موضوعات: "ادبی" یا "شعر" یا "خلوت دل"
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1395نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟
جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت نکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم
تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد
حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته
بخوان آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من
تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود
شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم…
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
سید حمید رضا برقعی
راهی که قیصر گشود
نوشته شده توسطرحیمی 10ام آبان, 1395از نخستین رویشهای زیبای انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم
با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانهی انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همهی اصحاب شعر و ادب، خسارتبار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت.
درگذشت او آرزوهائی را خاک کرد، ولی راه فتح قلهها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز، ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصهی شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوهی این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست. خداوند پاداش خوبیهای او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است، با کَرََم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت میگویم.
سیّدعلی خامنهای ۹/ آبان/۱۳۸۶ –پیام تسلیت در پی درگذشت شاعر برجسته و خلاق انقلاب دکتر قیصر امینپور
گفتوگو با علیمحمد مؤدب بهمناسبت سالگرد مرحوم قیصر امینپور
راهی که قیصر گشود
هشت آبان سالروز درگذشت شاعر متعهد انقلابی، مرحوم دکتر قیصر امینپور است. شاعری که رهبر انقلاب در پیامی در گذشت او را خسارتی برای تمامی اصحاب شعر و ادب بیان کردند. بههمین مناسبت، بهمنظور شناخت بیشتر ویژگیهای شعری و شخصیتی مرحوم امینپور، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR گفتوگویی را با جناب آقای علیمحمد مؤدب، شاعر و نویسندهی متعهد، از شاگردان آن مرحوم انجام داده است.
* رهبر انقلاب مرحوم قیصر امینپور را از نخستین رویشهای انقلاب درشعر فارسی میدانند، وجه تمایز ایشان نسبت به سایرین در چیست؟
مرحوم قیصر امینپور در چند بعد متشخص بودند و همهی این ابعاد نیز به شکل متحد و گرهخورده در شعرشان بروز و تجلی یافته است. همین شخصیت ذوابعاد ایشان باعث میشود در میان همنسلان خود متمایز شود و به قلهای بدل شود که سرآمد اقران خویش بود. زبان شعر، جنس تصاویر و نسبتی که شعر قیصر با نوآوری دارد و در عین حال گرهخوردگی این ویژگیها با ابعاد شخصیتی ایشان، باعث شده است که قیصر یک شاعر خاص باشد و بسیار بیشتر از همنسلان خود جلوه و تأثیر کند. آثار قیصر جزو مهمترین سرمایههای ادبی انقلاب است، چه در صورت شعر و چه در قالبهای دیگر. دلیل این امر را میتوان در ابعاد مختلف شخصیتی ایشان بررسی کرد. اما نخستین و مهمترین این دلایل، همان شعر قیصر است. ایشان در قالبهای مختلف شعر نظیر نیمایی، غزل، رباعی، شعر نوجوان، تصنیف و ترانه جزو شاعرانی هستند که بهترین آثار دوران خود را خلق کردهاند.
در بیان دومین دلیل برجستگی ایشان، باید به معلمی قیصر توجه کرد. هنگامی که ایشان یک معلم برجسته بود با بهرهگیری از اخلاقیات معلمی و توانی که برای ارتباطگیری با نسلهای بعدی خود آموخته بود، توانست یافتههای خود را در حوزهی شعر به نسل آینده منتقل کند. علاوه بر این از جنبهی نخبگانی و نظریههای ادبی ایشان نیز نباید غافل شد. فعالیتهای مطبوعاتی ایشان نیز بسیار مهم است، در همین حوزه نیز ایشان به چشم میآیند و در مجلهی سروش نوجوان فعالیت میکنند که این تجربه جزو برترین تجربهها در زمینهی کار مطبوعاتی برای نوجوانان است. در اواخر عمر هم ایشان در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی فعالیت کردند و منشاء خدمت بودند. مجموعهی این فعالیتها شخصیت ایشان را تشکیل میدهد و طبعا آن عنصر محوری که همهی این موارد را خاص میکند اخلاقیات والا و کرامت انسانی این بزرگوار بوده است.
این اربعین به لطف خدا کربلاییام
نوشته شده توسطرحیمی 10ام آبان, 1395این روزها پر از تب مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بی وفاییام
ای زخمی از دوروئی من! دوست دارمت
در گیر و دار تیرگی و روشناییام
گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستاییام
گفتند کربلای زمینی… نیامدم
حالا که راه بسته شده من هواییام
این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکسته بالی و بی دست و پاییام…
پلکم که گرم میشود از خواب میپرم
با سرفه های همسفر شیمیاییام
آوردهام بضاعت مزجاه قوم را
انگشتر “عزیز"م و تسبیح داییام
آوردهام پناه به شش گوشه ی غمت
برگشتهام به اصلیت نینواییام
دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست
این اربعین به لطف خدا کربلاییام
شعر از سرم پرید… دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چاییام
حسین بیاتانی
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1395دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است
دوباره حال همه عاشقان تماشایی است
که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است
سفر حکایت یک اتفاق رویایی است
ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است
ببین که قفل قفس را شکسته، می آیند
کبوتران حرم دسته دسته می آیند
چو موج از همه سو دلشکسته می آیند
غریب، از نفس افتاده، خسته می آیند
که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند
تمام پشت سر جابر ابن عبدلله
چه عاشقانه قدم می زنند در این راه
از اشتیاق حرم راه می شود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله
که این پیاده روی برترین عزاداری است
قسم به نور، که این ابتدای بیداری است
*****************
دوباره حال من و شعر می شود مبهم
دلی که دست خودم نیست می شود کم کم-
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-
«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
محمد غفاری
کــربلا کعبة دلهاست...
نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1395کــربلا کعبة دلهاست خـــدا میداند
دیـدنش آرزوی ماست خــــــدا میداند
کـربلا گلشن سر سبز علی و زهرا است
تا چـه حد وقف تماشاست خــدا میداند
کـربلا را چه نیاز است که تفسیر کـنند
عشق حرفی است که گویاست خدا میداند
ما عزادار حسینیـــم که اشک غــم او
آبــروی همــة ماست خـــــدا میداند
اولـین مستمع مجلس پرفیض حسیــن
مادرش حضرت زهرا است خــدا میداند
تا ابد از غـم او در دل ذرات وجــود
کس نداند که چه غوغاست خـدا میداند
نگـــه آخر او سوی خیام است ولـی
چـه در آن آئینه پیــداست خدا مــیداند
یوسف فـاطمه افتاد بهخـــاک و دردا
چه خبـر در دل صحراست خـدا میداند
چـشمة چشم وفایی شده دریا از اشک
قـدر آن دیده كه دریاست خـدا میداند
اشعار آیینی ویژه شهادت امام سجاد علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آبان, 1395« علی اکبر لطیفیان»، « سید حمید رضا برقعی»، « وحید قاسمی» و « علی اکبر لطیفیان » از شاعران آیینی کشورمان هستند که اشعاری درباره امام سجاد ( علیه السلام ) سروده اند.
ذبح کردند قتیلش کردند
آقا گفتند اگر فرصت داشتم، خودم این کار را میکردم
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1395
گفتوگو با حجتالاسلام جواد محمدزمانی درباره ویژگیهای شعر آیینی
به اعتقاد رهبر انقلاب سنت مدح و ابراز ارادت به اهل بیت، فرهنگی استثنائی برای جامعهی شیعه است، اما نیاز است تا این فرهنگ همواره پر محتوا و پر مضمون شود۱، لطفا بفرمایید شعر آیینی چه نقشی در این فرهنگ و تقویت آن میتواند داشته باشد؟
همانطور که حضرت آقا فرمودند، بحث محبت در فرهنگ شیعی بسیار قوی است. در احادیث و همچنین در زیارتنامهها به امر محبت بسیار اشاره شده و این هم یک سفارش قرآنی است که «قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی». دربارهی مودت نیز گفتهاند آن محبتی است که اظهار میشود؛ یعنی محبتی که علاوه بر دل، بر زبان جاری میشود و از ما خواستهاند این اظهار محبت را در رفتار خود داشته باشیم. این عاطفه و احساسی که در اشعار، نوحهها و روضهها به کار گرفته میشود، به این منظور است که این محبت به اهلبیت در دل بیشتر شود.
وقتی محبت ایجاد میشود، انسان خودبهخود بهسوی فردی که دوست دارد، حرکت میکند و برای رضایت خاطر او، رفتارش را تغییر میدهد. یعنی محبت مقدمهای خوب برای پیشرفت است و شعر بهدلیل امکان انتقال عاطفه به افراد، از اهمیت بالایی برخوردار است. اما باید توجه داشته باشیم که همهچیز محبت و احساس نیست. محبت شرط لازم است، اما برای رستگاری در دین شرط کافی نیست. علاوه بر محبت، باید در اشعارمان از عنصر عزت و حماسه نیز استفاده کنیم، زیرا بهطور خاص جوانها حماسه را دوست دارند و به قهرمان نیاز دارند. اگر نتوانیم حماسههای اهلبیت را برای جوانها بازگو کنیم، او برای رفع این نیاز خود، مجبور است سراغ حماسهها و قهرمانهای غربی برود و از آنها الگو بگیرد. پس ما باید در اشعار خود این روح حماسی را زنده نگه داریم.
شعر ما فقط نباید مانند یک گاز اشکآور باشد و مستمع را به اشک ریختن وادار کند، بلکه باید علاوه بر عاطفه و ابعاد حماسی، تفکر و اندیشهی والای اهلبیت را نیز در خود جای داده باشد. برای همین شعر آیینی شعری ترکیبی است از سه عنصر عاطفه، حماسه و منطق.
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی ...
نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1395و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی…!
” الفِ ” قامتِ او ، ” دال ” و
همه هستی او در کف گودال
و سپس آه که الشمرُ…!
دانلود عصر یک جمعه دلگیر با صدای میثم مطیعی + متن و دانلود فیلم و صوت
و این بحر طویل است…
…
قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد…تو کجایی؟
تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی…
گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال
و همه هستی او در کف گودال
و سپس آه که «الشّمرُ …»
خدایا چه بگویم
«که شکستند سبو را وبریدند …»
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی … تو کجایی…
قسمتی از بحر طویل /” سید حمیدرضا برقعی “
با تو شروع می کنم ای ابتدای من
نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395
با تو شروع می کنم ای ابتدای من
ای جلوه خدایی بی منتهای من
پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من
لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است
رنگ خدا گرفته اگر گریه های من
از روی فرش های حسینیه عزا
تا عرش می رود اثر ردپای من
شکر خدا که در دهه آخر الزمان
خرج تو می شود نفس من صدای من
این گریهی برای تو کفارهی من است
این راه توبه ای ست برای خطای من
از من نیاز می رسد و از تو ناز عجب
دردسری شده سفر کربلای من
علی اکبر لطیفیان
مجموعه اشعار ورود کاروان اسرا به کوفه
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1395در این بسته ویژه، اشعار چند شاعر مذهبی را با حال و هوای کاروان اسرای کربلا به شهر کوفه میخوانید.