ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ!

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

شهید آوینی :
ﺟﺎﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﯿﺴﺖ،
ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺷﮑﺴﺖ” ،
ﺩﻭﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﻤﯽ ” ،
ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ “،
ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ” ،
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺍﺭﺍﺩﻩ” ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ،
ﻣﻮﺗﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ” ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺧﺪﺍ” ،ﺑﻪ
ﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ” ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ” ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺰﺍﺭﯼ !
ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ . ….
ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻨﺪﯼ . …..
ﺑﺎﺯ ﺑﺠﻨﮕﯽ . …..
ﺑﺎﺯ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﻮﺷگل ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺎ ﺑﺰﻧﯽ

ﻭ ﺑﮕﯽ سپاسگزارم ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﯾﻦ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ.

بدون پر نمی شود پرواز

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

دلم به هوای حرم هوایی شد

هوای دلم به سوی حرم راهی شد

پرم ده که بال شکسته ام اینجا

و دور از شما زار و بی کسم اینجا

زمانه سخت فشرده گلویم را

زبس که تازیانه زده قلبم ریشم را

 أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ

ظالم ترين مردم

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

بدان ، كسى كه خويش را در سفاهت نگاه دارد، ظالم ترين و جفا كارترين مردم است به خويشتن. احياى نفوس از مرگ و نيستى جهل و بيدار نمودن آنها از خواب غفلت و بى خبرى و خارج كردنشان از ظلمات به نور، از شؤ ون سفراى الهى و پيروان آنان است .
خداوند - علت كلمته - مى فرمايد:

«یا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يحْييكُمْ »(الأنفال/24) 

و حضرت وصى ، امام على بن ابى طالب (عليه السلام )، آل محمد - صلوات الله عليهم اجمعين - را وصف فرموده كه :« آنان حيات و زندگى علم و مرگ و نيستى جهلند.  و علم حيات ارواح است ؛ همان طور كه آب ، حيات اشباح است.»

آيات و روايات - در اين مرصد اءسنى و مقصد اعلى - به ترتيب و نظم خاصى در جوامع روايى و صحف علمى ، بيش از آن است كه به شمارش ‍ آيد.
عالم ، اگر قدر علم را بداند، از طور الهى اش خارج نشده ، از زى روحانى اش بيرون نرود، پس او در راه عيساى روح الله (عليه السلام ) است ؛ يعنى در حقيقت ، مشهد و مشربش عيسوى است ، چرا كه عمل صالحش ، احياى مردگان است به اذن الله تعالى -.
خوشم مى آيد نقل كلام شيخ اكبر، در فص عيسوى از كتاب فصوص ‍ الحكم و نيز سخن علامه قيصرى ، در شرحش شيخ مى گويد:
« و اما احياى معنوى ، به علم است ؛ پس اين ، حيات الهيه ذاتيه عليه نوريه است كه خداوند درباره اش مى فرمايد:

« أَوَمَنْ كَانَ مَيتًا فَأَحْيينَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ »(الأنعام/122)

  بنابراين ، هر كس كه نفسى مرده را به حيات علميه ، در مساله اى خاص كه متعلق به علم الله باشد حيات بخشد، او را زنده كرده است ، و آن حيات ، براى آن نور خواهد بود كه به واسطه اش در ميان مردم - يعنى در ميان اشكال و اشباهش در صورت راه برود. 

منبع:علامه حسن زاده /عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 1، 54 و 55

حُسن عاقبت پرهیزکاران

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395


اِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقینَ

براستی که عاقبت (نیک) برای پرهیزکاران است.

هود/۴۹

حديث عشق

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

حديث  عشق

همى هواى تو دارم بسر دقيقه دقيقه

كه در لقاى تو دارم سفر دقيقه دقيقه

بدين اميد سر آيد شبم كه در سحرش

مگر به روى تو افتد نظر دقيقه دقيقه

خيال وصل توام ار نبود آب  حياتم

فغان ز آتش سوز جگر دقيقه دقيقه

چه خون دل كه خورد باغبان تا كه دهد

نهال باغ اميدش ثمر دقيقه دقيقه

چگونه رسم قرارم بود كه از رسمت

جهان شود همه زير و زبر دقيقه دقيقه

چه طلعت  است  كه هر جلوه اش ببار آرد

دوباره عالم بى حد و مر دقيقه دقيقه

چه ملكت  است  كه با نظم خاص از هرسو

قواى بى عدد آيد بدر دقيقه دقيقه

هزار مرحله را پشت  سر نهادم و دارم

هزار مرحله خوف  و خطر دقيقه دقيقه

دل فگار من و زلف  چنبرين نگارم

كند حكايت  از يكدگر دقيقه دقيقه

كه قدر لذت  سوز و گداز را داند

فتد چو مرغك  بى بال و پر دقيقه دقيقه

بكام دل برسيدن شگفت  پنداريست

كه ميزند به تن و جان شرر دقيقه دقيقه

بطوف  كعبه عشق است  آسمان و زمينش

چنانكه انجم و شمس و قمر دقيقه دقيقه

نه ساز عشق كه با عقل و نفس دمساز است

بر قص آمده كوه و كمر دقيقه دقيقه

حديث  عشق اگر خواهى از حسن آموز

كه درس عشق نمايد زبر دقيقه دقيقه

منبع: دیوان اشعار-علامه حسن زاده آملی

مجلس علم و فهم, باغ بهشت است

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395
از وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) نقل شده است كه فرمودند:
«بادروا الي رياض الجنّة»
برويد در باغ‌هاي بهشت!
عرض كردند: «و ما رياض الجنّة» باغ‌های بهشت كجاست كه ما با شتاب به طرف آن برويم؟
فرمود: «حلق الذكر» مجلس علم.

مجلس علم، مجلس عقل، مجلس فهم و درايت كه انسان را به معارف الهي آگاه كند آن مجلس باغ بهشت است؛ محفل‌هايي كه ياد خدا، نام خدا، نام اهل بيت و نام قرآن مطرح است آن محفل، بهشت است بنابراين جامعه وقتي سعادتمند است و مردم جامعه وقتي در رفاه‌اند كه بهشت‌گونه زندگي كنند.

حضرت آیت الله جوادی آملی،درس اخلاق16/03/92

استغفار و توبه در کلام و سیرۀ آیت‌الله بهجت (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

توبه و استغفار

خداوند متعال زندگی انسان را با بایدها و نبایدهایی آمیخته و بدین‌وسیله او را برای رسیدن به هدف والای آفرینش یاری نموده است. اگر کسی توفیق این را بیابد که از یک سو به قوانین الهی و از سوی دیگر به اعمال خود بنگرد، برایش روشن می‌شود که بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد، راه بسیار است. کسی که چنین بینشی به کردار خود داشته باشد، در پی آن می‌افتد که چاره‌ای برای این کوتاهی‌ها بیابد. رحمت خداوند متعال چنان بی‌انتهاست که راه را برای هیچ‌یک از بندگان خود نبسته و بدکردارترین آنان را نیز از رحمت خود مأیوس نکرده است. هر انسانی، در هر جایگاهی، فرصت بازگشت دارد و این بازگشت همان توبه است.

امام سجاد علیه‌السلام در مناجات خویش با خداوند چنین می‌گوید:

«إِلهی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ؛

خدایا، تو همان کسی هستی که دری برای بندگانت به‌سوی عفو خود گشودی و آن را توبه نام نهادی و گفتی: به‌سوی خدا توبه کنید، توبه‌ای نصوح. پس اکنون چه عذری دارد کسی که پس از باز شدن این در، وارد آن نمی‌شود؟»۱.

براساس روایات، اولین و اساسی‌ترین گام برای توبه، پشیمانی است. حضرت آیت‌الله بهجت در پاسخ به این سؤال که آیا برای استغفار همان گفتن «استغفرالله» کافی است، می‌فرمود: «استغفار، از توبه است، هر چه مفید این مطلب باشد، ظاهراً  [کافی است]؛ همان عزم. «کفی بِالنَّدَمِ توبةً»۲. [اگر] راستی‌راستی نادم باشد، به‌حسب ظاهر، تائب است. اظهارش به استغفار است و به اتوب‌الی‌الله».

ادامه »

سخنانی با جوانان(توصیه های آیت الله بهجت (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

نوجوان‌ها و جوان‌ها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روزبه‌روز به سنّ بالا می‌روند، علم و ایمانشان هم باید همین‌جور باشد، مطابق این باشد؛ معلوماتشان، از همان کلاس اولِ علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان ملازم با همین علمشان باشد.

ما مسلمان‌ها، امتیازی از غیر مسلمان‌ها نداریم، الاّ به قرآن و عترت؛ والاّ ما هم مثل غیر مسلمان‌ها می‌شویم.

باید بدانید اینکه ما مسلمان‌ها، امتیازی از غیرمسلمان‌ها نداریم، الاّ به قرآن و عترت؛ والاّ ما هم مثل غیرمسلمان‌ها می‌شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمان‌ها هستیم؛ اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمان‌هایی که اهل ایمان نیستند، هستیم. باید ملتفت باشیم روزبه‌روز در این دو امر ترقی بکنیم؛ همچنان که سنّ ما به بالا می‌رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الاّ گم می‌شود؛ گمش نکنند! گمراهش نکنند! این دو اصلِ اصیل را از اینها نتوانند بگیرند.

ما می‌گوییم: اگر [می‌گویید] اسلام درست نیست [و] شما قرآن را قبول ندارید، [پس] مثل قرآن بیاورید؛ یک سوره‌ای مثل قرآن بیاورید. می‌گویند: نه، نمی‌توانیم بیاوریم و نمی‌آوریم و مسلمان هم نمی‌شویم! این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای اینکه می‌گویند: «ما می‌دانیم و عمل نمی‌کنیم». همچنین کسانی که صورتاً با قرآن هستند و با عترت نیستند، به اینها می‌گوییم که این آثار عترت، این فضائل عترت، این ادعیه اینها، این احکام اینها، این خُطَب اینها، این رسائل اینها، این «نهج‌البلاغه»، این «صحیفه سجادیه»، در مخالفینِ عترت، مثل اینها را بیاورید! اگر آوردید، ما دست برمی‌داریم.
این علمیاتشان، این عمَلیاتشان، این ایمانشان، این کراماتشان این معجزاتشان، باید بدانیم این دو تا را از ما نگیرند. می‌دانید چقدر پول به ما می‌دهند اگر اینها را به آنها بدهیم؟ خیلی می‌دهند، لکن این پول ارزش ندارد؛ فردا از راه غیرمستقیم همین پول را از ما می‌گیرند و یک بلایی هم بر سر ما می‌آورند. اینها به ما وفا نمی‌کنند؛ تا خودشان استفاده‌شان را از ما بگیرند، دیگر کار ما را می‌سازند.

ادامه »

عالم برزخ و برخی از خصوصیات آن

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

خصوصیات عالم برزخ

عالم برزخ را عالم مثال هم می‌گویند چون مثال به معنای نمونه و شبیه است و عالم برزخ نیز نمونه ای از عالم قیامت و شبیه به آن است. عالم مثال به اندازه سعه و ظرفیت خود حکایت از قیامت می‌کند. ظرفیت و سعه عالم مثال، همان مقدار سعه عالم صورت است که در آن کم و کیف موجود است و به همین مقدار از انوار نفسیه قیامت کبری و از درجات صدیقین و اصحاب یمین و از درکات منکرین و جاحدین و اصحاب شمال حکایت می‌نماید.

همچون عکس نمودار در آئینه که آئینه که ظرف تشکل و تصور صورت است به قدر استعداد و ظرفیت خود از انسانی که در مقابل آن ایستاده حکایت می‌کند و آن را نشان می‌دهد و فقط قدرت آئینه حکایت صورت است و بس. آئینه رنگ چهره، گریه، خنده، حزن، خوشحالی، بزرگی، کوچکی، زیبائی و زشتی، روشنی و تاریکی، و زوایای متحصله (به دست آمده و حاصل شده) از چهره‌ها را که بدان چهره‌ها از هم تمییز پیدا می‌کنند نشان می‌دهد؛ ولی آئینه هیچ‌گاه نمی‌تواند شخصیت، مقام و درجه سعادت و شقاوت و صفات حسنه و سیئه و ملکات پسندیده یا ناپسند چون شجاعت، عفت، عصمت، عبودیت، بخل و حسد، و آز و حرص را نشان دهد.

ادامه »

دائم الصلاة بودن و زیاد نماز خواندن به کسی بهشت نمی دهد!

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395

حجت الاسلام شهاب:

در حدیث قدسی خداوند متعال به جناب داود علیه السلام می فرمایند:

چند رکعت از نمازهایی را که می خوانند می خواهی برای تو به نمایش بگذارم که روبروی من می ایستند و گردن خود را از خشیت من کج می کند و اشک تمام صورتش را می گیرد اما به اندازه ای نزد من محبوب نیست.

حضرت داود علیه السلام می فرماید:

خداوند او که کثیر الصلاة است و از شدت خوف و خشیت تو دارد اشک به پهنای  صورتش می ریزد چطور می گویی قبول نیست؟

خداوند می فرمایند: او میگوید خداوندا می خواهم در  راه ظالین نروم در راهی بروم که تو از آن راضی باشی صلاة یک عهد است بین مخلوق و خالق است.

یک زنی جلویش ظهور پیدا کرد و رحمی به من خالق که در برابرم نماز می خواند هم نمی کند. کثرت نماز، تحولی است که ایجاد می کند. میزان ظاهری و عددی نماز نیست.

منظور از دائم الصلاۀ بودن این است که شیعیان نماز باکیفیت می خوانند یعنی رعایت وقت نماز را دارند. نماز را در اول وقت می خوانند. تدبیر هر کس در کنترل عبادت به تکرار می رسد.

منبع: سخنرانی حجت الاسلام شهاب در مسجد جابری، تیرماه 1394


 
مداحی های محرم