دو تعریف متفاوت از روزه در کلام امام علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرق بین روزه بدن و نفس را بیان فرموده اند.

صَوْمُ الْجَسَدِ الْإِمْسَاكُ عَنِ الْأَغْذِيَةِ بِإِرَادَةٍ وَ اخْتِيَارٍ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَغْبَةً فِي الثَّوَابِ وَ الْأُجْرَةِ  و صَوْمُ النَّفْسِ إِمْسَاكُ الْحَوَاسِّ الْخَمْسِ عَنْ سَائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ عَنْ جَمِيعِ أَسْبَابِ الشَّرِّ.  

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

روزه بدن نگاهداشتن آن از غذاها به اراده و اختيار جهت ترس از عقاب و رغبت در ثواب و پاداش است، اما روزه نفس، نگاهداشتن حواسّ پنجگانه از همه گناهان و خالى بودن دل از جميع بدی هاست .

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 176

 خبرگزاری حوزه_ روزه_ روزه نفس_ ماه مبارک رمضان_ امام علی(ع)


فرم در حال بارگذاری ...

شرح دعای روز ششم ماه رمضان؛ کاهش بلاها با دعا کردن

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395
 
گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز می کنند.
اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز می شوید؛
اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.


 

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است، متن این مجموعه شروح پیاده و منتشر شده است.

*دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرّاغِبینَ»

«خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه‌های عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمت‌بخشی و الطافی که نسبت به بندگان داری دورم بدار، ای آخرین حد اشتیاق مشتاقان»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی در شرح «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» می‌گوید: خدایا، من را به واسطه تعرض گناه خوارم نکن، گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز می‌کنند. اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز می‌شوید؛ اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.

وی افزود: اهل گناه ولو اگر تحصیلات عالی رتبه دانشگاهی هم داشته باشد و لباس‌های فاخر به تن کند، باز هم خوار است. اما بندگی خدا را کردن باعث می‌شود تا محبت آن شخص به مقدار بسیار زیادی در دل دیگران باشد.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: قرآن می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»‌ یعنی هر که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، ما هم دوستی‌اش را در دل مردم می‌افکنیم، مردم اهل عمل را دوست دارند.

...

* سیل و طوفان، تازیانه عذاب خداوند هستند/ سیل گلستان به کدام روستا نرسید

وی در شرح فراز دوم دعای روز ششم ماه رمضان «وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» می‌افزاید: «خدایا من را به تازیانه عذابت نزن، «لاتضرب» واژه نهی است اما در اینجا دعاست. اگر من به شما بگویم «لاتضرب» این نهی است. اما کوچک‌تر به بزرگ‌تر بگوید و ما به خدا که بگوییم، «لاتضرب» دعاست.

مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: الان این گرفتاری‌هایی که گریبان آمریکا را گرفته و هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان در آنجاست، همه تازیانه عذاب است. در ایران هم برخی جاها که سیل و زلزله می‌آید، عذاب الهی است. دلیلش هم این است که چند سال پیش در گلستان سیل آمد، روستایی در مسیر سیل قرار داشت که همه اعضای آن سید بودند، سیل، مسیر خود را عوض کرد و روستای دیگری را از بین برد که نمی‌گویم افراد آن چی و کی بودند.

وی به بیان شعری از زبان استادش می‌پردازد و می‌‌گوید: جمله ذرات زمین و آسمان / لشکر حقند گاه امتحان

سیل و رانش زمین، لشکر خدا هستند، آنها که می‌گویند این‌ها قهر طبیعت هستند، دین و ایمان ندارند؟ چرا یک کلمه نمی‌گویند که اینها عذاب هستند و برای جلوگیری از آنها نباید گناه کنیم.

* دعایی که پیامبر(ص) در حق ایرانیان کرد!

این استاد اخلاق در ادامه تأکید می‌‌کند: ایران بهترین ممالک دنیاست، اولاً حکومت حقه شیعه اثنی‌عشری دارد، مملکتی که رئیس‌جمهورش، رئیس مجلسش، همه رؤسا، قوه‌ها و رهبر انقلابش و همه مسئولانش شیعه باشد، فقط ایران است، تنها مملکتی که مذهب رسمی‌اش شیعه دوازده امامی است، ایران است، پیامبر(ص) در غدیر خم ما را دعا کرده و به برکت دعای او ایران اوضاع خوبی دارد، پیامبر(ص) در دعایش گفت «اللهم انصر من نصره» خدایا، هر که علی(ع) را یاری می‌کند، یاری‌اش کن.

* لزوم توجه به معانی دعا هنگام قرائت آنها در مساجد

آیت‌الله مجتهدی تهرانی با بیان بخشی از دعای روز ششم، ادامه می‌دهد: «وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ»، «خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست»، روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب می‌آورد و آن‌گاه خدا قسم می‌خورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمی‌کنم، با اینکه خدا «ارحم الراحمین» است؛ اما مثلاً از من با این محاسن و عمامه توقع ندارد که به نامحرم نگاه کنم، لذا خدا به غضب می‌آید.

وی تأکید می‌کند: حدیث هست که هفتاد گناه جاهل را می‌آمرزند، قبل از آن‌که یک گناه عالم را بیامرزند.

این استاد برجسته حوزه در خصوص فراز «بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ» می‌گوید: یعنی به حق احسان و نعمت‌هایی که به من داده‌ای، خدایا این چند تا دعا را درباره من مستجاب کن.

وی ادامه می‌دهد: «یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» یعنی ای خدایی که منتهای رغبت مشتاقان هستی، مشتاقان تو، چقدر مشتاق تواند، منتها رغبت مشتاقان تویی، این 3 دعای روز ششم ماه رمضان را درباره ما مستجاب کن.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان می‌گوید: ای کاش در مساجد که این دعاها خوانده می‌شود، معنی آن نیز بیان شود تا مردم وقتی دعا می‌کنند، با حضور قلب این دعاها را بخوانند و در خودشان بیان کنند، به مردم بگویند که به خاطر گناه عذاب می‌شوند و این حادثه‌ها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران به خاطر گناه است، خدا به شعیب پیامبر فرمود، می‌خواهم صدهزار تن از قومت را عذاب کنم. 40 هزار تن افراد بد و 60 هزار تن از افراد خوب، خطاب رسید که چرا خوب‌ها بیشترند، فرمود: برای اینکه خوب‌ها هم با بدها خوش و بش کردند.

منبع : www.farsnews.com





فرم در حال بارگذاری ...

تقوا، هدف واجب‌شدن روزه ماه رمضان

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا
کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ
﴿سوره مبارکه بقره آیه۱۸۳﴾

 ای افرادی که ایمان آورده‌اید!

روزه بر شما نوشته شده،
همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛

تا پرهیزکار شوید.
 

 * * *

*  روزه، یکی از پایه‌های اصلی تکامل انسان

هدف از روزه‌ی ماه رمضان، بنا بر تصریح آیه‌ی قرآن، عبارت است از تقوا و افزایش این ذخیره‌ی معنوی در وجود انسان.(۱) می‌فرماید: «کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم»(۲). ما می‌دانیم که نماز و زکات، مخصوص امت اسلام نبوده است؛ بلکه پیامبران قبل از رسول اکرم اسلام(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) در صدر احکام خود، نماز و زکات را داشته‌اند. «و اوصانی بالصّلوة و الزّکوة ما دمت حیّا»(۳) از قول حضرت عیسی(ع) است که به مخاطبان خود می‌فرماید: خدا من را به نماز و زکات وصیت کرده است. از آیات دیگر قرآن هم این معنا استفاده می‌شود. آیه‌ی اولی که تلاوت کردم، می‌فرماید: روزه هم مثل نماز و زکات، در شمار احکامی است که مخصوص امت اسلام نیست؛ بلکه امم سابق و پیامبران گذشته هم مأمور به روزه بوده‌اند.
این، نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که در بنای زندگی معنوی انسانها در هر زمان، همچنان‌که نماز لازم است و این نماز، رابطه‌ی معنوی میان انسان و خداست، و همچنان که زکات لازم است و این نکات، تزکیه‌ی مالی انسان می‌باشد، روزه هم واجب و ضروری است و این یکی از پایه‌های اصلی تکامل انسان و تعالی معنوی اوست؛ والّا در طول زمان و با تغییر ادیان مختلف، این خط، ثابت و مستمر نمی‌ماند.
البته روزه، در ادیان مختلف و زمانهای گوناگون و به شکلهای دیگر وجود دارد؛ اما گرسنگی کشیدن و اندرون را از طعام خالی داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معینی بر روی تمتعات جسمانی بستن، خصوصیتی است که در روزه‌ی ادیان مختلف وجود دارد. پس، روزه یک رکن اساسی در تعالی معنوی و تکامل روحی و هدایت و تربیت انسانی است.(۴)

...

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: small; color: #000000;">  

* تقوا، یعنی حفظ روحیه هشیاری

بعد می‌فرماید: «لعلّکم تتّقون». یعنی این روزه، پلکانی به سمت تقوا و وسیله‌یی برای تأمین آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا این است که انسان در همه‌ی اعمال و رفتار خود مراقب باشد که آیا این کار مطابق رضای خدا و امر الهی است، یا نه. این حالت مراقبت و پرهیز و برحذر بودن دایمی، اسمش تقواست.(۵)
تقوا یعنی همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر و نهی خدا رفتار نکنید. این، معنای تقواست. یک وقت ممکن است سرِ رشته از دست انسان خارج شود و گناهی هم از او سر بزند. مهم این است که شما مراقب باشید و بنا داشته باشید که گناه نکنید. این، آن روحیه‌ی تقواست. اینْ روحیه‌ی هشیاری است، که وقتی شما هشیار خودت بودی، هشیار دشمنت هم هستی. وقتی مواظب شیطانِ درون خودت بودی، مراقب شیطان بیرونی هم خواهی بود. وقتی شیطان درون ما نتواند به ما آسیب برساند، شیطانِ بیرون هم به آسانی نخواهد توانست ما را محکوم کند و ضربه وارد سازد. این، آن پیام ماه رمضان است. «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون» مقدّمه‌ی تقواست و تقوا غایتِ است.(۶)
نقطه‌ی مقابل تقوا، غفلت و بی‌توجهی و حرکت بدون بصیرت است. خدا، ناهوشیاری مؤمن را در امور زندگی نمی‌پسندد. مؤمن باید در همه‌ی امور زندگی، چشم باز و دل بیدار داشته باشد. این چشم باز و دل بیدار و هوشیار در همه‌ی امور زندگی، برای انسان مؤمن این اثر و فایده را دارد که متوجه باشد، کاری که می‌کند، برخلاف خواست خدا و طریقه و ممشای دین نباشد. وقتی این مراقبت در انسان به وجود آمد که گفتار و عمل و سکوت و قیام و قعود و هر اقدام و تصرف او، برطبق خط مشی‌یی است که خدای متعال معین کرده، اسم این حالت هوشیاری و توجه و تنبه در انسان تقواست، که در فارسی به پرهیزگاری ترجمه شده، و مقصود از پرهیزگاری این است که حالت پرهیز و برحذر بودن، همیشه در انسان زنده باشد. فایده‌ی روزه این است.(۷)
 

* فواید دنیوی تقوا برای جوامع بشری

اگر ملتی یا فردی دارای تقوا بود، تمام خیرات دنیا و آخرت برای او جلب خواهد شد. فایده‌ی تقوا، فقط برای کسب رضای پروردگار و نیل به بهشت الهی در قیامت نیست؛ فایده تقوا را انسان باتقوا در دنیا هم می‌بیند. جامعه‌یی که باتقواست، جامعه‌یی که راه خدا را با دقت انتخاب می‌کند و با دقت نیز در آن راه حرکت می‌کند، از نعم الهی در دنیا هم برخوردار می‌شود، عزت دنیوی هم به دست می‌آورد و خدا علم و معرفت در امور دنیا هم به او می‌دهد. جامعه‌یی که در راه تقوا حرکت می‌کند، فضای زندگی آن جامعه، فضای سالم و محبت‌آمیز و همراه با تعاون و همکاری بین آحاد جامعه است.
تقوا، کلید خوشبختی دنیوی و اخروی است. بشریت گمراه که از انواع سختیها و رنجهای شخصی و اجتماعی می‌نالد، چوب بی‌تقوایی و غفلت و بی‌توجهی و غرق شدن در منجلابی که شهواتش برای او فراهم کرده است، می‌خورد. جوامعی که عقب افتاده‌اند، حالشان معلوم است. جوامع پیشرفته‌ی عالم هم، اگرچه از بعضی جهات خوشبختیهایی دارند - که همان هم ناشی از هوشیاری و بیداری در بعضی از امور زندگی است - اما دچار خلأها و کمبودهای مرگباری هستند که نویسندگان و گویندگان و هنرمندان آنها، امروز با صد زبان آن را بیان می‌کنند.
تقوا، وصیت اول و آخر پیامبران است. در سوره‌های مختلف قرآن می‌خوانید، اولین سخنی که انبیای الهی به مردم گفته‌اند، توصیه به تقوا بوده است. اگر تقوا باشد، هدایت الهی هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدایت الهی هم به صورت کامل نصیب فرد و جامعه نمی‌شود. این روزه، مقدمه‌ی تقواست.
خداوند در یک آیه‌ی دیگر از سوره حدید می‌فرماید: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به»(۸). تقوا موجب می‌شود که خدای متعال نوری را در قلب و زندگی و راه شما قرار بدهد، تا بتوانید در پرتو آن نور حرکت کنید و راه زندگی را پیدا نمایید. بشر نمی‌تواند با سردرگمی حرکت کند. بدون شناختن مقصد و هدف، حرکت انسانی میسور نیست. این نوری که می‌تواند هدف و سرمنزل و راه را به ما نشان بدهد، ناشی از تقوا و پرهیزگاری است. توصیه همه‌ی انبیا و اولیا به تقواست.(۹)  
بدون کمک خدا، هیچ عزت و هیچ سعادتی نصیب هیچ فرد و ملتی نخواهد شد. و کمک الهی هم یک زمینه‌ها و یک موجباتی دارد؛ کما اینکه در دعا عرض می‌کنیم: «اللّهم انّی اسئلک موجبات رحمتک»(۱۰). از جمله‌ی مهمترین این موجبات رحمت الهی، همین است که مسئولان کشور و مدیران بخشهای مختلف، پیش خدای متعال و مردم احساس تعهد کنند. این احساس هر چه بیشتر بشود و به دنبال خود تلاش و تحرک بهتر و قویتری به وجود آورد، یقیناً رحمت الهی بیشتر شامل حال ما خواهد شد. باید حرکت کنیم و این حرکت را با نیت الهی و با نیت قربت همراه کنیم و بدانیم که در آن صورت، دستگیری خدا و تفضلات الهی حتمی است. حالا ماه رمضان، فرصت مناسبی است؛ چون «لعلّکم تتّقون»؛ اصلاً خدای متعال روزه را با این هدف مقرر فرموده است؛ لااقل یکی از اهداف واجب شدن روزه در این ماه - که شاخصه‌ی مهم این ماه است - همین تحصیل تقواست.(۱۱)

منبع:مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی

پی‌نوشت:
۱) بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
۲) بقره: ۱۸۳
۳) مریم: ۳۱
۴) خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۶۹/۰۱/۱۰
۵) همان
۶) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۲/۱۱/۲۹
۷) خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۶۹/۰۱/۱۰
۸) حدید: ۲۸
۹) خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۶۹/۰۱/۱۰
۱۰) مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۶ (تعقیب نماز ظهر منقول از متهجد).
۱۱) بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام۱۳۸۵/۰۷/۱۸

 


فرم در حال بارگذاری ...

ویژگی های زن مسلمان ایرانی از منظر رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

زنى كه خود را در دامنه‌ى قله ا‌ى مى‌داند كه در اوج آن،فاطمه‌ى‌زهرا(سلام الله علیها) - بزرگترين زن تاريخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ايرانى است.

زنهاى مؤمن در جامعه‌ى ما سعى كنند قدر زن ايرانىِ مسلمان را بدانند.

ارزش زن اسلامى و مسلمان را بدانيد.

زنى كه در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطى نمى‌شود و خود را وسيله‌يى براى جلب چشم مرد نمى‌داند و خود را بالاتر از اين مى‌داند؛

زنى كه شأنش را عزيزتر از اين مى‌شمارد كه خود را عريان كند و با صورت و موى و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خويش جلب كند و هوس آنها را اشباع نمايد؛

زنى كه خود را در دامنه‌ى قلها‌ى مى‌داند كه در اوج آن،فاطمه‌ى‌زهرا(سلام الله علیها) - بزرگترين زن تاريخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ايرانى است.

اين زن بايد ديگر از اين بازيچه‌هاى فراهم آمده‌ى تمدن غربى و روشهاى توطئه‌آميز آن، رو بگرداند و به آن بى‌اعتنايى كند.

بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان26/10/1368

 
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام .
خیلی عالی بود .
مثل همیشه کلام رهبر نافذ و حکیمانه .
ممنون

1395/03/23 @ 13:41


فرم در حال بارگذاری ...

تقوا داروی بیماری باطنی است!

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

 

استاد فاطمی نیا: 

توطئه های زیر پوستی برای شما جوانان خیلی چیده شده است و باید حواستان باشد، می گویند:
عرب چیست؟!
عجم چیست؟!
این ها توطئه ی استعمار است.اگر دیدید که شخصی آمریکایی یا انگلیسی و یا هر جای دیگر است، کمالات دارد و آدم محترمی است، شما هم احترامش کنید.

در ادامه خبر متن سخنان استاد فاطمی نیا را با موضوع سیری در نهج البلاغه  می خوانید:

استاد فاطمی نیا: تقوا داروی بیماری باطنی است
 

خداوند بر عالم و غیب احاطه دارد

امام علی علیه السلام در این خطبه اشاره دارند که خدا بر همه موجودات احاطه دارد و بعد از آن مباحث خطبه، سفارش به تقواست.

یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ1؛

خدا همه چیز را می داند و هرچیزی نزد پروردگار حاضر است. حمد مخصوص پروردگاری است که سرو صدای حیوانات وحشی در فلات ها را می داند.

“عجیج” را به معنای بلند کردن صدا، گفته اند. “ الْوُحُوشِ ” هم به تمام حیوانات در خشکی گفته می شود. و خداوند معصیت هایی که بندگان در خلوت مرتکب می شوند را می داند، منظور این است که هیچ چیز بر خدا مخفی نیست.

النِّینَانِ” جمع ماهی است. “اختلاف” به معنای درگیری نیست و در بعضی جاها به معنی رفت و آمد از کنار یکدیگر است. منظور دعا این است که ماهی ها و نهنگ ها که از کنار یکدیگر در اعماق دریا رد می شوند، خداوند می داند که ماهی بزرگ و ماهی کوچک هرکدام چه هدفی دارد؟ چرا رفت و آمد می کنند؟ تمام این ها را خداوند به همراه علتش می داند.

صدا و سیما برنامه های خوبی درباره ی حیوان شناسی پخش می کند. یک بار دیدم زیر یکی از برنامه ها نوشته شده: “راز آفرینش". چند روز فکر می کردم که باید نام برنامه را “گزارش آفرینش” بگذارند، زیرا تمام رفتار حیوانات، اسرار است و از عقل ما خارج است و کسی رازش را نمی داند. در علوم جدید به مرور ثابت می شود که حیواناتی را که ما علت آفرینشش را نمی دانیم، اگر خلق نشده بودند، نظم عالم به هم می خورد.

خدا تنها غیب و… را نمی داند، بلکه همه چیز را می داند. در همین ظاهر که می بینیم یک ملک و یک ملکوتی دارد، غیب و شهادت دارد. امواج ظاهر که دیگر در خلوت نیست، همین امواج، همین کوه ها، یک غیبی دارد که خداوند همه ی این ها را می داند، هم ظاهر و هم باطنش را.

...

>


تقوا، ملاک برتری آدمیان نزد پروردگار

وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُ اللَّهِ، وَ سَفِيرُ وَحْيِهِ، وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ. أمَّا بَعْدُ، فَاُوصِيكُمْ بِتَقْوى اللَّهِ؛

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: شهادت می دهم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، از بین تمام خلق شده ها، اختیار شده و برگزیده ی خداوند است و پیامبر رحمت خداوند است.

در صحیفه سجادیه خواندیم که حضرت سید الصالحین علیه السلام، چگونه امام علی علیه السلام را وصف میکند. اول درس صحیفه بود که در آن جا پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان مفتاح البرکت، کلید برکت وصف می کند.

امیرالمومنین علیه السلام سفارش می کند به تقوای خدا، ترجمه ی فارسی تقوا، همان پروا کردن است. یعنی خدا را ملاحظه کنید، حواستان به خدا باشد.


نژاد پرستی بین عرب و عجم، توطئه ی زیرپوستی غربی ها

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: من شما را به تقوای خدایی سفارش می کنم که آفرینش و خلق شما را ابتدا انجام داده است و شما را ابتدائاً آفریده است. امیرالمومنین علیه السلام در خطبه هایشان به تقوا خیلی سفارش کرده اند. امروزه تحصیل کرده و باسواد و استاد خیلی داریم که یا مسلمان هستند یا کنجکاوی درباره ی قرآن کرده اند. این برای ما افتخاری است که 1400 سال پیش خداوند نگفته عرب، عجم، فارس و ترک!  همه این ها را خودمان گفته ایم و بس! خداوند می فرماید:إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم2″؛

توطئه های زیر پوستی برای شما جوانان خیلی چیده شده است و باید حواستان باشد، می گویند: عرب چیست؟! عجم چیست؟! امام حسین علیه السلام عرب بوده است، شمر هم عرب بوده است. فردوسی ایرانی بوده  است، بابک خرم دین هم ایرانی بوده است که این فرد هزاران نفر را قتل عام کرده است! این حرف ها چیست؟ خدا شاهد است که این ها توطئه ی استعمار است. مگر آن هایی که زبانشان غیرعربی است، از این کارها نمی کنند؟ این هایی که زبانشان عربی است و خیلی کار بد انجام می دهند را غیر عرب ها کوک می کنند و به ممالک دیگر می فرستند. اگر دیدید که شخصی آمریکایی یا انگلیسی و یا هر جای دیگر است، کمالات دارد و آدم محترمی است، شما هم احترامش کنید.

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: تمام انسان ها و مردم مثل دندانه های شانه (دندانه های شانه یک اندازه و مساوی است) هستند و اصلا فخری بر عجم یا عرب و سیاه و سفید نیست. نباید به هم فخر بفروشند.

کسی که تقوا دارد، نزد خدا گرامی تر است. از ما تقوا خواسته اند. خلاصه این که حواسمان باشد، ما اهل قرآن هستیم و نباید قرآن را غریب گذاریم. جوانان هر کسی تقوا داشت، احترامش کنید و هر کس نداشت، رهایش کنید.


حقایق همه ی کتب آسمانی در سوره ی حمد است

تمام خیر نزد خداوند است، چرا او را نشناسیم؟

الَّذِي ابْتَدَأ خَلْقَكُمْ، وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعادُكُمْ؛

خدایی که بازگشتتان به سوی اوست. چرا سوره ی حمد این قدر زیبا است؟ حقایق همه ی کتب آسمانی در سوره ی حمد است. بین شیعیان اعتقاد بر این است که “بسم الله الرحمن الرحیم” جزء سوره است، بحث علمی است و شیعه و سنی ندارد. برای مثال وقتی سوره ی حمد را می خوانیم، چون بسم الله هم جزو سوره است و در خود متن سوره هم تکرار شده است و به منزله ی بیان علت است، مثل این که کسی می پرسد: چرا خداوند “رب العالمین” شده است؟ چرا این همه بندگان را پرورش داده است و ناز آنها را کشیده است؟ چون “رحمان و رحیم” است و این “رحمان و رحیم” دوم به معنای بیان علت است. خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است.

از آن طرف خداوند می فرماید، ببینید من میرغضب نیستم و به شما اختیارات داده ام، از این طرف هم نمی توانید همه کاره باشید و سرپرست می خواهید. این “ایاک نعبد” خیلی جمله ی خاضعانه ای است اما یک “أنا رجل” در آن مستتر است، شخص می گوید ببین “من” رفتم وضو گرفتم، اختیار دارم، “من” دارم حمد می خوانم. بله این درست است اما نصف به نصف است و “ایاک نستعین” یعنی خدایا، دستمان را باید بگیری.

وَ بِهِ نَجاحُ طَلِبَتِكُمْ، وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِكُمْ، وَ إِلَيْهِ مَرامِي مَفْزَعِكُمْ فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَواءُ داءِ قُلُوبِكُمْ؛

به واسطه ی خداوند، خواسته هایتان برآورده می شود و هر چه می خواهید از او بخواهید. و منتهای رغبت و آخرین امیدمان نیز خدا است. و راه های نجات هم که می خواهید پیدا کنید باید به سوی خدا بروید. پناهگاهتان هم خداست و در گرفتاری ها هم باید به خدا پناه ببرید.

به آیت الله بهاء الدینی گفتند: بچه ات مریض شده و مشرف به موت است، آقا خیلی خونسردانه آمدند و کنار بچه نشستند. همه در حال شیون و گریه بودند اما ایشان آرام بود، وقتی یاد خدا بیاید، انسان آرام می شود. آقا یک جمله ای گفت که هیچ کجا نمی توانید این جمله را پیدا کنید، فرمود: “ما چقدر عاجزیم!” بعد از آن بچه بلند شد و نشست. او درست این جمله را گفت و با تمام جانش بیان نمود. وقتی خودت را این قدر عاجز بدانی، خدا خودش کار را درست می کند.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: پناهتان در هر حال خدا است و پناه به این خدا را سفارش می کنم. این تقوا چیست که حضرت این قدر به آن سفارش می کنند؟

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: تقوا، دوای دردهای درونی شما است. خدا شاهد است که اگر تقوا نداشته باشیم، خطرناک است! تقوا، دردهای درونی شما را مداوا می کند. وقتی تقوا داشته باشید، دیگر حسد و ریا نخواهید داشت.


تقوا وسیله ی بینایی و از بین بردن کوری باطنی است

وَ بَصَرُ عَمَى أفْئِدَتِكُمْ، وَ شِفاءُ مَرَضِ أجْسادِكُمْ؛

تقوا، وسیله ی بینایی و وسیله ی از بین بردن کوری باطنی شما است. اگر کسی کورباطن باشد و تقوا پیشه کند، باطنش هم بینا می شود. تقوا، شفای مرض جسم های شما است. امام اینجا از جسم و جسد هم یاد می کنند.

بعضی گناهان هست که به جسم انسان هم صدمه می زند. امام خواسته است که یک چیز جامعی فرموده باشد. یعنی مسئله ی معنوی و باطنی اصلاح می شود، وقتی تقوا داشته باشی، اما ای بسا اگر تقوا نباشد، انسان مرتکب گناهانی می شود که علاوه بر باطنش، جسمش هم صدمه می بیند! وقتی تقوا نباشد، آدم حسود و غضبناک و.. می شود و ای بسا اگر تقوا نباشد، انسان مرتکب گناهانی می شود که به جسمش هم ضربه می زند. بنابراین اگر تقوا داشته باشید از آن بخش در امان هستید.


تقوا؛ داروی امراض باطنی

البته این ها بخشی از آثار تقوا است. ممکن است فردا کسی بیاید بگوید، من کسی را می شناسم که خیلی آدم خوبی است اما چند مرض باهم دارد. این جا می خواهد به این اشاره کند که اگر تقوا نداشته باشید، ممکن است آثار بد جسمی هم داشته باشید و منظور حضرت این نیست که آدم با تقوا مریض نمی شود! اثبات شیء، نفی ما اداء نمی کند و فقط اشاره به بعضی چیزها است.

ما دنیا و آخرت را باهم مخلوط می کنیم. این اتفاق، خطرناک است. مثلا کسی می گفت: یک بنای اروپایی آورده بودند و اتفاقی برای ساختمان آورده اند و دیگران می گفتند که اگر بنای ایرانی می آوردی، این گونه نمی شد، نه این گونه نیست و به هم ارتباطی ندارد و او هم بنده ی خدا بوده است و کارش قابل تر و بهتر بوده است. یا مثلا می گویند: خدا تو را دوست داشته است که زن خوبی به تو داده است، شما از کجا می دانید؟ معلوم نیست این طور باشد؟ شما نمی توانید این را کشف کنید.

یا می گویند: بدبخت معلوم نیست چه کار کرده بود که در جان کندنش سه روز طول کشید! شما آژانس خبری خدا در زمین هستید؟! شما از کجا می دانید؟! سخت جان دادن اصلا کلیّت ندارد و مواردی بوده است که آدم های خوب هم سخت جان داده اند، لغزش های کمی داشتند اما برای این که بخشیده شوند، سخت جان داده اند تا پاک از دنیا بروند. یا کسی آدم بدی بوده است و چند کار خوب انجام داده، برای این که طلب کار نشود، جانش را آسان می گیرند. یا مثلا می گویند طرف خیلی راحت، مثل دسته ی گل از دنیا رفت. این حرف ها عوامانه است.

وَ صَلاحُ فَسادِ صُدُورِكُمْ؛ اگر صدورو قلب شما فاسد باشد تقوا آن را اصلاح و سالم می کند.

حجت الاسلام فاطمی نیا: تقوا داروی بیماری باطنی است

پی نوشت:

1- خطبه 179 نهج البلاغه

2- سوره حجرات آیه 13.

نظر از: خادم المهدی [عضو] 

سلام طولانی اما مفید بود

1395/03/23 @ 10:13


فرم در حال بارگذاری ...

لحظه شهادت مدافع حرم مرتضی مسیب زاده + فیلم و عکس

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

این فیلم مربوط به لحظه شهادت مدافع حرم مرتضی مسیب زاده است.

 در فیلم زیر لحظه ی انفجار انتحاری و شهادت پاسدار مدافع حرم مرتضی مسیب زاده و شهادت و مجروح شدن دیگر مدافعین حرم ایرانی را مشاهده می کنید.
 
رزمنده ایثارگر مرتضی مسیب‌زاده در حالی در دفاع از حرم ائمه اطهار در سوریه شربت شهادت را نوشید که این شهید مدافع حرم از روستای عبدالله کندی بخش مرکزی شهرستان گرمی است.


فرم در حال بارگذاری ...

دعای روز ششم ماه رمضان + صوت و فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

متن، ترجمه ، تفسیر و تصویر گرافیکی دعای روز ششم ماه مبارک رمضان را همراه با فایل صوتی و کلیپ تصویری در این گزارش دریافت کنید.

 

اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ
 
خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
 
وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ
 
بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان.
 
 
دعای روز ششم ماه رمضان + صوت و فیلم
 
تفسیر آیت‌الله احمدی فقیه یزدی از دعای روز ششم ماه رمضان:
در این روز بنده از خدا می‌خواهد به دلیل گناهانی که انجام داده است، خوار نشود و به همین دلیل به وی تازیانه نزند. خداوند به سبب گناهی که بنده مرتکب می‌شود تازیانه به وی می‌زند. تازیانه خدا همان عذاب‌های الهی مانند سیل و زلزله است، تازیانه‌ای که عقوبت یا همان نتیجه کارهای بد انسانیست.
در همین راستا بنده می‌گوید که نتیجه گناهان را از من دور کن.
بنده در پایان خداوند را به منتش قسم می‌دهد؛ به همه آن نعمت‌هایی که به بندگان داده است، تا گناهان وی را ببخشاید.

ote>


فرم در حال بارگذاری ...

خطر غرور (سی روز، سی گفتار )

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1390/1390051653962243.jpgپایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیه‌هایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر نموده است.

روز ششم: «خطر غرور»

اگر بخواهیم استغفار -این نعمت الهی- را به‌دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  بالاترین خطر
غفلت، یعنی انسان به‌کلّی متوجّه و متنبّه نباشد که گناهی از او سر می‌زند؛ مثل بعضی از مردم. حالا عرض نمی‌کنم بسیاری -کار به کم و زیادش ندارم- ممکن است در بعضی از جوامع، کمتر باشند. به هر حال، این نوع آدم‌ها در دنیا و در میان افراد انسان‌ها هستند که غافلند و گناه می‌کنند؛ بدون این که متوجّه باشند خلافی از آن‌ها سر می‌زند. دروغ می‌گوید، توطئه می‌کند، غیبت می‌کند، ضرر می‌رساند، شرّ می‌رساند، ویرانی درست می‌کند، قتل مرتکب می‌شود، برای انسان‌های گوناگون و بی‌گناه پاپوش درست می‌کند، در افق‌های دورتر و در سطح وسیع‌تر، برای ملت‌ها خواب‌های وحشتناک می‌بیند، مردم را گمراه می‌کند، اصلاً متنبّه هم نیست که این کارهای خلاف را انجام می‌دهد. اگر کسی به او بگوید که گناه می‌کنی، ممکن است از روی بی‌خیالی، قهقهه‌ای هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهی!

...

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; color: #000000;"> بعضی از این افراد غافل، اصلاً به ثواب و عِقاب عقیده‌ای ندارند؛ بعضی به ثواب و عقاب هم عقیده دارند اما غرق در غفلتند و اصلاً ملتفت نیستند که چه کار می‌کنند. اگر این را در زندگی روزمرّه خودمان قدری ریز کنیم، خواهیم دید که بعضی از حالات زندگی ما شبیه حالات غافلان است. غفلت، دشمنی بسیار عجیب و خطر بزرگی است. شاید واقعاً برای انسان، هیچ خطری بالاتر و هیچ دشمنی بزرگتر از غفلت نباشد. بعضی‌ها، این‌طورند.

انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمی‌افتد. اصلاً به یادش نمی‌آید که گناه می‌کند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام می‌دهد. لذا اهل سلوک اخلاقی، در بیان منازل سالکان در مسلک اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را که انسان می‌خواهد از غفلت خارج شود، منزل «یقظه» یعنی بیداری می‌گویند.

در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی به‌هوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل ده‌ها گناه سر می‌زند و اصلاً حس نمی‌کند که گناه کرده است؛ آدم متّقی، درست نقطه مقابل اوست. اندک گناهی هم که می‌کند، فوراً متذکّر می‌شود که گناه کرده است و به فکر جبران می‌افتد. «إنّ الّذین اتّقوا إذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا». به مجرد این که شیطان از کنارش عبور می‌کند و باد شیطان به او می‌خورد، فوراً حس می‌کند که شیطان‌زده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکّروا»: به یاد می‌افتد. «فإذا هم مبصرون»؛ چنین آدمی، چشمش باز است.

عزیزان من؛ برادران و خواهران! هر که هستید ملتفت باشید. این خطاب، فقط به یک عدّه مردم خاص نیست که بگوییم مثلاً افراد کم‌اطّلاع، کم‌سواد و یا جوان و کم‌سن به آن توجّه کنند. نخیر؛ همه باید ملتفت باشند. علما، دانشمندان، برجستگان، شخصیت‌ها، بزرگان، کوچکان، پولداران، فقیران، همه باید ملتفت باشند که حدّاقل گاهی غفلت گریبان آن‌ها را می‌گیرد و غافل می‌شوند. اصلاً گناه از آن‌ها سر می‌زند و ملتفت نمی‌شوند که گناه انجام می‌دهند. خطر بسیار بزرگی است.

این گناهی که من و شما انجام می‌دهیم، ملتفت نمی‌شویم و چون نمی‌دانیم گناه کرده‌ایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمی‌کنیم. بعد روز قیامت که می‌شود، چشم ما که باز شد، آن‌وقت می‌بینیم، عجب چیزهایی در نامه اعمال ماست! انسان تعجّب می‌کند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشکال آن است. پس، یک مانع استغفار، عبارت از غفلت است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  بالاترین شقاوت
مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام می‌دهد، مغرور می‌شود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الإغترار باللَّه». در دعای چهل‌وششم صحیفه سجّادیه که روزهای جمعه خوانده می‌شود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان‌دهنده است. می‌فرماید: «و الشّقاء الأشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوت‌ها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «ما أکثر تصرّفه فی عذابک و ما أطول تردّده فی عقابک و ما أبعد غایته من الفرج و ما أقنطه من سهولة المخرج». کسی که مغرور می‌شود -به تعبیر این روایت- دچار حالت «إغترار باللَّه» می‌گردد. غرور، این‌گونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ به‌خاطر این که اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور می‌شود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمی‌آورد، اما در دل او این‌گونه می‌گذرد.

مراقب باشید! این‌که خدای متعال باب توبه را باز کرده و فرموده است من گناهان را می‌آمرزم، معنایش این نیست که گناهان، چیزهای کم و کوچکی هستند؛ نه. گاهی گناهان، همه وجود حقیقی انسانی را ضایع می‌کنند، از بین می‌برند و یک انسانِ در مرتبه عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درنده کثیفِ پلیدِ بی‌ارزش تبدیل می‌کنند. گناه، این‌گونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغگویی، همین غیبت کردن، همین بی‌اعتنایی به شرافت انسان‌ها، همین ظلم کردن -ولو با یک کلمه- گناهان کم و کوچکی نیست.

لازم نیست که اگر انسان می‌خواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سال‌های متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب» داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کرده‌اند. علت این‌که خدای متعال می‌فرماید: «می‌آمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه این که گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذکر او، این‌قدر اهمیت دارد که اگر کسی این را صادقانه و درست و حقیقی انجام دهد، آن‌وقت آن بیماری صعب‌العلاج از بین می‌رود. بنابراین، اغترار و مغرور شدن به کار نیک -کار نیکی که ما خیال می‌کنیم کار نیک است؛ ولی ممکن است آن‌قدرها هم نیک نباشد یا چندان اهمیت نداشته باشد- موجب می‌شود که شما سراغ استغفار نروید.

امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض می‌کند: «فامّا أنت یا الهی فاهل أن لایغترّ بک الصدّیقون». ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان می‌فرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسان‌ها را دارند، باید مغرور نشوند به این‌که ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترار باللَّه» هم نبود، خودفریبی و خودشگفتی هم نبود، آن‌وقت انسان استغفار می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  اراده و طلب
نکته بعدی این است که استغفاری کارگشاست که استغفار حقیقی و جدّی و حقیقتاً طلب باشد. فرض بفرمایید شما گرفتاری بزرگی دارید و می‌خواهید رفع این گرفتاری را از خدای متعال بخواهید. مثلاً خدای نکرده، عزیزی از عزیزان شما دچار مشکلی است؛ راه‌های عادی را هم رفته‌اید، ولی نتوانسته‌اید آن مشکل را حل کنید؛ حالا به پروردگار عالم متوسّل شده‌اید و دعا و تضرّع می‌کنید. ببینید! انسان در آن حال که فرضاً فرزند یا عزیزی از عزیزانش دچار بیماری است و درِ خانه خدا رفته و حال دعا پیدا کرده است، چگونه از خدا طلب می‌کند؟ آمرزش گناهان را این‌گونه از خدا طلب کنید. حقیقتاً آمرزش را طلب کنید و تصمیم داشته باشید که آن گناه را دیگر انجام ندهید.

البته انسان ممکن است تصمیم هم داشته باشد که گناه را انجام ندهد، باز دچار لغزش شود و انجام دهد؛ باز دوباره توبه می‌کند. اگر انسان صد بار هم دچار توبه‌شکنی شد، باز دفعه صدویکم، بابِ توبه باز است. منتها شما که توبه و استغفار می‌کنید، از اوّل نباید تصمیم داشته باشید که حالا ما استغفار می‌کنیم، باز می‌رویم دوباره همان کار غلط و خلاف را انجام می‌دهیم! این که نشد.

روایتی دیدم که از قول یکی از ائمّه این‌طور فرموده است: «من استغفر بلسانه و لم یندم بقلبه فقد استهزئ بنفسه»؛ کسی که به زبان استغفار می‌کند، اما در دل از گناه پشیمان نیست و خیلی هم خوشحال است که این گناه را انجام داده است -به زبان می‌گوید: «استغفراللَّه»- این آدم خودش را مسخره می‌کند. این، چگونه استغفاری است؟! این، استغفار نیست. استغفار، یعنی انسان برگردد، واقعاً به‌طور جدّ از خدای متعال بخواهد که او را به‌خاطر این کارِ خلاف ببخشد. چطور انسان تصمیم دارد که باز همان کار خلاف را انجام دهد؟ آیا رویش می‌شود که از خدای متعال، طلب بخشش کند؟

سبحه در کف، توبه بر لب، دل پُر از شوق گناه‌           معصیت را خنده می‌آید بر استغفار ما!

این، چطور استغفار کردنی است؟! این استغفار، کافی نیست. استغفار باید جدّی و حقیقی باشد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  راهی برای همه
استغفار، مخصوص یک عدّه آدم‌های معین هم نیست که بگوییم کسانی که خیلی گناه کردند، استغفار کنند؛ نه. همه انسان‌ها -حتّی در حدّ پیامبر- باید استغفار کنند. «لیغفر لک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر». پیامبر هم باید استغفار کند.

استغفار، یا از گناهی است که ما انجام داده‌ایم، یا از گناهان اخلاقی است. اگر فرض کنیم که یک انسان، هیچ گناهی هم انجام نداد؛ نه دروغ، نه غیبت، نه ظلم، نه خلاف، نه شهوترانی، نه اهانت به کسی، نه تعدّی به مال مردم؛ البته این‌طور آدم‌ها، خیلی کمند اما بسیاری از همین‌طور آدم‌هایی که این‌گونه گناهان جوارحی را هم ندارند، مبتلا به گناه جوانحی -گناه اخلاقی- هستند. اگر همین آدمی که هیچ گناهی نمی‌کند، وقتی که میان مردم راه می‌رود، نگاه کند و بگوید: این بیچاره مردم، همه مشغول گناهند؛ ولی ما الحمدللَّه خودمان را نگهداشتیم و گناه نمی‌کنیم -خود را بالاتر از آن‌ها به‌حساب بیاورد- این خودش یک گناه و یک تنزّل و یک سقوط می‌شود و استغفار لازم دارد. تحقیر انسان‌ها، خود را بالاتر از دیگران دانستن، کار خود را ارزشی بیش از ارزش کار مردم دادن یا بعضی از صفات اخلاقی زشت دیگری که در انسان‌ها هست -مثل حسد و طمع و خودبزرگ‌بینی- این‌ها استغفار لازم دارد.

اگر فرض کنیم، انسانی است که این گناهان را هم ندارد؛ ولی مثلاً در باب علم توحید، پیش نرفت. در این صورت، یک قصور است و باید استغفار کند. باب علم توحید و معرفت به پروردگار، باب محدود و راه بن‌بستی که نیست؛ راه بی‌نهایت است که همه انبیا و اولیا، در این راه مشغول پیشرفت و تکامل نفس و فراهم کردن معرفت بیشتر نسبت به ذات مقدّس پروردگار و صفات کمالیه حضرت حقّند. هر مقداری که این‌گونه افراد در این راه پیش نرفتند، یک قصور و یک عقب‌ماندگی و یک ناتوانی معنوی است که استغفار لازم دارد.

استغفار، برای همه است. لذا ملاحظه می‌کنید که ائمّه علیهم‌السّلام در این دعاها، چه سوز و گدازی دارند. بعضی خیال می‌کنند که امام سجاد این سوز و گداز را کرده است، برای این‌که به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران که هست -هم در شکل و هم در مضمون کار- اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بنده صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوز و گداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الی‌اللَّه و رضوان الهی، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا واقعاً متعلّق به خود اوست.

ممکن است مثلاً توجه به مباحات در زندگی -لذّت‌های مباح، کارهای مباح- در نظر انسانی که در آن حدّ از علوّ درجه است، یک نوع سقوط و انحطاط محسوب شود. دلش می‌خواست که در چارچوب ضرورت‌های مادّی و جسمانی قرار نمی‌داشت و همین نیم‌نگاه را هم به مباحات و به مسائل عادی زندگی نمی‌کرد و در راه معرفت و در آن وادی بی‌نهایت به سوی رضوان الهی و بهشت معرفت الهی، بیشتر پیش می‌رفت. وقتی چنین چیزی نشده است، پس استغفار می‌کند. بنابراین استغفار برای همه است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  فرصت رمضان
عزیزان من! ماه رمضان را برای استغفار مغتنم بشمارید و از خدای متعال طلب مغفرت کنید. ملت ما با این روحیه فداکاری، با این استقامتی که نشان داده، با این کار بزرگی که کرده است، با جوانان نورانی و خوبی که دارد ( این جوانان با این تعداد، غیر از جامعه ما، قطعاً در هیچ جای عالم وجود ندارد) با این زنان و مردان و مادران و فداکاری‌های گوناگونی که از این مردم سرزده است، استعداد پیشرفت زیادی در زمینه‌های مادّی و معنوی، دنیایی و اخروی دارد. این ملت، با استغفار، رحمت الهی را به‌سوی خود جلب کند.

همه استغفار کنید. آن کسانی که اهل عبادتند، آن کسانی که در امر عبادت متوسّطند، آن کسانی که حتّی کاهل در کار عبادتند و فقط به اقلّ واجبات اکتفا می‌کنند، آن کسانی که حتّی گاهی خدای نخواسته بعضی از عبادت واجب هم از آن‌ها ترک می‌شود، همه و همه توجّه داشته باشند که این رابطه بین آن‌ها و خدا، کار را پیش می‌برد. از خدای متعال، آمرزش و مغفرت بخواهید و طلب عفو کنید. از خدا بخواهید که مانع گناه را بردارد؛ این ابر را از مقابل خورشید فیض و لطف و تفضلّات خودش برطرف کند، تا لطفش بر این دل‌ها و جان‌ها بتابد. آن‌وقت ببینید که تعالی و اعتزازی به وجود خواهد آمد.
خطبه‌های نماز جمعه تهران‌؛ 28/10/75


فرم در حال بارگذاری ...

حکم قاطع رهبر انقلاب علیه اهانت به زوجات پیامبرصلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار دست اندرکاران همایش صدف کوثر - تکریم حضرت خدیجه فرموده‌اند:

«تعریض به سایر زوجات مطهرات پیغمبر نبایستی باشد. بالاخره زوجات پیغمبر محترمند؛ هر کسی به اینها اهانت کند - هر کدامشان باشد- به پیغمبر اهانت کرده؛ این را من قاطعا عرض میکنم… امیر المومنین با جناب عایشه آن رفتار را کرد… با زنی که به جنگ او آمده این جور با احترام رفتار کرد. به خاطر اینکه همسر پیغمبر بود و الا امیرالمؤمنین که از کسی ملاحظه ندارد. بنابراین حتما تعریض بایستی وجود نداشته باشد.»

حکم قاطع رهبر انقلاب در عینیت اهانت به زوجات مطهرات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با اهانت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای اولین بار درجدیدترین شماره‌ی خط حزب‌الله منتشر شد.

...


سی و ششمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی خبری-تبیینی خط حزب‌الله با اشاره به بیان رهبر انقلاب درخصوص شرمندگی نظام و رهبری در باب بیکاری جوانان، گزارش ویژه‌ای از شاخص و معیار افتخار و یا شرمندگی مردم، نظام اسلامی و رهبر انقلاب، منتشر کرده است.
سخن هفته‌ی این شماره نیز با بررسی بیانات ماه‌های اخیر رهبر انقلاب به ۶ مطالبه‌ی ایشان از مجلس نوپای دهم پرداخته است.
در این شماره همچنین تصویری از همراهی آیات عظام حسن‌زاده و جوادی آملی با رهبر انقلاب در سفر به شهرستان آمل منتشر شده است.
خط حزب الله، سی و ششمین شماره‌ی خود را به امید بازگشت پیروزمندانه به وطن، به پاسدار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان تقدیم می‌کند.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.

e="text-align: center;"> برای دسترسی به آرشیو نشریه هم می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

نسخه تابلو اعلانات  | دریافت “خط حزب‌الله” نسخه‌ی مطالعه (A۴)دریافت نسخه‌ی چاپ (A۳)


فرم در حال بارگذاری ...

اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395

 

 

آیت الله قائم مقامی:

 

منبرهای یک دقیقه ای/ اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور پیامبر (ص) بودإِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا” 
در این آیه خداوند خبر می دهد که من بر پیامبر صلوات می فرستم.
صلوات به معنای درود فرستادن و اتصال است.
خداوند در این آیه می فرماید پیغمبر به من متصل است.
وصل این است که خداوند هر رحمت و لطف و فضل و محبتی که می خواهد بدهد به این کانون می دهد. در این عالم وجود هر فیضی و هر رحمتی که می خواهد برسد از مجرای نورانیه محمدیه اجرا می شود.

اگر کسی اهل حکمت و علم باشد و مطالعه باشد با استدلال به این موضوع می رسد که این نور با چندین واسطه انتهایش به نور پیامبر بر می گردد. او شمس وجود است و آفتاب وجود نبوت است. هر کمال و فیضی که می خواهد به جایی برسد از این مجرا می رسد.

حتی می فرمایند اگر کسی بخواهد آفریده شود و ایجاد شود کانال آفرینشش از این مجرا است. حقیقت حضرت بر آفرینش تقدم دارد. بارها خودشان فرمودند: اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود.

قسمت اول آیه اعلام می کند که پیغمبر به من متصل است. این اتصال به قدری است که طبق فرمایش امام زمان(عج) در زیارت رجبیه می فرمایند: آنقدر نزدیک است که گویی فرقی بین ایشان و خدا نمانده است به جز یک فرق و اینکه ایشان بنده است.

منبع: وارث /سخنرانی استاد قائم مقامی در هیئت ریحانة النبی(س) در تاریخ 1393/10/19

 


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم