باقیات الصالحات روز افزون شیخ طوسی چه بود؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396صدقه جاریه، حسنهای است که از مال و فرزند بهتر است و پرونده انسان را تا ابد باز نگه میدارد. چهبهتر که این باقیات الصالحات مرکزی باشد برای پرورش انسانهای خداجو و رساندن آنها به تکامل و سعادت اخروی.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتي وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ
بهیقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مینویسیم یس/12
در سال 448 آتش نزاعی که ریشهی دیرینهای داشت، در بغداد شعلهور شد و شراره آن به محله کرخ که آن روز مرکز شیعیان بود کشیده شد، در این هجوم، جهان علم و دانش خسارت فوقالعادهای دید، کتابخانه بزرگ و مجللی که وزیر فاضل بهاء الدوله به نقشه کتابخانه بیت الحکمه ساخته بود، طعمه حریق گشت، جرم کتابخانه مزبور این بود که پایه گذار آن یک وزیر شیعی بود و دانشمندان شیعه شب و روز پروانهوار گرد آن میگردیدند و از آن مرکز دانش که یکی از کتابخانههای معظم دنیا بود، بهرهها میبردند.
مهاجمین به این اکتفا نکردند و کتابخانه رئیس مذهب، مرحوم شیخ طوسی را نیز آتش زدند، شیخ بزرگوار در چنین هنگام تصمیم گرفت که بغداد را ترک گوید و برای دانشمندان و فضلا و طلاب شیعه در یک نقطه دور از غوغا و نزاع، مرکز علمی تأسیس کند و قلوب عموم دانشمندان شیعه را بدان جا متوجه سازد. مرحوم شیخ تصمیم گرفت که این مرکز را در کنار قبر مولی الموالی امیر مؤمنان علیهالسلام عملی سازد لذا در همان سال، بغداد را به عزم اقامت در نجف اشرف ترک گفت.
شیخ با گروهی از شاگردانش وارد این سرزمین مقدس گردید، چیزی نگذشت که از تمام نقاط شیعهنشین گروهی متوجه آنجا شدند و برای تحکیم اساس این حوزه و استفاده از معارف و علوم شیخ، در آنجا رحل اقامت افکندند و آنجا در مدت کوتاهی به صورت یک دانشگاه بزرگ درآمد که در آنجا علوم مختلف اسلامی تدریس میگشت و در هر عصری صدها مجتهد و مفسر و محدث و مورخ و نویسنده، تحویل جامعه اسلامی داده میشد که هر کدام از آنها در آسمان علم و ادب، آفتابی درخشان و ستارهای فروزان بودند.
این مرکز دینی و علمی در تمام قرون اسلامی عظمت فوقالعادهای داشت.1
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
بیان مؤدّبانه قرآن به هنگام صحبت از فاسقین و کافرین
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است؛ مرکز فرهنگی هر شهر، نماز جمعه است؛ البتّه شرایطی دارد که حالا بعضی از اینها را عرض خواهیم کرد. جایی است که آنجا هدایت گری انجام میگیرد؛ من تأکید میکنم این هدایت گری صرفاً هدایت گری سیاسی نیست، هدایت گری سیاسی و فرهنگی است. ما گمان نکنیم که اگر فرض کنید در فلان مسئله ی سیاسی روز که محلّ ابتلاء هم هست، دادِ سخن دادیم و حرف زدیم و مطالب خودمان را با بیان شیوا بیان کردیم، قضیّه تمام شد؛ نه، ما هدایت گری فرهنگی را از هدایت گری سیاسی بنیانی تر میدانیم؛ هدایت گری سیاسی خیلی لازم است و از آن نباید صرف نظر کرد، امّا هدایت گری فرهنگی و فرهنگ مردم، اخلاق مردم [مهم تر است ].
فرض بفرمایید که مسئله ی سبک زندگی که ما سه چهار سال پیش مطرح کردیم،یکی از مسائل مهم است. سبک زندگی شُعبی دارد؛ یکی از مهم ترین اهداف دشمنان ملّت ایران و دشمنان اسلام این است که سبک زندگی مسلمانها را عوض کنند و شبیه به سبک زندگی خودشان بکنند. واقعیّتهای زندگی، در فکر انسان اثر میگذارد؛ رفتار روزانه در دل و روح انسان اثر میگذارد -هم روح خود انسان، هم روح مخاطبان و معاشران انسان- اینها میخواهند این را تغییر بدهند.
اسلام یک سبک زندگی برای ما آورده است. فرض بفرمایید ادب. یکی از کارهای مهم ادب است. فرنگی ها در برخوردهای معمولی شان خیلی مقیّد به ادب نیستند؛ ما ایرانی ها از قدیم معروف بودیم به اینکه در گفتارهایمان، در مخاطباتمان ملاحظه ی ادب را میکنیم؛ احترام طرف مقابل را حفظ میکنیم. اینها میخواهند این را عوض کنند و متأسّفانه یک جاهایی هم موفّق شده اند. فرض کنید شما با یکی مخالفید، میخواهید راجع به او حرف بزنید؛ دوجور میشود حرف زد: یک جور میشود هتّاکانه و بی باکانه و بی ادبانه حرف زد؛ یک جور هم میشود مؤدّب حرف زد. شما ببینید در قرآن کریم در بسیاری از موارد وقتی صحبت از فاسقین است، صحبت از کافرین است، صحبت از بدهای اشرار عالم است، میفرماید: وَ لکنَّ اَکثَرَهُم لا یَعلَمون؛[1] نمیگوید همه ی آنها؛ ملاحظه میکنید؛ بالاخره یک اقلّی هستند بین همینها که اینها تعقّل دارند؛ قرآن کریم ملاحظه ی حقّ آنها را میکند و «اَکثَرَهُم» میفرماید.۱۳۹۴/۱۰/۱۴
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور
پی نوشت:
[1] سوره مبارکه الأنعام آیه ۳۷
وَقالوا لَولا نُزِّلَ عَلَیهِ آیةٌ مِن رَبِّهِ ۚ قُل إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلی أَن ینَزِّلَ آیةً وَلکنَّ أَکثَرَهُم لا یعلَمونَ
ترجمه:
و گفتند:
«چرا نشانه (و معجزه ای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمی شود؟!»
بگو:
«خداوند، قادر است که نشانه ای نازل کند؛ ولی بیشتر آنها نمی دانند!»
حسد
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
در مصباح الشّریعه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:
«حسود پیش از آن که به فرد مورد حسادت ضرری برساند، به خودش ضرر می رساند؛ مثل ابلیس که با حسدش برای خود لعنت آورد و برای آدم علیه السلام نبوّت و هدایت و رفعت یافتن به محلّ حقایق عهد و نبوّت.»
کمتر کسی است که حسد را نشناسد؛ چون تقریبا هیچ انسانی خالی از آن نیست و گویی یکی از عناصر غریزی در وجود بشری است؛ ولی در حیوانات طبیعت نخستین آنهاست و زندگی شان بر آن قائم است. گیاه شناسان معتقدند که حسادت در گیاهان بیشتر از حسادت در دیگر موجودات زنده است، بلکه قانون طبیعی آنهاست؛ و برای تقریب به ذهن مثالی می زنند که درخت بزرگ هرگاه تنومند گردد و رشد کند، فرصت را از دیگر درختان کوچک می گیرد از این که بزرگ شوند و مثل آن تنومند گردند. اگر این حالت را حسادت نامیده اند، به این معنا نیست که بر تفسیر آزمایشگاهی و به زبان تجربه تکیه کرده باشند، بلکه بیشتر به مشاهده تشابه موجود در صفات رایج در موجودات زنده نزدیک است.
فرزند صالح گلی از بوستان محبت
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
فرزند، یکی از لذّت های زندگی است. کسانی که از نعمت فرزند محروم اند، خود را تنها می یابند؛ هر چند که همسری دارند و با دوستان و آشنایان و فامیل زندگی می کنند. گویا فرزند داشتن، یکی از نیازهای عاطفی انسان است.
حضرت زکریا علیه السلام که از نعمت فرزند، محروم بود، از تنهایی به خداوند شکایت کرد و گفت: «رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیرُ الْوارِثِینَ.[1]
پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترین وارث هستی».
امام صادق علیه السلام، نداشتن فرزند را یکی از عوامل تنیدگی و نارضایتی از زندگی می داند.[2] و وجود آن را مایه انس در بی کسی ها و آرامش در تنهایی ها می شمرد.[3] فرزند، مایه روشنی چشم و شادابی قلب[4]و برکت زندگی[5] و میوه دل[6] است. بوی فرزند، از بوی بهشت است.[7] البته این، وقتی ارزشمندتر و لذّت بخش تر می شود که فرزند انسان، فرزند صالح باشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
از خوش بختی مرد، داشتن فرزند صالح است.[8]
فرزند صالح را با هیچ ثروتی نمی توان معاوضه کرد. شاید شما از ثروت، برخوردار نباشید؛ اما اگر فرزندان صالح و شایسته ای دارید، قدر آنها را بدانید، آنها را دوست بدارید، تا لذّت وجود آنان را درک کنید.
تصوّر کنید اگر فرزند ناصالح و فاسدی می داشتید، چه قدر حاضر بودید خرج کنید تا فرزندتان صالح و شایسته گردد؟
روزی کسی که وضع چندان مناسبی نداشت، به نوعی گلایه می کرد. در لا به لای صحبت هایش از فرزندان خود تعریف کرد که تاکنون چه دام هایی که شیطان برای آنان گسترده، ولی آنان پاکی و عفّت خود را حفظ کرده اند. وقتی صحبت او به این جا رسید، از او پرسیدم: اگر فرزندان شما نااهل و ناباب بودند، چه قدر حاضر بودید بدهید تا آنان، به راه پاکی و عفاف برگردند؟ او به فکر فرو رفت و گفت: «هیچ قیمتی برای آن نمی توان تعیین کرد».
گفتم: پس چرا قدر این ثروت های عظیم را نمی دانید؟! انسان، دوست دارد ثروت فراوانی داشته باشد، اما اگر یکی از فرزندانش ناباب شود، حاضر است همه ثروت های خود را بدهد تا فرزندش صالح شود! اگر مال فراوان نداشته باشیم، ولی خداوند، فرزند صالحی به ما داده باشد، باید بدانیم این فرزند صالح، ثروت گران بها و ارزشمندی است که نمی توان قیمتی برای آن تعیین کرد. دارایی و برخورداری فقط به مال نیست.
چیزهای بسیار دیگری مثل همسر و فرزند صالح هم هستند که جزو دارایی های زندگی محسوب می شوند و ما زمانی از وجود آنها لذّت می بریم که قدر آنها را بدانیم. نعمت ناشناخته و پنهان، لذّتی هم به ارمغان نمی آورد. ثروت های واقعی زندگی را باید بشناسیم، تا از وجود آنان لذّت ببریم.
پی نوشت ها
[1] سوره انبیاء، آیه 89.
[2] الخصال، ج 1، ص 284؛ مکارم الأخلاق، ص 199؛ بحار الأنوار، ج 74، ص 186.
[3] الکافی، ج 6، ص 7.
[4] الفردوس، ج 1، ص 79؛ فتح الباری، ج 9، ص 280؛ مکارم الأخلاق، ص 224.
[5] الفردوس، ج 5، ص 359؛ کنز العمّال، ج 16، ص 274.
[6] مسند ابی یعلی، ج 2، ص 10؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 239؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 369؛ الفردوس، ج 1، ص 204؛ کنز العمّال، ج 16، ص 457.
[7] الجامع الصغیر، ج 2، ص 21؛ کنز العمّال، ج 16، ص 274؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 369؛ عدة الداعی، ص 86.
[8] الکافی، ج 6، ص 3؛ عدة الداعی، ص 86؛ ر. ک: الجعفریات، ص 99.
حوزه
نقش رزق و روزی در آرامش زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
کار کردن، یکی از نیازهای روان شناختی انسان است. شاید تعجّب کنید و تصوّر نمایید که کار کردن، در زمره امور اقتصادی قرار می گیرد؛ اما واقعیت این است که کار، یکی از نیازهای روحی و روانی انسان نیز هست. اگر کار نباشد، نشاط و شادابی از میان خواهد رفت و زندگی، خسته کننده و ملال آور می گردد. اگر کار، یک نیاز باشد که هست، برآورده نساختن آن، موجب ناراحتی های روحی و روانی خواهد شد. امام صادق علیه السلام می فرماید:اگر تمام نیازهای انسان، آماده بود، زندگی برایش گوارا نبود و از آن، هیچ لذّتی نمی برد. |
کار و تأمین نیازها، گذشته از حکمت الهی در تأمین مواد لازم برای نیازهای بشر، نکته دیگر، طبقه بندی نیازها از جهت ضرورت آن برای بقای حیات است. هر چه نیاز انسان به چیزی، ضروری تر و حیاتی تر باشد، خداوند، دستیابی به آن را نیز آسان تر قرار داده است و هر چه از درجه ضرورت آن، کاسته شود، دستیابی به آن، نیاز به کار و تلاش دارد. تا انسان به خاطر بی کاری و بطالت، در مستی و فساد غوطه ور نشود.
همان گونه که کودک بی کار، به خود و خانواده اش آسیب می رساند، انسان بی کار نیز بر اثر سرمستی و خوش حالی، باعث زیان خود و نزدیکانش می گردد. این حقیقت را می توان در زندگی کسانی که در رفاه و خوشی و بی نیازی، بزرگ شده اند، دید.[1]
امام صادق علیه السلام در این باره به مفضل بن عمر می فرماید:
ای مفضل! از آفرینش و آماده سازی حکیمانه و مدبّرانه اشیا برای رفع نیاز انسان، درس عبرت بگیر. برای او غلّات، آفریده شده، ولی او باید آنها را آرد کند و آرد را خمیر سازد و با آن، نان بپزد.
ویژه نامه شهادت عسکری علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
امام عسکری عليه السلام از سال 254 تا 260 سخت ترین روزهای زندگی اش را زیر نظر سه خلیفه غاصب (معتز و مهتدی و معتمد) گذراند. ابوسهل نوبختي نيز چون بسياري از شيعيان، از بدي حال امام حسن عسکري عليه السلام آگاه بود. ديگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمي داد به خانه امام برود. وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقيد» غلام فداکار حضرت را ديد که در گوشه اي، ساکت نشسته اند. نگاهش که به چهره امام افتاد، بي اختيار اشک از چشمانش سرازير شد.
«آه خدايا! آيا اين همان حجت تو بر زمين است که به دست سفاکان و ظالمان به اين حال و روز درآمده؟ مگر نه اينکه 28 سال بيشتر ندارد؟ آيا تقدير او هم شهادت در جواني است؟»
نگاه عقيد را که ديد، فهميد بايد خود را کنترل کند. بغض گلوگير خود را فروخورد و در حالي که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود،
زيرلب زمزمه کرد:
«اَلا لَعْنَةُ اللّه عَلَي القَومِ الظالمين».
شهادت امام بر پیروانش تسلیت باد.
تلاوت مجلسی آیات43-51سوره اسراءتوسط کریم منصوری
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396اسراء ؛ و نام دیگرش «بنی اسرائیل»1 هفدهمین سوره قرآن است که مکی و 111 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده:
«هر کس این سوره را بخواند و هنگام خواندن آیه ای که درباره پدر و مادر است(و قضی ربک الا تعبدوا و…) دچار رقّت قلب شود در بهشت اجری به او داده می شود که برابر 2400 پیمانه و هر پیمانه ای از تمام نعمت های دنیا بهتر است.»
درادامه تلاوت مجلسی آیات43-51سوره اسراء توسط کریم منصوری قابل دریافت است.
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا
او [پاك و] منزه است و از آنچه مى گويند بسى والاتر است (۴۳)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است (۴۴)
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا
و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده اى پوشيده قرار مى دهيم (۴۵)
وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
و بر دلهايشان پوششها مى نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى دهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى كنند (۴۶)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا
هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى دارند ما بهتر مى دانيم به چه [منظور] گوش مى دهند و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسونشده را پيروى نمى كنيد (۴۷)
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا
ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى توانند ببرند (۴۸)
وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى شويم (۴۹)
قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا
بگو سنگ باشيد يا آهن (۵۰)
أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
يا آفريده اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى گرداند بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى دهند و مى گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد (۵۱)
فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان...
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آذر, 1396بهمناسبت سالروز رحلت آیتالله قاضی قدسسره
در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقا سید علی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرمود:
فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم میخواهی نماز شب بخوان.
در روایت هم آمده است:
«هر کس نماز شب بخواند و در روز بگوید که گرسنه هستم یا غذا و روزی ندارم، او را تکذیب کنید».١
لزوم هجرت به بلاد اهل ایمان
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آذر, 1396
ممکن است کسی در بلاد کفر سکونت داشته باشد، ولی ایمان و اعتقادش برخلاف حکومتهای بیدین و یا بیعقل و یا بیدین و بیعقل باشد؛ و بااینحال منتظر فرج باشد.
ولی اگر کسی بخواهد عبادت کند و به خدا ایمان داشته باشد یا ایمانش محفوظ بماند، و این امر متوقف بر نقل مکان و نقل سکنی از آن بلاد به بلاد اهل ایمان باشد، و منتقلشدن از آنجا برای او ممکن باشد، باید برای حفظ دین و ایمان خود و اهلبیت خود، به بلاد اهل ایمان مهاجرت کند؛ وگرنه به خود و اهل خود ظلم نموده و مقصر خواهد بود.
معجزه انقلاب اسلامی
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آذر, 1396
رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان:
شکست دادن آمریکا در منطقه از معجزات انقلاب اسلامی است
عدهای بلندگوی دشمن شدهاند و آیه یأس میخوانند
به چشم خودمان مشاهده کردیم که میتوانیم
در منطقه، جمهوری اسلامی یعنی همین شما جوانان توانستید آمریکای مستکبر را به زانو دربیاورد و شکست دهید.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور، بسیج را پدیده ای کم نظیر، گره گشا و از افتخارات امام راحل(ره) خواندند و با تأکید بر گسترش روحیه بسیجی به معنای «انگیزه و شوق و تلاش برای تحقق اهداف انقلاب و سربلندی و پیشرفت ایران»، افزودند: دشمن خصومت خود را از هر طرف تشدید کرده تا مقاومت برخاسته از تفکر انقلابی و اسلامی را در منطقه نابود کند اما جوانان و مردان مؤمن و پراستقامت، با دفع غده سرطانی تکفیری داعش، دشمنان را به زانو در آوردند و مفهوم ما میتوانیم را بار دیگر برای همه اثبات کردند.
رهبر انقلاب اسلامی بسیج را به معنای گردآوری و استفاده از ظرفیت آحاد مردم و نیروی انسانی فعال، مجاهد و مبتکر خواندند و با تأکید بر اینکه اگر انقلاب اسلامی، بسیج را نداشت، با نقیصه و خلأ بزرگی مواجه بود، افزودند: سازمان مقاومت بسیج به عنوان یک مجموعه کارآمد، نمادی از بسیج عمومی مردمی است که وظایف حساس و مهمی برعهده دارد.