خوب، بد، جلف
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395«خوب، بد، جلف» عنوانی فیلمی به کارگردانی پیمان قاسمخانی است که فقط حضور بازیگرانی مطرح باعث فروش خوب آن شده است.
درباره مباحث فنی این فیلم نمیخواهیم حرفی بزنیم، اما آنچه میخواهیم به آن بپردازیم، رویکردهای این فیلم به موضوعات اجتماعی، اخلاقی و ترویج ناهنجاری ها است.
البته باید این مطلب را متذکر شویم، از دو منظر میتوان به بحث مفهومی این کار توجه کرد. اول اینکه این فیلم، تنها میخواهد با رویکرد غیراخلاقی، مخاطب جذب کند، دوم؛ تنها با به کارگیری چند بازیگر مطرح، توانسته جایگاهی در میان فیلم های پرفروش به دست آورد.
*اشاعه منکرات به بهانه خنداندن
داستان فیلم درباره دو هنرپیشه معروف است که یکی از آنها قبل از بازیگری فوتبالیست بوده، این دو به اجبار در کنار یک افسر زبده آگاهی قرار میگیرند تا کشف جرم کنند، همین مسئله نیز موقعیتی را فراهم میآورد که اتفاقات خنده داری را در فیلم رقم میزند، اما روشی که برای خنداندن در نظر گرفته میشود، در برخی مواقع مناسب نیست و با بیان برخی مسائل ضد هنجاری و غیر اخلاقی سعی در خنداندن مخاطب دارد.
برای مثال به سکانسی اشاره می شود که مشروبات الکلی به راحتی نمایش داده میشد و مواد مخدر هم به راحتی در معرض دید خانوادهها قرار میگیرد. این نوع تصویر سازی به نوعی قبح شکنی گناهان کبیره است و نوع پرداخت طنز به این مسائل، سبب میشود به طور مستقیم هنجارهای دینی حاکم بر جامعه زیر سوال برود؛ برای همین یک سوال پیش میآید. آیا برای اینکه یک مسئله و کار زشت را مذمت کنیم، حتما باید گناه دیگر را اشاعه دهیم؟!
*پوشش نامناسب بازیگران زن
حجاب در برخی سکانسها به هیچ وجه با الگوهای اخلاقی و دینی ما همخوان نیست. برای مثال مخاطب در مواجهه قهرمان قصه با خانمی که برای گرفتن آدرس شخصی نزد او رفته، با پوشش بد و غرق آرایش بازیگر زن روبه رو می شود؛ برای همین باید از اداره نظارت و ارزشیابی سوال کرد، آیا اتفاقی در کشور رخ داده که به این نوع پوششها اجازه نمایش میدهند؟
خرید و فروش مواد محترقه قطعا حرام است
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395
آیت الله العظمی مکارم شیرازی : گوش شنوا برای شنیدن فتوا کم شده است
حضرت آیت الله مکارم شیرازی با تاکید بر اینکه خرید و فروش مواد محترقه حرام است؛ اما گوش شنوایی نیست، گفتند: زمانی یک فتوا صادر می شد و همه گوش ها شنوا بود، اما اکنون شرایطی است که گوش های شنوا کم شده است و البته ضرر، خسارات و عواقب سوء آن را هم می بینند. |
ایشان با اشاره به تلفات و خسارات هرساله مراسم شب چهارشنبه سوری در کشور، گفتند: این کار بارها تجربه شده و این همه تلفات و ضایعات داده، اما بازهم برخی افراد مراقبت نمی کنند؛ این مواد محترقه موجب آزار و اذیت دیگران می شود و چه بسا ممکن است،کسانی که بیماری قلبی دارند، دچار خطرات جبران ناپذیری شوند.
معظم له بر لزوم احساس مسئولیت مردم و نهادهای اجتماعی نسبت به مسئله چهارشنبه سوری تاکید کردند و افزودند: افراد باید عاقلانه فکر کنند؛ چرا انسان جان خود را فدای چهارشنبه سوری کند؟
حمایت و همبستگی مراجع و علما با آیت الله عیسی قاسم و ملت بحرین
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395مراجع عظام تقلید و علما، همواره اعلام همبستگی خود را با آیت الله عیسی قاسم رهبر دینی بحرین و ملت این کشور اعلام کرده اند و تعرض به علما و شیعیان بحرین را محکوم نموده اند. به مناسبت نزدیکی محاکمه آیت الله عیسی قاسم، گزارشی از مواضع علمای شیعه در خصوص ایشان ارائه می شود:
آیت الله العظمی خامنه ای:
حضرت آیت الله خامنه ای مسئله پیش آمده در بحرین را «ماجرا حاکمیت جائرانهی یک اقلیت مستکبر خودخواه بر یک اکثریت گسترده» خواندند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی «تعرض حاکمان بحرین به عالم مجاهد شیخ عیسی قاسم را نشانهی بلاهت آنها دانستند.» ایشان تأکید کردند، شیخ عیسی قاسم فردی است که تا وقتی میتوانست با مردم بحرین حرف بزند، آنها را از حرکات تند و مسلحانه منع میکرد، اما حاکمان بحرین متوجه نیستند که «تعرض به این عالم مجاهد، به معنای برداشتن مانع از مقابل جوانان حماسی و پرشور بحرین برای انجام هر اقدامی در مقابل حکومت است.»
آیت الله العظمی سیستانی:
حضرت آیت الله سیستانی خطاب به آیت الله قاسم تاکید کردند: «جایگاه شما در دل هاست و آنچه پیش آمده، ضرری برایتان نخواهد داش»“.
ایشان از تلاش های آیت الله عیسی قاسم در دفاع مسالمتآمیز از حقوق مردم بحرین تقدیر کردند.
این مرجع تقلید با دعا برای سلامت شیخ عیسی قاسم و همه برادران مومن بحرینی، تاکید کردند، همه تلاش خود را برای خدمت به مردم بحرین و دفاع از خواسته های به حق آنان به کار خواهند گرفت.
روزهای آخر عمر آیتالله العظمی بروجردی به روایت شاگرد
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395حضرت آیت الله سبحانی صبح امروز در درس خارج اصول در شبستان سوم مسجد اعظم، با گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم آیت الله العظمی بروجردی استاد خویش، اظهار داشتند: ایشان در فروردین سال 1340 شمسی سکته قلبی کردند و حدود 20 روز بیشتر در بستر بیماری نبودند؛ ایشان هنگامی که در بستر بیماری بودند، شکسته نفسی می کردند و می گفتند من عمری کردم و خدمت خدا می روم، اما دستم خالی است.
کسانی که در محضر آیت الله العظمی بروجردی بودند، گفتند آقا چرا می فرمایید دست خالی هستید، شما خیلی به اسلام خدمت کردید و فقط یکی از خدمات شما کتاب جامع الاحادیث شیعه است و تمام احادیث فقهی شیعه را در یک کتاب گردآوری کرده اید؛ ایشان در ادامه گفتند مگر اینکه همین موجب روسفیدی من در پیشگاه خدا باشد.
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی سپس حدیث «خَلِّصِ الْعَمَلَ فَانَّ النّاقِدَ بَصيرٌ بَصيرٌ» از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را خواندند و گفتند باید عمل را خالص گرداند كه آن کسی كه نقد مى كند و عمل را در محك مىگذارد، خيلى آگاه و بيناست و از زير نظر او كوچكترين عمل مغشوشى بيرون نمىرود.
حوزه
اشکهای اقبال لاهوری بر صفحات قرآن کریم
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلْقُرْءَانَ نساء/82
آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟!
مرحوم اقبال لاهوری از آغاز عمر، قرآن را به آواز بلند قرائت میکرد. روزی هنگام تلاوت، پدرش از کنار او گذشت و گفت: اقبال! روزی تو را نکتهای درباره قرآن خواهم گفت. چندی بعد هنگامیکه اقبال مانند همیشه مشغول خواندن قرآن بود، پدرش گفت: قرآن را چنان بخوان که گویی الآن از جانب خدا بر تو نازل میگردد. این سخن پرمعنی در دلش تأثیر عمیقی گذاشت. بعدازآن روز، اقبال، قرآن را همواره با لحن جالبی قرائت مینمود و در آن حال گریه میکرد حتی اوراق مصحف نیز از اشکهای او تر میشد. این نسخه قرآن در کتابخانه اسلامیِ کالج لاهور محفوظ میباشد.
اقبال طی نامهای به خواهرش نوشت: هنگامیکه نگاهی به زندگی گذشتهام میکنم، بسیار متأسف میشوم زیرا که خدا به من نیروی فکری اعطا کرده بود، اگر این نیرو را در مطالعه و تحقیق علوم دینی و قرآن صرف مینمودم، لااقل خدمتی به دین اسلام انجام میدادم.
آخرین کتاب اقبال لاهوری، حواشی قرآن مجید نام دارد که به زبان انگلیسی نگاشته است.
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقشههای پاپ و کاهن را شکست(اقبال لاهوری)
با اقتباس و ویراست از کتاب هزار و یک حکایت قرآنی
« از خدا بخواهیم » / چهل حدیث
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395۲پيامبر صلى الله عليه و آله :
يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلانِ كانا يَعْمَلانِ عَمَلاً واحِدا ، فَيَرى اَحَدُهُما صاحِبَهُفَوْقَهُ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ، بِما اَعْطَيْتَهُ وَ كانَ عَمَلُنا واحِدا ؟فَيَقولُ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى : سَاَ لَنى وَ لَمْ تَسْاَ لْنى ؛
دو نفر كه هر دو يكسان عمل كردهاند ، وارد بهشت مىشوند ، امّا يكى از آن دو ،ديگرى را برتر از خود مىبيند . مىگويد : پروردگارا ! چرا او را برترى دادى ، در حالى كهعمل هر دوى ما يكسان بوده است؟ خداوند ـ تبارك و تعالى ـ مىفرمايد : او از مندرخواست مىكرد و تو درخواست نمىكردى.
۳ امام سجاد عليه السلام :
اَوْحَى اللّهُ ـ تَبارَكَ وَ تَعالى اِلى داوُودَ عليه السلام : يا داوُودُ اذْكُرْنى فى اَيّامِسَرّائِكَ كَى اَسْتَجيبَ فى اَيّامِ ضَرّائِكَ ؛
۴ پيامبر صلى الله عليه و آله : مَنْ اَرادَ اَنْ تُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ وَ اَنْ تُـكْشَفَ كُرْبَتُهُ ، فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ ؛
۵ پيامبر صلى الله عليه و آله : اِذا اَرادَ صاحِبُكُم اَن لا يَسْاَ لَ رَبَّهُ اِلاّ اَعْطاهُ ، فَلْيَياَس مِنَ النّاسِ كُلِّهِمْ ، ولا يَكونَنَّ لَهُ رَجاءٌ عِنْدَ غَيْرِ اللّهِ فَاِذا عَلِمَ اللّهُ ذالِكَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ يَسْاَ لْهُ شَيْئا اِلاّ اَعْطاهُ ؛
نقش مادران در علاقهمندسازی دخترانشان به حجاب
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395محبت مادرانهای که بین مادر و فرزند برقرار است، مثل چشمۀ جوشانیاست که همیشه میجوشد و بیشتر و بیشتر هم میشود. این مادر است که از شیرۀ جانش در فرزند میریزد و با حمایت و مراقبت و توجه لحظه به لحظه، فرزندش را میپرورد. معمولا دختربچهها هر چه بزرگتر میشوند، توجهشان به ویژگیهای ظاهری و اخلاقی مادر بیشتر میشود و حالت وابستگی بیشتری به مادر پیدا میکنند. شاید برای این است که از قدیم تعبیر «مونس و همدم» را برای دختران و مادران به کار بردهاند. در واقع این دوستی و پیوند محبتآمیز، قابل توجه و زیاد است. اینجاست که نقش مادر در همه چیزِ فرزند معلوم میشود. اگر مادر نقش خود را به خوبی ایفا کند، فرزندی بهتر، کاملتر و آگاه تر تحویل اجتماع میدهد. باز به قول معروف، میگویند: «مادر را ببین، دختر را بشناس». یعنی مادر، تاثیر مستقیم بر دخترش دارد و خمیر فرزندش را به هر حالتی میتواند دربیاورد.
بانوی مستجاب الدعوة
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395به مناسبت ولادت سیّده نفیسهاین روزها خیابان های قاهره، لبریز است از شوق و سرور، مردمانش همه در شادی و شور، می روند از رَه دور، به تماشای همان جا که بُوَد مضجع نور. آری، قاهره را می گویم. این روزهایش پُر است از وجد و نشاط که در میلاد بانویی از بانوان اهل البیت علیهم السلام سر از پا نمی شناسند، و فوج فوج به زیارت مضجع نورانی حضرتش می آیند.
آری، قاهره را می گویم. این روزهایش پُر است از وجد و نشاط که در میلاد بانویی از بانوان اهل البیت علیهم السلام سر از پا نمی شناسند، و فوج فوج به زیارت مضجع نورانی حضرتش می آیند، طعام های لذیذ طبخ می کنند، و به همراه نوشیدنی های گوارا، توزیع می نمایند. اطراف این مکان مقدّس، مفروش به فرش های قیمتی، و آذین به چراغ های رنگارنگ شده است؛ جمعی از مردم در کُنجی نشسته اند و مشغول ابتهال خوانی و اناشید و سرودهای زیبا، جمعی دیگر مشغول اطعام و پذیرائی، جمعی دیگر به نماز و دعا و مناجات با خدای خویش مشغول، و مردمانی دیگر به مضجع آن حضرت متوسّل شده اند تا این وجیهه عابده را نزد پروردگار، شفیعِ حلّ مشکلات و دفع بلایا و بیماری هایشان نمایند، چرا که او در میان مصریان، به بانوی مستجاب الدّعوة اشتهار دارد.
بلی، این ایّام مصادف است با سالروز ولادت حضرت سیده نفیسه علیهاالسلام، و این شور و نشاط دوستداران اهل البیت علیهم السلام به همین خاطر است.
سیّده نفیسه در مثل همین ایّام، در سال 145، در مکّه متولّد شد. با توجه به اینکه ایشان از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام بود در دامان خاندان رسالت علیهم السلام تربیت یافت، و شهره ی آفاق در عبادت و زهد و تقوا گردید.
وقتی که سیّده نفیسه به سن پانزده سالگی رسید، اسحاق مؤتمن فرزند حضرت امام جعفر صادق علیه السلام - که از اخیار و صلحا بوده است- از او خواستگاری نموده، و با هم ازدواج کردند.
در سال 193 هـ.ق، نفیسه خاتون علیهاالسلام پس از سال ها تحمّل رنج و زحمتی که خلفای جور بر اهل البیت علیهم السلام وارد کردند، راهی سرزمین قدس و سپس مصر گردید، و به علّت نفوذ کم عباسیان در آنجا، قصد اقامت نمود که مورد استقبال بسیار مردم مصر قرار گرفت، و سال های سال، ملجأ و مورد مراجعه دوستداران خاندان پیامبر علیهم السلام قرار داشت، و مردم، شاکر نعمت وجود ایشان بودند، در حدّی که وقتی پس از سال ها، ایشان قصد عزیمت از آنجا به حجاز را کردند، مردم مصر با اصرار، مانع این کار شدند که داستانش بسیار خواندنی و فرح بخش است.
عالمی که شبیه جاهل است؟!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام اسفند, 1395وَ قَالَ علیه السلام:
لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ [مَسْأَلَةٍ] سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ [الْمُتَعَنِّتَ] شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ.
امام علی علیه السلام:
به كسى كه از آن حضرت، مسأله پيچيده اى را پرسيد، فرمود: همواره براى كسب آگاهى پرسش كن، نه براى ايجاد زحمت؛ زيرا جاهلى كه در طريق فراگيرى علم گام برمى دارد شبيه به عالم است و عالمى كه همواره اصرار بر مسائل پرپيچ وخم دارد، شبيه جاهلى است كه خود را به زحمت مى افكند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 531.