« معرفی مساجد تاریخی مدینه منورهحقّوق فطري‌ و اوّليّه زن‌ »

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391

طوفان واژه ها

برای دانلود فایل صوتی با اجرای شاعر

با فرمتwmvکلیک کنید

 

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد


ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد


احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است


در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت


وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت


باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست


بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت


یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت


حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند


با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید


او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید


در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را


اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت


این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
“خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت


بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود”
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن …
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن …


خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن …
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن …


در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس…

سید حمید رضا برقعه ای

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.5 stars
(4.5)
نظر از: عمادی [عضو] 

الهم کن لولیک الفرج

1391/07/14 @ 18:26
نظر از: مدرسه الزهـــرا(سلام الله علیها) زرین شهر [عضو] 
5 stars

أین الطالب بدم المقتول بکربلاء
التماس دعای فرج……

1391/07/14 @ 09:02
نظر از: عبادی زاده [عضو] 
عبادی زاده
4 stars

با سلام، خوب است . منتظر دیدار شما از وبلاکمان هستیم .

1391/07/13 @ 11:09


فرم در حال بارگذاری ...