پرکاربرد ترین آیات قرآن در کلام رهبر انقلاب
نوشته شده توسطرحیمی 16ام اسفند, 1393
رهبر معظم انقلاب با استفاده از عمومیت آیه وحدت، وحدت را منحصر در میان کشورهای اسلامی نمیدانند؛ بلکه اتحاد و همدلی و برادری در میان تودههای مردم کشور و به ویژه مسئولان را نیز یک فریضه و الزام میدانند.
دو قبیلهی «اوس» و «خزرج» از دوران جاهلیت با هم اختلاف و جنگ داشتند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از هجرت به مدینه، میان این دو طایفه صلح و آشتی برقرار کردند و با اتحاد آنان، جبههی نیرومندی را برای اسلام ایجاد کردند، اما با توجه به ریشههای تاریخی این اختلافات، گاه و بیگاه بر اثر عواملی، این اختلافاتِ فراموش شده شعلهور میشد که با تدبیر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم خاموش میشد.
روزی دوتن از اهالی اوس و خزرج با یکدیگر بر سر افتخاراتشان به بحث و مجادله میپرداختند و هرکدام قبیلهی خود را برتر معرفی میکرد، هنگامی که خبر این گفتوگو به بزرگان این دو قبیله رسید، هرکدام آماده درگیری و جنگ با طایفهی دیگر شد. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از ماجرا مطلع شدند و به سرعت خود را به محل نزاع رساندند و با بیان و تدبیر خود آن غائله را حل کردند. در این شرایط بود که «آیهی وحدت» بر ایشان نازل گردید و به همهی مسلمانان موضوع وحدت را یادآور شد1:
وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَکُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَکُم مِنها ۗ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدونَ(سوره مبارکه آل عمران آیه 103)2
و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیلهی وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
«آیهی وحدت» سومین آیهی پرکاربرد در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی است. این آیه در بیانات منتشر شده از ایشان 33 بار تکرار شده است.
...
آیات 101 الی 108 سوره مبارکه آل عمران
«بنای توحید - که مبنای فکری و اعتقادی و اجتماعی و عملی ماست - در وحدت است.»3 این عبارت رهبر انقلاب نشاندهنده جایگاه ویژهی وحدت در اندیشه ایشان است که مبتنی بر مبانی قرآنی است. همانطور که در شأن نزول آیه نیز آمد، امر به وحدت، توصیهای همیشگی به مسلمانان در همه دورانهاست. «یکی از دستورات قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند؛ دست در دست یکدیگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا» این خطاب به کیست؟ خطاب به ما است، خطاب به ملت ایران است، خطاب به ملتهای مسلمان کشورهای اسلامی است، خطاب به همهی مؤمنین به اسلام در سراسر دنیا است.»4
منظور از اعتصام به حبلالله
رهبر انقلاب عبارت «اعتصام به حبل الله» را با استفاده از آیهی 256سورهی مبارکهی بقره اینگونه توضیح میدهند: «ما این اعتصام را درست بشناسیم و آن را انجام دهیم. آیهی شریفهی قرآن میفرماید: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقد استمسک بالعروة الوثقی».این، اعتصام به حبلاللَّه را برای ما معنا میکند. تمسک به حبلاللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و کفر به طاغوت.»5 ایشان مشکل جوامع اسلامی را در کفر به طاغوت میدانند:
«در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت، تمسک به عروهی وثقای الهی امکانپذیر نیست.»6 حضرت آیتالله خامنهای طاغوت را نیز معرفی میکنند: «امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحدهی امریکاست؛ زیرا صهیونیسم را او به وجود آورده است و آن را تأیید میکند. امریکا جانشین طاغوت اعظم قبلی یعنی انگلیس است.»7
حضرت آیتالله خامنهای در دیدارهای خود مصادیقی از حبلالله را نیز ذکر میکنند. «حج» یکی از این جلوهها است: «حج یکی از مظاهر حبلالله است؛ به این حبل و ریسمان مستحکم الهی چنگ بزنید جمیعاً؛ یعنی با هم. با هم باشید. نه فقط شما ایرانیها با هم باشید، بلکه شما امت اسلام با هم باشید. مسلمانها، از آفریقائیاش، تا آسیائیاش، تا اروپائیاش، سیاه و سفیدش، در هر نقطهی دنیا که هستند، یک تن واحدند.»8
ایشان اسلام و ولایت را نیز یکی دیگر از مصادیق حبلالله میدانند: «وحدت عمومی، به معنای گرد آمدن صاحبان سلیقهها و روشهای گوناگون بر گرد محور اسلام، خط امام و ولایت فقیه است. این، همان اعتصام به «حبلاللَّه» است که عموم مسلمین بدان مکلف گشتهاند؛ و این، آن اسم اعظمی است که همهی گرهها را باز، و همهی موانع را برطرف، و همهی شیاطین را مغلوب میکند.»9
اعتصام دستهجمعی به حبلالله
یکی از نکاتی که رهبر انقلاب در رابطه با این آیه مورد تأکید قرار میدهند، عبارت «جمیعاً» که به معنای دستهجمعی است. ایشان با استفاده از این عبارت به این نکتهی لطیف اشاره میکنند که اعتصام به حبل الله، به صورت فردی هم ممکن است ولی قرآن میفرماید به صورت گروهی و جمعی به آن متمسک شوید: «قرآن میفرماید: «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً ولاتفرّقوا». اعتصام به حبلاللَّه برای هر مسلمان یک وظیفه است؛ اما قرآن اکتفا نمیکند به این که ما را به اعتصام به حبلاللَّه امر کند، بلکه به ما میگوید که اعتصام به حبلاللَّه را در هیئت اجتماع انجام بدهید؛ «جمیعاً»؛ همه با هم اعتصام کنید. و این اجتماع و این اتحاد، یک واجب دیگر است. بنابراین، علاوه بر اینکه مسلمان باید معتصم به حبلاللَّه باشد، باید این اعتصام را به همراه دیگرِ مسلمانها و همدست با آنها انجام دهد.»10
یاد نعمت وحدت
در آیهی شریفه از برادری و وحدت میان مسلمانان، بهعنوان «نعمت» یاد شده است و دستور به «یاد کردن» این نعمت میدهد: «آنچه که در قرآن مشاهده میشود، نقطهی مقابل این آفتها، «ذکر» است؛ نه فقط وِرد و اوراد و امثال اینها. اورادی که وجود دارد، یکی از وسایل ذکر است؛ اما ذکر به معنای یاد خدا و یاد تکلیف و یاد نعمت الهی است؛ «و اذکروا نعمة اللَّه علیکم اذ کنتم اعدائا فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا» اگر در قرآن ملاحظه کنید، در موارد متعدّدی به «یاد نعمت خدا» اشاره شده است. نعمت خدا، همهاش خورد و خوراک و امثال اینها نیست که به نظرمان کوچک بیاید - اگرچه آن هم کوچک نیست؛ خیلی مهمّ است - بلکه خدای متعال نعم عظیمی بر انسانها و از جمله بر ما دارد که باید به یاد آنها بیفتیم.11
اتحاد داخلی
رهبر معظم انقلاب با استفاده از عمومیت این آیه، وحدت را منحصر در میان کشورهای اسلامی نمیدانند؛ بلکه اتحاد و همدلی و برادری در میان تودههای مردم کشور و به ویژه مسئولان را نیز یک فریضه و الزام میدانند: «همهی آحاد ملت و بخصوص مسؤولین کشور باید نعمت وحدت و اتّفاق و همدلی را - که خدای متعال آن را به ما ارزانی داشت - برای خود حفظ کنند و آن را به خطر نیندازند: «واذکروا نعمة اللَّه علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا»… این برای ما یک فریضه و ضرورت است. این فقط امری نیست که «بهتر است» آن را مراعات کنیم. نه، «باید» آن را مراعات کنیم؛ هرکس مراعات نکند، به منافع کشور و مردم و به سرنوشت انقلاب ضربه زده است.»12
پینوشتها:
1.برگرفته از تفسیر نمونه
2.آیه 103 سوره مبارکه آل عمران در صفحه قرآن سایت: http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=3&npt=7&aya=103#7033
3.بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و طلاب1368/09/29
4.بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن کریم - 1392/03/18
5.بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی - 1385/05/30
6.همان
7.همان
8.بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1390/07/11
9.پیام به ملت شریف ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی(ره) - 1368/04/23
10.بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی - 1385/05/30
11.بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1380/09/21
12.بیانات در دیدار کارگزاران نظام -1380/09/25
منبع:مهندسی فرهنگی
فرم در حال بارگذاری ...
حاج سید مجید بنی فاطمه-گلچین بهترین سبکهای ایام فاطمیه اول ۹۴
نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1393
شب اول فاطمیه اول ۱۳۹۴:
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها (روضه)
اگه میشه نفس بزن اگه میشه (زمینه جدید)
شام غربت سر نشد هر چه حیدر کرد (واحد)
گل بر من و جوانی من گریه میکند (واحد)
شبی در خواب بودی آمدم باروزی تو دیدم (شعرخوانی)
ابریه هوای چشمام با غمی که نا تمومه (شور)
شب دوم فاطمیه اول ۱۳۹۴:
دوباره مرغ دلم آشیانه می خواهد (روضه)
هنگام پهلو شستنت چشمان زینب (روضه)
بازم میون روضه ها همدم اشک و آهم (زمینه)
شب بود و می رفتند مادر را شویند (واحد سنگین)
من برای تو گریه می کنم زهرا (واحد)
دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته (شور)
یا قاهر العدو و یا والی الولی (مدیحه سرایی)
عصر شهادت حضرت زهرا(س)-فاطمیه اول ۱۳۹۴
من می خوام به پات تمنا بیارم (روضه)
چه روزای خوبی بود یادش بخیر (روضه)
چون روز آخر بود کار خانه کردم (روضه)
شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم (زمینه جدید)
قصه قصه ی آتیش نیست (زمینه جدید)
میخوام بار دیگه دخترمو صداکنم (واحد جدید)
می دونی کربلا چه وقت دیدن داره (شور)
فرم در حال بارگذاری ...
فرهنگ اقتصاد مقاومتی در رهنمودهای امام خامنهای
نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1393
پس از ابلاغ سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی اكنون نوبت آن است كه مسئولان نظام در قوای سهگانه و سایر نهادها و سازمانهای حكومتی و عمومی وظایف خود را نسبت به اجرایی شدن این سند به انجام برسانند. تفاهم بر معانی كلمات موجود در سند و گفتمانسازی و فرهنگسازی آن، از الزامات عملیاتی شدن ابلاغیه است.
از آسیبهایی كه معمولا در این رابطه رخ میدهد، برداشتهای معارض از معانی كلمات است. لذا جهت ارائه تصویری صحیح، جامع و متناسب با منظومه گفتمان انقلاب اسلامی؛ مفاهیم كلیدی سند «ابلاغیه اقتصاد مقاومتی» كه پیش از این مورد تشریح و تبیین رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفتهاند را ارایه مینماییم.
اقتصاد مقاومتی معنایش این است كه ما یك اقتصادی داشته باشیم كه هم روند رو به رشد اقتصادی در كشور محفوظ بماند؛ هم آسیبپذیریاش كاهش پیدا كند؛ یعنی وضع اقتصادی كشور و نظام اقتصادی جوری باشد كه در مقابل ترفندهای دشمنان كه همیشگی و به شكلهای مختلف خواهد بود، كمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا كند. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
* سند چشمانداز
چشمانداز بيست سالهى ابلاغ شده به مسؤولان سياستگذارى و برنامهريزى، يك امر عملى و منطقى و قابل تحقق است. نبايد تصور شود كلماتى كه در چشمانداز بيستساله پشت سر هم نوشته مىشود، صرفا يك آرزوست و بدون محاسبهى عملى است. به فضل پروردگار، ملت ايران و كشور عزيز ما مىتواند در طول بيست سال به اين آينده برسد. اين يك آيندهى مطلوب و يك گام بلند در راه رسيدن به آرمانهاى والاى اسلامى است كه در آن، پيشرفت مادى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت فرهنگى، تعالى معنوى و اخلاقى و هويت اسلامى وجود دارد. امروز نظام جمهورى اسلامى در سايهى كار و تلاشى كه در سالهاى گذشته شده است، به عنوان يك چشمانداز روشن براى آينده، مىتواند اين را مشخص و ترسيم كند. خود اين يك پيشرفت است كه جمهورى اسلامى بتواند با توجه به واقعيات كشور و واقعيات جهانى، آيندهى بيست ساله را به شكل منطقى و محاسبه شده ترسيم كند. به فضل پروردگار اين آينده محقق خواهد شد. تصميم داريم با همكارى مسؤولان دلسوز، اين آينده تحقق پيدا كند و انشاءالله تحقق پيدا خواهد كرد. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
...
* حماسه اقتصادی
ما عرض كرديم «حماسهى سياسى» و «حماسهى اقتصادى». حماسهى اقتصادى فقط دست دولت نيست؛ البته برنامهريزىهاى دولت مؤثر است. حماسه يعنى واقعهى جهادگونه و پرشور؛ اين را بايد ملت ايران و مسئولان كشور مورد نظر قرار دهند؛ ضعفها را، خلأها را پُر كنند؛ اول بشناسند. در همهى برنامهريزىها بايد زندگى و معيشت طبقات ضعيف مورد توجه قرار گيرد؛ بعد براى آنها برنامهريزى كنند. اين ميشود حماسه. آحاد مردم، چه در مصرفشان، چه در توليدشان؛ بخشهاى مولّد يك جور، بخشهاى مصرفكننده يك جور، بخشهاى خدمات يك جور؛ بدانند كه براى پيشرفت كشور حركتِ جهشگونه لازم است، خلق حماسه لازم است؛ آن وقت كشور پيش خواهد رفت، استقرار پيدا خواهد شد. حماسهى سياسى و حماسهى اقتصادى، دو توأمانند؛ هر كدامى ديگرى را تقويت ميكند و حفظ ميكند و نگه ميدارد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
البتّه حماسهى اقتصادى كارِ شش ماه و يك سال و دو سال نيست؛ حركت بلندمدّت لازم است. از دولت كنونى هم نه مردم، نه ما و نه هر انسان منصفى انتظار ندارد كه حالا در كوتاهمدّت همهى اين مشكلات را حل كند؛ نه، انتظار دارند كه حركت به سوى حل آغاز بشود و اين را احساس كنند كه يك حركتى به سمت حلّ مشكلات هست و نگاه حكيمانهاى و مدبّرانهاى پشت سر قضايا هست. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
* الگوی اقتصاد بومی
ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينهى حل مشكلات اقتصادى به همهى دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايهى اسلام و با تعاليم اسلام چگونه ميتواند پيشرفت كند. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
* اقتصاد پیشرو
ملت ايران اين استعداد را دارد كه آنقدر پيشرفت كند كه بتواند در جهات گوناگون به عنوان يك الگوئى در دنيا خودش را نشان دهد. چرا ما به خودمان بدبين باشيم؟ چرا با نظر تحقير به خودمان و ملت خودمان و آيندهى خودمان نگاه كنيم؟ دشمن ميخواهد اين را به ملت ما تلقين كند و در طول سالهاى متمادى تلقين كرده است. اينجور باوراندند كه حتماً عنصر غربى پيشرو است و بايد دنبال او حركت كرد؛ نه، يك روزى تاريخ ما به ما نشان ميدهد كه قضيه بعكس بوده است. ما در دنيا پيشرو بوديم؛ پيشرو در علم بوديم، پيشرو در صنعت بوديم، پيشرو در تمدنسازى بوديم، پيشرو در فرهنگ بوديم؛ ديگران از ما ياد ميگرفتند، مىآموختند؛ چرا امروز همان طور نشود؟ همت جوانان ما و نگاه آنها به مقولهى پيشرفت بايد آنجور باشد كه ما آن آينده را در نظر بگيريم. ۱۳۹۱/۰۷/۲۲
* اقتصاد مولد و درونزا
ما گفتهايم «ساخت درونى نظام» بايد استحكام پيدا كند؛ ما گفتهايم «علم» بايستى رشد پيدا كند؛ ما گفتهايم «توليد داخلى» بايستى اساس كار باشد؛ ما گفتهايم «نگاه خوشبينانه به استعداد بومى كشور» بايستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پيدا كند؛ اينها پايههاى اصلى كار است. وقتى كشورى با تكيهى به استعدادهاى درونى، با تكيهى به ابتكار نيروى انسانى خود، با تكيهى به علم و دانش خود، با تكيهى به ايمان خود و با اتّحاد حركت ميكند، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
بعضى از كشورها ممكن است توليدات زيرزمينىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنيا، محصولات آنها را بخرند، يك ظاهرِ پيشرفتى هم ممكن است بهوجود بيايد امّا اين پيشرفت نيست؛ پيشرفت آنوقتى است كه “درونزا” باشد، آنوقتى است كه متّكى به استعداد درونى يك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همين درونزايى است. اگر چنانچه از درون، يك حركتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به يك كشور، به يك ملّت، وزن ميدهد، اعتبار ميدهد، ارزش ميدهد، ابّهت ميدهد. ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
بعضى ميخواهند مشكلات را با كمك ديگران، با تكيهى به ديگران، با رشوه دادن به ديگران، با تذلّل در مقابل ديگران حل كنند؛ بعضىها هم نه، ميخواهند مشكلات را با نيروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل كنند - اعتقادمان اين است كه بايد به تقويت ساخت درونى نظام اهمّيّت بدهيم؛ اين اساس كار است. از درون، خودمان را بايد تقويت كنيم. تقويت درونى با انديشهى كامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چيزى است ممكن؛ چه بهوسيلهى پيشرفت علمى، چه بهوسيلهى ساخت و مديريّت درست اقتصادى؛ اينها كارهايى است كه به نظر ما ممكن است. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
* اقتصاد عدالتبنیان
اگر كشورى در علم و فناورى و جلوههاى گوناگون تمدن مادى پيشرفت كند، اما عدالت اجتماعى در آن نباشد، اين به نظر ما و با منطق اسلام پيشرفت نيست. امروز در بسيارى از كشورها علم پيشرفت كرده است، صنعت پيشرفت كرده است، شيوههاى گوناگون زندگى پيشرفت كرده است، اما فاصلهى طبقاتى عميقتر و شكاف طبقاتى بيشتر شده است؛ اين پيشرفت نيست؛ اين پيشرفتِ سطحى و ظاهرى و بادكنكى است. وقتى كه در يك كشورى، جمعيت معدودى بيشترين بهرهى مادى را از آن كشور ميبرند و در همان كشور، در خيابانها مردم از سرما و گرما ميميرند، عدالت اينقدر نامفهوم و غير عملى در آن كشور است.۱۳۹۱/۰۷/۲۲
تنظيم همه فعاليتهاى مربوط به رشد و توسعه اقتصادى بر پايه عدالت اجتماعى و كاهش فاصله ميان درآمدهاى طبقات و رفع محروميت از قشرهاى كم درآمد با تأكيد بر موارد زير: جبران نابرابرىهاى غيرموجه درآمدى از طريق سياستهاى مالياتى، اعطاى يارانههاى هدفمند و ساز و كارهاى بيمهاى. تكميل بانك اطلاعات مربوط به اقشار دو دهك پايين درآمدى و به هنگام كردن مداوم آن.هدفمند كردن يارانههاى آشكار و اجراى تدريجى هدفمند كردن يارانههاى غيرآشكار. تأمين برخوردارى آحاد جامعه از اطلاعات اقتصادى. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* اقتصاد دانشبنیان
اگر ما انشاءالله بتوانيم بنيانگذارى كارهاى اقتصادى بر پايهى دانش را پيش ببريم و به وجه غالب اقتصاد كشور تبديل كنيم، اين نه تنها به كشور قدرت اقتصادى خواهد داد، بلكه قدرت سياسى هم خواهد داد، قدرت فرهنگى هم خواهد داد. وقتى يك كشورى احساس كرد كه با علم خود، با دانش خود ميتواند زندگى خود را و ملت خود را اداره كند و به ديگر ملتها خدمت برساند، احساس هويت ميكند، احساس شخصيت ميكند؛ اين درست همان چيزى است كه ملتهاى مسلمان امروز به آن احتياج دارند. ۱۳۹۱/۰۵/۰۸
* اقتصاد بدون نفت
امروز شما ملاحظه كنيد، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشكل ميشويم، اين ناشى از چيست؟ ناشى از اين است كه ما تكيهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پايان جنگ تا امروز، نتوانستيم كم كنيم، اگر ما تكيهمان را به نفت كم ميكرديم، فشار بر روى نفت اينقدر براى ما سخت تمام نميشد. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان “تكنوكرات” لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا ميكنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
قطع وابستگى هزينههاى جارى دولت به درآمدهاى نفت و گاز تا پايان برنامه. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* سیاستهای كلی اصل ۴۴ قانون اساسی
روح اصل ۴۴ اين بود كه ما بتوانيم اولاً سرمايههاى مردم و بعد مديريت مردم را وارد عرصهى اقتصاد كنيم. بايد سرمايههاى مردم و مديريت مردم - بخش خصوصى - وارد عرصهى اقتصاد بشود؛ والّا اگر مديريتها دولتى باقى ماند، آن مقصود حاصل نخواهد شد.
يك خط متعادلى وجود دارد. خط متعادل همين است: سرمايهى مردم و مديريت مردم اقتصاد را بر دوش بگيرد و كنترل و هدايت به عهدهى دولت باشد. اگر چنانچه انشاءاللَّه اين كار بخوبى انجام بگيرد - كه البته در كوتاهمدت هم انجام نميگيرد؛ اين جزو كارهاى ميانمدت و بلندمدت است و زحمت هم دارد - واقعاً يك فرجى براى اقتصاد كشور خواهد شد. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
ما در نگرشهايمان در مسئلهى اقتصاد كشور، در رفتارهامان و در ساختارهاى تشكيلاتى و اداريمان، قوانينمان و قواعد موضوعهمان، نقشها و سهمهايى كه هر كدام از دستگاهها دارند، بايد تغييراتى بدهيم و بر اساس اين سياستگذارى و اين سياستها، آيندهى خودمان را شكل بدهيم. اين جزو وظايف حتمىِ همهى دستگاههاى كشور است. بودجه بر اساس اين سياستها بايستى تنظيم و تصويب بشود؛ بايد فعاليتهاى اقتصادىِ بيرون از بودجه، بر اساس اين سياستها تنظيم بشود. در اين زمينه هم مجلس، هم دولت، هم قوهى قضائيه وظائف بسيار مهمى دارند، كه بايد انجام بدهند. ۱۳۸۵/۱۱/۳۰
* توانمندسازی بخش خصوصی
بخش خصوصى را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادى تشويق بشوند، هم سيستم بانكى كشور، دستگاههاى دولتى كشور و دستگاههائى كه ميتوانند كمك كنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائيه - كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
مسئله فقط اين نيست كه ما بنگاههاى اقتصادى را واگذار كنيم و بگوئيم واگذار شد، خودمان را خلاص كرديم؛ در كنار اين واگذارى، كارهاى ديگرى لازم است: بايستى بخش خصوصى توانمند بشود، بايد امكان مديريتِ خوب پيدا كند. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
تقویت و حمایت از توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و تعاونی در فعالیتهای اقتصادی كشور برابر با سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی. ۱۳۸۹/۱۱/۲۹
توانمند سازی بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت از آن جهت رقابت كالاها در بازارهای بین المللی. ۱۳۸۵/۰۴/۱۱
* مصرف تولیدات داخلی
ما بايد عادت كنيم، براى خودمان فرهنگ كنيم، براى خودمان يك فريضه بدانيم كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد و توليد داخلى متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجى بجد پرهيز كنيم؛ در همهى زمينهها: زمينههاى مصارف روزمرّه و زمينههاى عمدهتر و مهمتر. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
به نظر من يكى از قلمهاى مجاهدت اقتصادى مردم اين است كه بروند سراغ كالاى ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته اين طرف قضيه هم اين است كه كالاى ساخت داخل بايستى قانعكننده باشد؛ بايستى دوامش، استحكامش، مرغوبيتش جورى باشد كه مشترى را قانع كند؛ اين هر دو در كنار هم، يك كار لازم و واجبى است. ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
* اهداف تحریم اقتصادی
هدف آنها از این تحریمها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
دشمن با تحريم و با فشار اقتصادىِ گوناگون سعى كرد مردم را از ميدان خارج كند. ميگويند كه ما با مردم دشمن نيستيم. دروغ ميگويند؛ راحت، با وقاحت! بيشترين فشار براى اين است كه مردم ناراحت شوند، مردم در تنگنا قرار بگيرند، مردم زير فشار قرار بگيرند، شايد بتوانند به اين وسيله بين مردم و نظام اسلامى فاصله ايجاد كنند. هدف، فشار بر مردم است. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
آنچه كه دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح كردند كه میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج كنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج كنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا كردیم. ۱۳۹۱/۱۲/۳۰
* جهاد اقتصادی
به نظر صاحبنظران، امروز در اين برههى از زمان، مسئلهى اقتصادى از همهى مسائل كشور فوريت و اولويت بيشترى دارد. اگر كشور عزيز ما بتواند در زمينهى مسائل اقتصادى، يك حركت جهادگونهاى انجام بدهد، اين گام بلندى را كه برداشته است، با گامهاى بلند بعدى همراه كند، بلاشك براى كشور و پيشرفت كشور و عزت ملت ايران تأثيرات بسيار زيادى خواهد داشت. ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينهى حل مشكلات اقتصادى به همهى دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايهى اسلام و با تعاليم اسلام چگونه ميتواند پيشرفت كند. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
آنچه كه در عرصهی مجموعهی مسائل كشور انسان مشاهده میكند، كه در سال ۹۰ باید ما آن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است كه از جملهی اساسیترین كارهای دشمنان ملت ما و كشور ما در مقابلهی با كشور ما، مسائل اقتصادی است. البته در عرصهی فرهنگی هم فعالند، در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی هم فعالند، اما در عرصهی اقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینهسازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربهای بر پیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كه انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذا این سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترین مسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
* فرهنگ و روحیه جهادی
روحیّهی جهادی لازم است. ملّت ما از اوّل انقلاب تا امروز در هر جایی كه با روحیّهی جهادی وارد میدان شده، پیش رفته؛ این را ما در دفاع مقدّس دیدیم، در جهاد سازندگی دیدیم، در حركت علمی داریم مشاهده میكنیم. اگر ما در بخشهای گوناگون، روحیّهی جهادی داشته باشیم؛ یعنی كار را برای خدا، با جدّیّت و به صورت خستگیناپذیر انجام دهیم - نه فقط به عنوان اسقاط تكلیف - بلاشك این حركت پیش خواهد رفت. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
* حمایت از تولید ملّی
يك بخش مهم از مسائل اقتصادى برميگردد به مسئلهى توليد داخلى. اگر به توفيق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئلهى توليد داخلى را، آنچنان كه شايستهى آن است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد بخش عمدهاى از تلاشهاى دشمن ناكام خواهد ماند. پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئلهى توليد ملى است. اگر ملت ايران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و كمك مسئولان، با برنامهريزىِ درست بتواند مشكل توليد داخلى را حل كند و در اين ميدان پيش برود، بدون ترديد بر چالشهائى كه دشمن آن را فراهم كرده است، غلبهى كامل و جدى پيدا خواهد كرد. بنابراين مسئلهى توليد ملى، مسئلهى مهمى است.
اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهدهى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئهى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.
سهم دولت در اين كار، پشتيبانى از توليدات داخلىِ صنعتى و كشاورزى است. سهم سرمايهداران و كارگران، تقويت چرخهى توليد و اتقان در كار توليد است. و سهم مردم - كه به نظر من از همهى اينها مهمتر است - مصرف توليدات داخلى است. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
* مدیریت مصرف
مسئلهى مديريت مصرف، يكى از اركان اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاههاى دولتى، هم دستگاههاى غير دولتى، هم آحاد مردم و خانوادهها بايد به اين مسئله توجه كنند؛ كه اين واقعاً جهاد است. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
مصرف هم بايد مديريت شود. اين قضيهى اسراف و زيادهروى، قضيهى مهمى در كشور است. خب، حالا چگونه بايد جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگسازىاش بيشتر به عهدهى رسانههاست. واقعاً در اين زمينه، هم صدا و سيما در درجهى اول و بيش از همه مسئوليت دارد، هم دستگاههاى ديگر مسئوليت دارند. بايد فرهنگسازى كنيد. ما يك ملت مسلمانِ علاقهمند به مفاهيم اسلامى هستيم، اينقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگىمان اهل اسرافيم! بخش عملياتىاش هم به نظر من از خود دولت بايد آغاز شود. در گزارشهاى شماها من خواندم، حالا هم بعضى از دوستان اظهار كردند كه دولت درصدد صرفهجوئى است و ميخواهد صرفهجوئى كند؛ بسيار خوب، اين لازم است؛ اين را جدى بگيريد. دولت خودش يك مصرفكنندهى بسيار بزرگى است. شما از بنزين بگيريد تا وسائل گوناگون، يك مصرفكنندهى بزرگ، دولت است. حقيقتاً در كار مصرف، صرفهجوئى كنيد. صرفهجوئى، چيز بسيار لازم و مهمى است. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
* مبارزه با مفساد اقتصادی
امروز كشور ما تشنهى فعاليّت اقتصادى سالم و ايجاد اشتغال براى جوانان و سرمايهگذارى مطمئن است. و اين همه به فضائى نيازمند است كه در آن، سرمايهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در كشاورزى و مبتكر علمى و جويندهى كار و همهى قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حكومتى و امانت و صداقت متصديان امور مالى و اقتصادى مطمئن بوده و احساس امنيت و آرامش كنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفادهكنندگان از امكانات حكومتى، قطع نشود، و اگر امتيازطلبان و زيادهخواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمايهگذار و توليد كننده و اشتغالطلب، همه احساس ناامنى و نوميدى خواهند كرد و كسانى از آنان به استفاده از راههاى نامشروع و غيرقانونى تشويق خواهند شد. ۱۳۸۰/۰۲/۱۰
* شفافسازی
بايستى فعالان بخش خصوصى بدانند فرصتهاى سرمايهگذارى كجاهاست، كدامهاست؛ همه مطلع باشند، استفادههاى ويژهخوارانه نشود. محصور بودن اطلاعات، محدود بودن اطلاعات به بعضى از افراد، دون بعضى، موجب ويژهخوارىهاى عجيبى ميشود؛ كه گاهى ثروتهاى بادآوردهى يكشبه را براى افرادى كه سوء استفادهچى هستند، فراهم ميكند؛ به خاطر اينكه اطلاع دارند كه بناست فلان كالا بيايد، فلان كالا توليد بشود، فلان كالا جلويش گرفته بشود، قيمت فلان كالا بالا برود يا پائين بيايد، يا فلان قانون تصويب بشود. اينهائى كه مطلعند، سوءاستفاده ميكنند. اطلاعات بايد عمومى بشود. بايد شفافسازى اطلاعات صورت بگيرد. البته اين در دولتهاى قبل مطرح بود، در دولت نهم و دهم هم فعاليتهائى انجام گرفته؛ ليكن كافى نيست. بايستى در اين زمينه كار بيشترى انجام بگيرد. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
* هدفمندی یارانهها
اهداف مهم اين كار، در درجهى اول، توزيع عادلانهى يارانههاست. دستگاه مديريت كشور يارانههائى را بين مردم تقسيم ميكند. با شكل قبلى، اين يارانهها به كسانى كه بيشتر پول داشتند، بيشتر مصرف ميكردند، بيشتر ميرسيد؛ اما به كسانى كه كمتر پول داشتند، كمتر مصرف ميكردند، اين يارانهها كمتر ميرسيد. با هدفمند كردن يارانهها، توزيعِ عادلانه انجام ميگيرد؛ يعنى به همه، به نسبت واحدى ميرسد. اين، يك گام بلند در جهت ايجاد عدالت اجتماعى است. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
* خودكفایی
كشور در مسائل حیاتی و اساسی باید خودكفا باشد. نه اینكه از دیگران بهكلّی بینیاز باشد، نه؛ امّا اگر به كسی یا كشوری، در چیزی احتیاج دارد، طوری روابطش را تنظیم كند كه اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشكل نشود؛ او هم چیزی داشته باشد كه مورد نیاز آن كشور است؛ خودكفایی یعنی این. ۱۳۸۵/۰۸/۱۸
* استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادی، یعنی ملّت و كشور، در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به كسی احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست كه ملّتی كه استقلال اقتصادی دارد، با هیچكس در دنیا داد و ستد نمیكند؛ نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزی را خریدن، چیزی را فروختن، معامله كردن، گفتگوی تجاری كردن، اینها دلیل ضعف نیست. امّا باید طوری باشد كه یك ملّت، اوّلاً نیازهای اصلی خودش را بتواند خودش فراهم كند. ثانیاً، در معادلات اقتصادی دنیا و مبادلات جهانی، وزنهای باشد. نتوانند او را به آسانی كنار بگذارند؛ نتوانند او را به آسانی محاصره كنند؛ نتوانند او را به آسانی فرو دهند و هر چه میخواهند به او املا كنند. ۱۳۷۲/۰۲/۱۵
* امنیت غذایی
اين ملت عزيز و سربلند، در امر تغذيه و تهيه مواد غذايى اصلى خود، نبايد به بيرون مرزها هيچ احتياجى داشته باشد. از اوّل انقلاب تا امروز، تكيه بر مسأله كشت و زرع، براى تأمين اين منظور بوده است.
ما براى گندم و برنج و روغن و لبنيات و خوراك دام و بقيه مصارف عمده و اصلى كشورمان نبايد نيازمند ديگران باشيم. ۱۳۸۰/۱۰/۱۲
امنيت غذايى براى كشورى بزرگ، پُرجمعيت و داراى هدفهاى بلند، بسيار مهم است؛ لذا بخش كشاورزى و دامدارىِ ما يك بخش ويژه و استثنايى است و همه بايد براى آن تلاش كنند. ۱۳۸۲/۱۰/۱۴
* ارتباط صنعت و دانشگاه
با توجه به نياز مبرم صنايع به فنآورى روز و رفع نيازهاى كشور در زمينههاى مختلف، متأسفانه هنوز شاهديم ارتباط سازمانيافتهاى ميان صنعت و دانشگاه برقرار نشده است. برقرارى نظام صحيح ميان صنعت و دانشگاه، علاوه بر حل معضل بيكارى و ايجاد اشتغال، باعث صرفهجويى ارزى و استقلال صنعتى خواهد شد. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
ارتباط مؤثر بين دانشگاهها و مراكز پژوهشى با صنعت و بخشهاى مربوط جامعه. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* نقشه جامع علمی
ما بايد بدانيم نقشهى جامع علمى كشور چيست. كدام علم، به چه اندازه، در كجاى اين نقشه جا دارد. اينجور نباشد كه مثل يك ورزشكارى كه فقط روزى بازو كار ميكند و بازوهايش ميشود اينقدر، در حاليكه پا و سينه و شانهاش مثل يك آدم لاغر است، باشيم! اين، فايدهاى ندارد.
نقشهى جامع علمى، چيزِ لازمى است: جايگاه علوم گوناگون، هركدام؛ مقدار دانشجو، نوع دانشجو، جنس دانشجويان - دختر، پسر - مناطق گوناگون؛ اينها بايد روشن بشود؛ ما بدانيم چهكار ميخواهيم بكنيم. اين كارها البته شروع شده، لكن بايد جديت بكنيد دنبال بشود. ۱۳۸۶/۰۶/۱۲
بعد از آنكه نقشهى جامع علمى تهيه و فراهم شد، كارهاى ديگرى هم بايستى انجام بگيرد؛ از جمله: ايجاد نظام مهندسى اين نقشه، تبديل نقشهى جامع علمى به صدها پروژهى علمى، و سپردن اين پروژهها به پيمانكاران امينى كه عبارتند از همين دانشگاهها و اساتيد و مراكز تحقيقاتى دانشگاهها. بعد، ايجاد شبكهى نظارت بر اين پيشرفت علمى؛ حسن اجراء. و درگير كردن استاد، دانشجو، محقق، اينها حتما بايد در اين طرح مهندسى نقشهى جامع علمى ديده شود. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
* نظام ملی نوآوری
يك خلأيى وجود دارد - و همين خلأ موجب شده نقشهى جامع علمى هم آنچنان كه بايد و شايد عملياتى نشود - و آن عبارت است از همين خلأ نظام ملىِ نوآورى، كه عبارت است از يك شبكهاى از فعاليتها، تعاملهاى زنجيرهاى، در سطحهاى كلان و ميانى و خرد، بين دستگاههاى علمى كشور؛ چه در درون محيط علمى، چه بيرون محيط علمى. يك تعامل اينچنينى بايد به وجود بيايد، كه اين به عنوان نظام ملىِ نوآورى شناخته شود؛ كارش هم عبارت است از اين كه جريان دانش و نوآورى را مديريت كند، رصد كند، ارزيابى كند، هدايت كند. اين امروز يك چيز لازمى است و به نظر من مسئولان و مديران بايد به اين مسئله فكر كنند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
* تجارت جهانی و جهانی شدن
جهانیشدن، اسم خیلی قشنگی است و هر كشوری فكر میكند بازارهای جهانی به رویش باز میشود. امّا جهانی شدن به معنای تبدیل شدن به یك پیچ و مهرهای در ماشین سرمایهداری غرب، نباید مورد قبول هیچ ملّت مستقلی باشد. اگر قرار است جهانی شدن به معنای درست كلمه تحقّق پیدا بكند، باید كشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی - و قدرت تصمیمگیری خودشان را حفظ كنند؛ والّا جهانی شدنی كه دهها سال پیش از طریق بانك جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها - كه همه ابزارهای امریكایی و استكباری بودند - به وجود آمده، ارزشی ندارد؛بنابراین، یك اصل مهم، مسئلهی استقلال است؛ كه اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است. ۱۳۸۸/۰۲/۲۷
* مدیریت واردات
من نسبت به مسئلهى مديريت واردات به دولتىها سفارش كردم؛ الان هم تأكيد ميكنم. من نميگويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهائى لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود. يك جائى واردات مطلقاً نبايد بشود؛ يك جاهائى بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد. البته مسئولين محترم دولتى به من گفتند كه قوانينى كه مجلس تصويب كرده، به ما اجازه نميدهد جلوى واردات را بگيريم؛ من خواهش ميكنم اين قضيه را حل كنند. اگر واقعاً قانونى وجود دارد كه دولت را ممنوع ميكند از جلوگيرى از واردات، اين قانون را اصلاح كنند؛ جورى باشد كه مديريت بشود. بايد توليد ملى بالا برود. ۱۳۸۹/۰۵/۲۷
* سرمایههای انسانی
اين ملت، ملتى با شصت ميليون نيروى انسانى و با ذخيره بسيار باارزشى از تجربهها و سرمايهها - سرمايههاى مادّى، سرمايههاى انسانى، سرمايههاى معنوى و دانش و تجربه است. اين ملت، خيلى چيزها را در درون خود دارد. ما اگر همهى دروازههايمان را هم ببنديم، از پا نخواهيم افتاد. ۱۳۷۶/۰۱/۲۷
مسأله اشتغال، مسأله جوانها، مسأله اين همه سرمايه انسانى انباشته بر روى هم، يكى از مسائل بسيار مهمّ است. مسؤولان كشور بايد به فكر اين باشند. ۱۳۸۰/۰۲/۱۱
* توانمندسازی نیروی كار
بايد كارى كنيم كه كالاى ايرانى به عنوان يك كالاى محكم، مطلوب، زيبا، همراه با سليقه و بادوام در ذهن مصرف كنندهى ايرانى و غير ايرانى باقى بماند. اين بايد همت مجموعهى كارآفرينى و كارگرى و متصديان اين امر باشد. البته اين كار، پيشنيازهائى دارد. ممكن است آموزش مهارتهاى لازم، دورههاى ايجاد مهارت لازم باشد - كه اينها كار دستگاههاى دولتى و امثال دولتى است - ليكن بايد هدف اين باشد. ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
به تربيت نيرو، بخصوص در صنايع دانشبنيان - همان طور كه دوستان گفتند - بايست خيلى اهميت داد. در بعضى از بخشها خوشبختانه اين كار شده است. در بخش انرژى هستهاى ما اطلاع داريم، در بخش رويان از نزديك اطلاع داريم كه تربيت نيروى ماهر، نيروى كارآمد، نيروى دانشمند و محقق انجام گرفته. بايست به اين در بخشهاى مختلف توجه كرد. ۱۳۸۰/۰۶/۱۶
* كیفیت كالای داخلی
يك نكتهى اساسىاى كه در باب كار وجود دارد و كارآفرينان بايد به او توجه كنند، مسئلهى مرغوبيت توليد داخلى است؛ كيفيت توليد داخلى است؛ اين خيلى مهم است. البته بخشى از اين، ارتباط پيدا ميكند به همان قضاياى مالى و نميدانم مقررات و غيرذلك، و پشتيبانىهاى دولت؛ اما بخشى هم ارتباط پيدا ميكند به عزم و ارادهى مسئولين، كارآفرين و كنندهى كار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانى كه كارى را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. اين آيندهنگرى است، غير از امروز. شما امروز ببينيد در دنيا كمپانىهائى هستند صد سال است اينها دارند كار ميكنند، صد و پنجاه سال است دارند كار ميكنند و محصولاتشان در دنيا فروش ميرود. اسم اينها كافى است كه جنس را تو بازار رائج كند؛ به خاطر اينكه درست كار كردند، خوب كار كردند، مشترى مطمئن است به اينها. شما ميگوئيد كه ما سفارش كنيم به مردم كه توليدات داخلى را مصرف كنند. من كه خب چند سال است دارم سفارش ميكنم؛ بنده كه بارها گفتهام، منتها اين با شعار درست نميشود. خب، بله يك مقدارى مردم حالا يك اعتمادى بكنند، يك اعتنائى بكنند به حرف ما، به خاطرى كه مثلًا ما گفتيم، بروند يك مقدارى چه كنند؛ اين يك بخشى از قضيه است. يك بخش ديگر هم مربوط به كيفيت است. خب كيفيت را بايد بالا برد؛ كيفيتها را بايد بالا برد. ۱۳۸۹/۰۶/۱۶
* رقابتپذیری
ما بايد به ايجاد مزيتهاى رقابتى توجه كنيم. ما ميگوئيم توليد داخلى. البته امروز خوشبختانه در زمينهى توليد داخلى پيشرفتهاى زيادى به وجود آمده. مطمئناً آن مقدارى كه در ذاكرهى عمومى مردم هست، كمتر است از آن مقدارى كه كار انجام گرفته… در خصوص برجسته كردن توليد ملى، مسئلهى كيفيت خيلى مهم است؛ كه مديريتهاى توليدى و كارگرهاى عزيز بايد به اين مسئله توجه كنند. مسئلهى قابل رقابت بودن قيمت تمامشده مهم است و بايد به آن توجه كنند؛ كه اين البته كمك دولت را ميخواهد. اينها كارهاى فراوانى است كه بايد انجام بگيرد. اين كارها فقط بر عهدهى دولت هم نيست؛ دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاههاى گوناگون مديريتى، بخش خصوصى، آحاد مردم، فرهنگسازان جامعه - آن كسانى كه با بياناتِ خودشان براى مردم فرهنگ ميسازند - تبليغات صدا و سيما، همهى اينها بايد در خدمت توليد ملى قرار بگيرد. ۱۳۹۱/۰۲/۱۰
* صندوق توسعه ملی
براساس قانون برنامه پنجم باید حداقل ۲۰ درصد درآمد نفتی هر سال به این صندوق واریز و صرف تولید و صنعت شود كه خوشبختانه این كار، شروع شده و باید ادامه یابد. ۱۳۹۰/۱۲/۲۲
تغيير نگاه به نفت و گاز و درآمدهاى حاصل از آن، از منبع تأمين بودجه عمومى به «منابع و سرمايههاى زاينده اقتصادى» و ايجاد صندوق توسعه ملى با تصويب اساسنامه آن در مجلس شوراى اسلامى در سال اول برنامه پنجم و برنامه ريزى براى استفاده از مزيت نسبى نفت و گاز در زنجيره صنعتى و خدماتى و پايين دستى وابسته بدان با رعايت:
ـ واريز سالانه حداقل ۲۰ درصد از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآوردههاى نفتى به صندوق توسعه ملى.
ـ ارائه تسهيلات از منابع صندوق توسعه ملى به بخشهاى خصوصى، تعاونى و عمومى غيردولتى با هدف توليد و توسعه سرمايه گذارى در داخل و خارج كشور با در نظر گرفتن شرايط رقابتى و بازدهى مناسب اقتصادى. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
* اشتغالزایی
مسئلهى اشتغال هم مسئلهى مهمى است. طرحهائى كه از چند سال پيش به اين طرف براى اشتغال پيشبينى شده، آنچنان كه انسان انتظار داشت، نشد. اگرچه حالا كارهائى انجام گرفت و خوب بود، بد نيست؛ ليكن ما را مستغنى نميكند از اينكه نسبت به مسئلهى اشتغال يك اهتمام ويژهاى داشته باشيم. ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
وقتى اشتغال بود، مفاسد ناشى از بيكارى هم به خودى خود جمع خواهد شد؛ چون بيكارى به دنبال خود مفاسدى را مىآورد - مفاسد اخلاقى، مفاسد اجتماعى، مفاسد امنيتى؛ انواع و اقسام مفاسد - اشتغال كه به وجود آمد، همهى اينها به خودى خود جمع ميشود؛ هزينهها از دوش دولت برداشته ميشود. خب، اگر بخواهيم اين اشتغال با همين شكلى كه مسئولين محترم تصميمگيرى كردند، تحقق پيدا كند، كار لازم دارد. ۱۳۹۰/۰۷/۲۸
* كاهش تورم
بخشى از اين مشكلات، ناشى از تورم است. ما در كشور كمبود كالا نداريم؛ خوشبختانه كالاهاى گوناگونِ مورد نياز مردم در كشور فراوان يافت ميشود؛ ليكن مسئلهى گرانى و كاهش قدرت خريد وجود دارد؛ اين را بايد علاج كنيد؛ اين به عهدهى بخشهاى مختلف اقتصادى است؛ يعنى هم بخشهاى ستادىِ اقتصادى، هم بخشهاى عملياتىِ اقتصادى - مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت، وزارت جهاد كشاورزى، بخشهاى ديگر - كه بايد به طور جد انشاءالله اين را دنبال كنند.
بايد راهى پيدا كنيد كه نقدينگىِ افزايشيافته كنترل شود. خب، اين روشن است؛ اگر در مقابل نقدينگى توليد وجود داشته باشد، كالا وجود داشته باشد، كمبود وجود نداشته باشد، مشكلى را ايجاد نميكند؛ اگر چنانچه نه، نقدينگى بيش از توليد كالا در داخل يا به شكل درستِ واردات بود، طبعاً مشكل ايجاد ميكند. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
* طرحهای اقتصاد مقاومتی
به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب ميدهد. همين مسئلهى سهميهبندى بنزين كه اشاره كردند، جواب داد. اگر چنانچه بنزين سهميهبندى نميشد، امروز مصرف بنزين ما از صد ميليون ليتر در روز بالاتر ميرفت. توانستند اين را كنترل كنند؛ كه خب، امروز در يك حد خيلى خوبى هست. حتّى بايد جورى باشد كه هيچ به بيرون نيازى نباشد، كه الحمدللّه نيست. تحريم بنزين را در برنامه داشتند؛ اقتصاد مقاومتى تحريم بنزين را خنثى كرد. و بقيهى چيزهائى كه مورد نياز كشور است. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
* ایجاد ثبات در اقتصاد ملی
حركت بر اساس برنامه، يكى از كارهاى اساسى است. تصميمهاى خلقالساعه و تغيير مقررات، جزو ضربههائى است كه به «اقتصاد مقاومتى» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاى اقتصادى كشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغييرهاى بىمورد شود. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
ثبات و شفافيت و انسجام سياستها و مقررات اقتصادى انجام بشود - مقررات اقتصادىاى كه امروز يك چيزى بگوييم، فردا عوضش بكنيم، فايدهاى ندارد - مقررات اقتصادى و قوانين ما بايد هم ثبات داشته باشند كه مردم بتوانند روى آن برنامهريزى كنند، هم بايد منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد.۱۳۸۵/۰۳/۲۹
* تقویت همكاریهای دوجانبه و منطقهای و سازمانهای بینالمللی
من بارها - يعنى از زمان رياستجمهورى - اين مسأله را دائماً به وزارتخارجه گفتهام و تكرار كردهام كه ما بايد در ارتباطات دوجانبه، ارتباطات منطقهيى و در مجامع جهانى حضور فعال داشته باشيم و نبايد هيچ مجمع جهانى را كه در آن عضو هستيم، دست كم بگيريم. اينكه ما مأيوس بشويم و بگوييم فايدهيى ندارد، گوش نمىكنند؛ غلط است. همه چيز فايده دارد؛ همهى تلاشها فايده دارد… شماها مىتوانيد تغييرات محيطى را كاملاً رصد كنيد؛ ظرفيتهاى ممكن، فرصتهاى ممكن و تهديدها را منعكس كنيد؛ بايد هم بكنيد. البته اينطور هم نباشد كه همهاش تهديدها منعكس شود؛ بعضىها كارشان فقط منعكس كردن تهديدهاست، كه نتيجهاش - نمىگويم آنها قصدشان اين است - مرعوب كردن مسؤولان بالاست؛ اگر قابل مرعوب شدن باشند. ۱۳۸۳/۰۵/۲۵
پرداختن به همكاريهاى منطقهاى - همين كارهايى كه الان انجام مىگيرد؛ اكو، شانگهاى و… - چيزهاى لازمى است. ما اين چيزها را بايد با جديت دنبال كنيم و همت بگماريم. ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
* تقویت صادرات
اين پنجاه، شصت ميلياردى كه ما از طريق فروش نفت به دست مىآوريم، با نهصد ميليارد دلار صادرات و معامله و تجارت به دست مىآيد؛ اين خيلى مهم است. ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
دولت وظيفه دارد به صادرات و صادركننده كمك كند. خوشبختانه - همان طور كه يكى از آقايان گزارش دادند - صادرات غيرنفتى رشد خيلى خوبى داشته؛ بعد از اين هم رشد بيشترى خواهد داشت؛ انتظار هم داريم كه در آينده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى كه معادلهى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما بايد به اينجا برسيم و بتوانيم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنياز كنيم.
از آن طرف هم خود بخش صادركنندگان و مسئولين اين كار وظائفى دارند. همين كشورهائى كه اشاره كردند صادرات عمدهى ما به اين كشورهاست، بازخورد سوء عمل بعضى از صادركنندگان، اينجا به ما ميرسد. ارسال جنس نامرغوب، جنس بد، بستهبندى نامطلوب، تأخير در رساندن، اينها بد است. آن شركتهائى در دنيا موفقند كه صد سال است، صد و پنجاه سال است دارند محصول توليد ميكنند و توانستهاند مشترى را راضى نگه دارند. فرض بفرمائيد يك شركت آلمانى يا يك شركت سوئيسى از صد و پنجاه سال، صد و شصت سال قبل دارد يك جنسى را توليد ميكند و ميفرستد و همچنان در كشور ما و كشورهاى ديگر مشترى دارد. چرا؟ چون از جنس راضى هستند؛ به وقت ميرسد، استحكام لازم را دارد، دوام لازم را دارد، زيبائى لازم را دارد، تنوع و تطور لازم را به تناسب پيشرفت زمان دارد. صادر كننده بايد اينها را ملاحظه كند. اين احتياج به يك فرهنگ دارد؛ فرهنگ حسن عمل در توليدى كه ميخواهد به خارج از كشور و خارج از مرزها برود. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
* تحول نظام اداری
ما واقعاً در زمينهى مسائل ادارى و نظام ادارى دچار مشكلات و آسيبهاى ديرپا و مزمن هستيم. اين سياستها مطرح شده، در مجمع تشخيص مورد بررسى قرار گرفته و ابلاغ شده، به نظر من سياستهاى بسيار خوبى است، بايد براى اينها برنامهى اجرايى گذاشت و عملياتى كرد كه از جملهى چيزهاى بسيار مهم است كه متأسّفانه مانده، تأخير هم شده است و به جريان نيفتاده. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
ز جمله زمينههايى كه بعد از انقلاب تا امروز، با همه تلاشى كه شده است، نتوانستهايم در آن پيشرفت شايستهاى را بهدست آوريم، زمينه نظام ادارى متناسب با هدفهاى جمهورى اسلامى است.
ما نمىتوانيم بگوييم در اين زمينه كمكارى داشتهايم - شايد هم خيلى كار كردهاند - اما به هر حال كم پيشرفت داشتهايم. الان هم با اين كه مكرّر گفته مىشود و همه هم مىگويند، اما انسان عمل و تلاشِ بايسته را مشاهده نمىكند. اين از نقايص ماست؛ مسؤولان ذىربط بايد در اين زمينه كار كنند. آن مقدارى كه به نصيحت و تذكّر ارتباط پيدا مىكند، اين چيزى است كه من حالا عرض مىكنم؛ كه البته اين كافى هم نيست؛ اين فقط نصحيت و تذكّر به خودم و به شماست. ۱۳۷۸/۰۴/۱۰
* گفتمانسازی
گفتمان يك جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميكنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. بايد اين گفتمانسازى انجام بگيرد؛ كه البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهى حتماً نقش بارز و مهمى است. ۱۳۹۰/۱۰/۰۴
يكى از مهمترين تأثيرات همين فكر كردنها اين است كه شما فضاسازى ميكنيد، گفتمانسازى ميكنيد. در نتيجه، در يك فضاى معتقد به يك مبناى فكرى يا عملى، رئيس جمهور هم همان جور فكر ميكند، وزير هم همان جور فكر ميكند، مديركل هم همان جور فكر ميكند، كاركنان هم همه همان جور فكر ميكنند؛ اين خوب است. و شما اين كار را انجام ميدهيد. فكر كنيد، بگوئيد، بنويسيد، در مجامعِ خودتان منعكس كنيد؛ آن كرسىهاى آزادانديشى را كه من صد بار - با كم و زيادش - تأكيد كردم، راه بيندازيد و اينها را هى آنجا بگوئيد؛ اين ميشود يك فضا. وقتى يك فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فكر ميكنند، همه در آن فضا جهتگيرى پيدا ميكنند، همه در آن فضا كار ميكنند؛ اين همان چيزى است كه شما ميخواهيد. بنابراين اگر چنانچه اين كارى كه شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعهى دانشجوئىتان كرديد، فكرى كه كرديد، ترجمهى عملياتى نشد، به صورت يك قانون يا به صورت يك دستورالعمل اجرائى درنيامد، شما مأيوس نشويد؛ نگوئيد پس كار ما بىفايده بود؛ نخير.
منبع:سامانه اطلاعات پژوهشی مهندسی فرهنگی
فرم در حال بارگذاری ...
جمعه های انتظار
نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1393
آخر رسد آن بت شکن آن یاور مرکب سوار
آخر رسد موعودمان آرام دل آرام جان
آن مرد شب آن مهربان آن مونس ِدل بی قرار
پیدا شود خورشید گم از پشت تیره ابرها
پر نور گردد این جهان روشن شود شب های تار
مردی ز جنس ِ خرمی ، مردی ز جنس ِ آرزو
از او رسد باران گل ، از دل رود رنگ ِ غبار
آید بهار ِ دوستی ، فصل ِ طلوع ِ عشق ها
پایان رسد تقویم کین ، عالم شود چون لاله زار
دیگر بیا دنیا دگر طاقت ندارد همچو ما
هم روی او هم روی ما تا کی بماند اشک بار؟
از دوریت بشنیده ایم از دشمنان زخم ِ زبان
پس کو؟ چرا؟ ما متهم به یک دروغ ِ شاخدار
ای عاقلان ، دیوانگان ، شه نامه را آخر خوش است
آخر چشد شیرینی ِ شه نامه را این روزگار…..
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/0311244602/profile_pictures/_evocache/_-_-_-_-_-10.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1461532781)
بخوان دعای فرج را ، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است ، بال و پر دارد
اللّهم عجّــل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
خشم و خشنودی حضرت زهرا سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1393خشم فاطمه عليهاالسلام خشم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است ، اذيت و آزار فاطمه عليهاالسلام نيز اذيت و آزار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است.
اين مطلبى است كه همه علماى اهل سنت ، و در نتيجه همه علماى اسلام به آن اعتقاد دارند و كتب حديث همگى اين گونه روايت و مضمون آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل نموده اند، و ما نمونه اى از آنها را در اينجا ذكر مى نمائيم ، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
«فاطمه پاره تن من است ، دلجوئى از او، دلجوئى از من است ، و آزار به او آزار به من است»
«فاطمه پاره تن من است ، مى آزارد مرا، آنكه او را آزار مى دهد، و خسته و وامانده مى كند مرا، آنچه او را خسته و وامانده مى كند»
«فاطمه پاره تن من است؛
هر كس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است .»
«دخترم فاطمه پاره تن من است؛
دلجوئى از او دلجوئى از من است ، و آزار او آزار من است .»
اصحاب پيامبربه اين احاديث كه نمونه اى از آن را مشاهده نموديم ،آگاهى كامل داشتند چرا كه آنها را بازگو نموده اند، ببينيم پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با فاطمه عليهاالسلام چگونه عمل نمودند.
...
بلاذرى در تاريخ خود گويد:
پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهره فاطمه عليهاالسلام ديده نشد، و ابوبكر و عمر از مرگ فاطمه عليهاالسلام خبردار نشدند.
ابوبكر و عمر، در بيمارى فاطمه عليهاالسلام از او خواستند به آنان اجازه دهد، تا او را عيادت كنند، و او از دادن اجازه خوددارى كرد، و چون اين خوددارى به درازا كشيده شد، نزد اميرالمؤ منين عليه السلام آمده از او خواستند،واسطه شود، اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد با فاطمه عليهاالسلام مذاكره كرد و اصرار نمود، فاطمه عليهاالسلام به آنان اجازه ورود داد، پس از ورود آنان ، حضرت فاطمه عليهاالسلام از آنان روى گرداند، و با آنان سخن نگفت ، و چون از منزل بيرون رفتند، فاطمه عليهاالسلام به اميرالمؤ منين عليه السلام گفت :
آيا انجام دادم آنچه را مى خواستى ؟
اميرالمؤ منين عليه السلام پاسخ داد:آرى
فاطمه عليهاالسلام گفت :
آيا آنچه را من مى خواهم انجام مى دهى ؟
پاسخ داد: آرى
فاطمه عليهاالسلام گفت :
من تو را به خداوند سوگند مى دهم ، كه اين دو بر جنازه من نماز نگذارند، و بر سر قبر من حضور پيدا نكنند.
ابن ابى الحديد كه مرافعات قاضى عبدالجبار، و پاسخ هاى سيد مرتضى را نقل نموده ، در برخى از موارد، پاسخ هاى سيد (ره ) را نخواسته است بپذيرد، اما در اين مورد خاص گويد: تمام گفته هاى سيد (ره ) در اين مورد صحيح است ، زيرا روايات صحيح در اين مورد بسيار است ، از قبيل پنهان داشتن قبر، و وفات فاطمه عليهاالسلام و خشم و ناراحتى او از ابوبكر و عمر، همه اين مطالب درست است ، و روايات صحيح بسيارى در اين موارد آمده است .
ابن قتيبه روايت ياد شده را با توضيح بيشترى نقل نموده است ، گويد:
پس از ورود ابوبكر و عمر، و روى گرداندن فاطمه عليهاالسلام از آنان ، حضرت به آنان فرمود:
اگر حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى شما بازگو كنم ، آن را تصديق نموده و به آن عمل مى كنيد؟
گفتند: آرى ؛
فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا شما از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشنيديد كه فرمود: رضاى فاطمه رضاى من است ، و خشم فاطمه عليهاالسلام خشم من است ، پس هر كس فاطمه را دوست داشته بدارد مرا دوست داشته ، و هر كس فاطمه را راضى كند مرا راضى نموده ، و هر كه فاطمه را به خشم آورد مرا به خشم آورده است ؟
گفتند: آرى آن را از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيديم فرمود:
خداوند و فرشتگانش را گواه مى گيرم ، كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد…
طبرى پس از ذكر كوتاهى از گفتگوى حضرت فاطمه عليهاالسلام با ابوبكر در مورد فدك و ديگر ارثيه زهرا عليهاالسلام مى نويسد:
پس فاطمه عليهاالسلام ابوبكر را ترك گفت ، و در اين مورد با او سخن نگفت ، تا اين كه بدرود زندگى گفت ، پس على عليه السلام او را شبانه دفن نمود، و به ابوبكر خبر نداد.
قبلا گفته شد: فاطمه عليهاالسلام اصلا با او سخنى نگفت ، نه در اين مورد، و نه در موارد ديگر، مگر مكالمه حضرت در هنگام بيمارى ، چنانچه گفته شد، و خبر ندادن اميرالمومنينعليه السلام به ابوبكر از مرگ فاطمه عليهاالسلام نيز به دليل وصيت و سفارش خود حضرت بود.
از عبدالله بن حسن بن حسن ، در مورد خشم فاطمه عليهاالسلام از ابوبكر و عمر سوال شد؟،
پاسخ داد: مادرمان صديقه دختر فاطمه عليهاالسلام از دنيا رفت ، و او از انسانى خشمگين بود، و ما نيز از خشم او خشمگين هستيم ، و از رضاى او راضى مى باشيم .
ابن ابى الحديد گويد: من معتقد نيستم كه فاطمه عليهاالسلام از نزد ابوبكر راضى برگشت ، چنانچه قاضي القضاه عبدالجبار معتزلى گويد، بلكه مى دانم كه او خشمگين بازگشت ، و او از دنيا رفت ، در حالى كه از ابوبكر ناراضى بود.
ابو عثمان جاحظ در كتاب (العباسيه ) گويد: هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به ابوبكر گفت : من تو را نفرين مى كنم ، و ابوبكر گفت : من تو را دعا مى كنم ، و فاطمه عليهاالسلام فرمود:
هرگز با تو سخن نخواهم گفت ، و ابوبكر گفت : ولى من هرگز تو را ترك نمى كنم ، دليل بر برائت آنان از ظلم ، و سلامت از جور و ستم نمى باشد، زيرا اين گونه سخنان گاهى ناشى از فريب كارى هاى ستمگران مى باشد، در صورتى كه عاقل و زرنگ باشد، و عادت به ستمگرى داشته باشد، مظلومانه سخن مى گويد، و در سيماى انصاف طلبى ظاهر مى شود، و جلب توجه مردم مى كند، و قيافه حق بجانب به خود مى گيرد.
در هنگام بيمارى ، و در زمانى كه زنان مهاجر و انصار به عيادت حضرت صديقه کبري سلام الله عليهما مى روند، و به او مى گويند:
اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، شب را چگونه به صبح رساندى ؟
فرمود: شب را به صبح رساندم ، در حالى كه دنياى شما را دوست ندارم ، و سخنان مردان شما را دشمن مى دارم ، پس از اين كه آنان را آزمايش نمودم ، واى بر آنان! خلافت را از جايگاه استوار و متين رسالت ، و ستونهاى محكم نبوت و محل فرود آمدن روح الامين (جبرئيل )، به كجا انتقال دادند؟
آگاه باشيد اين دگرگونى زيان جبران ناپذيرى در بر دارد، ابوالحسن چه ايرادى داشت ، چه اشكالى بر او گرفتند؟
بخدا سوگند، ايرادش شمشير برنده و كارى او بود (كه بر پيكر مشركين وارد نمود) و ضربات شديد و مؤ ثر و كارى او (بر دشمن ) و خشم و غضب شديد او در راه خدا بود و بخدا سوگند اگر همگى از او اطاعت مى نمودند و تسليم زمامى مى شدند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به او سپرده بود، امت را به گونه اى هدايت مى كرد كه كوچكترين صدمه اى متوجه آنان نشود و سوار بر اين مركب ، دچار كمترين اذيت و آزارى نگردد، و آنان را به آبگاهى رهنمود مى نمود سرشار و لبريز كه از هر دو سوى آن فضيلت مى نمود، و همگى از آب زلال و گواراى آن سيراب مىگشتند و در پنهان و آشكار،آنان را (براى دست يابى به ارزشها) راهنمائى و هدايت مى كرد، و خود كمترين بهره اى از خلافت نمى برد، جز به اندازه رفع تشنگى و گرسنگى؛ و بركات آسمان و زمين سرازير مى گرديد، و خداوند آنان را دچار نتيجه اعمال خود خواهد نمود.
به كدام آويزه اى آويز گشتند، جهنم بد منزل و ماءوائى است ، و پاداش و عوض بدى براى ستم كاران است ، به خدا سوگند، دم را با كاكل ، اشتباه گرفتند، و سرين را با شانه بدل نمودند، على رغم بزرگان قوم كه گمان دارند كار نيكو انجام مى دهند، آگاه باشيد آنان برپا دارنده فساد هستند، اما خود نمى دانند، واى بر آنان ، آيا كسى كه مردم را به سوى حق هدايت مى كند، شايسته است از او پيروى شود، و يا آن كه هدايت نكند، مگر اين كه خود هدايت شود؟…
ذات نايافته از هستى بخش
كى تواند كه شود هستى بخش
سياهترين هفته تاريخ
على محدث بندرريگى
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/1189617633/profile_pictures/_evocache/_-8.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1501702844)
سلام
متن کاملی بود
با تشکر از تلاش شما
موفق باشید
در پناه حق
به دلم افتاده
به دلم افتاده مادر دردتو دوا می گیره
خوب می شی مادر دوباره خونمون صفا می گیره
به دلم افتاده مادر دوری از اجل می گیری
زخم پهلوت می شه درمون باز منو بغل می گیری
باغبون رحمی به ما کن چشماتو دوباره وا کن
جون زینب تو برای خوب شدن فقط دعا کن
به دلم افتاده مادر ای که چشمات مهربونه
خوب می شه دست شکسته می زنی موهامو شونه
به دلم افتاده مادر بابای ما که امیره
از غریبی در میادو ذوالفقار به کف می گیره
به دلم افتاده مادر مثل دوره پیمبر
به زبونا باز می افته اسم باصفای حیدر
بعضی وقتا هم می ترسم سراغ از اجل بگیری
پیش چشمای تر ما تو نفس نفس بمیری
الهی زنده نباشم تا برات ماتم بگیرم
یا می شد به جای محسن من به پای تو بمیرم
ای عزیز آسمونی تو بمون قد کمونی
بابامون علی جوونه خودتم هنوز جوونی
یه نگاهی به حسن کن مادرا رحمی به من کن
لااقل برا حسینت ،مهربون فکر کفن کن
به دلم افتاده مادر می رسه جمعه موعود
پسرت مهدی می آد و می شه دشمن تو نابود
او میاد با تیغ حیدر روی لب می گه مکرر
مادرم که بی گناه بود چرا شد زکینه پرپر
جواد حیدری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
با سلام شعر بسیار زیبایی رو انتخاب کردید.
یاعلی علیه السلام
فرم در حال بارگذاری ...
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1393ایام فاطمیه
ابوالفرج اصفهانی ـ که زیدیمذهب است ـ در کتاب مقاتلالطالبیین راجع به زمان وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام اقوال متعددی را نقل میکند، و آخرین آنها را شش ماه بعد از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، و اولین آنها را چهلم حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم که تقریباً هشتم ربیعالثانی است ذکر میکند.[1]
مرحوم شربیانی [از آیات عظام نجف] هم چهلم را وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام میدانستند.
گویا چنانکه مکان دفن و قبر آن حضرت مجهول است، زمان فوتش هم باید مجهول و ناشناخته باشد، البته شاید علت مجهول بودن زمان وفاتش این باشد که معمولاً ضبط و کتابتِ وقایع تاریخی را اشخاص باسواد و اهل دقت در نویسندگی، بر عهده نمیگرفتند؛ لذا در ولادت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم بین شیعه و سنی اختلاف است.
درهرحال، در مدت حیات حضرت صدیقه طاهره علیها السلام بعد از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اختلاف است، آیا ۴۵ روز بوده و یا ۷۵ روز و یا ۹۵ روز؟!
مرحوم نوری نوشته است: ۷۵ و ۹۵ به خط کوفی خیلی به هم شباهت دارند، لذا روایت ۷۵ روز[2] با روایت ۳ جمادیالثانی[3] قابل جمع و تطبیق میباشد و منظور از آن، همان ۹۵ روز است.
افزونبراین، ۳ جمادیالثانی دور از اشتباه است. شاید در این مدت (فاصله ۷۵ ـ ۹۵) حضرت زهرا علیهاالسلام بستری بودهاند و یا راوی اشتباه نقل کرده و بهجای عدد ۹۵ عدد ۷۵ را ضبط نموده است، ولی ۳ جمادیالثانی هیچ اشتباهی در آن تصور نمیشود.
درهرحال، مرحوم میرزا حسین نائینی هم روایت ۹۵ روز را ترجیح میدادند و روز سوم جمادیالثانی را روضه داشتند؛ ولی مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی فاطمیه اول، یعنی ۷۵ روز را وفات میگرفتند و روضهخوانی داشتند.
بعضی از بیوت مراجع و علمای نجف، از جمله بیت سید بحرالعلوم در ایام فاطمیه مثل دهه محرم عزاداری و روضهخوانی داشتند.
فرمایشات آیتالله بهجت قدسسره
[1]. در اینباره ر.ک: الذکری، ص۷۳؛ الحبلالمتین، ص۷۶؛ کشفالغطاء، ج۱، ص۱۲؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۴۱ و ۴۵۸؛ کافی، ج۳، ص۲۲۸؛ فتحالباری، ج۷، ص۳۷۸؛ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۲۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۵۹.
[2]. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹؛ دلائلالامامة، ص۹ و ۴۵. نیز ر.ک: مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.
[3]. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹ و ۱۷۰؛ دلائلالامامة، ص۹ و ۴۵؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.
فرم در حال بارگذاری ...
دنيا محل امتحان
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1393
...
![](http://media.nasimonline.ir/original/1393/05/09/IMG13170346.jpg)
فرم در حال بارگذاری ...
دانلودگلبرگ کبود” به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای علی فانی
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1393گلبرگ کبودبه مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
با نوای: علی فانی
دانلود فایل صوتی
دانلود فایل تصویری
نماهنگ گلبرگ کبود با صدای علی فانی
دستی که بسته بود
می شست بی صدا
دستی که خسته بود
در زیر نور ماه
گلبرگ گل کبود
گلها فسرده بود
جرم علی چه بود
روی عدو سیاه
یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…
آتش زدی به جانم
بانوی بی نشانه
گفتی مرا کفن کن
مظلوم من شبانه
سردار بدر و خیبر
دیگر ز پا فتاده
دستی به دوش سلمان
دستی به سر نهاده
یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…
یابن الحسن کمک کن
جد مطحرت را
بیرون ببر ز خانه
تابوت مادرت را
روزی تو خواهی آمد
از غربت زمانه
می آوری نشان از
آن قبر بی نشانه
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/m11038/profile_pictures/_evocache/26.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1516650485)
باسلام و عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در پناه توجهات حضرت موفق و موید باشید
فرم در حال بارگذاری ...
در سوگ سپیده
نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1393
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!
نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان.
ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد.
تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت.
ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.
وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت علیهم السلام را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!
سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.
اینک در شعاع آفتاب ، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.
مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.
امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.
یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!
ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.
فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد صلی الله علیه و آله از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.
السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.
یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول!
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!
سایت رهبری
فرم در حال بارگذاری ...
غریب مادر!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1393اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و…
مسجد حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها در شهر مدینه
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/hashemi.olya/profile_pictures/_evocache/_-_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1480228516)
شمع شب افروز حیدر میرود سوی جنان
با دلی بشکسته و با قامتی همچون کمان
پرگرفته مرغ باغ آرزوهای علی
در غمش خون گرید امشب دیده هفت آسمان
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/hashemi.olya/profile_pictures/_evocache/_-_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1480228516)
شمع شب افروز حیدر میرود سوی جنان
با دلی بشکسته و با قامتی همچون کمان
پرگرفته مرغ باغ آرزوهای علی
در غمش خون گرید امشب دیده هفت آسمان
فرم در حال بارگذاری ...