موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

فضیلت ماه شعبان (عکس نوشته)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اردیبهشت, 1396

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:  شَعبانُ شَهري... فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعاً يَومَ القِيامَةِ. شعبان ماه من است. هر كه ماه مرا روزه بدارد، روز قيامت شفيع او خواهم بود. فضائل الاشهر الثلاثه ص 64 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 94 ، ص 83 ، ح 54

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:
 شَعبانُ شَهري… فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعاً يَومَ القِيامَةِ.
شعبان ماه من است. هر كه ماه مرا روزه بدارد، روز قيامت شفيع او خواهم بود.
فضائل الاشهر الثلاثه ص 64 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 94 ، ص 83 ، ح 54


 

ادله ضعف سند روایت: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» و مشابهات آن/اخلاق مهم است، اما آیا هدف بعثت هم هست؟!

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اردیبهشت, 1396

 

 

اخلاق مهم است، اما آیا هدف بعثت هم هست؟!

علت بعثت انبیاء«درگیری با طاغوت» است، اما بین ما مشهور شده که «اخلاق» است!

 

 دانلود صوت

  • اینکه مکارم اخلاقی در دین ما اهمیت دارد جای شکی ندارد، اما آیا هدف بعثث خاتم پیامبران تکمیل مکارم اخلاقی بوده است؟!

در اینجا یک بررسی تحلیلی-قرآنی وجود دارد. اما یک بررسی هم این است که روایاتی که مبنای این ادعا بوده اتد را بررسی کنیم؛ روایتی که مشهور به روایت تتمیم(«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ») است.

  • روایت تتمیم و مشابهات آن، مجموعا در مصادر حدیثی شیعه، ده حدیث می باشد که در شش روایت به صورت مرسل و در چهار روایت به صورت مسند نقل شده است. روایات مرسل را علمای رجال از حیث سند ضعیف به شمار می‌آورند و روایات مسند این باب هم به علت وجود راویان غیر ثقه از حیث سند ضعیف به حساب می‌آیند. بنابراین همه روایات از نظر سند ضعیف می‌باشند.
  • برای مطالعۀ بررسی سندی روایاتی که می‌گوید هدف بعثت مکارم اخلاق است، لینک زیر را ببینید: اینجا
  • برای مطالعۀ بیشتر می‌توانید به مقالۀ مکارم الاخلاق/ اصغر هادی در فصلنامه اخلاق، سال اول، شمارۀ 5-6، پاییز و زمستان 1385 مراجعه فرمایید.
  • برای مطالعۀ سخنرانی تحلیلی- قرآن استاد پناهیان با عنوان «مبعث روز اخلاق است یا سیاست» به لینک زیر مراجعه فرمایید: اینجا

حجت الاسلام پناهیان در تجمع بزرگ در مصلای تهران به مناسبت بزرگداشت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که هم‌زمان از شبکه سوم سیما پخش می‌شد، پیرامون شخصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنرانی کرد. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

 

 

چرا حدیث «بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» مشهور شده؛ با اینکه سند محکمی ندارد؟

 

شاید سعی شده وقتی نام پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌شنویم یاد اخلاق بیفتیم نه سیاست.

  • شاید 1400 سال است که سعی کرده‌اند وقتی ما نام شریف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را می‌شنویم به یاد اخلاق بیفتیم نه سیاست! شاید گروهی- در طول این مدت- تلاش داشته‌اند که طوری تبلیغ کنند و طوری از دین و رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما حرف بزنند که وقتی نام پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌شنویم به یاد مهربانی‌های او بیفتیم نه به یاد قدرتمندی او، به یاد اخلاق فردی او بیفتیم نه به یاد حاکمیت سیاسی‌ای که او دنبال می‌کرد.
  • به همین دلیل در بین همۀ ما حدیث شریف «انّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» بسیار مشهور است، با اینکه این حدیث از سندِ محکمی برخوردار نیست، بلکه از نظر سند دچار خدشۀ اساسی است، ولی بسیاری از آیات محوری قرآن و روایات با اسناد بسیار روشن و قاطع، بین ما از شهرت کافی برخوردار نیستند.

ادامه »

از ولادت تا مرگ

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اردیبهشت, 1396

شعری که رهبر انقلاب برای امام زمان (عج) خواندند

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اردیبهشت, 1396

 


دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته‌ام، می‌خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن.

رهبر انقلاب در هنگام تعطیلات سال نو مسیحی به دیدار خانواده‌های شهدای ارمنی و آشوری تشریف می‌برند و این خانواده‌ها را به صورت ویژه‌ای تکریم می‌کنند. در کتاب مسیح در شب قدر که مربوط به خاطرات این جلسات است، آمده:
 
مادر شهید ارمنی در جلسه با آقا می‌گوید:
حاج‌آقا راست می‌گویند؛ من خودم عاشق هیئتم، محرم هر شب می‌روم. تازه جمکران هم رفته‌ام. وقتی این را به ایشان می‌گویم، اصلا تا اسم جمکران را می‌شنوند، یک لبخند زیبا می‌زنند و می‌گویند: جمکران؛ به‌به.
 
می‌گویم که من نامه نوشته‌ام و در چاه جمکران انداخته‌ام.
 
حالا آن نامه را نمیخواهد آنجا بیندازید. شما جمکران اگر رفتی، برو آنجا، یک آقای وجود دارد که بدان این آقا می‌شنود حرفت را. مخاطب قرارش بده. خودت بدان داری با یکی حرف می‌زنی. با او حرف بزن، بدان که خدای متعال جواب می‌دهد. تردید در این نداشته باش، درست می‌شود. نامه داخل چاه و اینها لزومی ندارد. نه یک سند درستی دارد، نه لازم است. حال به فرض، سند هم داشته باشد، چیز لازمی نیست. آنهایی که قدرت کار را دارند، می‌توانند تصرف کنند، آنها محتاج به نامه نیستند. وقتی خواستی حرف بزنی، به حرکت درمی‌آید، به حرف درمی‌آید. برو با دلت با آنها حرف بزن.
من یک وقتی شعری گفته بودم درباره امام زمان (سلام‌الله‌علیه) رفتم جمکران و خب، تضرع و توجه و نماز و همین اعمال که هست، دیدم آرام نمی‌گیرم. راحت نمی‌شوم. بلند شدم و ایستادم. دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته‌ام، می‌خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن، آهسته البته. هیچ‌کس هم متوجه نبود. یک غزلی بود از اول تا آخر غزل خطاب به حضرت خواندم. گمان می‌کنم تأثیری که آن غزل در حال من کرد، آن نماز مخصوص و آن چیزها نکرد. آدم با دلش که حرف بزند، این‌طوری است.
در پانوشت این خاطره شعر مذکور این‌گونه آمده است:
 
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
 
سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
 
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
 
زجام عشق لبی تر نکرد جان بی تو
 
چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی
 
پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو
 
نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق
 
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
 
لب از حکایت شبهای تار می بندم
 
اگرامان دهدم چشم خونفشان بی تو
 
چون شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
 
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
 
ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم
 
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
 
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم
 
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
 
گزارش غم دل را مگر کنم چو امین
 
جدا از خلق به محراب جمکران بی تو  [۱]
 
۱. مسیح در شب قدر (روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای ارمنی و آشوری)، مؤسسه جهادی صهبا، تهران، ۱۳۹۳، صص ۴۳۱-۴۳۲.
 
 
مشرق

فرق مومن و منافق

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اردیبهشت, 1396

 

فرق مومن و منافق در تکرار اشتباه و عذرخواهی کردن

امام على ‏عليه السلام:

إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ ؛ فَإنَّ المُؤمِنَ لايُسيي‏ءُ ولايَعتَذِرُ والمُنافِقُ كُلَّ يوَمٍ يُسيي‏ءُ ويَعتَذِرُ؛

از آنچه موجب پوزش خواهى شود ، بپرهيز ؛
 
زيرا مؤمن ، نه بد كند و نه‏ پوزش خواهد ،

و منافق ، هر روز بد كند و [هر دَم‏] پوزش خواهد.

 تحف العقول، ص248
 

رأی دادگاه

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اردیبهشت, 1396

مؤمن

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اردیبهشت, 1396

 

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:

اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتی المیزانِ کلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ؛

مومن همانند دو کفه ترازوست.

هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد

( تحف العقول ص 408)

 

تلخ و شیرین

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اردیبهشت, 1396

چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اردیبهشت, 1396

 

کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد

از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد

بی عصا آمده و حضرت موسی شده است

ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد

بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده

به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد

دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده

دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد

چند وقتی است که دنبال اجل می گردد

کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد

چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است

اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد

از روی تخته ی در، پیکر او بردارید

چند تا خاطره ی سوخته از در دارد

با عبا زود بپیچید به هم پایش را

اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد

پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده

یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد

لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند

دست کم روی تن سوخته اش سر دارد

پسرش آمده بالای سرش اما باز

روضه خوان دل من روضه ی اکبر دارد

همه جا را تن صد چاک علی می بینم

بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد

وحید محمدی

چهل حدیث از امام موسی کاظم علیه‌السلام

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اردیبهشت, 1396

 

 ۱. قَالَ علیه‌السلام: يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ‏ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)

فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزی‌رسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].

 ۲. وَ قَالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیه‌السلام یتَوَكلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)
مردى گفت: از امام کاظم علیه‌السلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.

 ۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیه‌السلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ. (کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)
عبداللَّه‌بن‌یحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیه‌السلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیه‌السلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.

 ۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ لِكلَامِك وَجْهَینِ فَإِنْ كنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ كنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاك أَعْطَاك مَا لَيسَ لَك وَ إِنْ مَنَعَك مَنَعَك مَا لَيسَ لَك. (کافی، جلد۴، صفحه۳۹)
مردى از امام کاظم علیه‌السلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان می‌‏پرسى، به‌درستى‌ که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.

 ۵. قَالَ علیه‌السلام لِبَعْضِ شِيعَتِهِ: أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فِيهِ هَلَاكك فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَك أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كانَ فِيهِ نَجَاتُك فَإِنَّ فِيهِ هَلَاكك. (تحف العقول، صفحه۴۰۸)
به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بی‌گمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بی‌گمان هلاکت تو در آن است.

ادامه »


 
مداحی های محرم