موضوعات: "احادیث" یا "کلام نور" یا "احکام"
چهل حدیث درباره پوشش زن و مرد
نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 13911- امام على عليه السّلام فرموده اند: پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست . غرر الحكم(5820)
2- امام صادق علیه السلام مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبایي اش مفيدتر مي باشد.( المستدرک، ج5)
3- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار میدهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمیداری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بیحساب و بیرویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر میتوانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند
4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند
5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
6- در يك روز باراني حضرت علي(عليهالسلام) با پيامبر(صلياللهعليهوآله) در بقيع بودند كه زني سوار بر الاغ از آنجا عبور ميكرد. ناگهان پاي الاغ در چالهاي فرو رفت و زن از بالاي آن به زير افتاد. رسول خدا به سرعت روي خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند اين زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت كند. سپس فرمودند: اي مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزينيد؛ چرا كه از پوشانندهترين لباسهاي شماست. و بهوسيلهي آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت كنيد. (البته بايد توجه داشت كه پيامبر، شلوار را به عنوان مكمل پوشش مطرح كردند، نه جايگزين پوشش!)
7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را كه شبیه زن میشوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرارمیدهند ، نفرین كرده است.
8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمیشوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد و…
9- امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.
10- در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود
11- پیامبر می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر
12- از رسول خدا(صلياللهعليهوآله) پرسيدند: آيا در تنهايي ميتوانيم کشف عورت کنيم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بيش از مردم سزاوار است که از او شرم شود.( سنن ابن ماجه )
13- رسول خدا(صلياللهعليهوآله)فرمودند: خداوند شما را از عريان شدن بازداشته است؛(بحار الانوار ج. 56) لذا از عريان شدن بپرهيزيد.( سنن الترمذي )
14- حضرت علي(عليهالسلام) مي فرمايند: وقتي كسي عريان شود، شيطان به او نظر مياندازد و در او طمع مي كند؛ پس خود را بپوشانيد.( تهذيب )
15- پيامبر سه بار فرمود :خدايا ! زنان شلوار پوش را بيامرز . اى مردم ! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاننده ترین جامههاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مىآيند با شلوار حفظ كنيد
16- پيامبر فرمود: صيانت زن او را شادابتر و زيبايىاش را پايدارتر مىكند
17- پيامبر فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند
18- در روایت است که برای پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یكی از یاران خود داد و به او فرمود كه این را دو قسمت كن: قسمتی را برای خود جامه كن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری كند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم كند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.( سنن أبی داود، ج 2)
19- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاكت زنان امت من در دو چيز است: «طلا و لباس نازك».( شيخ مفيد، امالي).
20- حضرت علي(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشيدن لباس ضخيم؛ چرا كه هركس لباسش نازك باشد، دينش نازك است.
21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامههای نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)
22- رسول خدا(ص) وضعيت دوران ما را از قبل پيش بيني ميكنند: در آخر امت من، مرد نماهايي هستند كه سوار بر وسايل نقليه خود، بر در مساجد پياده ميشوند. زنان اينان، پوشيدههايي برهنهاند كه موهايشان برآمده است. اينها زنان نفرينشدهاند.( المحاسن، ج1)
23- رسول خدا(ص) میفرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است.
24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زيور خود را در منظر و ديدگاه غيرشوهر مگذار و در غياب شوهر خود را خوشبو مكن و مچ پا را نشان مده اگر چنين كنيد دينتان را تباه و خدا را به خشم آورده ايد.
25- پيامبر اکرم(ص)زنان را از پوشيدن لباسهاي توجه برانگيز بر حذر ميداشتند.
26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابیعمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریکآمیز برتن نکن.
27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را كه جلب نظر مى كند نشان مده اگر چنين كني دينتان را تباه و خدا را به خشم آورده اي.
28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز)
29- پيامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.
30- فضيل بن يسار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه آيا ساعد های زن از قسمتهائي است كه بايد از غير محارم بپوشاند ؟ فرمود بلي و آنچه زير روسري قرار مي گيرد بايد پوشيده شود همچنين از محل دستبند به بالا بايد پوشيده شود . (كافي جلد 5 )
31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده كرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری كه بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین).
32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل كه برادر مادری من بود در حالی كه زینت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی كه او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی كه زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست كه جز روی خود موضع دیگری را نمایان كند.( جامع البیان، ج 9)
33- امام صادق(ع) ميفرمودند:«سزاوار نيست زن مسلماني، لباسي بپوشد كه بدن وي را نميپوشاند»
34- عبداللّه بنعباس، مفسّر و شاگرد سرشناس اميرالمؤمنين علي(ع) گفته است:زن (بايد) مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند.»( مجمع البيان، ج7)
35- از حدیث امام باقر استفاده میشود که محارم زن مانند برادر، پدر و … حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایینتر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.
36- يكي از اصحاب پيامبر ميگويد روزي نشسته بودم و لباسم كنار رفت و ران پايم پيدا شد. پيامبر كه در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان كه جزء عورت است.( مسند احمد )
37- حضرت موسي(عليهالسلام) آنقدر بر پوشيدگي خود محافظت ميكرد كه مردم ميپنداشتند وي بيماري جسماني دارد. رسول خدا(صلياللهعليهوآله) دربارهي او ميفرمود: همانا موسي مردي باحيا و پوشيده بود كه به دليل حيايش، هيچ نقطه از بدن وي ديده نشد و لذا هنگامي كه ميخواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نميشد، لباس خود را بيرون نميآورد؛ در حالي كه بنياسرائيل حيا نميكردند و در برابر هم براي شستشو برهنه ميشدند و به يكديگر نگاه ميكردند.
38- پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) هم هرگاه ميخواستند غسل كنند، كسي بهوسيلهي پرده ايشان را مستور ميساخت.
39- امام صادق(عليهالسلام) پوشيدگي شديد لقمان را از علل حكيم شدن وي ميدانند.
40- پيامبر روزي يكي از كارگران خود را ديد كه در فضاي باز غسل ميكند. به وي فرمود: نميبينم از خدايت شرم كرده باشي! مزدت را بگير ما نيازي به تو نداريم.( المصنف )
اندیشیدن پیش از سخن
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1391امام علی (علیه السلام):
فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ.
فکر کن آنگاه سخن بگو تا از لغزش و خطا مصون باشی.
Do contemplate before speaking so that you may guard yourself from (committing) errors.
غررالحکم، ص 228
در قبر از چه چیزهایی سؤال میشود؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1391امام صادق علیهالسلام فرمود:
از مرده در قبرش پیرامون پنج چیز سؤال مىشود.
- از نمازش ،
- زکاتش ،
- حجّش ،
- روزه اش و
- ولایتش نسبت به ما خاندان .
پس ، ولایت از گوشه قبر به آن چهار چیز گوید :
هر یک از شما کم و کاستى داشتید، کامل کردن آن به عهده من.
متن حدیث:
قال الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : یُسألُ المَیِّتُ فی قَبرِهِ عن خَمسٍ : عن صَلاتِهِ ، وزَکاتِهِ ، وحَجِّهِ ، وصیامِهِ ، ووَلایَتِهِ إیّانا أهلَ البَیتِ ، فتَقولُ الوَلایةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ : ما دَخَلَ فِیکُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَیَّ تَمامُهُ .
منبع: فرهنگ نيوز
نشانه های مؤمن
نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391شرح حدیث(21 تیر 91 - 21 شعبان 1433):
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)
روی عن علی بن الحسینعلیهماالسلام قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»
روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1]
- اوّل؛ «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
- دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
- سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
- چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
- پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
لذا حضرت پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
بحار الانوار ج64 ص293
—————————————————————-
[1] . ما راجع به نشانه های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده. در این روایت حضرت پنجتایش را مطرح می فرماید.
منبع:
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی
پر حرفی
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391امام صادقعليه السلام:
کانَ المَسیحُ علیه السلام یَقُولُ:
لا تُکثِرُوا الکَلامَ في غَیرِ ذِکرِ اللهِ؛
فإنَّ الَّذینَ یُکثِرُونَ الکلامَ في غَیرِ ذِکرِ اللهِ قاسِیَةٌ قُلُوبُهُم ولکِن لا یَعلَمُونَ.
مسیح علیه السلام میفرمود:
در غیر ذکر خدا، بسیار سخن مگویید؛
زیرا کسانی که در غیر ذکر خدا بسیار سخن میگویند دلهایشان سخت است اما خود نمیدانند.
Jesus (p.b.u.h.) said:
“Do not speak much on save Allah, for those who speak much on save Allah have hard hearts but they are not aware of it.”
کافی، ج 2، ص 114
سفرههای نور
نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1391
امام صادق عليه السلام :
مَن سَرَّهُ أنْ یَکونَ عَلَی مَوائِدِ النُّورِ یَوْمَ القیِامَةِ فَلْیَکُن مِنْ زُوّارِ الحُسَینِ بنِ عَليٍّ.
هرکس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفرههای نور بنشیند،
پس از زائران حسین بن علیعليه السلام باشد.
He who likes to sit down at the brilliant table of the Day of Judgment should visit Imam Hussain’s holy tomb.
بحار الأنوار ج 98، ص 72
ايمان و عمل، دو دوست هميشگى
نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1391
قال على (عليه السلام):
«اَلاْيمانُ وَ الْعَمَلُ اَخَوانِ تَوْأمانِ وَ رَفيقانِ لايَفْتَرِقانِ»:
«ايمان و عمل همزاد يكديگر و دو قلو هستند و همچون دو رفيقى هستند كه از يكديگر جدا نمى شوند»(1).
شرح و تفسير
بحث هاى فراوانى پيرامون رابطه ايمان و عمل در روايات اسلامى مطرح شده است، مى دانيم تعليمات اسلام را معمولا به دو قسم اصول و فروع دين تقسيم مى كنند; يعنى دين شبيه به درختى است كه ريشه ها و شاخه هايى دارد. اصول دين همان ريشه هاى درخت هستند كه آب و موادّ غذايى را از زمين مى گيرند و به شاخه ها مى رسانند، اگر ريشه ها بخشكد شاخه ها هم مى خشكد. و فروع دين همان شاخه هاست و روشن است كه درخت بدون شاخه نيز درخت نيست و دوامى نخواهد داشت. ميوه درخت دين مقامات معنوى، اخلاق و قرب الى الله است. صفات و ويژگى هاى انسانى، ميوه هاى اين درخت است. اين درخت با اين سه بخش، مفيد است و بدون آن بى اثر، يعنى هر سه بخش آن ضرورى است.
شايد مسأله اصول و فروع دين را از همين درختى كه ذكر شد و به صورت يك مثال بسيار زيبا در قرآن مجيد آمده گرفته باشند.
دشمن اگر در گذشته به سراغ شاخه هاى اين درخت مى رفت و آن ها را قلع و قمع مى كرد، اكنون ريشه اين درخت پربار را هدف قرار داده است، و عجيب اين كه با تمام قدرت و تجهيزات به جنگ دين آمده و خطرناك ترين سلاح او در اين نبرد، استفاده از خود دين است! با تفسيرهاى غلط و نابه جايى كه از دين مى كند مى خواهد ريشه دين را بزند. در اين جاست كه همه مسلمان ها بايد بسيار هوشيار و بيدار باشند و از ملامت هيچ ملامت كننده اى نهراسند.
با توجّه به اين مقدّمه معناى حديث فوق روشن مى شود كه ايمان و عمل نيز بسان اين درخت مورد نياز هستند و اگر از هم جدا شوند ثمره اى نخواهند داشت. تعبير به «توأمان» مفهوم خاصّى دارد; يعنى از هم تفكيك ناپذير هستند. بنابراين معنى ندارد كه انسان ايمان داشته باشد; ولى به دنبال آن عمل نباشد. اگر ايمان در پى خود عمل به همراه نداشته باشد، بايد در آن ايمان شك و ترديد كرد! شايد به همين جهت است كه در قرآن مجيد معمولا هر جا كه سخن از ايمان به ميان مى آيد به دنبال آن مسأله عمل صالح نيز مطرح مى شود.
شخصى، كه رابطه ايمان و عمل را نمى دانست، خدمت امام صادق (عليه السلام)رسيد و از آن حضرت پرسيد: «اَلا تُخْبِرُنى عَنِ الاْيمانِ، أقَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ، اَمْ قَوْلٌ بِلا عَمَل؟; آيا ايمان تركيبى از عقيده و عمل است، يا تنها عقيده است و اعمال جزء ايمان محسوب نمى شود؟».
امام در جواب فرمود: «اَلاْيمانُ عَمَلٌ كُلُّهُ(2); ايمان تمامش عمل است» نه اين كه شاخه اى از آن عمل باشد.
——————————————————————————–
1. غرر الحكم، جلد 2، صفحه 136، حديث 2094; شبيه اين روايت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله)نيز نقل شده است. به ميزان الحكمه، جلد اوّل، صفحه 306 (باب 262، حديث 1289) مراجعه كنيد. روايات ديگرى به همين مضمون در مأخذ مذكور خواهيد يافت.
2. سفينة البحار، جلد اوّل، صفحه 152.
منبع:
110سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام - آیت الله مکارم شیرازی
با چه كسى مشورت كنيم؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1391
قال على (عليه السلام):
«لا تُدْخِلَنَّ فى مَشْوَرَتِكَ بَخيلا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ، وَ لا جَباناً يُضْعِفُكَ عَنِ الاُْمُورِ، وَ لا حَريصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»:
«با افراد بخيل مشورت مكن كه تو را از خدمت به خلق خدا بازمى دارند و از تهيدستى مى ترسانند، و با افراد ترسو مشورت مكن كه اراده تو را براى انجام كارهاى مهمّ تضعيف مى كنند، و اشخاص حريص را مشاور خود قرار مده كه حرص را با ستمگرى در نظر تو زينت مى بخشند»(1).
شرح و تفسير
مشورت از دستورات مهمّ اسلامى است و انعكاس وسيعى در قرآن مجيد و روايات اسلامى دارد، به گونه اى كه يكى از سوره هاى قرآن مجيد به اين مضمون نامگذارى شده است. مشورت با افراد واجد شرايط به پيشرفت برنامه هاى صحيح و سازنده انسان كمك شايانى مى كند و آثار و فوايد زيادى به همراه دارد.
امّا به همان اندازه كه مشورت با افراد ارزنده، به پيشرفت برنامه هاى صحيح كمك مى كند، مشورت با افرادى كه نقاط ضعف روشنى دارند، زيان بخش است و نتيجه معكوس دارد، به همين دليل امام اميرمؤمنان (عليه السلام)مؤكّداً توصيه مى كند كه از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور، مخصوصاً در امور مهمّ اجتماعى، خوددارى شود: بخيلان، ترسوها، حريص ها; يكى دست انسان را مى گيرد تا انسان از مواهب خدا داد بذل و بخشش نكند، ديگرى اراده او را سست مى كند تا سراغ كارهاى مهمّ نرود و سومى انسان را براى حرص و ولع بيش تر تشويق به تجاوز به حقوق ديگران مى نمايد(2).
——————————————————————————–
1. نهج البلاغه، نامه 53.
2. يكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 87. مشروح مباحث مربوط به مشورت را در ذيل آيه شريفه (و شاورهم فى الامر) در جلد سوم تفسير نمونه، صفحه 142 به بعد، مطالعه فرماييد.
110سرمشق از سخنان حضرت على عليه السلام - آیت الله مکارم شیرازی
پاسداری از دانش
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آذر, 1391
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
قَیِدُّواالعِلم، قیل: وَماتَقییدُهُ؛ قالَ: کِتابَتُهَ
علم و دانش را به بند آرید و از آن صیانت و نگاهبانی کنید.
عرض کردند: راه و رسم به بند کشیدن علوم و دانش چیست؟
فرمودند: «کتابت و نگارش آن»
Fasten and hold knowledge and then protect it.” He was asked that how couldit be fastened, and he replied: “by writing and scribing it
“بحارالأنوار، ج 2، ص147
برترين جهاد
نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1391
قال على (عليه السلام):
«لا فَضيلَةَ كَالْجِهادِ، وَ لا جِهادَ كَمُجاهَدَةِ الْهَوى»:
«هيچ فضيلتى همچون جهاد نيست، و هيچ جهادى همچون مبارزه با نفس نمى باشد»(1).
شرح و تفسير
امام (عليه السلام) طبق اين روايت جهاد را سرلوحه تمام فضايل مى شمرد; زيرا جهاد نسبت به تمام عبادت ها مشكلاتش فراوان تر و انجام آن سخت تر است و به مقتضى روايتى كه از پيامبر (صلى الله عليه وآله) نقل شده، كه «اَفْضَلُ الاَْعْمالِ اَحْمَزُها; برترين اعمال مشكل ترين آن هاست»(2). هيچ فضيلتى به مرتبه و منزلت جهاد در راه خدا نمى رسد. و در ميان شاخه هاى مختلف جهاد، جهاد با نفس، از همه سخت تر و بدين جهت برتر است و لذا پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) آن را جهاد اكبر ناميد(3).
سؤال: مگر مى شود كسى با خودش بجنگد؟ مبارزه معمولا دو طرفى است، از يك سو خود انسان و از سوى ديگر شخص بيگانه، امّا اين كه انسان با خودش جهاد كند به چه معناست؟
پاسخ: وجود انسان از بخش هاى متعدّدى تشكيل يافته است، به تعبير ديگر انسان تك بُعدى نيست، بلكه ابعاد مختلفى دارد و اين ابعاد مختلف همه يك سو و يك جهت نيستند، لذا ممكن است بعضى از ابعاد وجودى انسان با بعضى ديگر، كه در تضّاد است، به مبارزه برخيزد; زيرا بُعد انسانى و ملكوتى با بُعد حيوانى همواره در ستيز است.
آرى هواى نفس، دشمنى درونى و هميشه بيدار است كه در خانه دل لانه گزيده و همه جا همراه انسان است و پيوسته او را وسوسه مى كند و به آلودگى ها دعوت مى نمايد، و تنها با ذكر و ياد خداوند و مراقبت دائم مى توان بر اين دشمن خطرناك و بى رحم پيروز شد، چرا كه دل آرام گيرد به ذكر خدا; (اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(4).
پی نوشت:
1. بحارالانوار، جلد 75، صفحه 165.
2. بحار الانوار، جلد 67، صفحه 191 و 237 و جلد 82، صفحه 332.
3. بحار الانوار، جلد 19، صفحه 182.
4. سوره رعد، آيه 28.
110سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام - آیت الله مکارم شیرازی