موضوع: "شعر"

سامرا نه ! كه جهان سیطره ی قدرت توست

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395

ای كه در مَحْبَس گیسوی تو شب زندانی ست

كار خورشید،به فرمان تو نور افشانی ست

سامرا نه ! كه جهان سیطره ی قدرت توست

ای كه در عرش تو را مرتبه ی سُلطانی ست

تا كه تكمیل شود فیـض ربیعُ الاوّل

مُوعدِ جلوهْ نمائیـت ، ربیــعُ الثّانی ست

خضر را پیر غلامیّ تو فخری ابدی ست

در حریمی كه سلیمان ، شرفش دربانی ست

هركسی چشم دلش باز شود می بیند

شغل داوود نبی نزد تو مِدْحت خوانی ست

پسرت حضرت مهدی ست اگـر"رَبّ الأرض”

كُـــلّ حـالات و صفـات پدرش ، ربّانی ست

تو به قدری حسن بن علی اَستی كه چو ما

حال آیـیـنه هم آشفته تر از حیرانی ست

دل ندادن به تو از سخت ترین مُشكل هـا

دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آسانی ست

می شود بی سر و سامان تو باشم گر چه

هر كه را دیدم ، دنبال سر و سامانی ست

“سـرگرانی صفـت نرگـس رعـنا باشـد”

همچنانی كه مرا روزیِ سرگردانی ست

خیس اشك ، از غم دنیا بشود چشمانش

هر كسی آرزویـش دیــدن سامـــرّا نیست

اربعین هر كه مشرّف به حریمت شد گفت:

“صف زوّار ضریحت چه قَدَر طولانی ست”

فاطمه ، بانیِ رفتن به بهشــت است او را

آنكه اندازه ی خشتی ، حرمت را بانی ست

“سائلِ” رحمـت بی منّت و بی پـایـانت

چشـم در راه تو در آن نفــس پایانی ست


محمّد قاسمی

منم باید برم +دانلود با نوای سید رضا نریمانی

نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1395
«منم باید برم» عنوان مداحی سید رضا نریمانی است که برای بزرگداشت مدافعان حرم خوانده است.

مداحی


دانلود مداحی «منم باید برم» با نوای مداحی سید رضا نریمانی


در ادامه علاوه بر متن کامل این مداحی، فایل صوتی آن قابل دریافت است.


متن مداحی منم باید برم سید رضا نریمانی
 
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این
 
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
 
منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره
 
یه روزیم بیاد نفس آخرم بره
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
 
برای قربونی اسماعیلو میدم به عشق
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
 
منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم
ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
 
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن
شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن
 
کنایه میزنن دلمو میسوزنن و
میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو
 
قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر
 
به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
 
ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم
همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم
 
به جای لالایی روضه براش میخونمو
دم بابا باباش داره میگیره جونمو
 
گناه دخترم چی بوده که بابا ندید
گلم بابا میخواد جواب ناله شو بدید
 
فقط رقیه جون صدای بچمو شنید
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

بنده ام، آمده ام بر در آن بنده نواز

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395


بنده ام، آمده ام بر در آن بنده نواز
تا درِ لطف کند بر من بی مرتبه باز

در این خانه مرا کاش معطل بکند
شاید آن شاه به خاک در خود داشت نیاز

 نزد آن ابر که بارانِ کرم می بارد
همه از دست درازند و من از روده دراز

از غم هجرِ بت روی نگار دل خویش
سالیانیست که در نارم و در سوز و گداز

عجبی نیست ز شوق مه منظومه عشق
دود خاکستر دل روی بیارد به فراز


خارم و آرزوی جان و جنانم این است
رکعتی پشت گل فاطمه افتم به نماز

جعفر ابوالفتحی
 
 

من را شبیه کفتر صحنت بدان حسین!

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395

ما سر سپرده ایم به راه ولای تو

بی قیمت است جان من آقا فدای تو


در روضه ها به عشق شما گریه می کنم

عمریست خانه ام شده این روضه های تو


اصلا بگو که جان بسپر ، ای به روی چشم

هر کار می کنم ز برای رضای تو


این اضطراب ها همه از این گناه هاست

آرامش همیشگیم “کربلای تو”


من را شبیه کفتر صحنت بدان حسین

اذنی بده که من بپرم در هوای تو


اقا دوای درد مریضت شده حرم

مردیم در فراق حریم و سرای تو


دل را سپرده ایم به راه جنون دگر

سر را سپرده ایم به راه ولای تو

مهدی فرهادی

یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1395

 محض رضای ذائقه می خوانم از شما

با اینكه روضه خوانم و می خوانم از شما
فهمیده ام كه هیچ نمی دانم از شما 

یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام
باید ز شرم چهره بپوشانم از شما 

می ترسم از رسیدن آن جمعه ای كه من 
جای سلام، روی بگردانم از شما 

رویی نمانده است که به چشمت نظر كنم 
پس بی دلیل نیست گریزانم از شما 

من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد 
با انتظارهای فراوانم از شما 

من نان به نرخ نام تو خوردم، حلال كن
محض رضای ذائقه می خوانم از شما

صوت

اللهم عجل لولیک الفرج


بيا جان خود اينجا شستشو كن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395

شعر حبیب چایچیان معروف به « حسان » درباره حضرت عبدالعظیم حسنی :

فروغ عترت و قرآن توان ديد
حريم يك تن از آل پيمبر

مزار حضرت عبد العظيم است
كه زوّارش"كَمَن زارَ اَلْحُسَين"است

به دلها اين حرم شد پرتوافكن
دَرِ باغي ست از گلزار جنّت

نمي گردد خزان , هرگز بهارش
ببوس اين درگه پر نور و طاهر

بيا جان خود اينجا شستشو كن
اجازت از خدا گير و رسولش

به اذن يازده معصوم ديگر
بگو بسم الّه و ، الله اكبر

به گوش جان او آيد ندائي
محبّ آل عصمت كامياب است

كه بي حد است الطاف الهي
به ديوار و در اين بيت توحيد

بُوَد اين بارگاه روح پرور
در اينجا قبر مولايي كريم است

به اولاد حسن ,او فخرو زين است
چو اينجا شد چراغ عشق روشن

بُوَد اين درگه از ابواب رحمت
كه اشك عاشقان , شد جويبارش

تو اي زائر به تعظيم شعائر
بيا اينجا به اشك خود وضو كن

بپا خيز و بخوان اذن دخولش
به اذن حيدر و زهراي اطهر

قدم چون مي نهي داخل از اين در
زند چون حلقه براين در گدائي

كه اي سائل دعايت مستجاب است
بخواه از رحمت حق آنچه خواهي

(حسان) اينجا مطاف مومنين است
در گلزار جنّت در زمين است

عبد خدای بود و مقامش عظیم بود

نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395

نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود

عبد خدای بود و مقامش عظیم بود

گر از کرامتش همه کس فیض می برد

از نسل خاندان امامی کریم بود

عطر حدیث آل رسول از لبش چکید

در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود

تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق

پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود

آموخت درس بندگی از اهل بیت نور

محبوب پیشگاه خدای علیم بود

غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس

در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود

لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب

دست نوازشی به سر هر یتیم بود

گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند

اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود

پیوسته او به منزل مقصود می رسید

زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود

هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز

در سایه امید و ولایت مقیم بود

در گلشن همیشه بهار حریم او

هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود

هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت

این بوستان عشق بهشتی شمیم بود

پروانه بهشت به دستش دهد خدا

هر کس که زائر حرم این کریم بود

عبد حقیر اوست “وفایی” اگر چه باز

دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود

سید هاشم وفایی

شعر اعتراضی حاج حسین سازور با انتقاد به دولت

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

ابیاتی از شعر اعترضی حاج حسین سازور با انتقاد عملکرد ضعیف دولت در موضوعات مذاکره آمریکا و حمایت از سران فتنه منتشر شد.

حسین سازور، مداح و شاعر اهل‌بیت(علیهم السلام) در هفتمین همایش هم‌اندیشی ذاکران نخبه اهل‌بیت(علیهم السلام) که در مشهد برگزار شد با انتقاد از عملکرد ضعیف دولت در موضوعات مذاکره با آمریکا و حمایت از سران فتنه به ایراد چند بیت شعر اعتراضی پرداخت.

وقت آن آمد که اسرار مگو
گفته گردد با رفیقان موبه‌مو
وقت آن شد حرف‌ را حالا زنیم
پرده‌ها را یک‌کمی بالا زنیم
پرده از اعمال مردم نه! نه!
پرس‌وجو از حال مردم، نه! نه!
پرده عُمال فتنه کیش را
گرگ‌های در لباس میش را
ناکسانی که دم از یاری زدند
دم ز دین و دم ز دین‌داری زدند
ناکسانی که پس از روح خدا
خطشان از خط رهبر شد جدا
کینه‌هاشان یک‌به‌یک سر باز کرد
درب‌های فتنه‌ها را باز کرد
دولت سازندگی بر روی کار
آمد و شد رابطه‌ها برقرار
دولت سازندگی با صد فریب
داد میدان را به دستان رقیب
راه ترک ماهیت را باز کرد
نغمه اشرافیت را ساز کرد

ادامه »

اشعار ویژه حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395

 

ماه آسمان ري

افق فضل و شرف را قمري پيدا شد
يا كه در طور ولايت شجري پيدا شد

باز از بحر ولايت گهري پيدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمري پيدا شد

درسماوات و زمين جشن عظيم است امشب
عيد ميلاد كريم ابن كريم است امشب

در رياض علوي سرو روان اين پسر است
نجل مولاي كريمان جهان اين پسر است

بهترين زاده ابناء جهان اين پسر است
فخر دين ، قبله دل ، كعبة جان ، اين پسر است

اوست سروي كه بود دامن هستي چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

اهل فضل و شرف و علم زعيمش خوانند
خيل عبّاد همه عبد عظيمش خوانند

صاحبان كرم و جود كريمش خوانند
آيت رحمت رحمان و رحيمش خوانند
اوست ماهي كه بر ابناء زمان مي تابد
نورش از ري به همه خلق جهان مي تابد
قامتش سرو و لبش كوثر و رويش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است
حرمش كعبه آمال دل آگاه است
حَسني حُسنش بر خلق چراغ راه است
خاص و عامند ز هر سوي رهين كرمش
دل صد قافله سر گرم طواف حرمش
نعمت ساية اين دسته گل عترت را
بر شما داده خدا اين شرف و رفعت را
اهل ري قدر بدانيد چنين نعمت را
فيض همسايگي تربت آن حضرت را
بال جبرئيل زده سايه به بام و درتان
اين شما ، اين حرم زادة پيغمبرتان
يا حجاز است و بُوَد كعبه جاويدانش
جان من ، جان همه خلق جهان قربانش

ري سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش
دوست دارم كه شب و روز ز لطف وكرمش
پر زند مرغ دلم يكسره سوي حرمش
آيه وحي در اين خانه كتابت دارد
زير اين قبّه دعا كن كه اجابت دارد
زائر او به خدا فيض قرابت دارد
درو ديوار حرم نقش نجابت دارد
ماه صد انجمن اينجاست خدا مي داند
آفتاب حسن اينجاست خدا مي داند
خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاك حرمت گر نگذاريم جفاست
اي گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
كرم و جود تو بر ما به عيان و به خفاست
«ما به اين در، نه پي حشمت وجاه آمده ايم»
«از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم»
حُسن پيداي حَسن سرّ نهان حسني
بلكه جانان همه خلق و تو جان حسني
تو به باغ دل ما سرو روان حسني
نخل طاها و گل عطر فشان حسني
ما به خاك حرمت روي نياز آورديم
حاجت خويش به درگاه تو بازآورديم
عصمت فاطمه و عزّت حيدر داري
تو مقام از سخن مدح فراتر داري
تو عطا و كرم آل پيمبر داري
ز حسين و ز حسن جلوه ديگر داري
جان به قربان تو اي سيّد پاكيزه سرشت
شهرري ازتو بهشت است بهشت است بهشت
به تو و عزّت آباء کرامت سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند
به جلال و به كمال و به مقامت سوگند
به نماز و به قعودت ، به قيامت سوگند
تو كه سايه به سر خلق دو عالم فكني
چه شود گر نگهي جانب «ميثم» فكني
غلامرضا سازگار(میثم)

ادامه »

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله

نوشته شده توسطرحیمی 11ام دی, 1395

به بهانه ی میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)

***

کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته

صراط را ز همین راه مستقیم گرفته

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله

که عطر مرقدت جنة النّعیم گرفته

گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی

سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته

همیشه سفرۀ دل باز کرده ام به حضورت

که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته

برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت

به کف برات نجات خود از جحیم گرفته

همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود

به جز تو کی سِمت عبد با عظیم گرفته؟

مَلک غبار زِ قبر تو تا نرُفته نرفته

در این مُقام ، فلک خویش را مقیم گرفته

چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم

که هر کبوتر تو ذکر یا کریم گرفته

کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر

که رنگ و بو حرمِ تو از آن حریم گرفته

حاج علی انسانی