« فراز هایی از یک مثنوی ناتمام در رثای مادردانلود مجموعه بسیار زیبا ۲۷ بنر و پوستر با کیفیت ویژه ایام فاطمیه »

عوامل سقوط حکومت ها

نوشته شده توسطرحیمی 19ام فروردین, 1392

     هر امت و جامعه اى داراى رهبر و امام است . ممكن نيست جامعه اى باشد و رهبرى نداشته باشد (1) . هر نظام حكومتى يك نفر را در راءس هرم دارد. نام اصطلاحى ملاك نيست . هر چه باشد رهبرى نظام را بر عهده دارد چه به او رئيس جمهور، ملك، ملكه، صدر اعظم، پيشوا و يا رهبر گويند؛ هر چه باشد حكومت يك نظام تحت قوانين او اداره مى شود.

     در نظام اسلامى ما كه نظام « امت و امامت » است و اين ديدگاه تشيع مى باشد، در عصر غيبت ، حاكم بر جامعه ، ولى فقيه است كه وظايف او در قانون اساسى مشخص شده و نيازى به تكرار و توضيح نيست .

     امام على عليه السلام مى فرمايد: «الا مامة نظام الاءمة »(2) : 

     امامت نظام امت است . يعنى امامت نمى گذارد امت به بيراهه رود، آنان را انسجام مى بخشد.

     امام على عليه السلام در نهج البلاغه وقتى درباره قيم و سرپرست حكومت سخن مى گويد، آنرا به نخ يا رشته تسبيح تشبيه مى كند كه به دانه اى آن نظم مى دهد:

« مكان القيم بالامر مكان النظام من الخرز يجمعه و يضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم يجمتع بحذافيره ابدا»(3) : جايگاه حاكم ، همانند جايگاه رشته اى است كه به دانه هاى سوراخ شده  دانه هاى تسبيح  را جمع مى كند و به هم پيوند مى دهد ولى اگر اين رشته پاره گردد دانه ها جمعشان به تفرقه تبديل شود و مى افتند و گم مى شوند و بعد از آن ديگر، همانند اولشان جمع نخواهد شد.

     بنابراين رهبر يك امت ، جامعه را از پراكنده رفتن به همسو شدن ، از تشتت و تفرقه به تضمن مى كشاند. عوامل از هم پاشيدگى را مى زدايد؛ كينه و مخالفت ها را به صفا و صميميت تبديل مى كند. درخت دوستى را مى نشاند و نهال دشمنى را بر مى كند تا همه افراد جامعه در يك خط سير و نظم منسجم در آيند.

صفحات: 1·


فرم در حال بارگذاری ...