى اين مصيبت بزرگ سر مى دادم. (اى رسول گرامى) خدا مى بيند که دخترت پنهان به خاک سپرده مى شود و حقّش (آشکارا) بر باد مى رود و او را از ارثش محروم مى کنند حال آنکه زمان زيادى نگذشته و نامت فراموش نشده است. اى رسول خدا اين شکايت را به درگاه حق و به نزد تو مى آورم. اى رسول خدا تسليت مرا بپذير! درود و سلام و رضوان خدا بر تو و بر دخترت زهرا باد».(17)
از اين تعبيرات و آنچه در نهج البلاغه آمده به خوبى روشن مى شود که حق نشناسان در زمان کوتاهى بعد از رحلت پيامبر چه مصائبى بر اهل بيت(عليهم السلام) او و عزيزترين عزيزانش وارد کردند مصائبى که على(عليه السلام) را که کوه شکيبايى و استقامت بود به لرزه درآورد و همچون مادر جوان مرده به گريه و ناله واداشت و عجب اينکه مدارک اين تهاجم بى رحمانه بر بيت وحى، در کتب اهل سنّت نيز به صورت گسترده آمده است.
*****
نکته ها:
با اينکه زندگانى بانوى اسلام، حضرت زهرا، سيده نساء العالمين بسيار کوتاه بود; ولى شرح حال او و فضايل و مناقب و مصائبش بسيار طولانى است. جمعى از شارحان نهج البلاغه به اين خطبه که رسيده اند به گوشه هايى از آن اشاره کرده اند. لازم است ما هم به طور فشرده چند نکته را يادآور شويم:
1. حضرت زهرا (عليها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله عليه وآله):
دخت گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان رسول گرامى(صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاکى از عصمت و پيراستگى او از گناه است، آنجا که درباره او مى فرمايد:
«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني(20); فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگين کرده است». ناگفته پيداست که خشم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مايه اذيت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کريم چنين بيان شده است: «(وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ)(21); آنان که رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناکى است».
چه دليلى استوارتر بر فضيلت و عصمت او که در حديث ديگرى رضاى وى در گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله) مايه رضاى خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد:
«يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَکِ وَ يَرْضى لِرِضاکِ(22); دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگين، و با خشنودى تو، خشنود مى شود».
به سبب داشتن چنين مقامى والا، او سرور زنان جهان است، و پيامبر در حق او چنين فرموده:
«يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَکُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ(23); دخترم فاطمه! آيا به اين کرامتى که خدا به تو داده راضى نمى شوى که تو، سرور زنان جهان و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى».
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنّت:
محدّثان يادآور مى شوند، هنگامى که آيه مبارکه (فِى بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْکَرَ فِيهَا اسْمُهُ)(24) بر پيامبر نازل شد، پيامبر اين آيه را در مسجد تلاوت کرد، در اين هنگام شخصى برخاست و گفت: اى رسول گرامى! مقصود از اين بيوت با اين اهميّت کدام است؟ پيامبر فرمود: خانه هاى پيامبران! ابوبکر برخاست، درحالى که به خانه على و فاطمه(عليهما السلام) اشاره مى کرد، گفت: آيا اين خانه از همان خانه هاست؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پاسخ فرمود: بلى از برجسته ترين آنهاست.(25)
پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى کرد(1) و اين آيه را مى خواند:(إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً).(26)
خانه اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.
آرى! خانه اى که اصحاب کسا را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى کند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.
اکنون بايد ديد پس از درگذشت پيامبر(صلى الله عليه وآله) تا چه اندازه حرمت اين خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند، و خودشان صريحاً به آن اعتراف دارند؟ اين حرمت شکنان چه کسانى بودند، و هدفشان چه بود؟
3. هتک حرمت خانه آن حضرت!
با اين همه سفارشهاى مؤکّد، متأسفانه برخى حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتک آن پرداختند، و اين مسئله اى نيست که بتوان بر آن پرده پوشى گذاشت. در اين مورد نصوصى را از کتاب اهل سنّت نقل مى کنيم، تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه زهرا(عليها السلام) و رويدادهاى بعدى، امرى تاريخى و مسلّم است; نه يک افسانه! و با اينکه در عصر خلفا گرفتگى فوق العاده اى نسبت به نگارش فضايل و مناقب اهل بيت(عليهم السلام) در کار بود ولى به حکم اينکه «حقيقت شىء نگهبان آن است» اين حقيقت به طور زنده در کتابهاى تاريخى و حديثى محفوظ مانده است. در نقل مدارک، ترتيب زمانى را از قرنهاى نخستين در نظر مى گيريم، تا برسد به نويسندگان عصر حاضر.
الف) ابن ابى شيبه، محدّث معروف اهل سنّت، در کتاب «المصنّف»:
ابوبکر ابن ابى شيبه (159-235) مؤلف کتاب المصنّف به سندى صحيح چنين نقل مى کند:
«إِنَّهُ حينَ بُويِعَ لاِبي بَکْر بَعْدَ رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله) کانَ عَليُ وَ الزُّبَيْرُ يَدْخُلانِ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ الله، فَيُشاوِرُونَها وَ يَرْتَجِعُونَ في أَمْرِهِمْ. فَلَمّا بَلَغَ ذلِکَ عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلى فاطِمَةَ، فَقالَ: يا بِنْتَ رَسُولِ الله(صلى الله عليه وآله) وَ اللهِ ما أَحَدَ أَحَبُّ إِلَيْنا مِنْ أَبِيکَ وَ ما مِنْ أَحَد أَحَّبَ إِلَيْنا بَعْدَ أَبيکَ مِنْکِ، وَ أيْمُ اللهِ ما ذاکَ بِمانِعي إِنِ اجْتَمَعَ هؤلاءِ النَّفَرُ عِنْدَکَ أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ يُحْرَقَ عَلَيْهِمُ الْبَيْتِ. قالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جاؤُوها، فَقالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جاءَني، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللهِ لَئِنْ عُدْتُم لَيَحرِقَنَّ عَلَيْکُمُ الْبَيْتَ، وَ أَيْمُ اللهِ لَيْمِضَيَّن لِما حَلَفَ عَلَيْهِ.
هنگامى که مردم با ابى بکر بيعت کردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى; ولى سوگند به خدا اين محبّت مانع از آن نيست که اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على(عليه السلام) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على(عليه السلام) و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستيد آتش مى زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!».(27)
تکرار مى کنيم که اين رويداد در کتاب المصنّف با سند صحيح نقل شده است.
ب) بلاذرى، محدّث بزرگ ديگر اهل سنّت، در کتاب «انساب الاشراف»:
احمد بن يحيى جابر بغدادى بلاذرى (م 270) نويسنده معروف و صاحب تاريخ بزرگ، اين رويداد تاريخى را در کتاب انساب الاشراف به نحو ياد شده در زير نقل مى کند.
«إِنَّ أَبابَکر أَرْسَلَ إلى عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلة! فَتَلَقَتْهُ فاطِمَةَ عَلَى الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراکَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِکَ أَقْوى فيما جاءَ بِهِ اَبُوکِ….(28)
ابوبکر به دنبال على(عليه السلام) فرستاد تا بيعت کند; ولى على(عليه السلام) از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتش زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين کار کمک به چيزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!».
ج) ابن قتيبه و کتاب «الإمامة و السياسة»:
مورّخ شهير عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى (212-276) از پيشوايان ادب، نويسندگان پرکار حوزه تاريخ اسلامى و مؤلف کتاب تأويل مختلف الحديث، و ادب الکاتب و… است.(29) وى در کتاب الامامة و السياسة چنين مى نويسد:
«إنّ أبابَکْر(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَليّ کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عُمَرُ فَجاءَ فَناداهُمْ وَ هُمْ في دارِ عَليٍّ، فَأَبَوْا أَنْ يَخْرُجُوا فَدَعا بِالْحَطَب وَ قالَ: وَالَّذي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّها عَلى مَنْ فيها، فَقيلَ لَهُ: يا أبا حَفص إِنَّ فيها فاطِمَةَ فَقالَ، وَ إِنْ!(30)
ابوبکر از کسانى که از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على(عليه السلام) آمد و همگان را صدا زد که بيرون بيايند و آنان از خروج ازخانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى که جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (کنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت : باشد!».
ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناک تر و دردناک تر نوشته است، او مى گويد:
«ثُمَّ قامَ عَمُرُ فَمَشى مَعَهُ جَماعَةٌ حَتّى أَتَوْا فاطِمَةَ فَدقُّوا الْبابَ فَلَمّا سَمِعَتْ أصْواتَهُم نادَتْ بِأَعْلى صَوْتِها يا أَبَتاهُ يا رَسُولَ الله ماذا لَقينا بَعْدَکَ مِنْ ابنِ الْخَطّابِ وَ ابنِ أبي الْقُحافة فَلَمّا سَمِعَ الْقَوْمُ صَوْتَها وَ بُکائَها انْصَرَفُوا وَ بَقِيَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوا عَلَيّاً فَمَضَوْا بِهِ إلى أبي بَکْر فَقالُوا لَهُ بايِعْ، فَقالَ: إنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَه؟ فَقالُوا: إِذاً وَاللهِ الَّذي لا إلهَ إِلاّ هُوَ نَضْرِبُ عُنُقَکَ…!(31)
عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى که فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى که همراه عمر بودند هنگامى که صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند; ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بکر بردند و به او گفتند: بيعت کن، على(عليه السلام) گفت: اگر بيعت نکنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى که جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم…».
اين بخش از تاريخ براى علاقه مندان به شيخين قطعاً بسيار سنگين و ناگوار است، لذا برخى در صدد بر آمدند در نسبت کتاب به ابن قتيبه ترديد کنند، در حالى که ابن ابى الحديد استاد فن تاريخ، اين کتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى کند، متأسفانه اين کتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، در حالى که همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است.
زرکلى در کتاب الأعلام اين کتاب را از آثار ابن قتيبه مى داند و مى افزايد: برخى از علما در اين نسبت نظرى دارند; يعنى شک و ترديد را به ديگران نسبت مى دهد; نه به خويش. الياس سرکيس نيز اين کتاب را از آثار ابن قتيبه مى شمارد.(32)
د) طبرى و تاريخ او:
محمد بن جرير طبرى (م310) در تاريخ خود رويداد هتک حرمت خانه وحى را چنين بيان مى کند:
«أتى عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاََحْرِقَنَّ عَلَيْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلى الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ.(33)
عمر بن خطّاب به خانه على آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اينکه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى که شمشير کشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند».
اين بخش از تاريخ حاکى از آن است که اخذ بيعت براى خليفه با تهديد و ارعاب صورت مى پذيرفت امّا اينکه اين گونه بيعت چه ارزشى دارد؟ قضاوت آن با خوانندگان است.
هـ) ابن عبد ربه و کتاب «العقد الفريد»:
شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسى مؤلف کتاب العقد الفريد (م463هـ) در کتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان کسانى که از بيعت ابى بکر تخلف جستند، مى نويسد:
«فَأمّا عَليٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ حَتّى بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَکْرُ عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ وَ قالَ لَهُ: إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ فَقالَ: يا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟! قالَ: نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!.(34)
على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون کند و به او گفت : اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطّاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينکه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!».
تا اينجا بخشى که در آن تصريح به تصميم به هتک حرمت شده است پايان پذيرفت، اکنون به بخش دوم که حاکى از جامه عمل پوشاندن به اين نيّت شوم است، مى پردازيم! مبادا تصور شود که قصد آنها تنها ارعاب و تهديد بود تا على(عليه السلام) و يارانش را مجبور به بيعت کنند، و هدف عملى ساختن چنين تهديدى را نداشتند.
***
يورش انجام گرفت!
تا اينجا سخنان آن گروه که فقط به سوء نيّت خليفه و ياران او اشاره کرده اند به پايان رسيد. گروهى که نخواستند و يا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعکس کنند، در حالى که برخى ديگر به اصل فاجعه; يعنى يورش به خانه و… اشاره نموده اند و اينک مدارک يورش و هتک حرمت به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام): (در اين بخش نيز در نقل مصادر،غالباً ترتيب زمانى را در نظر مى گيريم).
و) ابوعبيد و کتاب «الاموال»:
ابوعبيد، قاسم بن سلام (م 224) در کتاب الأموال که مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مى نويسد:
«عبدالرّحمن بن عوف مى گويد: در بيمارى ابوبکر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى کاش سه چيز را که انجام داده ام، انجام نمى دادم، اى کاش سه چيز را که انجام نداده ام، انجام مى دادم. همچنين آرزو مى کنم سه چيز را از پيامبر سؤال مى کردم; يکى از آن سه چيزى که انجام داده ام و آرزو مى کنم اى کاش انجام نمى دادم اين است که: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أکْشِفْ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ تَرَکْتُهُ وَ إنْ أُغْلِقَ عَلَى الْحَرْبِ; اى کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى گشودم و آن را به حال خود وامى گذاشتم، هر چند براى جنگ بسته شده بود».(35)
ابوعبيد هنگامى که به اينجا مى رسد به جاى جمله : «لم أکشف بيت فاطمة و ترکته…» مى گويد: «کذا و کذا» و اضافه مى کند که من مايل به ذکر آن نيستم!
ابوعبيد، هر چند روى تعصّب مذهبى يا علّت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته; ولى محقّقان کتاب الأموال در پاورقى مى گويند: جمله هاى حذف شده در کتاب ميزان الاعتدال ـ به نحوى که بيان گرديد ـ وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربّه در عقد الفريد و افراد ديگر جمله هاى حذف شده را آورده اند. (دقت کنيد!)
ز) طبرانى و «معجم کبير»:
ابوالقاسم سليمان بن احمد طبرانى (260-360) که ذهبى در ميزان الاعتدال وى را معتبر مى داند.(18) در کتاب المعجم الکبير که کراراً چاپ شده، آنجا که درباره ابوبکر و خطبه ها و وفات او سخن مى گويد، يادآور مى شود:
ابوبکر به هنگام مرگ، امورى را تمنا کرد و گفت: اى کاش سه چيز را انجام نمى دادم، سه چيز را انجام مى دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مى کردم: «أمّا الثَّلاثُ اللاّئي وَدَدْتُ أنّى لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّي لَمْ أَکُنْ أکْشِفَ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ تَرَکْتُهُ…; آن سه چيزى که آرزو مى کنم که اى کاش انجام نمى دادم، آرزو مى کنم اى کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمى کردم و آن را به حال خود واگذار مى کردم!».(36)
اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد که تهديدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور (يا با آتش زدن) گشودند.
ح) باز هم ابن عبد ربّه و «عقد الفريد»:
ابن عبد ربّه اندلسى مؤلف کتاب العقد الفريد (م463) در کتاب خود از عبدالرحمن بن عوف نقل مى کند:
«من در بيمارى ابى بکر بر او وارد شدم تا از او عيادت کنم، او گفت: آرزو مى کنم که اى کاش سه چيز را انجام نمى دادم و يکى از آن سه چيز اين است: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أکْشِفُ بَيْتَ فاطِمَةَ عَنْ شيء وَ إنْ کانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ; اى کاش خانه فاطمه را نمى گشودم، هر چند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند».(37)
در بحثهاى آينده نيز اسامى و عبارات شخصيتهاى ديگرى که اين بخش از گفتار خليفه را نقل کرده اند، خواهد آمد.
ط) سخن نظّام در کتاب «الوافى بالوفيات»:
ابراهيم بن سيار نظّام معتزلى (160-231) که به دليل زيبايى کلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است در کتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(عليها السلام) را نقل مى کند. او مى گويد:
«إِنَّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ يَوْمَ الْبَيْعَةِ حَتّى ألْقَتِ الْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها; عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!».(38)
ى) مبرّد در کتاب «کامل»:
ابن ابى الحديد مى نويسد: محمد بن يزيد بن عبدالاکبر بغدادى (210-285) اديب، و نويسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در کتاب الکامل، از عبدالرحمن بن عوف داستان آرزوهاى خليفه را مى نويسد، و چنين يادآور مى شود:
«وَدَدْتُ أنّي لَمْ أکُنْ کَشَفْتُ عَنْ بَيْتِ فاطِمَةَ وَ تَرَکْتُهُ وَ لَوْ أُغْلِقَ عَلَى الْحَرْبِ».(39)
ک) مسعودى و «مروج الذهب»:
مسعودى (م325) در مروج الذهب مى نويسد: «آنگاه که ابوبکر در حال احتضار بود چنين گفت: سه چيز انجام دادم و تمنّا مى کردم که اى کاش انجام نمى دادم; يکى از آن سه چيز اين بود: فَوَدَدْتُ أنّي لَمْ أَکُنْ فَتَّشْتُ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ ذَکَرَ في ذلِکَ کَلاماً کَثيراً!; آرزو مى کردم که اى کاش حرمت خانه زهرا را هتک نمى کردم. وى در اين مورد سخن زيادى گفته است!!».(40)
مسعودى با اينکه نسبت به اهل بيت گرايشهاى موافقى دارد; ولى اينجا از بازگويى سخن خليفه خوددارى کرده و با کنايه رد شده است. البتّه سبب را خدا مى داند، بندگان خدا هم اجمالا مى دانند!
ل) ذهبى و کتاب «ميزان الاعتدال»:
ذهبى در کتاب ميزان الاعتدال از محمّد بن احمد کوفى حافظ نقل مى کند که در محضر احمد بن محمّد معروف به ابن ابى دارم، محدّث کوفى (م 357)، اين خبر خوانده شد: «إنّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ حَتّى أسْقَطَتْ بِمُحْسِن; عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد!».(41)
م) عبدالفتاح عبدالمقصود و کتاب «الإمام علي»:
وى هجوم به خانه وحى را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل يکى از آنها بسنده مى کنيم:
«عمر گفت: وَالّذي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ، لَيَخْرُجَنَّ أَوْ لاَحْرَقَنّها عَلى مَنْ فيها…! قالت له طائفة خافت الله و رعت الرسول في عقبه: يا أباحَفْص، إِنَّ فيها فاطِمَةَ…»! فَصاحَ لايُبالي: وَ إن…! وَ اقْتَرَبَ وَ قَرَعَ الْبابَ، ثُمَّ ضَرَبَهُ وَ اقْتَحَمَهُ… وَ بَدالَهُ عَليّ… وَ رَنَّ حينَذاکَ صَوْتُ الزَّهْراءِ عِنْدَ مَدْخَلِ الدّارِ… فَإنْ هِيَ إلاّ طَنينَ اسْتِغاثَة…(42);
قسم به کسى که جان عمر در دست اوست يا بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم. عدّه اى که از خدا مى ترسيدند و پس از پيامبر(صلى الله عليه وآله) رعايت منزلت او را مى کردند، گفتند: اباحفص، فاطمه در اين خانه است. بى پروا فرياد زد: باشد!. نزديک شد، در زد، سپس بر در کوبيد و وارد خانه شد. على(عليه السلام) پيدا شد… طنين صداى زهرا در نزديکى مدخل خانه بلند شد… اين ناله استغاثه او بود…!».
اين بحث را با حديث ديگرى از مقاتل ابن عطيّه در کتاب الامامة و الخلافة پايان مى دهيم (هر چند هنوز ناگفته ها بسيار است!). او در اين کتاب چنين مى نويسد:
«إنّ أبابکر بَعْدَ ما أَخَذَ الْبَيْعَةً لِنَفْسِهِ مِنَ النّاسِ بِالإرْهابِ وَ السَّيْفِ وَ الْقُوَّةِ أرْسَلَ عُمَرَ وَ قُنْفُذاً وَ جَماعَةً إلى دارِ عَلىّ وَ فاطِمَةً(عليهما السلام) وَ جَمَعَ عُمَرُ الْحَطَبَ عَلى دارِ فاطِمَةَ وَ أَحْرَق بابَ الدّارِ!…; هنگامى که ابوبکر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(عليهما السلام) فرستاد. عمر هيزم جمع کرد و در خانه را آتش زد…».(43)
در ذيل اين روايت، تعبيرات ديگرى است که قلم از بيان آن عاجز است.
نتيجه:
با اين همه مدارک روشن که عموماً از منابع اهل سنّت نقل شده، باز بعضى از آنان تعبير «افسانه شهادت» را به کار مى برند و اين حادثه تلخ را ساختگى مى پندارند! اگر اصرار آنها بر نفى اين حقايق نبود ما نيز بحث را اين مقدار گسترش نمى داديم.
4. مدفن پاک فاطمه زهرا (عليها السلام):
يکى از مصائب دختر والا مقام پيامبر اکرم اين است که جايگاه قبر شريفش هنوز نامعلوم است; بعضى آن را مطابق پاره اى از روايات در بقيع و برخى در داخل خانه اش در کنار مسجد پيامبر و بعضى در روضه (آن مقدار از مسجد که ميان قبر پيامبر و منبر آن حضرت قرار دارد) مى دانند.
اين مطلب هر محقّقى را در فکر فرو مى برد که چه طوفانى پس از رسول الله(صلى الله عليه وآله) در ميان امّت برخاست که مرقد پاک تنها دخترش، در هاله اى از ابهام فرو رفت؟ هر چند بيشترين قرائن دلالت بر دفن آن حضرت در خانه اش دارد، زيرا دفن در روضه در آن زمان کار آسانى نبود و بسيار بعيد است على(عليه السلام) رضايت به چنين کارى داده باشد و دفن در بقيع با آنچه در خطبه مورد بحث آمده چندان سازگار نيست، زيرا جمله «النّازِلَةِ في جَوارِکَ» نشان مى دهد که قبر آن بانو در کنار قبر پيامبر بوده است.
مرحوم علاّمه مجلسى از ابراهيم بن محمّد همدانى نقل مى کند که مى گويد: براى امام هادى (على بن محمّد النقى(عليهما السلام)) نامه اى نوشتم که مرا از قبر فاطمه(عليها السلام) با خبر ساز! حضرت در جواب چنين مرقوم داشت: «هِىَ مَعَ جَدّي صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ; او با جدم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) است».(44)
مرحوم صدوق نيز مى گويد: صحيح در نزد من اين است که آن حضرت در خانه اش دفن شده است که پس از توسعه بنى اميّه، الآن جزء مسجد قرار گرفته است.(45)
در وضع فعلى گرچه قبر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و قبور ديگرى در داخل مسجد قرار گرفته; ولى آن را به وسيله ديوارها و شبّاک از مسجد جدا کرده اند.
در کتاب عيون الاخبار الرضا از بزنطى نقل شده است که مى گويد: «سألت الرضا عن قبر فاطمة; من از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) از محل قبر فاطمه(عليها السلام) سؤال کردم، فرمود: دُفِنَتْ في بَيْتِها فَلَمّا زادَتْ بَنُو اُمَيَّةَ في الْمَسْجِدِ صارَتْ فِي الْمَسْجِدِ».(46)
بنابراين هر کس نزديک قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روضه مقدّسه بايستد و حضرت زهرا(عليها السلام) را زيارت کند إن شاءالله فضيلت زيارت آن حضرت از نزديک را به دست آورده است. در بقيع نيز به قصد رجا مى توان آن حضرت را زيارت کرد.
5. زمان شهادت بانوى اسلام:
نه تنها در مکان دفن آن يادگار پيامبر گفتگوست، در تاريخ وفات آن حضرت نيز اختلاف است. طبق روايت معروفى(47) از امام صادق(عليه السلام) آن حضرت در سال يازدهم هجرى با گذشت 75 روز از رحلت پدر بزرگوارش ديده از جهان فرو بست: (إِنَّ فاطِمَةَ(عليها السلام) مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) خَمْسَةَ وَ سَبْعينَ يَوْماً). با توجّه به اينکه رحلت پيامبر اکرم در 28 صفر واقع شده بايد شهادت آن بانوى عزيز در يکى از سه روز سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه جمادى الاولى واقع شده باشد (با در نظر گرفتن احتمال تمام يا ناقص بودن ماههاى وسط).
در حديث ديگرى آمده است که آن بانوى گرامى در روز سه شنبه سوم جمادى الآخر سنه يازدهم هجرت چشم از جهان بر بست(48) و اين حديث مطابق عقيده کسانى است که مى گويند فاصله ميان رحلت پيامبر و شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) 95 روز بود.
در ذيل اين حديث آمده است: «وَ کانَ سَبَبُ فَوْتِها أَنَّ قُنْفُذَ مَوْلى عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحْسِناً وَ مَرِضْتَ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَديداً; سبب وفات آن حضرت اين بود که قنفذ غلام عمر به دستور وى حضرت را به غلاف شمشير مضروب ساخت و به دنبال آن محسنش را سقط کرد و بيمارى شديد پيدا کرد (و سرانجام به شهادت رسيد)».(49)
مرحوم علاّمه مجلسى در زاد المعاد از اين قول درباره زمان وفات آن حضرت به عنوان روايتى معتبر نقل کرده است. سپس اضافه مى کند: شيخ طوسى و سيّد بن طاووس و ديگران نيز همين را پذيرفته اند و گرچه اين روايت با روايت 75 روز منافات دارد; ولى چون مشهور و روايتى معتبر، پشتوانه آن است، بايد روز سوم جمادى الثانى به مراسم تعزيت آن حضرت قيام کرد.(50)
در حديث غير مشهورى نيز فاصله وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تا شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) 40 روز ذکر شده است(51). (52)
****
پی نوشت:
1. کافى، ج 1، ص 461، باب مولد الزهرا(عليها السلام)، ح 9 .
2. «صفيّة» از ريشه «صفو» بر وزن «عفو» به معناى صاف و پاک گرفته شده و صفىّ به معناى برگزيده است. در اينجا امام(عليه السلام) از دختر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان صفيه او ياد مى کند تا علوّ شأن او را نشان دهد.
3. «تجلّد» از ريشه «جلد»، بر وزن «بلد» و «جلاده» گرفته شده که به معناى صبر و استقامت کردن است و «تجلّد» در اينجا اشاره به طاقت و صبر بر مصيبت است.
4. «تأسّى» گاه به معناى اقتدا کردن آمده و گاه به معناى غمگين شدن و در اينجا معناى دوم مناسب است، زيرا سخن از غم و اندوه است، نه اقتدا کردن، هر چند جمعى از شارحان يا مترجمان به دنبال معناى اوّل رفته اند و ظاهراً سبب اشتباه آنها، معروف بودن آن در استعمالات متعارف است.
5. «فادح» از ريشه «فدح»، بر وزن «فتح» به معناى سنگين بار کردن گرفته شده و در اينجا به معناى مصيبت سنگين است.
6. «تعزّ» يا «تعزّى» به معناى صبر بر مصيبت است و از ريشه «عزاء» گرفته شده است.
7. بحارالانوار، ج 43، ص 173. اين حديث در منابع اهل سنّت نيز آمده است; مانند کتاب فضائل الصحابه احمد بن حنبل، ج 2، ص 623، ح 1067 .
8. «وَسّد» از «وسادة»; يعنى بالش گرفته شده و اين واژه به معناى بالش زير سر نهادن است.
9. «ملحودة» از ريشه «لحد» بر وزن «عهد» به معناى شکافى است که در داخل قبر در يک سمت آن ايجاد مى کنند و ميت را در آن قرار مى دهند تا هنگام پر کردن قبر، خاکها بر روى ميت ريخته نشود.
10. «سرمد» به معناى دائم و طولانى است و گاه به چيزى که آغاز و انجامى ندارد «سرمدى» گفته مى شود.
11. «مُسَهَّد» از ريشه «سهد» بر وزن «صمد» به معناى بيدارماندن و بى خوابى کشيدن گرفته شده است. قابل توجّه اينکه در اينجا «مسهّد» به عنوان وصف (خبر) براى «ليل» آمده است و امام(عليه السلام) مى فرمايد: شبهاى من بيدار و بى تاب است به جاى اينکه بگويد خودم چنين هستم و اين در واقع نوعى تأکيد را مى رساند.
12. بحارالانوار، ج 22، ص 484.
13. بحارالانوار، ج 43، ص 213 .
14. «احفها» از ريشه «احفاء» به معناى اصرار در سؤال و خبر گرفتن گرفته شده است.
15. «قال» از ريشه «قلاء» بر وزن «سلام» به معناى بيزار بودن گرفته شده و «قال» به کسى مى گويند که از چيزى بيزار باشد.
16. «سئم» از ريشه «سئامت» بر وزن «فلاحت» به معناى ملال و کسل شدن گرفته شده و «سئم» به کسى گفته مى شود که چنين حالتى دارد.
17. کافى، ج 1، ص 459، باب مولد الزهرا(عليها السلام) .
18. فتح البارى در شرح صحيح بخارى، ج 7، ص 84 و نيز بخارى اين حديث را در بخش علامات نبوّت، ج 6، ص 491، و در اواخر مغازى، ج 8، ص 110 آورده است.
19. توبه، آيه 61 .
20. مستدرک حاکم، ج 3، ص 154 ; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203 و حاکم در کتاب مستدرک احاديثى مى آورد که جامع شرايطى است که بخارى و مسلم در صحت حديث، آنها را لازم دانسته اند.
21. مستدرک حاکم، ج 3، ص 156 .
22. نور، آيه 36. (نور خدا) در خانه هايى است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود.
23. قرأ رسول الله هذه الآية (في بُيُوتِ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْکَرَ فيها اِسْمُهُ) فقام إلَيْهِ رَجُلٌ: فَقالَ: أَيُّ بُيُوت هذِهِ يا رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله)؟ قالَ: بُيُوتُ الأنْبِياءِ، فَقامَ إِلَيْهِ أَبُوبَکْرُ، فَقالَ يا رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله) : أَهذَا الْبَيْتُ مِنْها، ـ مُشيراً إلى بَيْتِ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ(عليهما السلام) ـ قالَ: نَعَمْ، مِنْ أَفاضِلِها (در المنثور، ج 6، ص 203; تفسير سوره نور، روح المعانى، ج 18، ص 174).
24. درالمنثور، ج 6، ص 606 .
25. احزاب، آيه 33 .
26. مصنف ابن ابى شيبه، ج 8، ص 572، کتاب المغازى.
27. انساب الأشراف، ج 1، ص 586، چاپ دار معارف، قاهره.
28. الاعلام زرکلى، ج 4، ص 137 .
29. الامامة و السياسة ابن قتيبه، ص 12، چاپ مکتبة تجارية کبرى، مصر.
30. همان مدرک، ص 13 .
31. معجم المطبوعات العربية، ج 1، ص 212 .
32. تاريخ طبرى، ج 2، ص 443، چاپ بيروت.
33. عقد الفريد، ج 4، ص 93، چاپ مکتبة هلال.
34. الأموال، پاورقى 4، چاپ نشر کليات ازهرية، نيز ص 144، چاپ بيروت، نيز ابن عبد ربّه در عقد الفريد، ج 4، ص 93 نقل کرده است، چنان که خواهد آمد.
35. ميزان الاعتدال، ج 2، ص 195 .
36. معجم کبير طبرانى، ج 1، ص 62، ح 34، تحقيق حمدى عبدالمجيد سلفى.
37. عقد الفريد، ج 4، ص 93، چاپ مکتبة الهلال.
38. الوافى بالوفيات، ج 6، ص 17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانى، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفة، بيروت و در ترجمه نظّام به کتاب «بحوث فى الملل والنحل»، ج 3، ص 248-255 مراجعه شود.
39. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 46 و 47، چاپ مصر.
40. مروج الذهب، ج 2، ص 301، چاپ دارالاندلس، بيروت.
41. ميزان الاعتدال، ج 1، ص 139، شماره 552 .
42. عبدالفتاح عبدالمقصود، على بن ابى طالب، ج 4، ص 276-277 .
43. الامامة و الخلافة، ص 160-161، تأليف مقاتل بن عطية که با مقدمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عين الشمس قاهره به چاپ رسيده (چاپ بيروت، مؤسّسه البلاغ).
44. بحارالانوار، ج 97، ص 198، ح 18.
45. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 572 .
46. عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 311 (مطابق نقل بحارالانوار، ج 97، ص 191).
47. کافى، ج 1، ص 458، ح 1; و بحارالانوار، ج 43، ص 215. مرحوم علاّمه مجلسى در شرحى که بعد از حديث 47 نگاشته، مى نويسد: «في الْخَبَرِ الصَّحيحِ أنَّها عاشَتْ بَعْدَ أَبيها خَمْسَةَ وَ سَبْعينَ يَوْماً».
48. بحارالانوار، ج 43، ص 170، ح 11 .
49. همان مدرک.
50. زاد المعاد، ص 456 .
51. بحارالانوار، ج 43، ص 7 .
52. سند خطبه: به گفته ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه تعبير سيّد رضى از فاطمه زهرا به «سيدة نساء العالمين» برگرفته از خبر متواترى است كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده، به عين اين تعبير يا تعبير ديگرى كه مفهومش همان است. نويسنده مصادر نهج البلاغه بعد از نقل مطلب بالا مى گويد: اين حديث (حديث سيدة نساء العالمين) نزد علماى اماميه نيز متواتر است؛ بلكه جزء اعتقادات آنها محسوب مى شود. سپس روايات متعددى نيز از كتب اهل سنّت در اين زمينه نقل مى كند. امّا بزرگانى كه قبل از سيّد رضى، اين خطبه (كلام) را نقل كرده اند عبارتند از مرحوم كلينى در جلد اوّل كتاب كافى (با جمله هايى افزون بر آنچه سيّد رضى آورده است) و شيخ مفيد در كتاب مجالس و گروه ديگرى نيز بعد از سيّد رضى در كتابهاى خود با تفاوتهايى اين خطبه را نقل كرده اند كه نشان مى دهد آن را از مدركى غير از نهج البلاغه گرفته اند؛ مانند طبرى در دلائل الامامة و شيخ طوسى در امالى و سبط ابن جوزى در تذكرة الخواص ماجراى دفن آن حضرت را نقل كرده و اشعارى را كه على عليه السلام در فراق آن حضرت سروده ذكر مى كند. سپس كلام فوق را با اضافاتى مى آورد. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 93- 98)

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت


فرم در حال بارگذاری ...

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا

نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1398

 

شبکه تلویزیونی الاتجاه عراق هم اعلام کرد حضور گسترده عراقی‌ها در راهپیمایی ضد اشغالگری در بغداد آغاز شده است. الاتجاه افزود حضور میلیونی عراقی‌ها برای شرکت در «انقلابِ دومِ بیستم» است.

عراقی‌ها در ماه مه سال ۱۹۲۰ میلادی علیه استعمارگران اشغالگر انگلیسی قیام کردند که به آن انقلاب اول می‌گویند.


خبرگزاری کُردی رودا در پوشش راهپیمایی گسترده مردم عراق نوشت: هزاران عراقی در اعتراض به حضور نظامی آمریکا در این کشور به خیابان ها آمده اند. آنها پلاکاردها در دست دارند که روی آن نوشته «ترامپ آمریکا و جهان را ویران می کند».
تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر
رسانه مستقل «هم‌اکنون کرکوک » با انتشار تصاویری از حضور پرشور مردم عراق نوشت عراقی ها به فراخوان مقتدی صدر برای خروج آمریکایی های از عراق لبیک گفتند.
تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


پوشش زنده تظاهرات ضدآمریکایی مردم عراق در شبکه‌های تلویزیونی این کشور

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

تصویر سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در تظاهرات ضدآمریکایی بغداد

سردار سلیمانی

...

پل الطابقین بغداد در دقایق آغازین تظاهرات ضد آمریکایی

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

آدمک‎های به دار آویخته شده ترامپ و نظامیان آمریکایی در راهپیمایی بغداد

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


نماینده ائتلاف فتح: در مسئله اخراج آمریکایی‌ها همگی در یک صف هستیم

نعیم العبودی، نماینده ائتلاف فتح در مصاحبه با خبرنگار المیادین گفت: اختلاف نظر سیاسی امری طبیعی است اما در لحظات سرنوشت ساز به ویژه مسئله اخراج آمریکایی‌ها همگی در یک صف هستیم.

وی افزود: موضع امروز برای تمامی عراقی‌ها یکی است و آن اخراج نیرو‌های آمریکایی از کشور است. هدف اصلی ما اخراج آمریکایی‌ها از سراسر عراق است و تمامی احتمالات برای پاسخگویی وجود دارد.

العبودی تاکید کرد: همانند انقلاب ۱۹۲۰ امروز نقطه مهمی در تاریخ عراق است که بر تمامی منطقه تاثیر می‌گذارد.


سخنگوی گردان‌های حزب‌الله عراق: آمریکایی‌ها نه تنها از عراق بلکه باید از کل منطقه اخراج شوند

جعفر الحسینی، سخنگوی رسمی گردان های حزب الله عراق هم در گفت‌وگو با المیادین اعلام کرد: مردم عراق با صدای واحد تاکید دارند که حضور آمریکایی ها در عراق را نمی‌پذیرند. هنگامی که از حاکمیت عراق سخن می گوییم همگی یک صدا به این می رسیم که کشور باید خالی از حضور هر گونه نیروی اشغالگر باشد.

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

الحسینی تاکید کرد: گزینه های پاسخ روی میز است و آمادگی کامل در عرصه های دیپلماسی و حتی نظامی برای پاسخ دادن به آمریکایی ها داریم. پاسخ های ما حتمی هستند و نتیجه آن اخراج آمریکایی ها نه تنها از عراق بلکه از کل منطقه است.

وی در پایان افزود: وقتی از فساد و سیستمی پوسیده سخن می گوییم اینها همه نتیجه حضور آمریکایی ها در عراق است.


سرایا السلام: چیزی که امروز رخ می‌دهد، همه‌پرسی جمعی در مخالفت با حضور آمریکایی است

صفا التمیمی، سخنگوی گردان‌های سرایا السلام هم با حضور در تظاهرات گفت: تعداد تظاهرات کنندگان بسیار زیاد است و تمام فضاهای میدان [التحریر] پر شده است. چیزی که امروز رخ می‌دهد، همه‌پرسی جمعی در مخالفت با حضور آمریکایی است.
او گفت: نیروی هوایی که ائتلاف به اصلاح ضد داعش در عراق از آن استفاده کرد در واقع بیشتر عملیات‌های ضدداعشی را خنثی می‌کرد.

سخنگوی سرایا السلام اعلام کرد تمامی آزادگان جهان و ناظران بین‌المللی تظاهرات امروز را پیگیری می‌کنند و پیام مردم عراق به گوش جهانیان رسید.

التمیمی فساد و اشغالگری را دو روی یک سکه و حضور مردم را تاییدی برای این سخن دانست.

سرایاالاسلام


بیانیه مقتدی صدر در تظاهرات امروز بغداد

رهبر جریان صدر عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: دولت باید تمامی پایگاههای نظامی آمریکا را ببندد. اگر دولت آمریکا حاضر به خروج از عراق نشود، با آن به مثابه یک کشور اشغالگر و دشمن برخورد خواهد شد.
 
وی افزود: بغداد باید تمامی قراردادهای امنیتی با آمریکا را لغو کرده و حریم هوایی را به روی عملیات‌های نظامی این کشور ببندد.
 
مقتدی صدر



دبیرکل جنبش بابلیون: مردم عراق مسیر مسالمت آمیز را برای اخراج آمریکایی‌ها انتخاب کردند

ریان الکلدانی اعلام کرد حضور مردم انتفاضه‌ای برای خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق است و مردم از تمامی اقشار حضور آمریکایی‌ها را نمی‌پذیرند.

وی گفت: مردم عراق مسیر مسالمت‌آمیز و قانونی را برای اخراج نیرو‌های آمریکایی انتخاب کرد در حالی که تمامی گزینه‌ها برای این اقدام روی میز است.

دبیرکل جنبش بابلیون افزود: مشارکت خوبی از سوی تمامی قشرها مختلف عراق وجود دارد و همگی پرچم عراق را همراه دارند.

الکلدانی با اشاره به تصمیم پارلمان و دولت عراق برای اخراج نیرو‌های آمریکایی اعلام کرد: اگر واشنگتن به این تصمیم جوابی ندهد باید با آن‌ها مقابله کنیم.تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


پلیس فدرال عراق:

بیش از یک میلیون نفر در تظاهرات شرکت کرده‌اند

جعفر البطاط، فرمانده پلیس فدرال عراق، تعداد تظاهرکنندگان را بیش از یک میلیون نفر تخمین زد.


النجباء: تظاهرات امروز سیلی دیگری بر صورت آمریکاست

نصر الشمری، معاون دبیرکل جنبش نجبای عراق، تظاهرات گسترده امروز عراق را سیلی دیگری بر صورت آمریکا دانست و گفت: ترامپ باید صدای مردم عراق را بشنود.

وی تاکید کرد: آمریکایی‌ها باید از عراق عقب‌نشینی کنند وگرنه با مقاومت مردم عراق رو به رو می‌شوند و سرنوشت آنان مرگ است.

معاون دبیرکل نجبا افزود: دولت آمریکا باید از ماهیت شکافی که ترامپ آمریکا را در آن انداخت آگاه شوند.

الشمری حضور نیرو‌های آمریکایی در عراق را غیرقانونی و مخالف با تصمیم دولت و پارلمان دانست.

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


جریان صدر: حضور مردم فصل الخطاب حضور آمریکایی‌هاست

حاکم الزاملی، یکی از فرماندهان جریان صدر عراق، حضور گسترده مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی امروز را فصل الخطاب توصیف کرد.

او اعلام کرد که عراق توانمندی‌های بسیاری برای پایان دادن به حضور آمریکایی‌ها در کشور دارد و هیچ کس نباید تصور کند عراق کشور ضعیفی است.

گفت: تمامی اقشار و از تمامی استان‌ها در تظاهرات میلیونی امروز شرکت کرده‌اند.


خزعلی از صدر قدردانی کرد

قیس خزعلی، دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق عراق، از مقتدی صدر، رهبر جریان صدر عراق، به علت صدور فراخوان جهت برپایی تظاهرات میلیونی عراقی‌ها با هدف خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق قدردانی کرد.

او در توئیتی نوشت امروز تمامی عراقی‌ها، زنان و مردان، سالخوردگان و جوانان پیام واحدی به کل جهان ارسال کردند و آن پیام این است که مکانی برای حضور نیرو‌های خارجی در خاک عراق وجود ندارد.

هشدار قیس خزعلی به آمریکا

قیس خزعلی همچنین با هشدار به آمریکا اعلام کرد: «خطاب به ترامپ احمق می‌گوییم که تظاهرات میلیونی امروز و پیام آن شفاف بود. اگر با اراده خودت بیرون نروی به زور بیرون انداخته می‌شوی و این وعده اهل مقاومت است.»

قیس خزعلی، دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق


حزب‌الله عراق: آمریکا  فقط زبان زور را می‌فهمد

محمد محی، سخنگوی گردان‌های حزب‌الله عراق، در گفت‌وگو با المنار درباره حضور میلیونی مردم عراق در تظاهرات علیه حضور نیرو‌های بیگانه در این کشور و اینکه این تظاهرات گسترده چه تاثیری بر تحولات سیاسی کشور خواهد گذاشت گفت: این تظاهرات میلیونی و گسترده بیانگر خواست و اراده مردم عراق و مخالفت آن‌ها با حضور بیگانگان در عراق تحت هر اسم و عنوانی است. به نظر ما این تظاهرات به منزله همه‌پرسی عمومی است.

او در ادامه در پاسخ به این سوال که آمریکا این بار تا چه اندازه می‌تواند از اختلاف بین گروه‌های مختلف در عراق بهره ببرد تا نیرو‌های خود را در عراق نگه دارد گفت: اطمینان داریم آمریکا با عراق به عنوان یک کشور رفتار نمی‌کند و گروه‌های سیاسی را نیز گروه‌هایی نمی‌داند که نماینده مردم و کشور و حکومت باشند. برهمین اساس هیچ ارزش و اعتباری برای آن‌ها قائل نیست و تلاش می‌کند خواست خود را چه از طریق ایجاد شکاف بین گروه‌های سیاسی و مردمی یا تحمیل آن بر نیرو‌های نظامی و قرار دادن آن‌ها در برابر عمل انجام شد، تحقق بخشد.

سخنگوی گردان‌های حزب‌الله عراق افزود: ولی آمریکا قبلا شانس خود را قبلا امتحان کرده است و ما نیز شاهد وقت‌کشی‌های این کشور بوده ایم، ولی در نهایت نتوانست در برابر خواست عراقی‌ها دوام بیاورد و ناچار شد سال ۲۰۱۱ از عراق خارج شود و اکنون نیز به محض آن که ارسال تابوت نظامیان این کشور به آمریکا آغاز شود به خواست مردم گردن خواهد نهاد، زیرا این کشور فقط منطق زور را می‌فهمد. ما خود را برای مقاومت مردمی آماده می‌کنیم و آمریکا و دیگران را وادار به ترک عراق خواهیم کرد.


تشکر جنبش نجباء از مردم عراق

اکرم الکعبی، دبیر کل جنبش نجبای عراق، در بیانیه‌ای از تمامی اقشار مختلف عراق که در تظاهرات ضد آمریکایی امروز (جمعه) در سراسر کشور و بغداد مشارکت کردند و به درخواست تشکیل صفی واحد در برابر اشغالگران پاسخ دادند تشکر کرد.

او در این بیانیه موضع‌گیری مردم در این روز همانند انقلاب ۱۹۲۰ توصیف کرد و گفت: این روز در تاریخ جاودان می‌شود و نوادگان به این نسل افتخار خواهند کرد.


همام حمودی خطاب به آمریکایی‌ها: بار و بنه خود را ببندید

همام حمودی، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق خطاب به آمریکایی‌ها گفت: «بار و بنه خود را ببندید و معطل نکنید!»

همام حمودی، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق


نمایی از حضور میلیونی عراقی‌ها در بغداد و طنین شعار “مرگ بر آمریکا”

 



تصاویر هوایی از تظاهرات میلیونی بغداد

 





حضور اقشار مختلف مردم عراق در تظاهرات امروز

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر


تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

مردم عراق 1

مردم عراق 2

مردم عراق 3

مردم عراق 4

مردم عراق 5


پرچم رژیم صهیونیستی و آمریکا زیر پای مردم عراق

 




بازتاب تظاهرات گسترده عراقی‌ها علیه حضور نظامی آمریکا در رسانه‌های خارجی

شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان ضمن پوشش اخبار راهپیمایی میلیونی مردم عراق نوشت: صدها هزار نفر از مردم عراق با استقبال از فراخوان «راهپیمایی یک میلیون نفری» در بغداد حاضر شده و خواستار خروج آمریکا و نیروهای نظامی این کشور از خاک عراق شدند. 

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت: مردم عراق به خیابان‌ها آمدند تا علیه حضور نظامی آمریکا در این کشور تظاهرات کنند.

تظاهرات میلیونی مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا+ فیلم و تصاویر

پایگاه اینترنتی یورونیوز نوشت: هزاران عراقی خواهان خروج آمریکا از این کشور شدند. برخی از تظاهرات‌کنندگان عراقی پلاکارد‌هایی با نوشته «آمریکا از عراق بیرون برو» در دست داشتند.


واکنش جنبش جوانان منطقه الدراز بحرین درباره تظاهرات میلیونی عراق

جنبش جوانان منطقه الدراز بحرین نیز در صفحه توییتر خود نوشت: «گردهم آمدن میلیون‌ها نفر در خیابان‌های عراق در جمعه خشم مردمی به منظور درخواست اخراج اشغالگران آمریکایی از منطقه.»

توییت جوانان بحرین درباره تظاهرات میلیونی عراق


پس از عملیات تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد و شهادت سردار سلیمانی، ابو مهدی المهندس و شماری از فرماندهان مقاومت، پارلمان عراق طرح خروج نیروهای آمریکا از این کشور را تصویب کرد.

در گام بعدی سید مقتدی صدر، روحانی پرنفوذ شیعه و رهبران گروه‌های مقاومت و جریانهای سیاسی عراق خواستار تظاهرات میلیونی مردم در شهر بغداد در روز جمعه چهارم بهمن شدند.

کاربران عراقی هم با استقبال از این مسئله، در شبکه‌های اجتماعی با انتشار متن‌ها، پوسترها، و کلیپ‌هایی ضمن یادآوری جنایات آمریکا در این کشور مردم را به حضور گسترده در این راهپیمایی دعوت کردند.

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

آغاز حضور مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

باشگاه خبرنگاران

 


فرم در حال بارگذاری ...