آیا بر اساس منابع شیعه و اهل سنت اميرمؤمنان عليه السلام در كعبه به دنیا آمده اند؟ + تصاوير كتاب ها
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1396وجود مقدس مولای متقیان، امیرمؤمنان، حضرت علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیهما در روز سیزدهم سال سی ام عام الفیل در خانه کعبه دیده به جهان گشود. بحث ولادت آن حضرت در داخل کعبه معظمه امری مسلم نزد فریقین تلقی شده و مسأله ای روشن و با مراجعه به کتب فریقین به این مسألهی روشن دستی مییابیم.
در این نوشته بر آنیم تا با نقل برخی از اقوال علمای شیعه و اهل سنت، مسأله ولادت در کعبه را بر همگان بیان کنیم. هر چند موضوع اصلی این نوشتهی پیش روی شما بر اساس منابع اهل سنت می باشد، ولی ابتدا به ذکر نام برخی از علمای شیعه اشاره می شود.
ولادت در کعبه در اندیشه علمای شیعی:
در این فصل به نظرات تنی از علمای شیعی پیرامون ولادت در کعبه به نحو مختصر اشاره خواهد شد:
1. شيخ صدوق رحمه الله :
ايشان داستان ولادت امام علي عليه السلام در کعبه را در سه کتاب از تاليفاتشان آورده است. همچنين نجاشي، كتاب مولد أمير المؤمنين عليه السلام را از شيخ صدوق گزارش کرد. (رجال النجاشي - ص 392). سيد بن طاووس همان را با عنوان “مولد مولانا علي عليه السلام بالبيت” از شيخ صدوق گزارش مي کند. (اليقين باختصاص مولانا علي عليه السلام بإمرة المؤمنين، ، ص: 191)
- شيخ مفيد رحمه الله:
شیخ مفید از علمای بزرگ شیعه می نویسد:
ولد بمكة في البيت الحرام يوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثين من عام الفيل ولم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله تعالى سواه إكراما من الله تعالى له بذلك وإجلالا لمحله في التعظيم .
حضرت امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام در روز جمعه سيزدهم ماه رجب پس از سى سال از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد. نه پيش از وى و نه بعد از آن، كسى در خانه خدا تولد نيافت. اين امر بزرگ داشتي از سوي خداوند تعالي براي امام علي عليه السلام است.
الشيخ المفيد ، أبي عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي (متوفاي413هـ) ، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد ، ج 1 ، ص 5 ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث ، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت ، الطبعة : الثانية ، 1414هـ - 1993 م
- شيخ طوسي رحمه الله:
شیخ الطائفه نیز می نویسد:
وُلِدَ بِمَكَّةَ فِي الْبَيْتِ الْحَرَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِثَلَاثَ عَشْرَةَ خَلَتْ مِنْ رَجَبٍ بَعْدَ عَامِ الْفِيلِ بِثَلَاثِينَ سَنَة.
در روز جمعه سيزدهم ماه رجب، سى سال پس از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6 ص 19، تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ طهران، الطبعة الرابعة،1365 ش .
4. سيد رضي رحمه الله:
مرحوم سید رضی پیرامون این فضیلت حضرت چنین می نگارد:
ولد ع بمكة في البيت الحرام لثلاث عشرة ليلة خلت من رجب بعد عام الفيل بثلاثين سنة و لا نعلم مولودا ولد في الكعبة غيره.
در سيزدهم ماه رجب، سى سال پس از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد. مولودي غير از او را سراغ نداريم که در خانه خدا تولد يافته باشد.
الشريف الرضي، خصائص الأئمة، ص 39، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية - الآستانة الرضوية المقدسة
- ابن بطريق رحمه الله:
ابن بطریق از اندیشمندان امامیه نیز چنین می نویسد:
ولد بمكة في بيت الله الحرام سنة ثلاثين من عام الفيل يوم الجمعة الثالث عشر من رجب ، ولم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله تعالى سواه ، منا من الله سبحانه وتعالى عليه بذلك واجلاء لمحله في التعظيم.
در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، سال سىام از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد. قبل از او و بعد از او مولودي غير او در خانه خدا تولد نيافت. اين منتي از سوي خداوند براي او، همچنين بزرگداشت جايگاه او است.
ابن البطريق، عمدة عيون صحاح الاخبار في مناقب إمام الأبرار، ص 24 ، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، جمادي الأولى 1407.
...
6. طبرسي رحمه الله:مرحوم طبرسی نیز می نویسد:
وُلِدَ بِمَكَّةَ فِي الْبَيْتِ الْحَرَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ اللَّهِ الْأَصَمِّ رَجَبٍ بَعْدَ عَامِ الْفِيلِ بِثَلَاثِينَ سَنَةً وَ لَمْ يُولَدْ قَطُّ فِي بَيْتِ اللَّهِ تَعَالَى مَوْلُودٌ سِوَاهُ لَا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ وَ هَذِهِ فَضِيلَةٌ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا إِجْلَالًا لِمَحَلِّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ وَ إِعْلَاءً لِقَدْرِهِ.
در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، سى سال پس از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد. هيچ مولودي قبل از او و بعد از او در خانه خدا تولد نيافت. اين فضيلتي است که خداوند به جهت بزرگ داشت جايگاه علي عليه السلام و بلند گرداندن منزلتش، به او اختصاص داد.
الطبرسي، أبي علي الفضل بن الحسن (متوفاى548هـ)، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1 ص 306، تحقيق و نشر: تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم، الطبعة : الأولى، 1417هـ .
7. ابن شهر آشوب رحمه الله:
ابن شهر آشوب پیرامون ولادت حضرت علی سلام الله علیه در کعبه می نویسد:
ليس المولود في سيد الأيام يوم الجمعة في الشهر الحرام في البيت الحرام سوى أمير المؤمنين عليه السلام.
به جز امام علي عليه السلام کسي نسيت که در برترين روزها يعني روز جمعه و در ماه حرام[رجب] در خانه خدا، تولد يافته باشد.
ابن شهرآشوب، رشيد الدين أبي عبد الله محمد بن علي السروي المازندراني (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبي طالب، ج 2 ص 200، تحقيق: دکتر یوسف البقاعی، ناشر: دار الضواء.
- قطب راوندي رحمه الله:
قطب راوندی نیز چنین می نویسد:
ولقد ولد في بيت الله الحرام ولم يولد فيه أحد[غيره].
همانا امام علي عليه السلام در خانه خدا به دنيا آمد و کسي غير از او در آنجا به دنيا نيامد.
الراوندي، قطب الدين (متوفاى573هـ)، الخرائج والجرائح، ج 2 ص 888، تحقيق ونشر: مؤسسة الإمام المهدي عليه السلام ـ قم، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
- علامه حلي رحمه الله:
متکلم مشهور شیعی، مرحوم علامه حلی رضوان الله تعالی علیه نیز چنین می نویسد:
ولد أمير المؤمنين ع يوم الجمعة الثالث عشر من شهر رجب بعد عام الفيل بثلاثين سنة في الكعبة و لم يولد أحد سواه فيها لا قبله و لا بعده.
امير مؤمنان عليه السلام در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، سي سال بعد از عام الفيل، در خانه خدا به دنيا آمد و کسي قبل از او و بعد از او در آنجا تولد نيافت.
الحلي، الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاي726 هـ)، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين، ص 17، تحقيق: حسين الدرگاهي أبا محمد حسن حسين آبادي، محل نشر: تهران، بينا، الطبعة الأولى 1411 ه - 1991 م.
10. شیخ یوسف بحرانی رحمه الله:
شیخ یوسف بحرانی مشهور به صاحب حدائق پیرامون این فضیلت می نویسد:
ولد بمكة في البيت الحرام ولم يولد فيه أحد قبله ولا بعده وهي فضيلة خص بها عليه الصلاة والسلام وكان ذلك يوم الجمعة لثلاث عشر ليلة خلت من رجب.
امام علي عليه السلام در خانه خدا تولد يافت و کسي قبل از او و بعد از او در آنجا تولد نيافت. اين فضيلتي است که مخصوص اوست. اين امر در روز جمعه، سيزدهم ماه رجب به وقوع پيوست.
البحراني، الشيخ يوسف، (متوفاي1186هـ)، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج 17 ص 432 و 433، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، طبق برنامه مكتبه اهل البيت.
هر چند نظرات علمای امامی بیشتر از مطالب بود که ملاحظه کردید، ولی به همین مقدار بسند و نظرات علمای اهل سنت نقل خواهد شد.
ولادت در کعبه در اندیشه علمای سنی:
در این فصل نیز به ولادت آن حضرت از منظر علمای اهل سنت اشاره خواهد شد:
1. حاكم نيشابوري:
حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت پیرامون ولادت حضرت امیر سلام الله علیه با ادعای تواتر چنین می نویسد:
فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة.
روايات متواتري وارد شده كه فاطمه بنت اسد ، اميرمؤمنان علي بن ابي طالب - كرم الله وجهه - را در داخل كعبه به دنيا آورده است.
المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص550
2. سبط ابن جوزي:
وی نیز یکی دیگر از عالمان اهل سنت است که پیرامون ولادت با سعادت آن حضرت چنین می نویسد:
وروي أن فاطمة بنت أسد كانت تطوف بالبيت وهي حامل بعلي (ع) فضربها الطلق ففتح لها باب الكعبة فدخلت فوضتعه فيها .
روايت شده است كه فاطمه بنت أسد ، در حالي كه باردار بود ، خانه خدا را طواف مي كرد ، درد زايمان او را فراگرفت ، در خانه كعبه به روي او باز شد ، پس داخل خانه كعبه شد و فرزندش را به دنيا آ ورد .
تذکرة الخواص، ص 10
3. حلبي شافعي:
برهان الدین حلبی از دیگر عالمان سنی مذهب نیز پیرامون ولادت حضرت علی سلام الله علیه در کعبه چنین می نویسد:
وفي السنة الثلاثين من مولده صلي الله عليه وسلم ولد علي بن أبي طالب کرم الله وجهه في الکعبة.
و در سال سي ام از ولادت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله علي بن أبي طالب کرم الله وجه در کعبه به دنيا آمد.
السيرة الحلبية، ج3، ص485
4. فاكهي:
محمد بن اسحاق فاکهی مکی در کتاب خود تحت عنوان اخبار مکة نیز چنین می نویسد:
وأول من ولد في الكعبة من بني هاشم من المهاجرين : علي بن أبي طالب ـ رضي الله عنه ـ .
نخستين كسي از بني هاشم و مهاجرين در كعبه به دنيا آمد، علي بن أبي طالب رضي الله عنه بود.
أخبار مکة، ج 3 ص 226
5. الشيخ أبو زكريا الأزدي:
ازدی نیز پیرامون ولادت در کعبه چنین می نویسد:
وكان ولد في الكعبة ولم يولد فيها خليفة غير أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام .
آن حضرت در كعبه به دنيا آمد ، هيچ يك از خلفا غير از اميرمؤمنان علي بن أبي طالب [علیه السلام] كسي ديگري در كعبه به دنيا نيامده است.
تاریخ موصل، کتاب الثالث عشر، ص 58
6. آلوسی:
آلوسی در شرح اشعار عینیه عبدالباقی عمری افندی که او از نوادگان خلیفه دوم نیز می باشد، شرحی نوشته است که نام کتاب او سرح الخریده الغیبیه فی شرح القصیده العینیه نام دارد که شعر افندی را چنین نقل می کند:
أنت العلیُ اَلّذی فَوقَ الْعُلَی رُفِعا
توآن علی بلند مرتبه ای هستی که جایگاه تو از مقام رفیع الهی نشات گرفته و در اوج رفعت انسانی هستی
بِبَطْنِ مَکهَ عِندَ البَیتِ إذْ وُضِعا
خداوند تورا آورد درون مکه و داخل کعبه تورا قرار داد و تو اینگونه نازل شدی.
آلوسی در ادامه؛ ضمن شرح ابیات افندی چنین می نویسد:
و فی کـون الامیر کرم الله وجهه ولد فی البیت، امر مشهور فی الدنیا وذکرفی کتب الفریقین السنه و الشیعه.
اینکه علی بن ابی طالب کرم الله وجهه در داخل خانه خدا به دنیا آمده است، امری مشهور است که در کتب شیعیان و اهل سنت آمده است.
سرح الخریدة، ص 3 و 15
با دقت در این کلام آلوسی، در مییابیم که وی به عنوان یک عالم بزرگ اهل سنت ولادت امیرمؤمنان سلام الله در کعبه را امری مشهور تلقی کرده و معترف است که کتب شیعه و سنی نسبت به این مسأله اهتمام داشته اند.
7. ابن صباغ مالكي:
ابن صباغ، از علمای مالکی مذهب اهل سنت نیز پیرامون این فضیلت حضرت علی علیه السلام چنین می نویسد:
ولد علي ( عليه السلام ) بمكة المشرفة بداخل البيت الحرام في يوم الجمعة الثالث عشر من شهر الله الأصم رجب الفرد سنة ثلاثين من عام الفيل قبل الهجرة بثلاث وعشرين سنة ، وقيل بخمس وعشرين ، وقبل المبعث باثني عشرة سنة ، وقيل بعشر سنين . ولم يولد في البيت الحرام قبله أحد سواه ، وهي فضيلة خصه الله تعالي بها إجلالا له وإعلاء لمرتبته وإظهارا لتكرمته .
علي عليه السلام در مكه مشرفه در داخل بيت الحرام ( كعبه ) در روز جمعه سيزدهم ماه خدا يعني ماه رجب سال سي ام عام الفيل و بيست و سه سال پيش از هجرت به دنيا آمد … پيش از او هيچ كس در كعبه متولد نشد ، و اين فضيلتي است كه خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار كرامت او مخصوص حضرتش گردانيده است.
الفصول المهمة، ص 29
ابن صباغ نیز اشاره می کند که ولادت در کعبه فضیلت خاصه حضرت می باشد که خداوند متعال از باب بالا بردن مقام و اظهار كرامت به آن حضرت بخشیده است.
8. گنجي شافعي:
حافظ گنجي، از علمای شافعی مذهب سنی نیز در كفاية الطالب می نویسد :
ولد أمير المؤمنين علي بن أبي طالب بمكة في بيت الله الحرام ليلة الجمعة لثلاث عشرة ليلة خلت من رجب سنة ثلاثين من عام الفيل ولم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله الحرام سواه إكراما له بذلك ، وإجلالا لمحله في التعظيم .
امير مؤمنان عليه السلام شب جمعه سيزده رجب ، سال سوم بعد از واقعه عام الفيل در داخل خانه خدا به دنيا آمد . كسي پيش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه كعبه به دنيا نيامده است و اين از فضائل اختصاصي آن حضرت است كه خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا كرده است .
كفاية الطالب، ص 405-406
با دقت و امعان نظر در کلمات گنجی، در می یابیم که وی نیز علاوه بر اشاره به ولادت آن حضرت در کعبه، تصریح می کند که این فضیلت برای هیچ کسی غیر از حضرت علی علیه السلام محقق نشده است.
9. صفوري شافعي:
صفوری شافعی نیز از جمله عالمان سنی مذهبی است که در دو کتاب خود به ولادت حضرت علی علیه السلام در کعبه به نقل از کتاب فصول المهمة چنین نقل می کند:
ورأيت في الفصول المهمة في معرفة الأئمة بمكه المشرفة شرفها الله تعالي لأبي الحسن المالكي أن عليا ولدته امه بجوف الكعبة شرفها الله تعالي وهي فضيلة خصه الله تعالي بها وذلك أن فاطمة بنت أسد رضي الله عنها أصابها شدة الطلق فأدخلها أبوطالب الي الكعبة فطلقت طلقة واحدة فوضعته يوم الجمعة في رجب سنة ثلاثين من عام الفيل…
در كتاب فصول المهمه في معرفة الأئمه بمكهء المشرفه كه نويسنده آن ابو الحسن مالكي بود ديدم كه مادر علي (عليه السلام) او را در داخل كعبه به دنيا آورده است و اين فضيلتي است كه خداوند تنها به او داده است . داستان از اين قرار است كه فاطمه دختر أسد رضي الله عنها درد زايمان گرفت، ابو طالب او را به داخل كعبه بود، و با يك بار درد زايمان بچه را به دنيا آورد . اين ولادت در روز جمعه 13 رجت سال سيم از عام الفيل اتفاق افتاد.
نزهة المجالس، ص 159
وی همچنین در کتاب مختصر المحاسن المجتمعة مطابق متن بالا چنین می نویسد:
رأيت في الفصول المهمة في معرفة الائمة لبعض المالکية أن عليا رضي الله عنه ولدته أمه فاطمة بجوف الکعبة، وهي فضيلة خصه الله تعالي بها، وذلک أن أمه اشتد بها الطلق، فاتي بها أبو طالب واسمه عبد مناف، وأدخلها الکعبة فطلقت طلقة واحدة، فوضعته يوم الجمعة، في شهر رجب، سنة ثلاثين من عام الفيل، بعد أن تزوج النبي صلي الله وسلم خديجة رضي الله عنها بثلاث سنين.
در کتاب فصول المهمه که نوشته يكي از علماي مالکي مذهب است ديدم که نقل شده بود: فاطمه بنت اسد، علي رضي الله عنه، را درون کعبه به دنيا آورد و اين فضيلتي براي اوست که خداوند به ايشان عنايت کرده است و اين چنين بود هنگامي که درد حمل بر مادرش غلبه کرد، ابو طالب که اسم او عبد مناف است، او را وارد بر کعبه کرد و درد زايمان او را يک بار فرا گرفت و او (حضرت علي عليه السلام) را در روز جمعه در ماه رجب سال 30 عام الفيل، سه سال بعد از ازدواج پيامبر با حضرت خديجه به دنيا آورد.
مختصر المحاسن المجتمعة، ص156
10. مسعودي:
مسعودی از دیگر عالمان اهل سنت نیز در این مورد چنین می نویسد:
وروي أن فاطمة بنت أسد لما حملت بأمير المؤمنين (علیه السلام) کانت تطوف بالبيت فجاءها المخاض وهي في الطواف فلما اشتد بها دخلت الکعبة فولدته في جوف البيت.
و روايت شده است که فاطمه بنت اسد هنگامي که به حضرت علي عليه السلام باردار بود، در حال طواف خانه کعبه بود که درد زايمان سراغش آمد، هنگامي که درد زياد شد، وارد كعبه شد و فرزندش (حضرت علي عليه السلام) را درون کعبه به دنيا آورد.
اثبات الوصية، ص 142
وی همچین در مروج الذهب چنین می نویسد:
وكان مولده في الكَعبة .
محل تولد علي عليه السلام ، خانه كعبه است .
مروج الذهب، ج 2 ص 273
11. زرندي :
زرندی حنفی نیز در این مورد می نویسد:
وولد کرم الله وجهه في جوف الکعبة …
و حضرت علي بن أبي طالب کرم الله وجه در داخل کعبه به دنيا آمده است.
معارج الوصول، ص49
وی در جای دیگر می نویسد:
وأمه فاطمة بنت أسد ابن هاشم بن عبد مناف وهي أول هاشمية ولدت لهاشمي روي انه لما ضربها المخاض أدخلها أبو طالب الكعبة بعد العشاة فولدت فيها علي بن أبي طالب (رض).
و مادر او [حضرت علي عليه السلام] فاطمه بنت اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف و او اولين زن هاشميه اي بود که فرزندي هاشمي به دنيا آورد روايت شده است هنگامي که او را درد زايمان فرا گرفت، ابو طالب او را اول شب وارد بر کعبه کرد پس علي بن أبي طالب [علیه السلام] را بدنيا آورد.
نظم درر السمطين، ص76
12. امير صنعاني:
وی نیز از جمله عالمان اهل سنت است که پیرامون ولادت آن حضرت در خانه خدا می نویسد:
وأما مولده فولد بمکة المشرفة في البيت الحرام سنة ثلاثين من عام الفيل في اليوم الجمعة الثالث [عشر] من رجب.
محل ولادت ايشان در مکه مشرفه در خانه خدا و در سال سي عام الفيل در روز جمعه سوم [سيزدهم رجب به دنيا آمدند.
الروضة الندية، ص36
13. ديار بکري:
دیار بکری در کتاب خود به نام تاریخ الخمیس نیز قضیه را چنین تقریر می کند:
و في السنة الثلاثين من مولده صلي الله عليه وسلم ولد علي بن أبي طالب رضي الله عنه في الکعبة.
و در سال سي از ولادت پيامبر اکرم صلي الله عليه [و آله] وسلم، علي بن أبي طالب [علیه السلام] در کعبه به دنيا آمد.
تاريخ الخميس، ج1، ص379
14. محمد بن عبدالواحد موصلي:
موصلی ولادت أمیرمؤمنان سلام الله علیه را در کعبه چنان گزارش می کند:
ومولده في الکعبة المعظمة، ولم يولد بها سواه في طلقة واحدة.
و محل ولادت او [حضرت علي عليه السلام] در کعبه معظمه و در كعبه جز او به دنيا نيامد. و در همان درد اول به دنيا آمد.
النعيم المقيم لعترة النبأ العظيم، ص 55
15. بستي:
بستی از علمای معتزلی العقیدة اهل سنت پیرامون ولادت آن حضرت و عادات زنان بنی هاشم چنین می نویسد:
فقد علمنا في الصحيح من الروايات عند جميع أهل البيت، أن فاطمة بنت أسد قالت: لما قرب ولادتي بعلي، کانت العادة في نساء بني هاشم أن يدخلن البيت ويمسحن بطونهن بحيطانه فيخف عليهن الوضع، فخرجت مع جنيني
وليس في الموضع أشرف من هذا والولد الطاهر مولود في أشرف البقاء من أکرم الفضائل، وليس هذا للمشايخ ولا لأحد نعرفه.
ثم له في المسجد خاصية ومزية، لا يشارکه فيها أحد وهو أنه ولد في الکعبة.
به تحقيق از روايات صحيح نزد تمام اهل بيت عليهم السلام دانستيم، که فاطمه بنت اسد فرمود: زماني که ولادت علي [علیه السلام] نزديک شد، عادت زنان بني هاشم اين بود که وارد بر خانه خدا شده و شکم خود را به ديوار کعبه مي كشيدند تا وضح حملشان آسان شود. [و سپس در خانه خود وضع حمل مي كردند] اما من با فرزندم (از خانه كعبه) خارج شدم.
و هيچ مکاني بالاتر از اينجا [کعبه] نيست و فرزند پاک [يعني حضرت علي عليه السلام] در والا ترين مکان ها به دنيا آمد و اين فضيلتي است که [به او] اکرام شده است و اين فضيلت براي هيچ يک از اساتيد و مشايخ و هيچ کسي که مي شناسيم وجود ندارد.
و سپس براي او [حضرت علي عليه السلام] در مسجد مزيت و خاصيتي است که هيچ کسي با او شريک نبوده و اختصاص به او دارد و او کسي است که در کعبه به دنيا آمده است.
المراتب، ص 151
از مجموع سخنان بستی معتزلی چند مطلب مستفاد است:
1.زنان بنی هاشم قبل از زایمان شکم خود را به دیوار کعبه می کشیدند.
2.کعبه در آن زمان برای مردم علی الخصوص بنی هاشم مکانی مقدس محسوب می شده است.
3.ولادت حضرت علی علیه السلام در کعبه محقق شده است.
4.کعبه بالاترین مکان ها می باشد و زنان از باب تبرک بدان خانه نزدیک می شدند.
5.ولادت در کعبه فضیلیتی خاص برای حضرت علی سلام الله علیه محسوب می شود و هیچ کسی در این فضیلت با حضرتش شریک نیست.
16. ابن مغازلي:
ابن مغازلی شافعی نیز قضیه ولادت حضرت علی سلام الله علیه را از امام سجاد علیه السلام چنین نقل می کند:
أخبرنا أبو طاهر محمد بن علي بن محمد البيع، قال: أخبرنا أبو عبد الله أحمد بن محمد بن عبد الله بن خالد الكاتب، قال: حدثنا أحمد بن جعفر بن محمد بن سلم الختلي قال: حدثني عمر بن أحمد بن روح، حدثني أبو طاهر يحيى بن الحسن العلوي، قال: حدثني محمد بن سعيد الدارمي حدثنا موسى بن جعفر، عن أبيه، عن محمد بن علي، عن أبيه علي بن الحسين، قال: كنت جالساً مع أبي ونحن زائرون قبر جدنا عليه السلام، وهناك نسوان كثيرة، إذ أقبلت امرأة منهن فقلت لها: من أنت يرحمك الله؟ قالت: أنا زيدة بنت قريبة بن العجلان من بني ساعدة. فقلت لها: فهل عندك شيئاً تحدثينا؟ فقالت: إي والله حدثتني أمي أم العارة بنت عبادة بن نضلة بن مالك بن عجلان الساعدي .. أنها كانت ذات يوم في نساءٍ من العرب إذ أقبل أبو طالب كئيباً حزيناً، فقلت له: ما شأنك يا أبا طالب؟ قال: إن فاطمة بنت أسد في شدة المخاض، ثم وضع يديه على وجهه. فبينا هو كذلك، إذ أقبل محمد صلى الله عليه وسلم فقال له: ((ما شأنك يا عم؟)) فقال: إن فاطمة بنت أسد تشتكي المخاض، فأخذ بيده وجاء وهي معه فجاء بها إلى الكعبة فأجلسها في الكعبة، ثم قال: ((اجلسي على اسم الله!)) قال: فطلقت طلقة فولدت غلاماً مسروراً، نظيفاً، منظفاً لم أر كحسن وجهه، فسماه أبو طالب علياً وحمله النبي صلى الله عليه وسلم حتى أداه إلى منزلها. قال علي بن الحسين عليهم السلام: فوالله ما سمعت بشيء قط إلا وهذا أحسن منه.
موسي بن جعفر از پدرشان از امام صادق و ايشان از وجود مقدس امام سجاد سلام الله عليهم اجمعين نقل مي کنند که: روزي به زيارت قبر جدمان رسول خدا صلي الله عليه و آله همراه با پدرم رفته بوديم، نشسته بوديم که آنجا زنان زيادي بودند. يکي از آنان به ما رو کرد و من به او گفتم رحمت خدا بر تو چه کسي هستي؟ گفت: من زيدة دختر قريبة فرزند عجلان از قبيله بني ساعده هستم. به او گفتم: آيا نزد تو چيزي هست که براي ما بيان کني؟ گفت آري به خدا قسم. مادرم ام العارة دختر عبادة بن نضلة بن مالک بن عجلان الساعدي … روزي با زنان عرب همراه بود که ابوطالب در حالي که گريه مي کرد و غمگين بود آمد. به او گفتم: تو را چه شده است اي ابو طالب؟ گفت: فاطمه بنت اسد در شدت درد زايمان است و سپس دستش را زماني که در بين ما بود روي صورتش گذاشت و هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله آمد فرمودند چه شده است اي عمو؟ ابوطالب گفت: فاطمه بنت اسد از شدت درد حمل به سختي افتاده است. پيامبر دست ابوطالب را گرفت در حالي که او دست فاطمه بنت اسد را گرفته بود به نزد کعبه آمدند و او را در کعبه نشاند و گفت: به نام خدا بنشين. گفتن: سپس در همان درد اول ، فرزند پسري خوشرو و پاک و پاک شده اي را به دنيا آورد و کسي را به زيبايي صورت او نديدم پس ابوطالب او را علي ناميد و پيامبر صلی الله علیه وآله او را تا منزلش همراهي کرد. امام سجاد عليه السلام فرمود: به خدا قسم هر سخن زيبايي شنيده بودم ، اين از آن زيباتر بود.
مناقب حضرت علي عليه السلام لابن مغازلي شافعي، ص 58-59
17. جويني:
جوینی نیز از علمای شافعي مذهب اهل سنت پیرامون ولادت آن حضرت چنین می نویسد:
354- روي أنها لما ضربها المخاض اشتد وجعها فأدخلها أبوطالب الکعبة بعد العتمة فولدت فيها علي وقيل لم يولد في الکعبة إلا علي.
و روايت شده هنگامي که وقت وضع حمل او رسید و دردش شدت يافت، ابو طالب او را اول شب وارد بر کعبه کرد و علي در آن خانه بدنيا آمد. و گفته شده که کسي غير از علي در کعبه به دنيا نيامده است.
فرائد السمطين، ج1، ص425-426
18. بسنوي:
بسنوي نيز در محاضرات الاوائل پیرامون برخی از القاب آن حضرت و همچنین ولادت امیرمؤمنان علیه السلام در کعبه چنین می نویسد:
أول من لقب في صباه باسم الاسد في الاسلام من الصحب الکرام وهو الحيدر من أسماء الاسد سيدنا علي بن أبي طالب رضي الله عنه کان أبو أمه غائبا حين ولدته داخل الکعبة وهي فاطمة بنت أسد لقبته أمه تفاؤلا باسم أبيه وکان من أعيان بني هاشم وهي أول هاشمية ولدت هاشميا وهو أقرب الخلفاء نسبا الي رسول الله صلي الله عليه وسلم ابن عمه وزوج أفضل بناته رضي الله عنهن.
و اولين صحابه مسلماني كه در كودكي نام شير براو نهاده شد آقاي ما علي بن أبي طالب مي باشد كه نام او را حيدر – از نامهاي شير- نهادند. پدر مادر او در هنگام ولادتش که داخل کعبه به دنيا آمد، غائب بود و [مادرش] همان فاطمه بنت اسد مي باشد و او را به خاطر تفأل به اسم پدرش اسد ناميد و او [حضرت علي عليه السلام] از بزرگان بني هاشم بود او [فاطمه بنت اسد] اولين زن هاشميه اي بود که فرزندي هاشمي به دنيا آورد و حضرت علي عليه السلام از حيث نسب نزديک ترين خلفاء به پيامبر صلي الله عليه و آله بود و پسر عمو و همسر برترين دختر پيامبر صلي الله عليه و آله بود.
محاضرة الاوائل ومسامرة الاواخر، ص79
با دقت در کلام بسنوی نیز چند نکته مستفاد است:
1.از نام های اختصاصی حضرت علی علیه السلام، اسد به معنای شیر می باشد.
2.ولادت آن حضرت در کعبه مکرمه اتفاق افتاده است.
3.حضرت علی علیه السلام از بزرگان بنی هاشم و از پدر و مادری هاشمی به دنیا آمده است.
4.حضرت علی علیه السلام از حیث نسب نزدیک ترین افراد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و داماد آن حضرت می باشد.
19. شبلنجي:
مؤمن بن حسن شبلنجی شافعی نیز در نورالابصار چنین می نویسد:
ولد رضي الله عنه بمکة داخل البيت الحرام علي قول يوم الجمعة ثالث عشر رجب الحرام سنة ثلاثين من عام الفيل قبل الهجرة بثلاث وعشرين سنة.
او [حضرت علي عليه السلام] داخل خانه کعبه بنابر قولي روز جمعه سيزدهم رجب سال سي ام عام الفيل، بيست و سه سال قبل از هجرت به به دنيا آمد.
نور الابصار، ص158
20. خواجه نصر الله هندی:
خواجه نصر الله هندی نیز بر ولادت آن حضرت در کعبه تصریح دادر چنان چه می نویسد:
والمشهور فی ولادة الأمیر عندنا هو أن أهل الجاهلیة کانت عاداتهم أن یفتحوا باب الکعبة فی یوم الخامس عشر من رجب ویدخلونها للزیارة، فممن دخل فاطمة، فوافقت الولادة ذلک الیوم.
مشهور در ولادت امیر المومنین در نزد ما (اهل سنت) آن است که از عادات اهل جاهلیت آن بود که در کعبه را در روز پانزدهم رجب باز می کردند و برای زیارت وارد آن می شدند و فاطمه بنت اسد از کسانی بود که وارد شدند و در آن روز وضع حمل کردند …..
السیوف المشرقة ومختصر الصواقع المحرقة،ص204
21. عبد العزیز دهلوی:
همچنین عبد العزیز دهلوی نیز از جمله ی افرادی است که به ولادت امیر المؤمنین علیه السلام در کعبه تصریح کرده است:
والصحیح فی ذلک أن عادة الجاهلیة أن یفتح باب الکعبة فی الیوم الخامس عشر من رجب ویدخلون جمیعهم للزیارة وکانت العادة أن النساء یدخلن قبل الرجال بیوم أو یومین وقد کانت فاطمة قریبة الوضع فاتفق أن ولدت هناک لما أصابها من شدة المزاحمة والمجاذبة.
صحیح آن است که عادت اهل جاهلیت آن بود که در روز پانزده رجب در کعبه را باز می کردند همه ی آنان برای زیارت داخل می شدند و عادت زنان بود که یک یا دو روز قبل از مردان وارد شوند و فاطمه بنت اسد نزدیک به زمان وضع حمل بود و اتفاق شده که به دلیل شلوغی آن جا وضع حمل کرد …..
مختصر التحفة الاثنی عشریة،ص48
22. ولی الله دهلوی:
دهلوی نیز از جمله علمای بزرگ و مشهور اهل سنت، پیرامون ولادت آن حضرت در کعبه چنین می نویسد:
و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت.
إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ج 4 ص 262
23.جنابي
ابو مصطفي جنابي از علماي قرن دهم اهل سنت پيرامون ولادت اميرالمؤمنين سلام الله عليه چنين مي نويسد:
ويقال کانت ولادته في داخل الکعبة.
و گفته شده که ولادت او [حضرت علي بن ابي طالب سلام الله عليهما] در کعبه بوده است.
البحر الزخار والعيلم التيار للجنابي (متوفاي 999 هـ)، ص 255، مخطوط.
24. صالح الغامدي
صالح بن عبد الله الغامدي از علماي معاصر سلفي نيز پيرامون اميرالمؤمنين سلام الله عليه و ولادت ايشان چنين مي نويسد:
أمه فاطمة بنت أسد بن هاشم بن عبد مناف. ولدته في جوف الکعبة وهي أول هاشمية ولدت لهاشمي.
مادرش فاطمه دختر اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف است. او [اميرالمؤمنين سلام الله عليه] را داخل کعبه به دنيا آورد و ايشان اول زني از بني هاشم بود که يک هاشمي را به دنيا آورد.
الاکتفاء في اخبار الخلفاء، ج 1 ص 480
25 . عباس محمود عقاد
وي که يکي از نويسندگان معاصر اهل سنت مي باشد، پيرامون ولادت اميرالمؤمنين سلام الله عليه چنين مي نويسد:
ولد علي في داخل الکعبة.
[حضرت] علي [سلام الله عليه] در داخل کعبه به دنيا آمد.
عبقرية الإمام علي، ص 43
معاصرین اهل سنت:
علماء، بزرگان و معاصرین اهل سنت نیز به ولادت آن حضرت در کعبه اشاره کرده اند که از باب نمونه به چند مورد بسنده می شود:
26.محمد عمر سربازي:
وی که از علمای بزرگ اهل سنت در منطقه بلوچستان و از بزرگان منطقه کوه ون بود، پیرامون این فضیلت حضرت می نویسد:
حضرت علي المرتضي رضي الله عنه که عمو زاد جناب رسول اکرم صلي الله عليه وسلم بود که در روز 13 رجب و بنابر روايت امام جعفر صادق رضي الله عنه در هفتم شعبان قبل از هجرت به 23 سال در بيت الحرام متولد شد.
پرسش و پاسخ هاي ارزشمند براي جوانان، ص 104
نکته: البته قول هفتم شعبان خلاف مشهور است.
27. مصطفی سباعی:
وی که از مولفین معاصر اهل سنت می باشد، در کتابی تحت عنوان ” زندگانی حضرت علی رضی الله عنه” که بر اساس منابع اهل سنت نوشته است، پیرامون ولادت آن حضرت چنین می نویسد:
سی و دو سال بعد از تولد رسول خدا صلی الله علیه و سلم در کعبه به دنیا آمد.
زندگانی حضرت علی رضی الله عنه، ص 8
28. سیف الله مدرس گرجی:
او نیز یکی دیگر از مؤلفین معاصر اهل سنت در کتابی به نام مختصری از باور های اهل سنت پیرامون ولادت حضرت علی سلام الله علیه در کعبه چنین می نویسد:
در 13 رجب سی سال پس از تولد پیامبر (601 میلادی) در مکه و در خانه خدا بدنیا آمد.
مختصری از باور های اهل سنت، ص 98
29. محمد حسيب قادري:
وی نیز از علما و نویسندگان معاصر اهل سنت است که اصل کتاب وی به زبان اردو می باشد که ترجمه متن وی چنین است:
ولادت با سعادت
حضرت سيدنا علي المرتضي رضي الله عنه 23 سال بعد از تولد حضور نبي کريم به دنيا آمد به اين ترتيب حضرت علي رضي الله عنه از لحاظ سني 23 سال از حضور نبي کريم کوچک تر بود. حضرت علي رضي الله عنه در خانه کعبه به دنيا آمد. هنگام تولد حضرت علي رضي الله عنه نبي کريم آب دهان خود را در دهان حضرت علي رضي الله عنه ريخت واسم علي را خود ايشان انتخاب کرد. وقتي که حضور نبي کريم صلي الله عليه وسلم اعلان نبوت کرد سن حضرت علي رضي الله عنه ده سال بود.
سيرت حضرت سيدنا علي المرتضي رضي الله عنه، ص27
30.عبدالرحمن محبی:
در کتاب فضائل حج که نوشته مولوی محمد زکریا و با ترجمه عبدالرحمن محبی و تقریظ مولوی عبدالحمید به چاپ رسیده است، در پاورقی به نقل از علمای شیعه و سنی می نویسد که ولادت حضرت علی سلام الله علیه در کعبه محقق شده است:
که بسیاری از علماء شیعه و سنی ولادت مبارک حضرت علی رضی الله عنه را در جوف کعبه ذکر کرده اند.
فضائل حج، ص 112
نتیجه:
ولادت با سعادت مولای متقیان، أمیرمؤمنان، صدیق اکبر، فاروق اعظم، اسد الله الغالب، حضرت علی بن أبی طالب سلام الله علیه در کعبه معظمه اتفاق افتاده است و طبق تصریحات علمای اهل سنت که به ذکر بیش از بیست و پنج مورد اشاره شد، مسأله ای مسلم و غیر قابل انکار و همچنین این مطلب روشن شد که ولادت در کعبه تنها فضیلتی است که فقط وجود مقدس حضرت علی سلام الله علیه به این افتخار نایل و هیچ کسی در این مسأله با آن حضرت شریک نیست.
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
فرم در حال بارگذاری ...
وظيفه نسل حاضر در قبال غدير چيست؟
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1396هیجدهم ذیالحجه یادآور واقعهای تاریخی است که در آن رسول خدا صلی اله علیه و آله به امر خداوند متعال حضرت علیعلیه السلام را بهعنوان خلیفه و جانشین خود در منصب امامت و ولایت امت منصوب کرد.
آنچه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر بر همه مسلمانان تكلیف فرموده اند. این است كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ائمه از فرزندان ایشان تا حجة بن الحسن (عج) را مولای خویش بدانیم و قید غلامی ایشان را بر گردن انداخته، به لوازم آن مقید گردیم. متأسفانه آنچه از واقعه ی غدیر تا كنون، مورد فراموشی قرار گرفته، توجه مبحث ولایت امیرالمومنین علیه السلام است.
از همان لحظات اولیه در سال دهم هجری بسیاری از مردم، منافقانه با امیرالمؤمنین علیه السلام دست بیعت دادند و آنگونه كه پیامبر صلی الله علیه و آله دستور فرموده بودند با دل و جان، دست و زبان، تسلیم علی بن ابی طالب علیه السلام نشده و به ولایت امام علی علیه السلام تن ندادند، هم اكنون كه ما در زمان ولایت آخرین وصی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله قرار گرفته ایم باید منصفانه درباره ی وضعیت خویش به داوری بنشینیم كه چقدر در انجام این وظیفه ی قلبی و جوارحی خود موفق بوده ایم؟ حداقل در روز غدیر كه متعلق به وجود مقدس ولی عصر (عج)است, چقدر از صاحب غدیر و حقوق ایشان یاد می شود؟ گاهی بی توجهی و غفلت شیعیان نسبت به ایشان چنین می نماید كه عهد پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مسلمانان زمان غیبت هم به دست فراموشی سپرده شده و در روز غدیر هم آن چنان كه شایسته است، حق امام علیه السلام ادا نمی شود. با وجود اینكه جشن ها و مراسمی به مناسبت این روز برگزار می شود و این عید مورد اكرام و بزرگداشت قرار می گیرد ولی پیام غدیر كه همان فرمان ولایت حجة بن الحسن(عج) است در این زمان كاملاً مسكوت باقی می ماند و ما كه مدعی تشیع در زمان غیبت حضرت مهدی (عج)هستیم در پایبندی به مفاد این خطبه مرتكب قصور گشته ایم و چه بسا وظیفه ی خود را هنوز نشناختیه ایم.
بنابراین كسی كه حضرت مهدی (عج) را مولای خود می داند همواره باید اعمال خویش را در جهت رضایت ایشان قرار داده و مورد بررسی قرار دهد كه مرتكب كوتاهی در ایفای نقش سر سپردگی نگشته و چیزی از حقوق ایشان را پایمال نكرده باشد.پس آنگاه كه دستان مبارك صاحب غدیر را از فراسوی قرنها می فشاریم باید بدانیم كه تبریكش به ما چه می گوید؟ این كاروان هزار و چهار صد ساله كه از گذرگاه پر خطر سقیفه عبور كرده از سپردن میراث جاودانه ی غدیر به دست ما چه انتظاری دارد؟باید بدانیم كه امروز پرچم سبز غدیر در دست صاحب آن حضرت بقیة الله (عج) بر بلندای تاریخ می درخشد و شیعه مكلف است كه با صدایی رسا اعلام كند كه اگر در روز غدیر سال دهم هجری در كنار بركه ای با علی علیه السلام دست بیعت داده است و شنیده است آنچه را كه پیامبرمان گفت و تسلیم شده است به آن امری كه از جانب پرودگار آورد اینك با قلب و جان و زبان و دستش با یادگار غدیر و موعود غدیر هم پیمان می شود تا این نبأ عظیم را به نسلهای آینده برساند.
هیجدهم ذیالحجه یادآور واقعهای تاریخی است که در آن رسول خدا صلی اله علیه و آله به امر خداوند متعال حضرت علیعلیه السلام را بهعنوان خلیفه و جانشین خود در منصب امامت و ولایت امت منصوب کرد، تا ترازو شاخص حاکم اسلامی برای همه مسلمانان تبیین شود و در حافظه تاریخی بماند و چراغ راه امت پیامبر صلی اله علیه و آله تا آخر باشد هر چند که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی اله علیه و آله بخشی از مسلمانان به پیام این واقعه مومن ماندند و تا پای جان برای تثبیت پیام غدیر تلاش کردند اما بسیاری هم متوجه پیام آسمانی غدیر نشدند و با ذهن بشری خود به تحلیل واقعه پرداختند تا کارآمدی تدبیر الهی پیامبر اسلام در لابهلای هیاهوها دیده نشود و امت پیامبر از ثمره شیرین و گوارای آن بیبهره بمانند. واقعهی غدیر از ابعاد مختلف و از جهات متفاوت دارای درخشندگی خاصی در تاریخ اسلام از لحاظ سند، اطمینان از اصل و فرع آن، کثرت راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، دارای قدرت و استحکامی بینشیر است که در راس راویان نام اهل بیت رسول خدا صلی اله علیه و آله یعنی علی و فاطمه و حسن و حسن علیهالسلام میباشد. نزول آیه 67 و 3 سوره مائده در ارتباط با این رویداد بزرگ است که بر طبق نظر مفسران نامآور شیعه و سنی، شان نزول این آیات مربوط به واقعه غدیر خم است
...
علامه امینی در ابتدای جلد نخست الغدیر میفرماید:
«در نظر خردمندان ارج و شرف هر چیز وابسته به نتیجه و به اندازه ثمر آن است. مهمترین مطلبیکه با توجه به نتیجهاش دارای موقعیت شایانی است، آن بخشهایی است که پیدایش ادیان را نشان میدهد و مذاهب بر آن پایهگذاری مشده و سرچشمهی عقاید ملتها و جمعیتهایی قرار گرفته است، از این رو این بخش از تاریخ که مبدا پیدایش اعتقادات و مقدسات ملتهاست به ابدیت راه جسته است و هیچگاه تاریخ جهان آن را فراموش نمیکند و با جاودانگی و همیشگی در سراسر دوران خودنمایی میکند. داستان غدیر از بااهمیتترین موضوعات این بخش از تاریخ است، زیرا مذهب آن ملتها و طوایفی که آل رسول را پیروی کردند بر این واقعه پایهگذاری شده است.»
به عبارتی دیگر با فرارسیدن عید غدیر، این واقعه بزرگ تاریخی در اسلام دلها متوجه یک امر مهم اعتقادی و اجتماعی و سرنوشتساز در زندگی میشود که آن «ولایت و رهبری جامعه دینی» است. در تاریخ اسلام دو حادثه مهم و بزرگ خودنمایی میکند که از یکی رسالت و از دیگری امامت بهوجود آمد. نخستین حادثه نزول وحی بر قلب مبارک پیامبر اسلام بود که رسالت پیامبر صلی اله علیه و آله را در پی داشت و دومین حادثه غدیر بود که امامت را بهوجود آورد و در حقیقت ادامه رسالت بود یعنی روز غدیر همان قدر اهمیت دارد که روز بعثت در رسالت پیامبر اعظم.
اهمیت این مطلب را از نزول آیه 67 سوره مائده بهخوبی درک میکنیم “یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»، پیامبر گرامی اسلام صلی اله علیه و آله هم فرمان خداوند را ابلاغ کرد من کنت مولاه فعلی مولاه
و لذا وقتی پیامبر امر خداوند متعال را به امت ابلاغ کرد آیه 3 سوره مائده نازل شد که: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» در جهان امروز، زمینه و عطش فراوان برای فهم دیقیق پیام غدیر و باز تعریف آن فراهم شده است.
انقلاب اسلامی ما و ثمرات بیشمار آن در داخل و خارج نگاهها را متوجه مذهب تشیع که برگرفته از پیام غدیر است نموده است. بر همه کسانی که تریبونی در اختیار دارند و شنوندهای، مخصوصا مبلغین و سخنرانان و مداحان گرانقدر لازم است که پیام غدیر را به جامعیت بیش تری به ویژه برای نسل جوان بازگو کنند و بعضی شبهات را که از ناحیه مغرضین و غافلین و جاهلین راجع به مساله ولایت مطرح میشود عالمانه پاسخ گویند.
پیام غدیر از منظر امام خمینی(ره)
ولایتی که در غدیر است به معنای حکومت است نه معنای مقام معنوی، مساله، مساله حکومت است. مساله سیاست است خدای تبارک و تعالی این حکومت و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کند. صحیفه ج 20 ص 113-115
روز غدیر از بزرگترین اعیاد مذهبی است، این عید عیدی است که متعلق مستضعفان است. عید محرومان است عید مظلومان جهان است. عیدی است که خدای تبارک و تعالی بهوسیله پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیاء، حضرت امیر را منصوب فرمودند. صحیفه ج 19 ص 163
پیام غدیر از منظر مقام معظم رهبری
عید غدیر را فرمودند «عیدالله الاکبر» از همه اعیاد در تقویم اسلامی این عید بالاتر است، پر مغزتر است، تاثیر این عید از همه اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت در زمینه حکومت در این حادثه غدیر معین شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیه پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد، پیغمبر هم طبق بعضی روایات خبر داده بود که عمل نخواهد شد اما مسئله غدیر، مسئله ایجاد یک شاخص است. یک معیار و میزان است تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومی امت را معین کنند. 15/09/1388
خصوصیت غدیر در مساله ولایت است، آن عاملی که ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت قران است والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند لیکن حاکمیت چه در مرحله قانونگذاری و چه در مرحله اجرا در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه به انصاف دیگران بستگی دارد. 16/01/1378
پیامهای دیگر غدیر به نسل امروز
اسلام دین کامل و جامع است و برنامهای مدون برای اداره زندگی بشر در تمام عرصههای فردی و اجتماعی دارد و لذا «دین از سیاست جداناپذیر است» پیام جاودانه غدیر. تربیت انسان دینی احتیاج به تاسیس یک جامعه دینی دارد و تاسیس آن فرایندی است که تنها از طریق حکومت دینی امکانپذیر است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان جلوهای از عینیت و تحقق آرمان پیامبر در غدیر خم و نیز با اجرایی کردن نظریه حاکمیت ولایت فقیه بهعنوان استمرار امامت کارآمدی دین را برای اداره بشر اثبات نمود. غدیر مرکز ثقل تاریخی اندیشه سیاسی در اسلام و سند تاریخی تفکیکناپذیری دین از سیاست است. راهبرد پیوسته دین در عرصه روابط اجتماعی ملتها بهویژه ملتهای مسلمان دعوت به اصول و مبانی مشترک است. اگر پیام غدیر در صدر اسلام عملی میشد امامت امام معصوم و حاکمیت آن باعث ایجاد وحدت در امت پیامبر میشد و ثمره این وحدت رسید به آرمانشهری که خداوند متعال با حاکمیت دین وعده داده بود میشد.
ما در زمان خود ثمره حاکمیت امامت را دیدهایم که جامعهی ما از میان این همه طوفان ها، بحرانها و چالشهای متفاوت که هر یک میتوانست باعث گسیختگی ملت ما شود به سلامت عبور کرد و نمام تهدیدها با مدیریت ولایت فقیه به فرصت تبدیل و ما امروز زمینهساز باز تولید تمدن اسلامی با مرکزیت ایران اسلامی هستیم. نظریه ولایت فقیه تضمینکننده حضور پیوسته دین در قلمرو زندگی بشر است و لذا ما دفاع نظری و عملی از ضرورت حضور انسان کامل در قلمرو زندگی انسان اثبات کننده حقانیت «غدیر» است.
رسالت اصلی انقلاب اسلامی ایران به عنوان پیشدرآمد انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) استقرار عدالت است زیرا که عدالت علت تامه، معنویت در جامعه میباشد در صورت استقرار نسبی عدالت، جمهوری اسلامی مدل موفق از مدیریت دینی به شایستگی معرفت اسلام علوی و مبشر اسلام مهدوی خواهد بود. استقرار عدالت جوهره اصلی پیام غدیر است در سایه حاکمیت انسان کامل. پیام غدیر به نسل ما این است؛ سعادت و رستگاری جامعه انسانی تنها در گرو جاری شدن احکام الهی در تمامی زمینه های فردی و اجتماعی تحت زعامت و مدیریت انسان کامل و الهی است.
فرم در حال بارگذاری ...
دولت میانمار جلوی جنایات وحشیانه علیه مسلمانان را بگیرد
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1396امنیت شبه جزیره کره و کل قاره آسیا و منطقه برای ایران حائز اهمیت است.
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی روز چهارشنبه و در نشست هیأت دولت، با اشاره به آمار مرکز آمار ایران در حوزه اقتصادی، گفت: براساس این آمار، رقم رشد اقتصادی 7 درصد بدون احتساب نفت برای 3 ماهه اول امسال در مقایسه با 3 ماهه پارسال، نشان میدهد که مردم و دولت ایران در مسیر رشد و توسعه در حال حرکت هستند.
وی در جلسه هیات دولت با استناد به تازه ترین بررسیهای مرکز آمار ایران، رشد اقتصادی سه ماهه اول امسال در مقایسه با سال گذشته را بدون احتساب نفت، 7 درصد عنوان کرد و اظهارداشت:در بخش مسکن و ساختمان نیز در همین برهه زمانی شاهد رشد مثبت 7.1 درصدی میباشیم و آمار رشد سرمایهگذاری نیز به 7.1 درصد افزایش یافته که این آمار نویدبخش سالی پربار و پربرکت برای ملت ایران است.
رئیس جمهور اضافه کرد: اگر چه پارسال هم از رشد اقتصادی بالایی با احتساب نفت برخوردار بودیم، اما رشد اقتصادی امسال چنانچه با همین روند 3 ماهه ادامه یابد، انتظار میرود که در پایان سال شاهد رشد، 6 یا 7 درصدی باشیم.
روحانی خاطر نشان کرد: براساس گزارش مرکز آمار در بخش ساختمان و مسکن نیز شاهد رشد مثبت هستیم و در 3 ماهه اول امسال رشد بخش ساختمان به 7.1 درصد رسیده است و این آمار باعث خوشحالی مردم و سرمایهگذاران بخش مسکن است.
رئیس جمهور اضافه کرد: سرمایه ثابت ناخالص در سالهای گذشته همواره منفی بوده و در سال 91، تا منفی 27 درصد هم رسید و فقط در سال 93 مثبت شد و مجدداً منفی گردید، اما براساس گزارش مرکز آمار، رشد سرمایهگذاری مثبت 7.1 شده است و این به مفهوم اعتماد جامعه به آینده است، چرا که آینده را روشن دیده و شروع به سرمایهگذاری کرده اند.
روحانی گفت: نرخ رشد اقتصادی کشورمان در سال گذشته در دنیا کمنظیر و چه بسا بینظیر بود و امیدواریم امسال رشد اقتصادیمان هم در منطقه و هم در سطح جهان قابل توجه باشد و بتوانیم در سایه رشد اقتصادی پایدار ایجاد شده، برای جوانان اشتغال ایجاد کنیم.
...
رئیس جمهور در ادامه سخنان خود دستگاههای مختلف کشور را به برنامهریزیهای لازم برای مسافرتهای ایمن مردم در اواخر تابستان و نیمه دوم شهریورماه فرا خواند.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود عید سعید غدیرخم را از اعیاد بزرگ مذهبی و دینی دانست و اظهار داشت: عید غدیر خم به قدری اهمیت داشت که خداوند با لحن خاصی با پیامبر خویش در این زمینه صحبت میکند که «بلغ ما انزل الیک» و از این لحن مشخص است که قبلاً توسط وحی پیام غدیر برای پیامبر تشریح شده بود و پیامبر اسلام مأمور بود که آن را ابلاغ نماید.
رئیس جمهور تصریح کرد: موضوع غدیر خم به ما نشان میدهد که خداوند خواسته است که در کنار قرآن و پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله مشعل فروزان دیگری پیش روی بشریت و مسلمانان وجود داشته باشد. اینکه در کنار کتاب خداوند که حقایق را برای مردم بیان مینماید افرادی هم لازم است که وجود داشته باشند تا قرآن و جزئیات وحی را برای مردم بیان کنند.
روحانی تأکید کرد: پیام غدیر مشعل جدیدی برای هدایت بشریت و مسلمانان بعد از وفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله محسوب میشود و در این بخش که پیامبر مشعل هدایتی پیش روی انسانها گذاشته است، اختلافی بین شیعه و سنی وجود ندارد. اینکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارای جایگاه بلند و والایی است و در واقعه غدیر این جایگاه هر چه بهتر برای مردم تبیین شد، هیچکس در این جایگاه و مقام هدایتگری امیرالمؤمنین علیه السلام تردیدی ندارد و آیات و روایاتی که در شأن امام علی علیه السلام وجود دارد مورد اتفاق نظر شیعه و سنی میباشد.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه اساس واقعه غدیر مورد اتفاق همه مسلمانان است، گفت: این واقعه در منابع شیعه و سنی نقل شده است و صرفاً ویژه شیعه نیست و علامه امینی هم واقعه غدیر را بیشتر از منابع اهل تسنن نقل کرده است.
روحانی با بیان اینکه واقعه غدیر باید به عنوان مسیر هدایت قرار بگیرد، افزود:
امیر المؤمنین علیه السلام و فرزندان آن حضرت مشعل هدایت بشریت و مسلمانان و نیز مایه وحدت شیعه و سنی میباشند.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه امروز نیازمند وحدت و همبستگی هستیم، گفت: اگر چه ممکن است از لحاظ نگرش، بعضاً اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد، اما در اصل قرآن و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام و قیامت، اتفاق نظر داریم و اینکه باید به مظلومیت جهان کمک کنیم، موضوعی نیست که بین شیعه و سنی اختلاف وجود داشته باشد.
روحانی خاطر نشان کرد: در عراق وقتی شیعه و سنی در کنار هم قرار میگیرند میتوانند تلعفر را آزاد کنند و در سوریه زمانی که کنار هم قرار میگیرند حلب آزاد میشود و حصر دیرالزور میشکند و با این اتحاد است که در لبنان ارتفاعات مرزی عرسال آزاد میشود.
رئیس جمهور افزود: جایی که شیعه و سنی در موضوع فلسطین کنار هم قرار میگیرند، شاهد پیروزی در مقابل رژیم صهیونیستی هستیم و زمانی که مقاومت لبنان در کنار حماس و شیعه و سنی کنار یکدیگر قرار میگیرند، هم غزه پیروز شد و هم مقاومت لبنان به پیروزی دست یافت.
روحانی با اشاره به مشکلات موجود در دنیای اسلام و لزوم حل و فصل آن از طریق مذاکره و گفتگو، اظهار داشت:
امروز یمن برای حل مشکلات خود، نیازمند وحدت است و ایجاد جدایی بین گروه ها و اقوام یمنی و بمباران این کشور کار ناصحیحی است. باید همه گروهها را به وحدت دعوت کنیم تا خودشان برای آینده کشور خود تصمیم بگیرند.
وی با تأکید بر اینکه ثبات و امنیت در منطقه و جهان اسلام، نیازمند اتحاد است، گفت: چرا باید کشورهای همسایه جنوبی مدام از غرب، تسلیحات نظامی خریداری کنند و مسابقات تسلیحاتی در منطقه راه بیندازند در حالی که قطعاً این سلاحها برای مبارزه با دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی نیست.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه در مناسبات دنیای امروز باید عنصر تهدید حذف گردد، تصریح کرد:
امروز کره شمالی، بخاطر موجودیت خود و در برابر تهدید مسیر کنونی را انتخاب کرده است. واشنگتن مرتباً کره شمالی را تهدید میکند و این کشور هم در مقابل بمبهای جدیدی را آزمایش مینماید.
روحانی گفت: تهدید کشورهایی که به سلاح اتمی دست یافتهاند، بازی بسیار خطرناکی برای کل جهان است؛ لذا معتقدیم در این عرصه حل و فصل مشکلات باید با مذاکره و گفتگو باشد.
رئیس جمهور با بیان اینکه امنیت شبه جزیره کره و کل قاره آسیا و منطقه برای ایران حائز اهمیت است، به کشتار مسلمانان میانمار اشاره کرد و اظهار داشت: در میانمار مردم مسلمان دچار مضیقه شده و صدها هزار نفر آواره و تعداد بسیاری کشته شدند به نحوی که جنازه برخی سوزانده و خانه بسیاری از مردم نیز آتش زده شده است.
روحانی با تأکید بر اینکه تفاوتی بین مردم میانمار و سایر مسلمانان جهان وجود ندارد، اظهار داشت: ما به عنوان یک کشور مسلمان و انقلابی در برابر مظلومین عالم حتی اگر مسلمان هم نباشند، احساس وظیفه و کمکرسانی میکنیم و دولت میانمار را دعوت میکنیم، جلوی جنایات وحشیانه علیه مسلمانان را بگیرد و از کشورهای همسایه و مسلمان میخواهیم که در این زمینه به مردم آواره میانمار کمک کنند و از سازمان ملل نیز میخواهیم که وظیفه و مسئولیت خود را در این زمینه انجام دهد و در دنیای اسلام نیز بایستی از لحاظ سیاسی و انسانی به مردم میانمار کمک کنند و در این راستا جمهوری اسلامی ایران و مشخصاً هلال احمر آماده است تا در زمینه اسکان و رسیدگی به مردم آسیبدیده کمکهای لازم را مبذول دارد.
رئیس جمهور توسل به نسلکشی در دنیای امروز را غیرقابل قبول دانست و گفت: رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم آپارتاید، با کشتار مردم فلسطین به دنبال پاکسازی نژادی است و زمانی در بوسنی و هرزگوین نیز این شیوه جریان داشت، امروز همه باید علیه اینگونه اقدامات و نسل،کشیها، مواضعی یکسان و قاطعی اتخاذ کنیم تا بتوانیم به مظلومین جهان و مردم میانمار کمک کنیم.
تاکید دولت بر یکپارچگی کارت های هوشمند
هیات وزیران در ادامه این جلسه ضمن تاکید بر لزوم یکپارچگی کارت های هوشمند با محوریت کارت ملی و پرهیز از صدور کارت های متعدد هوشمند، به وزارت کشور ماموریت داد تا نسبت به هماهنگی دستگاه های اجرایی در این خصوص اقدام نماید.
تعیین روسای کمیسیون های اقتصادی ایران با ترکیه و آذربایجان
با تصویب هیات وزیران، روسای کمیسیون های مشترک اقتصادی ایران با ترکیه و آذربایجان تعیین شدند.
بر این اساس، ریاست کمیسیون های مشترک اقتصادی ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان به ترتیب به وزیر صنعت ، معدن و تجارت و امور اقتصادی و دارایی محول شد.
در ادامه جلسه، تعدادی از پیشنهادهای دستگاههای اجرایی پس از بحث و بررسی ، به تصویب هیات وزیران رسید.
باشگاه خبرنگاران
فرم در حال بارگذاری ...
خلافت علی علیه السلام درزمان حیات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1396موضوع خلیفه بودن علی علیه السلام در غدیر خم در کتب معتبره اهل سنت و شیعیان آمده است ، اما پاسخ به این سوال که علی علیه السلام پیش از غدیر هم جانشین پیغمبر صلی الله علیه و آله بود است یا خیر ، در این گزارش به آن پرداخته می شود.
در تاریخ 18 ذی الحجه سال دهم هجری قمری (مصادف با 28 اسفند سال دهم خورشیدی) در منطقه ای به نام غدیر ، که میان مکه و مدینه است ؛ آیه ی 67 سوره مبارکه 5(مائده) بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد که خداوند در این آیه به ایشان صلی الله علیه و آله امر می فرماید :
ای پیغمبر آن چه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانی ،تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت.
علاوه بر کتب معتبره برادران تشیع ، قریب به سی تن از بزرگان و علماء برادران اهل تسنن در کتب معتبره تفسیرشان اینگونه نقل کرده اند که :
این آیه در شان امیرالمومنین علی علیه السلام در روز غدیر خم نازل شده است.و در ادامه اینگونه اضافه می کنند که بعد از نزول این آیه مبارک در روز غدیر خم ، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم ) دست امیرالومنین (علیه السلام) را بلند می کند و می فرمایند :
هر کس که من مولای اویم ، زین پس علی مولای اوست.
علماء و کتب معتبره برادران اهل سنت درباره تفسیر آیه67 سوره مائده
از جمله بزرگان و کتب معتبره اهل تسنن ، که کتب آن ها در سال های 1350 خورشیدی به قبل ، به چاپ رسیده است می توان به افراد و کتب زیر اشاره کرد :
جلال الدین سیوطی در صفحه 298 جلد دوم در المنثور و حافظ بن ابی حاتم رازی در تفسیر غدیر و حافظ ابوجعفر طبری در کتاب الولایه و حافظ ابو عبدالله محاملی در امالی و حافظ ابوبکر شیرازی در ما نزل من القرآن فی امیر المومنین و حافظ ابوسعید سجستانی در کتاب الولایه و حافظ ابن مردویه در تفسیر آیه و حافظ ابوالقاسم حسکانی در شواهد التنزیل و ابولفتح نظری در خصائص العلوی و معین الدین میبدی در شرح دیوان و قاضی شوکانی در صفحه 57 جلد سوم فتح الغدیر و سید جمال الدین شیرازی در اربعین و بدرالدین حنفی در صفحه 584 جلد هشتم عمده القاری فی شرح صحیح بخاری و امام اصحاب حدیث احمد ثعلبی در تفسیر کشف البیان و امام فخر رازی در صفحه 636 جلد سوم تفسیر کبیر و حافظ ابونعیم اصفهانی در ما نزل من القرآن فی علم و ابراهیم بن محمد حموینی در فرائد المسطین و نظام الدین نیشابوری در صفحه 170 جلد ششم تفسیر خود و سید شهاب الدین آلوسی بغدادی در صفحه 348 جلد دوم روح المعانی و نور الدین بن صباغ مالکی در صفحه 27 فصول المهمه و علی بن احمد واحدی در صفحه 150 اسباب النزول و محمد بن طلحه شافعی در صفحه 16 مطالب السئول و میر سید علی همدانی شافعی در مودت پنجم از موده القربی و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب ینابیع الموده و نزدیک به سی تن از دیگر علماء و اکابر اهل تسنن این آیه را در شان امیر المومنین می دانند.
علاوه بر کتب معتبره برادران شیعه ، فردی به نام قاضی فضل بن روزبهان از برادران اهل تسنن نوشته است :
پس به تحقیق ثابت آمده این قضیه در صحاح معتبره ما(اهل تسنن) که چون این آیه نازل شد ، رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و فرمود :من کنت مولاه ، فهذا علی مولاه.
معرفی شدن علی علیه السلام پیش از غدیر خم ،بعنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله
یکی از احادیث وارد شده در کتب معتبره اهل سنت و شیعیان ، حدیث الدار است.در کتب معتبره هر دو مذهب با مختصر کم و زیادی در الفاظ و کلمات آمده است:
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چهل نفر از اشراف و رجال بزرگ و خویشاوندان خود از قریش را در منزل عموی گرامیش ابوطالب دعوت نمود و برای آن ها یک ران گوسفند و قدری نان صاعی از شیر ، غذا حاضر نمود .حضرات بخندیدند و گفتند : محمد ، غذای یک نفر را حاضر نکرده ( چون در میان آن ها کسانی بودند که بچه شتر را تنهایی می خوردند ) حضرت فرمودند : کلوا بسم الله ( بخورید به نام خداوند) پس از آنکه خوردند و سیر شدند به یکدیگر می گفتند ؛ محمد به این غذا شما را سحر نمود!
آن گاه حضرت برخاست در میان آن ها پس از مقدماتی فرمودند :
… ای فرزندان عبدالمطلب ، خدای تعالی مرا مبعوث فرمود بر عموم مردمان و بخصوص بر شما و من شما را دعوت می کنم و شما به گفتن این دو کلمه بر عرب و عجم مالک شوید و ایشان از شما اطاعت می کنند و جمیع امم در تحت فرمانبرداری شما در آیند و به این دو کلمه به بهشت می روید و از دوزخ نجات می یابید.
پیغمبر گرامی اسلام همچنان در ادامه گفتند : و آن دو کلمه گواهی دادن به وحدانیت خدا و رسالت من است (لا اله الا الله محمدا رسول الله) پس هرکس مرا اجابت کند در این کار (یعنی اولین کسی باشد که مرا اجابت کند) و معاونت من نماید ، او برادر من و وزیر و وارث و خلیفه من خواهد بود بعد از من .
و پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این جمله ی آخر را سه بار تکرار و هر سه مرتبه احدی جواب نداد مگر علی علیه السلام که جواب داد و گفت : من شما را کمک و یاوری می نمایم ای پیغمبر خدا.
پس حضرت او را نوید خلافت داد و آب دهان مبارک در دهان او افکند و فرمود : علی علیه السلام وصی و خلیفه من است در میان شما .
بعضی دیگر از کتب معتبره اینگونه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده اند که بعد از پایان جمله علی علیه السلام ، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرمایند :
تو یا علی وصی و خلیفه منی بعد از من.
یکی از زمان هایی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را جانشین خود در مدینه قرار داد ، در زمان جنگ تبوک بود. در جریان این جنگ ، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم حرکت شد ، منافقین محرمانه قرارداد کردند که در غیاب آن حضرت در مدینه انقلابی برپا کنند .
برای اداره امر مدینه مرد کاردانی لازم بود که به جای آن حضرت در مدینه بماند و با قوت قلب و حسن سیاست مدینه را اداره کند.
برای همین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علی علیه السلام که در آن زمان بسیار جوان بود ، از میان شیوخ و بزرگان (از لحاظ سنی) به عنوان خلیفه برگزیدند و صریحا فرمودند : تو خلیفه من هستی در اهل بیت من و در مدینه که خانه و محل هجرت من است.
لازم به ذکر است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اولین مردی را که به اسلام دعوت فرمودند علی علیه السلام بود ، با اینکه گفته می شود علی علیه السلام در آن زمان بین 10 تا 13 سال سن داشته است.
پوریا سلیمان زاده/باشگاه خبرنگاران
فرم در حال بارگذاری ...
چرا در سوریه میجنگیم؟
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396![](http://admin.rasekhoon.net/_files/images/article/%d8%b3%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%b1%20%d8%b3%d9%84%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c%20%d8%af%d8%b1%20%d8%b3%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%87.jpg)
سردار «یعقوب زُهدی» از فرماندهان و کارشناسان باسابقه نیروهای مسلح طی یادداشتی به پاسخ این سوال پرداخته است
گزاره اول:
در دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران، رژیمهای لائیک مثل حکومت پهلوی با نقش رهبری عربستان بر جهان اسلام تعارضی نداشتند، لذا در آن دوران روابط ایران با ریاض دوستانه و بعضا شامل همکاری بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحولی در روابط به وجود آمد، زیرا این انقلاب منادی اسلام انقلابی با قرائت ضد سلطه گری و ضد استبدادی بود که با اندیشۀ حکام عربستان که مدافع اسلام سلفی و به زعم ما اسلام واپس گرا و ارتجاعی بود در تقابل قرار داشت.
اولین قدم عربستان در این مسیر هم پشتیبانی مالی و نظامی از صدام در جنگ هشت ساله و همچنین تشکیل شورای همکاری خلیجفارس بود. ضمن آنکه در صحنه سیاسی نیز هر جا موضوعی راجع به ایران در سازمانهای بینالمللی مطرح میشد، عربستان در جبهۀ مخالف قرارمیگرفت.
در واقع میتوان گفت که ما چندین سال است که درگیر جنگ با حکام سعودی هستیم، اما؛ جنگی در لایههای پنهان، اما نکته قابل تامل دیگر در رابطه با ریاض این است که تا پیش از این عربستان در برابر ایران به دنبال حفاظت از منافع خود بود ولی امروز چالش اصلی سعودیها مساله بقا است. از این رو به طور کلی میتوان اینگونه گفت که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، عربستان رویارویی با ما را از فضای رقابت به خصومت، از جنگ نرم به جنگ سخت و از هدف دفاع از منافع به تلاش برای بقا کشانده است
...
/span>
گزارۀ دوم:
با شکل گیری دولت شیعی متمایل به ایران در عراق، عربستان که افق تاریکی را در برابر خود مجسم می کرد. توطئه های مختلفی را با هزینۀ وسیع دلارهای نفتی به مرحلۀ اجرا درآورد.
در فایل صوتی فاش شده از ملک عبدالله، وی خطاب به بندر بن سلطان (وزیر سابق اطلاعات عربستان) میگوید: اگر شده بیست ملیارد دلار خرج کنید، اجازه ندهید دولت شیعه در عراق برپا شود.
زمانی که فرقۀ تکفیری داعش اعلام موجودیت کرد محل هزینه کرد آن دلارهای میلیاردی که بندر بن سلطان طی ماهها اقامت مخفیانه خود در عراق انجام داده بود مشخص گردید.
شواهد و قرائن بیانگر این است که ابوبکر بغدادی و تروریسم تکفیری حاصل پیوند نامبارک اندیشۀ وهابی و تفکر بعثی در عراق بوده که توسط امریکا در زندان بوکا کشف شده و تحت آموزش و تربیت سیا و موساد قرار گرفته است و سپس با برنامه ریزی و سازماندهی عملیاتی سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، ماموریت ایجاد و شعله ور نمودن فتنۀ فرقهای و مذهبی به او محول شده است همان ماموریتی که بغدادی خود به آن اشاره کرده و میگوید: «مأموریت ما جنگ با اسرائیل نیست، مأموریت ما جنگ با مرتدین است!» ابوبکر بغدادی توضیح نداده است که این مأموریت از کدام کانون به وی ابلاغ شده است؟! (کیهان)
به عبارت دیگر داعش و تروریسم تکفیری ساخته و پرداختۀ مثلث شوم زور و زر و تزویر است که زور آن استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و زر آن دلارهای نفتی آل سعود و دیگر شیوخ منطقه و تزویر آن مهندسی فرهنگی انگلیس مبتنی بر گسل های قومی ومذهبی ملت های منطقه میباشد.
le="font-size: 10pt;">
![](http://rasekhoon.net/_files/userfiles/1396/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%20%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%20%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg)
پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه سرآغاز تحولات نوینی در منطقه بود. از یک سو رژیم صهیونیستی که طعم شکست های بعدی را در نبرد غزه و جنگ 52 روزه چشید نا امید از مقابلۀ رودررو با جبهۀ مقاومت و نگران از تداوم بقای خویش به فکر چاره اندیشی برای گریز از این مهلکه افتاد و تنها راه را در بهره گیری از شکاف قومی و مذهبی در بین مسلمانان و وارد کردن خنجر از پشت به جبهه مقاومت یافت.
از سوی دیگر موفقیتهای حزب الله دربه زانو در آوردن دشمن صهیونیستی که سالها سران کشورهای مدعی عرب در برابر آن عاجز و خوار شده بودند موجب به اهتزاز در آمدن پرچم این طلایه دار مقاومت در بین ملتهای عرب و مطرح شدن سید حسن نصرالله به عنوان اسطوره و قهرمان عرب گردید.
حقیقت فوق برای ارتجاع عرب به سرکردگی عربستان که داعیۀ رهبری جهان اسلام و اعراب را در سر داشت بسیار تلخ و غیرقابل قبول بود. لذا عربستان و رژیم صهیونیستی که سابقۀ همکاری و هماهنگی طولانی در شکل مخفیانه داشتند در یک فرآیند اتحاد استراتژیک قرار گرفتند و امریکا نیز به عنوان حامی و متحد هر دو رژیم قاعدۀ این مثلث را شکل داد.
محصول این مثلث شوم توسعه و گسترش داعش به سرزمین شام و ایجاد دیگر گروه های تکفیری بود. اولین هدف نابودی سوریه به عنوان کشور خط مقدم محور مقاومت و عقبۀ اصلی پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی از حزب الله بود.
سوار شدن بر موج حرکت ضد دیکتاتوری که تحت عنوان بهار عربی ( بیداری اسلامی) درقلمرو ملتهای عربی به را ه افتاده بود. تاکتیکی بود که علیه حکومت سوریه اتخاذ شد و این در حالی بود که کشورهائی مثل عربستان و اردن و قطر که شعار ضد دیکتاتوری علیه اسد سر می دادند، خود نمونۀ بارز رژیمهای پادشاهی و استبدادی هستند.
گزاره چهارم:
دو صحنۀ جنگ فوق که علیه جبهه مقاومت و در کانون آن جمهوری اسلامی ایران توسط استکبار جهانی به سرکردگی امریکا سازماندهی شده است ماهیت جنگ نیابتی دارد که آل سعود وهابی و اذناب و ایادی تکفیریش در خط مقدم آن قرار دارند.
اهداف استراتژیک این جنگ نیابتی را می توان به شرح زیر برشمرد:
- مقابله با اسلام انقلابی و تفکر ضد استکباری و ضد استبدادی که انقلاب اسلامی مروج آن میباشد.
- جلوگیری از استقرار حکومت های مستقل با رویکرد ضد صهیونیستی و متمایل به ایران در منطقه
- فراهم نمودن محیطی امن برای رژیم اشغالگر قدس
- نجات رژیم های مرتجع منطقه از خطر سقوط ، بخصوص رژیم رو به زوال آل سعود که در تمام عرصههای مقابله با جمهوری اسلامی ایران خود را بازنده می یابد.
- منحرف نمودن حرکت های آزادیخواه و حق طلبانه مردم مسلمان منطقه
- حفاظت از منافع امپریالیسم امریکا در منطقه
برای تحقق اهداف فوق در مرحله اول ساقط نمودن دمشق و بغداد و تجزیه دو کشور عراق و سوریه بر مبنای ژئوپلیتیک قومی- مذهبی و در مرحله دوم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یا تجزیه کشور ایران (هدفی که در جنگ تحمیلی هشت ساله محقق نشد) در برنامه قرار گرفته است.
بدیهی است که نابودی عتبات عالیات و حرمهای مقدس اهلبیت واقع در عراق و سوریه که نمادهای الهام بخش و مراکز ثقل معنوی حرکت سرخ اسلام عاشورایی و ظلمستیز و سازشناپذیر هستند از اهداف اولویتدار این جنگ نیابتی و عوامل جاهل و خشک مغز آن میباشد.
قطعا تجربه دفاع مقدس به مدافعان جمهوری اسلامی این درس را داده است که هرگونه تعلل و مماشات در درک به موقع صحنه جنگ و اقدامات مناسب دفاعی، موجب آن خواهد شد که دشمن را در دروازههای شهرهای خود ملاقات کنیم و آنوقت است که هزینه های انسانی و مادی دفاع بسیار بالا خواهد رفت، همانگونه که در 8 سال دفاع مقدس اتفاق افتاد.
با نگرش عمیق و راهبردی و آیندهپژوهانه به صحنه جنگ و چگونگی صفبندیها و اهداف آن، به روشنی و قطعیت میتوان دریافت که حضور مدافعان حرم و اسلام انقلابی در میادین نبرد عراق و سوریه چقدر هوشمندانه و حیاتی و ارزشمند میباشد و شهدای این میادین نبرد چه نقش تاریخساز و گرانقدری دارند.
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
حقوق متقابل امام و مردم در نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396
امير المؤمنين على علیه السلام در نهج البلاغه، دو جمله در باره حقّ فرموده است.
اوّل اين كه فرمود: «الحقّ أوسع الأشياء في التّواصف و أضيقها في التّناصف»
مىفرمايد: حق به هنگام بيان و توصيف، از همه چيز گستردهتر، امّا در هنگام عمل از همه چيز تنگتر و محدودتر است. به تعبير مشهور خودمان: «گفتن حقّ بسيار آسان و عمل كردنش بسيار مشكل است».
جمله دومى كه مولاى متقيان در باره حق بيان ميكند همان مسئله پيوستگى حق و وظيفه است.
هر كجا حقّى است وظيفهاى است
و هر كجا وظيفهاى است حقّى است.
و به تعبير ديگر هر كجا انسان حقّى دارد بر او حقّى دارند. هر كجا مديون حقّى است، طلبكار حقّى نيز است. يعنى حق هميشه دو جانبه است. در هيج جا، حق يك جانبه وجود ندارد. حتّى خدا كه بالاترين حق را بر مردم دارد در برابر حقّ او، مردم هم بر خدايشان حقّى دارند كه حقّ هدايت، حقّ تعليم، حقّ فرستادن پيامبران و حقّ ارسال كتب آسمانى است.
اين جمله دوّم را در همان خطبه 216 نهج البلاغه، بسيار كوتاه امّا جالب و فشرده و عميق بيان فرموده است:
«لا يجزي لأحد إلّا جرى عليه و لا يجري عليه إلّا جرى له».
حق در مورد هيچكسجارى نمىشود مگر اين كه در مقابلش حقّى بر گردن او خواهد افتاد و در هيچ جا حقّى بر گردن كسى نمىافتد مگر حقّى به نفع او در كنار او هست. اين همان چيزى است كه تعبير مىكنيم وظيفه و حق جدا نشدنى هستند.
...
من حقّى بر فرزندم دارم، و در برابر وظيفهاى نيز دارم. فرزند من بر من حقّى دارد و در برابر آن، نسبت به من وظيفهاى دارد. امام بر امّت حق دارد و در مقابل اين حقّى كه دارد وظيفهاى دارد. امّت در مقابل امام حق دارند و در برابر حقّشان وظيفهاى هم دارند. اين دو جمله در باره حقّ، در نهج البلاغه آمده است.
اينك در باره فلسفه امامت و رهبرى بر اساس آنچه كه در نهج البلاغه آمده مسائلى را مطرح مىكنيم: وجود رهبر پنج فلسفه دارد (البته منحصر در اين تعداد نميكنم امّا آنچه كه من اجمالا با عقل قاصر خود در نهج البلاغه به آن رسيدهام، اين تعداد است).
اولين فلسفه وجود رهبر، اين است كه يك ملّت تكيهگاه مىخواهد و اين تكيهگاه بدون وجود رهبر ممكن نيست.
دوّم اين كه يك ملّت در صورتى مىتواند پيروز و موفّق شود كه برنامههايش هماهنگ و صفوفش متّحد باشد، اين هم بدون وجود رهبر، ممكن نيست.
سومين فلسفه وجود رهبر، مسئله جهت دادن به حركتها و تلاشها و كوششهاست، و اين غير از مسئله وحدت است. اين سه قسمت را از همان جمله كوتاهى كه حضرت در خطبه شقشقيه فرمودهاند مىتوان استفاده كرد كه: «إنّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحي» يعنى موقعيّت من در مورد مسئله خلافت همچون ميلهاى است كه در وسط سنگ آسياست.
تعبير، بسيار زيباست. سنگ آسياب ممكن است هزار و يك عيب داشته باشد امّا در عين حال بگردد و كار كند، امّا اگر آن ميله وسط (كه هم تكيهگاه است و هم هماهنگ كننده است و هم جهت دهنده) برداشته شود، آسياب حتّى براى يك لحظه هم نمىتواند بگردد.
وجود رهبر در يك جامعه همانند آن ميله ثابت محكم و استوارى است كه سنگ را بر گرد خود بحركت در مىآورد و به سنگ جهت، و به گردششهماهنگى و يكنواختى و يكسانى مىدهد. بنا بر اين براى اين كه يك جامعه بتواند داراى تكيهگاه باشد و در حوادث جارى، پايگاه، و در حركت خود اتحاد و جهت داشته باشد، نيازمند به وجود رهبر است.
حتى با تعبير ديگرى در همين خطبه شقشقيّه مىفرمايد: «ينحدر عنّي السّيل» در اينجا وجود خودش را به كوهسارى تشبيه مىكند كه دانههاى باران بر آن مىبارد، اين دانهها با شيب كوه حركت مىكند و در درّه جمع مىشود و در يك مسير به حركت در مىآيد. اين كه وجود خودش را به دامنه كوهى تشبيه مىكند كه سيلاب از دامنه او سرازير است، باز اشاره به همين مسئله تلاشها و جهت دادن به حركتهاست.
چهارمين فلسفه وجود رهبر، مسئله بينش دادن به امّت، و پنجمين مسئله، اسوه بودن است. على علیه السلام در نامه 45 (نامه معروف به عثمان بن حنيف) اشاره به اين دو فلسفه كرده و اين چنين مىفرمايد: «ألا و انّ لكلّ مأموم إماما يقتدي به و يستضيء بنور علمه» اى فرماندار بصره، اى عثمان بن حنيف، بدان هر پيروى، پيشوائى دارد و از پيشواى خودش استفاده مىكند. اوّل آنكه از علم او بهره مىگيرد و امام و رهبر به او بينش و آگاهى مىدهد، و ديگر آنكه اسوهاى براى او در تمام كارهاست. از جملاتى كه نقل شد اجمالا فلسفههاى وجود رهبر را مىتوان استفاده كرد. در اين زمينه مىتوان دو شاهد زنده، يكى از زمان پيامبر (ص) و يكى از زمان خودمان ارائه داد.
مردم عرب در زمان جاهليّت، در ظاهر فاقد همه چيز بودند، امّا در واقع و بالقوّه همه چيز داشتند، تنها آنچه نداشتند يك رهبر و پيشواى لايق بود. هنگامى كه پيغمبر گرامى اسلام قيام كرد و مقام رهبرى را بر عهده گرفت، همچون ميله استوار و محكم در وسط اين سنگ آسياب قرار گرفت و تكيهگاه شد. حركت داد، هماهنگ كرد، جهت داد و اسوه شد و بينش داد.
بواسطه آن حضرت، عرب عصر جاهليّت كه فاقد همه چيز بود، داراى همه چيز شد و اسوه جهانى گرديد.
امّا در عهد خودمان: عصر رژيم منفور شاهنشاهى فاقد همه چيز از جملهاستقلال، آزادى و شخصيّت و احترام جهانى و حركت و جنبش و دين و ايمان (جز در يك سطح محدود) بود. امّا همه چيز را بالقوّه داشت. آنچه نداشت رهبر بود كه به اين تلاشها و كوششها حركت دهد، هماهنگ كند، يكسان كند، بينش دهد، قدوه و اسوه باشد و از اين جاهليّت عصر شاهنشاهى رژيمى انقلابى بسازد.
و با وجود رهبر اين چنين تحوّلى در كشور ما انجام شد و اكنون هم عنصر رهبرى در كشورهائى كه در حال انقلاب هستند بقدرى اهميّت دارد كه اگر رهبرى درست و الهى باشد پيروزى و تعالى آنها حتمى است.
اينها مقدّمهاى بود تا وارد اصل بحث بشوم: در باره وظايف رهبر يا حقوق مردم و همچنين وظايف مردم يا حقوق رهبر آنچه كه از نهج البلاغه در يك نگاه فشرده مىتوان استفاده كرد اينست كه آن حضرت براى رهبران ده وظيفه قائل است، و براى امّت و پيروان، پنج وظيفه بيان فرموده است. در اين فرصت آنها را فهرست وار عرض مىكنم و مىگذرم.
اولين بيانى كه على علیه السلام در مورد وظيفه رهبر بيان فرموده است مىفرمايد: رهبر بايد خود را آن چنان بسازد كه مقام و موقعيّت او را تكان ندهد، دگرگون نسازد و مغرور نشود و شخصيّتش تغيير پيدا نكند. اين سخن را على علیه السلام به فرماندهان ارتش نوشته است و بيان فرموده: «من عبد اللّه علي بن أبي طالب أمير المؤمنين إلى أصحاب المسالح» در اينجا حضرت خودش را عبد اللّه ناميده است. آن همه مقام در او غرورى ايجاد نكرده و افتخارش به اين است كه عبد اللّه و بنده خداست، و بعد لقب امير المؤمنين را به عنوان يك لقب رسمى براى خودش بيان ميكند. امام علیه السلام اين نامه را به اصحاب مسالح مىنگارد. «مسلح» جايگاه سلاح در مرزهاست و اصحاب مسالح، مرزداران و فرماندهان ارتش هستند. در اين نامه مىفرمايد: «فإنّ حقّا على الوالي أن لا يغيّره على رعيّته فضل ناله و لا طول خصّ به و أن يزيده ما قسم اللّه له من نعمه دنوّا من عباده و عطفا على إخوانه»فرمود: اولين حق والى و امام و پيشواى مردم اين است كه با موقعيتى كه پيدا كرده دگرگون نشود، و تغيير حالت پيدا نكند بلكه بر عكس، هر چه از نظر قدرت به او بيشتر نعمت داده مىشود، نزديكى او به بندگان خدا و محبّتش به مردم بيشتر شود. يعنى نسبت مستقيمى ميان قدرت و محبّت، و نزديكىاش به بندگان خدا و به مردم باشد. كسانى را مىشناسيم كه وقتى يك لباس نو در بر مىكنند يا يك كفش نو مىپوشند يا يك مقام جزئى پيدا مىكنند حتّى طرز راه رفتن آنها و سخن گفتن و نگاه كردنشان دگرگون مىشود.
على علیه السلام فرمود تمام قدرتها را به تو مىدهند، عوض نشو. كه اين نخستين شرط پيشوائى بر مردم است.
دوّمين وظيفهاى را كه براى امام و رهبر بيان ميكند مسئله احترام به افكار مردم و مشاوره با مردم در همه چيز (بدون استثناء) است. مردم بايد هميشه حاضر در صحنه باشند و در همه چيز مورد مشورت قرار گيرند.
سوّم: عدم كتمان اسرار است. اسرار را از مردم مكتوم ندارد مگر اسرارى كه ضرورت خاصّى پيدا كند كه على علیه السلام به عنوان اسرار جنگى از آنها ياد ميكند.
چهارم: كوتاهى نكردن در اداى حقوق جامعه.
پنجم: تبعيض ميان مردم قائل نشدن و همه را در مقابل قانون يكسان دانستن.
اين چهار قسمت اخير، شاهدش جمله ديگرى است كه فرمود:
«ألا و انّ لكم عندي أن لا أحتجز دونكم سرّا إلّا في حرب و لا أطوي دونكم أمرا إلّا في حكم و لا اؤخّر لكم حقّا عن محلّه و لا أقف به دون مقطعه و أن تكونوا عندي في الحقّ سواء»
فرمود: بر عهده و وظيفه من است كه هيچ سرّى را از شما مكتوم ندارم (جز اسرار جنگى و در مواقع ضرورت). يك امام به حق، و يك پيشواى الهى همه مسائلش را آشكار براى مردم مىگويد، زيرا خودش را قيّم مردم نمىداند، بلكه شريك آنها در همه چيز مىشمرد اگر چه دشمن (حتى اگر نقشه جنگى ما را همبداند) در برابر اسلحه ايثار، اسلحه عشق به شهادت و دويدن به روى مينها و شكار تانك و خلاصه اسلحه ايمان كارى نمىتواند بكند، زيرا در مقابل آن چيزى ندارد.
و مىفرمايد: من هيچ مسئلهاى را بدون مشورت با شما انجام نمىدهم، جز مسئله قضاوت، زيرا در قضاوت وقتى قاضى مىخواهد تصميم بگيرد، ديگر جنبه مشورتى ندارد. بايد تشخيص خودش را به عنوان يك حكم قاطع بيان نمايد. اما در مسائل مملكتى همه چيز را با شما در ميان خواهم گذاشت و از شما مشورت خواهم خواست. هيچ حقّى را از شما مضايقه نمىكنم و همه شما در برابر من، در حق مساوى هستيد.
على علیه السلام اين سخن را گفت و عملًا هم نشان داد. به جاى درهم و دينارى كه برادرش عقيل (بر خلاف اصول عدالت) تقاضا كرده بود، آهن گداخته به دست برادرش نزديك نموده و ثابت ميكند كه برادر با بيگانه، در حق و عدالت و در بيت المال مسلمين يكسانند.
اما ششمين وظيفهاى كه رهبر دارد، همسان بودن با ضعيفترين افراد مردم است، كه على علیه السلام از آن به عنوان يك فريضه ياد مىكند: «إنّ اللّه تعالى فرض على أئمة الحقّ أن يقدّروا أنفسهم بضعفة النّاس كيلا يتبيّغ بالفقير فقره» خداوند بر امام عادل و رهبران راستين فرض و واجب كرده است كه زندگى خود را با ضعيفترين قشرهاى مردم از نظر ماديّات همسان كند. لباسش سادهترين لباس، سفرهاش سادهترين سفره و خانهاش سادهترين خانهها باشد.
فرمود مىدانى چرا براى اين كه ممكن است در كوتاه مدت فقر از جامعه اسلام ريشه كن نشود (البته در يك جامعه اسلامى به معنى واقعى، در دراز مدّت، فقر وجود نخواهد داشت امّا در كوتاه مدّت قبل از آنكه به آن مرحله برسند بايد كارى كرد كه فقر، نه عيب و نه مايه ناراحتى فكر باشد) فرمود: وقتى امام و پيشواى مردم لباس و زندگيش همچون زندگى و لباس ضعيفترين قشرها باشد افرادى كه از نظر مادى فقيرند، نه احساس شرمندگى مىكنند، و نه احساس حقارت و ناراحتى.
«يتبيّغ» در لغت بمعنى ناراحتى شديدى است كه منجر به مرگ مىشود، يعنى «دقّ كردن».
در جمله ديگرى باز در همين زمينه در نامه 45 (نامه معروف به عثمان بن حنيف) مىفرمايد: «أ أقنع من نفسي بأن يقال أمير المؤمنين و لا أشاركهم في مكاره الدّهر أو أكون أسوة لهم في جشوبة العيش» يعنى كسى كه امير مؤمنان است بايد در غمهاى مؤمنان با آنها شريك باشد و در زندگى مادى همانند و هماهنگ آنها باشد. اين هم يكى از وظايفى است كه رهبران حق در مكتب على علیه السلام در برابر امّتها دارند.
وظيفه هفتم از وظايف رهبر كه در حقيقت حق مردم است، اين است كه تماس مستقيمش با مردم قطع نشود، يعنى كانال اطلاعاتى رهبر و امام نبايد محدود باشد علاوه بر تماس دائم با تودههاى مردم بايد حقّ آزادى طرح شكايت، بدون هيچگونه تشريفاتى به همه مردم داده شود. اين جمله را از سخنان على علیه السلام در نامه 53 (نامه معروف آن حضرت به مالك اشتر) مىتوان استفاده كرد: «و اجعل لذوي الحاجات منك قسماً تفّرغ لهم فيه شخصك و تجلس لهم مجلساً عامّاً فتتواضع فيه للّه الّذي خلقك و تقعد عنهم جندك و أعوانك من أحراسك و شرطك حتّى يكلّمك متكلّمهم غير متتعتع».
فرمود: اى مالك يكى از توصيههاى من به تو اين است وقتى به مصر مىروى جزو برنامه اساسى حكومتت بايد اين باشد كه در عرض روز يا در عرض هفته ساعتهايى را معيّن كنى كه در خانهات را بگشايى و در آن ساعت هيچ مشغوليّات خاطر نبايد داشته باشى (يعنى به تعبير امروز تلفن بغل دستت نباشد صدا بكند، نامه به دستت ندهند كه فكرت را مشغول كند) و با تمام حواس متوجه مردمباشى. در را باز كنى و مأمورين و محافظين خود را كنار بزنى تا با توده مردم كارى نداشته باشند و جوّى بشود خالى از تشريفات و خالى از وحشت.
مردم با آزادى بيايند هم اطلاعاتشان را در اختيار تو بگذارند كه كانال اطلاعاتى تو محدود نباشد و هم شكايتشان را آزادانه براى تو طرح كنند. كه من از پيغمبر گرامى اسلام شنيدم «اگر ملتى ضعيفشان حق نداشته باشند با صراحت از ظلمهايى كه به آنها شده است شكايت كند هرگز چنين ملّتى روى سعادت را نخواهد ديد». اين برنامهاى است كه جز در مملكت على بن ابى طالب، در هيچ نقطهاى از دنيا نمىتوانيد آن را پيدا كنيد.
و امّا هشتمين مسئوليّت رهبر اين است كه بعضى از كارها را بايد شخصا (نه با واسطه) نظارت بكند. گر چه رهبر نمىتواند همه كارها را شخصا انجام دهد، بلكه بايد افراد مورد اعتماد بعنوان واسطه او كارها را انجام دهند و او نظارت داشته باشد. امّا حضرت امير علیه السلام فرمود: اى مالك در بعضى كارها بايد مستقيما خودت دخالت كنى. آن كارهائى كه بدون واسطه بايد خودت آنها را انجام دهى يكى رسيدگى به امور مستضعفان است، در گوشه و كنار اين كشور اسلام افرادى هستند معلول، يتيمانى هستند كه پدرشان در جبهه كشته شده، بيوه زنانى هستند كه بى سرپرست ماندهاند و افرادى هستند كه از كار افتادهاند. و فرمود: اين مستضعفان و اين گروه را مستقيما خودت برنامهشان را بايد زير نظر داشته باشى كه اين، يكى از وظايف رهبر در برابر امّت است.
و امّا وظيفه نهم اين است كه اعوان و ياران خود را از ميان تودههاى پاكدل انتخاب كند. و اين هم جزء برنامه است، فرمود: اى مالك، وارد مصر مىشوى مىبينى كه مردم دو گروهند: اكثريت آنها، تودههاى زحمتكش و پاكدل مردمند. اقلّيت آنها طبقه مرفّه و از خود راضى و در ناز و نعمت بزرگ شده هستند. تكيهگاه تو و ياران و ياوران تو بايد از آن اكثريت زحمتكش و پاكدل باشد، چرا كه توقعشان و خرجشان بر بيت المال از همه كمتر است. امّا آن اقلّيت اشرافى در ناز و نعمت بزرگ شده از خود راضى نه سرباز به ميدان جنگ مىفرستند، و نه در مشكلات از تو حمايت مىكنند، و از همه هم پر توقعترند.
«و انّما عمود الدّين و جماع المسلمين و العدّة للأعداء، العامّة من الامّة فليكن صغوك لهم و ميلك معهم».
و امّا دهمين وظيفه از وظايف رهبر، اين است كه در برنامهها اسوه باشد. يعنى هر فرمانى كه مىدهد اول خود عمل كند. هر چه را نهى مىكند اول خودش خوددارى نمايد. نه تنها با حرف، بلكه عملا سخن بگويد.
«ايّها النّاس، إنّي و اللّه ما احثّكم على طاعة إلّا و أسبقكم إليها و لا أنها كم عن معصية إلّا و أتناهى قبلكم عنها» .
فرمود: اى مردم من شما را به هيچ طاعتى دعوت نميكنم، مگر اين كه خودم قبلا آنرا انجام دادهام و از هيچ كار خلافى شما را نهى نميكنم مگر اين كه پيش از آن خودم آنرا ترك گفتهام. من سرمشق و اسوه براى شما هستم، با زبان عمل سخن مىگويم فقط حرف نمىزنم، عملم ناهماهنگ با حرفم نيست. اگر پيشوايى داراى يك چنين صفات شد مشخص است كه نقش او در جامعه چگونه خواهد بود.
و امّا وظيفه مردم در مقابل رهبر بسيار فشرده و خلاصه از بيانات على علیه السلام استفاده مىشود كه مردم در مقابل رهبر راستين 5 وظيفه دارند:
1- اطاعت كامل و قاطع از او.
2- سستى نكردن در انجام مسئوليتها.
3- ايثارگرانه در درياى حوادث فرو رفتن.
4- نصيحت، تذكر، خير خواهى و يادآورى به اندازه توانايى و قدرت فكر و انديشه.
5- كار را در خدمت رهبر بصورت همكارى و تعاون انجام دادن.
جمله آن حضرت در باره اين 5 وظيفه چنين است:
«و أمّا حقّي عليكم فالوفاء بالبيعة و النّصيحة فى المشهد و المغيب و الإجابة حين أدعوكم و الطّاعة حين آمركم»
كه خود نيازمند بحثى گسترده است و بايد در فرصتى ديگر مورد بررسى قرار گيرد.
نويسنده:
پايگاه تخصصى نهج البلاغه وابسته به مركز جهانى اطلاع رسانى آل البيت (عليهم السلام)
فرم در حال بارگذاری ...
هر کس عبادت خالص خود را به سوی خداوند بالا فرستد
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396
مقام اخلاص یکی از عالیترین مراحل تکامل و سیروسلوک است. در اثر اخلاص، قلب، مرکز تابش انوار الهی میگردد و حکمت و دانش از قلب بر زبان جاری میشود.
بازخوانی عمیقتر یک حدیث از حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در کلام آیت الله جوادی آملی:
حدیثی بسیاز زیبا از حضرت زهرا وجود دارد که متاسفانه بسیاری مواقع به صورت سطحی معنا میشود . در اینجا تفسیر آیت الله جوادی از این حدیث تقدیم میشود.
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:
من أصعد الی الله خالص عمله اهبط الله الیه أفضل مصلحته.
اگر کسی عمل خالص بکند، و این قدرت را داشته باشد که عمل خالص را به پیشگاه ذات أقدس له ببرد، ذات أقدس اله بهترین و والاترین مصلحت او را به او عطا میکند و نازل میکند.
این مثل یک باغبانی است که یک نهالی را غرس کرده است و دیگر به فکر آبیاری او نیست. ممکن است روی دیم، کسی دیمی کار کند، گاهی محصول میگیرد، گاهی نمیگیرد و مانند آن. ما مأموریم که مثل یک باغبانی که در کنار منزلش یک نهالی غرس کرده، مثل فرزند از او نگه داری کنیم، دائماً به سراغ او باشیم، حدوثاً و بقائاً؛ پس یک وقت یک کسی کار خیر انجام میدهد، به این فکر نیست که آن را حفظ بکند! گاهی آن را میگوید، گاهی آن را با منّت ذکر میکند، گاهی مثلاً خوشش میآید که دیگران بازگو کنند، یا ازش بهره برداری کنند، بهره برداری تبلیغی و سیاسی؛ این شخص کار خوب کرده است، و امّا کار او زمینی است، همین جا ماند!
وجود مبارک بی بی سلام الله علیها نفرمود اگر کسی کار خوب بکند، خدا بهترین مصلحت را به او میدهد! فرمود: کار خوب بکن، این را نگه بدار، این را هدیه بکن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود که نمیتواند هدیه ای را به پیشگاه ذات أقدس له عطا بکند.
کار خیر را ملائکه میبرند، گزارش میدهند، بالأخره جواب را هم آنها میآورند. آن بردن و آوردن هر دو مع الواسطه است، بهرهاش هم کم است. ولی اگر کسی خودش آن هنر را داشته باشد که همراه ملائکه بالا برود و این کار خیر خود را به پیشگاه ذات أقدس له تقدیم بکند. خودش به همراه عمل برود، آنگاه فاضلترین مصلحت او را ذات أقدس له نازل میکند؛ خود خدا، نه بوسیله فرشتهها! اهبط الله علیه أفضل مصلحه.
خوب این دستوری است که وجود مبارکی به ما داده است.
فرمود: این کار شدنی است، این کار را انجام بدهید و مانند آن.
***************************
******************
*********
مَن اَصعَدَ إلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اَهبَطَ اللهُ اَفضَلَ مَصلَحَتِه؛
هر کس عبادت خالص خود را به سوی خداوند بالا فرستد (و پیشکش آستان او کند)، خدا هم بهترین مصلحت خود را بر او فرو می فرستد.
خداوند عبادتهای ریایی و متظاهرانه را قبول نمی کند. اصلاً چنین عبادتی حالت «صعود» ندارد و بالا نمی رود و در حد و مرتبه ی زمین و مادیات و نفسانیات باقی می ماند.
اما پروردگار خلوص در عبادت را می پذیرد و پاداش می دهد.
اخلاص بالی می شود که اعمال را به پرواز در می آورد و تا عرش خدا می برد. کسی که بخواهد عبادتش پذیرفته ی خالق گردد، باید آن را به «اخلاص» مجهز کند تا زمینه ی صعود داشته باشد.
خدا کریم است و به اقتضای کرم خویش آنچه را به مصلحت بنده ی مخلص خود بداند به او عطا می کند و از خزانه ی غیب و گنجینه ی جود خود به بنده اش ارزانی می دارد.
انجام عمل خالص و عبادت بی ریا بسی دشوار است.
عاملان گاهی در باتلاق ریا می افتند و اعمال گاهی به تظاهر و مردم فریبی و دنیاخواهی آلوده می شود.
مخلصان هم به تعبیر روایات در «خطر عظیم» اند و ابلیس وسوسه گر پیوسته می کوشد تا نیتها را خراب و اعمال عبادی را آلوده به ریا کند.
اگر بنده عبادت خالص به درگاه خدا بفرستد، او بهترین صلاح و مصلحت را به وی می بخشد.
فرم در حال بارگذاری ...
تيرهاي الهي فقط بهترين ها را شكار مي كند تيرهاي الهي فقط بهترين ها را شكار مي كند
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396![تيرهاي الهي فقط بهترين ها را شكار مي كند تيرهاي الهي فقط بهترين ها را شكار مي كند](http://vareth.ir/files/fa/news/1396/6/15/370425_708.jpg)
فرم در حال بارگذاری ...
حضرت امام هــادی علیه السلام کدام دعا را بسیار میخواندند؟
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396![](http://vareth.ir/files/fa/news/1396/6/15/370415_628.jpg)
حضرات ائمه معصومین علیهم السلام همواره در آموزشهائی که به افراد، بویژه به شیعیان و مُحبّین داده اند، آموزش دُعـاهای مُتفاوت با موضوعـات مُختلف را در برنامه های خود داشته اند و بر لزوم دُعـا کردن مُسلمین به عنوان یکی از عناوین عبـادات و پیوستگی عباد با ذات رحمانی خُـداوند و با تعبیری چون سلاح مؤمن تأکید فرموده اند. آموزش دُعـای معروف کُمیل توسط حضرت امیرألمؤمنین علی علیه السلام به کُمیل بن زیاد نخعی یمانی، یا دُعـای معروف عرفه که توسط بُشر و بشیر فرزندان غالب اسدی از ناحیه ی حضرت سیّد ألشهداء علیه السلام نقل گردیده است و همچنین صحیفه ی سجّادیه ی حضرت امام علی بن الحُسین علیهما السلام نمونه ی بارز و کاملی از دُعاهائی است که آن بزرگواران برای آموزش بهتر بندگی برای عباد خُـدا و بهره برداری مُحبّین از فیوضات آن مضامین پر برکت از خویش به یادگار گذاشته اند. پر واضح است که دُعـاهائی که توسط معصومین علیهم السلام به بنـدگان خُـدا توصیه میشود، به لحاظ مُحتوای معنائی بالا و مضامین فوق العاده ایکه فقط میتواند از ناحیه ی آن بزرگواران صادر گردیده باشد دارد، از حیث اثر گذاری و اجابت نیز قطعاً در نقطه ی مرکزی سیبل اجابت قرار خواهد گرفت و بهره های وافرش عباد خداوند را در میپوشاند.
...
فرم در حال بارگذاری ...