« توصیه های اخلاقی و تربیتی به والدینقلب متذکر بیدار »

احترام به والدین

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1394


روایاتی در باره حقوق والدین و حد اطاعت از ایشان


در کافی به سند خود از عبد الله بن سنان روایت کرده که گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود:

یکی از گناهان کبیره عقوق والدین، و یکی دیگر نومیدی ازرحمت خدا، و یکی ایمنی از مکر اوست، و روایت شده که از هر گناهی بزرگتر شرک به خدا است (1).

و در کتاب فقیه در حقوقی که از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده فرمودند:

بزرگترین حق خدا بر تو این است که او را بپرستی، و چیزی شریکش نسازی که اگر اینکار رابه اخلاص کردی خداوند حقی برای تو بر خود واجب می کند، و آن این است که امور دنیا وآخرتت را کفایت می کند.

و نیز فرمود: و اما حق مادرت این است که بدانی او تو را طوری حمل کرد که احدی، احدی را آن طور حمل نمی کند، آری او تو را در داخل شکم خود حمل کرد، و از میوه قلبش چیزی به تو داد، که احدی به احدی نمی دهد، و او با تمامی اعضای بدنش تو را محافظت نمود، و باک نداشت از اینکه گرسنه و تشنه بماند، بلکه پروایش همه از گرسنگی و تشنگی توبود، او باک نداشت از اینکه برهنه بماند، همه پروایش از برهنگی تو بود، او هیچ پروایی نداشت از گرما، ولی سعیش این بود که بر سر تو سایه بیفکند، او به خاطر تو از خواب خوش صرفنظر کرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه این تلاشها برای این است که تو مال اوباشی، و تو نمی توانی از عهده شکر او برآیی، مگر با یاری و توفیق خدا.

و اما حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو است، چون اگر او نبود تو نبودی، پس هروقت از خودت چیزی دیدی که خوشت آمد، بدان که اصل آن نعمت پدر تو است، پس حمدخدا گوی، و شکر پدر بجای آر، آن قدر که با این نعمت برابری کند، و هیچ نیرویی نیست جزبه وسیله خدا (2).

و در کافی به سند خود از هشام بن سالم، از امام صادق علیه السلامروایت کرده که فرمود:

مردی نزد رسول اکرم(ص)رفت و گفت: یا رسول الله به چه کس نیکی کنم؟

فرمود به مادرت،

عرضه داشت:سپس به چه کس؟

فرمود: به مادرت،

عرضه داشت: سپس به چه کس؟

فرمود: به مادرت،

عرضه داشت: سپس به چه کس؟

فرمودبه پدرت (3).

و در مناقب آمده که روزی حسین بن علی علیه السلامبه عبد الرحمان بن عمرو بن عاص گذشت، پس عبد الرحمان گفت: هر که می خواهد به مردی نظر کند که محبوبترین اهل زمین است نزد اهل آسمان، به این شخص نظر کند، که دارد می گذرد، هر چند که من بعد ازجنگ صفین تاکنون با او همکلام نشده ام.

پس ابو سعید خدری او را نزد آن جناب آورد، حسین علیه السلامبه او فرمود: آیامی دانستی که من محبوبترین اهل زمین نزد اهل آسمانم، و با این حال در صفین شمشیر به روی من و پدرم کشیدی؟به خدا سوگند پدر من بهتر از من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهی کرد و گفت: آخر چه کنم رسول خدا(ص)به خود من سفارش فرمودکه پدرت را اطاعت کن، حضرت فرمود: مگر کلام خدای را نشنیدی که فرمود: “و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما"و نیز مگر از رسول خدا(ص) نشنیده ای که فرمود: اطاعت(پدر و مادر و یا هر کس که اطاعتش واجب است)باید که معروف باشد، و اطاعتی که نافرمانی خدا است معروف و پسندیده نیست، و نیزمگر نشنیده ای که هیچ مخلوقی در نافرمانی خدا نباید اطاعت شود (4).

پی نوشت ها:

1) اصول کافی، ج 2، ص 278، ح 4.

2) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 376.

3) کافی، ج 2، ص 159، ح 9.

4) مناقب، ج 4، ص 73 - طبع قم.

منبع : ترجمه المیزان ج 16 , طباطبایی ،سید محمد حسین


فرم در حال بارگذاری ...