« علت غیبت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چیست؟ | عده اي از معامله برد – برد سخن ميگويند، اما منظورشان ... » |
اطاعت خداوند
نوشته شده توسطرحیمی 11ام اردیبهشت, 1395
آيا تسليم شدن در برابر خدا اجباري است؟
اجبار دو معنا دارد:
1) اينکه انسان تکويناً قدرت مخالفت با چيزي را نداشته باشد، چنان که شخص نيرومندي فرد ضعيفي را بر خلاف ميلش به سويي بکشاند. چنين اجباري در پرستش و اطاعت از خدا معقول نيست و قرآن صريحاً ميفرمايد:
« فَمَنْ شَاءَ فَلْيؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيكْفُرْ »(الکهف/29)
پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند
2) به معناي الزام قانوني است. به اين معنا همه قوانين الزامي ، داراي چنين مفادي خواهند بود، و قوانين الزامي اسلام هم يکي از آنها است. و همانگونه که مخالفت با قوانين عادي کشورها در مواردي کيفرهاي قانوني را به دنبال دارد، مخالفت با احکام اسلام هم چنين کيفرهايي دارد که در قرآن کريم به آنها اشاره شده است.
منبع:آیت الله مصباح یزدی/مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
*****
منظور از تسليم شدن در برابر خدا چيست؟
«تسليم» يكى از حالات سالك است كه پس از «وصول»، به او دست مىدهد و اين حالت عبارت است از استقبال قضا و تسليم به مقدرات الهى و بنابه گفته خواجه عبداللهانصارى: «تسليم، خويشتن به حق سپردن است»؛رساله صد ميدان، ص62؛ منازل السائرين، ص36 - 37. در واقع در اين مرتبه سالك، همه هستى خود را - با تمامى ابعاد اعتقادى و عملىاش - به خدا سپرده و تسليم محض اوامر و افعال او است.
عبدالله تسليم را سه قسم مىداند: «يكى تسليم توحيد است و ديگر تسليم اقسام است و سيم تسليم تعظيم است. تسليم توحيد سه چيز است: خداى را ناديده بشناختن و نادريافته را پذيرفتن و بى معاوضه چيزى پرستيدن. تسليم اقسام سه چيز است: بر وكيل وى اعتماد كردن و به ظن نيكو حكم پذيرفتن و كوشش در حفظ نفس بگذاشتن. تسليم تعظيم سه چيز است: سعى خويش را در هدايت وى كم ديدن و جهدِ خود در معنويتِ وى كم ديدن و نشان خود در فضل وى كم ديدنهمان.. امام چهارم«عليه السلام» مىفرمايد: «به بيمارى سختى دچار شدم. پدرم حسين بن على«عليه السلام» به من فرمود: چه ميل دارى؟ عرض كردم: ميل دارم نسبت به خود براى حضرت حق تعيين تكليف نكنم؛ او آنچه به نفع من است از باب لطف و مهرش تدبير مىكند. من علاقه دارم در پيشگاه حضرتش تسليم محض باشم. پدرم فرمود: آفرين! با ابراهيم خليل هماهنگ شدى؛ به هنگامى كه مىخواستند او را در آتش بيندازند، جبرئيل به او گفت: چه حاجتى دارى؟ پاسخ داد: براى حق تعيين تكليف نمىكنم؛ او مرا كفايت مىفرمايد كه بهترين وكيل من در تمام شئون حيات است».ديار عاشقان، ج1، ص50.
عار نبود شير را از سلسله
نيست ما را از قضاى حق گله
شير را برگردن ار زنجير بود
بر همه زنجير سازان مير بود
مثنوى معنوى، دفتر1، ابيات 3160 - 3161.
گفتنى است «تسليم»، هم با «توكل» فرق دارد و هم با «رضا»، در مقام «توكل» سالك كارى را مىطلبد؛ ولى چون خودش قادر نيست آن كار را به خوبى انجام دهد، وكيل مىگيرد تا به سود او كارهاى وى را انجام دهد و چون هيچ كس بهتر از خدا كار را نمىداند و نمىتواند انجام دهد، بهتر از همه آن است كه خداوند را وكيل قرار دهد و بر او توكل كند. مقام «رضا» از مقام «توكل» بالاتر است؛ زيرا در مقام توكل انسان خواسته خويش را اصل قرار مىدهد؛ ولى از خدا مىخواهد بر اساس خواسته او كار كند؛ اما در مقام «رضا» خواسته خدا اصل و خواسته سالك، فرع است. در مقام «تسليم» سالك اصلاً از خود خواستهاى ندارد و به خدا عرض مىكند: «حكم آنچه تو انديشى، لطف آنچه تو فرمايى»؛ نه اينكه بگويد «پسندم آنچه را جانان پسندد». اصلاً در اينجا خواستن و خوشايند و بدآمدنى در خصوص سالك مطرح نيست؛ بلكه هرچه هست، خواسته او و خوشايند و بدآمدن او استمراحل اخلاق در قرآن (تفسير موضوعى، ج11)، ص383، 384..
نيست كس را از توكل خوبتر
چيست از تسليم خود محبوبتر؟
سلام ممنون،موفق باشید.
پیامبر اکرم(ص): در میان صدقههایی که مردم میدهند،
هیچ صدقهای ارزندهتر از یاد دادن علم و دانش نیست.
سلام ان شا الله توفیق اطاعت از خدا با معنای اصلیش نصیب همه ماشود
ممنون
باسلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید.
فرم در حال بارگذاری ...