موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
گاهی وجوب حج ساقط می شود اما زیارت سیدالشهداء تعطیل بردار نیست!/حضرت رقیه نماد تشیع در سوریه
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آبان, 1394
آیت الله علوی بروجردی: ما در حج اگر خوف جان داشته باشيم وجوب ساقط ميشود؛ اما نسبت به سيدالشهدا علیه السلام و زيارت امام حسين علیه السلام نميتوانيم چنین چیزی را بگوييم؛ زیرا مردم جلوي چشم ائمه علیه السلام به زیارت ميرفتند در حالی که دشمنان، دستشان را ميبريدند.
آیت الله علوی بروجردی در جمع طلاب و فضلا به دلائل اثبات وجود حضرت رقیه (سلام الله علیها) پرداخت و گفت: ما نميخواهيم از نظر تحقیقی وارد بحث وجود تاریخی ایشان بشويم؛ ولي از نظر اكثر اعلام دختري به نام رقيه براي سيدالشهدا علیه السلام بوده است و مرحوم طبري در کتاب خود به وجود ایشان تصريح ميكند. همچنین، شخصی در محضر وجود مقدس امام صادق (علیه السلام) اشعاري خواند و در آن، دختران سيدالشهدا (علیه السلام) را كه ذكر ميكند و من جمله به رقيه و سكينه اشاره می نماید.
*حضرت رقیه نماد تشیع در سوریه
بنابراين، ما نباید بي خود وارد این مسائل بشويم و ذهن مردم را خراب كنيم؛ بالاتر از اينكه امروز حضرت رقيه (علیها السلام)، نماد تشيع در دمشق است و حتي ایشان پيش سنيها دارای احترام است به طوری که خود سنيها از قدیم که حرم ایشان یک اتاقکی بود، مقيد بودند كه در ماه رمضان به حرم ایشان بيايند و دو ركعت نماز بخوانند و برای ایشان نذورات داشتند. البته، ایشان نیز به قدری در دمشق منشأ آثار و بركات، مانند شفا دادن و حاجت دادن برای شيعه و سني است که وجودشان مسلم گرفته شده است. این به عنايت خدا است كه در مركز سلطه اموي که در دمشق و كنار كاخ ساعات است که همه جنايت در آنجا واقع شد، آن كساني كه آنجا نشستند و عربده كشيدند، رفتند و تمام شدند، ولي اين قبر، اينگونه آباد و پر از زائر از شيعه و سني شده است و اين واقعا یک كرامت است.
برای ما هر كسی كه وابسته به دستگاه سيدالشهدا علیه السلام باشد يا از یاران آن حضرت باشد، محترم است ولی باید به ویژه از دختراني كه مانند حضرت رقیه علیها السلام اين همه صدمات ديدند و بعد در آن حالت از دنيا رفتند، بیشتر مورد احترام باشند. بالاخره قضیه حضرت رقیه این گونه نیست که امروز و دیروز ساخته شده باشد و يا مداحان و واعظان آن را ساخته باشند؛ بلکه اينها اصالت دارد، و ما باید در اين امور قدري با احتياط ورود كنيم؛ چرا که اين چيزهايي كه در اعتقادات مردم جا گرفته است، بیخودی نيامده است، بلکه بزرگاني قبل از ما بودند که اهل دقت بودند و بسيار توجه به اين امور داشتند، لذا بايد بزرگان و اعتقادات مردم كه از اين بزرگان اخذ كردند، مورد احترام باشد. و از سوی دیگر، اینها مثل رسوم عزاداري است که باید مورد توجه باشد؛ همانطور که اصل هر نوع عزاداری كه در هر محلهاي وجود دارد همان مستحسن و شايسته است؛ و اگر یک رسمی در عزاداری تعاندی با دین مردم ندارد، ما نباید با آن مبارزه کنیم که مثلا چرا به هنگام عزاداری نخل بر میدارید؟ ما نباید اينگونه با رسوم مردم برخورد كنيم.
*خوف در سفر زیارتی کربلا، سبب عدم جواز رفتن نیست.
همين ديشب از بنده سوال كردند كه اگر خوف قتل، یا خوف هتك ناموس در زيارت امام حسين (علیه السلام) وجود دارد، آیا رفتن به زیارت اربعين جایز است؟
البته، ما در حج اگر خوف جان داشته باشيم وجوب ساقط ميشود؛ اما نسبت به سيدالشهدا علیه السلام و زيارت امام حسين علیه السلام نميتوانيم چنین چیزی را بگوييم؛ زیرا مردم جلوي چشم ائمه علیهم السلام به زیارت ميرفتند در حالی که دشمنان، دستشان را ميبريدند، ولی آنها سال ديگر هم ميرفتند و ميگفتند اين دست را هم ببريد و باز ميگفتند آيا پا را هم جاي دست قبول ميكنيد؟ اين وقایع در مرأی و منظر ائمه علیهم السلام بوده است، فلذا، نمیتوانیم فتوا بدهيم که جايز نيست. بله باید در عزاداري سعي كنيم که موجبات وهن مذهب و وهن اهلبيت نباشیم. نباید كلماتي كه ميگوييم یا روضهاي كه ميخوانيم و یا عزاداري كه ميكنيم موجب وهن اهل بيت علیهم السلام بشود.
اينجا قضايايي است كه عقل و منطق در آن دخيل نیست و فوق اين معاني است و اصلا برای آن كساني كه رفتند و اینگونه در جلوي امام حسين علیه السلام جان دادند، چه توجيهي میتوانیم بیاوریم در حالی که خداوند هم کار آنها را ضمانت كرد و مقام آنها هم قبل از شهادت به آنها نشان داده شد.
از سوی دیگر، خداوند اسلام را توسط امام حسین علیه السلام بیمه کرده است و در طول تاريخ، وقتی که كل حكومت اسلامي از خلافتش گرفته تا ادارات و مردم علي علیه السلام را شصت سال لعنت كردند علي علیه السلام تمام نشد، بلکه تازه علي علیه السلام زنده شد. خدا ميخواهد اين بساط را سرپا نگه دارد.
مگر در زمان صدام کسی می توانست عزاداری کند و مگر حتی یک پرچم سیاه در بالای حرم نصب بود و حتی يك يا حسين علیه السلام هم بلند نبود؛ اما صدام رفت؛ رضا خان هم در ايران روضه ها را تعطيل كرد ولی او هم نماند و رفت. اما روضه و اربعين ماند.
ما حزب الله رستگاریم!
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آبان, 1394
نخستین خطبه امام حسن مجتبی علیه السلام:
مردم عراق داشتند، نتوانستند در راهي كه انتخاب كردند، پايدار بمانند. در جريان بيعت با امام، كساني كه اصرار بر جنگ با معاويه داشتند…
به مناسبت هفتم صفر که بنابر نقل مشهور مصادف با شهادت امام حسن علیه السلام ، است مطلبی در خصوص خلافت و جانشینی آن حضرت بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام ، مقبولیت آن در نزد همگان و عدم پایداری مردم در بیعت با آن حضرت را منتشر می کند.
برخی از مذاهب و گروه ها نسبت به خلافت شش ماهه امام مجتبي عليه السّلام بی توجه بوده كه نه آن را از عهد خلفاي راشدين مي شناسند و نه از دوره مُلُوكي محسوب مي كنند.[1] در اصل آنها اين خلافت را چندان به رسميت نمي شناسند. اين در حالي است كه بقاياي مهاجر و انصاري كه در كوفه بودند، به ضميمه مردم عراق و نواحي شرق اسلام، پيروي از آن حضرت را به عنوان خليفه مسلمين پذيرفتند؛ اما روشن بود كه شكاف عميقي ميان مسلمانان به وجود آمده و در همين دوره، معاويه نيز در شام مدعي خلافت بود، گرچه به قول خود وي، از ميان انصار تنها يك نفر با او همراه بود.[2]
* مقبولیت خلافت امام حسن علیه السلام در نزد مردم و خواص
آشكار بود كه اصل تجزيه خلافت نه تنها آن زمان پذيرفته شده نبود بلكه تا آخرين عهد تاريخ خلافت، يعني انحلال عثماني ها در جنگ جهاني اول (1914ـ1918 ميلادي) اين نكته كه در آن واحد دو خليفه در جهان اسلام وجود داشته باشد، پذيرفته نشد. در زماني كه امام حسن مجتبي عليه السّلام بر سر كار آمدند، عراق بدترين شرايط را در قياس با شام داشت. علاوه بر شكستي كه در حَكَميت براي مردم عراق به دست آمده بود، شورش خوارج نيز نيروهاي عراق را شديداً تضعيف كرده و پس از سه جنگ، مردم خسته و درمانده شده بودند. روزهاي پاياني زندگي امام علي عليه السّلام هر چه قدر از مردم خواسته شد تا بسيج شوند، كمتر كسي به اين كار تن داد.[3] اينك پس از شهادت امام علي عليه السّلام و نگراني شديد مردم عراق از تسلط شام، اميد آن مي رفت كه آنان دست به يك مقاومت جدي بزنند. آنان براي اين كار مي بايست امامي را برمي گزيدند و چاره اي جز پذيرش امام نداشتند. بيعت قيس بن سعد و عبدالله بن عباس نيز تأثير بسزايي در فراهم شدن زمينه براي بيعت مردم عراق با امام فراهم كرد. به دنبال بيعت عراق، مردم حجاز نيز با قدري تأمل بيعت كردند.
در كنار توده مردم، شيعياني نيز بودند كه در اصل به امامت امام مجتبي عليه السّلام اعتقاد داشته و به اين دليل با ایشان بيعت كردند. در اصل، گرايش مذهبي كوفه به طور غالب تشيع ـ به معناي عدم پذيرش عثمان و تأييد حكومت امام علي عليه السّلام ـ بود. آنان در طي پنج سال كه از حكومت امام گذشته بود، تحت تأثير امام و ياران آن حضرت، علوي الرأي شده بودند. [4]
با وجود چنين گرايشي، مردم پس از شهادت امام علي عليه السّلام راهي جز انتخاب امام مجتبي عليه السّلام نداشتند؟؛ البته در ميان مهاجران و انصار و يا حتي قريشيان، كساني از صحابه در كوفه بودند و حتي شخصي چون عبدالله بن عباس نيز در اين زمان در كوفه حاضر بود، اما كوچك ترين ترديدي دربارۀ انتخاب امام مجتبي عليه السّلام پيش نيامد و از فرد ديگر نام برده نشد. البته اين از آن روي نبود كه مردم عراق «حسن بن علي را بيش از پدرش دوست مي داشتند»،[5] بلكه بدان دليل بود كه چاره اي جز اين كار نداشتند. اين تذكر براي اين عنوان شد كه كساني قصد آن دارند كه بگويند شرايط براي امام حسن عليه السّلام آماده بوده و او خود نخواسته است به مبارزه ادامه دهد.
ثواب عجیب کمک هزینه به دیگران برای سفر اربعین حسینی!
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1394
هشام بن سالم: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم :
کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود و در عوض شخصی ديگر را روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
به ازای هر درهمى كه خرج کند، خداوند همانند كوه اُحد برایش حسنه مینویسد
چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند!
بلاهايى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میكند و مالش حفظ میشود
(توضیح: زیارت اربعین به جهت روایت حضرت عسکری(علیه السلام) و نکات دیگر، ارزشش از زیارات معمولی خیلی بیشتر است.)
هشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
… قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ يُجَهِّزَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ لَعَلَّهُ تُصِيبُهُ لِقِلَّةِ نَصِيبِهِ قَالَ: يُعْطِيهِ اللَّهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ- مِثْلَ أُحُدٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ يُخْلِفُ عَلَيْهِ أَضْعَافَ مَا أَنْفَقَهُ وَ يُصْرَفُ عَنْهُ مِنَ الْبَلَاءِ مِمَّا قَدْ نَزَلَ لِيُصِيبَهُ وَ يُدْفَعُ عَنْهُ وَ يُحْفَظُ فِي مَالِهِ
کامل الزیارت، ص129
شعر/ حسین بود و تو بودی...+ فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1394شعرخوانی مرتضی امیری برای حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
در یازدهمین «سوگوارۀ هنر و حماسه»، هرشب یکی از شاعران آیینی، به شعرخوانی در وصف حماسه عاشورا میپردازد و مرتضی امیری اسفندقه نیز به خواندن اشعار عاشوراییاش در این سوگواره پرداخت.
در اینجا دو قطعه از اشعار او را درباره حضرت زینب(سلاماللهعلیها) و حضرت حرّ میخوانید و همچنین میتوانید فیلمهای آن را دریافت کنید.
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم یاوری کردی
غریب تا که نماند حسینِ بیعباس
بهجای خواهری آنجا برادری کردی
گذشتی از همهچیزت بهپای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ تو مادری کردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
بهروی نیزه سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
پس از حسین، چه بر تو گذشت، وارثِ درد؟
به خون نشستی و در خون شناوری کردی
حسینِ دیگری آنجا پس از حسین شکفت
تو با حسین پس از او برابری کردی
چه زخمها که نزَد خطبهات به خفّاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری کردی
زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی
تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت، پیمبری کردی
بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
من از کجا و غزلگفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ، خودت ذرّهپروری کردی
****************
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هرآنچه میدیدی
تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد
به دستوپای تو بارِ چه قفلها که نبود
حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظههای تشنه، حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟
نصیب هرکس و ناکس نمیشود این بخت
قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد
نه پیشوند و نه پسوند، حرِّ حرّی تو
حسین آمد و آزاد از یزدت کرد
«سوگواره هنر و حماسه»، هرسال بهمدت 10 شب و بههمت جمعی از دانشجویان و فعالان هنر و رسانه در پردیس ولیعصرِ دانشگاه هنر تهران بهنشانیِ «خیابان ولیعصر، بالاتر از چهارراه ولیعصر، جنب دانشگاه صنعتی امیرکبیر» برگزار میشود.
منبع: تسنیم
توجه عاطفی به دختران را از امام حسین علیه السلام بیاموزیم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام آبان, 1394امام علیه السلام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود.
رشد معنوی و تربيتی کودک، مستلزم پرورش سالم عواطف او توسط والدین است. بطوریکه بخش مهمی از این وظيفه و مسئوليت سنگين تربيت فرزند، بر دوش والدین است. در اين زمينه نيز روايات فراوانی وارد شده است؛ امام صادق(عليهالسلام) فرموده است:«همانا پروردگار، بندهاش را به دليل زيادی مهرورزی نسبت به كودك خود میبخشايد.»[۱] همچنين از پیغمبراکرم(صلیاللهعليهوآله) روايت شده است: «هر كس فرزند خود را ببوسد، خدا بر او پاداشی مینويسد و هر كس فرزندش را خوشحال كند، خدا او را در روز رستاخيز شاد میگرداند.»[۲] و در جاي ديگری حضرت فرمود: «کودكان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهرورزی باشید.»[۳]
در جریان وداع امام حسین(علیهالسلام) با رقیه(سلام الله علیها) نیز میبینیم که امام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود. جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختیای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خود خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد.
هنگامی که امام برای وداع واپسین به خیمهها میآید، موقع بازگشت و ادامه نبرد، رقیه(س) مانع رفتن او میشود، امّا امام از مرکب پیاده شده و او را مورد نوازش قرار میدهد، حتی بر زمین مینشیند و با فراغ کامل او را نوازش میکند. این آموزه، درس بزرگی برای رهروان خط سرخ حسینی است که هرگز خانواده و نیازهای عاطفی کودکان را مورد بیتوجهی قرار ندهند.
*رعایت حدود محبت و اظهار علاقه
با وجود اینکه در آموزههای دینی، توصیه و سفارش فراوانی مبنی به اظهار و بیان علاقه نسبت به کودکان شده است، ولی این مهر ورزیدن و علاقه نشان دادن نباید مانع مصالح واقعی شود، بلکه باید با اظهار محبت مهار شده، با کوکان رفتار کرد؛ زیرا در برخی از موارد، اینگونه محبتهای بیجا، موجب از بین رفتن مصالح بزرگتری شده و يا باعث لوس شدن کودک میشود. نوازشهای بدون حدّ و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، عواقب بدی را در روان كودك بر جای میگذارد كه پر توقّعی، زود رنجی، ضعف در برابر مشكلات، نااميدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری از فشارهای روانی ديگر، زاييدهی ارتباطات عاطفی افراطی با كودك است.
امام محمد باقر(عليهالسلام) در اين باره فرموده است: «بدترين پدران، كسی است كه در نيكی كردن [از حدّ اعتدال خارج شود و] به زياده روی بگرايد و بدترين فرزندان، فرزندی است كه در اثر كوتاهی پدر و مادر [در انجام وظيفه، كاری كند كه] به عاق والدين دچار شود.»[۴]
از این رو گرچه گریه رقیه(س) قلب امام حسین(علیهالسلام) را آزار میدهد و تلاش فراوانی هم در آرام کردن فرزندش میکند، ولی این موضوع هرگز موجب نمیشود که ایشان از دفاع و جهاد منصرف شود و یا با ذلت پذیری، از دشمن تقاضای گذشت و عدم مبارزه نماید.
امام در عین حالی که دختر را آرام میکند، به سوی سرنوشت از پیش تعیین شده و قضای محقق الهی، گام بر میدارد و دلبستگی به زن و فرزند، مانع انجام تکلیف او نشده و یا حتی باعث کوچکترین لغزش و خدشهای در ایشان نمیگردد.
*توجه عاطفی بیشتر به دختر
براساس آموزههای دینی، میان دختر و پسر تفاوت وجود ندارد و ملاک برتری تنها در تقواست؛ چرا که پسر شدن نوزاد در اختیار کسی نیست و خداوند است که به هر کس بخواهد دختر و به هرکس که خواست پسر میدهد.(از این رو مواردی که موجب پسرزایی یا دخترزایی میشود، صرفا زمینه است و علت تامه نیست.) مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن كريم فرموده است: «يهَبُ لِمَنْ يشاءُ إِناثاً وَ يهَبُ لِمَنْ يشاءُ الذُّكُورَ أَوْ يزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يجْعَلُ مَنْ يشاءُ عَقيماً إِنَّهُ عَليمٌ قَديرٌ؛ خداوند به هر كه بخواهد، دختر و به هر كه بخواهد، پسر ميدهد و يا پسر و دختر را با هم به وي عطا ميكند و آن كه را بخواهد، نازا ميكند. به درستي كه او داناي تواناست.»[سوره شوری، آیه۴۹]
از این رو همواره امام حسین(علیهالسلام) پیوند عاطفی قویتری با حضرت رقیه(س) به نسبت با دیگر فرزندانش داشته و نسبت به او اظهار علاقه بیشتری مینموده است که این ارتباط عاطفی استوار، نمودهای بارزی در صحنهی روز عاشورا میان امام حسین(علیهالسلام) و رقیه(س) از خود برجای میگذارد. این پیوند همچنان مستحکم باقی میماند، به گونهای که حتی پس از شهادت امام، نیز شتاب و فعالیت بیشتری به خود میگیرد تا آنجا که علت وفات حضرت رقیه(س) را اندوه بیش از حد ناشی از فراق پدر ذکر کردهاند. این موضوع در جریاناتی که بین راه کوفه تا شام و نیز در خرابه روی میدهد به خوبی به چشم میخورد.
*آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک
بدون شک و تردید، «یادگیری« از مهمترین مسائل روانی است كه زمینههای آن از كودكی شكل میگیرد و با گذر زمان و بالا رفتن سن كودك، استعداد و ظرفیتهای او نیز در این راستا، بیشتر شكوفا میشود. كودك به خاطر وجود حس قوی تقلید در او، تلاش میكند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی كند. وجود این حس، كمك زیادی به او در یادگیری میكند. پدران و مادران نیز میبایست از این حس قوی به سود فرزند خود استفاده كنند و با آموزشهای ابتدایی، به تدریج زمینههای آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی را در او به وجود آورند.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) نیز در این باره فرموده است: «هنگامی كه كودك به سه سالگی رسید، «لا اله الاّ الله» را به او آموزش دهید و او را رها كنید (همین مقدار كافی است)! وقتی هفت ماه دیگر گذشت، «محمد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله» را به او آموزش دهید و سپس او را رها كنید تا چهار ساله شود. آن گاه «صلوات» فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سَمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده، بگویید سجده كند. آن گاه او را تا شش سالگی واگذارید؛ فقط پیش روی او نماز بخوانید و ركوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید كه نماز بخواند تا هنگامی كه نه ساله شد، وضو و نماز را به نیكی فرا آموخته باشد. و هنگامی كه آن دو را به خوبی یاد گرفت، خداوند پدر و مادر او را به خاطر این آموزش آنها خواهد آمرزید.»[۵]
برخی نقل کردهاند که در اثر آموزشهای دینی و اعتقادی امام حسین(علیهالسلام)، هر روز هنگام نماز که میشد، حضرت رقیه(س) سجاده پدر را پهن کرده و نماز گزاردن پدر را به نظاره میدید. او ظهر عاشورا نیز طبق عادت روزانهاش، چنین کاری را انجام میدهد و منتظر پدر میشود، امّا هر چه منتظر پدر میشود، پدرش باز نمیگردد و … .[۶]
پر واضح است که امام حسین(علیهالسلام) تلاش گستردهای را بر این گونه تربیتها نسبت به فرزند خود مبذول داشته است.
پی نوشت ها:
[۱]. وسائلالشیعه، ج۲۱، ص۴۸۳
[۲]. همان، ج۲۱، ص۴۷۵
[۳]. همان، ج۲۱، ص۴۸۳
[۴]. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۶
[۵]. وسائل الشیعه ج۱۵، ص۱۹۳
[۶]. سرور المومنین، ص 55
منبع: حوزه
اهمیت زیارت عاشورا و فواید آن چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1394درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد1 و در خصوص زیارت عاشورای معروف، احادیث متعددی از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده است.2 امام باقر علیه السلام این زیارت را به یکی از اصحابش به نام «علقمة بن محمد حضری» آموزش داده است.
از آن جا که زیارت، نوعی اعلام موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد، آن چه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود، از نظر محتوا و جهت دهی، از حساسیتی ویژه برخوردار است. به همین جهت، ائمه علیهم السلام با آموختن نحوه زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده اند؛ به گونه ای که زیارت نامه های رسیده از معصومان علیهم السلام - مانند زیارت جامعه کبیره، عاشورا، آل یاسین و ناحیه مقدسه - گنجینه ای از تعالیم و آموزش های عالی آنان است.
زیارت عاشورا - که از تعالیم امام باقر علیه السلام است - به سبب آثار سازنده فردی و اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژه ای دارد. شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از:
1. ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این محبت موجب می شود که زائر، آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی فکری و عملی با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتی از زیارت، از خدا می خواهد که زندگی و مرگش را یک سره همانند آنان قرار دهد؛ «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد».
از آن جا که این محبت به خاطر خداوند است - و خاندان عصمت از آن جهت که الهی و منسوب به اویند، محبوب واقع شده اند - مایه تقّرب به خداوند است. در قسمتی از این زیارت چنین می خوانیم: «اللهم انی اتقرب الیک بالموالاة لنبیک و آل نبیک».
2. پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
تکرار لعن و نفرین بر ستم گران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر می شود. او با اعلام برائت و نفرت از ستم گران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایه های ایمان دینی خود را مستحکم می کند. مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست؛ «هل الایمان الاّ الحب و البغض»؟ موءمن واقعی در برابر ستم، بی موضع نیست؛ از ستم گر نفرت و انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهی می کند؛ «یا اباعبدالله! انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».
3. دوری جستن از خط انحراف
در این زیارت، ریشه های ظلم هدف قرار می گیرد؛ «فلعن الله امةً اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتّبکم الله فیها». ستمی که در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد. این ظلم، یک حلقه از حلقه های ستمی است که با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.
4. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت
در این زیارت آمده است: «فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة و ان یثبّت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخرة». زائر پس از آن که به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستم گر را شناخت و از آنان دوری جست، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می دهد؛ یعنی، اسوه ها و الگوهای هدایت را - که از سوی خداوند منصوب شده اند - سرمشق خود قرار می دهد و همگامی با آنان را می طلبد.
5. ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا.
6. احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت.
منبع: مجله پرسمان - فروردین 1384، شماره 31
پی نوشت:
1. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص180.
2. مجلسی، بحارالانوار، ج101، ص290؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص38؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 538، 542 و 547 .
زیارت عاشورا نسخه ای برای تمام دردها
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1394
فضیلت زیارت عاشورا
از شیخ طوسی در کتاب مصباح نقل شده است: حضرت باقرعلیه السلام فرمود: «هر که زیارت کند حسین بن علی علیه السلام را در روز دهم محرم، تا آن که نزد قبر آن حضرت گریان شود، خدا را در روز قیامت با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد - که ثواب آن ها مثل ثواب کسی باشد که در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه طاهرین علیهم السلام حج و عمره و جهاد کند - ملاقات نماید».
راوی: فدایت شوم، برای کسی که در شهرهای دور از کربلا زندگی می کند و امکان حضور در نزد قبر آن حضرت را ندارد، چه ثوابی است؟
حضرت فرمود: «هر گاه چنین باشد، به صحرا یا بر بالای بامی رود و به سوی قبر آن حضرت اشاره نماید و سلام عرض کند و در نفرین کردن بر قاتلین آن حضرت کوشش نماید و بعد از آن، دو رکعت نماز کند (و این اعمال را در اوایل روز، پیش از زوال آفتاب انجام دهد) سپس گریه کند بر حسین علیه السلام و کسانی را که در خانه اش هستند به گریستن بر آن حضرت امر کند و در خانه ی خود، مجلس عزاداری و اظهار جزع بر مصیبات آن حضرت بر پا کند. و به یکدیگر در مصیبت حسین علیه السلام تعزیت گویند. من برای ایشان بر خدا ضامنم، هر گاه این عمل را انجام دهند، به همه ی آن ثواب ها برسند.»
معشوق جان ها
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1394ای حسین!
ای فرزند شریف ترین انسان،
ای معشوق جان های شیفته حق و حقیقت و ای امید حیات پاکان اولاد آدم.
داستان خونین تو در دشت سوزان نینوا، قرن ها پیش از آنکه چشم به این دنیا باز کنیم، به وقوع پیوست و ما و گروهی از کاروانیان گذرگاه حیات پرمعنا، به حکم جریانِ منظمِ زندگی در جویبار زمان، از دیدار جمالِ زیبایِ ربّانیِ تو و یاران بی نظیرت محروم گشتیم؛ یاران باوفایی که با شکوفایی درخشان ترین سعادت و فضیلت انسانی در دل، چره برافروختند و با بال و پری که از اعماق جانشان روییده بود، در چند لحظه از تنگنای عالم خاک، در اوج عالم پاک به پرواز درآمدند.
افسوس که ما از تقدیم جانمان در آن طَبَق اخلاص ـ که در آن روز خونبار، جان هفتاد و دو تن انسان کامل را به پیشگاه الهی عرضه کرد ـ محروم ماندیم!
منبع:حوزه
شعر/ روضهی سر، از زبان حضرت رقیه سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1394جدیدترین شعر سجاد شاکری شاعر جوان کشورمان بمناسبت ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها که آن را در زیر می خوانیم:
نشان سنگ نشسته به جای جای سرت
چه سوگنامهی تلخی است ماجرای سرت!
حرام باد! که نان میخورند خولیها
از آن تنورک داغی که بود جای سرت
خدا کند که خطا از نگاه من باشد
که «ما رأیتُ» به جز زخم! هر کجای سرت
چقدر زخم مغیلان به پای من گُل کرد
چقدر خون دلم ریخت، پشت پای سرت
شبیه مادر تو عمر من چه سخت گذشت!
سپید شد همه موهام در عزای سرت
اگرچه پیر شدم من، ولی تو غصّه نخور
اگر شکسته سر دخترت، فدای سرت
بِ بِ ببین که زبانم دچار لکنت شد
دوباره خورده نگاهم به زخمهای سرت
خرابه با تو بهشت است بی گمان! اما
چه سوگنامهی تلخی است ماجرای سرت!
سجاد شاکری - 25 آبانماه 94
کاروانی بی سر و بی سرپرست
نوشته شده توسطرحیمی 25ام آبان, 1394در طول تاریخ، کاروان هایی بسیار از شهری به شهر دیگر عزیمت کرده اند؛ کاروان تجارت، کاروان سیاست، کاروان سیاحت، کاروان جنگ، کاروان تبلیغی دین و…و اینک، کاروانی که از کوفه به شام در حرکت است، کاروان تجارت است؛ تجارت خون، تجارت اشک.
کاروان سیاست است؛ سیاستی که عین دیانت است.
کاروان سیاحت است، سیاحت در میان قاب عکس خاطرات؛ خاطره گُلِ نو شکفته ای که گلوی نازکش را ناوک ستم، درید و قناری کوچک پدر، در مقابل دیدگان خورشید، پَرپَر شد. خاطره دستی که مشک را به دندان می سپرد و سر را سپر مشک می کرد تا خود، تشنگی خاک را به دریای عظمتش فرو نشاند. و ای عجب از خاک که بار چنین گنج گران بهایی را تواند کشید!
کاروان جنگ است؛ زیرا که جنگ در کربلا پایان نیافت؛ در دشت تَف شعله کشید و در کوفه و شام، در میان هیاهوی مردم و صاعقه کلامِ زنی علی تبار، زنی علی وار، آتش به خرمن ظلم افکند. اکنون از کوفه تا شام و از شام تا هر شامی دیگر، صلای آن زن علی وار، طلیعه صبح است و دشنه ای بر قلب سیاه ستم و جنایت. کاروان کوفه تا شام، کاروان تبلیغی دین است؛ دینی که به ستم و نخوت و اشرافیت و تبعیض، و به استعمار و استثمار، «نه» می گوید. کاروانی که اسیرانش آزادترین آزاده گانند؛ زنجیریانش پای در رکابِ عشق دارند، دخترانش به مردان همیشه روزگار، درس مردانگی و شجاعت می دهند و کودکانش، وجاهت کفر را به تمسخر می گیرند و حیثیت ظلم را یکسره بر باد می دهند.
ای عجب از این کاروان که تاریخ را مبهوت کرده است!
از عظمت خورشیدی که بر سر نیزه دارد… ای عجب…!
منبع : مجله اشارات