« پیامدهای ویرانگر ربا برای اقتصادمداحی فاطمیه 94 حاج میثم مطیعی در محضر رهبر انقلاب + دانلود »

اسلام با قرائت خشن یا سازش کارانه تحمیل غرب در آخرالزمان

نوشته شده توسطرحیمی 24ام اسفند, 1394

اينکه غرب صريحاً مي گويد که ما بايد دنياي اسلام را مخير کنيم بين قرائت خشن و قرائت سازش کارانه از اسلام. يعني نگذاريم قرائت سوم که امام خمینی(ره) از آن به عنوان اسلام ناب نام مي بردند، فعال شود.

آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، در گفت گویی که توسط دکتر وحید یامین‌پور انجام شد، به بیان تحلیلی جامع و امیدبخش از تحولات پس از بیداری اسلامی و حوادث جاری در منطقه غرب آسیا و تأثیرپذیری آن از فرایند انقلاب اسلامی می پردازد که در ادامه مرور می کنیم.

 ۲ـ بیداری اسلامی و ایجاد دوقطبی جدید در جهان

 یامین‌پور: واقعیاتی وجود دارد که مسئله را چند بعدی می کند؛ شما ببینید تحرکی که ایجاد شد در مصر و لیبی به نفع سلفی گری است؛ در بحرین و یمن به نفع اسلام شیعه است؛ یعنی در واقع شما دو نوع ظهور می بینید ولی اشتراک کجاست؟ اشتراک مبارزه علیه ناکارآمدی دولت ها و آزادی خواهی یا آن چیزی که تعبیر می کنند دموکراسی خواهی است؛ یعنی وجه شبه تحولات عالم شیعه و سنی این است.

 

 استاد میرباقری: آیا هیچ وجه مشترکی که هر دو نوع دنبال تحقق اسلام باشند در اینها نیست؟ بیایید یک مقداری عمیق تر شویم؛ من انقلاب اسلامی را نسبت به اینها اصل می دانم؛ اینها یک حرکت فرعی در تداوم انقلاب اسلامی است.

  ۱/۲ـ موج اول: دوقطبی «انقلاب اسلامی» و «مارکسیسم و سرمایه داری»

 اگر شما دو قطبی جهان را تقریباً در نیم قرن قبل ببینید. یک دو قطبی بین مارکسیسم و سرمایه داری بود؛ این دو قطبی بعد از انقلاب اسلامی تبدیل به دو قطبی اسلام و تمدن غرب شد؛ یعنی هر دو بلوک در یک طرف قرار گرفتند و امام (رض) با شجاعت به آنها حمله می کردند و مثلث سرمایه داری، کمونیسم و صهیونیزم را در یک سمت و انقلاب اسلامی را در سمت دیگر قرار دادند و این تقابل واقع شد و بعد از فروپاشی شوروی واضح شد؛ فروپاشی شوروی هم ناشی از همین تحرک اسلامی بود؛ این فروپاشی فقط مستند به جنگ سرد نیست.

 

 ۲/۲ـ موج دوم: دوقطبی «اسلام» و «لیبرال دموکراسی»

 بعد از پیروزی انقلاب، دوقطبی اسلام و لیبرال دموکراسی شد؛ حالا اینکه هانتینگتون هشت تمدن را مطرح می‌کند خودش هم می داند که مزاح است؛ تمدن کنفسیوس هیچ وقت تبدیل به یک جنبش اجتماعی عظیم نخواهد شد؛ در بقیه تمدن ها این چالشی که بین دنیای اسلام و غرب افتاد، وجود ندارد. پس، موج دوم، تقابل اسلام و لیبرال دموکراسی (ایدئولوژی غالب در جریان تجدد) است.

 

 ۳/۲ـ موج سوم: دوقطبی «اسلام ناب» و «غرب، به ضمیمه اسلام آمریکایی»

 موج سوم این است که اسلام ناب یک طرف و غرب و اسلام آمریکایی هم طرف دیگر قرار می گیرند.

 پس موج اول تقابل مارکسیسم و سرمایه داری است و به نظر آنها می آمد که مسئله فرهنگ مذهب حل شده است؛ در زمانی که احساس می کنند که غرب، ایران را به دروازه های تمدن رسانده است، انقلاب اسلامی اتفاق می افتد و موازنه را تغییر می دهد و به درگیری اسلام و غرب تبدیل می شود و در نهایت به درگیری اسلام و لیبرال دموکراسی می انجامد. موج سوم این است که به نزاع بین «اسلام ناب» و «سرمایه داری به ضمیمه اسلام آمریکایی» تبدیل می شود. البته اسلام آمریکایی دو قرائت از اسلام دارد؛ یکی قرائت خشن و سلفی و یکی هم قرائت سازش کار که توسعه غربی به مفهوم غربی اش را می پذیرد و می خواهد رنگ و لعاب اسلامی به توسعه بزند؛ این دو جریان مقابل جریان اسلام خواهی ناب شکل می گیرند و به نفع جریان تجدد هستند.

 

 3ـ بهره‌برداري غرب از «اسلام آمريکايي» براي تضعيف «اسلام ناب»

 غرب بعد از اشغال لانه جاسوسي با عربستان به توافق رسيد و گسترش اسلام سلفي را در جهان به کمک عربستان مديريت کردند و طالبان را در پاکستان و حکومت طالبان را در افغانستان شکل دادند؛ سپس القاعده را شکل دادند و بعد از آن داعش و ساير حرکات تروريستي را از اين قسم به وجود آوردند؛ آيا اينها يک بسترهايي را در بين مسلمانان (نه در اسلام) داشته اند يا خير؟ اين بسترها وجود داشت اما خاموش بود و اينها آمدند آنها را فعال کردند. در آينده تاريخ هم اينها فعال خواهند شد؛ حوادث قرب ظهور عمدتاً حوادث درگيري بر محور مکتب اهل بيت(ع) و مکتب آل ابي سفيان است.

  يامين‌پور: يک ادعا اين است که پروژه غربي سازی با حداکثر قدرت در حال پيش روي است؛ تکنوکرات ها در داخل اين حرف را مي زنند و ايدئولوژي هاي غرب هم که همين را مي گويند و اين ادعايي است که مطرح مي کنند.

  استاد ميرباقري: اين ادعا را قبل از انقلاب هم داشتند مثلاً مي گفتند که دوران مذهب تمام شده است؛ دين مربوط به مرحله اي از تاريخ بود که از آن عبور کرديم!

  يامين‌پور: از يک طرف شما يک واقعيت بيروني به نام داعش و اسلام سلفي را داريد و بپذيريم که اين يک موجوديت برساخته و مديريت شده است و براي آن پول خرج شده است؛ ولي علي الظاهر خودش يک موجوديت و سابقه تاريخي اي دارد که به اين سادگي نمي توان آن را از پا در آورد. به نظر مي رسد که غرب و وهابيت سياسي در عربستان از پا گرفتن و بيشتراجتماعي شدن اين جريان دچار هراس شده است؛ چرا؟ چون اين فقط يک مسئله مديريت شده نيست؛ يعني فقط با پول ايجاد نشده است و با قطع پول هم از بين نمي رود.

  سوال من اين است که اين مسئله را ايدئولوژي غربي چطور حل مي کند؟ چون از يک طرف مي گويد که دنيا به سمت غربي شدن است و از يک طرف ديگر اسلام داعشي- سلفي اينطور دارد در منطقه با يک حالت انفجاري عمل مي کند.

  استاد ميرباقري: اتفاقاً اگر اين بود به نفع غربي سازي جهان بود؛ چون اگر براي عبور دادن وجدان بشري و ايجاد ارتقاي وجدان از اين خشونت استفاده کنند و جامعه را از چنين قرائتي از دين عبور دهند. اين که براي آنها خيلي خوب است!

 

1/3ـ انحلال حتمی دو قرائت از اسلام آمريکايي در فرايند مدرن سازي

 دو قرائت از اسلام در فرآيند مدرن سازي حتماً به نفع غرب منحل مي شود؛ يکي اسلام خشن؛ به خاطر اينکه اجراي اين خشونت، ارتقاي وجدان ايجاد مي کند و مردم از اين نوع اسلام عبور مي کنند؛ اين اسلام موردپسند نخواهد بود؛ چون طرف ديگر اسلام، فطرت است؛ ولی اين قرائت، چيزي نيست که فطرت انسان ها را جذب کند؛ لذا ايدئولوژي غرب در حرکت تاريخي خودش ظرفيت عبور از قرائت سلفي از اسلام را دارد.

  نوع ديگري اسلام آمريکايي که قبلا در مالزي و بعد در ترکيه مدل سازي شد، اسلام ليبرال است؛ غرب اين قرائت را هم منحل مي کند؛ چون اصلاً در عرض غرب قرار ندارد؛ همان مدلي است که غرب براي دنياي اسلام پيشنهاد مي دهد.

  2/3ـ عدم انحلال قرائت اسلام ناب در فرآيند مدرن سازي

 اما اسلام با قرائت ناب مي ماند و اين واقعيتي است که غرب ظرفيت عبور از آن را ندارد؛ غرب مي خواهد به کمک آن دو قرائت اين قرائت ناب را از بين ببرد. اين که صريحاً مي گويند که ما بايد دنياي اسلام را مخير کنيم بين قرائت خشن و قرائت سازشکارانه از اسلام، يعني همين؛ يعني نگذاريم که قرائت سوم که امام (رض) از آن به عنوان اسلام ناب نام مي بردند، فعال شود. زمان امام (رض) آغاز اين فرايند بود. امام زود استشمام کردند و اصطلاح اسلام ناب و اسلام آمريکايي را برای همين تفکيک مطرح کردند؛ براي اينکه رنگ مذهبي نگيرد. چون مي دانيد که اسلام سلفي اسلام نفاق است؛ اسلام نفاق و کفر با هم به يک جا مي رسند؛ نفاق، بيشتر در خدمت کفر است تا اينکه در خدمت اسلام باشد.

 اينکه امام (رض) اسلام آمريکايي را مطرح مي کنند نکته اش اين است که الان مديريت أهواء به دست آمريکا است و طبيعتاً اينها را مديريت مي کند.

منبع: خبرگزاری شبستان


فرم در حال بارگذاری ...