عزیزان،قتل شاهان است امروز

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آبان, 1393

امروز بروجرد هم مثل بقیه شهرهای شیعه نشین دنیا عزادار بود.

 

عزادار عزیز زهرا سلام الله علیها

 

عزادار

 

امروز روز عاشورا بود

 

سینه زنان بر سر و صورت گِل (خَرِهِ) مالیده و دسته دسته در حال حرکت به سمت امامزاده های شهر، بر سر و سینه زنان این ذکر و نوا بر سوگ سرود غم شان جاری بود و می خواندند:

 

عزیزان،قتل شاهان است امروز

حسین تا چاشت مهمان است امروز


سکینه سر برهنه دل پر از خون

به هر کس دست و دامان است امروز


گلوی نازک بی شیر اصغر

نشان تیر عدوان است امروز

به زینب زندگی دیگر حرام است

به هر کس دست و دامان است امروز


«این شعر سروده‌ی عبدالکریم واصف بروجردی است که در زمان ناصرالدین شاه سروده شده است» و هنوز هم خره گیر ها در روز عاشورا آن را می خوانند.

امروز آسمان نیز از سوز دل ناله می کرد و با آه و اشک عزاداران سینه زن و زنجیر زن را با گریه های بی امانش همراهی می کرد.

امروز عاشور بود…

عکس های از عزاداری سنتی مردم بروجرد

شام غریبان عزیزان زهرا سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آبان, 1393

خورشيد فرار كرده است … پشت افق پوشيده از خون سرخ ، پنهان شده است و ماه مانند چشمانى اشك آلود، خونبار طلوع كرده است …

قبايل همچنان به خيمه ها هجوم مى آورند و در آنان آتش ‍ مى افكنند. و آتش مانند دهان هاى گرسنه اى ، جنون آميز زبانه مى كشد و همه چيز را مى بلعد.

گرگها زوزه مى كشند… به برّه هاى كوچكِ ترسان ، حمله ور شده اند…

شياطين با فرشتگان به نبرد برخاسته اند.

و فريادهايى برخاسته است .

- بزرگ و كوچكشان را نابود كنيد.

گرگها به خيمه اى هجوم آورده اند كه در آن جا جوانى بيمار است و نمى تواند از جاى برخيزد…

ابرص شمشير خود را مى كشد… همچنان تشنه خون است … شخصى از قبايل او را سرزنش مى كند:

- آيا نوجوانان را مى كشى ؟ اين نوجوانى بيمار است .

- ابن زياد دستور داده كه بايد تمام فرزندان حسين كشته شوند.

و زينب چون پدر شجاع خويش جلو مى آيد.

- او كشته نمى شود مگر آنكه اوّل من كشته شوم .

و منادى ندا مى كند كه هنگام تقسيم غنايم است . پس قبايل در تصرّف سرهاى بريده به نزاع مى پردازند تا به واسطه آنان به ابن زياد، حاكم شهرِ نيرنگ تقرّب جويند.

سرها بر بالاى نيزه ها قرار مى گيرند. كاروانى از عمالقه به حركت درآمده است كه پيشاپيش آنان سر نواده آخرين پيامبر قرار دارد.

روح جوان بيمار از مشاهده اين احوال در حال پرواز از كالبد است . عمّه اش با اين سخن ديواره هاى زمان را درهم مى كوبد:

- مالى اراك تجود بنفسك يا بقية جدى …: «اى يادگار جدّم ، تو را چه شده است كه چنين جان مى بازى ؟».

لخته هاى خون و پيكرهاى پراكنده شده و شمشيرهاى شكسته و نيزه هاى فرو رفته در ريگها… حاكى از حماسه بزرگى است ، حماسه اى كه آن را مردانى تحقق بخشيده اند كه مرگ را به زانو درآورده اند و در قلبِ مرگ ، چشمه هاى حيات را جوشانده اند؛ و پرده از راز خلود و جاودانگى برداشته اند.

زنى كه پنجاه سال از عمرش گذشته است ، به سمت جنازه اى حركت مى كند كه آن را مى شناسد. از كودكى با او بزرگ شده و در بزرگى او را مراقبت نموده و اكنون آن را پاره پاره در زير سمّ اسبان ديوانه مى بيند.

«زينب » كنار قتلگاه آخرين نواده پيامبر مى آيد. پيكر چاك چاك ، بى حركت است . روح او كه قبايل را متحيّر ساخته از تن مفارقت كرده است . زينب دستان خود را زير بدن برادر قرار مى دهد… چشم خود را به سمت آسمان مى دوزد… به سوى خدا… و با چشمانى گريان چون ابر بهار مى گويد:
- «الهى تقبل منا هذا القربان » .( مقرّم ، مقتل الحسين ، ص 307؛ «خداوندا! اين قربانى را از ما قبول كن !».)

و «سكينه » خود را بر پيكر پدر مى افكند و آن را در آغوش مى گيرد. و در حالت ويژه اى از ارتباط با خداوند قرار مى گيرد. صدايى مى شنود كه از اعماق ريگها بلند است … همهمه اى آسمانى و عجيب كه شباهت به صداى پدر سفر كرده اش دارد:

شيعتى ما ان شربتم عذب ماء فاذكرونى

او سمعتم بغريب او شهيد فاندبونى (مقرّم ، مقتل الحسين ، ص 307؛ «شيعيان من ! هرگاه كه آب گواراغ نوشيديد، از من ياد كنيد؛ يا اگر شنيديد كه كسى غريب مانده يا شهيد شده براى من گريه كنيد».)

قبايل با كوله بارى از ننگ …. ننگ ابدى …. قصد برگشتن به كوفه را دارند…

و «سكينه »همچنان جسد خونين پدر را در آغوش گرفته است .

قبايل بيابانگردِ بى فرهنگ ، هجوم مى آورند و او را به زور و با سرنيزه كشان كشان بر ناقه سوار مى كنند.

بيست زن داغدار و يك جوان بيمار و چند كودك بى سرپرست ، غنيمتى است كه قبايل در طولانى ترين روز تاريخ به دست آورده اند.

و امّا سرها در ميدان مسابقه قرار گرفته اند و لشكريان مى كوشند تا به واسطه آنها به ارقط، حاكم شهرِ شهره به نيرنگ ، تقرب جويند.

قبايل ، ساحل فرات را ترك مى كنند… فرات را تنها رها مى كنند تا در بيابان همچون مارى سرگردان در پيچ و تاب باشد.

و موكب اسيران نيز حركت كرده است و با چشمانى غمگين به پشت سر به اجساد پراكنده اى مى نگرد كه بر بالاى ريگهاى بيابان چون ستارگانى خاموش افتاده اند… سرانجام آن بيابان را پشت سر مى گذارد و سكوتى سهمگين بر آن صحرا حاكم مى گردد و فقط ناله اى از اعماق آن زمين شنيده مى شود؛ زمينى كه به رنگ ارغوانى درآمده است.

منبع:غروب سرخ فام /مؤ لف : كمال السيّد

آزاد شده ی کربلا +تصویر سازی و اینفوگرافی

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1393

عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.

 

 

 

 

 

 

به گزارش ادیان نیوز، شهید والاقدر عاشورا ، “حر” از خاندان های معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود. او  پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی پسر «ریاح بن یربوع» است.
او از رؤسای کوفیان بود و به سرکردگی هزار سوار برگزیده شده بود. هنگام خروج از کوفه همواره صدایی را از پشت سر می شنید که می گفت ای حر تو را به بهشت بشارت باد. اما کسی را نمی دید. هنگامی که خدمت امام رسید این داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای.
در یکی از منازل (قصر بنی مقاتل یا شراف) راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به کوفه گشت. امام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می‎گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد همین عبارت را به او باز می‎گفتم. اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می‎توانم. 
دانلود فیلم توبه حر 
هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می‎کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست‎ها جدا گردد.
حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می‎کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می‎زند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت. 
حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب داده‎ای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا می‎خواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کناره‎گیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند. پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می‎خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می‎لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع‎ترین مرد کوفه سوال می‎شد، تو را معرفی می‎کردم، این چه حالتی است که در تو می‎بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می‎بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد.

لحظات دیدار با امام 
او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می‎رفت.  
«پروردگارا! من به سوی تو باز می‎گردم، پس توبه‎ام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداخته‎ام. ای اباعبدالله! من بازگشته‎ام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد. 
این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمت‎های همیشگی راه یافته است. 

شهادت حر 
پس از حبیب ابن مظاهر به میدان رفت و به پیکار عظیمی نمود. تا جایی که بر اساس روایات تا 40 تن را به درک واصل کرد. وقتی لشگر پیاده نظام به او حمله ور شدند تیری به پای اسب خورد و اسب به زمین خورد. اما حر  با چالاکی از اسب پایین پرید و مبارزه ای دلاورانه کرد تا جایی که 40 نفر از سپاه دشمن را به قتل رساند. در همین هنگام پیاده نظام به او حمله کردند و جسم بی جانش روی زمین افتاد. او را به کنار شهدای دیگر خیمه رساندند. وقتی امام خون از صورت حر پاک می کرد و با پارچه ای پیشانی حر را می بست، این جمله را بر زبان جاری می کرد:
تو آزاده‎ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده‎ای !

پروانه عشقم من و شمع سحرم نیست

خواهم که زنم بال ولی بال و پرم نیست

از شدت شرمندگی از زینب و عباس

آنگونه شدم آب که دیگر اثرم نیست

سوی تو سرافکنده بیایم که بدانی

در پیش وجود تو نمای دگرم نیست

اذنم بده تا جان به فدایت بنمایم

والله کز این آرزوی بیشترم نیست

حرّم من و در بین کمند تو اسیرم

جز آتش عشقت به دل شعله ورم نیست

از چشمه ی چشمم شده یک نهر روانه

جز خون دل آرامش اشک بصرم نیست

…………………………………………

صفحات: 1· 2

گلچین مداحی های شب اول محرم از ۱۰ مداح

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1393

موعظه یاران!!!

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1393

اي بندگان خدا!

همانا بهترين و محبوبترين بنده نزد خدا، بنده‏ اي که خدا او را در پيکار با نفس ياري داده است،

عباد الله، إن من أحب عباد الله إليه عبداً أعانه الله علي نفسه،

آن کس که جامه زيرين او اندوه، و لباس رويين او ترس از خداست، چراغ هدايت در قلبش روشن‏شده و وسائل لازم براي روزي او فراهم آمد، دوريها و دشواريها را بر خود نزديک و آسان ساخته است. حقايق دنيا را با چشم دل نگريسته،

همواره به ياد خدا بوده و اعمال نيکو، فراوان انجام داده است،

از چشمه گواراي حق سيراب گشته، سرچشمه‏اي که به آساني به آن رسيد و از آن نوشيده سيراب گرديد. از راه هموار و راست قدم برداشته، پيراهن شهوات را از تن بيرون کرد، و جز يک غم، از تمام غمها خود را مي‏رهاند، و از صف کوردلان و مشارکت با هواپرستان خارج‏ شده، کليد بازکننده درهاي هدايت شد و قفل درهاي گمراهي و خواري گرديد، راه هدايت را با روشندلي ديد، و از همان راه رفت، و نشانه‏ هاي آن را شناخت و از امواج سرکش شهوات گذشت.

به استوارترين دستاويزها و محکمترين طنابها چنگ انداخت، چنان به يقين و حقيقت رسيد که گويي نور خورشيد بر او تابيد، در برابر خداوند خود را بگونه‏ اي تسليم کرد که هر فرمان او را انجام مي‏ دهد و هر فرعي را به اصلش باز مي‏ گرداند، چراغ تاريکي ها، و روشني ‏بخش تيرگي ها، کليد درهاي بسته و برطرف ‏کننده دشواريها، و راهنماي گمراهان در بيابانهاي سرگرداني است.سخن مي‏ گويد، خوب مي‏ فهماند، سکوت کرده به سلامت مي‏ گذرد،

براي خدا اعمال خويش را خالص کرده آنچنان که خدا پذيرفته است،

از گنجينه ‏هاي آيين خدا و ارکان زمين است. خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او آنکه هواي نفس را از دل بيرون رانده است، حق را مي‏ شناساند و به آن عمل مي ‏کند، کار خيري نيست مگر که به آن قيام مي‏کند، و در هيچ جا گمان خيري نبرده جز آنکه به سوي آن شتافت. اختيار خود را به قرآن سپرده، و قرآن را راهبر و پيشواي خود قرار داده است، هر جا که قرآن بار اندازد فرود آيد، و هر جا که قرآن جاي گيرد مسکن گزيند.


نهج البلاغه/ قسمتی از خطبه 86

میزان کوچک و بزرگ بودن گناه + دانلود کتاب

نوشته شده توسطرحیمی 5ام آبان, 1393

سرچشمه تقسیم گناهان به صغیره و کبیره در حقیقت آیات قرآن مجید است. یکی از این آیات چنین است:

«اِنْ تَجْتَنِبُوا کَباِئَر ماتُنْهَؤنَ عَنْهُ نُکَفرِّعَنْکُمْ سَیئاتِکُم»

«اگر از گناهان کبیره بپرهیزید، از گناهان کوچک شما در می‏گذریم»( نساء (4) آیه 31).

میزان کوچک و بزرگ بودن گناه چیست؟

در نظر علمای دینی هر گناه(کبیره یا صغیره) از آنجا که مخالفت با فرمان خداوند است به خودی خود گناهی بزرگ است. مقیاس کوچک و بزرگ بودن گناه این نیست که آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجیم؛ زیرا براساس این سنجش همه گناهان، کبیره است. این تقسیم نظر به سنجش یک دسته از گناهان نسبت به دسته دیگر است. در این سنجش عموم گناهان دو دسته‏ اند:

1. گناهان کبیره

2. گناهان صغیره
راه های بسیاری برای شناسائی این دو قسم گناه هست. معروف‏ترین راه شناسایی در میان دانشمندان این است که هر گناهی که در برابر ارتکاب آن وعده عذاب در قرآن و روایات داده شده است گناه کبیره است، مانند قتل نفس که قرآن درباره آن چنین می‏ فرماید:

«وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤمِناً مَتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فیها»

«هر کس مسلمانی را عمداً بکشد، سزای او دوزخ است و همواره در آنجا خواهد بود.»( همان، آیه 93)

برخی دانشمندان قید دیگری افزوده ‏اند و می‏ گویند گناه کبیره، گناهی است که برای ارتکاب آن وعده عذاب داده شود و یا لااقل اکیداً از آن نهی شده باشد، چه بسا گناهانی که در قرآن در برابر ارتکاب آن وعده عذاب داده نشده، امّا به طور اکید و یا با نهی ‏های مکرر از ارتکاب آن پرهیز داده شده است؛ مثلاً هرگاه فرض کنیم که درباره ربا فقط این آیه نازل می‏شد به تنهایی نشانگر کبیره بودن گناه رباخواری بود:

«فأذَنُوا بِحَربٍ مَنِ‏اللَّهِ»

«پس رباخواران به خداوند اعلان جنگ بدهند.»( بقره (2)آیه 279)

بنابراین بزرگ و کوچک بودن گناهان، نسبی نیست، بلکه هر یک مرزی جداگانه دارد و یک گناه هرگز نمی‏تواند صغیره و کبیره باشد، زیرا -چنانکه گفتیم - اگر در برابر ارتکاب گناه وعده عذاب داده شده باشد و یا از آن نهی اکید شده باشد، گناه کبیره است و در غیر این صورت صغیره است.

علمای اسلام گناهان کبیره را هفت و برخی ده و برخی بیست و بعضی سی و چهار و بعضی چهل و برخی بیشتر ذکر کرده اند. از مجموعة روایات و کلمات بزرگان دین میتوان فهمید آن چه ذکر شده، به عنوان نمونه ها و مصادیقی از گناهان کبیره است.

مراجعه به کتاب “گناه شناسی” اثر استاد محسن قرائتی که توسط آقای محمد محمدی اشتهاردی تنظیم و نگارش یافته، یا کتاب کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن “تألیف سید هاشم رسول محلاتی و کتاب” گناهان کبیره” آیت الله دستغیب مراجعه شود.

دانلود كتاب گناهان کبیره شهید دستغیب pdf

گناه شناسی

امام خمینی(ره) گناهان زیر را به عنوان گناهان کبیره مطرح کرده است:
نومیدی از رحمت خدا

ایمنی از مکر الهی

دروغ بستن به خدا و پیامبر

قتل

عاق پدر و مادر

صفحات: 1· 2

نرم افزار کشتی نجات +دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 5ام آبان, 1393

نرم افزار کشتی نجات رونمایی شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی؛ در آستانه ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با هدف پشتیبانی از سفیران مکتب حسینی، نرم افزار کشتی نجات با موضوع پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون زندگانی و قیام امام حسین علیه السلام تولید و به جامعه دینی عرضه شد.

 

دانلود نرم افزار کشتی نجات

kashti.jpg


 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی

نقش کل یوم عاشورا در سرنوشت انسانها

نوشته شده توسطرحیمی 5ام آبان, 1393

پیشینه مبارزه حق و باطل به تاریخ پیدایش انسان بر مى گردد؛ زیرا این تقابل ازهمان پیدایش انسان ها آغازشد:

یک سو ستم ها، حق کشى ها و جنایت ها به نمایش گذاشته شده اند و در سوى دیگر عدالت، حق و انسانیت ظهور نموده اند. پرچمداران بدى ها رهبران ستمگر و قانون شکن بوده اند که به عدالت کشى کمر همت بسته و در راه رسیدن به منافع و قدرت، از هیچ جنایتى دریغ نمى کردند. در سوى دیگر طلایه داران خوبى ها رهبران الهى بوده و دو جبهه حق و باطل همیشه درتقابل و مبارزه بوده اند.

جملات: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نشان دهنده پیوستگى و تداوم جبهه درگیرى حق و باطل در همه زمان ها و مکان ها است.

در حادثه کربلا بار دیگر مبارزه حق و باطل تکرار شد و امام حسین(ع) به منظور دفاع از دین، آزادى و عدالت قیام نمود و همه خوبى ها را به نمایش گذاشته و قیام او نماد همه زیبایى ها است.

در آن سوى حادثه یزید و یزیدیان قرار دارند که همه زشتى ها و بدى ها به نمایش گذاشتند.

امام حسین(ع) در برابر بیعت خواستن یزید فرمود: «ناپاک ناپاک زاده مرا بین دو چیز: شمشیر و ذلت مخیّر نموده است، امّا ذلّت از ما دور است».

روز امتحان نزدیک است!!!

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1393

یکی از فرا گیرترین و عمومی ترین امتحانات الهی که زمینه ی آن با فرستادن پیامبران و امتداد شریعت آنان در طول زمان مهیا شده و همواره بستر آن جاری است، امتحان بزرگ ولایت بوده است .

سختی این آزمون آنجا روشن می شود که می بینیم عده ای از اصحاب نزدیک پیامبرکه وجود مقدس حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را درک کرده، با پیامبر نشسته و برخاسته اند، ازمحضر ایشان و سخنان گران سنگش فیض برده اند، نتوانستند بر هوای نفس خویش غلبه کنند و آنچنان در سیاهترین روز تاریخ، حق ولایت را غصب نموده و بشریت را از وجود حکومت الهی برای همیشه محروم کرده اند(لعنة الله علی القوم الظالمین).

و این امتحان همچون تمام تاریخ ، لحظه به لحظه تکرار شد تا با آنکه سرافکندی دسته ای از درندگان انسان نما در این آزمون، خون سلاله ی زهرای اطهر سلام الله علیها را به زمین ریخت.

این خون ، جوشنده و جاری همچنان در رگهای زمین و زمان جاریست و وجود بخش پیکر ایستادگی و شهامت و ایثار و جانفشانی در راه خداوند است. خونی که بر پیشانی آسمان نیز جریان یافت و سفاکی بشر را تماماً معنا بخشید . در این صحنه عجیب می بینیم که عده ای سر بلند تر ازهمه ی تاریخ، آزمون ولایت را پشت سر نهاده اند.

چه کسانی به اندازه ی زینب و عباس علیهما السلام می توانند اینچنین حق ولی زمان خود را بشناسند وآن را به تمامی ادا کنند؟

آیا عشق اینها به حسین علیه السلام فقط عشق خواهر و برادری است ؟

یا اینکه پای عشقی پاک تر و مقدس تر از این عشق های خاکی در میان است؟

آنسوی میدان می بینیم که عده ای، سرشکسته ترین مردودان و مزدوران تاریخ ، ولایت را مظلومانه سر می برند وآن را به سیم و زر می فروشند!

راستی که ولایت عجیب نردبانی به سوی خداست!

لحظه ای اگر غفلت کنیم از اوج بلندای آن به پست ترین حضیض حیوانیت سقوط خواهیم کرد.

پس بیدار باشیم و وظيفه شناس و حق ولی زمان خود را آنگونه که شايسته است ادا نماييم.

ان شاءالله

طلبه دانش آموخته رقیه رحیمی

دانلود مداحی های شام غریبان محرم92 ( ۱۴۳۵ ه.ق)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1393

خورشيد فرار كرده است … پشت افق پوشيده از خون سرخ ، پنهان شده است و ماه مانند چشمانى اشك آلود، خونبار طلوع كرده است …
قبايل همچنان به خيمه ها هجوم مى آورند و در آنان آتش ‍ مى افكنند. و آتش مانند دهان هاى گرسنه اى ، جنون آميز زبانه مى كشد و همه چيز را مى بلعد.
گرگها زوزه مى كشند… به برّه هاى كوچكِ ترسان ، حمله ور شده اند…

 

 

حاج میثم مطیعی و حاج امیر عباسی

 ما را دگر نمانده است وقت گفت و گو (روضه - مطیعی)
روضه حضرت زینب سلام الله علیها (مقتل خوانی - مطیعی)
بمیرم که شیب الخضیبی (نوحه - هلالی)
مروه کرب و بلا حال و هوایی دارد (واحد سنگین - هلالی)
بأبی أنت و أمی (سنگین - عباسی)
دلم خیمه ماتم شده مولا (واحد سنگین - مطیعی)
شب های جمعه میگیرم هواتو (شور - عباسی)
حسین وای (شور - عباسی)
پناه عالمیان زینب (روضه - مطیعی)
سید و مولا حسین (دم پایانی - مطیعی)
منم که گوشه میخانه (مناجات - عباسی)

 

حاج محمود کریمی

روضه شب شام غریبان 1
روضه شب شام غریبان 2
بی سر و سامان تو ام یا حسین (زمینه)
با نامت من مست می شوم (شور)
عهد ما با لب شیر دهنان (مناجات)

 

حاج سیدمجید بنی فاطمه

نمیدونم دلم دیوونه کیست؟ (مناجات)
چه بانویی که پس از دختر رسول الله (روضه)
روضه حضرت زینب سلام الله علیها
روضه کاروان اسرا
یه روز یه باغبون بود (روضه)
به ماه محرم رسیدم (نوحه)
اگه تو رو نداشتم (شور)
اسمتو نگیر از صدای من (شور)
صلی الله علیک یا ابا عبدالله (شور)

 

حاج سید مهدی میرداماد و حاج حسن شالبافان

 آقا بیا که پای نگاهت فدا شوم - مناجات امام زمان علیه السلام

 وسعت ملک خدا آتش گرفته - روضه شام غریبان سیدالشهدا علیه السلام

 امشب که عزا گوشه ی گودال به پا شد - دم

 شام تلخه عید قربانه ، کربلا امشب شام غریبانه - زمینه

 شام غریبان زینب ، تو شمع و پروانه زینب - نوحه

 پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد ، مادر آب کجایی پسرت آب نخورد - سنگین

  شده پر خون دل شیدایی من ، شده مجنون سر سودایی من - واحد شالبافان

 میروم تا کربلا را بر همه معنا کنم ، محشری بر پا کنم - دودمه

 ای کشته دور از وطن دور از وطن وااای - شور شالبافان

 اشکای روضه آبرومونه ، نوکری تو آرزومونه - سرود پایانی

  دریافت کل مراسم شام غریبان 1392 به صورت فشرده

  دریافت متن اشعار شام غریبان 1392

 

حاج حسن خلج ، حاج علی علیان و حاج مهدی اقدم نژاد ، حسینیه بیت الرضا علیه السلام

 حاج حسن خلج ، خورشید می خواهد تو را در یاد بسپارد (روضه)

 حاج حسن خلج و حاج علی علیان ، در این بیابان یک نفر یاور نداری  (روضه)

 حاج حسن خلج ، ستارگان حرم به ریسمان بستند (روضه)

 حاج حسن خلج و حاج مهدی اقدم نژاد ، دقت کنید گم نشود هیچ کودکی (روضه)

 حاج حسن خلج ، غم عشقت بیابان پرورم کرد (روضه)

 برای دانلود کردن مرثیه ها، روی آیکون دانلود کلیک راست نموده و گزینه Save Target As یا save link as را انتخاب نمایید.

 AVINY.COM


 
مداحی های محرم