« گله از همسر ناسازگار | دانلود اشعار مصطفی خراسانی با اجرای خود شاعر » |
انکار فضائل اهل بيت ( عليهم السلام )
نوشته شده توسطرحیمی 14ام مهر, 1391 سپس مى افزايد که حسّان شاعر، در اين زمينه اشعارى سروده است، و آنگاه اشعار او را ذکر مى کند(5).
و نيز مى نويسد: «وأمّا قوله وأنزل اللّه فيهم (قُل لاَّ أَسْـَلُکمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى) فهذا کذب ظاهر»(6)
نزول آيه شريفه (قُل لاَّ أَسْـَلُکمْ عَلَيهِ أَجْرًا…) در حقّ خاندان رسالت دروغ است.
و حال آن که متجاوز از 45 نفر از بزرگان اهل سنّت آن را نقل کرده اند(7).
و در باره حديث «علي مع الحقّ والحقّ معه» مى نويسد: «من أعظم الکلام کذباً وجهلاً فإنّ هذا الحديث لم يروه أحد عن النبي صلّى اللّه عليه وسلّم لا بإسناد صحيح ولا ضعيف».
از بزرگترين دروغها و نادانيها است که اين حديث را از پيامبر بدانيم، چون اين روايت را هيچ کس حتى با سند ضعيف، از پيامبر نقل نکرده است.
با اين که جمعى از علماء بزرگ اهل سنّت همانند: خطيب بغدادى، هيثمي حاکم نيشابورى، ابن کثير و ابن قتيبه، از ابو سعيد خُدرى، سعد بن وقّاص، على بن أبي طالب (عليه السلام)، ام سلمه و عائشه اين حديث را با تعابير مختلف نقل کرده اند.
مانند: «علي مع الحقّ والحقّ مع علي، ولن يفترقا حتّى يردا علي الحوض يوم القيامة». و يا عبارت:
«علي مع الحقّ والقرآن، والحقّ والقرآن مع علي، ولن يفترقا حتّى يردا علي الحوض» و يا جمله:
«الحقّ مع ذا، الحقّ مع ذا» و همچنين عبارت: «الّلهمّ أدر الحقّ مع علي حيث دار».
هيثمى از علماء بزرگ اهل سنّت مى نويسد: «رواه أبو يعلى، ورجاله ثقات»(8). اين روايت را ابويعلى نقل نموده، و روات آن همه ثقه هستند.
و همچنين حاکم نيشابورى و ذهبى که از استوانه هاى علمى اهل سنّت به شمار مى روند، تصريح به صحت روايت نموده اند(9).
فخر رازى مى نويسد:«من اقتدى في دينه بعلي بن أبي طالب فقد اهتدى لقول النبي صلّى اللّه عليه وآله وسلّم»: «الّلهمّ أدر الحقّ مع علي حيث دار»(10). (هدايت يافته کسى است که به على(عليه السلام) اقتدا کند، زيرا پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم)فرموده است:
خدايا حق را بر محور على قرار بده).
توهين به امير مؤمنان (عليه السلام)
ابن حجر عسقلانى نسبت به جوابيه هاى ابن تيميه در پاسخ به علاّمه حلّى و در مقام تأثّر وتأسّف مى گويد:
«وکم من مبالغة لتوهين کلام الرافضي أدّته أحياناً إلى تنقيص علي رضي اللّه عنه»(11). (ابن تيميه در پاسخ به علاّمه حلّى بقدرى زياده روى کرده است، که جوابهاى او منجرّ به تنقيص مقام على بن ابى طالب شده است).
و در موردى ديگر مى گويد: «وقال ابن تيمية في حقّ علي: أخطأ في سبعة عشر شيئاً، ثمّ خالف فيها نصّ الکتاب منها اعتداد المتوفّى عنها زوجها أطول الأجلين»(12).
«ابن تيميه» در باره امير مؤمنان(عليه السلام) مى گويد: على در 17 مورد دچار اشتباه شده است، و با نصّ قرآن مخالفت نموده است، که يکى از آنها در باره عدّه زن شوهر مرده است، که طولانى ترين زمان را تعيين کرده است.انکار موقعيت علمى على(عليه السلام)
ابن تيميه مى نويسد: «قوله، ابن عباس تلميذ علي کلام باطل»(13).
عالم شيعه، علاّمه حلّى که مى گويد: ابن عباس شاگرد على (عليه السلام)بوده است، دروغ محض است.
«والمعروف أنّ علياً أخذ العلم عن أبي بکر»(14). آن چه مشهور است على علم را از ابوبکر فرا گرفته است.
همچنين گفته: «وقد جمع الشافعي ومحمّد بن نصر المَرْوَزي کتاباً کبيراً فيما لم يأخذ به المسلمون من قول علي لکون قول غيره من الصحابة أتبع للکتاب والسنّة»(14)
شافعى و مَرْوَزى در کتابى بزرگ مواردى که مسلمانان به گفتار على عمل نکرده اند را جمع آورى کرده اند، چون گفتار صحابه غير از على به قرآن و سنّت نزديکتر بوده است).
«عثمان قد جمع القرآن کلّه بلا ريب، و کان أحياناً يقرؤه في رکعة واحدة، وعلي قد اختلف فيه هل حفظ القرآن کلّه أم لا؟»(15).
عثمان قرآن را جمع کرد و بعضى از اوقات تمام قرآن را در يک رکعت نماز قرائت مى کرد، ولى در اين که على تمام قرآن را حفظ بود يا نه، اختلاف است.
اهانت به حضرت صدّيقه سلام اللّه عليها
استاد حسن سقّاف از دانشمندان معاصر اردنى در کتاب خود «التنبّي والردّ على معتقد قِدَم العالم والحدّ» مى نويسد: «ابن تيمية يحتجّ کثير من الناس بکلامه، ويسمّيه بعضهم «شيخ الاسلام» ، وهو ناصبي، عدوّ لعلي(عليه السلام)، واتّهم فاطمة(عليها السلام)بأنّ فيها شعبة من النفاق»(16).
برخى از مردم به ابن تيميه، شيخ الاسلام مى گويند با اينکه وى ناصبى و دشمن امير المؤمنين (عليه السلام) است، و به ساحت حضرت صدّيقه طاهره جسارت کرده و مى گويد: در او ـ نستجير باللّه ـ شعبه اى از نفاق وجود داشت(17).
پاورقی:
- الغدير: 3/148: وهو الحري بأن يسمّي «منهاج البدعة» وهو کتاب حشوه ضلالات وأکاذيب، وتحکمات، وإنکار المسلّمات، وتکفير المسلمين، وأخذ بناصر المبدعين، ونصب وعداء محتدم على أهل بيت الوحي(عليهم السلام).
- مائده: 55.
- منهاج السنّة: 2/30.
- الغدير: 3/154 ـ 162.
- روح المعاني في تفسير القرآن: 6/167.
- منهاج السنّة: 4/563.
- الغدير: 3/156.
- مجمع الزوائد للحافظ الهيثمي: 7/235.
- المستدرک: 3/123، 124 ح 4629.
- (تفسير الکبير: 1/205 و207 والمحصول: 6/134). رجوع شود به: تاريخ بغداد: 14/322، تاريخ مدينة دمشق: 42/449، کنز العمّال: 11/621 ح 33018 البداية والنهاية لابن کثير: 7/ 398، الصواعق المحرقة: 74، ط. الميمنة بمصر، تاريخ الخلفاء للسيوطي: 116 و162، وفيض القدير للمناوي: 4/356، الإمامة والسياسة: 1/98، بتحقيق على شيري.
- لسان الميزان: 6/319.
- الدرر الکامنة: 1/153 ـ 155.
- منهاج السنّة: 7/536.
- منهاج السنّة: 5/513.
- منهاج السنّة: 8/281.
- منهاج السنّة: 8/229.
- التنبيه والردّ: 7.
- رجوع شود به منهاج السنة ج 4 ص 245.
منبع:
- وهابیت / دکتر سيد محمد حسيني قزويني
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...