« خواب دیدم خواب ... + دانلودشاهکاری از عبدالباسط/ آیاتی از سوره‌های حشر، تکویر و فجر+دانلود »

حبطت اعمالهم : گناهانی که موجب از بین رفتن اعمال نیک و پسندیده می شوند.

نوشته شده توسطرحیمی 4ام تیر, 1394

کلمه حبط به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، آنچه خدای تعالی در باره ی اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است،در صحاح اللغة آمده است:

“‌حبط عمله حبطا بطل ثوابه “‌عملش حبط شد؛ یعنی ثواب آن از بین رفت،[1] هم چنین در المصباح المنیر آمده “‌حبط العمل حبطا … فسد و هدر"‌‌[2]؛ عملش حبط شد؛ یعنی عمل فاسد و تباه شد.

اعمالی مانند: کفر، شرک ، قتل انبیا و اولیا ، بی‏ حرمتی و انکار آیات انبیا و اولیا از روی عناد ، لجاجت ، تعصّب ، حسد ، و انکار آخرت ، سبب حبط اعمال می شوند،(عدل الهی شهید مطهری ذیل عنوان آفت زدگی مراجعه )

در قرآن كريم امور ذيل را موجب «حبط عمل» مي‌داند.

كفر، (محمد/1و8و32).
نفاق، (محمد/28 و احزاب/18و19).
ارتداد، (بقره/217).
شرك عملي، (توبه/17).
كراهت از آنچه خداوند نازل نموده است، (محمد/8و9).
بازداشتن از راه خدا، (محمد/32).
مجادله با رسول و مشاقه با ايشان، (محمد/32).
كشتن پيامبران، (آل‌عمران/21و22).
بي‌ادبي به پيامبر صلي الله عليه وآله، (حجرات/2).
روي آوردن به دنيا و اعراض از آخرت، (هود/15و16).
انكار آخرت، (اعراف/147).
كشتن آمران به معروف، (آل‌عمران/21و22).

خدای متعال در آیاتی از قرآن در مورد حبط اعمال فرموده است:

1) «أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ»(آل عمران/22)
آنان کساني ‏اند که در [اين] دنيا و [در سراي] آخرت اعمالشان به هدر رفته و براي آنان هيچ ياوري نيست.

2) نیز فرموده: «وَيقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ»(المائدة/53)
و کساني که ايمان آورده ‏اند مي ‏گويند آيا اينان بودند که به خداوند سوگندهاي سخت مي‏ خوردند که جدا با شما هستند اعمالشان تباه شد و زيانکار گرديدند.

3) همچنانکه از آیه«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يعْمَلُونَ»(الأعراف/147)
و کساني که آيات ما و ديدار آخرت را دروغ پنداشتند اعمالشان تباه شده است آيا جز در برابر آنچه مي‏ کردند کيفر مي‏ بينند.

4) و «مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ»(التوبة/17)
مشرکان را نرسد که مساجد خدا را آباد کنند در حالي که به کفر خويش شهادت م ي‏دهند آنانند که اعمالشان به هدر رفته و خود در آتش جاودانند.

5) ونیز «كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»(التوبة/69)
[حال شما منافقان] چون کساني است که پيش از شما بودند آنان از شما نيرومندتر و داراي اموال و فرزندان بيشتر بودند پس از نصيب خويش [در دنيا] برخوردار شدند و شما [هم] از نصيب خود برخوردار شديد همان گونه که آنان که پيش از شما بودند از نصيب خويش برخوردار شدند و شما [در باطل] فرو رفتيد همان گونه که آنان فرو رفتند آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانکارانند.

احباط و تکفیر در قرآن و روایات:

احباط و تکفیر در قرآن و روایات از گناهانی که موجب از بین رفتن اعمال نیک و پسندیده می شود، تعبیر به حبط اعمال و بطلان آن شده است، از این رو، به بیان موارد و مصادیق آن در قرآن و روایات و در ادامه به بیان اهمیت حفظ اعمال نیک، می پردازیم.

در قرآن و روایات برخی از اعمال ناپسند سبب حبط و از بین رفتن اعمال پسندیده و خوب معرفی شدند که به ترتیب در قرآن و روایات آن را بررسی می کنیم.

الف. حبط در قرآن:

واژه حبط و مشتقّات آن شانزده مورد در قرآن آمده است که در آنها اعمالی را که سبب تباهی و از بین رفتن عمل خوب می شود، ذکر شده است و ما به چند مورد آن اشاره می کنیم:

1 - کفر و شرک

الف: “‌مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ"‌‌؛[3]

“‌هر کس به ایمان (دین اسلام) کافر شود عمل او تباه شده و در آخرت از زیان کاران خواهد بود”

‌‌ب: “‌ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدینَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُون‏"‌‌؛[4]

“‌مشرکان را شایسته نیست که مسجدهاى خدا را آباد کنند در حالى که بر کفر خودشان شاهد هستند، آن گروه اعمالشان تباه شده و آنها در آتش ماندگارند"‌‌.

در این دو آیه به صراحت شرک و کفر را موجب تباه شدن اعمال مشرکین و کفار می داند.
برای کسی که امکان رسیدن به یقین برایش وجود دارد جائز نیست در اصول دین با شک و تردید عمل نماید، و مراد از این که حجت خدا روشن است این است که هر کس به دنبال دلیل در اصول دین باشد، به یقین می رسد و با رسیدن به یقین، جائی برای تردید و گمان باقی نمی ماند

2 - نفاق

“‌وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرین‏"‌‌؛[5] “‌

آنها که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: “‌آیا این (منافقان) همان ها هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟!(چرا کارشان به این جا رسید؟!) (آرى،) اعمالشان نابود گشت، و زیان کار شدند"‌‌.

3-  تکذیب آیات خداوند و روز قیامت

“‌وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُون‏"‌‌؛[6] “‌

و کسانى که آیات، و دیدار رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مى گردد، آیا جز آن چه را عمل مى ‏کردند پاداش داده مى‏شوند؟!"‌‌.

ب. حبط در روایات:

1 - ترک نماز بدون مرض و علت.

عبید بن زراره می گوید: از حضرت صادق علیه السلام پیرامون تفسیر آیه: “‌‌ هر کس به ایمان (دین اسلام) کافر شود عمل او تباه می شود"‌‌.[7] پرسیدم،

فرمود: مقصود آن کسى است که کردارى که به آن اقرار و اعتراف کرده، ترک کند، عرض کردم: مرتبه ترک آن عمل چیست؟ همه آن را رها کند؟ فرمود از آن جمله است کسى که عمداً بدون این که مست باشد و یا علّتى داشته باشد، نماز را ترک کند.[8]

2 - با شک و تردید عمل کردن در اصول دین.

یکی از یاران امام صادق علیه السلام به نام مفضل می گوید از آن حضرت شنیدم که می فرمود:

کسی که تردید یا گمان داشته باشد و بر آن پا برجا باشد، خدا عملش را تباه می کند، حجت خداوند حجت روشن است.[9]

مجلسی (ره) در توضیح حدیث می فرماید: برای کسی که امکان رسیدن به یقین برایش وجود دارد جائز نیست در اصول دین با شک و تردید عمل نماید، و مراد از این که حجت خدا روشن است این است که هر کس به دنبال دلیل در اصول دین باشد، به یقین می رسد و با رسیدن به یقین، جائی برای تردید و گمان باقی نمی ماند.[10]
باطل کردن

3 - زنی که به شوهرش بگوید من از تو هیچ خیری ندیدم

با این که در ارتباط زندگی زن و مرد ،بسیاری از زحماتی را که زن در تدبیر و رسیدگی منزل از نظافت و آشپزی و بچه داری و… متحمل می شود از وظائف واجب او نیست و خداوند در مقابل این امور پاداش فراوان به او می دهد، ولی اگر زحمات او همراه با آزردن شوهر و منّت همراه باشد اجر کارهای او تباه می شود،در حدیثی امام صادق علیه السلام می فرماید :هر زنی که به شوهرش بگوید که من از تو خوبی ندیدم ، پاداش عمل او از بین می رود.[11]

4 - کافر شدن به ولایت علی علیه السلام

ابی حمزه می گوید از امام باقر علیه السلام از تفسیر سخن خداوند، “‌وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین"‌‌ ‏پرسیدم؟

حضرت فرمود: تفسیر باطنی این آیه کافر شدن به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام است، چرا که مراد از ایمان، حضرت علی علیه السلام می باشد.[12]

از مجموع مطالب بالا معلوم می شود که حبط مربوط به مورد خاصی از اعمال نیک نیست، بلکه در تمام امور زندگی اعم از فردی و اجتماعی، عقیدتی و اخلاقی جریان دارد.

در نقطه مقابل حبط تکفیر وجود دارد به همین مناسبت توضیح اندکی پیرامون آن نیز ارائه می کنیم.

همان طور که اعمال نیک با انجام کارهای زشت از بین می رود، اعمال زشت گناهان نیز با انجام خوبی ها از بین رفته و چه بسا که تبدیل به خوبی شود؛ به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم.

1- انجام نمازهای واجب.

“‌وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ، وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏"‌‌[13]

“‌در آغاز و انجام روز و پاسى از شب نماز را بپا دار، که نیکی ها، بدی ها را از میان مى‏ برد‏"‌‌.

یکی از مسائلی که در ارتباط با اعمال انسان ها در قرآن و روایات مورد تأکید واقع شده،

کوشا بودن در محافظت از کارهای نیک است که در غیر این صورت ممکن است

اعمال نیک ما نتیجه مطلوب را نداشته باشد.

2 - اجتناب از گناهان کبیره.

الف. “‌إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ"‌‌؛[14] “‌اگر از گناهان بزرگ که از آن نهى شده‏اید بپرهیزید، بدی هاى شما را مى‏زداییم.

ب. “‌الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ، إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ"‌‌ [15] کسانى که از گناهان بزرگ و زشت هاى آن کناره گیرند جز پاره‏اى یا به طرز سطحى و گذرا، بی گمان پروردگارت آمرزشى دامن گستر دارد.

با توجه به نقش تربیتی که احباط و تکفیر در زندگی انسان ها دارند، از این رو بیان اهمیت حفظ اعمال نیز، خالی از لطف نیست.

یکی از مسائلی که در ارتباط با اعمال انسان ها در قرآن و روایات مورد تأکید واقع شده، کوشا بودن در محافظت از کارهای نیک است که در غیر این صورت ممکن است اعمال نیک ما نتیجه مطلوب را نداشته باشد.

در روایتی از رسول گرامی اسلام در فضیلت تسبیحات اربعه آمده است: خداوند به عدد هر یک از اذکاری که مؤمن می گوید، درختی در بهشت برای او می کارد. شخصی عرض کرد: پس درختان ما در بهشت چقدر زیاد است! حضرت فرمود: بله، ولی مواظب باشید که آتشی نفرستید که آنها را بسوزاند سپس این آیه را قرائت نمود: “‌ای کسانی که ایمان آوردید اطاعت خدا و رسول کنید و اعمال خود را باطل نکنید"‌‌.[16]

از آنچه گفته شد معلوم شد که
اولا:انسان به مجرد اینکه عملی را انجام داد مستحق ثواب و یا عقاب می شود، و لیکن این استحقاقش دائمی نیست، ممکن است دستخوش دگرگونی بشود، و وقتی از معرض دگرگونی در می آید که دیگر عملی از او صادر نشود، یعنی بمیرد.
ثانیا: در مساله حبط شدن به وسیله کفر و امثال آن، حق این است که حبط هم نظیر استحقاق اجر است، که به مجرد ارتکاب گناه می آید، ولی همواره در معرض دگرگونی هست تا روزی که صاحبش بمیرد، آن وقت یک طرفی می شود.
ثالثا: حبط همانطور که در اعمال اخروی هست در اعمال دنیوی هم جریان می یابد.
رابعا: فرض تحابط یعنی حبط طرفینی در اعمال، و اینکه یک عمل عمل دیگر را حبط کند، و دومی هم اولی را حبط کند، فرضیه ای است باطل، به خلاف تکفیر و امثال آن.

پی نوشت ها :

[1]. الجوهری،اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 3، ص 1118،دار العلم ،بیروت،1990 م.

[2]. الفیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص 118

[3]. مائدة، 5

[4]. توبة، 17

[5]. مائدة، 53

[6]. اعراف، 147

[7]. مائدة، 5

[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 387، ح 12،دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.

[9]. همان، ج 2، ص 400، ح 8 .

[10]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، ج 11، ص 186،دار الکتب الاسلامیة،تهران ،1404 هـ ق.

[11] حر عاملی،محمد بن حسن،وسائل الشیعة،ج 20،ص 162،ح 7،مؤسسة آل البیت،قم،1409 هـ ق.

[12] مجلسی،محمد باقر،بحار الأنوار،ج 35 ،ص 369،ح 14،مؤسسة الوفاء ،بیروت ،1404هـ ق.

[13]. هود، 114

[14]. نساء، 31

[15]. نجم، 32

[16]. محمد، 33؛ صدوق،محمد بن علی،الامالی ج 1 ص 607،انتشارات کتابخانه اسلامیه،تهران،1362 هـ ش.

منبع: تبیان، ویکی فقه مرکز تخصصی و تفسیر علوم قرآن

نظر از: قديري اناري [عضو] 

سلام دوست عزیز عالی بود موفق باشی حق نگهدارت. التماس دعا

1394/04/04 @ 09:13


فرم در حال بارگذاری ...