موضوع: "عمومی"
ما قاصدیم اما مقصد کجاست؟
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395ما قاصد هستیم. مقصدی داریم.
انبیاء هم قاصدند. آمدند به ما خبر دادند و ما را راه انداختند. اما مقصد کجاست؟
مقصد در ذات خود شماست. همان چراغ و همان نور. قشنگ با آنها تماس بگیر! در جایی خلوت.
چه انیسی از آن بهتر! چه مونسی از آن بهتر!
اگر کسی می خواهد عشقبازی هم بکند؛ با آن بکند، با ذات خود. آنجا بنشین ببین با تو چه می کند. جایی خلوت، سر نماز می نشینی او شما را در بغل می گیرد، بلکه شما او را بغل می گیری. آن نور می آید و شما او را در بغل می گیری. آن گاه انسان خودش را رها می کند تا هر جا که می خواهد ببرد. جایش خوب است. یک عزیز، یک دوست، وقتی آدم را در بغل بگیرد چه می شود؟!
او را می گیرد و می سازد و عوض می کند، دو مرتبه سرجایش می گذارد. یک دقیقه خلوت کردیم عوض شدیم، سبک شدیم، راحت شدیم. ان شاء الله شما هم می یابید.
منبع : طوبای محبت، ص 58
سالم بودن جسد شیخ صدوق بعد از نهصد سال!
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395اجساد برخی از افراد متقی و با ایمان بعد از گذشت مدت ها در قبر، سالم می ماند، علت آن را شاید بتوان تقوای بالا و طهارت روح آن بزرگواران نامید، اما هر چه هست، سلامت جسم پس از مرگ یک موهبت الهی برای صالحان است.
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ حجرات/13
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست
حدود سال 1238 هجری قمری در اثر بارندگی زیاد و جریان سیل، قبر مرحوم شیخ صدوق در شهر ری که در میان سردابی بود خراب شد احتیاج به تعمیر پیدا کرد، موقعی که قبر را برای تعمیر شکافتند، روی لحد باز شد و جسد آن مرحوم نمودار شد، دیدند بدن همانطور مانند روزهای اول دفن تازه و بدون هیچ تغییری مانده، فقط کفن پوسیده شده و شبیه فتیله فتیله به اطراف بدن ریخته بود. مردم همه از علما و مومنین می رفتند آن بدن پاک را در آن سرداب زیارت و مشاهده می کردند که برای تمامی اهالی شهر هیچ گونه شکی نماند حتی برای آنهائی که نمی توانستند بروند هم از کثرت شهرت، یقین حاصل شد. وقتی که این خبر به سلطان وقت فتحعلی شاه رسید، با عده ای از درباریان در آن مکان شریف حاضر شد وبرای همه این کرامت واضح و روشن گردید، آن وقت شاه دستور داد قبر را تعمیر نموده و قبه ای با کمال استحکام و با تمام زینت روی آن بنا نمودند که هم اکنون محل زیارت مومنین و شیعیان می باشد.( با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)
سرود جدید ضد آمریکایی حاج میثم مطیعی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395سرود جدید حاج میثم مطیعی را با نام «مثل همیشه باز میگیم مرگ بر آمریکا» بشنوید و دانلود کنید.
به خون شهیدا که ما مرد رزمیم
مدافع حرمی که فقط شال سیدی کمرش سالم تفحص شد + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395در این ویدئو پیکر مطهر شهید موسوی و شال سبز دور کمر ایشان که کاملا سالم باقی مانده را مشاهده خواهید کرد.
پیامدهای منفی نمایش ثروت
نوشته شده توسطرحیمی 4ام خرداد, 1395«این بچّهبازیهای داخل خیابانها -که بچّهپولدارهای نوکیسه، با آن خودروهای کذائی میآیند دائم راه میروند، دائماً رژه میروند، دائماً پُز میدهند- بهخاطر همین چیزها است؛ اصلاح الگوی مصرف.» در همین زمینه، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گفتوگویی را با دکتر اردشیر انتظاری، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ترتیب داده است.
یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر، در سطح تهران و برخی کلانشهرها اتفاق افتاده است، نمایش ثروت توسط عدهی معدودی از افراد است. چه مسائلی موجب میشود که عدهای از افراد درصدد به نمایش درآوردن ثروت خود در جامعه میشوند؟
اگر بخواهیم ریشهای به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که به ارزشهای مردم برمیگردد. ارزشهای اجتماعی، ارزشهایی هستند که برای مردم مهم هستند و ما مهم بودن را با شاخصهای مختلف میفهمیم. یکی از چیزهایی که متأسفانه در حال حاضر در جامعهی ما تبدیل به ارزش شده، به نمایش گذاشتن ثروت است. ثروت در جامعه مهم شده و آدمها میخواهند نشان دهند ما از این خصیصه برخوردار هستیم. برعکس اول انقلاب که ثروتمند نبودن یک ارزش بود و برای همین، آدمها تلاش میکردند لباسهای خیلی فاخر نپوشند. انقلاب شده بود و انقلاب هم «انقلاب مستضعفین» بود و قاعدتاً این باعث میشد نمایش ثروت اصلاً یک خصیصهی پسندیده نباشد. بهمرور از اول انقلاب که فاصله گرفتیم - نه لزوماً به دلیل فاصله گرفتن از انقلاب که البته آن هم یک عامل مؤثر است- ولی به دلیل شرایط ساختاری که توسط دولتها بر جامعه حاکم شد، عملا سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به سمتی رفت که در نمازجمعه گفتند باید بروید مانور تجمل بدهید. این فقط یک حرف نبود و همراه این اقدامات متعددی هم صورت گرفت و کارهای فرهنگی متعددی شد. فقط هم اقدامات داخلی نبود که در درون جامعهی ما انجام شده باشد. در سطح رسانههای بیگانه هم روی این مسائل کار شد. همهی اینها دستبهدست هم دادند و نهایتاً نمایش ثروت مهم شد در جامعه و مردم برای به دست آوردن آن، تلاش کردند.
سفارش پدر به مرحوم قاضی چه بود؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام خرداد, 1395آیت الله شیخ علی سعادت پرور میفرمود:
در آن روزها، مرض وبا در نجف غوغا می کرد، فرزندان مرحوم آقا امامقلی نخجوانی یکی پس از دیگری در اثر مرض وبا رحلت می کردند و ایشان بدون هیچ ناراحتی و انزجار قلبی به شکرگزاری مشغول بود. وقتی از وی علت این عمل را جویا شدند فرمود: قباله های زمین را دیده اید که وقتی کسی صاحب یکی از آنها شد، هر کاری که دلش خواست با زمین اش انجام می دهد؛ حالا هم خدای سبحان صاحب و مالک اصلی این فرزندان و همه چیز من است و هر کاری که بخواهد با آنان انجام می دهد و کسی را حق سوال و اعتراض نیست!»
منبع:کتاب اسوه عارفان – ص 171/ خبرگزاری تسنیم
دزد دانا میکشد اول «چراغ» خانه را
نوشته شده توسطرحیمی 3ام خرداد, 1395
پشتصحنه هجوم سیاسی و رسانه ای به آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
با پیروزی جریان دوم خرداد در انتخابات هفتم ریاست جمهوری در سال 1376، بهناگاه رخساره سیاسی و اجتماعی کشور دگرگون شد و جریانی که کمترین اشتراک با مبانی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی داشت، سکان اداره کشور و البته تریبونهای مطبوعاتی را در قبضه خود درآورد. این دوره البته یک تقارن تاریخی دیگر هم داشت: آغاز تهاجم رسانهای بیسابقه علیه آیتالله مصباح یزدی! انواع اتهامات از قبیل انتساب به انجمن حجتیه و مخالفت آیتالله با مبارزه علیه شاه آغاز شد و به مرور زمان شدت میگرفت. کار به جایی رسید که اتهامزنی علیه آیتالله به رنگ هتاکی و فحاشی درآمد؛ عباراتی نظیر «تئورسین خشونت»، «مفتی بردهداری» و «مروج فاشیسم» خطاب به آیتالله مصباح در ادبیات سیاسی مطرح شد، شاگردان و علاقهمندان به آیتالله با الفاظی همچون «فرقه مصباحیه» و «حلقه پرتو» معرفی شدند و برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، روحانیت در قالب کاریکاتور به تصویر کشیده شد.
با واکاوی روش و منش آیتالله مصباح یزدی در بعد از انقلاب اسلامی و خصوصاً پس از مقطع دوم خرداد 1376 مشخص میشود حمایتهای صریح، متعدد و مکرر رهبر معظم انقلاب از آیتالله با تحلیل جامع صورت میگیرد، رسانههای معاند خارجی هدفگیری درستی برای ترور شخصیت آیتالله مصباح انجام دادند و گردان تخریب اصلاحات و اعتدال هم به خوبی این طرح را دنبال میکند. دزد دانا میکشد اول «چراغ» خانه را…
به بهانه سالروز رحلت مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 3ام خرداد, 1395عارف واصل شیخ حسنعلی نخودکی در سال 1279 هجری قمری در اصفهان دیده بر جهان گشود. ایشان علاوه بر تهذیب نفس و کرامات نفسانی، دریایی موّاج از علوم ظاهری و باطنی بود. در 17شعبان سال 1361 هجری قمری به دیار حق شتافت. مرقد مطهر ایشان هموراه زیارتگاه سالکان عاشقان، در مشهد مقدس می باشد.
زندگینامه و شرح حال آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی(ره)
شیخ حسنعلی اصفهانی(ره) فرزند علی اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی(ره)، در خانواده زهد و تقوی و پارسائی چشم به جهان گشود، پدر وی مرحوم ملاّ علی اکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و معاشر اهل علم و تقوی و ملازم مردان حق و حقیقت بود و در عین حال از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل می کرد و آنچه عاید او می شد، نیمی را صرف خویش و خانواده می کرد و نیم دیگر را به سادات و ذراری حضرت زهرا علیها السلام اختصاص می داد.
در سال 1269 هجری قمری، دختری به وی عنایت شد که مادرش تا چهار ماه پس از وضع حمل حتی قطره ای شیر در سینه نداشت و آنچه دوا و دعا کردند، مؤثر نیفتاد. تا یکی از دوستان، او را به سوی مردی صاحب نفس به نام حاج محمد صادق تخته پولادی هدایت کرد.
ملاعلی اکبر به دلالت دوست خود، به حضور حاجی رسید و عرض حاجت نمود. حاجی به وی دستور داد تا هر چه دعا و دوا برای زوجه اش گرفته است، از وی دور سازد و خود، در حبّه نباتی بدمید و فرمود تا آن را به زوجه خود بخوراند. با انجام دستور حاجی، پس از ساعتی شیر از سینه زن جریان یافت و به خارج راه گشود و همین امر سبب ارادت فراوان ملا علی اکبر به مرحوم حاج محمّد صادق(ره) گردید و مدت بیست و دو سال خدمت ایشان را به عهده گرفت و در این مدت، تحت تربیت و ارشاد وی به مقاماتی معنوی نائل آمد.