« ادب کرده بود، آن هم در مقابل نام مادرتان.بیانیه حوزه علمیه محدثه بروجرد به مناسبت 13 آبان »

چرا باید حادثه عاشورا را گرامی بداریم؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آبان, 1392

“اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات از یاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت،

هر آینه من صبح و شام بر تو ندبه می‌کنم و به جای قطرات اشک بر تو خون می‌گریم".

فرازی از زیارت ناحیه مقدسه


چرا باید خاطره ی حادثه ای را که 1360 سال پیش اتفاق افتاده است، زنده کرد و مراسمی به یاد آن خاطره برگزار کرد؟

این رویداد جریانی تاریخی بوده است که زمان آن گذشته است؛ تلخ یا شیرین، هرچه بوده است آثار آن تمام شده است.

چرا باید بعد از گذشت نزدیک به چهارده قرن یاد آن جریان و آن حادثه را زنده نگه داریم و مراسمی برای آن برپا داریم؟

پاسخ این سوال، چندان مشکل نیست. برای اینکه به سادگی می توان به هر نوجوانی تفهیم کرد که حوادث گذشته هر جامعه می تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد.

تجدید آن خاطره ها در واقع  نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند اگر حادثه مفیدی بوده است و در جای خود منشأ آثار و برکاتی به شمار می رفته است، بازنگری و بازسازی آن نیز می تواند مراتبی از آن برکات را داشته باشد. علاوه بر این در همه جوامع انسانی مرسوم است     که به نوعی، از حوادث گذشته خود یاد می کنند آنها را بزرگ شمرده و به آنها احترام میگذارند. خواه مربوط به  اشخاصی باشد که در پیشرفت جامعه ی خود موثربوده اند، نظیر دانشمندان و مخترعان و خواه مربوط به کسانی باشد که از جنبه ی سیاسی و اجتماعی، در رهایی ملت خود نقش موثری داشته اند و قهرمان ملی بوده اند.

همه عقلای عالم برای این گونه شخصیت ها آیین های بزرگداشتی را منظور می کنند.

این کار براساس یکی از مقدس ترین خواسته های فطری است که خدا در نهاد همه ی انسان ها قرار داده است و از آن به «حس حق شناسی» تعبیر می کنیم.

لذا این خواسته ی فطری همه ی انسان ها است که در برابر کسانی که به آنها خدمت کرده اند حق شناسی و شکرگزاری کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند. علاوه بر این، یاد آن خاطره ها، در صورتی که در سعادت جامعه تأثیری داشته، می تواند عامل موثر دیگری را در زمان بیان خاطره ها بیافریند. در این صورت، گویا خود آن حادثه تجدید می شود.

از آن جا که معتقدیم حادثه ی عاشورا حادثه ی عظیمی در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کننده ای در سعادت مسلمان ها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. لذا بزرگداشت و بازسازی این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب می گردد تا بتوانیم از برکات آن در جامعه ی امروز نیز استفاده کنیم. این جواب را به طورکلی می توان در مقابل سوال نوجوان ها ارائه داد و آنان را قانع کرد که زنده نگه داشتن یاد بعضی از خاطره ها و بازسازی برخی از حوادث که در گذشته  اتفاق افتاده است، کار عاقلانه ای است، و ممکن است منافع و مصالحی را برای جامعه تأمین کند. همان طور که اصل آن حادثه تأثیر مفیدی در جامعه آن روز داشته، تجدید خاطره و بازسازی آن نیز می تواند آثاری متناسب با خود داشته باشد.

در پاسخ به سوال اول که «چرا باید یاد عاشورا را زنده نگه بداریم؟» به همین اندازه بسنده میکنیم.

چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزاداری کرد؟

تا این جا فهمیدیم که باید در جامعه عواملی را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینی مردم را تحریک کند و آنها را برانگیزد تا کاری مشابه کار سید الشهداءعلیه السلام انجام دهنده راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند.

اما موضوع دیگری که در این جا مطرح میشود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزاداری و گریه نیست.

عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. می دانیم که در ولادت های مبارک در میلاد خود سیدالشهداء عليه السلام وقتی مراسم جشن برگزار می شود مدح ها خوانده می شود و مردم از طریق آن ها شور و نشاطی می یابند.

سوال سوم این است:

چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمی کنید؟

چرا باید گریه کرد؟

چرا باید به خود زد؟

چرا باید زنجیر بزنیم؟

بیاییم به جای این کارها جشن بگیریم. نقل و نبات پخش کنیم، شیرینی بدهیم، مدح و سرود بخوانیم تا احساسات مردم تحریک شود.

جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه ی مربوط متناسب باشد. حادثه ای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد حادثه شهادت ابی عبدالله علیه السلام بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسان ها داد.

برای آنکه آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده ها جاری شود، شور و عشق در دلها پدید آید. و در این حادثه چیزی که می تواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است. در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی تواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمی کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی کشاند. هیچ وقت نمی توانست سختی ها و مصیبت های هشت سال جنگ را بر این مردم هموار    کند.

این قبیل مسائل عشق دیگری می خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می آید. راه آن هم همین عزاداری ها است.

منبع: کتاب آذرخشی دیگر از آسمان کربلا/مجموعه سخنرانیهای استاد محمدتقی مصباح یزدی

گرد آوري:طلبه حديث مرادي

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: صدرارحامی [عضو] 

با سلام و احترام

ممنون از جلب توجه كه نسبت به دلنوشته مورد نظر در وبلاگمون داشتين ،من نظر شما را به شخص مورد نظر گفتم اين طور به من جواب داد: در واقع مي خواستم به نوعي از صفت از صفت معكوس استفاده كرده باشم.

1392/08/19 @ 08:36
نظر از: گیلان غرب [عضو] 
گیلان غرب

سلام
در پناه یزدان پاینده باشید.

1392/08/15 @ 17:07
نظر از: مرادی [عضو] 
5 stars

سلام

دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم
بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست
دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

ماه محرم را بر شما تسليت عرض مينمايم.


الحاقیات:
  • 49135_moharam.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1392/08/14 @ 21:02


فرم در حال بارگذاری ...