ارزش صبر و زهد و ورع و رضا

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

حکمت 4 نهج البلاغه: ارزش صبر و زهد و ورع و رضا

وَ قَالَ (علیه السلام):

الْعَجْزُ آفَةٌ،

وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ،

وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ،

وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ،

وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى.

 

امام عليه السّلام فرموده است:

1- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است (كه شخص را از پا در مى آورد)

2- و شكيبائى دلاورى است

3- و پارسائى دارائى است (زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمى باشد)

4- و دورى از گناهان سپر است (از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مى نمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مى دهد)

5- رضا و خوشنود بودن بقضاء نيكو همنشينى است (همانطور كه همنشين شخص را در رفاه و آسايش دارد، خوشنود بآنچه خداوند خواسته در رفاه و آسايش مى باشد).

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

قوىّ و صبور باش:
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد.

...


نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ).
عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود».(1)
سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده مى فرماید: «صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ).
بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند.
نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود.
در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى.
همان گونه که در حدیثى در جلد دوم کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة».(2)
در کلمات بزرگان نیز تعبیرات جالبى درباره صبر آمده است از جمله این که گفته اند: «الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ; صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند».
نیز گفته اند «إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ; دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد».
نیز گفته اند: «إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ; هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد».(3)
آن گاه در سومین جمله مى فرماید: «زهد ثروت است»; (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ).
اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز بى نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند.
زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! بلکه مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند.در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خطاب به على(علیه السلام) فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَة لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَة أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا; زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا; اى على خداوند تو را به زینتى آراسته که هیچ بنده اى به زینتى بهتر از آن نزد خداوند آراسته نشده است تو را به زهد در دنیا آراسته است».(4) و در حقیقت چنین است چون آراستگى به زهد انسان را به بسیارى از صفات دیگر از فضایل اخلاقى مى آراید.
به همین دلیل در حدیث دیگرى از امام صادق(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْت وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا… حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ الاِْیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیَا; تمام نیکى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن زهد در دنیاست… سپس فرمود: حلاوت ایمان بر دل و جان شما حرام است تا زمانى که دل هایتان زهد در دنیا پیشه کند».(5)
آن گاه در چهارمین جمله مى فرماید: «تقوا و پرهیزگارى سپرى است (در برابر گناهان و خطرات شیطان و هواى نفس)»; (وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ).
ورع به معناى تقوا یا حد اعلاى تقواست به گونه اى که انسان حتى از شبهات پرهیز کند. این فضیلت انسانى از حالت خداترسى باطنى سرچشمه مى گیرد که چون در برابر او گناهى ظاهر شود سدى در میان او و گناه ایجاد کند.
تعبیر به «جنة» تعبیر جالبى است، زیرا سپر وسیله اى دفاعى در مقابل آماج تیرهاى دشمن یا شمشیرها و نیزه هاست گویا هواى نفس و شیطان پیوسته قلب انسان را هدف تیرهاى خود قرار مى دهد و انسان با ورع به وسیله این سپر مى تواند از آزار آنها در امان بماند.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لِکُلِّ شَىْء أُسٌّ وَأُسُّ الاْیمانِ الْوَرَعُ; هر چیز اساس و شالوده اى دارد و شالوده ایمان ورع است».(6)
در حدیثى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: «عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ عَوْنُ الدّینِ وَشَیْمَةُ الْمُخْلِصینَ; بر تو باد به پیشه کردن ورع، زیرا (بهترین) یاور دین و روش مخلصان است».(7)
سپس در پنجمین و آخرین جمله مى فرماید: «رضایت و خشنودى (از تقدیرات الهى) بهترین همنشین است»; (وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى).
همنشین خوب کسى است که به انسان آرامش بخشد و او را از بى تابى در برابر مشکلات باز دارد و در او روح امید بدمد و تمام این آثار در راضى بودن به قضاى الهى است.
آنکس که مقدرات را از سوى خداوند حکیم و مهربان مى داند هرگز از مصائبى که به هر حال در دنیا روى مى دهد و مشکلاتى که گریبان انسان را ناخواسته مى گیرد ناراحت نمى شود و بى تابى نمى کند و اعصاب خود را در هم نمى کوبد.
البته این بدان معنا نیست که انسان در برابر هر حادثه اى تسلیم شود، بلکه به این معناست که تمام کوشش خود را براى پیروزى بر مشکلات به کار گیرد; ولى اگر حوادثى خارج از حیطه قدرت او رخ دهد در برابر آن راضى باشد و زبان به ناشکرى نگشاید و جزع و بى تابى نکند.
در روایتى آمده است که موسى بن عمران(علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: مرا به عملى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم رضاى تو را به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من (گاه) در ناخوشنودى توست و طاقت آن را ندارى… موسى بر زمین به سجده افتاد عرض کرد خداوندا افتخار سخن گفتنت با من را به من بخشیده اى و پیش از من به کس دیگرى نداده اى و هنوز مرا به عملى راهنمایى نکرده اى که با آن رضا و خوشنودى ات را به دست آورم «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّ رِضَایَ فِی رِضَاکَ بِقَضَائِی; خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من در این است که تو راضى به قضاى من باشى».(8)
*****
پی نوشت:
(1). کافى، ج 5، ص 86، ح 8.
(2). کافى، ج 2، ص 91، ح 15.
(3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 90.
(4). بحارالانوار، ج 39، ص 297، ح 103.
(5). کافى، ج 2، ص 128، ح 2.
(6). کنزالعمال، ح 7284.
(7). غررالحکم، ح 5915.
(8). بحارالانوار، ج 79، ص 134.

 

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام عالی بود

1397/05/06 @ 14:28
نظر از: نگار [عضو] 
5 stars

خدا به همه مسلمانان، صبر در مصیبت، صبر در طاعت و بندگی و صبر در ترک گناهان عنایت کنه
چیزی که بین مردم ما کم شده، همین واژه صبر هست.
*****
به وبلاگ بنده هم سر بزنین، قدم رنجه و قلم رنجه بفرمایین، خوشحال میشم

1397/05/05 @ 17:40
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

عکس نوشته ها و توضیحاتتون در موردشون خیلی خوب بودند ، من همه را مطالعه کردم و اینجا نظرم را نوشتم .ممنونم اجرتون با آقا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه‌السلام.

1397/05/03 @ 09:26


فرم در حال بارگذاری ...

دارالشفاء

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

علامه طباطبائی(ره):

طبیب برای چی مطب باز می کند؟!

برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او بهبودی خود را بیایند.

اینجا دارالشفای آل محمدصلی الله علیه و آله است.

داخل شو!

که امام رضا(علیه السلام) طبیب الاطباء است.

«همه امامان رئوف اند ولی رافت امام رضا (علیه السلام) محسوس است.»

وقتی از ایشان التماس دعایی می شد می فرمود:

«بروید از حضرت بگیرید! ما کاره ای نیستیم همه چیز آنجاست.»

بی اشاره انگشتی را که می گرفتی چشمت به گنبد آقا گره می خورد.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: Mim.Es [عضو] 
5 stars

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سلام دوست عزیز
خیلی به دلم نشست این مطلب
التماس دعا

1397/04/27 @ 10:07


فرم در حال بارگذاری ...

در محضر امام

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

آیت الله بهجت (ره):

هنگامی که به دیدن یکی از مسئولین عالی رتبه می رویم چقدر در حرکات خود دقت داریم؟

آیا همین مراقبت را در محضر امام رضا (علیه السلام) داریم؟

 

امام «عین الله الناظره»(چشم بینای خدا) است.

 

قلب شما زیارت بخواند، تنها با زبان خواندن کافی نیست.

لازم نیست حوایج خودتان را در محضر امام (علیه السلام) بشمارید.

زیرا حضرت خود می دانند!

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادم المهدی [عضو] 
5 stars

یا امام رضا

1397/05/01 @ 19:11


فرم در حال بارگذاری ...

حافظ دين

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

علامه حسن زاده آملی:

الهى ساليانى مى پنداشتم كه ما حافظ دين توایم

 

استغفرك اللهم

 

در اين ليلة الرغائب هزار و سيصد و نود فهميدم كه دين تو حافظ ما است

 

احمدك اللهم

 


فرم در حال بارگذاری ...

کاروان زیارتی

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

شیخ رجبعلی خیاط(ره) :

در میان کاروان زیارتی مرحوم شیخ رجبعلی خیاط هم دیده می شد.

آن چیزی که به چشم می آمد زن و شوهری بودند که به نظر می رسید رابطه خوبی با هم ندارند. وقتی همه از زیارت برگشتند وسط راه بگو و مگویشان شده بود و خانم یک نیش آزار دهنده ای نثار همسرش نموده بود. وقتی همگی برای استراحت وارد منزل شدند مرحوم شیخ به همه زیارت قبول گفت:

ولی نوبت این خانم که رسید گفت:

تو که هیچ! تو همه (اعمال و زیارتت) را ریختی زمین!


فرم در حال بارگذاری ...

نقش دین در جامعه انسانی

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

 
کارشناسان و محققانى که در زمینه تاثیرات اجتماعی دین، پژوهش کرده‌اند، در مورد حوزه‌ها و گستره تاثیرات اجتماعی و فردی دین، نظریات مختلفی دارند. عده‌ای کارکردها، آثار و فواید دین را در امور فردى یا اخروى محدود کرده‌اند و عده‌اى هم خدمات و حسنات دین را به امور اجتماعى، عمومى و دنیوى نیز تعمیم داده‌اند. امّا حقّ این است که دین به خصوص دین اسلام در گستره وسیعى در ابعاد مختلف فردى و اجتماعى، دنیوى و اخروى، خصوصى و عمومى آثار مفید خود را نشان داده و مى‌دهد.  نمونه‌هایی از کارکردها و اثرات اجتماعی دین عبارتند از:

 

 پاسخ به احساس تنهایى 

یکى از احساسات مشترک انسان‌ها، احساس تنهایى است؛ بطوری‌که همه انسان‌ها از تنهایى رنج مى‌برند. تنهایى در پنج بُعد مختلف قابل تصور است: 

1. تنهایى جسمى: تنهایی به اقتضاى زمان و مکان است. به عنوان مثال وقتی که در خانه یا مکانی تنها باشیم، احساس تنهایى مى‌کنیم. هر چند این تنهایى در همه جا، ناراحت کننده نیست. 

2. تنهایى رفتاری: بدین صورت که فرد به دلیل یک سلسله خصوصیت‌ها و ویژگی‌های روحى و رفتارى و همچنین خُلق و خُوى روانى، از دیگران فاصله مى‌گیرد یا دیگران او را طرد مى‌کنند و شخص در معاشرت، احساس تنهایى مى‌کند؛ مانند پیرمردها و پیرزن‌ها که عمدتاً بین آنها و جوانان به خاطر خصوصیات روحى هر کدام، فاصله زیادی میانشان وجود دارد. این احساس تنهایى، ناراحت کننده است؛ گر چه قابل تحمل نیز است. 

...

3. تنهایى روحى: بدین صورت که فرد احساس مى‌کند که دیگران اوضاع و احوال او را درک نمى‌کنند؛ ولى فرد از جهت بُعد اجتماعى جایگاه بالایى دارد؛ امّا استعداد مردم، در درک وضعیت او به فعلیت نرسیده است. این نوع تنهایى، با یافتن انسانى هم رتبه فرد تنها، قابل بر طرف شدن است؛ ولى در هر صورت رنج این تنهایی قابل تحمل است. البته این نوع تنهایى در نوابغ، اولیاى الهى و عرفا، بیشتر دیده مى‌شود. 
4. تنهایى احساسی: بدین صورت است که فرد، تنها به دلیل احساسات قوى و نگاه واقع بینانه به اطراف خود، احساس مى‌کند که دیگران، خالصانه او را دوست ندارند و احساس و احترام مردم نسبت به خود، یا به دلیل آداب و رسوم اجتماعى و یا براى رفع نیازهاى طرف مقابل، می‌دانند.
5. تنهایى مُصیبتى: انسان‌ها هنگامی که در مقابل مشکلات و مصایب قرار مى‌گیرند و دیگران را نیز همانند خود در برابر مشکلات، رنجور و ضعیف می‌بینند، احساس تنهایى و ناامنى مى‌کنند؛ به طوری که احساس می‌شود که گویا کسى توان حل این مشکلات را ندارد.
احساس تنهایى، به خصوص در تنهایى احساسی و تنهایى مصیبتى، منشاء عواقب بسیار زیادی است؛ از جمله اینکه انسان، احساس مى‌کند هیچ مشکلى به وسیله انسان‌هاى دیگر حل نخواهد شد و این امر موجب مى‌شود که نظام ارزشى از بین رفته و به دنبال آن، زندگى و حیات دنیوى بى‌معنا شود. 
دین اسلام، با اعتراف به عظمت خدای متعال، به اقسام مختلف احساس تنهایى، پاسخ مى‌دهد؛ زیرا خدایى که از درون ما با خبر است و به نیازهاى ما آگاهى دارد، آن قدر به ما نزدیک است که از روان ناخودآگاه ما نیز با خبر است؛ «وَ اعْلَمُواْ أنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ؛ بدانید که خدا میان آدمی و قلب او حایل می شود.» [1] «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن هم به او نزدیکتریم.» [2] 
لذا اگر کسی این احساس درونى را نسبت به خدای متعال داشته باشد، با مناجات و دعا و راز و نیاز، به او تقرب می‌جوید و به آرامش می‌رسد و از آفات احساس تنهایى که عمده آن اضطراب و نگرانی است، نجات پیدا می‌کند. 
بنابراین، با اعتقاد به دین و ارزش و باورهای دینی می‌توان به احساس تنهایى انسان، پاسخ داد و یکى از نیازهاى مشترک انسان‌ها را برطرف کرد. 
 

افراد جامعه با دو روش، کنترل و نظارت مى‌شوند؛

1. نظارت بیرونى که از طریق احکام جزایى و انواع مجازات صورت مى‌پذیرد.

2. نظارت درونى که از طریق باورهاى اعتقادى تحقق مى‌یابد و این نوع نظارت، علاوه بر هزینه کم، تأثیر و نقش بیشترى را ایفا مى‌کند.

 

کنترل افراد جامعه 

باورهاى دینى، به ویژه اعتقاد به خدای متعال و حیات اخروی، ضامن اجرایى ارزش‌ها و هنجارهاى دینى هستند و این ضمانت اجرایى، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایى دارد. 
به عبارت دیگر،افراد جامعه با دو روش، کنترل و نظارت مى‌شوند؛ 1. نظارت بیرونى که از طریق احکام جزایى و انواع مجازات صورت مى‌پذیرد. 2. نظارت درونى که از طریق باورهاى اعتقادى تحقق مى‌یابد و این نوع نظارت، علاوه بر هزینه کم، تأثیر و نقش بیشترى را ایفا مى‌کند. [3] 
آیات عذاب و رحمت الهى نیز مؤیّد همین مطلب است؛ «وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ؛ بى‌شک جزاى اعمال واقع شدنى است.» [4] «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ؛ آن چه به شما وعده داده مى‌شود، به یقین واقع شدنى است.» [5]
 

مقدم داشتن منافع مهمتر دیگران بر منافع فردی 

باورهاى دینى، زمینه پیدایش انگیزه‌هاى معنوی، گذشتن از منافع فردی و توجه به منافع اجتماعى و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت طلبى و گذشت و ایثار را باعث می‌شود.
از سوی دیگر آن گاه که مؤمن میان باور دینی و ایمانی خود با وضعیت امروز جامعه، تعارض و ناسازگارى مشاهده می‌کند و خواسته‌هاى حقیقى و اوضاع و احوال جامعه را ناسازگار ببیند، هیچ‌گاه به تغییر باور و ایمان دینى رضایت نمى‌دهد؛ بلکه سعی و تلاش خود را انجام می‌دهد تا جامعه را به وضع مطلوب نزدیک کند.
ابعاد مختلف اجتماعى احکام عبادى و معاملاتى دین اسلام، تقدیم حقّ جامعه بر فرد، تقدیم صلاح و مصلحت عمومى بر مصلحت فردى، تشویق به ایثار، فداکاری، تعاون و همکارى، توجه به اموال عمومى؛ مانند زکات، خمس و… و همچنین امنیت اجتماعى، همگی بر توجه دین نسبت به جامعه دلالت دارد؛ به طوری که جامعه مطلوب، خواهان آنهاست.
 

کمک به همبستگی و وفاق اجتماعی

«همبستگى و وفاق، اساس و پایه یک زندگى اجتماعى است و از بین رفتن آن، باعث فرو ریزى ساخت جامعه و از هم پاشیدگى حیات اجتماعى می‌شود.» [6]
از طرفى، هر فردى بر اساس غریزه‌ خود دوستى، به دنبال منافع خود است؛ گر چه منجر به ضرر و آسیب زدن دیگران شود. لذا این حالت غریزى، خواسته و یا ناخواسته باعث اختلاف و درگیرى می‌شود. 
به تعبیر آیت الله وحید خراسانی انسان داراى شهوت و غضبى است که با غریزه زیاده خواهی، به هیچ اندازه و حدی، محدود نیست. اگر شهوت مال بر او غلبه کند، گنج‌های زمین او را قانع نمى‌کند و اگر شهوت مقام بر او چیره شود، حکومت زمین او را کفایت نمى‌کند، مى‌خواهد پرچم قدرت خود را کماکان برافرازد. [7] اما دین در مقابل این زیاده خواهی انسان  با تبیین زندگانی دنیوى و مقدمه خواندن آن براى زندگى اُخروى و نیز دعوت به گرایش‌هاى معنوى و تربیت خاص اخلاقى، زمینه این وحدت و همبستگى اجتماعی را مهیا مى‌کند.
 

از میان بردن عقاید باطل و خرافى از جوامع انسانى 

خرافات و عقاید باطل، بزرگترین مانع رشد و تکامل و پیشرفت انسان‌هاست؛ به طوری که از بین رفتن آنها، از مبارزه با شرک و بت پرستى، سخت‌تر است. تقلیدهاى کورکورانه از باورهاى باطل گذشتگان، مانند مادّه پنداشتن فرشتگان، نگرش منفى به زن و فرزند کُشى، زیاده خواهی مادی، تفاخر و ده‌ها بیمارى دیگر، تنها به دست دین زدوده شده‌اند. [8] 
علامه طباطبایى(ره) صاحب تفسیر المیزان در این باره فرموده است: «خصلت‌هاى نیکوى موجود در انسان‌هاى امروزى، هر چند اندک باشد، ناشى از تعلیمات دینى است.» [9] 
 
البته امروزه نیز با خرافات و عقاید باطل و مدرن مواجه هستیم که از بین رفتن آنها، تنها به وسیله عمل کردن به دین اصیل اسلام میسّر است. 

نتیجه:

بنابراین، دین در پایه‌ریزى و شکل‌گیرى و جهت‌دهى اجتماع در یک جامعه دینى، تأثیرى محورى و اساسى دارد؛ همچنان‌که ساختارهاى اجتماعى غیردینى، در جامعه‌اى است که بر مبنای سکولاریسم شکل گرفته و دین را از عرصه اجتماعى کنار گذاشته است؛ زیرا ساختارهاى اجتماعى در هر جامعه‌اى بر اساس مبانى معرفتى و اهداف آن جامعه شکل گرفته است و با آن همسو و هماهنگ است. در نتیجه دین آثار و کارکردهاى متعددى، علاوه بر حوزه فردى بر حوزه اجتماع دارد. مثلا: باورهاى دینى، زمینه پیدایش انگیزه‌هاى معنوی، گذشتن از منافع فردی و توجه به منافع اجتماعى و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت طلبى و گذشت و ایثار را باعث می‌شود.
ایمان و باور دینی، با پاسخ دادن به احساس تنهایى انسان، کارکرد مهم خود را نشان مى‌دهد و یکى از نیازهاى مشترک انسان‌ها را برطرف می‌کند. 
از طرفی، باورهاى دینى، به ویژه باور به خدای متعال و حیات اخروی، ضامن اجرایى ارزش‌ها و هنجارهاى دینى هستند و این ضمانت اجرایى، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایى دارد و باعث از بین خرافات و عقاید باطل نیز می‌شود.
از طرفی، همبستگى و وفاق، اساس و پایه یک زندگى اجتماعى است و از بین رفتن آن، باعث فرو ریزى جامعه و از هم پاشیدگى حیات اجتماعى می‌شود.
امّا دین با تبیین زندگانی دنیوى و مقدمه خواندن آن براى زندگى اخروى و همچنین با دعوت به گرایش‌هاى معنوى و تربیت خاص اخلاقى، زمینه این وحدت و همبستگى اجتماعی را مهیا مى‌کند.
ابعاد مختلف اجتماعى احکام عبادى و معاملاتى دین اسلام، تقدیم حقّ جامعه بر فرد، تقدیم صلاح و مصلحت عمومى بر مصلحت فردى، تشویق به ایثار، فداکاری، تعاون و همکارى، توجه به اموال عمومى مانند زکات، خمس و… و همچنین امنیت اجتماعى، همگی بر توجه دین نسبت به جامعه و اجتماع دلالت دارد؛ به طوری که جامعه مطلوب، نیز خواهان آنهاست.
 
منبع:
[1]. سوره انفال،24
 
[2]. سوره ق،16
 
[3]. تفسیر موضوعى قرآن، ج2، ص545-546
 
[4]. سوره ذاریات، 6
 
[5]. سوره مرسلات، 7
 
[6]. فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه‌ى باقر ساروخانى، ص 64-65
 
[7]. آیت ا… وحید خراسانى، توضیح المسائل، ص 24
 
[8]. فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2085 
 
[9]. تفسیر میزان، ج 12، ص 151
 
 
تحلیلی از نقش دین در جامعه، عقیل مصطفوی مجد، خبر گزاری رسا
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

سلام خداقوت
عیدتون مبارک .
خیلی برام جالب بود ، هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم ، همیشه واسم سؤال بود که چی میشه که آدم در میان جمع هم که باشه احساس تنهایی می کنه ، جوابم را گرفتم . سپاسگزارم.
التماس دعا.
یا علی

1397/05/03 @ 09:23


فرم در حال بارگذاری ...

نعمت حرم امام رضا علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

آیت الله بهجت:

نعمت حرم امام علیه السلام

حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) نعمتی بزرگ است که در اختیار ایرانی هاست.

عظمتش را خدا می داند، به اندازه ای ارزش دارد که امام جواد (علیه السلام) می فرماید:

«زِیَارَهُ أَبِی أَفْضَلُ أفضل من زيارة الإمام الحسين عليه السلام؛

فضیلت زیارت پدرم بالاتر از زیارت امام حسین (علیه السلام) است.»

لذا کرامات آن حضرت بیشتر از کرامات ضریح امام حسین (علیه السلام) است.

بنابراین ایرانی ها باید نعمت حرم امام رضا (علیه السلام) که برایشان فراهم است مغتنم بشمارند.


فرم در حال بارگذاری ...

و خدا می‌ بیند...

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

 

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ

 

آیا انسان نمی‌ داند که خدا می‌ بیند؟

 

Does he not know that Allah sees?

فیلم کوتاه: و خدا می‌ بیند (با موضوع مراقبه) بر اساس آیه شریفه 14 سوره علق:

زمان: 114 ثانیه (01:54)

 

معاونت فرهنگی و هنری مؤسسه دارالحدیث

 

كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌ «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌ «7» إِنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌ «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى‌ «9» عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى‌ «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‌ «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‌ «14»

نه چنين است (كه مى‌پندارند). بى‌گمان آدمى طغيان مى‌كند. چون خود را بى‌نياز مى‌بيند. همانا بازگشت همه به سوى پروردگار توست. آيا ديدى آن كه منع مى‌كند. بنده‌اى را كه نماز مى‌خواند. آيا انديشيده‌اى كه اگر (آن بنده) بر طريق هدايت باشد يا به تقوا سفارش كند. (سزاى نهى كننده او جز آتش نيست) آيا انديشيده‌اى كه اگر تكذيب كند و روى برتابد (فقط خود را هلاك ساخته است؟) آيا او نمى‌داند كه خداوند مى‌بيند.

...

نکته ها
كلمه‌ «كَلَّا» يا به معناى نفى گذشته است يعنى اين گونه نيست كه انسان به ياد گذشته خود باشد كه خداوند او را آفريد و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلكه به جاى بندگى طغيان‌

جلد 10 - صفحه 536

مى‌كند و مانع بندگى ديگران نيز مى‌شود.

و ممكن است كلمه‌ «كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1»

اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «2» يا قدرت او را مغرور مى‌كند، چنانكه فرعون مى‌گفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» «3» يا علم او را مغرور مى‌كند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» «4» ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مى‌شود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمى‌شود، چون همه را از خداوند مى‌داند نه خود. چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «5» و حضرت يوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» «6» آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا. «7» «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌»

طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مى‌شناسد، نه استدلال مى‌پذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مى‌دهد.

مراد از عبدى كه نماز مى‌خواند «عَبْداً إِذا صَلَّى» چنانكه از آيات آخر سوره بر مى‌آيد، رسول خداست، چون در آن آيات، آن حضرت را از اطاعت آن شخص نهى نموده است و او را به سجده و قرب دعوت مى‌كند. از آنجا كه اين آيات، اولين آياتى است كه بر پيامبر نازل شده، پس آن حضرت قبل از رسيدن به مقام رسالت، نماز مى‌خوانده است. «8»

در احاديث مى‌خوانيم: ابوجهل از اطرافيان خود پرسيد: آيا پيامبر در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم. زمانى كه متوجه شد پيامبر در حال نماز است، تصميم گرفت با لگد بر سر مبارك آن حضرت در سجده بكوبد، همين كه نزديك شد، با حالتى عجيب عقب نشينى كرد و به مشركان گفت: وقتى به او نزديك شدم،


«1». تفسير نمونه.

«2». قصص، 78.

«3». زخرف، 51.

«4». اعراف، 175.

«5». نمل، 40.

«6». يوسف، 101.

«7». تفسير نوين.

«8». تفسير الميزان.

جلد 10 - صفحه 537

در مقابل خود خندقى از آتش ديدم. «1»

با اينكه مراد از «عَبْداً» شخص پيامبر است ولى نكره آوردن آن، به خاطر تعظيم و بزرگداشت است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»

 

پيام‌ها

1- انسان ناسپاس است. ما او را آفريديم و هر چه نمى‌دانست به او آموختيم. امّا او در برابر پروردگارش طغيان مى‌كند. «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌»

2- انسان به خاطر آنكه به غلط خود را بى‌نياز مى‌پندارد دست به طغيان مى‌زند.

«لَيَطْغى‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌»

3- بازداشتن از نماز، روشن‌ترين نوع منكرات است. «يَنْهى‌ عَبْداً إِذا صَلَّى»

4- حتى اگر احتمال حقانيّت دهند نبايد اينگونه با پيامبر برخورد كنند. «إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى‌»

5- انسان كم ظرفيّت است و پندار بى‌نيازى او را مست مى‌كند. «لَيَطْغى‌ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌»

6- علم به تنهايى كافى نيست. با اينكه به انسان علم داديم امّا طغيان مى‌كند. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ‌- إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌»

7- غنى بودن كمال است، ولى خود را غنى ديدن زمينه لغزشهاست. «رَآهُ اسْتَغْنى‌»

8- ايمان به معاد مانع طغيان است. «إِنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌»

9- هر چه داريم مى‌گذاريم و مى‌رويم خود را بى نياز نپنداريم. «إِنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌»

10- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «إِنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌»

11- طاغوتيان مخالف نمازند. «لَيَطْغى‌- يَنْهى‌ عَبْداً إِذا صَلَّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مى‌گيرد كه دوام داشته باشد.)


«1». تفاسير مجمع البيان و نمونه.

جلد 10 - صفحه 538

12- نشانه بندگى خدا نماز است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»

13- طاغوت‌ها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بى‌تفاوت و يا بنده هوسهاى خود يا ديگران) «يَنْهى‌ عَبْداً إِذا صَلَّى»

14- نام و نشان مهم نيست، عملكردها مهم است. (نام نهى كننده و نمازگزار نيامده است.) «يَنْهى‌- صَلَّى»

15- سزاوار است كسى كه امر به تقوا مى‌كند خودش از راه يافتگان باشد. «كانَ عَلَى الْهُدى‌ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‌»

16- ريشه طغيان دو چيز است: يكى آنكه خود را بى‌نياز مى‌بيند. «رَآهُ اسْتَغْنى‌» ديگر آنكه خدا را نمى‌بيند و گمان مى‌كند خدا هم او را نمى‌بيند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‌»


فرم در حال بارگذاری ...

فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

مجموعه نمایشگاهی:

فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری

مجموعه 22 پوستر با موضوع فرهنگ از منظر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی


گالری: 
مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری    مجموعه نمایشگاهی: فرهنگ از منظر مقام معظم رهبری
 
 
 
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت





فرم در حال بارگذاری ...

تصویر "گنبد طلا" حرم مطهر امام رضا علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

تصویر “گنبد طلا” حرم مطهر امام رضا علیه السلام


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم