« کریم یعنی امام رضا علیه السلامشب جمعه ها به تو توسل می کنم »

اظهارات ابوالفضل بهرام‌پور درباره تفسیر پرحاشیه از یک آیه + شأن نزول و مصادیق محاربه

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آذر, 1398

 

ابوالفضل بهرام‌پور، مفسر و مترجم قرآن کریم، درباره واکنش‌ها به تفسیر آیه محاربه در یکی از برنامه‌های صداوسیما، بیان کرد:

آنچه بنده بیان کردم، ترجمه آیه قرآن بود. از توضیحاتی که بنده دادم و تقطیع شد، هر کسی می‌تواند برداشت خود را داشته باشد. طبیعتاً برخی تعبیر ناصحیح می‌کنند و برخی نیز برداشت درستی دارند. البته برای من برداشت‌های مغرضانه اهمیت ندارد تا جواب دهم.

وی درباره توضیحات خود بعد از تفسیر آیه نیز اظهار کرد:

منظور من از این آیه، افرادی بود که متعمدانه در کشور آشوب کردند؛

مرادم افرادی بود که جهیزیه مردم را به آتش کشیدند،

ناآرامی ایجاد کردند و دل زن و کودک را لرزاندند.

افرادی که با شبکه‌های معاند و گروهک‌های خارج‌‍نشین و منافق همکار بودند و به قصد اعتراض قانونی نیامدند و علناً فساد و ناامنی برای مردم ایجاد کردند.

این مفسر قرآن کریم با بیان اینکه این نحوه اغتشاش، اعتراضات صحیح را نیز خنثی کرد، گفت: من نیز به این اتفاق و نحوه عملیاتی شدن آن اعتراض داشتیم، ولی کار این افراد باعث شد اعتراضات صحیح دیگران نیز تحت تأثیر قرار گیرد و نظرات آنان خنثی شود. نظر من این بود که باید با افراد محاربه‌گری که به اموال خصوصی مردم هم رحم نمی‌کنند و در زمین فساد می‌کنند، مطابق با آنچه قرآن بیان می‌کند عمل کرد تا کس دیگری جرئت نکند برای این مردم دوباره ناامنی و آشوب ایجاد کند.

شأن نزول آیه

بنابر این گزارش، آیه مورد اشاره استاد بهرام‌پور درباره آیه ۳۳ سوره مائده است که به خاطر بیان ۵ کیفر محارب با خدا و رسول(ص)  آن را «آیه محاربه» خوانده‌اند. قرآن کریم در این آیه می‌فرماید: «إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛ معنای این آیه بر اساس ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی چنین می‌شود: «کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود یا از سرزمین خود تبعید شوند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات عظیمی دارند».

طبرسی در مجمع البیان در شأن نزول این آیه آورده است که گروهى از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمدند و اسلام را پذیرفتند؛ اما آب و هواى مدینه به آن‌ها نساخت و بیمار شدند؛ بدین جهت پیامبر(ص) براى بهبود آن‌ها فرمود که در خارج مدینه در نقطه‌اى خوش آب و هوا از صحرا که شتران زکات را در آن‌جا به چرا مى‌بردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آن‌جا، از شیر تازه شتران نیز استفاده کنند. آنان چنین کردند و بهبود یافتند، اما به جاى تشکر از پیامبر(ص) از اسلام خارج شدند، دست و پاى چوپان‌هاى مسلمان را بریده، چشمانشان را کور کردند؛ سپس آن‌ها را کشتند و شتران زکات را به غارت بردند. پیامبر(ص) دستور داد تا آن‌ها را دستگیر کرده، همان کارى را که با چوپان‌ها انجام دادند (براى مجازات) درباره آن‌ها انجام شود. البته براساس نقل دیگرى، این آیه درباره «قطّاع الطریق» نازل شده است.(مجمع‎‌البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۲۹۱)

مصادیق آیه محاربه

نکته اول در تفسیر آیه این است که براى اصلاح و مدیریت جامعه هم به آموزش، نصیحت، ارشاد و موعظه و هم به قوه قهریه، برخورد قاطع و قوانین بازدارنده نیاز است. در آیه در مورد آموزش و ارشاد مؤمنان اقدام و بیان کرد که هر کسی نفسی را بدون حق و یا فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته است؛ در آیه بعدی نیز می‌فرماید این حدهای چهارگانه محاربان مفسد در صورت توبه پیش از دستگیری، ساقط می‌شود: «إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِم فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان توبه کنند. پس بدانید (خدا توبه آنها را می‌پذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است». لذا در مجموع این سه آیه ابتدا به اهمیت جان انسان‌ها و پیامد قتل آنان هشدار می‌دهد و آن را به مثابه قتل همه انسان‌ها معرفی می‌کند و در این آیه عقوبت افراد محارب به خاطر بازدارندگی شدید آن بیان می‌فرماید و در آیه بعدی نیز به غفوریت خداوند اشاره می‌کند و رخصت توبه و بازگشت به آنان می‌دهد.

نکته دوم اینکه عقوبت باید همراه با عدالت باشد. از آنجا که فساد‌ها و خصوصیات مفسدان متفاوت است، کیفر‌ها هم یکسان نیست؛ مثلاً اگر فساد فجیعانه بود، کیفرش قتل است؛ ولى اگر سطحى بود کیفر آن تبعید است. این معنا از روایات فهمیده مى‌شود، از جمله آنکه کیفر قتل، اعدام است. کیفر ارعاب، تبعید است. کیفر راهزنى و سرقت، قطع دست و پاست و کیفر قتل و راهزنى و سرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آویختن است.(رک. تفسیر صافی و نور)

به هر حال جرایم با عنایت به طبیعت، اهداف، پیامد‌ها و کیفر‌های آنها به پنج دسته تقسیم می‌شوند: جرایم فتنه: جرایمی هستند که شالوده‌های عقیدتی و سیاسی نظام اسلامی را نشانه رود. جرایم امنیت ملی: جرایمی مانند محاربه و افساد در زمین که هدف آن‌ها اخلال در نظام اجتماعی و روابط امنیتی و اقتصادی و اخلاقی در جامعه است. جرایم سیاسی: ارتکاب جرم بر ضد گروهی خاص از مسلمانان، تلاش برای تغییر حاکم اسلامی یا تغییر روش‌ها و التزامات و تصمیمات و فرمان‌های او از انواع جرایم سیاسی شمرده می‌شوند. جرایم اجتماعی محدود: به جرایمی که پایگاه اخلاقی و بنیاد‌های اجتماعی جامعه به طور محدود یا فردی صدمه ببیند. جرایم عادی یا شخصی نیز تجاوز به اشخاص و حقوق آنهاست.

در مورد خصوص باید گفت که این آیه محل بحث است که آیا این حکم مخصوص کسى است که براى ترساندن مردم شمشیر بکشد(مانند راهزنان) یا آنکه محارب در آیه عام است و شامل کسانى نیز مى‌شود که علیه حکومت عدل اسلامى قیام مسلحانه کند، هر چند که هدف آنها ترساندن مردم نباشد. به هر حال برای ثبوت حکم قتل در مورد شورشگران علیه نظام اسلامى می‌توان از محدوده دلالت ادله «بغات» نیز استفاده کرد.

به هر حال در تعریف محارب برداشتن اسلحه شرط شده است، آیت‌الله محمد مومن قمی در مقاله «کاوشى در مجازات محارب و مفسد فى الارض» تعاریف متعددی در این زمینه نقل می‌کند؛ از جمله اینکه از قول علامه در باب حدود کتاب قواعد الاحکام می‌آورد: «محارب به کسى گویند که براى ترساندن مردم سلاح بکشد، در خشکى یا دریا، شب یا روز، شهر یا غیر آن و شرط نیست که مرد باشد». فخر المحققین و فاضل هندى، مقدس اردبیلى این تعریف را پذیرفته‌اند. کلمات صاحب جواهر نیز در شرح عبارت محقق ظهور در پذیرش تعریف شرایع دارد، بلکه ظاهر کلام وى حاکى از این است که این تعریف مورد اجماع فقها است.

وی با نقل اقوال مختلف علما بیان می‌کند که همگى بر این معنى متفق‌اند که محارب کسى است که سلاح بکشد، اما بیشتر فقها کشیدن سلاح را مقید نموده‌اند به مجرد ترساندن مردم، برخى به قصد ترساندن مردم براى گرفتن اموال و راهزنى کرده‌اند و برخى نیز محاربه را تنها به سلاح کشیدن تفسیر کرده و بعضى از فقها نیز سلاح کشیدن براى گرفتن اموال مردم را محاربه دانسته‌اند. نظر امام(ره) در تحریر الوسیله نیز این است: «محارب کسى است که سلاح از نیام برکشد، یا آن را تجهیز کند، به منظور ترساندن مردم و به قصد فساد در زمین، در خشکى باشد یا دریا، در شهر باشد یا خارج از آن، شب باشد یا روز».

علامه نیز در تفسیر آیه می‌فرماید: «در پى آمدن جمله «وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا» نشان مى‌دهد که مشخصاً مراد افساد در زمین از طریق اخلال در امنیت و راهزنى است، نه هر محاربه اى با مسلمانان. روشن است که پیامبر اکرم(ص) در مورد هیچ یک از کفارى که به اسارت درمى‌آمدند، مجازات قتل و به دار آویختن و مثله کردن و تبعید را اجرا نمى‌کرد. همچنین استناد در آیه بعد نیز قرینه است براینکه مراد از محاربه همان افساد است، چرا که ظهور دارد در اینکه توبه مربوط به عمل محاربه است نه به جهت شرک و مانند آن. پس ظاهراً منظور از محاربه و افساد اخلال در امنیت عمومى است و امنیت عمومى زمانى مختل مى‌شود که ارعاب جنبه عمومى داشته باشد و جایگزین امنیت شود. عادتاً زمانى این امور محقق مى‌شود که تهدید همراه با سلاح باشد و بر این اساس «فساد فى الارض» در روایات به سلاح کشیدن و مانند آن تفسیر شده است».

بنابراین اگر قیام در مقابل دولت اسلامى مسلحانه نباشد، معناى حقیقى محاربه محقق نشده و مشمول آیه نمى‌شود و مصداق حقیقى این مفهوم منحصر است به کسى که به قصد جنگ با دولت اسلامى به قیام مسلحانه برخیزد. از این رو جواب هر اعتراضی و معترضی این نحوه برخورد شدید نیست، بلکه زمانی که اقدامات او امنیت عمومى را مختل کند، آن هم به شکلی که ارعاب جنبه عمومى داشته باشد که عادتاً باید همراه با سلاح باشد، این آیه مشمول او می‌شود. والله اعلم.

ایکنا

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

متاسفانه در شبكه هاي مجازي طوري صحبتهاي ايشون رو گذاشتن كه خشونت و شكنجه بايد نسبت به مخالفان اعمال بشه. واقعا متاسفم.
البته از طرفي به نظرم مومن هم بايد كيس باشه و نوع سخن گفتنش طوري باشه كه شرايط سوء برداشت رو به حداقل برسونه.
علاوه بر اين شرايط الان كشور ما تحمل اجراي بعضي قوانين رو نداره و بايد موكول كرد به امام معصوم.
ممنونم از مطلب خوبتون

1398/09/08 @ 10:53


فرم در حال بارگذاری ...