کلید واژه: "مجتبی روشن روان"
اشك مرا بگیر و ببر نزد فاطمه
نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395لطفی نما غلام به لب جان رسیده را بشنو فغان این دل در خون تپیده را چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم آن خال گوشۀ لب تو آرمیده را روح لطیف تو نفس پاك و حق تو در بند خود كشیده صفای سپیده را صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو تا خم كنند پیش تو قد كشیده را امشب… بیشتر »
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395دست ما نیست اگر دست به دامان توییم فاطمه خواسته که… بی سر و سامان توییم تا ببینیم کمی از وجنات نبوی… تشنه ی دیدن رخسار درخشان توییم به نگاهی،” به دعایی دل ما را دریاب!” که اسیر کرم و شیوه ی احسان توییم مادر تو اگر امروز مدد… بیشتر »