موضوعات: "ادبی" یا "شعر" یا "خلوت دل"

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله

نوشته شده توسطرحیمی 11ام دی, 1395

به بهانه ی میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)

***

کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته

صراط را ز همین راه مستقیم گرفته

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله

که عطر مرقدت جنة النّعیم گرفته

گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی

سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته

همیشه سفرۀ دل باز کرده ام به حضورت

که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته

برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت

به کف برات نجات خود از جحیم گرفته

همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود

به جز تو کی سِمت عبد با عظیم گرفته؟

مَلک غبار زِ قبر تو تا نرُفته نرفته

در این مُقام ، فلک خویش را مقیم گرفته

چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم

که هر کبوتر تو ذکر یا کریم گرفته

کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر

که رنگ و بو حرمِ تو از آن حریم گرفته

حاج علی انسانی

بیاکه بی تو چه سرد است فصل ایمانم

نوشته شده توسطرحیمی 10ام دی, 1395

تو آن دلیــل خدایی که حاضری امّا
بـرای آمـدنت نـدبه خوانده ام ؛ آقا

خدا کــند که بتـابی به باور مـردم
و گل کنی به بلنــدی عشق در دلها

تو فصل آخر منظومه ی خدایی عشق
تمام ِ سوره ی یاسین ، طلیعه ی طاها

قــیامِ حتمی عشقی ، قـعود در قلبم
ســرادقات جمـال ِ تو ، جنت المـأوا

بیاکه بی تو چه سرد است فصل ایمانم
و با تو سبــز و بهاری ، تمــام باورها

رضا محمدصالحی

همسايه سايه‌ات به سرم مستدام باد

نوشته شده توسطرحیمی 3ام دی, 1395

به مناسبت سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم

شعري از حميدرضا برقعي تقديم به بانوي شهر آينه‌ها

بانو! تمام کشور ما خاک زير پات

مردان شهر نوکر و زنها کنيزهات

زيباترين خاطره‌هامان نگفتني ست

تصوير صحن خلوت و باران نگفتني ست
 

دانلود فیلم شعرخوانی سید حمید رضا برقعی در رثای حضرت فاطمه معصومه

زمان :  ً05:48

همسايه سايه‌ات به سرم مستدام باد
لطفت هميشه زخم مرا التيام داد

وقتي انيس لحظه تنهايي‌ام توئي
تنها دليل اينکه من اينجايي‌ام توئي

هر شب دلم قدم به قدم مي‌کشد مرا
بي‌اختيار سمت حرم مي‌کشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل مي‌کند آدم کنار تو

حالي نگفتني به دلم دست مي‌دهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کنند هاجر و مريم کنار تو

تا آسمان خويش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

در اين حريم، سينه زدن چيز ديگريست
خونين‌تر است ماه محرم کنار تو

ما در کنار صحن شما تربيت شديم
داريم افتخار که همشهري‌ات شديم

ما با تو در پناه تو آرام مي‌شويم
وقتي که با ملائکه همگام مي‌شويم

بانو! تمام کشور ما خاک زير پات
مردان شهر نوکر و زنها کنيزهات

زيباترين خاطره‌هامان نگفتني ست
تصوير صحن خلوت و باران نگفتني ست

باران ميان مرمر آيينه ديدنيست
اين صحنه در برابر آيينه ديدنيست

مرغ خيال سمت حريمت پريده است
يعني به اوج عشق همين جا رسيده است

خوشبخت قوم طايفه، ما مردم قميم
جاروکشان خواهر خورشيد هشتميم

اعجاز اين ضريح که همواره بي‌حد است
چيزي شبيه پنجره فولاد مشهد است

من روي حرف‌هاي خود اصرار مي‌کنم
در مثنوي و در غزل اقرار مي‌کنم

ما در کنار دختر موسي نشسته‌ايم
عمريست محو او به تماشا نشسته‌ايم

اينجا کوير داغ و نمک‌زار شور نيست
ما روبروي پهنه دريا نشسته‌ايم

قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است
باور کنيد پيش مسيحا نشسته‌ايم

بوي مدينه مي‌وزد از شهر ما، بيا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ايم


*مربع

از ما به جز بدي که نديدي ببخشمان
از دست ما چه‌ها که کشيدي ببخشمان

من هم دليل حسرت افلاک مي‌شوم
روزي که زير پاي شما خاک مي‌شوم…

سيدحميدرضا برقعي

راه تو بهشت است برادر، به سلامت

نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1395
5 شعر جدید برای مدافعان حرم
 
علی سلیمانی از شاعران جوان کشور پنج شعر تازه برای شهدای مدافع حرم سروده است که در ادامه می‌آید:
راه تو بهشت است برادر، به سلامت
1-

به سردار شهید حاج حسین همدانی

 

خوشم که دیدن تو شوق آخرین سفرم بود

فقط هوای تو در کوله‌بار مختصرم بود

به اشتیاق به سوی تو آمدم که بهشتی

تمام پیشکشم – گر چه اندک است – سرم بود

کنار مرقد تو آفتاب خانه‌نشین بود

همیشه پرچم گنبد ستاره سحرم بود

چه افتخار به از این که در کنار تو بودم

اگر چه کوچه به کوچه گلوله دور و برم بود

“دمشق امن و امان است” اولین خبرم بود

“دمشق امن و امان است” آخرین خبرم بود

کنار گنبد تو پر زدم، به اوج رسیدم

اگر چه نیزه مداوای زخم بال و پرم بود

قرار داشتم این‌بار خانه امن بماند

اگر بقیع کماکان دلیل چشم ترم بود

گذشتم از وطنم، از تنم، گذشتم از این‌ها

منی که غربت شیعه همیشه در نظرم بود

تمام فخر من این است روی سنگ مزارم

نوشته‌اند یکی از مدافعان حرم بود

ادامه »

آرزوی شهادت بانو اسکندری(از شهدای حله)

نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1395

 

شهیده اسکندری، بانویی که در تمام پست های صفحۀ اینستاگرام خود از عشق به شهادت مینوشت، در انفجار حله به شهادت رسید.
   چند روز از انفجار حله عراق می گذرد….
در بالا و پائین کردن های فضای مجازی چشمم به یک پست میخورد…
صاحب این صفحه در انفجار حله به شهادت رسیده است…

یک دختر، خواهر، مادر، نمیدانم چند ساله است، فقط در همان نگاه اولم به نوشته هایش فهمیدم که به آرزویش رسیده…
پست هایش را یکی یکی میبینم.
از عاشقانه هایی که برای چادرش گفته بود تا ذوق و شوقش برای سفر اربعین.
از شهدا تا آرزوی شهادت!
نوشته بود “صاحب این پروفایل شهید میشود ان شاالله… یعنی باید بشود، اگر نشود میمیرد…”

دختری که به آرزویش رسید...

خوشبحالت که نمردی!
خوشبحالت که شهید شدی و نمردی، 
خوشبحالت که به آرزویت رسیدی! 

خداوند خودش انسان های با اخلاص را میخرد، میخرد و به بهشتش میبرد همانگونه که آرزو دارند!
شک ندارم همان روزی که مینوشتی:
 ” کاش میشد راهی فرات شد
وضو گرفت
بهر شهادت … اللهم اسئلک من الشهاده اقسطها.
خداوندا من از تو میخواهم تا برترین شهادت ها را نصیب من کنی”

خداوند همانجا شهادتت را امضا کرد!
وقتی که از فرات می آمدی، وقتی که وضو گرفته بودی بهر شهادت، با خودت میگفتی حالا وقتش شده است!

دختری که به آرزویش رسید...

شاید خودت هم هربار آرزوی شهادت میکردی، در ته دلت میگفتی ” یک زن چگونه به شهادت برسد؟” اما نه،
این حرف ها برای امثال من است!
تو حتما ته دلت به خدایت ایمان داشتی! معامله ای کرده بودی و مطمئن بودی که نصیبت شهادت میشود و این روزها سخت دلتنگ شهادتت بودی! 

داشتی از سفر عشق باز میگشتی،
راهی سفر دیگری شدی در حوالی بهشت! 

صفحه ات را میبندم!
به خودم می آیم که غرق در زندگی دنیایی ام شده ام…
و تویی که به آرزویت رسیدی! 
شهادت آرزوی خیلی هاست، اما همه به آن نمیرسند.

خواهرانه میخواهم از تویی که حالا، در این ساعت نزد خداوند هستی، دعا کنی برای من، برای همۀ دختران سرزمینم که پاکی و عفاف سرمشق زندگیمان بشود!
دعا کنی که گوهر وجودمان را بشناسیم! دعا کنی برای ما که ادامه دهندۀ  همان راهی باشیم که توبودی، در ترویج حجاب، شهادت و …
شک ندارم بانویی که خداوند خود بهای او شده است فراموش نمیکند برای عاقبت بخیری جوانان سرزمینم دعا کند!

سلام ما را به حضرت ارباب برسانید.

 وارث

چهل گویه:دلنوشته ای بی نظیر از پیاده روی اربعین

نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1395

 

1.
بدون یک کلام اضافه با فروشنده،
از نگرانی ات برای سبکی کیف،
راحتی کفش،
و گرمی لباس،
مقصد برملا می شود.
نزدیک است که طومار خیابان ها در هم بپیچد،
درختان از ریشه کنده شوند،
و چراغهای راهنما مرخصی بگیرند،
تا با پای پیاده به سیل اربعینی ها بپیوندند.

شهر، کوله بار سفر بسته.

2.

اربعین رفتنم را به مرگ گرفتم
که به تب راضی شوم.
تب کردم!
به پیشواز شور و گرمای سفر.
حالا نه به تب راضی م نه مرگ.

تنها رفتنی بی تردید، سفر آخرت است.

3.

دلهره افتاده بر وجودم
که نکند پای تن را کِشان کِشان برسانم
اما پای دلم جا بماند!
دست خالی برگردم
و بر مزار “پایی که جا ماند”

سوگ حسرت سر دهم.

4.
سفر
در نیمه شبی پاییزی
و به صرف قرص و سِرُم دیشب
آغاز می شود.
و من
بر سر دوراهیِ چشم انتظاریِ معجزه ی کیلومترها گام برداشتن با تنی رنجور،
و یا غلبه ی عقلانیت و نسخه های اطبا هستم.
آیا جرات قبول پیامدهای هر دو راه را با نگاهی یکسان دارم؟!

یا همیشه پای تفسیر و توجیهی در میان است؟

ادامه »

بیچاره اون که حرم رو ندیده

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1395

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ…

 

 

بلاخره منم راهی شدم

به نیابت از همه جاماندگان

بیچاره اون که حرم رو ندیده

بیچاره تر اون که دید کربلاتو


تقدیم می کنم این مصرع ناب را به همه دوستان دل شکسته ام که هر لحظه دل ملکوتی شان تا بین الحرمین حضرت عشق پر می کشد:

“بعد منزل نبود در سفر روحانی”

الان که این حروف را برای شما به یادگار می گذارم قطرات اشکم امان نوشتن نمی دهد.

انبوه دلهای شکسته و نگاههای غرق اشک بر روی شانه ام سنگینی می کند…..

این همه اشتیاق برایم در تصور هم نمی گنجید…

مولا چگونه مرا لایق می بینی صدها دل شکسته و روح خسته را به حضورت بیاورم؟؟

مولا نمی دانم قبول می کنی پیام آور دل هایی باشم که جاذبه بیکران عشق تو آنها را بی تاب کرده و پای جسمشان را یاری نیست در مسیر عاشقیت قدم بردارند؟

مولا یقین دارم دلهای شکسته ای که خود را “جاماندگان” می نامند وقبل از ما “با پای دل” به حریمت پر کشیده اند زائرین راستین تو هستند.

از آستان والایت می خواهم به حق عنایتی که به آنها داری قطره ای از زیارت ناب عارفانه ات را بر من هم بچشانی…

دوستان عزیزم!

تا چند ساعت دیگر راهی جاده های سرخ عشق می شوم. دلهای عاشق شما اولین چیزهایی بود که در کوله بارم گذاشته ام و با خود خواهم برد.در بین الحرمین به تک تک شما می اندیشم و از مولا عاقبت بخیری را برایتان می طلبم.

اگر شرایط یاریم کند شما را در لحظات سفرم شریک خواهم کرد.

حلالم کنید.

دانلود نماهنگ بیچاره اونکه حرم رو ندیده…

دانلود صوت بیچاره اون که حرم رو ندیده  7.19 MB


صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحسین علیه السلام

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام/ ویژه ماه صفر

نوشته شده توسطرحیمی 17ام آبان, 1395

به مناسبت شهادت امام حسن علیه السلام در این گزارش اشعاری را که در وصف امام حسن علیه السلام سروده شده است می خوانیم.

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را
در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست
تو بی ‌وسیله هم بلدی معجزه کنی
دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست
بوی طعام سفره، خودش می‌کشد مرا
تا خانه‌ی تو راهنما احتیاج نیست
خواهش نکرده اهل کرم لطف می‌کنند
این جا به التماس گدا احتیاج نیست
اصلاً پی معالجه ی این جگر مباش
“بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست”
محشر برای رو شدن اعتبار توست
کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟
تو با سکوت کردن خود، جنگ می‌کنی
تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست
وقتی نداشت مادر تو سنگ قبر هم
دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست

شعر از علی اکبر لطیفیان

ادامه »

بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم

نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1395

بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم

از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم

طوفان سختی باغ مان را زیر و رو کرد

از لاله های پرپرم چیزی نگویم

حق می دهم نشناسی ام؛ اما برادر

از آن چه آمد بر سرم، چیزی نگویم

وقت وداعِ آخرت، عالم به هم ریخت

از شیون اهل حرم چیزی نگویم

آتش گرفتن گر چه رسم و سنت ماست

از دامن شعله ورم چیزی نگویم

بگذار سر بسته بماند روضه هایم

از ماجرای معجرم چیزی نگویم

کم سوتر از چشمان من، چشمان زهراست

از گریه های مادرم چیزی نگویم

ادامه »

​در این شلوغی ها

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1395

در این شلوغی ها

ای دل خدایت را ببین در این شلوغی ها

احیا شده دنیا و دین در این شلوغی ها

می آید از هر سو صدای مادری که

گوید به زائر آفرین در این شلوغی ها

در پیش هر زائر حسینی هست می بینی ؟!

کارَت نمی ماند زمین در این شلوغی ها

لبیک یا مهدی بگو آقا همین جاهاست

آید صدایی دلنشین در این شلوغی ها

دریا شود دریا شود والله این قطره

یک صبح روز اربعین در این شلوغی ها

حجت الاسلام موحدی