موضوعات: "احادیث" یا "کلام نور" یا "احکام"
راز لقب كليم الله براى موسى عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391امام صادق عليه السلام فرمود:
خداوند به حضرت موسى بن عمران عليه السلام وحى كرد:
اى موسى! آيا مى دانى كه چرا تو را براى هم كلامى خودم برگزيدم، نه ديگران را؟! (با تو هم سخن شدم و تو به مقام كليم الله نايل شدى).
موسى عليه السلام عرض كرد: نه، راز اين مطلب را نمى دانم!
خداوند، به او وحى كرد: اى موسى! من بندگانم را زير و رو (و بررسى كامل) نمودم در ميان آنها هيچكس را در برابر خود، متواضع تر و فروتن تر از تو نديدم.
يا موسى اءِنَّكَ صَلَّيتَ، وَضَعتَ خَدَّكَ عَلى التُّرابِ؛
اى موسى! تو هرگاه، نماز مى گزارى، گونه خود را روى خاك مى نهى و چهره ات را روى زمين مى گذارى.(اصول كافى، ج 2،ص 123)
به اين ترتيب، در مى يابيم كه عالى ترين مرحله عبادت، كوچكى نمودن بيشتر در برابر خدا است.
قصه هاى قرآن به قلم روان - محمد محمدى اشتهاردى رحمه الله علیه
آتشی در قلوب
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان لقتل الحسين (عليه السلام) حراره فى قلوب المؤمنين لا تبرد أبدأ
در شهادت ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) آتشى در قلوب مؤمنين برافروخته شده است كه هرگز خاموشى پذير و سرد شونده نيست.
منبع:
- مقتل مقرم / سيد عبدالرزاق مقرم (ره)
صفات شیعه از دیدگاه معصومین علیهم السلام
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391 قَالَ الصَّادِقُ ع تَبِعَ قَوْمٌ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا شِيعَتُكَيَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ مَا لِي لَا أَرَى عَلَيْكُمْ سِيمَاءَالشِّيعَةِ فَقَالُوا وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَالسَّهَرِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِعَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ
امام صادق عليه السّلام فرمود: عده اى به دنبال امير المؤمنين عليه السّلام به راه افتادند، حضرت متوجه آنان شده و فرمود:
كيستيد؟
گفتند: شيعيان تو اى امير مؤمنان . فرمود: چرا در چهره شما نشانه شيعه نمى بينم ؟ گفتند: نشانه چهره شيعه چيست ؟ فرمود:
زردى صورت از اثر بى خوابى ، فرورفتگى شكم بر اثر روزه گرفتن ، خشكيدن لبها بر اثر دعاى بسيار، و نشستن غبار فروتنى برآنها.
وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْعَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَاثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُجَعْفَرٍ
امام صادق عليه السّلام فرمود:
شيعه على كسى است كه شكم و دامن خود را حفظ نمايد، و سخت كوش باشد، و كارش براى خالقش باشد، و اميد ثواب از اوداشته باشد، و از كيفر او بترسد، هر گاه چنين كسانى را ديدى آنها شيعه جعفرهستند.
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّالْمَعْرُوفَ لَا يَسْتَتِمُّ إِلَّا بِتَعْجِيلِهِ وَ سَتْرِهِ وَ تَصْغِيرِهِفَإِذَا أَنْتَ عَجَّلْتَهُ فَقَدْ هَنَّأْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ صَغَّرْتَهُ فَقَدْعَظَّمْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ سَتَرْتَهُ فَقَدْ أَتْمَمْتَهُ
حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود:
نيكى و احسان كامل نمى گردد مگر بواسطه سه خصلت :شتابدر انجام كار نيك ، پنهان نمودن و كوچك شمردن آن ، زيرا اگر آن را با شتاب انجامدادى گوارا و دلچسب نمودى ، و اگر آن را كوچك شمرى بزرگش كردى ، و اگر آن را پنهان نمودى كاملش گردانده اى.
وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداًفِي الْأَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الاْمِنُونَ يَوْمَالْقِيَامَةِ
امام صادق عليه السّلام فرمود:
خداوند در زمين بندگانى داردكه در بر آوردن حوايج مردم مى كوشند، ايشان در روز قيامت در امان وآسايشند.
صفحات: 1· 2
چند دستور مهم براى مقابله با بلاها و مشكلات
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1391هر انسانى سعى مى كند در حد توان خود با خسارتها و بلاها مقابله كند و خود را از زيان بدور دارد، ولى تجربه نشان داده است كه بسيارى از بلاها و زيانها پيش بينى نشده هستند، كما اينكه طبق عقيده ما مسلمانان بسيار از سختيها و بلاها غير از علل معمولى داراى اسباب بخصوصى هستند كه مى بايست علاوه بر در نظر گرفتن مسائل عقلائى و علمى ، از نظر معنوى به مقابله با آنها پرداخت .
بطور كلى براى مصون ماندن از بسيارى از بلاها از نظر روايات اسلامى به امورى سفارش شده است كه بطورخلاصه به چند مساءله مهم اشاره مى شود.
1 - گناه انسان را مبتلا مى كند
حضرت على عليه السلام فرمود: از گناه بپرهيزيد كه هيچ بلائى و كمبود روزى نيست مگر به خاطر گناه ، حتى خراش بدن و زمين خوردن و دچار مصيبت شدن (1).
امام صادق عليه السلام فرمود: بدان كه هيچ رگى زده نمى شود و هيچ لغزشى كه موجب زمين خوردن شود رخ نمى دهد، هيچ سر دردى پيدا نمى شود، هيچ بيمارى به وجود نمى آيد مگر بخاطر گناه ، و همين است كه خداوند عزوجل در كتاب خود مى فرمايد: هر مصيبتى كه به شما برسد به خاطر اعمال خود شماست ، و خداوند از بسيارى از آنها در مى گذرد(2).
امام رضا عليه السلام فرمود: هر گاه بندگان گناهان تازه اختراع كنند، خداوند نيز بلاهائى تازه كه سابقه نداشته و نمى شناختند، بر آنها ايجاد مى كند(3).
صفحات: 1· 2
ناله شیطان ؟
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1391
عن جعفر، عن ابیه(ص) قال:
ان ابلیس عدو الله رن اربع رنات:
یوم لعن، و یوم اهبط الی الارض، و یوم بعث النبی(ص) و یوم الغدیر.[1]
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود:
شیطان، دشمن خدا، چهار بار ناله کرد:
روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
[1]. قرب الاسناد، ص 10.
ای نام تو بهترین سر آغاز
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1391قال على (عليه السلام):
«كُلُّ اَمْر ذى بال لَمْ يُذْكَرْ فيهِ اسْمُ اللهِ فَهُوَ اَبْتَرُ»;
«هر كار داراى اهميّتى كه بدون ياد خدا آغاز گردد، به سرانجام نمى رسد»(1).
شرح و تفسير
ياد خداوند در تمام اعمال و گفتار انسان مؤثّر است و غفلت از آن نتيجه منفى دارد. بر اين اساس در اين روايت شريف توصيه به ذكر نام الله در هر كارى شده است و روشن است كه منظور از بردن نام خدا و آغاز هر كارى به نام او، فقط گفتن بسم الله نيست، بلكه هدف اين است كه خداوند در تمام اعمال ما حضور داشته باشد، بدين جهت در اين روايت، بر خلاف روايات مشابه، به جاى «لَمْ يُبْدَأْ»(2) جمله «لَمْ يُذْكَرْ» آمده است. كه نه تنها در شروع كار، بلكه در ادامه كار هم ذكر الله لازم است.
چگونه خدا را ياد كنيم؟
«ذكر الله» و به ياد خالق و آفريدگار جهان هستى بودن انواعى دارد، برترين آن اين است كه انسان بداند او وجودى است وابسته، كه بدون تكيه بر خداوند، حتّى براى يك لحظه، نمى تواند به زندگى خود ادامه دهد. وابستگى ما انسان ها، بلكه تمام موجودات جهان هستى به خداوند متعال، مانند وابستگى نور چراغ ها به منبع انرژى است كه در ابتدا و ادامه نياز به آن منبع دارد. اگر انسان به اين مرحله از ياد خدا برسد و از آن غفلت نكند، بدون شك متحوّل و دگرگون مى گردد و ديگر به هيچ كس جز خدا تكيه نمى كند و امكان ندارد كه آلوده به گناه شود; زيرا چنين انسانى همواره خويش را در محضر خدا مى بيند و تمام نعمت ها و در يك جمله هستى اش را از ناحيه او مى داند و روشن است كه چنين انسانى هرگز گرفتار معصيت نمى شود. گناهان در لحظه هايى رخ مى دهد كه انسان از خدا غافل مى شود(3). انسانى كه دائماً به ياد اوست گناه نخواهد كرد.
- بحار الانوار، جلد 73، صفحه 305 و جلد 89، صفحه 242.
- جامع الصغير، جلد 2، صفحه 277، حديث 6284.
- مباحث مختلف مربوط به غفلت; از جمله عوامل غفلت، عواقب شوم غفلت، نشانه هاى غفلت، راه هاى زدودن غفلت، غفلت مثبت و منفى و ديگر مباحث مربوطه را در كتاب اخلاق در قرآن، جلد دوم، صفحه 324 به بعد، مطالعه فرماييد.
سرمشق از سخنان حضرت على (ع) حضرت آية الله العظمى مكارم شيرازى
تهيّه و تنظيم ابوالقاسم عليان نژاد
سيماى مجاهدان راه خدا در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1391قرآن کریم مؤمنين را مجاهدان راه خدا معرفى كرده و صفات آنها را اینچین تك تك بر می شمرد:
«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ
الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»(التوبة/112)
مجاهدان راه خدا چنين اند: توبه كنندگان، خدا پرستان، حمد و شكر نعمت گذاران، روزه داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهى از منكر كنندگان، و نگهبانان حدود الهى، و مؤمنان را- اى رسول ما به هر ثواب و سعادت- بشارت ده.
احدى الحسنيين(شهید و شهادت-مرکز اطلاع رسانی غدیر
پیمانه تدبیر
نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1391امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
صَلاحُ حالِ التّعايُشِ وَ التَّعاشُرِ مِلاَمِكْيال ثُلْثَاهُ فِطْنَةٌ وَثُلْثَهُ تَغافُلٌ(تحف العقول، صفحه 267)
ترجمه:
اصلاح وضع زندگى و معاشرت با پيمانه اى انجام مى شود كه دو سوّم آن هوشيارى است. و يك سوّم آن بى اعتنايى و تغافل!
شرح كوتاه:
هيچ كارى بدون مطالعه و هوشيارى سر نمى گيرد،همچنين هيچ كارى بدون بى اعتنايى هم به سامان نمى رسد.
به تعبير بهتر و روشنتر: اگر ما بخواهيم بدون مطالعه و دقت كاركنيم مواجه با شكست خواهيم شد ولى اگر بخواهيم براى تمام احتمالات ممكن و حوادث پيش بينى نشده به هنگام انجام كارها خود را معطل سازيم به اين آسانى قادر بر انجام كارى نيستيم و براى يك كار بايد سال ها مطالعه كنيم.
و نيز براى انتخاب دوست و شريك و همسر و مانند آن، لذا فرمود دو سوّم دقّت و يك سوّم بى اعتنايى.
يكصد و پنجاه درس زندگی/آيت ا… ناصر مكارم شيرازي
عفت شکم و شهوت
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391من مواعظ علي بن الحسين عليه السلام:
ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج،
وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن يسأل.
تحفالعقول ص 282
شرح حدیث
علت اينكه حضرت، محبوبترين امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و ساير واجبات و عبادات مثل نماز را ذكر نفرموده، اين است كه: عفت، جلوگيرِ عامل مزاحم است و هميشه، تأثير عامل مزاحم، بيشتر از عامل مُعِدّ است، مثل اين است كه كسى غذاهاى مفيد و مقوى مصرف كند اما از آن طرف بطور منظم يك سم يا ميكروبى را وارد بدن نمايد بديهى است اثرى نخواهد كرد.
در مسائل معنوى، نيز اگر انسان عبادات زيادى انجام دهد اما مرتباً ميكروب گناه را در كالبد روح خود وارد كند، اثر عباداتش خنثى مىشود. ولى اگر آئينه قلب خود را با گناه تيره نكند فطرت الهيش او را به رشد و كمال هدايت مىنمايد. پس ترك گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شيطان بيشتر انسان را به گناه وسوسه مىكند تا ترك عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سيطره پيدا كرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوبترين كارها، ترك دو گناه است يكى گناه بطن كه ارتباط پيدا مىكند با دنياطلبى، مالاندوزى و طمعها و ديگرى شهوات جنسى است.
چون تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391
حافظ از دست مده صحبت آن کشتی نوح
ورنه این سیل حوادث بکند بنیادت
از ادله محكم و واضحي كه بر لزوم پيروي از راه و رويه اهل بيت عليهم السلام و نه ديگران دلالت دارد، روايتي است كه احمد بن حنبل در كتاب «فضائل الصحابه» با سند خود از حنش كناني روايت كرده است:
«سمعت أبا ذر يقول وهو آخذ بباب الكعبة: من عرفني، فأنا من قد عرفني، ومن أنكرني، فأنا أبو ذر، سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول: ثم ألا إنّ مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك»
أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة: ج2 ص785، الناشر: مؤسسة الرسالة ـ بيروت. الحاكم النيسابوري، المستدرك وبذيله التلخيص للذهبي: ج2 ص343.
(در حالي كه ابوذر خود را به درب خانه كعبه چسبانده بود شنيدم كه ميگفت: «هر كس مرا ميشناسد كه ميشناسد و آن كس كه مرا نميشناسد بداند كه من ابوذر هستم و از پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله شنيدم كه ميفرمود: هان بدانيد كه مثال اهل بيت من همچون كشتي نوح است كه هر كس بر آن سوار گشت نجات يافت و هر كس از آن روي گرداند هلاك گشت.)
اين روايت را حافظان و علماي ديگر، همچون:
طبراني در «المعجم الكبير» ، «المعجم الأوسط» ، «المعجم الصغير» روایت کرده است.
الطبراني، المعجم الكبير: ج3 ص45ـ 46. الطبراني، المعجم الأوسط: ج4 ص10، ج5 ص354ـ 355، ج6 ص85. الطبراني، المعجم الصغير: ج1 ص139ـ 140، ج2 ص22.)
حاكم نیشابوری نیز در مستدرك روايت كرده،همچنين حاكم پس از بيان اين روايت گفته است:
«حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه»
الحاكم النيسابوري، المستدرك وبذيله التلخيص للذهبي: ج2 ص343.
(اين حديث داراي شرايط صحت بر اساس روايات مسلم است اما مسلم و بخاري آن را روايت نكردهاند.)
و نيز خطيب بغدادي در تاريخ خود تاريخ بغداد: ج12 ص90.،
ابو نعيم در حليهالأولياء حلية الأولياء: ج4 ص306، الناشر: دار الكتاب العربي ـ بيروت.
ديگر حافظان حديث اين روايت را از تعدادي از صحابه همچون امير المؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام، ابوذر غفاري، ابوسعيد خدري، ابن عباس، انس بن مالك و ديگران روايت كردهاند، آن هم با طرق متعدد و مختلف كه باعث قوت و استحكام بيشتر حديث گرديده و آن را به درجه حسن و يا صحيح ارتقاء ميبخشد؛ چنانكه ابن حجر هيثمي در «الصواعق المحرقه» گفته است:
«وجاء من طرق كثيرة يقوي بعضها بعضاً مثل: أهل بيتي، وفي رواية: إنما مثل أهل بيتي، وفي أخرى: إنّ مثل أهل بيتي، وفي رواية: ألا إن مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح في قومه من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك، وفي رواية: من ركبها سلم ومن تركها غرق، وأنّ مثل أهل بيتي فيكم مثل باب حطة في بني إسرائيل، من دخله غفر له…»
ابن حجر الهيتمي، الصواعق المحرقة: ج2 ص446، الناشر: مؤسسة الرسالة ـ بيروت.
(اين روايت از طرق فراواني روايت شده است كه تعدد طرق ميتواند مايه تقويت سند برخي نسبت به برخي ديگر شود مانند روايت: «مثل اهل بيتي…» كه در يك روايت: «إنما مثل أهل بيتي» آمده و در روايت ديگر: «إنّ مثل أهل بيتي» و در جاي ديگر: «ألا إن مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينه نوح في قومه من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك» و يا در روايتي اينچنين: «من ركبها سلم ومن تركها غرق» و بالاخره در روايتي: «أنّ مثل أهل بيتي فيكم مثل باب حطه في بني إسرائيل، من دخله غفر له…» چنين آمده است.)
و حافظ سخاوي نيز گفته است:
«وبعض هذه الطرق يقوي بعضاً»
السخاوي، استجلاب ارتقاء الغرف بحب أقرباء الرسول وذوي الشرف: ج2 ص484 ح220، الناشر: دار البشائر الإسلامية ـ بيروت.
(برخي از طرق اين روايت برخي ديگر را روايت ميكند.)
دلالت اين حديث نياز به بيان ندارد و به خوبي دلالت دارد:
كه اهل بيت عليهم السلام راههاي نجات و نشانههاي هدايت مردم در درياي طوفان زده ضلالت و گمراهي هستند و اين كه آنان گاهي به كشتي نوح عليه السلام و گاهي به باب آمرزش گناهان تشبيه شدهاند به بهترين و رساترين شكل بر اين نكته دلالت دارد كه بهترين و صحيحترين راه براي دسترسي به سنت صحيح نبوي بعد از وفات آن حضرت منحصر به آن بزرگواران و سوار شدن بر كشتي نجات اهل بيت عليهم السلام است.
مناوي گفته است:
«و وجه تشبيههم بالسفينة أنّ من أحبهم وعظّمهم شكراً لنعمة جدهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، ومن تخلف عن ذلك غرق في بحر كفر النعم وهلك في معادن الطغيان»
المناوي، فيض القدير: ج5 ص660.
(علت تشبيه اهل بيت به كشتي نجات بدين خاطر است كه هر كه آنان را دوست داشته و به خاطر نعمتي كه از سوي جدّشان به وي رسيده آنان را بزرگ داشته و از هدايت علماي آنان بهرهمند گردد از تيرگي نادانيها رهايي مييابد و آنان كه از اين كشتي روي گردان شوند غرق درياي كفران نعمتها و هلاك در معادن طغيان خواهند گرديد.)
ملا علي قاري گفته است:
«(ألا إن مثل أهل بيتي)، بفتح الميم والمثلثة أي شبههم (فيكم مثل سفينة نوح) أي في سببية الخلاص من الهلاك إلى النجاة، (من ركبها نجا، ومن تخلف عنها هلك) فكذا من التزم محبتهم ومتابعتهم نجا في الدارين، وإلا فهلك فيهما»
ملا علي القاري، مرقاة المفاتيح: ج11 ص327.
(«ألا إن مثل أهل بيتي» در اين بخش از حديث آنان را در سبب گرديدن براي رهايي از هلاكت به سوي ساحل نجات به كشتي تشبيه نموده است. «من ركبها نجا، ومن تخلف عنها هلك» همچنين در اين بخش فرموده است كه هر كس محبت آنان را ملتزم گرديده و از آنان پيروي نمايد در هر دو دنيا نجات خواهد يافت وگرنه در هر دو دنيا هلاك خواهد گرديد.)
بدون شك نجات و رهايي از هلاكت و گمراهي و سوار گرديدن بر كشتي هدايت اهل بيت عليهم السلام فقط با محبت محقق نميگردد؛ بلكه بايد با رجوع به آنان و عمل به آموزهها و اوامر و نواهي آنان در امور دين و دنيا توام گردد؛ وگرنه سوار شدن به كشتي نجات اهل بيت معنايي نخواهد داشت و خلاصي از هلاكت محقق نخواهد گرديد.
پس به خوبي مشخص گرديد كه معناي اين حديث همان معناي حديث ثقلين است كه معناي هر يك ديگري را تكميل ميكند.
منبع: سایت ولی عصر(عج)
تلخیص و انتخاب :سایت شمیم شیعه